.

.

.

.

یه روز سرد پاییزی

سلام


فکر می کنم دیگه برای عفیفه و نفس کافی باشه. 

در مورد نفس که من با کامنتها و صحبتهای شما دوستان به این نتیجه رسیدم که کلا قصه از بیخ دروغه 

یه استادی هست که نفس را گذاشته سرکار و نفس هم فکر می کنه اونو گذاشته سرکار. حالا هستند تا ایشون حالش را ببره و نفس هم تزش را تمام کنه. بهتره دیگه بی خیال خیال پردازیهای این بشر بشیم. 


فقط دوستانه و خواهرانه بهت می گم برو دکتر. 


عفیفه جان هم که دیگه لب مطلب را ادا کردند و گفتند که شوهرشون اون کاره نیست و مث شوهر حسنا وضعش خراب نیست. خدا را شکر که شوهر عفیفه اینکاره نیست و وضعیت خراب شوهر حسنا هم توسط عفیفه خانم تائید شد. 


مکر و حیله حسنا در هفته گذشته دو تلفات مجازی (عفیفه و نفس ) و دو تلفات حقیقی ( خانم اولی و بهار ) داشت. این اولین بار نیست که حسنا با مکر و فریب به امیال شیطانی خود دست می یابد. به گزارش خبرنگار ما یکی از موارد بسیار به یادماندنی تلفات افکار شیطانی حسنا، در مرداد ماه سال جاری اتفاق افتاد که طی آن گروه موسوم به "ما پنج نفر" ضربه مهلکی از این خانم دریافت کردند. بر اساس گزارش واحد مرکزی خبر، حال یکی از این پنج نفر وخیم گزارش شده و 2 نفر دیگر پس از احیا به فعالیت مجازی خود ادامه می دهند و دو نفر آخر هم در گوشه و کنار دنیای مجازی به شکل نامحسوس در حال تردند.

جا دارد همین جا به هموطنان و شهروندان عزیز دنیای مجازی یادآوری کنیم که فریب کسانی را که به عنوان دوست شما را لینک می کنند یا برایتان کامنت می گذارند نخورید. در صورت مشاهده تخلف یا شک حتما پلیس مجازی را در جریان بگذارید.



عفیفه کامنتت را چرا پاک کرد؟ که خواننده هاش نخونن و نفهمن موضوع از چه قراره؟ هی هی هی .... حسنا!

خانم اولی تاوان دل شکسته همه ما را از تو خواهد گرفت. خانم اولی دست مریزاد! 


یک دوستی پیغام خصوصی گذاشتند که من اخیرا با این وبلاگ آشنا شدم و به قول شما مغز فندقی بودم ... اما من فقط ساده بودم و فکر نمی کردم حسنا این همه دروغ بگه و ....


من از همین تریبون از طرف خودم و کامنتر ( خواستم بنویسم کامنت گذار نتونستم با خودم به نتیجه برسم که کامنت گزار است یا گذار  ) های عزیز و دوستانم از شما و همه کسانی که بخاطر استفاده از این عبارت ناراحت شدند عذر می خواهیم. منظور ما به قطع و یقین شما نبودید. از نظر من اکثر کسانی که داستان حسنا را باور می کنند از سادگیشان است. مخصوصا دخترهای کم و سن سال تر راحت تر این داستان عاشقانه حسنا را باور می کنند. 


دوست جدید ما، اگر به خودت گرفتی ما را ببخش. به قول خودت حالا دیگه مغز نخودیت جوونه زده و داره رشد می کنه 

همه ما روزی خواننده حسنا بودیم و همه ما باور کرده بودیم. اما کم کم تناقضات داستان بیشتر و بیشتر شد و ... 


بی خیال!

به جمع ما خوش آمدی.



لینک دو تا از کامنتهای حسنا را اینجا می ذارم. دقت کنید که برگهای اول حسناست و خیلی از کامنترها متوجه نیستند داره چه دروغهایی نرم نرم به خوردشون داده می شه. شاید کامنت خودمون هم اون وسط باشه. اصل پستها اون یکی وبلاگ موجود است. 


برگ دوم

و

برگ دهم



کسانی که لینک براشون باز نمی شه می تونند فایل را دانلود کنند.

فایل برگ دوم

و

فایل برگ دهم 


اولین برگهای حسنا از وبلاگ قدیمیش که بسته شد ( می موند رو دلم اگر به عفیفه یادآوری نمی کردم که وبلاگ حسنا هم بسته شده و این فقط ما نیستیم که وبلاگمون بسته شد. )


 وبلاگ حسنا به خاطر پستی که در مورد 6 نوشته بود بسته شد. وبلاگ ما بخاطر این که مطالب حسنا را کپی کرده بودیم و حسنا به پرشن بلاگ گزارش داد.


عفیفه جون می بینی که حسنا به خاطر اون چیزی که تو حتی اسمش را هم از ما شنیدی ( راستی مگه اون موقع خواننده حسنا نبودی ؟ ) وبلاگش بسته شد. ما هر چی هم ماهر باشیم به گرد پای حسنا نمی رسیم. ایشون تخصصی فقط واسه این موضوع ازشون خواستگاری شده. 


چی شد که باز رسیدم به عفیفه؟


دوستون دارم دوست جوونیا  



بعد نوشت: همین الان که متن پابلیش شده را می خوندم تا غلطهاش را اصلاح کنم، فهمیدم کامنت گذار صحیحه. به معنی گذاشتن کامنت در جایی و مکانی  



به این وبلاگ سر بزنید. 

نظرات 166 + ارسال نظر
اوپس یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 13:01

مینو جون مرسی که جواب دادی

مینو یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 12:54

اوپس جان چند وقتیه بلاگفا داغونه. برای منم همین پیغام میاد.
با تشکر علیرضا شیرازی

اوپس یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 12:50

سلام بچه ها من باز با یه سوال بی ربط اومدم....
بچه ها بلاگفا باز قاطی کرده ؟؟

من نمیتونم وارد مدیریت وبلاگم بشم .
میزنه چنین صفحه ای وجود ندارد ! چرا آخه ؟؟؟؟؟!!

دوستان کمک....شما هم این مشکلو دارین؟؟؟؟؟

فرحناز برگ 35 یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 12:07

فرحناز۱:٢٧ ‎ب.ظ - پنجشنبه، ٢٦ امرداد ۱۳٩۱
به نظر من این دعواها به این دعواها تموم نمیشه چون یک زن نمی تونه هووش رو ببینه حتی اگه قبلا پیشنهاد بودنش رو داده باشه و شما این وسط بین این لج و لجبازی ها گیر افتادی و می دونم چقدر اذیتی چون هم نمی خوای حذف بشی هم نمیخوای خانوم اولی رو حذف کنی ، این اتفاق از اولش اشتباه بود همونطور که گفتی خانوادت مخالف بودننگرانو من برات دعا می کنمگل

پاسخ:فرحناز جون من هم حس میکنم به این دعواها تموم نمیشه و خانوم اولی تهدید به واکنش های بدتری هم کرده که امیدوارم عملی نکنهاوهناراحت
حسنا بانو-٢٦/٥/۱۳٩۱-٥:۱٥ ‎ب.ظ


می شه بگی ما هم یاد بگیریم؟ واکنشهای بدتر یعنی چی؟

غنچه یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:51

شهره جان
حرفت درسته نمیشه این نسخه برای همه پیچید چون هر کی مشکل مالی داره این کار می کنه
من گفتم اگر انسان در خانواده نابسامان هم باشه دلیل به علت میشه که به سمت این زندگی های ناسالم رو بیاره

و گرنه آدمی که در خانواده بزرگ شده باشه که اخلاقیات وجود داشته و اگر چه وضع مالی بدی هم پدر داشته باشه ولی محبت کافی به دخترش بکنه
اون دختر هرگز از نظر روحی بیمار نمیشه که از دیدن زجر کشیدن یک زن و بچه لذت ببره

این دختر هایی که تن به این کار ها میدن اول از همه در خانواده هایی هستن که بی محبتی پدر دارن و یا پدر و مادرشون خیانت کردن
در خانواده های نابسامان این دختر ها هستند

شهره یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:46

بیشتر از فقر مالی،فقر فرهنگی و نداشتن عزت نفس باعث تن دادن به زندگی هایی شبیه زندگی حسنا میشه.وگرنه چه بسیارند افرادی که با وجود مشکلات مالی اما بخاطر داشتن عزت نفس و شعور تن به همچین ازدواجی نمیدند.

غنچه یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:44

آیناز

دقیقن همینه که میگی
انقدر در دوران کودکی شون حسرت پول و محبت داشته اند که وقتی بزرگ میشن می خواهن از اون هایی که خوشبخت بودن بگیرن
همیشه به انسان های خوشبخت حسادت می کردن
برای همین خودشون مقصر نمی دونن

از همه کسانی که خیانت کردن بری بپرسی اصلن خودش مقصر نمی دونن

غنچه یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:42

شادی

آیناز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:42

این دختر سارا هم نیاز مالی داشت
هم محبت خانواده نداشت
پدرش
زن وسه تادختر بچه رو ول کرده بود رفته بود

آیناز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:40

درسته غنچه جان عینه همین چیزی که نوشتی من تو وبلاگ سارا خونده بودم که میگفت اززنان اول بیزارم
من حقم و اززندگی اینا میگیرم
چرا اونا باید خوشبخت باشن من خوشبختی اونا رو میخوام
تمام نیاز ها وعقده های خودشو که توبچه گی کشیده بود
همه رو از زندگی زنی میخواست که به مادرش کمک کرده بود
مادرش به اون زن خیانت کرده بود
وزندگی اون زن وحق خودشو مادرش میدونست

غنچه یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:38

اگر زنی حاضر بشه زن دوم بشه
یا
1 در خانواده فقیر و محروم زندگی کرده به خاطر پول این کار می کند

2 یا در خانواده نابسامان که محبت پدر ندیده

در غیر اینصورت لزومی نداره حاضر شه زن دوم شه

میرزا یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:36

"اگر من فقط به خودم حق میدادم خیلی راحت میتونستم کاری کنم همسر خانوم اولی رو بذاره کنار بیاد با من باشه . هنوز وجدانم تا این حد کم نشده ."
جالب بود خیلی جالب بود

غنچه یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:36

فقط یک دختر محروم که تو فقر بزرگ شده باشه و تو یک خانواده که پدر نداشته یا اگر داشته پدرش بهش بی توجه بوده

حسرت یک زندگی مرفه در بالا شهر را دارد و به خاطر نیاز های مالی اش رابطه موازی برقرار می کند و بدی می کند و زندگی یک خانواده را بهم میریزد

و استدلالشون هم همینه
چرا من از بچه گیم باید سختی و بدبختی تحمل می کردم حالا که اون خانواده دارن زجر می کشن اشکال نداره چون منم قبلن تجربه کردم


دختر های فقیر و محروم زن به خاطر پول حاضر به هر کاری میشن

[ بدون نام ] یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:20

سیاوش۱:۱۱ ‎ب.ظ - پنجشنبه، ٢٦ امرداد ۱۳٩۱
سلام حسنا خانومگل
ممنون از حسن نظرتون، من پاداش ده سال صبوریم را گرفتملبخند
الان وقت ندارم که درباره پست جدیدتان نظر بدهم چون ما هم مسافر هستیم اما به یک بحث کوچک اکتفا میکنم و بعدا برایتان مفصل توضیح میدهم که منظورم چیست، و آن بحث این است که آنروز که زن اول همسرتان به همسرتان پیشنهاد داد و او پذیرفت که دوباره ازدواج کند، همسرش برای همیشه برایش مرد، اون بنده خدا(زن اول) در همه این مدت با احساسات خودش جنگیده تا باور نکند که همسرش مرده و الان در حال عزاداری بر عشق مرده اش است، چون در اطراف خودم متاسفانه چنین قضیه ای در بعد دیگر پیش آمده و برایم حس زن اول بسیار ملموس است، من مطمئنم که زن اول همسرتان از او جدا خواهد شد، به نظرم شما هم به اندازه زن اول مقصر هستید و همسرتان بیشتر از شما دوتا...شاید وقتی از نگاه زن اول به این قضیه نگاه کنید و من برایتان توضیح بدهم، متوجه بشوید که چه بر روح و روان آن بنده خدا آمده! انشاالله بعد تعطیلات برایتان کاملا شرح میدهم و با توجه به اینکه شما فرد منصف و منطقی هستید، حتما متوجه خواهید شد که چقدر زندگی را از دو نگاه دیدن متفاوت است و قابل هضم برای طرف مقابل نیست!لبخند

پاسخ:سلام آقا سیاوش ممنون از نظرتون و امیدوارم مسافرت خوش بگذره لبخند قبول دارم از این بعد هم میشه به قضیه نگاه کرد و خود من هم همین کار رو کردم و بارها سعی کردم اینطوری به قضیه نگاه کنم . یکی از دوستان عزیز که خیلی دوسش دارم هم راهنمایی کرد و حرفهای اون هم بی تاثیر نبود . ولی بعد از این نگاه متفاوت هم دیدم که خانوم اولی هیچ وقت قصد جدا شدن نداشته و نداره و منظور از اجازه دادن هم موارد دیگری بوده که نمیگم چون طولانی میشه . ولی خوشحال میشم نظر شما رو هم بشنوم . به عنوان یک نفر که از خارج میدان داخل گود رو نگاه میکنهلبخند
حسنا بانو-٢٦/٥/۱۳٩۱-٥:۱۱ ‎ب.ظ



فقط اگه از "اجازه دادن" بخوای بنویسی طولانی می شه؟ این همه پست ده صفحه ای و کامنت سه صفحه ای می نویسی، حالا یک کلمه بگو اجازه یعنی چی؟

یادی از زنده یاد سوگند یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:10

ه خانوم.یه همسر.یه مادر٤:٠۸ ‎ق.ظ - پنجشنبه، ٢٦ امرداد ۱۳٩۱
سلام
نیومدم اینجا فحشت بدم یا الکی لیلی به لالات بذارم کاری که بقیه می کنند هرچی هم بگی می دونی اشتباه کردی از نظر من کارتو توجیه نمی کنه.من به زنی فکر می کنم یه عمر تو خونه شوهرت زندگی کرد بچه دار شد ومریض شد وحالا که دختر ش بزرگ شده وموقع ازدواجش رسیده تازه شهوت همسرش گل کرده رفته یه زن جوون گرفته حالا با اجازه یا بی اجازه فرقی نمی کنه اصلا قابل تحمل نیست .حالا توبیای بگی فلان کرد ونکرد ومگه من اسباب بازی هستم وچه .خانوم محترم الکی نگو من به خانوم اول حق می دم.توفقط به خودت حق می دی بیایی یه زندگی رو جهنمش کنی یه آدم مریضودقش بدی.که همسری به جای وفاداری وتیمار خانمش باتو عشقبازی کنه.حالت از خودت وهمسر نامردت بهم نمی خوره.ببخشیدونمی خواستم فحش بدم.ولی از وقتی وبلاگتو می خونم.حالم از شوهرم بهم می خوره که وقتی من مریض بشم یا از قیافه بیافتم بره یه خانوم خوشگل وجوون بگیره وباهمدیگه به ریش من بخندندکه عمرمو پای اون وبچه هاش گذاشتمو ارمنفی به جایی رسیدیم ووو نمی خواستم اعصابتو خورد کنم.ولی اعصاب خودم خیلی داغون میشه وقتی از خانوم اول می نویسی چون من بالقوه یه خانوم اولم.

