80 کامنت اول +40+20

 


 کامنتهای پست "هردم از این باغ بری می رسد "


سارا

"بانو اینا چرا همش میان درستش کنند هی خرابکاری میکنند به نظرم جمیعا روزه سکوت بگیرند [وحشتناک]"



گلریز


"چی بگم والا.فکر کنم خیلی داستان پلیسی می خونند.خدا اخر عاقبت مارو به خیر کنه با این جماعت. ما که نمیدونیم اونجا چه خبره پس بهتره دیگه نظری در باره اونا ندیم.فقط یک سوال دارم (جدا یک سواله جدیه)یعنی خانم سوگند رفته از استرالیا یک وکیل پیدا کرده که ایرانی باشه بعد اونم اینقدر بیکاره که میاد وبلاگ بزنه .نمیدونم والله شایدم این کارو کرده.ولی در هر صورت خداروشکر که سوگند تو ای سی یو نبوده."



hani
"چه خر تو خری شده[زودباش] من که دیگه سرم داره سووووووووت میکشه[هیپنوتیزم] این همه از یاس دفاع کردی آخرش اومد گندهای سوگند رو خواست ماست مالی کنه[بازنده] بی خیال بانو جون....هر چی ادامه میدیم انگار گند همه داره در میاد میترسم آخرش به این نتیجه برسم که من دروغگوام و خیانتکار.....و دستم رو بشه [قهقهه]"




ساره

"این فقط روش وکیل حسناست که می تونه 10 روز بشینه وبلاگ رو رصد کنه تا اطلاعات مورد نظر گیرش بیاد[نیشخند]"



پریناز

"خانم یاس این حرفا چیه که میزنید..آخه چرا هی داستان رو بدتر میکنید..این توجیهات رو از کجاتون در می یارید؟؟؟حتی نمیتونید حرفهاتون رو یک کاسه کنید..متاسفم...شما در جریان بودید اونوقت سوگند جوون عذرخواهی میکنه که به شما جریان رو نگفته بوده؟؟شما در جریان بودید و از خواننده ها برای شفای سوگند طلب دعا و فلان و بهمان میکنید؟؟؟؟..دیگه حالم بهم میخوره از این سناریو های تکراری بچه های فوت شده و زن های خیانت دیده و شوهران خرزو خان و وکیل های نداشته و تهدید به انتشار آی پی و بیماری های صعب العلاج و سی سی یوهای مصلحتی و ناگهانی..دیگه حالم داره از همه چیز بهم میخوره...یه وبلاگ پیزوری دیگه این همه داستان نداره..کسی ندونه فکر میکنه هیلاری ک/لینتون و تیمش در اتاق فکر در حال مذاکره بر سر مسائل مربوط به امنیت ملی امریکا هستن..یه وبلاگ زدید چهارتا زن ساده دل رو گذاشتید سر کار و توی جمع چهار نفرتون با خودتون هم نساختید...میخواستید حسنا رو لو بدید..نتونستید..جاسوس دو جانبه بینتون بوده..خب دستتون درد نکنه..بسه دیگه..هی این گندو بهم نزنید..خجالتم خوبه ها"



مریم م
"بانو به نظرم واسه یاس سخت نگیر. اون اوایل که وبلاگ زده بود و از داستان خیانت دیدنش مینوشت سوگند خیلی بهش کمک کرد و همراهش بود. بهش حق بده نخواد بپذیره فریب خورده و از دوستش دفاع کنه"



گلریز

"کلا برنامه ریزی جالبی کرده هرکسی که این کارو کرده. چون وبلاگ همسران اول و حسنا رو باهم یک جا داد رو هوا.:D"



پریناز
"اون سوگند چی داره دست حسنا؟؟؟مثلا توی زندگی ماها و شما چی هست که باید بترسیم از انتشارش؟؟؟؟یه جوری رفتار میکنید انگار سوگند نیکول کیدمن و حسنا یه سری از اطلاعات خصوصی زندگی جنجالیش رو میدونه و میتونه به قیمت 10 میلیون دلار به مجله ی فلان بفروشه.../نترسید اطلاعات شخصی سوگند بین همین چهارتا زن ساده دل خواننده ی حسنا هم طرفدار نداره..یه جوری رفتار میکنید کسی ندونه فکر میکنه چه خبره...چهارتا زن هستید که دو تاتون بیمار روانی ان و شما چهارتا جمع شدید دور همو قضد داشتید یه حسنا نامی رو رسوا کنید..یکیتون جاسوس دو جانبه بوده..همون که الان توی سی سی یو تشریف داره مثلا..یه خرده فیلم بازی کردید و یه عده رو گذاشتید سر کار و گندش هم دراومده..خب..االان مشکلتون چیه؟؟گند زدید..گند..قبول کنید و اون سوگندم ببندید به تختی چیزی و ادامه بدید.."




