.

.

.

.

بی درد

سلام.


می خواستم یک نمون دیگه از دروغهای وبلاگی را خدمتتان معرفی کنم.

کاملا اتفاقی با این وبلاگ آشنا شدم و زمانی بود که چندین هفته از نوشتنش می گذشت و من تونستم سریع چند قسمت را پشت سرهم بخونم.

اینطور شد که خیلی زود فهمیدم با یه دروغگوی دیگه طرفم 


حتما داستان اون قورباغه ای که را که یهو می ندازن تو آب جوش و تحمل نمی کنه و اون قورباغه ای که آروم آروم آب را گرم می کنند و به درجه جوش می رسونن اما متوجه نمی شه داره چه بلایی سرش می آد شنیدین.

وقتی با یک نویسنده همراه باشی، آروم آروم خامت می کنه، حتی گاهی می فهمی اما خیلی جدی نمی گیری و این می شه که خواننده دائمی هم معتاد می شه و هم متوجه حجم عظیم دروغها نمی شه چون ذره ذره به خوردش می ره.


اما اگر کسی ناگهان وارد این ماجرا بشه از این همه دروغ و پرت و پلای عجیب غریب شاخ به سرش سبز می شه ( حسنا رحمه اله علیه )


کاملا مشخص بود که طرف در حال رمان نویسی هست اما نمی دونم ملت چه اصراری دارن بگن این سرگذشت خود ماست.

خیلی راحت می گفتی داستانه!!


یه جایی حسابی گند داستان درآمده بود و جالب این که طرف اصرار داشت شما نفهمید!!


عکس یک بچه گنده !! را گذاشته بود جای عکس بچه اش ( البته قصه مفصله و هووش واسه این زایمان می کنه و ... )و اینقدر که بقیه بهش گفتن بابا دیگه این خیلی دروغه عکس بچه کذایی را برداشت و عکس یه نوزاد دیگه را گذاشته و می گه ببینید این هم بزرگه !!


در صورتی که نوزاد هر چی هم درشت باشه کاملا مشخصه نوزاده.

خلاصه دید خیلی خراب کرده عکس بچه را قایم کرد.


از اون جالب تر نتیجه سونوگرافی بود که با داستان جور درنمی اومد و یک پزشک کامنت گذاشته بود که بابا اینجا نوشته فرد حامله زایمان دومش است، قبلا سزارین کرده و ... این که اصلا با داستان تو جور نیست، اینقدر دروغ سر هم نکن ....


خلاصه این که بازار دروغ در وب خیلی گرمه و جالبه که از رو هم نمی رن. همچین هم همدیگه را تحویل می گیرن که بیا و ببین. حالا بقیه اش را بعدا می گم.


کامنتهای پست جدید حسنا در اینجا پذیرفته می شود. مخصوصا اونهایی که در صف تایید گم می شن

هرچند بعضی دوستان زحمت کشیدند و در پست قبل کامنت گذاشتند. ببخشید که نمی رسم کامنت ها را جواب بدم. تا جایی که مقدور باشه سعی می کنم. اما گاهی هم کامنت ها جواب خاصی نداره یا در جواب همدیگه نوشتید. مطمئن باشید که من همه را می خونم و از همراهیتون خوشحالم.


طاهره جان به جمع ما خوش آمدی.

مینو جان امیدوارم سفر خوش بگذره و خوش و خرم برگردی. منتظرت هستیم


بوس و لایک برای همتون حتی حسنا بانو که می دونم الان داره اینجا را می خونه و لبخند موزیانه می زنه 




یه سری به اینجا بزنید. من دوست داشتم.



جواب مسابقه قبل هم

سوگند و نوشیده و یاس هستند که خوش و خرم هی برای هم پست تشکر و فدایت شوم می نویسن.


مسابقه این هفته

این نی نی کیه ؟



محمد طه پیدا شد و چون خبر گم شدنش را گذاشتم

خبر خوشحالی پیدا شدنش را هم باید بذارم دیگه  

چقدم عکسهای بعد از پیداشدنش خوشگله.

همچین خوشگل می خنده



این وبلاگ جالب نوشته

گرچه فقط یک پست داره!



بچه ها من کم کم وبلاگ را جمع می کنم.

این که یهویی می رفتم درست نبود.

ولی خب ما دیگه کاری نداریم.

من که هر چی بیشتر می ریم جلو  بیشتر


تا بدانجا رسید دانش من

که بدانم همی که نادانم.


کامنتهای پست آخر را که تعدادی از شما نرسیده بودید بخونید

کم کم براتون می ذارم توی پست پایین

عنوانش هم تعداد تاپیکهاست

هربار چیزی اضافه بشه متوجه می شید. حدود 280 تاست.


از خانم نوشیده به خاطر توضیحات و کامنت هاشون در پست "من چه سبزم امروز" متشکرم.

جواب دادم. 


فعلا همین.

زیاد رو بوسی و خداحافظی و بغل و ماچ و اینا نکنید.

یهو می آن یه پست می ذارن سورپرایز می شیم


ما قبلا با هم خداحافظی کردیم.

ولی اگه کامنتی هست در مورد صحبتهامون، بفرمایید.

من هم مث حسنا معما مطرح کنم وبلاگم جالب بشه

این سه نفر کیا هستند؟