پاسخ:ببخشید خانوم محترم من کی کارم رو توجیه کردم ؟ شما هم میگی نیومدم فحش بدم ؟ پس میخواستی فحش هم بدی ؟ با اینکه نمیخواستی باز هم اینکار رو کردی . شما حق نداری به همسر فحش بدی . خوبه منم در جواب این حرف به همسرت چیزی بگم ؟ اگر دوست داری از بار بعد من هم همینطور جواب بدم . اگر شهوتش گل کرده بود سالها قبل هم میتونست چنین کاری بکنه وقتی اوج جوانیش بود ولی این کار رو نکرد شما هم اگر وبلاگ رو کامل خونده باشی گفتم که شق القمر هم نکرده در کنار زن و دخترش بوده و مراقبشون بوده پس این حرف رو نزن . اگر من فقط به خودم حق میدادم خیلی راحت میتونستم کاری کنم همسر خانوم اولی رو بذاره کنار بیاد با من باشه . هنوز وجدانم تا این حد کم نشده . من حالم نه از خودم به هم میخوره نه از همسر و نه از خانوم اولی و نه از بهار . شما اگر این توانایی رو در میزان بیعاطفه بودن همسرت میبینی و حالت ازش به هم خورده مشکل خودت هست . اگر میدونی که خدای نکرده مریض شدی شوهرت ولت میکنه و میره با یک زن جوون و به ریشت میخنده ، حتما همسر خودت رو خوب شناختی . توی زندگی ما نه همسر خانوم اولی رو ول کرده نه من سر خود سرمو انداختم پایین وارد زندگی کسی شدم نه ک
حسنا بانو-٢٦/٥/۱۳٩۱-٤:۳۳ ‎ب.ظ

پاسخ: رو دق دادم و نه دق خواهم داد و نه کسی به ریش کسی خندیده . فعلا اون آدمی که به ریش من خندیده خانوم اولی هست . اون هم بخنده به خودم مربوطه نه به هیچ آدم دیگری . اگر اعصابت خورد میشه اینجا رو نخون . برو به زندگی ات برس و نگذار ضعفی توش باشه . وقتی از تمام شرایط زندگی دیگران خبر نداری نیا و حرف هم نزن . خانوم های اول بالقوه دیگری هم این وبلاگ رو میخونن . نمونه اش رو دارم خانوم عزیزی که حتی طعم بد خیانت رو هم چشیده و چقدر زیبا و محترمانه من رو راهنمایی میکنه و چقدر خوب تشخیص میده که من هم مقصر این جریان نیستم و چقدر قشنگ من رو راهنمایی میکنه که خیلی چیزها رو بهتر درک کنم و بفهمم . صرفا خانوم اول بودن مهم نیست . درست حرف زدن هم مهمه . اطمینان داشته باش دیگه کامنت اینطوری تایید نمیکنم چون بیشتر از شما نیاز دارم که اعصابم خورد نشه . شما اینجا رو نخون آرامش خودت رو حفظ کن .
حسنا بانو-٢٦/٥/۱۳٩۱-٤:۳۳ ‎ب.ظ

راحله یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:02

راستی عفیفه پیشنهادی بهتری برای توضیح بهتر رابطه عفیفه حسنا و همسر آنکاره در خانه عفاف داری؟
آخی راحت شدم همش عذاب وجدان داشتم یک موقع حرف بد نزنم عفیفه خیال من را راحت کرد

نادین برگ 35 یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 11:02

نادین۱٠:٢٩ ‎ب.ظ - چهارشنبه، ٢٥ امرداد ۱۳٩۱
سلام حسنا خانم جون
خیلی وقته اینجا رو میخونم ولی دیگه نتونستم کامنت نذارم واقعا فهم و شعور شما رو ستایش میکنم و برام قابل احترامین با اینکه منم خوب مثل خیلی از خانم ها با چند همسری به شدت مخالفم الان که این کامنت رو میذارم اصلا چیزی که به یاد ندارم اینه که مثلا شما همسر دومین چون شعور و فهم و خانم بودن شما برام ثابت شده از راهنمایی هایی که به بچه ها میدین حتی صبر و حوصله ای که واسه خوندن کامنت ها و جواب بهشون به خرج میدین یک دنیا ممنونم و کلا اینکه ندیده بسیار به دل من نشستین و دوستتون دارم
براتون ارزوی شادی و خوشی میکنم

پاسخ:سلام نادین جون ممنون از همراهیتبغلماچ حسن نطرت رو میرسونه. من هم برات آرزوی خوشبختی میکنم.نادین جون یک خصوصی هم گذاشته بودی اینجا جواب میدم اون حس آتش گرفتن رو مشترک بدون و متاسفم برای این مشکلات و همون چیزهایی که گفتیناراحتاوه
حسنا بانو-٢٦/٥/۱۳٩۱-۱:۱۱ ‎ق.ظ


موضوع آتیش گرفتن چیه؟

راحله یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:50

عفیفه و بانو ممنون بابت پیشنهادی که دادی. من هر چی فکر می کردم یک کلمه پیدا کنم بار زشتی عمل حسنا وهمسرش را نشان دهد پیدا نمی کردم.
به نظرم آمدن عفیفه به وبلاگ خیلی خوب بود. راست می گویند که از عدم نفاهم آدمها می شود چیزهای جدید یاد گرفت.
عفیفه سه تا کلمه جدید به ما یاد داد
از این به بعد به رابطه معشوقه دوم و همسر خیانتکار = رابطه عفیفه
خانه ه و س و خیانت = خانه عفاف
همسر خیانتکار حسنا = همسر آنکاره

پیشنهادهای عفیفه حان پیشنهادهای خوبی بودند به نظرم مادر بزرگ ایشان تو دوران کودکی از این کلمات زیاد استفاده می کردند

یزدانی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:49

خب میدونین بچه ها
کاش عفیفه اینجا و این کامنت منو نخونه
چش و گوشش باز میشه طفلک 40 ساله
القصه
من فکر میکنم خانوم اولی هیچ بیماری نداره
خیلی هم سر و سلامته و خوشگل و قبراق و تو دل برو
شوهر کثیفش بیماره
و بیماریش هم عدم کنترل رابطه ی عفیفه یی هست
یعنی اینقدر بوق و بوق و بوقه که یه دونه زن جواب نمیده
حالا طفلی خانوم اولی برای اینکه زیاد اذیت نشه گفته یه جونور پیدا کن فقط برای رابطه عفیفه وارانه و دیگر هیچ
تو این کامنتها اینو متوجه شدما
چون حسنا میگه بهش گفتم بسه دیگه چقدر عفیفه ؟بعد میوه و اینا دیگه بقیه وقتا نه روم به دیفال
خدایا توبه ...بخاطر این حرفای زشت نرم جهندم؟چرا تو دانشگاه به ما واحد تنظیم خانواده دادن که چش و گوش ما اندازه تونل کندوان باز بشه؟

راحله یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:36

شهره جان مگر خانه عفاف حسنا مهم هست که کجا باشد؟
اصلا حسنا سند خانه را پس نداده است حسنا مستاجر خانم اولی بوده است و محضر رفتن هم مربوط به سند زدن ماشین بوده است و گرنه همه آنهایی که خانه فروختن می دانند چقدر دوندگی تو اداره مالیات شهردای دارد.
حسنا که ریز به ریز مکالمات را می نویسد محال است از دوندگی ها انتقال سند خانه ننویسد.
متاسفم که بعد از این همه دلیل مدرک باز عفیفه می نویسد خانه 30 الی 40 متری تو بالا شهر برای حسنا گنج است.
خانم یک بار پست انتقال سند را بخوان تا بفهمی از اول خانه ای به نام حسنا نبوده است.
اصلا چرا همین راه دور بریم شما بعد از چند سال زندگی مشترک که تنها زن رسمی و عقدی همسرت هستی خانه آنچنانی به نام کرده است؟

یزدانی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:26

بانو جونم
بابت توضیحات ممنونم
محبت کردی
" بجای 6 بگیم ارتباط عفیفه یی"
خیلی باحال بود

راحله یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:24

عفیفه شما بگو مردی که جلوی حسنا و مادرش دروغ می گوید هزار جور زنگ تلفن بازی می کند تا چند ساعت با زنی که عامل شکنجه کل این خانواده هست باشد چه صفتی دارد.
شاید برای شما دیدن مردهای دروغگو عادی باشد شما مردهای دروغگو که به خاطز رابطه عفیفه همه اصول اخلاقی را زبر پا می گذارند چه می نامید؟
ما تو دوران کودکی مردهایی مثل حسنا راندیدیم هر چی می گردیم تا یک صفت روی این آدم بگذاریم گه بی ادبانه هم نباشد پیدا نمی کنیم. شاید به خاطر اینکه مردهایی از این دست به قدری پلید هستند که صفتی مبرا از بی ادبی در موردشان پیدا نمی شود.

قورباغه سبز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:22

خوندن کامنتای پستای قدیمی حسنا خیلی جالب بود. بعد از اینکه پافشاری کرده که با اجازه خانم اولی اومده و خانم اولی خودش از حسنا خواسته بیاد تو این زندگی خیلیا باهاش همراه و همدل شدن. کامنت چند تا از وبلاگا رو دیدم که اصلا باورم نمیشد نظرشون در مورد زن اول و دوم اینطوری باشه. اعتراف میکنم منم اون موقع ها نظرم در مورد حسنا مثبت بود. فکر میکردم فرق داره اما اصلا و ابدا فکر نمیکردم واسش کامنتی بذارم در مذمت خانم اول.

شهره یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:22

"زنی که پایین شهر یه خونه 30-40 متری داشته دیگه حتی یه خونه 30-40 متری بالا شهر براش گنجه دویست متری بالای شهر تهران که برای منم گنجه! نمیاد ببخشدش که! اونم به چه امیدی؟ توکه میگی همسر هیچی نداره جز ماشین زیر پاش و همه چیزهای دیگه مال و به اسم خانم اولیه! پس این زنی که دنبال پول اومده و نه عاشقه و نه چیز دیگه ای به چه امیدی خونه رو بخشیده"



گلریز جان احتمالا این نقل قول از شما بود و یادت رفته اسمت رو بنویسی.فقط خواستم بگم کل این فرضیه غلطه و اصلا پس دادن خونه ای در کار نبوده که بخاطر دل بابا باشه یا از روی عشق و عاشقی یا از چشم و دل سیری یا هرچی.
همونطور که خود عفیفه گفت زنی که تو یه خونه نقلی جنوب یا مرکز شهر نشسته اصلا زندگی کردن تو شمال شهر براش آرزوئه و لزومی نداره حتما خونه به اسمش باشه.حسنا هم همین که دید شوهرش میتونه یه خونه تو شمال شهر در اختیارش بذاره براش یه دنیا بود و نیازی نبود همسرش اون خونه رو بنامش کنه.هیچ مرد بی عقلی هم نمیاد همون اول کار یه خونه بزرگ تو شمال شهر به اسم زن اولش کنه چه برسه زن دوم که تکلیفش معلومه و زن اول هم کله مرد رو خواهد کند بنابراین مرد از ترس زنش هم شده این کار رو نمیکنه.شوهر حسنا هم که طبق همین کامنت حسنا فقط برای 6 میومده و اونقدر عجله ای میرفته که حسنا کار رو موکول میکرده به نصف شب که بزور نگهش داره بعد بنظرتون این مرد میاد خونه بنام حسنا کنه؟

حسنا فقط مثل یه مستاجر توی اون خونه نشسته بود که خانوم اولی دید پررو شده و بلندش کرد.برای همین حسنا رفته به کوری چشم خانوم اولی دوباره یه خونه تو شمال شهر اجاره کرده که بگه دیدی از اون خونه بلندم کردی ولی بازم همسر برام تو همون حوالی یه خونه گرفت و تاکیدش بر اینکه خونهه تو همون خیابونیه که میخواستم هم همینه چون حسنا همین نشستن تو شمال شهر براش آخر آرزوهاشه و اصلا تو تصورش نمیگنجه بخواد اونجا خونه داشته باشه.

راحله یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:15

به ما می گویند مادر بزرگهای شما چه کلماتی استفاده می کنند. باید پاسخ داد دوران مادر بزرگهای ما دروغ و فریب وجود نداشت و اگر زن شوهری مشکل داشتند سعی می کردند با گذشت و عقل مداری مشکل را حل کنند. اگر مشکل غیر قابل حل بود مرد زنش را طلاقش می داد و بعد زن دیگری اختیار می کرد. یا به زنش راست می گفت می خواهم زن دوم اختیار کنم میتوانی بمان نمی توانی هم برو.
متاسفانه این ورژن جدید آدمهاست که به زن سالم و پا به سن گذاشته انواع و اقسام بیماریها رانسبت می دهند تا تفریح کنند.

گلریز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:01

عفیفه جون اینم میشه جواب بدی چه جوریه که زن اول اینقدر ادم بدیه و حسنا شما مودب و با خانواده است اما پدر شوهر مادر شوهر خواهر شوهر کل فامیل شوهر از این زن بدجنس طرفداری میکنن. اخه نیست خودت مادر شوهر داری و ازش تعریف کردی پس خوب میدونی که مادرشوهر چه جوریه و نسبتش با عروس چه جوریه. یکم با اون استدلال قشنگت در این باره هم بنویس. جون عفیفه منتظریم

جیران یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 10:00

روی سخن من با دوستانی‌ است که معتقدند حسنا هووی خود بانوست و یا هووی مادر بانو چرا که در غیر این صورت بانو چنین پشتکاری از خود نشان نمیداد. دوستان، حسنا هووی بانو نیست، هووی مادر بانو نیز نیست. اما هووی خواهر بانو؟ بله به جرات می‌توان گفت که حسنا هووی خواهر بانوست. تعجب می‌کنید؟ بگذارید بهتر توضیح بدهم.در فمینیسم اصلی‌ وجود دارد به نام sisterhood . بنا به این اصل، زنان حتا اگر از لحاظ بیولوژیکی با هم رابطه أی‌ نداشته باشند، باز هم به هم متصل هستند و یکدیگر را حمایت میکنند. و می‌توان گفت که زنان فارغ از موقعیت جغرافیایی، مذهبی‌، و جهت گیری‌های ایدئولوژیکیشان , خواهران یکدیگرند.
http://womenshistory.about.com/od/feminism/a/Sisterhood_Feminism_Definition.htm
بنا به این اصل، زن اول این مردک هوس باز، شوهر حسنا، خواهر بانو محسوب میشود، خواهر من نیز حساب میشود. خواهری که دست سرنوشت با او ناا مهربان بوده و نه تنها سلامت جسمی‌ او را گرفته، که از لحاظ عاطفی نیز صدمات جبران ناپذیری به روح و روان این زن وارد کرده است. باز با تکیه به همین اصل، می‌‌توان عنوان کرد که حسنا نیز خواهر من محسوب میشود. خواهری که در دنیای مدرن امروزی ناپذیری , گر چه همگام با تکنولوژی قدم برمی‌دارد، می‌داند چگونه از اینترنت استفاده کند تا پیامش را به گوش بسیاری برساند، می‌داند چه گونه خط موبایل خود را دایورت کند اما به حق و حقوق و ارزش خود به عنوان یک زن مدرن که می‌رسد، دست کم یک قرن به عقب باز میگردد. و دوستانی‌ که خرده می‌گیرید بر بانو و حرکتش، می‌دانید؟ آرزو می‌کنم روزی برسد که دیگر نه زن اول وجود داشته باشد و نه حسنا و نه مردی که هوس تاسیس حرمسرا به سرش بزند. و من آن روز را مشتاقانه منتظرم.

جیران

[ بدون نام ] یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 09:58

زنی که پایین شهر یه خونه 30-40 متری داشته دیگه حتی یه خونه 30-40 متری بالا شهر براش گنجه دویست متری بالای شهر تهران که برای منم گنجه! نمیاد ببخشدش که! اونم به چه امیدی؟ توکه میگی همسر هیچی نداره جز ماشین زیر پاش و همه چیزهای دیگه مال و به اسم خانم اولیه! پس این زنی که دنبال پول اومده و نه عاشقه و نه چیز دیگه ای به چه امیدی خونه رو بخشیده

عزیزم به خاطر دل بابا رو متوجه نشدی؟؟؟دل بابا. مردم تو شهرشون ابروودارن. پدرش که نمیتونه بی ابرویی رو جلوی همکاراش و خانوادش تحمل کنه. دل بابا دلیل اصلی پس دادن خونه بود. راستی تو که دوستشی میشه ازش بپرسی چه جوری با رهن خونه ٣٠،٤٠ متری پایین شهر و با پول فروش یک ماشین چند ساله تونسته تو همون بالای شهر یک خونه بزرگتر رهن کنه. جون عفیفه ازش بپرس.

گلریز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 09:54

دو حالت وجود داره : 1- حسنا راست میگه و خانم اولی اومد خواستگاریش گفت من نمیتونم تو بیا جای من رو در خلوت همسرم پر کن! جواب : غلط کرد! آدمی که اینقدر بیشعوره که به شوهرش توهین میکنه ( شوهرش رو صرفا نیاز جنسی ای میبینه که اگر هفته ای دوسه بار ارضا بشه بقیه زندگیشون به خوبی و خوشی میگذره ) , به حسنا توهین میکنه (در حد یک زن اجاره ای) و از همه مهمتر به خودش توهین می کنه ( تنها جذابیتش برای شوهرش سکس بوده که حالا چون نیست از یک جایی باید براش بخره) حقش همینه که سرش اومد. حسنا هم که خودش به اشتباهش معترفه!