یه وکیل:

"من نمی فهمم ، چی به چیه ؟؟؟؟؟ یعنی یه وکیل میاد و بلاگ بزنه و ازین کارا بکنه . معمولا برای فهمیدن خیلی از اطلاعات ، با یه مهندس کامپیوتر صحبت می کنند و اگه وبلاگی باشه ،مهندس کامپیوتر می زنه و بعد نتیجه رو به وکیل می گن . جریان واقعا مسخره شده ، امیدوارم زودتر حل شه ."



گلریز
"چی بگم والا.فکر کنم خیلی داستان پلیسی می خونند.خدا اخر عاقبت مارو به خیر کنه با این جماعت. ما که نمیدونیم اونجا چه خبره پس بهتره دیگه نظری در باره اونا ندیم.فقط یک سوال دارم (جدا یک سواله )یعنی خانم سوگند رفته از استرالیا یک وکیل پیدا کرده که ایرانی باشه بعد اونم اینقدر بیکاره که میاد وبلاگ بزنه .نمیدونم والله شایدم این کارو کرده.ولی در هر صورت خداروشکر که سوگند تو ای سی یو نبوده."



گلریز به یه وکیل
"وکیل جان، بازی کردن با احساسات مردم،تشویش اذهان عمومی، مسخره کردن مردم،...... اینا جرم به حساب میاد؟اگه میاد ما هم بریم شکایت کنیم."



پریناز
"من از یاس دفاع کرده بودم..در واقع همیشه بین بقیه و یاس تفاوت گذاشتم اما احساس میکنم اشتباه کردم و همونطور که حسنا و عسل و پری و نفس و کفتر واسم هم تراز و هم ردیف و لتگه ی همو و کلاش و شارلاتانن..سوگند و پرپری و یاس و لیلی هم متقلب و دروغگو تشریف دارن..بالاخره نکات مشترکی بوده که این افراد رو کنار همدیگه قرار داده.." 



ترمه
"بچه ها . فتنه عالم مطلب نوشته پراز اشک وآه دروغین توبغل خواهر . و دروغ بستن های جدید درنهایت رمز وراز دیگه خودشم میترسه بنویسه پست سراسرابهامش نشون میده بدبخت . خیلی دلم میخوادیک جوری خانم اولی رو پیدا کنیم آمار وبلاگ این فاحشه رو بش بدیم .کمکش کنیم ."



یزدانی

"یاسی خانوم من جای شدم بودم محض تشکر بانو رو هم بوسش میکردم نه اینکه گله گذاری کنم سوگی کلی فشت داده کلی بهت تهمت زده ولی بانو همیشه طرفداریت رو کرده چون فکر میکرده که ناعادلانه قضاوت شدی از این چیزا واسه سوگی بنویس تازه شم یاد بگیر بانو یه هکر هست به نظر شما ولی متواضعانه جوابتون رو میده و مخفی کاری نداره ولی شما با اون وبلاگهای مسخر ه تون انگار کی هستین که کلی ممیزی میزارین دوستی شما دالتونها دیگه برای همه لوث شد قصد جانبداری از بانو رو هم ندارم خودش و بقیه شاهد هستن که کلی هم اذیتش کردم برو تو اتاقت یه کم به کارهاتون فک کن[لبخند]"



ساره

"واقعا هر دم از این باغ بری می رسد. بعد این همه سکوت یاس می گه کاملا در جریان بوده. ؟اینا مخاطبینشون رو چی فرض می کنن. ؟ نقشه می کشن. گند می زنن به دروغ سوگند رو می فرستن سی سی یو بعد نمایندگانی از طرفشون بدون در نظر گرفتن احساس مخاطبینشون می رن عذرخواهی می کنن. بعد هم می یان می گن خودشون در جریان کامل قضایا بودن . ؟[عصبانی]"