حسنا جوون ببخشیدا اما دوستت به خاطر ای کیوش این وسطا کلا هیکل تورو هم .....
زن اجاره ای. اینو من نمیگم عزیزم دوستت میگه. خب هستی دیگه. خودت ارزشت رو اینقدر اوردی پایین

گلریز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 09:52

در یک زندگی مشترک زن باید زنانگی داشته باشه. نه اون چیزی که تو با دریدگی خاص خودت میگی "سوراخ". نه جانم زنانگی معنایی غیر از این داره. زن معنایی غیر از اتاق خواب داره. تو حتما کسی هستی که زیر دست مادری مثل خانم اولی بزرگ شده و تربیتش بهش میگه زن یعنی یکساعت دیدار هول هولکی قبل از شام! نه جانم اگر از قدیمی ترها مثل مادربزرگت بپرسی خیلی راحت یه جمله رو بهت میگن که احتمالا تو هرگز نشنیدی: "زن و مرد سر به یه بالش که بذارن بینشون عشق جاری میشه". این همون حکمتی هست که قدیمیا براساس اون میرفتن خواستگاری یه دختر و دختر و پسر همو ندیده عقدشون میکردن. و اشتباه خانم اولی همین تفکرش بود. چیزی که زندگیش رو از دستش گرفت همین بود که فکر کرد میتونه شرط کنه با هم باشین اما عاشق نشین.

خب عزیزم ما هم که از اول تا اخر داریم همینو میکیم. زن باید زنانگی داشته باشه. نباید فقط به خاطر یک سوراخ بره زن کس دیگه ای بشه. نباید برای تامین نیازهای جنسی یکی دیگه بره زن دوم بشه. باید عاشق شد و ازدواج کرد

گلریز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 09:49

بازهم میگم والا من اون اشاره شما به 6 را اولین بار بود می شنیدم و هنوز هم فقط مفهومش را فهمیده ام نه معنی اش را! و اینکه خانم اولی همه چیز داشت جز سو..... تو کی هستی؟ چکاره ای؟ و اون تاکیدت بر زمان لازم برای یک رابطه و اینکه مرد نباید بیش از آن پیش حسنا بماند حالم رو از زن بودن خودم بهم زد

دوستای گلم ایشون فقط با مساله تاکید بر این قضیه مشکل دارن وگرنه نوشتنش توسط حسنا و جواب دادن به کامنتهای مربوط به این قضیه توسط حسنا اشکال نداره فقط تاکید به زشت بودنش توسط بانو خیلی کار بدیه. بام خواهشمندم استدلالات و میزان ای کیو مرتبط رو بسنجید

گلریز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 09:46

من نمیتونم فکر دیگه ای بکنم جز اینکه شما حسنا رو خارج از وب میشناسی و کینه شخصی ازش داری! با توصیفات حسنا از خانم اول اون برای خراب کردن حسنا حاضره هرکاری بکنه پس اگر وب حسنا رو می شناخت صاف به همسر که گویا رگه هایی از بددلی هم داره نشونش میداد. یا از اون راحت تر , با تاکیدی که حسنا بر شناخته نشدن داره خانم اولی خیلی راحت شغل حسنا رو رو می کرد!!! پس شما باید بهار باشی که پدر و مادرت خیلی سعی دارن از این ماجرا دورت کنن اما تو اصرار داری با کله توش شیرجه بزنی. بخصوص تاکیدی که با غیظ بر این کردی که حسنا اسم مستعار بهار رو به این علت انتخاب کرده که بهار رو اولین بار در همین فصل دیده یه جورایی نشون میده که از اسم انتخاب شده برای بهار خوشت نمیاد. و باز تاکیدی که بر مبرا کردن بهار از کتک زدن حسنا داری و خیلی حرفهای دیگرت در حالی که حسنا هیچوقت سعی نکرده بهار رو بکوبه در توجیه بهار.

دوستان عزیزم استدلالات و میزان ای کیو مرتبط با اون رو بسنجید

فری یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 09:39

دوستان مسئلتن:

فرض میکنیم که خانوم اول مشکل داره..خوب ..حالا اگه این بخواد بیاد یه نفرو برا شوهرش بگیره برای انجام امر خطیر اسمشو نبر..اونوقت شما به من بگو:میری دنبال یه خانوم جوون خوشگل خونواده فرهیخته کارمند دست تو جیب خودش یا

یه دختر بینوا که دستش به دهنش نمیرسه که فردا روزی شر نشه؟ها

به نظر من که اگه به یه خانوم همه چی تموم مثل حسنا جووووووون همچی پیشنهادی بشه تودهنی کمترین جوابه...

گلریز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 09:20

بانو از اول تا اخر پست داره از حسنای مودب دفاع می کنه. همونی که اینقدر تربیت خانوادگیش بالاست که وبلاگ زده گفته من دستم تو جیب خودم بود،پول داشتم،خونه داشتم،کار خوب داشتم،اما رفتم برای تامین نیازهای جنسی یک مرد ٥٠ ساله زن دومش شدم. اینقدر عفیفه از این کلمه 6 که ما به کار میبریم بدش اومده. خدا میدونه. خوبه کامنتهای سرشب رو خوندی دیدی چه قدر ادم وقیحیه. خوبه هممون هم فهمیدیم مردک نه بچه می خواد نه به حسنا جوون شما به چیزی بیشتر از یک وسیله نکاه میکنه. عفیفه جون تربیت خانوادگی دوست عزیزت رو دیدی؟؟حالا باز برو براش پاچه خواری کن و براش کامنت بذار. بعدا دوباره یک پست بزن یکم در مورد تربیت خانوادگی خوب حسنا حرف بزن. راستی الان دوستتون تکتم جون هم تربیت خانوادگی نداره؟؟؟خودت چطور که یک جواب منتطقی نداری به کامنتها بدی و از شدت سوزش همه به طنز جواب دادی؟؟

لالا یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 02:46

راستی این مرده چرا از حسنا باید بچه بخواد وقتی خودش زن داره...دو حالت داره یا مشکل تخیلی زنش از خیلی وقت پیش شروع شده که خب ایشون با توجه به اونکاره بودنش این همه سال صبر نمی کرده جوونتر هم بوده زودتر زن می گرفته یا این که این همه کلکسیون بیماری جدیدا اومده سراغ خانم اول در این صورت این زن و شوهر کلی وقت داشتند که بچه دوم و سوم هم بیارن....
فکر کنم این حسنا تا حالا پاش مطب دکتر زنان نخورده که هی می گه در مورد بچه فکرامو نکردم.اون قدر دکترا آدمو می ترسونند و زودی تشویق به بچه دار می کنند خصوصا اگر یک زنی 32 ساله باشه و تا حالا حامله نشده باشه

لالا یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 02:41

من این جریان قبل و بعد میوه رو نمی دونستم.پس همینه که مرتیکه دائم می گه بالا آورده و معدش درد می کنه...به بهانه معده درد مراحل مقدماتی میوه و تخمه و رد می کنه صاف میره سر اصل مطلب!

شادی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:51

نارین جون
نگران نباش عزیزم، ایشالا عملش به خوبی انجام می شه

شادی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:47

بانو خسته نباشی واقعا
ماها که فقط کامنت می ذاریم وقت کم میاریم، تو خیلی داری زحمت می کشی برای این وبلاگ

شادی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:45

بانو جون
ممنونم ازت، همیشه شاد و سلامت و خوشبخت باشی

شادی یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:43

غنچه عزیز
قربون تو برم که اینقدر مهربونی
همیشه شاد وسالم و خوشبخت باشی در کنار خانواده خوبت

نارین یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:41

دوستای عزیزم
فردا صبح ساعت 7 تا 11 یکی از دوستامو می برن اتاق عمل برای بیرون اوردن یه توده از سرش
با دلای پاکتون که انقد مهربونه براش دعا کنید
ممنون

غنچه یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:33

عفیفه خانم کامنت قبلی نهایت جسارت بود
شما که اصولن متوجه نمیشید
ولی باز با این حال اصطلاحات زناشویی تون بیشتر میشه ...
زیاد بیاین وبلاگ ما برای بهتر شدن روابط تون با همسرتون هم بهتر هیجان هم گرمای بیشتری میاد تو زندگی تون

گویا همیشه مثل ماهی یخ زده تو این مدت با شوهرت بودی رو این حساب گفتم

غنچه یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:28

بانو جان
حالا اینجا خانواده نشسته من زیاد با جزئیات صحبت نمی کنم
همگی ببخشید

بر فرض مثال گیریم درسته خانم اول مشکل داشته
ولی هر زنی بعد از 20 سال لم شوهرش دستش نیست ؟
هم زن هم مرد بعد از 20 سال لم همدیگر میدونن
هیچ زن یا مردی شبیه هم نیستن

یعنی اگر هم مشکل وجود داشته باشه هیچ زنی انقدر ناتوان نیست مگر اینکه تو کما باشه که دیگه اصلن نتونه کاری بکنه


امیدوارم اصل مطلب دوستان گرفته باشن چی میگم

نارین یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:25

بانو
میگم این عفیفه می گفت که میخوام پستو پاک کنم
چی شد؟منتظره حسنا بیاد ببینه

مینو یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:24

این چه اداره ایه؟
همون اداره ای که رییسش جا...ی می کنه.

نارین یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:21

این حواشی رو بی خیال
حسنا نیومد از مسافرت؟
این چه اداره ایه که زود زود مرخصی میده بره مسافرت؟

تازه داره مرخصی هاش را جمع می کنه بره خارج پیش نی نی خانم

غنچه یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 01:17

پاسخ:میدونم ندا جونماچ سیاستم صفره زود جوش میارم و عصبانی میشم و یا احساساتیافسوس اتفاقا یکی از بچه ها خصوصی برام گفت و من هم یاد گرفتم همین رو گفتم و قانون نصف شب رو عملی کردم نیشخند گفتم روز و سر شب و وقتهای دیگه کارهای دیگه هم میشه انجام داد.یا حداقل بعد از شام و میوه خوردن و حرف زدن . اگر وقت نداری میتونی بری وقت داری هم باش زبان برای بهار پیشنهاد دادم حتما سراغ مشاور و روانپزشک برن و همسر میخواد همین کارو بکنه این تهدید به خودکشی اگر جدی باشه خطرناکه . امیدوارم که فقط یه حرف سطحی برای تهدید باشهنگران برای لینک خصوصی ممنون حتما اینکارو میکنمبغل


نهایت وقاحت یک زن نشون میده که بیاد وبلاگ بزنه از نصف شب و بعد از شام و میوه حرف بزنه
نوشته روز و سر شب کار های دیگه
وقت نداری می تونی بری !؟!؟!؟؟
خدا چقدر این بشر بی حیا و وقیح .... وبلاگ زده چه مزخرفاتی می نویسه خجالت هم نمیکشه
بابا خانواده رد میشه
دختر 16 ساله می خوانه یکی بود نوشته بود خواننده حسنا بودم 16 سالم
واقعن حسنا تی وی راه انداخته

بابا دیگه هر زن و مرد متاهلی می دونن نصف شب و روز و سر شب نداره ... اصلن نوشتن نداره این چیز ها قباحت داره آدم از ساعت عشق بازی با شوهرش بیاد بنویسه

حسنا جان خوب شد در مورد بهار به همسر گفتی به دکتر برن چون عقلشون مثل اینکه کلن این خانواده نمیرسه فقط تو میدونی و نظر میدی
عقلشون نمیرسه اگر بر فرض مثال خانم اولی همون طور که تو میگی مریض بره درمان کنه نه اینکه کارگر 6 بگیره آینده خودش و دخترش تباه کنه دخترش دچار مشکلات روجی بشه

ببین تو با اون دختر چه کردی به جای اینکه با هم سن و سال هاش بره بگرده افسردگی گرفته

البته اینا که همه توهمات ذهن معیوبت من گول داستان مزخرف تو رو نمی خوردم

ولی نوشتن نداره اگه یک زنی هوار شد راه تو رو الگو قرار داد بعد دختر اون مرد افسردگی بگیره قصد خودکشی بکنه
زن هم مثل تو بگه بره روانشناس درمان شه

خجالت بکش فقط همین می تونم بهت بگم با حسرت هایی که داری توی قالب یک وبلاگ داری جبران کمبود هات می کنی

مارال پ یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 00:34

گلریز جان همه تو این فضای وب فرهیخته و دارای فضایل اخلاقی هستند اما نمی دانم تو این فرهیختگی چطور می شود پشت زنهای آویزان بیاستند و برای نابودی زندگی زن اول ماچ بغل بگذارند.
جرات دارند یک قرار تو هاوایی بگذارند تا ببینم آن کی هست که قابل یک نگاه چپ هست یا نه

مینو یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 00:14

مرسی گلریز جان. بهترین جوابی بود که می شد به عفیفه داد.
تبریک شادی عزیز
بانو این پستت معرکه بود. خیلی خیلی عالی بود.

سلام مینو جان.
این پست که از من نبود. اصلش از حسنا جون بود.
گفتم یه مدت سفره دلمون براش تنگ می شه. بشینیم خاطرات گذشته را مرور کنیم

گلریز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 00:09

پاسخ:
ولی حد خودم رو پایین آوردم. پشیمونم . اون آدمها در حد یه نگاه چپ منم نبودن چه برسه به بحث باهاشون.

عفیفه جون که اینجارو میخونی دوست ندارم اینو بگم معذرت میخوام. دوستان من ادم مغروری نیستم به خدا اما مجبورم اینو بگم. عفیفه جون با اون تعاریفی که تو از وضعیت خانواده شوهرت و خودت کردی اینو بدون که من کف زمین خونم رو هم نمیدم ادمهایی تو تیپ و شخصیت شماها طی بکشن. اینو گفتم که بدونی تو دنیای واقعی ادمهایی مثل تو برای من وجود خارجی ندارن.

فکر نمی کرد اینطوری خودش را خراب کنه. ناراحتیش از اونه

آیناز یکشنبه 5 آبان 1392 ساعت 00:02

خواهش میکنم مهساجان

واقعا چرا دندون پزشکها انقدر تو شون فاسد زیاد داره

بخاطر رابطه ای نزدیکی که بابیماردارن بی جنبه میشن ایا؟

گلریز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:59

حسنا اولا زبونش کوتاه بود. کاملا از نوع جواب دادنش معلومه که خودش هم میدونه تو اون زندگی جایی نداره. خب خداروشکر معلوم شد که همسر علاقه ای به بچه دار شدن نداره اونم به خاطر بهار که خیلی هم منطقی به نظر میاد. و دیگه اینکه حسنا خودش هم میدونه که به خاطر تامین ٦ وارد این زندگی شده منتها اوائل نمیدونست که این کار خوبی نیست یلی رحت دربارش حرف میزد الان اگه کسی بهش بگه دعواش میکنه

الهه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:54

به نظر من این کامنت گزارهای بوس و بغل گذار و بوس و بغل بگیر حسنا درصد زیادی شون غیر از اونهایی که خودشونم معشوقه و دومی و صیغه ای اند ((کمبود محبت)) دارند
محبت کلامی
همین قربونت برمها و فدات بشم ها..واسه اینه که میگن در کودکی بچه هاتونو سیراب از کلمات محبت آمیز عاشقانه بکنید تا براشون عقده نشه!
واسه همین که این ادب ساختگی تصنعی و بوس و بغل و فدایت شومهای حسنا اینقدر به چشمشون می آد و کیف میکنند! که اینقدر براشون این ادب نمایشی مهمه که حتی اصل این داستان و عمق ظلمی که به بهار و مادرش میشه رو نمیبینند!

یه دختر(خدایا توبه) شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:37

ریحانه۱:٢٠ ‎ب.ظ-دوشنبه، ۱۱ دی ۱۳٩۱چرا نمیری شکایت کنی بگی عدالترو رعایت نمیکنه؟ باید یه شب در میون بیاد پیشتدیگه اقلن 3 شب در هفته چون گذشت داری و اون خانوم اوله و مریضه!و وقتی میاد هم همسر اول و بهار حق ندارن نه زنگ بزنن نه اس ام اس بدن! گوشیش خاموش! همونجور که تورعایت میکنی اون هم!وظیفه هم داره سالی اقلن 2-3 بار مسافرت ببردت! حتا خارج از کشور!
پاسخ:ریحانه جون من هیچوقت این کار رو نمیکنم چون دوست ندارم از این شکایت کردنها و دلم میخواد اگر حقی هست خود همسر متوجه بشه و رعایت کنه نه این که با جنگ و دعوا بگیرم
حسنا بانو - ۱۱/۱٠/۱۳٩۱ - ٢:٥۳ ‎ب.ظ

گلریز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:27

سلام بانو جان.
داشتم کامنتهای کنس میرزا رو میخوندم. میدونی چی ناراحت کننده است؟؟؟؟ میدونی چی دردناکه؟؟اینکه ما هنوز در جامعه ای زندگی میکنیم که دروغ مودبانه رو خیلی راحت میپذیرند و باهاش مشکلی ندارن اما هنوزززززز حتی از اوردن اسم٦ که یک عمل طبیعیه که برای اسایش انسانها افریده شده رو زشت میدونن. حالم به هم میخوره از این مودب نماهای دروغ گو. از این ادمهایی که ادای ادم خوبا رو در میارن و جرات ندارن حرف بزنن. در ضمن دوستای من اگر بدون اسم وبلاگ میان تینجا برای اینه که از ادمهایی مثل شماها میترسن. حوصله کل کل با شماها رو ندارن. حالا چه چاق چه لاغر،چه دیپلمه چه دکتر

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:25

ازین دندونپزشکا هر چی بگی بر می اد، اکثرا خیانت کارن حداقل من یه دندونپزشک سالم ندیدم
بچه 1 ماهه می زنه رو کیبورد ؟ بچه 1 ماهه که همش خوابه؟
ممنون ایناز

مریم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:23

این مریم

شنبه 4 آبان 1392 کامنت گذاشته است یک مریم دیگر هست
بانو عامل نفودی تو وبلاگ آمده است اسم بجه ها را را سرقت می کند

بی خیال

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:19

ازاد که میگفت زن اوله

یه بچه ی یک ماهه داشت میگفت دست پاش ومیزنه به کیبور
درصورتی که بچه ی یک ماهه چطوری میتونست این کارو بکنه

خیلیها بهش گفتن دروغ گو
میگفت شوهر دندانپزشکه بایه دختری که اومده بود پیشش کااموزی روهم ریخته صیغه شده الان اون دختره حامله است
بعدازیه مدت هم وب شو گذاشتن به امان خدا ول کرد رفت

بهار و زیبا رو نمیشناسم

شیرین امیری که زن اوله داره اززندگی گذشته ش مینویسه
نمیدونم چرا شیرین امیری ؟

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:15

زیبا و ازاد کین ؟ زن دومن ؟

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:12

ازاد که خیلی وقته بسته رفته

شیرین امیری چرا؟
مگه چیکارکرد؟

این کامنت مال من بود

[ بدون نام ] شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:10

ازاد که خیلی وقته بسته رفته

شیرین امیری چرا؟
مگه چیکارکرد؟

به مریم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:07

از کامنتت حس بدی بهم دست داد
چرا بهاره زن اول و شیرین امیری و.. ؟؟
نکنه طرفدار حسنایی کلک؟؟

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 23:02

بانو دست به شستنت خوبه ها
زیبا و ازاد دیگه کین ؟

مریم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:55

بانو من هم مثل غنچه عاشق این قسمت پستت شدم .
غنچه
شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:18
مکر و حیله حسنا در هفته گذشته دو تلفات مجازی (عفیفه و نفس ) و دو تلفات حقیقی ( خانم اولی و بهار ) داشت. این اولین بار نیست که حسنا با مکر و فریب به امیال شیطانی خود دست می یابد. به گزارش خبرنگار ما یکی از موارد بسیار به یادماندنی تلفات افکار شیطانی حسنا، در مرداد ماه سال جاری اتفاق افتاد که طی آن گروه موسوم به "ما پنج نفر" ضربه مهلکی از این خانم دریافت کردند. بر اساس گزارش واحد مرکزی خبر، حال یکی از این پنج نفر وخیم گزارش شده و 2 نفر دیگر پس از احیا به فعالیت مجازی خود ادامه می دهند و دو نفر آخر هم در گوشه و کنار دنیای مجازی به شکل نامحسوس در حال تردند.
جا دارد همین جا به هموطنان و شهروندان عزیز دنیای مجازی یادآوری کنیم که فریب کسانی را که به عنوان دوست شما را لینک می کنند یا برایتان کامنت می گذارند نخورید. در صورت مشاهده تخلف یا شک حتما پلیس مجازی را در جریان بگذارید.

اما غنچه جان انگار فراموش کردی ضربه ی مهلک رو حسنا به ما پنج نفر نزد . قبلش بانو طی عملیاتی که لینک هاش همین کنار صفحه هست اونها رو متلاشی کرده بود . همسران اول و پرپری و لیلی و سوگند و یاس و نوشیده و زیبا و ازاد را خوب شست و رو بند رخت پهنشون کرد . فقط مونده شیرین امیری و فرشته و بهاره زن اول . اگر اونها رو هم تکلیفشون رو روشن کنه خیلی خوب می شه . البته اونها عددی نیستن برای بانو

ما این جا یک مریم داریم. شما یه اسم دیگه انتخاب کنی بهتره.

برای تکلیف روشن کردن، شما را بی نوبت میذاریم اول صف. نظرت چیه؟

47386 شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:55

یکی به عفیفه بگه تورو چه به این حرفها. تو برو با جاریت دعوا کن فعلا

گلریز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:52

جالبتر از همه اینه که این زنک عفیفه از اول تا اخر مجیز حسنا رو گفته بعد میگه من فقط گفتم به حسنا فحش ندید. خیلی جالبه به خدا. از نظرش حسنا جوووووننننننننشششششش تربیت خانوادگی داره چون مودب اما بی خانواده نیست که مثل دزدا رفته به خاطر ٦ زن یدوم شده. الان تربیت خانوادگی حسنا کجاست که ماخا نمیبینیم عفیفه خاتن؟؟؟

وای خوبی گلریز؟
من دارم همینطور تند تند کامنتها را می خونم. هر کس را می بینم یه سلامی می کنم

عفیفه به مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:48

چهارشنبه قبل از کامنت یاسمن و بعد از کامنت مامی امیرحسین. بین این دوتا کامنت آخری، حسنا یک کامنت از عفیفه تایید کرد که نوشته بود: حسنا اگه هنوز نرفتی یه پست نوشتم در مورد تو و بانو.
حسنا کامنت را فقط تایید کرد. لینک هم نداشت. اگر پشه ای از کامنت حسنا رد بشه و وز وز کنه، حسنا حتما در جوابش می نویسه چه صدای قشنگی داری و چهار تا بوس و بغل هم تحویلش می ده.

کامنت عفیفه را بدون جواب و بدون لینک تایید کرد. فقط برای این که خبر به وبلاگ بانو برسه.
وقتی پست عفیفه در وبلاگ بانو کامنت گذاشته شد و حسنا خیالش راحت شد، سریع کامنت عفیفه را پاک کرد که خواننده های خودش نفهمند چی شده و پستی که می گن چی بوده و بانو کیه، حسنا چیه و ... وبلاگ خودش را کاملا از این حرفها دور نگه می داره مبادا خواننده هاش بفهمند موضوع چیه

مریم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:46

عفیفه را عشق است همسر من آن کاره نیست
بانو راعشق است عفیفه را با جواب یک کامنت چه متحولش کردی. حسنا هم دید هوا پس است زد لینک عفیفه را وسط ماه عسلش نابود کرد

عفیفه اولش نگفت که همسرش اون کاره نیست که ما در جریان باشیم.
کوتاهی از خودش بود در اطلاع رسانی

نسیم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:37

بچه ها حسنا که تو کامنتها اعتراف کرده هست همسر با خانم رابطه دارند
آزاده تو کامنتها به حسنا گفته که بیماری قلب و دیابت که مانع س ک س نیست و مردک سر کارت گذاشته و داره از هر دو تا سرویس میگیره جسنا هم جواب داد خوب رابطه داشته باشند زنش هست.
اگر همسر و خانم اولی رابطه دارند حسنا این وسط چی کار می کند

پایه های داستان حسنا دروغه. همین !!

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:35

بچه ها کامنت عفیفه چی بود که حسنا پاکش کرد؟

نسیم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:30

عفیفه که رسما زد حسنا را ترکاند.
حسنا هم زد کامنت عفیفه را ترکاند. عفیفه حال کردی حسنا چه دروغگویی هست اگر راست می گوید چرا کامنتت را پاک کرد حالا مانده تا این حسنا را بشناسی.
نفر بعدی کسی نبود برای حسنا جانفشانی کند.

نسیم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:26

یزدانی دیگر مریضی نبود
فامیل شوهر وعزرائیل را خوب آمدی
5 دقیقه یک بند می خندیدیمخنده:

غنچه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:19

شادی
امروز انرژی مثبت زیاد داری بگذار یکم منم بهت انرژی مثبت بدم

شادی عشق است با سه تا بچه خوشگل و دختر خواهر کوچلو نازش

غنچه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:18

مکر و حیله حسنا در هفته گذشته دو تلفات مجازی (عفیفه و نفس ) و دو تلفات حقیقی ( خانم اولی و بهار ) داشت. این اولین بار نیست که حسنا با مکر و فریب به امیال شیطانی خود دست می یابد. به گزارش خبرنگار ما یکی از موارد بسیار به یادماندنی تلفات افکار شیطانی حسنا، در مرداد ماه سال جاری اتفاق افتاد که طی آن گروه موسوم به "ما پنج نفر" ضربه مهلکی از این خانم دریافت کردند. بر اساس گزارش واحد مرکزی خبر، حال یکی از این پنج نفر وخیم گزارش شده و 2 نفر دیگر پس از احیا به فعالیت مجازی خود ادامه می دهند و دو نفر آخر هم در گوشه و کنار دنیای مجازی به شکل نامحسوس در حال تردند.
جا دارد همین جا به هموطنان و شهروندان عزیز دنیای مجازی یادآوری کنیم که فریب کسانی را که به عنوان دوست شما را لینک می کنند یا برایتان کامنت می گذارند نخورید. در صورت مشاهده تخلف یا شک حتما پلیس مجازی را در جریان بگذارید.


بانو جان عاشق این قسمت نوشته ات شدم

غنچه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:17

آیناز

یزدانی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:15

دیابت ...مشکلات قلبی و عروقی ...سرطان مزمن...حناق...خرابی ناخن های انگشت کوچک...لب شکری...سرطان پستان...هموروئید پیشرفته توام با آخ و اوخ...مشکلات ریوی ...آمپاس شدید روده و دوازدهه...خون جیگر شدن...جذام...ریزش موها(اپیلاسیون خدادادی)...نداشتن شارژ موبایل...عرق متعفن...دندانهای دراکولا...
اینها بخشی از بیماریهای خانوم اول است حالا دوستان زحمت بکشن بیماری جدید و نایاب یابیدن اینجا به لیست اضافه کنن
انگشت به دهانم چطور خانوم اولی با این کلکسیون بیماری چطور شیک و مرتبه و اقوام عاشقش هستن
من اگه بودم به عزراییل زنگیده میکردم و میگفتم جانم بستان
گریه کنین مسلمونا گریه کار ثوابه
عفیفه تو رسالتت رو به انجام رساندی
بعدی پیشقدم بشه من باب جانفشانی برای حسنا

یزدانی جان کدومش مربوط به همون موضوعیه که عفیفه گفت دیگه اسمش را نیارید؟
کدوم از این بیماریها مانع ... است؟ نداشتن شارژ موبایل؟

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:14

عفیفه خاتون۱٠:٤۱ ‎ق.ظ - سه‌شنبه، ۳٠ مهر ۱۳٩٢
دختری که در دامن مهر بزرگ بشه , دختری که یه خانواده دوست داشتنی و اهل فکر تربیتش کنن , اصلن تربیت و شعور خانوادگی که اصولی باشه , دختری از اون خانواده بیرون میاد که حتی اگر یه بار در بحران زندگی اشتباه کنه و تصمیم غلط بگیره در ادامه اینقدر معقول برخورد میکنه که هر شنونده ای مجذوبش میشه. حتی اگر تابویی به اسم زن دوم بودن رو به دوش بکشه. اینقدر خانمانه برخورد میکنه که یه عده زخم خورده از این جامعه رو به ناباوری بکشونه و تهمت دروغگویی بهش بزنن چون باورش سخته یه نفر در این میونه بدیها بتونه اینقدر محکم و با شخصیت باشه.قلب

پاسخ:عفیفه جون بغلماچ در جواب همه حرفهات فقط میتونم بگم تو خودت انقدر خوب و فهمیده و خانوم هستی که من رو خوب میبینی . شرمنده ام میکنی. برات همیشه بهترینها رو میخوام قلب
حسنا بانو-۱/۸/۱۳٩٢-۱۱:٢٤ ‎ق.ظ

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 22:08

غنچه جان دلم خنک شد خوب شد که ازش طلاق گرفت

من تابحال جایی ندیدم ونشنیدم که زنی اوار زندگی یکی دیگه بشه وخوشبخت باشه

ما اینجا اگه میام کامنت میزاریم ازبیکاری نیست
برو ببین تو وبلاگ میثمک پراز بیکاره همونایی که اومدن میگن چقدر بیکارین

مامیایم بگیم اگه حسنا داره ازخوشی هاش مینویسه اگه میگه دوست دارم من با هفته سه روز ارامش دارم

مامیزاریم حسنا تو نفهمیش بمونه
اما اجازه نمیدیم حسنا بیاد تو دنیای مجازی واسی خودش تبلغ کنه وازارامش نصفه که اشغالش کرده بگه
تادخترهای جوان ما وسوسه بشن خودشونو بدبخت کنن

حسنا میخواد زندگی کنه
بکنه کسی جلوشو نگرفته
اون حتی بخاطر دل بابا هم نتونست ازمردک جدابشه
بعد بیاد به حرفهای ما گوش کنه
----------------------------------------
مهم برای ما خواننده های حسنا هستن که حرفهاشو باورنکنن


باورکنین عزیزان که بین دو وبلاگ بانو ، حسنا تردید دارین
مهم نیست به جمع ما بیاین
مهم اینه که بتونین راه زندگی خودتون انتخاب کنین بدون اینکه اویزون زندگی دیگران بشین

مطمئن باشین هیچ وقت نمیشه محبت وباعدالت بین دونفر تقسیم کرد

فکر شو بکنین شوهرتون همون کاری که باشما میکنه بخوادبا یه زن دیگه هم شریک باشه چقدر چندش اوره

یزدانی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:59

واقعا انگشت به دهانم 6 کلمه بدیه؟اینهمه تو لفافه با هنرمندی گنجونده شده
غلط کردی حرف بدیه مامان بزرگ با تربیت و فرهیخته دارای مدارک و مدارج عالیه از دانشگاههای اینوری و اونوری
تو و دکتر آشپز هم به نعل میزنین هم به میخ
هم موافق هستین هم موافق
آغا به اطلاع میرساند امشب باد از شمال غربی به جنوب شرقیه
عفیفیه بادبانهات رو تنظیم کن

یزدانی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:54

عفیفه :
فشارت میره بالا مامان بزرگ
سکته میکنی
می مونی رو دست شوهرت
اونم میره یکی دیگه میگیره
بعدش میای وبلاگ میزنی چه کنم با دل تنها
خلاصه چرخه قشنگی نیست بی خیال باش و حرص نخور
بابا اینا راجع به جوونها چی فکر کردن
من جوون مجرد میگم حسنا نابکاره شیاده
تو که دوران دیدی اندازه مامان من سن داری گرم و سرد روزگار چشیدی الان چی داری واسه امثال من میگی؟
از نظر تو حسنا خوبه؟
تو درک درست من و امثال من رو میپیچونی به گند آلوده ش میکنی بعدش توقع داری به خوردمون بدی؟
یه کم واقع بینانه فکر کن
شاید فردا روزی دخترت پسرت دامادت عروست خواننده امثال حسنا باشه
اونوقت صورتت رو چنگ نزنی واسفا وااامصیبتا

غنچه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:50

همین آقایی که بهتون گفتم خانمش سالم بود به همه میگفت مریض دنبال خانم بازیش بود
دو تا دختر پسر بزرگ داشت وضع مالی عالی توپ هم تکونش نمی داد بعد از اینکه زنش ازش طلاق گرفت آقا رفت
با یک دختر 20 سال از خودش کوچک تر ازدواج کرد اون موقع زن 30 ساله بود
بعد از 14 سال زندگی زناشویی و یک پسر 12 ساله خانم خونه از مرد میگیره طلاقشم میگیره الان رفته با یک مرد هم سن و سال خودش بچه شم ول کرده

واقعن از هر دستی بدی از همون دستم میگیری

راحله شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:49

پیش خودم می گویم شاید اینهایی که این قانون چند همسری نوشتند از زنها خوششان نیاد دوست دارن حال زنها را بگیرند.
سلامت جامعه را هم دوست ندارند. این رشد جمعیت که براش نگران هستند را چی؟
جامعه سالم از خانواده سالم شکل می گیرد. نه از خانه ای که پدر دختر و زنش را ول کرده است و به قول عفیفه آنکاره هست. حالا دعوا ودرگیری هایی که سر بودن یک زن زیادی تو این خانه هست به کنار.

راحله شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:42

اینهایی که قانون چند همسری را می نویسند خیلی بامزه هستند.
به جای اینکه دختر پسرای حوان تشویق کنند تا با هم ازدواج کنند با سختی نداری بسازندصاحب چند تا فرزند شوند مردهای آن کاره هفت را تشویق را می کنند تا چند تا زن جوان را حبس حودشان کنند. خوب این مردها هم حال وحولشان می کنند بعد هم الفرار نه بچه ای این وسط درست می شود تازه یک زن افسرده میانسال و یک پسر افسرده عضب 40 ساله که باید با این زن جوان از اول ازدواج می کرد هم بعد از چند سال رو دستشان می ماند.
بعد هم کاسه چه کنم چه کنم دستشان می گیرند که رشد جمعیت منفی شده است.

غنچه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:42

شادی جان زن های عرب این قضیه براشون پذیرفته شده است
ولی زن های ایرانی بعد از قاجار و کشف حجاب دیگه این مدل زندگی نمی پذیرن
من حتی یک بار خواندم دختر های عربستان سعودی درصد خیلی کم شون به دانشگاه میرن در صورتی که تو ایران نصف شرکت کننده ها وقبولیان کنکور دختران هستند
تو عربستان سعودی یک زن رانندگی نمیتونه بکنه
حق رای نمی دونم دارن یا نه
ولی ایران چی
زن ها سر کار میرن حتی رئیس مرد ها میشن
تفاوت ما با زن های عرب خیلی زیاد
و قابل مقایسه نیست

شادی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:36

حالا بگذریم که اسلام به عنوان دینی که برای رستگاری انسانها اومده، امکان نداره با این شکل از ازدواجهای مجدد که می بینیم، موافق باشه
چطور ممکنه خدا راضی باشه که دل انسانی بشکنه؟

شادی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:31

غنچه جون درمورد فرهنگ سازی که می گی کاملا موافقم
ولی نکته مثبت اینه که ایرانیها مثل عربها نیستن. به عربها توهین نشه، با همه احترامی که براشون قائلم ولی مردهای اون کاره توشون بیشتره و زنهاشون هم این مساله رو بیشتر می پذیرن
درحالی که زنهای ایرانی با گذشتن قرنها از ورود اسلام به کشورشون و قضیه 4 تا زن عقدی و بینهایت غیرعقدی، تا الان که قرنها گذشته، نتونستن با این مساله کنار بیان و از نظر فرهنگی، پدیده چندهمسری و زن دوم بودن همیشه یک ضدارزش باقی مونده

نسترن شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:29

گویا عفیفه از اول از خودمان بوده است. این هم حرف ما با چند تا کلمه تندتر زد همسر من اون کاره نیست حالا حسنا این بخواند حسابی قاطی می کند نمی داند جواب عفیفه بدهد در مورد سفر خال بندی کند. باز که این حسنا را گیج کردید

اون کاره یعنی چی؟

غنچه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:26

ما یکی از آشنایانمون دیابت داشت
خواهرش یک پزشکی پیدا کرده بود البته از آلمان اومده بود و شیوه نوین درمانی
شاید باور تون نشه از طریق رژیم غذایی پرتقال بیماری دیابت این خانم برطرف کرد

اگر همسر مرد پولداری هست و خانمش این بیماری ها را دارد در خارج کشور یا همین ایران با هزینه بالا رفع می کند

دیگه مثل این قدیمی یا یعنی چی زن مریض شوهر ش باید بره یک زن دیگه بگیره

این طرز فکر های قدیمی یعنی چی هر مردی می خواست بره دنیال هر..زه بازیش انگ بیماری رو زنش میزد

ما یکی از آشنایانمون زن سالم سالم بود شوهرش به قول عفیفه خانم عین شوهر حسنا اون کاره بود
هر جا میرفت می گفت زن من مریض بیماری داره

بابا این حقه مرد های این کاره قدیمی شده زنم مریض هزار تا ایراد رو زنش می گذارن تا هر..زه بازیشون توجیه کنند

غنچه جان گویا خودش در یکی از کامنتها گفته رابطه دارند. دیگه بی خیال. این یکی هم به قلم خود حسنا جون معلوم شد دروغه

غنچه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:19

در مورد این وبلاگی که بانو جان گذاشتی
من چند وقت پیش یک کتابی خواندم فکر کنم فایلش هم تو اینترنت باشه اگه تو گوگل سرچ کنید میاد
به اسم مرگ های خاموش دختران و زنانی که توسط همسران یا پدر هاشون کشته میشدن اونم بی دلیل فقط به خاطر یک سوظن
نه پلیس نه قوه قضایه کلن هیچ نهادی نمی تونه جلوی این نمون قتل ها بگیره وقتی با یک جامعه شناس صحبت می کردن که چطور جلوی این فرهنگ غلط میشه گرفت
جامعه شناس گفت با فرهنگ سازی درست
عرب ها از زمان بادیه نشینی که شتر داشتند چهار تا زن می گرفنتد الان بنز آخرین مدل دارن ولی باز همون فرهنگ دارن و 4 تا زنشون سوار بنز می کنند زمان قدیم سوار شتر می کردن الان بنز
در واقع می گفت تکنولوژی و پیشرفت های علمی باعث ارتقا فرهنگ نمیشه باید از طریق رسانه ها کم کم سطح فرهنگ مردم بالا بیریم تا شاهد این گونه اتفاقات نشیم
فرهنگ وبلاگ نویسی
باید باعث تصیح فرهنگ غلط بشیم
اگه حتی تو جایی از ایران فرهنگ 2 زنه وجود دارد و زن ها قربانی هستند ما بباید فرهنگ سازی کنیم و از این اتفاقات جلوگیری

نسترن شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:17

تازه مادر دوستم به خاطر این بیماریها همیشه آرام است اصلا جان ندارد داد بزند چه برسد مثل اورانگاتایی ها همسرش کتک بزند چنگ بندازد. داد وفریاد کند که ان بهار بزن بهادور هم نتواند جلوش بگیرد.

بهار به کمک پرستار نتونست
تازه خود مردک هم نتونسته هیچ دفاعی بکنه و از زیر دستش در بره. یعنی یک نفری، دوتا زن و یک مرد را حریفه !!

نسترن شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:13

دوست من مامانش دیابت از آن گروهی که صبح شب باید انسولین بزند و بیماری قلبی که هر شب قرص قلب می خورد دارد 4 تا بچه دارد ویک زندگی گرم وسالم.
به حق چیزهای نشنیده

شادی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:08

این جمله تاریخی عفیفه خیلی باحاله: شوهر من اون کاره نیست

شادی جان،
شما هم

شادی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:05

مرسی غنچه جون، دوست خوبم

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:03

من که تاحالا بیماری ندیدم که کلکسیون بیماری باشه ازانواعش یکم و داشته باشه

بعد خوب هم مونده باشه!!!!!!!!!!!!

از هر کدام به میزان دلخواه حسنا !

شادی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:03

مرسی نسترن جون
آره واقعا روز خوبیه، خیلی خواهرمو دوست دارم و خیلی دلم می خواست مامان بشه، مثل دختر خودم می مونه برام، اونقدر بامحبته همیشه بهش می گم کاش تو سه قلو بودی، یعنی دو تا خواهر دیگه عین تو داشتم

غنچه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:02

شادی جونم مبارکا باشه ان شالله به سلامتی

غنچه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 21:00

دیابت و مشکل قلبی کنترل شده و مشکل تنفسی


خدا همه شفا بده

چند تا بیماری کوچیک را جا انداختی
گاهی عطسه می کنه
گاهی سردرد می گیره

شادی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 20:59

الهه، آیناز عزیز
ممنون دوستهای گلم

نسترن شنبه 4 آبان 1392 ساعت 20:53

شادی جان تبریک می گویم .
وای په روز خوبی برات هست.
به امید خدا همیشه سالو وخوشحال باشد

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 20:45

درست میگی من خیلی احساساتی هستمناراحت عزیزم منم این دورانو داشتم وقتی با پسرک زندگی میکردیم مستاجر بودیم و هر دو کارمند و اول راه و حقوق هامون هنوز بالا نبود . نمیگم زندگی سختی بود . خوب و راحت زندگی میکردیم ولی معمولی بود قسط ها و هزینه های دیگه که کنار گذاشته میشد مبلغ زیادی برای پس انداز کردن نمیموند با همه اینا برنامه ریزی میکردیم که وام بگیریم و برنامه ریزی کنیم که خونه بخریم .پول زیادی نداشتیم ولی خوشبخت بودیم و آرامش داشتیم . الان خونه دارم موقعیت کاری ام خوب شده حقوقم بالاست همسر مخارجم رو تامین میکنه ولی دریغ از آرامش . شاید هم خاصیت آدمیزاد باشه که تو هیچ موقعیتی راضی نیست و شاید خاصیت احساساتی نگاه کردن من به مسائل افسوس لیدا عوض همه اینا یک دونه یه ساله بامزه داریقلبماچ منو اینطوری نگاه نکن که برای خودم بچه نمیخوام . خیلی بچه ها رو دوست دارم تو خیابون هم یه بچه ببینم چشمم دنبالشهقلب
حسنا بانو-۱/٤/۱۳٩۱-٥:٠۱ ‎ب.ظ

حسنا می ارزید ؟ اینکه ارامشو از خودت بگیری ؟
به نظر من تو دنبال پول زیاد بودی ، الان بهش رسیدی ولی ارضات نمی کنه ، در ازای چی پول گرفتی ، نبایدیم ارامش داشته باشی ، چون ارامش خانم اولی و بهار رو گرفتی

نعمیه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 20:43

دخترک - خط خطی های من و تو ٦:٥٧ ‎ب.ظ - چهارشنبه، ۱٧ آبان ۱۳٩۱خب فقط میشه گفت کاش همسر اول خبر داشت .. شاید اینجور زندگی شوما هم آروم بود .. و آروم می موند ...
اما خب هنوز دیر نشده به نظرم .. میشه که زندگی ت رو نگه داری ... میشه خوشبختی رو حس کنی ... میتونی وقتی آقای همسر اومد , به جای ناراحتی و دعوا و گله .. باهاشب خوب باشی .. اینجوری بیشتر سمت ت میاد ...

+ از اول دارم میخونم. دلم میخواد واسه هر برگ کامنت بزارم :) البته اگه مشکلی نداشته باشه خجالت
پاسخ: دخترک جون خانوم اولی خبر داشت خوب . بعدی ها رو بخونی بهتر متوجه میشی

یک سوال این همان دخترک معروف است که تو همسران اول پارازیت می انداخت یا این هم مثل هشو همزاد است.
هیچ کس قبول نمی کند خانم اولی با همسر مشکل رابطه داشته است خودت هم گفتی تا چهار ماه بعد از عقد خانم اولی خبر نداشت خوب زنی هم که به قول خودت زندگیش زبانزد همه بوده است چه نیازی به کارگر رابطه داشته است؟
انصافا این سوال جواب بده.

یعنی الان تو امیدواری که حسنا بهت جواب بده ؟

ما خیلی وقته تو نوبتیما !
برو ته صف، وقت مردم را نگیر.

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 20:41

اگر همسر با من رابطه قانونی و شرعی برقرار نمیکرد و اگر قصد ازدواج نبود ، من هیچ وقت به امثال مرهایی که میخواستند رابطه ای نامعقول داشته باشن چنین اجازه ای نمیدادم و ندادم . حتی الان هم میگم اشتباه کردم چه برسه به اون موقع . مشخصه من وارد چنین رابطه ای نمیشدم که کوتاه و گذرا باشه و به ضرر شخص خودم . هیچ زنی نباید همچین اجازه ای رو بده اگر خانومهایی هستند که چنین کاری کردند و یا هنوز انجام میدن اشتباه میکنن . به جای اینکه این موضوع رو توجیه کرد باید فرهنگ سازی کرد که این کار اشتباهه . باید به اون تعداد محدود گفت خانوم یا آقا کار شما اشتباهه .نه اینکه صورت مساله رو پاک کنیم بگیم اگر نامشروع باشه بهتره ؟ پس بهتره مشروع باشه

حسنا بانو-۱/٤/۱۳٩۱-٩:٥۳ ‎ب.ظ


حسنا ار کجا باید فرهنگ سازی بشه ؟ فرهنگ سازی بشه مردا زن دوم نگرین ؟ از وبلاگ تو ؟ از وب زن های دوم ؟ وقتی تو به خودت ، به همجنست احترام نمی ذاری ، می خوای مردا بذارن ؟ وقتی تو بی فرهنگی که زن دوم می شه ، نمی تونی از فرهنگ سازی حرفی بزنی ؟ کار تو یه تابو هست ، البته اگه بفهمی و مخالف فرهنگ سازی .

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 20:38

فکر میکنم تمام مردهایی که در جامعه هستن و زندگی و روش درستی رو در پیش گرفتن این حق رو دارن که از خودشون دفاع کنند و بگن چرا جمع میبندین و این عنوان رو به همه نسبت میدین ؟ در اصل این جمله که تعداد زنها بیشتره و مردها تنوع طلب هستند ، به نظر من توهین به خانومها و آقایون هست .
حسنا بانو-۱/٤/۱۳٩۱-٩:٥٢ ‎ب.ظ

پس معلومه همسر روش درستی رو پیش نگرفته ، عزیزم اگه یه جای کار نمی لنگید که نمی اومد زن دوم بگیره

راحله شنبه 4 آبان 1392 ساعت 20:35

الهه ۳:۱۱ ‎ق.ظ - سه‌شنبه، ٢۱ آذر ۱۳٩۱سلام حسنا جان.اول از همه به اونایی که بی فکر و حتی نخوندن کل موضوع به خودتون اجازه میدین که به فکرو شخصیت یه زن طعئه بزنین،آخه بیشورا شما چی میفهمید از بلاهاو دردسرایی که ممکنه واسه یه زن جوون بیوه پیش بیاد،این دوره زمونه متأهلش تعهد و نجابت نداره اونوقت شما تو فکر سطح پایین خودتون رو یه زن بیوه که هزار جور فشار روشه ،رو هرکی یه برچسب میزنین؟
حسنا اکثر پستاتو خوندم عزیزم میفهممت با تمومه احساساتم.اینطور که خوندم زن سر به زیرو ساده ای هستی.هرکی یه جور روت سواره.ببخشیدا.چرا آخه باید به اون دختر پررو بهار اجازه بدی انقد درشت بهت بگه؟بره اول درددل مادرشو بشنوه.ازش بپرسه مامان تو که خودت خواستی بابا زن بگیره.فکر منم بودی؟قضیه بهار جداس.آه تو بد میگیره که دل شکسته ای.نفرینش نکنی.سنش خیلی بده.تو اوج عواطفشه.خودتو بزار جاش گلم.از اون خرده نگیر.متنای بالارو میخوندم شمارو 24 تصور میکردم و همسر رو 30 نهایت.اما وقتی فهمیدم 45سالشونه.شوک شدم. خانوم اول حتما میدیده همسرش فشار روشه که این پیشنهادو داده بعد پشیمون شده و ....،اما واسه تو این پشیمونی سود که نداره هیچ فقط....
نمیدونم چی بگم.احساس میکنم چرتو پرتایی که خواننده ها
پاسخ: سلام الهه جون برای خوندن وبلاگ از همراهیت ممنونبغلماچ عزیز من همونطور که توهین کردن اونها کار درستی نیست بهتره ما هم توهین نکنیم. آدم چی میتونه بگه در جواب . اصلا از بیوه بودن و این صحبت ها گذشته وقتی خودم دارم میگم از کارم دفاع نمیکنم باز حرف برای گفتن دارن . شرمنده برای بهار که اولئل از دستش دلخور بودم ولی الان میبینم اون بچه گناهی نداشت . نمیشه در این سن و در این موقعیت ازش انتظار داشت همه کارها رو بر اساس منطق و فکر کردن درست پیش ببره و بهش حق میدم که گاهی یا بیشتر اوقات دچار احساسات منفی بشه . امیدوارم که این جریانات کمترین تاثیر رو روی بهار داشته باشه و شاد و خوشبخت باشه . من همیشه شادی و خوشبختی اش رو میخوام

جواب حالا وایسا ببین این بهار سر این بلایی که پدرش سر مادرش در آورده است چه وسواسی تو ازدواج پیدا کند البته اگر شانس بیاورید و تا آن موقع سر این کارهای احمقانه ای که پدرش می کند از هر چی مرد کینه به دل نگیرد.
حسنا ظلم کردی خیلی ظلم کردی چه طوری می خواهی آن دنیا جواب بدهی

راحله شنبه 4 آبان 1392 ساعت 20:29

ونوس ٤:۱٢ ‎ب.ظ - سه‌شنبه، ٢۸ آذر ۱۳٩۱میخوام نظرمو بگم . راستش خیلی ریسک کردی وارد یک همچنین زندگی شدی اما حالا که وارد شدی باید صبور باشی و ادامه بدی خانم اول و بهار هم ره مرور زمان به حضور تو عادت خواهند کرد فقط از حق طبیعی خودت به هیچ عنوان کوتاه نیا . برات آرزوی آرامش و خوشبختی دارم
پاسخ: ونوس جون ممنون از نظرت . میدونم و خودم هم قبول دارم که ریسک درستی نبودنگران امیدوارم که همه مون آرامش داشته باشیم

جواب خواب دیدی خیر باشد حسنا خانم اولی همه مال اموالش را ازت پس گرفت وکار کاسبی ات تعطیل کرد حالاصبر کن ببین چه جوری مردک آویزان را به ریشت می بندد و الفرار تو هم برو انواع ارتباطها را با الن مرد داشته باش تا ببینی این مردک چه جوری زت سالم تحویل می گیرد قراضه پس میدهد نوش جونت همه بلاهایی که سرت می آورد لیاقت تو همین هست.

[ بدون نام ] شنبه 4 آبان 1392 ساعت 20:07

یکی از کامنترها با نامAzadeh تو تاریخ 5 شنبه 1 تیر 91
بهش گفته که بیماری قلب و دیابت که مانع س ک س نیست و بهش گفته مردک سر کارت گذاشته و داره از هر دو تا سرویس میگیره !!
بعد حسنا گفته اگرم به فرض همین باشه خوب سالهاست که زنشه!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بابا خودش اعتراف میکنه که رابطه دارند!

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:56

قابل توجه عفیفه حتما حتما رابطه عفیفه رو که ندا گذاشته بخون ببین حسنا جان چقدر در این زمینه نظر تخصص داره. واقعا عفیفه خجالت نمی کشی به ما می گی که داریم زنانگی رو زیر سوال می بریم؟بعله بعله عفیفه جان در یک زندگی مشترک زن باید زنانگی داشته باشه. نه اون چیزی که حسنا با دریدگی خاص در پست هاش ازش حرف می زنه و عین خیالش نیست که کیا از اینجا ممکنه رد می شن.بعله بعله جانم زنانگی معنایی غیر از این داره.

به عفیفه خاتون شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:49

خانوم عفیفه خاتون محترم
این کامنت زیر رو بخون(پیشنهاد بی شرمانه) بعد بگو بانو حرف از6 و چیزای بی ادبانه میزنه! ما فقط نقل قول میکنیم/اینقدر درکت یعنی پایینه که نمیفهمی ما داریم کار زشت اونو فقط به زبون میاریم(کار کثیف اونو ول کردی به کلمه 6 و سو..خ ما گیر دادی؟؟)
رسما خودش داره میگه رابطه جن سی شو ن رو گرو کشی میکنه و میذاره نصف شب که مردک بدو بدو نیاد و سریع ... و بره!! لا اقل تا نصف شب واسته!! یه شامی بخوره میوه ای پوست بکنه یه کم حرف بزنه نه اینکه بگه بدو زود باش دیرم شده میخوام برم!!خودش داره میگه من و فقط واسه 6 یا سو.. یا رابطه عفیفه! یا زناشویی یا نزدیکی یا هر کلمه دیگه ای (چون در بند کلمه ای میگم ها!) میخواد و روزهای پریودم نمیآد اصلا!!
از یه زن به سن شما بعیده اینهمه سطحی نگری!!


اینم اصل حرف از زبان حسنا بانو/بانوووووووو!!!(معنی بانو رو هم فهمیدیم)
ندا۱٠:٢۸ ‎ق.ظ - پنجشنبه، ۱ تیر ۱۳٩۱

حسنا جون خیلی بی سیاستی عزیزم خیلی زیاد بی سیاستی یکم زبل باش دختر جون به شوهرت بگو نه فقط نصف شب با هم حال کنیم! اینقدر زود خودت را لو نده بگو فقط نصف شب همین نمیخوای برو. این عذاب وجدان بیخودی هم در قبال خانم اولی بزار کنار بهار میخواد خودکشی کنه به یه ورت دختری که اینقدر احمقه همون بهتر خودش رو بکشه باید بره روانپزشک قرص بخوره
خصوصیت را چک کن


پاسخ:میدونم ندا جونماچ سیاستم صفره زود جوش میارم و عصبانی میشم و یا احساساتیافسوس اتفاقا یکی از بچه ها خصوصی برام گفت و من هم یاد گرفتم همین رو گفتم و قانون نصف شب رو عملی کردم نیشخند گفتم روز و سر شب و وقتهای دیگه کارهای دیگه هم میشه انجام داد.یا حداقل بعد از شام و میوه خوردن و حرف زدن . اگر وقت نداری میتونی بری وقت داری هم باش زبان برای بهار پیشنهاد دادم حتما سراغ مشاور و روانپزشک برن و همسر میخواد همین کارو بکنه این تهدید به خودکشی اگر جدی باشه خطرناکه . امیدوارم که فقط یه حرف سطحی برای تهدید باشهنگران برای لینک خصوصی ممنون حتما اینکارو میکنمبغل

حسنا بانو-۱/٤/۱۳٩۱-٢:۳٥ ‎ب.ظ

پیشنهاد بی شرمانه (رابطه عفیفه ) شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:35

ندا۱٠:٢۸ ‎ق.ظ - پنجشنبه، ۱ تیر ۱۳٩۱

حسنا جون خیلی بی سیاستی عزیزم خیلی زیاد بی سیاستی یکم زبل باش دختر جون به شوهرت بگو نه فقط نصف شب با هم حال کنیم! اینقدر زود خودت را لو نده بگو فقط نصف شب همین نمیخوای برو. این عذاب وجدان بیخودی هم در قبال خانم اولی بزار کنار بهار میخواد خودکشی کنه به یه ورت دختری که اینقدر احمقه همون بهتر خودش رو بکشه باید بره روانپزشک قرص بخوره
خصوصیت را چک کن


پاسخ:میدونم ندا جونماچ سیاستم صفره زود جوش میارم و عصبانی میشم و یا احساساتیافسوس اتفاقا یکی از بچه ها خصوصی برام گفت و من هم یاد گرفتم همین رو گفتم و قانون نصف شب رو عملی کردم نیشخند گفتم روز و سر شب و وقتهای دیگه کارهای دیگه هم میشه انجام داد.یا حداقل بعد از شام و میوه خوردن و حرف زدن . اگر وقت نداری میتونی بری وقت داری هم باش زبان برای بهار پیشنهاد دادم حتما سراغ مشاور و روانپزشک برن و همسر میخواد همین کارو بکنه این تهدید به خودکشی اگر جدی باشه خطرناکه . امیدوارم که فقط یه حرف سطحی برای تهدید باشهنگران برای لینک خصوصی ممنون حتما اینکارو میکنمبغل

حسنا بانو-۱/٤/۱۳٩۱-٢:۳٥ ‎ب.ظ


من سکوت می کنم خخخخخخخخخخخخ

باز من یه چیزی بگم عفیفه خانم دعوام کنه.
به من چه که قبل از میوه است یا بعد از میوه

لیدا برگ دهم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:34

وقتی با همسر حرف میزدیم در مورد اینکه با بچه مخالفه هیچی نگفت موافقت هم نکرد گفت هر طور دوست داری. الان تمایلی نداره که خودش اقدام کنه یا بگه بچه دار بشیم .خود من هم تو این مدت همیشه اصرار به جلوگیری داشتم و خیلی سفت و سخت مراقب خودم هستم که اتفاقی نیفته .بهار هم که در این مورد واکنش نشون داده نگران

کی بود می گفت من بچه نمی خوام
همسر اصرار داره؟ خخخخخخخخخخخ

پریناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:32

دیابت داره و مشکل قلبی و چند تا مشکل کوچیک دیگه :))))
اونوقت حسنا جوون طبق گفته های خودت.. همسر و خانوم اول سالهاست که هیچچچچچچچچچچ گونه رابطه ی ج/نسی ندارن..این کلمه ی (هیچ) رو هم با تاکید نوشته بودییا:)...این هیچت تو حلق مریم جون(خرزوخانه داستان)..

دیابت و بیماری قلبی که مشکلی نیست و اصن منع رابطه ی ج/نسی نداره...من اون موقع باهات آشنا نبودم مگرنه بهت میگفتم اگر با سناریوی قطع نخاع و سرطان دهانه ی رحم و ایدز اینا پیش میرفتی جواب میگرفتی اونم باز همچین قاطع نمیتونستی بگی :هیچ.

مشکلات کوچیکش چیه اونوقت؟؟...مثلا خانوم اول آلرژِیش عود میکنه اوایل بهار یه مقداری عطسه میکنه همین باعث شده که سالهاااااست هیچ گونه رابطه ای نداشته...طفلک حساسیت فصلیش عود کرد رفت واسه شوهرش زن گرفت..داروخونه نبود اون نزدکییا؟؟!!...

کامنت عفیفه رو هم حذف کردی؟؟!!!..وای حسنا عفیفه خیلی بی ادبه به شووورت گفت اونکاره..:)))
خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم..دوست واسه همین وقتاست دیگه..:)))
مورد داشتیم که طرف و دوستش داشتن دور دور میکردن یه ماشینه افتاده دنبالشون..راننده ی ماشینه به دختره ای که صندلی کناری راننده نشسته بوده گفته: به دوستت بگو زنم میشی؟؟؟!!..اینم اومده از دوستش دفاع کنه گفته: گهت هم نمیشه:)))..
.
ولی حسنا جوون خوب عفیفه خاتون رو دور زدییا و کامنتشم پاک کردی که کسی بویی از اینجا نبره....خوشم اومد..اما دیگه اینکاره اونکاره نکنید ..مراعات خودتونو نمیکنید مراعات ماهارو بکنید..خانواده رد میشه..

حسنا خیلی تلاش نکن که کسی به اینجا دسترسی پیدا نکنه من حاضرم سر چهارتا پری دریایی توی بازی Fish Live باهات شرط ببندم که اونهایی که باید.. همه اینجا رو پیدا کردن..منتها امان از دست لینکدونی گوشه ی وبلاگت و آمار بازدید و اینا..میدونی که..

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:25

من در مورد کار خودم دفاع نمیکنم چه برسه به اون موارد دختر مجرد یا خانومی که به هر دلیلی زندگی یک زن و شوهر رو به هم بزنه و آویزون مرد اون خانواده بشه با این امید که شوهری داشته باشه و یا حق خودش بدونه و حق شرعی و قانونی بدونه که میتونه روی یک زندگی دیگه زندگی خودش رو بسازه ، اصلا قابل توجیه نیست و صد در صد کارش اشتباهه . تشخیص لیاقت داشتن زن اول به عهده اونا نیست مگر در مواردی که ثابت شده باشه زن اول کار خلافی انجام داده و شوهرش از اون زندگی بریده . اون هم بحث مفصل داره ولی اینکه یک نفر بنا بر حدس خودش بخواد تو زندگی دیگران دخالت کنه کار درستی نیست . میفهمم چی میگی و متاسفم برای این نوع افکاری که وجود داره و متاسفانه حرمت خانومها رو پایین میارهناراحت
حسنا بانو-٢/٤/۱۳٩۱-۱:٠۱ ‎ق.ظ


حسناااااااااااااااااااااااااا
این چیه نوشتی ؟
حرمت خانم هارو پایین می اره ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
کار خودت چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اویزون شدن ، دیگه مجرد و متاهل و بیوه و مطلقه نداره
در هر شرایطی بده

حسناااااااااااااااااااااااااااااااااااا

مینا برگ دهم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:24

همش تقصیر بهار بلاست که این کلمه زنگ تفریحو میگفت و عین پتک تو سرم صدا میکردخنثی مشاوره زیاد رفتم و الان هم میخوام

خخخخخخخخخخخخ...

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:23

الان که نظرش کلا برگشته میگه بهار اصلا ضربه نمیخوره چون باباش بهش توجه میکنه و واسش کم نمیزاره

به تدریج نظریاتش را ارتقا میده. چن وقت دیگه می گه بهار به این بچه احتیاج داره. من دارم لطف می کنم بچه می آرم بخاطر بهار !

شیوا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:22

شیوا۱٢:٠٢ ‎ب.ظ - پنجشنبه، ۱ تیر ۱۳٩۱

حسنا؟ وقتی بهش می گی خانومت گفت برو زن بگیر تو چرا گرفتی؟ یا ازش می پرسی اگه تو مشکل خانومت رو داشتی اون حق داشت با یه پسر دیگه رابطه داشته باشه؟ چی جواب میده؟


پاسخ:شیوا جون من تا حالا بهش نگفتم با یه پسر دیگه رابطه داشته باشه خنثی گفتم میگفتی برو شوهر کن ؟ منظور اینکه طلاق بگیر و شوهر کن . همسر میگه نه من نمیگفتم اونم اگه به من نمیگفت و اصرار نمیکرد من دنبال زن گرفتن نبودم . بیشترین توجیهی که میکنه اینه که مدت طولانی اصرار میکرد و میگفت و من گوش نکردم و بعد رضایت رسمی داد و چند نفر رو بهم پیشنهاد کرد ، باز گوش نکردم آخر سر راضی شدم بهش فکر کنمافسوس
حسنا بانو-۱/٤/۱۳٩۱-٤:٥٢ ‎ب.ظ


این حرف مسخره و خنده دار یعنی چی؟
می گه به مردک گفتم وقتی خانم اولی بهت می گفت برو زن بگیر، تو هم بهش می گفتی طلاقت می دم برو شوهر کن !!!

چه ربطی به موضوع داره؟
اگر برای بیماری خودش می گفت پس این طلاقت می دم برو شوهر کن یعنی چی؟
حسنا به خدا خیلی یا خیلی نفهمی یا ما را خیلی نفهم می بینی

خانم اولی به همسرش گفته به خاطر بیماری من برو زن بگیر.
همسر بهش گفته طلاقت می دم برو شوهر کن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یعنی چی!!

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:18

خودم هم قبول دارم که در اصل دو تا هوو دارم و بهار هم برای خودش اعدایی داره بیشتر از همهزبان ولی اونطور که شنیدم بیشتر وقتا تو این کارها با مامانش هماهنگه و اگه خانوم اولی یه خورده بهار رو آرومتر میذاشت اوضاع بهتر بودافسوس درست میگی متاسفانه همه چیز با هم قاطی میشه . چند نفر ضربه میخورن در حالیکه تقصیری ندارن نگران

حسنا بانو-٢/٤/۱۳٩۱-۱٠:٥٩ ‎ب.ظ

آزاده شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:17

azade۱:٠۱ ‎ب.ظ - پنجشنبه، ۱ تیر ۱۳٩۱

حالا این خانم چشه؟؟؟؟


پاسخ:آزاده جون چند بار گفتم بیماری قلبی و ریوی و قند بالا به اضافه چند تا مشکلات کوچک دیگه

حسنا بانو-۱/٤/۱۳٩۱-٥:٠۳ ‎ب.ظ

حسنا جون اگر جوابت قانع کننده بود که اینقدر سوال تکرار نمیشد. وقتی نمی فهمند می گن می شه دوباره توضیح بدی

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:16

بانو جون ی نگاه اجمالی به این وبلاگ که در این پست گذاشتی انداختم. عفیفه کاش بیاد این وبلاگ رو بخونه بلکه تعریفش از قربانی تغییر کنه. می گه حسنا قربانی این قانون هست که به مرد حق چند همسر داده درحالیکه این آدم اونقدر بزرگ و عاقل بوده که بتونه از خودش در برابر این مساله دفاع کنه. اونقدر بزرگ بوده که بتونه انتخاب کنه .قربانی اینان که در این وبلاگ داستانشون رو تعریف کردن. آدم فلبش درد می گیره. بچه هایی که قدرتی که بتونن از خودشون مراقبت کنن رو نداشتن و خانواده شون هم با جهل و ناآگاهیشون این بچه های بی گناه رو به اون مسیر هدایت کردن.قربانی بودن حسنا ی طنز خنده داره.

خیلی صفحه دردناکیه.
کاش مامانها بخونن و بیشتر مواظب بچه هاشون باشند.
مثالهای وبلاگ بیشتر از دخترها بود، ولی پسر بچه هم همونقدر مراقبت می خواد

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:13

دقت کردید چقدر کامنت های اول بغل ماچ هاش کم بود

[ بدون نام ] شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:11

مهسا جون رابطه صیغه ای فرقش با کار الانش چیه؟

اون موقع ارتباط با یک زن دیگه بود
الان هم ارتباط با یک زن دیگه است

در هر صورت از نظر کاری که مردک کرده فرقی نداشت. از نظر مزایاش برای حسنا متفاوته. برای همینه که حسنا می گه اون کار غیرقابل قبوله.

مزایای عقد از صیغه برای حسنا بیشتره. از نظر شرعی و اجتماعی هم مردی که زن دوم عقد کنه یا صیغه کنه، فرقی ندارند.

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:11

چقدردلم گرفت اون وبلاگ

تجاوزخانگی وخوندم

هوووممممم

پرپروک برگ دوم شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:07

پاسخ:سلام عزیزم مشکل اینجاست که من دوسش دارم اما فکر میکنم اون منو دوست نداره برای همین تا میبینمش دلم میخواد خفه اش کنم اوه

من هیچوقت حق ندارم وقتی تو خونه اش هست زنگ بزنم اما اونا دم به دقیقه زنگ میزنن


خونه اش!!
نمی گه خونه خانم اولی یا .... از عبارت خونه اش استفاده می کنه.
خودش هم می دونه اونجا خونه همسر است. اصل زندگیش اونجاست. خونه حسنا محل عیش و نوشه.

جالبه !

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:06

حسنا ۱:۱٥ ‎ب.ظ - دوشنبه، ۸ آبان ۱۳٩۱
سلام دوباره
تا اینجا که خوندم نظرم اینه که شوهرت نباید ازدواج مججد می کرد
اون با همسر اولش مشکلی نداره مگه به خاطر بیماریش و فکر کنم مسایل جنسی وگرنه اونو و دخترشو و زندگیشو دوست داره.ژس فقط به خاطر رفع نیاز جنسی اش با تو ازدواج کرده نه کمبود محبت و ......
برعکس تو که بیشتر بهش وابستگی داری
ایشون برای رفع نیازش باید یه جور دیگه عمل میکد مثلا صیغهفنه اینکه تورو اینجوری درگیر کنه عزیزمرویا

پاسخ: سلام حسنا جون . خوب اون راهها که .... چی بگم . به نظر کار درست تری بود؟نگران
حسنا بانو - ۸/۸/۱۳٩۱ - ٦:٠٧ ‎ب.ظ

اون راه ها به نظر من بهتره ، چون حداقل زندگی اصلیش حفظ می شه البته این نظر منه

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:05

شادی جان تبریک میگم عزیزم

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 19:01

قبلا حسم فرق میکرد ولی همین الان سوال کنی میگم راضی هستم بدون این که مریض باشم همینطور که سالم هستم هم بره یک زن دیگه بگیره و من هم با خیال راحت برم دنبال زندگی خودم. همه ما حق انتخاب داریم . من هم این انتخاب رو خواهم کرد
حسنا بانو - ٢٥/۱٠/۱۳٩۱ - ٢:۳٢ ‎ب.ظ

حسنا جون (بغل ماچ) حق طلاقم که داری ، پس چرا نمی ری؟

الهه شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:59

شادی جان
خاله شدنت مبارک باشه
واقعا ممنونم از دعای قشنگت عزیزم....
ایشالا سالمش روزی همه اونایی بشه که منتظرند...

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:58

م(خط خطی) ۳:٠۸ ‎ب.ظ - جمعه، ٤ اسفند ۱۳٩۱
عجب حکایتی حسنا
کاش زن یه مرد زن مرده میشدی
یا زن طلاق داده
نه هووی حی و حاضر
خدا بهت رحم کنه
کاش اصلا همونطور مجرد میموندی
پاسخ: در هر صورت الان وضع زندگی من این شدهناراحت
حسنا بانو - ٥/۱٢/۱۳٩۱ - ۱:۱٦ ‎ق.ظ


پول پول پول مانی مانی مانی

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:55

شادی

شادی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:51

مرسی مهسا جون

ایشالا دخترخاله تو هم بچه دار بشه

شادی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:49

مرسی نارین و ساره عزیز

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:48

وای شادی تبریک می گم امیدوارم همیشه سالم و سلامت زیر سایه ی پدر مادرش باشه

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:46

شادی جون قدم نورسیده مبارک .تبریک می گم.

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:46

دختر خاله من دو غده ی بدخیم در واژنش داشت ، خوشبختانه زود فهمید ، جراحی کرد و بعد هم شیمی درمانی ، شیمی درمانیش خیلی طولانی بود تقریبا داشت از پا درش می اورد ولی الان حالش خوبه و تقریبا مشکلاتش برطرف شده و 6 داره و دائم زیر نظر دکتر هست و الانم می خواد بچه دار شه .

به سلامتی انشاله

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:44

حسنا:حقیقتش من اصلا از بهار انتظار ندارم که بتونه قبول کنه با من خوب باشه . من هم به جای اون بودم حتی با وجود رضایت مادرم به ازدواج مجدد بابام ، باز هم همین حس رو داشتم . من فقط میتونم کاری کنم که باعث اذیت شدن بهار نشم و دعا کنم به دور از این مشکلات شاد و خوشبخت زندگی کنه. هیچوقت هم حاضر نیستم به این قیمتها خودم رو جا کنم چون نتیجه مثبتی نداره و نه فایده ای برای من داره و نه برای دیگران.
ساره: ولی تو تمام تلاشت رو کردی که بهار از پدرش فاصله بگیره و روز به روز مشکلاتش بیشتر بشه دیدی دروغگویی. تو فقط به فکر منافع شخصیت بودی از اول هم با این نیت وارد این زندگی شدی اونوقت ها به قول معروف دستت به گوشت نمی رسید مظلوم نمایی می کردی ولی حالا رسیده و نتیجه رو همه داریم می بینیم

نارین شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:43

شادی جون مبارکه
ایشاالله همیشه سالم وسرحال باشه زیر سایه خانواده اش

نارین شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:40

الهه۱٠:٥٥ ‎ب.ظ - دوشنبه، ۱٢ تیر ۱۳٩۱
سلام
شما با 30 سال سن یعنی نمی تونستی با کس دیگه ازدواج کنی؟
باید می رفتی زن دوم میشدی؟
ارزشت همین بود؟
واقعا معتقدی مردیکه راضی به گرفتن زن دومه وافعا مرده؟
کسیکه عاشقه ؟
عشق قشنگیش به انحصارشه....
خودتو گول نزن و پاتو از زندگی اونا بکش بیرون و برو با کسی ازدواج کم که لایفت باشه و منحصر به تو باشه خودتو فنا نکن...
پاسخ:الهه جون اگر با دقت خونده باشی اینها رو توضیح دادم و به همه کارها ی درست و غلط و دلایلش اشاره کردم .من از کار خودم دفاع نمیکنم ولی الان که توی این زندگی هستم سعی خودم رو میکنم که مشکلاتم رو حل کنم و زندگی بهتری داشته باشم و امیدوارم که موفق بشم . ازدواج کردن که تعویض لباس نیست اینو نخوای بندازی یک گوشه بری یکی دیگه بخریابرو
حسنا بانو-۱۳/٤/۱۳٩۱-۱٠:۳۳ ‎ق.ظ



از همون اول میگه ازدواج تعویض لباس نیست که.بعد سر همون انتخاب لباس یا همسر ادم دقت نمی کنه؟

شادی شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:39

سلام بانو جون
سلام دوستهای گلم

من امروز خیلی خوشحالم، مثل بچه های 5 ساله ذوق زده شدم
فکرشو بکن صبح زود از خواب پاشی و ببینی داداشت با اس ام اس بهت خبر داده که صاحب یک خواهرزاده فسقلی 3 کیلوئی شدی

دلم نیومد خوشحالیمو با شما تقسیم نکنم

راستی الهه جون
بعد از اینکه با خواهرم حرف زدم، یاد تو افتادم و دعا کردم تو هم به زودی مامان بشی و نی نی خوشگلتو ببینی که بغلت آروم خوابیده

ایشالا همه دوستانی که مامان نشدن، در مناسب ترین زمان مامان بشن و دخترهای مجرد گلمون مثل نارین جون هم یه بابای خوب برای نی نی آینده پیدا کنن

مبارک باشه شادی جان
انشاله که برای زندگی خواهرت برکت و شادی بیاره و خودش هم همیشه سالم و شاد باشه.

پس امشب دیگه خاله شادی هستی

برای دعاهایی که کردی هم آمین.
هم برای نارین ها
و هم برای الهه ها

انشاله شما هم سالهای سال کنار خانواده زندگی خوبی داشته باشید.

نارین شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:36

مهسا من نمیخوام از وبلاگ نویسی نام ببرم اما یکیشون که یه بیماری بین سرطان و ام اس داشت پارسال باردار شد(نوع بیماری رو نام نمی برم)
اگه بیماری دیگه ای هست که نمیشه بگین ماهم درجریان باشیم و پیشگیری کنیم

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:30

من یه دوست مصروع دارم ، ازدواج کرده ، 6 داره ،یه بچه ی سالمم داره .
یه دوست دیگه دارم ام اس داره ، با وجود پیشرفت سریع بیماریش و مشکل حرکتی ولی هنوزم با همسرش رابطه داره

مهسا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:25

طی این چند ماه، اکثر کامنت گذاراش رو (مرسی بانو ذ)
شست و شو مغزی داده در حد چی

نارین شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:23

طرف سرطان داره ازدواج میکنه بچه دارم میشه(ماه عسل امسال رو دیده باشین متوجه می شین)
از سرطان و مشتقاتش بیماری بدتر داریم؟اونوقت اینا توانایی رابطه ندارن؟

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:21

بانو جان

فایل دانلود میشه

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:20

کاتیا می خواد ببینه آخر داستان چی می شه : خنده:
کاتیا ۱٠:۳۱ ‎ق.ظ - یکشنبه، ۳ دی ۱۳٩۱
من با این هایی که میگن باهاش دوست میشدی و ... مخالفم.چون در اون صورت جایگاه انسان در حد یک دستمال کاغذی نزول پیدا میکرد .
دوستی زمانی جایگاه بالا داره که دو نفر آزاد باشند .
نه این که یکی در بند باشه و به دنبال به قول خودت زنگ تفریحی برای خودش بگرده .
من بر حسب تحقیقی که توش شرکت دارم با عده ی زیادی زن صیغه ای مصاحبه کردم. همشون متفق القولند که بدترین اشتباهو کردند و کاش صیغه ی یک مرد به عنوان زن دوم نمیشدندو حداقل کاش رسمی بودند و عقد دائم کرده بودند.
منظورم اینه که همین زن دوم شدن هم برای خیلی از بانوانی که صیغه ی یک مرد زن دار هستند ، مثل آرزوئه و متاسفانه چون شان پایینی تو زندگی اون مرد دارند نه بهشون حق و حقوقی میرسه و نه عدالتی و نه حتی محبتی....

در کل داستان زندگی تو با همه ی زن دوم های دیگه فرق داره.
منتظرم ببینم آخرش چی میشه.

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:13

نیکو٢:٢٧ ‎ق.ظ - سه‌شنبه، ۱۸ مهر ۱۳٩۱ای کاش می دانستی چه بر سر آن زن آورده ای
ای کاش می دانستی از بین رفتن همه هستی ات را
ای کاش می دانستی با خون خنده کردن را
ای کاش می دانستی با آتش زندگی کردن را
نمیدانی و نخواهی فهمید

پاسخ:نیکو جون ای کاش شما هم بهتر من رو میشناختی و بعد مینوشتی
حسنا بانو-۱۸/٧/۱۳٩۱-٢:٥۸ ‎ب.ظ

---------------------------------------------------------------
تاکنون که نفهمید ماهم میدونیم که نخواهد فهمید
فقط وفقط میخوایم خوانندهاش متوجه بشن باکی طرفن

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:12

منم جان فعلا که این حسناست که داره ول نمی کنه اونا ول کردن

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:09

منم!!!!! ۱۱:٥٢ ‎ق.ظ - سه‌شنبه، ٢٦ دی ۱۳٩۱

ایتکه فقط به طرز لباس پوشیدن و رفت و آمد تو گیر میده دلیل داره....
چون همسرت خیالش بابت خانم اولی و بهار راحته....
اونا هر اتفاقی هم بیفته ولش نمیکنن....
همسرت تورو دوست داره... واسه همین حواسش بهت هست... واسه اینکه میترسه از دستت بده....
چون خودشم میدونه اون طور که باید نمیتونه پیشت باشه..
تا وقتی که این رفتارارو به حساب بدجنسی بذاری هیچ وقت آرامش نداری...
همشو بذار به حساب علاقه... اون وقت حتی این کنترل کردنا هم واست شیرین میشه....
حسنا جون درسته همسرت آدم زبون بازیه... ولی من مطمئنم خیلی دوست داره... خیلی!!!
وگرنه به خاطر تو پاره تنشو نمیزد.....
ساره: منم جان حالا جریان لابی رو سال 92 برات تعریف می کنه تا ببینی چقدر مردک عاشقشه و دوسش داره

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:06

ریحانه ۱:٢٠ ‎ب.ظ - دوشنبه، ۱۱ دی ۱۳٩۱چرا نمیری شکایت کنی بگی عدالت رو رعایت نمیکنه؟ باید یه شب در میون بیاد پیشت
دیگه اقلن 3 شب در هفته چون گذشت داری و اون خانوم اوله و مریضه!
و وقتی میاد هم همسر اول و بهار حق ندارن نه زنگ بزنن نه اس ام اس بدن! گوشیش خاموش! همونجور که تو رعایت میکنی اون هم!
وظیفه هم داره سالی اقلن 2-3 بار مسافرت ببردت! حتا خارج از کشور!
پاسخ: ریحانه جون من هیچوقت این کار رو نمیکنم چون دوست ندارم از این شکایت کردنها و دلم میخواد اگر حقی هست خود همسر متوجه بشه و رعایت کنه نه این که با جنگ و دعوا بگیرم
حسنا بانو - ۱۱/۱٠/۱۳٩۱ - ٢:٥۳ ‎ب.ظ
---------------------------------------------------------------------

تمام پست هایی که حسنا مینویسه همش طبق نظریات دوستاشه همچین زیاد هم به خودش فشار نمیاره

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 18:03

نگارین ۳:٥٧ ‎ب.ظ - سه‌شنبه، ۱٩ دی ۱۳٩۱من نمیدونم خانمی مث شما چرا باید زن دوم باشه؟چرا با و جود اینکه زنی زنده داره آقا خواسته زن بگیره /عزیزم تو هم مریض بشی خدایی نکرده ،زن سوم می گیره؟آیا این موجه است؟مگه غیر از اینه که یه زن روحیه حساسی داره و مردش باید موقع مریضی دو برابر بهش توجه کنه .عزیز دلم اگه بخواد این بلا واسه تک تک ما زنایی که مریض میشیم پیش بیاد که فاجعه اس؟آیا شما راضی هستی که برای خودت وقتی که مریضی این اتفاق تلخ "ورود زن جدید"بیفته؟
پاسخ: نگارین جون اگر از برگ اول بخونی همه رو توضیح دادم قبلا حسم فرق میکرد ولی همین الان سوال کنی میگم راضی هستم بدون این که مریض باشم همینطور که سالم هستم هم بره یک زن دیگه بگیره و من هم با خیال راحت برم دنبال زندگی خودم. همه ما حق انتخاب داریم . من هم این انتخاب رو خواهم کرد
حسنا بانو - ٢٥/۱٠/۱۳٩۱ - ٢:۳٢ ‎ب.ظ

راضی هستم بدون این که مریض باشم همینطور که سالم هستم هم بره یک زن دیگه بگیره و من هم با خیال راحت برم دنبال زندگی خودم.

پس الان که نمی ری فقط نگران بی زن موندن مردک هستی. چقدر تو خیری، بزرگواری ...

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:56

khatere۱٠:۳٢ ‎ق.ظ - دوشنبه، ٢٢ خرداد ۱۳٩۱

سلام من نمیتونم بفهممت چون زن اولم و هیچ زن دیگه ای توی زندگیمون نیست ولی به نظر منم اونا تو رو برای رفع مشکلات جنسی مرده خواستن.درسته وابستگی ایجاد میشه و همسرت هم بهت علاقه و وابستگی پیدا میکنه ولی نمیتونه زن و بچش رو با چیزی عوض کنه.تنها راهی که داری اینه که بچه دار بشی تا براش جدی بشی.و حق رو بهت میدم اونا نباید با تو اینکار رو میکردن ولی این رو بدون زن هر چقدر هم زبانا بگه همسرش میتونه بره ازدواج کنه باز هم توی دلش طاقت نمیاره که این اتفاق بیفته و بدون زن اولش هم خیلی بیشتر از تو داره عذاب میکشه.


پاسخ:سلام خاطره جون همسر عاشق زن و بچه اش هست و میدونم با هیچی تو این دنیا اونا رو عوض نمیکنه . من فکر بچه دار شدن نمیکنم چون تکلیفم با خودم معلوم نیست همسر هم تمایلی نشون نمیده چون بهار بارها گفته اگه بچه دار بشی من خودمومیکشم
ساره: حسنا راستش رو بگو چه جادو جنبلی کردی که اونا رو با تو عوض کرد و دیگه اصلا نگران این نیست که با بچه دار شدن تو بهار خودشو بکشه. یعنی دیگه خیلی فشار 6 زده بالا ؟

همسر هم تمایلی نشون نمیده

[ بدون نام ] شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:48

لایک به ساره خوب اومدی

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:44

نقدر دیگه این کامنت دونی حسنا افتضاح بود فیلتر شد؟

تحویل بگیرن دوستان حسنا ازبس افتضاحه پرشین بلاگ هم طاقت نیاورد فی/تل/رش کرد

اگه کارخوبی بودکه دیگه پرشین بلاگ دشمنش نبود ماحالا دشمنش هستیم
پرشین بلاگ هم دشمنش ایا؟

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:41

فاطمه٢:٥٩ ‎ب.ظ - پنجشنبه، ۱٦ شهریور ۱۳٩۱

ببین اشتباه کردن هیچ مساله ای نیست همه ما اشتباه می کنیم مهم اینه که یه خودمون احترام بذاریم و نذاریم عذاب بکشیم چرا
جدا نمی شی ...احترام خودت رو حفظ کن و برای خودت ارزش قائل شو...


پاسخ:فاطمه جون حقیقتش رو بخوای متوجه منطورت نشدمسوال
ساره: الان فاطمه تو چی گفتی؟ احترام؟ ارزش ؟میشه بگی این ذوتا که گفتی یعنی چه؟

نینا شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:41

سرماخوردگیم یه مشکل کوچیکه
بنده خدا خانوم اولی لابد دیابت داشته با انفولانزا (مشکل ریوی)
مردم با چند تا مشکل بزرگ هنوزم سالمو سرحالن

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:37

نیلا ٢:۱٦ ‎ق.ظ - چهارشنبه، ٦ دی ۱۳٩۱حسنای عزیز من از سر شب از آخر به اول دارم مطالبتو میخونم تند تند اومدم تا برسم به برگ اول تو راست میگی اگه خانم اولی راضی شده و رضایت داده دیگه حق کتک زدن و ای کارا رو نداره اگه قرار نیست که با تو خوب باشه حداقل بهت گیر هم نده دلم واسه غصه های تنهاییت آتیش گرفت که تو تنهاییت فکر میکنی شدی اسباب بازی عزیزم چه کار خوبی کردی اینجا رو راه انداختی الان یه عالمه دوست دازی که بهت قوت قلب میدن
پاسخ: نیلا جون ممنون از همراهیت همینطوره دوستهای عزیزم در این وبلاگ خیلی بهم کمک کردند
حسنا بانو - ۸



توجه کنین خانوم اولی خیلی مریضه اما بلده کتک بزنه
نوش جونت حسنا جان

روشنک شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:35

بعد هم حسنا رفتی با مردک 4 ماه قا یمکی...
خانم اولی با خودش گفته بزار مال اموالم را زا دستت جمع کنم یک رضایت زور زورکی بدم ببینم تا کی به خقوقی که بایت رابطه می گیری راضی هستی.
همه که می دانند شما زن دومی ها اصولا وقتی بوی پول به مشامتان می رسد دیگر عقلتان تعطیل می شود

[ بدون نام ] شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:34

زینب علی ٩:٢۸ ‎ب.ظ - جمعه، ۱٥ دی ۱۳٩۱سلام
منو ببخشین!
من خیلی وقتا تو وبگردی کامنت ها رو هم میخونم و برام مهم بود
اوایل اینجاهم همین کار رو میکردم!
اما الان دیگه اینطور نیست
فکر کنم به دلیل باشه 1- اینکه خیلی خوب می نویسی و دوست دارم سریع ببینم خودت چی کار کردی و کارها و عکس العمل خودتون واسم مهمه2- از بس بعضی نطرات رو که می بینم حالم بد میشه و کلافه میشم و دیگه طاقت نمیارم ادامه بدم و..

عذرخواهی من بیشتر بابت این هست که دوست داشتم بدونم خانم اول بیماریش چی هست
و از اونجایی که در جواب شخصی گفته بودین تو کامنت های قبلی گفتین منم اومدم تو کامنت ها گشتم
ولی بعضی کامنت ها جوری ناراحتم کرد که با طاقتم طاق شد!
این شد که خواستم خواهش کنم یا اینجا بهم جواب بدین و یا این که بفرمایین تو کامن های کدوم پست جواب دادین

منو ببخشین
شرمندم
پاسخ: زینب جون ممنون از همراهیت همین جا برات مینویسم دشمنت شرمنده. بیماری ریوی داره و یک مشکل دیگه . دیلبت هم داره و چند تا مشکل کوچیک دیگه
حسنا بانو - ۱٧/۱٠/۱۳٩۱ - ۱٢:٤٢ ‎ق.ظ

روشنک شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:32

بعد هم حسنا رفتی با مردک 4 ماه قا یمکی...
خانم اولی با خودش گفته بزار مال اموالم را زا دستت جمع کنم یک رشایت زور زورکی بدم ببینم تا کی به خقوقی که بایت رابطه می گیری راضی هستی.
همه که می دانند شما زن دومی ها اصولا وقتی بوی پول به مشامتان می رسد دیگر عقلتان تعطیل می شود

ساره شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:28

بدون شرح:
الهه ۳:۱۱ ‎ق.ظ - سه‌شنبه، ٢۱ آذر ۱۳٩۱

سلام حسنا جان.اول از همه به اونایی که بی فکر و حتی نخوندن کل موضوع به خودتون اجازه میدین که به فکرو شخصیت یه زن طعئه بزنین،آخه بیشورا شما چی میفهمید از بلاهاو دردسرایی که ممکنه واسه یه زن جوون بیوه پیش بیاد،این دوره زمونه متأهلش تعهد و نجابت نداره اونوقت شما تو فکر سطح پایین خودتون رو یه زن بیوه که هزار جور فشار روشه ،رو هرکی یه برچسب میزنین؟
حسنا اکثر پستاتو خوندم عزیزم میفهممت با تمومه احساساتم.اینطور که خوندم زن سر به زیرو ساده ای هستی.هرکی یه جور روت سواره.ببخشیدا.{ }چرا آخه باید به اون دختر پررو بهار اجازه بدی انقد درشت بهت بگه؟بره اول درددل مادرشو بشنوه.ازش بپرسه مامان تو که خودت خواستی بابا زن بگیره.فکر منم بودی؟قضیه بهار جداس.آه تو بد میگیره که دل شکسته ای.نفرینش نکنی.سنش خیلی بده.تو اوج عواطفشه.خودتو بزار جاش گلم.از اون خرده نگیر.متنای بالارو میخوندم شمارو 24 تصور میکردم و همسر رو 30 نهایت.اما وقتی فهمیدم 45سالشونه.شوک شدم. خانوم اول حتما میدیده همسرش فشار روشه که این پیشنهادو داده بعد پشیمون شده و ....،اما واسه تو این پشیمونی سود که نداره هیچ فقط....
نمیدونم چی بگم.احساس میکنم چرتو پرتایی که خواننده ها

روشنک شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:27

مهسا.م ۳:٥٦ ‎ق.ظ - شنبه، ٢٢ مهر ۱۳٩۱با حضرت عالی بحث نمیکنم...
فقط امیدوارم وقتی همسرتون زن سومی اختیار کرد یا اغواگری موجب شد خیانتی بکنه ، شما هم خیلی با متانت اینو بپذیرید! چیزی که عوض داره بانو گله نداره
حس میکنم این وسط هر دو زن قربانی شدین
پاسخ: مهسا جون زحمت بکش وبلاگ رو بخون و بعد نظر بنویس. من اگر خودم بلند بشم برم اجازه بدم که زن بگیره مسئولیت کار خودم روقبول میکنم و زندگی دیگران رو بازیچه دست خودم نخواهم کرد . در جواب شما هم باید بگم در اونصورت من یک فدای سرم میگم و میرم دنیال زندگی خودم نمینشینم به گفتم الهی سرت بیاد هالبخند

پاسخ: این حسنا نمی داند برای ازدواج مجدد مرد فقط اجازه زن اول را می خواهد و اصولا کسی زن دوم را حساب نمی کند
اصلا مگر کسی که برای 6 استخدام می شود نظرش هم مهم است. برای همین است که عسل همش نگران است که آرش برود با زن اولش دوباره ازدواج کند

الان چرا یک فدای سرم نمی گه و بره.

داتم می گه بعد از طلاق مشکلات فراوونه. نمی تونم که طلاق بگیرم

فقط خانم اولی باید بگه فدای سرم و بره؟ کور خوندی.
اول همه اموالش را پس می گیره، مردک هم مال تو. فدای سرش. صدقه داده واسه سلامتی دخترش ، بردار ببر

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:27

بانو جان

باز فی/لت/ر شد

چی فیلی شد آیناز؟

فایل هم دانلود نمی شه؟

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:23

بانو

یعنی این کامنت دونی دیگه واسی دوستان حسنا دیگه باید بس باشه

این بیماریها مگه باعث میشه کسی نتونه باشوهرش 6داشته باشه

علم واسی چی داره پیشرفت میکنه
اون موقعی که علم انقدر پیشرفت نکرده بود ماهمچین بیماری ندیده بودیم
که طرف یه کوله بار بیماری داشته باشه بعد خوب هم بمونه
مگه میشه بااین همه بیماری کناراومد
خوب موند

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:16

منم!!!!! ٧:۱۱ ‎ب.ظ - دوشنبه، ٢٥ دی ۱۳٩۱یه سوال...
زن اولیه چه مریضی داره؟؟؟؟
پاسخ: عزیزم تو کامنتها بارها و بارها گفتم . دیابت و مشکل قلبی کنترل شده و مشکل تنفسی و چند تا مشکل کوچیک دیگه
حسنا بانو - ٢٥/۱٠/۱۳٩۱ - ٧:٤۳ ‎ب.ظ

چند تا مشکل کوچیک دیگه !!

خب این شد دلیل واسه عدم توانایی ارتباط عفیفه؟

( من دیگه نمی گم 6. تازه فهمیدم زشته. می خوام بگم ارتباط عفیفه. لغت محترم تریه )

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:14

رایحه خوشبختی ۱٢:٤٢ ‎ق.ظ - پنجشنبه، ٥ بهمن ۱۳٩۱اوووووووووووووووووه من فکر میکردم این خانم اولی عجب مرضی گنده ای داره مثلا ام اس داره که پیشرفت کرده
عزیزم با دیابت نه تا حالا کسی مرده نه اصلا دیگه این روزا دیابت بیماری محسوب میشه .مشکل قلبی کنترل شده ام که روزی یه وارفارین کوفت میکنه چندوقت یه بارم یه pt چک میکنه تا دوز داروش مشخص بشه . این دیگه رحم کردن داره بهش که میگی مریضه ؟؟؟ اصلا هم دلت نسوزه .ولی خدایی همسرت خیلی تامرده که با این بیماریها ی مسخره رفته سرش هوو اورده که چی ؟چون اون مریضه ؟
دیابت یه چیزیه که ممنکنه تو ام تو بارداریت مبنلا بشی .بعد باید بره یه زن سوم هم بیاره مثا این میمونه بگه حستا هموگلوبین ش پایینه . بخش خونن زدن ، مریضه پس من باید برم زن بگیرم . از شوهرت بدم اومد . من فکر میکردن یه مریضی داره که بعد نیست تا چند وقت دیگه بمیره اونم دیگه رفنه زن بگیره که راحت باشه
سرطانی ms ی چیزی دیابت که خیلی ضایع ست
بهتر شدی جواب بده
یه سرم به ما بزن
پاسخ: رایجه جون خود من هم گفتم که سرپا هست و همه مشکلاتش کنترل شده هست . مشکل ریوی هم داره و چند تا مشکل دیگه که من نگفتم ولی خدا رو شکر همه اینها در مجموع باعث نشده افتاده حال باشه . خوشبختانه به خودش میرسه و ببینیش مشخص نیست که مشکلی داره .ولی در هر حال مریض که هست . یک مشکل کوچیک هم باشه آدم دلش میسوزه چه برسه به مجموعه ای از مشکلات . همسر هم که نرفته سرش هوو بیاره . این همسر که من دیدم عمرا آدمی که خودش به فکربیفته یا جراتش رو داشته باشه که حرفی بزنه یا دنبال این کارها بره نبود . گفتم و میگم نه که خیلی ادم خوبی باشه . از اون مردها نبود که چنین کارهایی رو در خودش ببینه . خانوم اولی بیجهت سر بیدرد خودش رو دستمال بست و همسر هم که قبول کرد و در هر حال الان شده اینطوری . باور کن من فکر میکنم اگر زمان به عقب برگرده همین همسر هم بکشن حاضر نمیشه چنین کاری کنه و گرفتار این مشکلات باشه . چشم سر میزنم
حسنا بانو - ٥/۱۱/۱۳٩۱

دیابت که خیلی ضایع است برای دروغ به این گندگی

دقت کن چه احمقانه به لیست بیماریها اضافه می کنه. یه چند تای دیگه هم هست که من نگفتم.

خجالت نکش. بگو. یه سایت لیست بیماریها باز کن، از بالا تا پایین کپی کن. کی به کیه

آیناز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:07

بانو جان

برگ دوم ودهم فیلتر شده است

وااای عفیفه تحویل بگیر

به نظرت چرا حسنا را فیلتر کردن؟
ما حرفهای زشت می زنیم حسنا فیلتر میشه. عجب روزگاری شده ها


آیناز جان فایلش را گذاشتم

قورباغه سبز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:05

الان امتحان کردم. Webpage cannot be found میده

قورباغه سبز شنبه 4 آبان 1392 ساعت 17:01

سلام بانو
لینک اون کامنتای حسنا واسه من باز نمیشه

سلام عزیزم

الان فایلش را می ذارم.
فی/لتر شکن می خواد.

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.