یزدانی

"بزارین داستان رو تعریف کنم سوگی رفته به شوهرش یا پسرش گفته که میشه که وبلاگ و از این داستانا بعدن اونا گفتن پ ن پ رفتن هوایز گرفتن دیدن آی پی برای کشورهای خارج از بلاد هست دیگه پیش خودشون گفت بانو همین جا پیش خودمونه بعدش شوهرش گفته همینطوری خنگ بودی که رفتم سراغ یکی دیگه ،بشر ساکس کریو وی پی ان پ ن پ بعدنش گفتن چیکار کنیم؟میگم همون داستانا که سوگی گفت+فش بعدن که الان در خدمتتونیم"



 

ناشناس

"سلام بانو جان همسران اول محترم دروغ میگن برای سرپوش گذاشتن روی دروغای دیگه شون واین چرخه همچنان ادامه خواهد یافت [نیشخند]"

 

 

یزدانی:

""تکلیف دو سه هزار تا خواننده ای که ده روز برای خون بالاآوردن سوگند دعا می کردند چی می شه؟" دعاهای شما به علت تداخل اینترنتی با بقیه دعاها قاطی شد ممکنه سوگی الان ویار داشته باشه"

 

 

 

هانی

"بانو جون من قبل از اینکه پست جدید رو ببینم کامنت یاس رو دیدم واسه همین تو پست قبلی کامنتم اومده[نیشخند]"

 

 

 

 

یه وکیل:
"علم قاضی در واقع مقدار دانش و اگاهی که برای قضاوت قاضی ضروری هست که بدونه . حالا این دانش هم از طریق تحصیل قاضی بوجود می اد هم قاضی با بررسی پرونده ، تحقیق از طرفین دعوا ، دلایل که گفته می شه ، علم به واقعیت پیدا می کنه که به این نوع علم ، علم حاصل از ادله یا علم حصولی می گن . البته علم شخصی قاضی ،اگاهی قاضی خارج از علم حصول ، با دیدن و مشاهده نظایر اون حاصل می شه . اینم بگم که علم قاضی به عنوان یکی از ادله اثبات دعوا در نظام قضایی اسلام جایگاه مهمی داره . بانوی عزیز نمی دونم جوابتونو گرفتید یا نه ؟؟؟؟ سعی کردم خیلی ساده بگم ."

 

گلریز:

"خانم های شمالی بدبخت شدید.هرچه سریعتر شوهراتون رو بیارید تو خونه.خانم حسنا دلشون برای زندگی تو شمال تنگ شده.الانه که برگرده شمال و یک شوهر برای خودش جور کنه. خدایا این ادم را جهت خندیدن ما همیشه حفط بفرما"

 

 

 

افرا:

"بانو من ازت تعجب می کنم. تو خیلی باهوشی و باید تشخیص می دادی که چرا یاس اومده و این توجیه مسخره رو کرده. کاملا واضح هست. یاس و لیلی و...وقتی دیدن که همسران دوم چقدر توی این قضیه هماهنگ عمل کردند و هیچ کدوم پشت هم رو خالی نکردند تصمیم می گیرند که این آبرو ریزی سوگند و نارو زدنش رو در محفل خصوصیشون حل کنند و جلوی بقیه نشون ندند که انقدر همسران اول واسه هم زیر و رو می کشن. خواستند بازی رو در مقابل هماهنگی همسران دوم نبازند. دلیل این کامنت خنده دار یاس همین هست و بس."

 

 

 

 

گلریز:

"اخه یکی نیست که بگه اخه خانم اول درباره مسائل خصوصی خوذش زنگ میزنه برای پدر شما؟؟؟اخه خب پدر شما هم انسان بسیار فرهیخته و وارسته ای هستند برای همینه.کلا خب شاید خانم اولی پشتوانهای نداره که اگه داشت شمارو از خونه اش که با خون دل ساخته می انداخت بیرون.از اون طرف پدر وارسته و فرهیخته شما مثل کوه واستاده پشتتون.برا همینه که شما هم از جات تکون نمی خوری.خدا این پدر هارو برای خانواده اشون نگه داره.راستی زالو رو دیدی چه جوریه؟به هیچ عنوان نمیتونی با دست بکنیش حتما باید روش نمک بریزی.مواطب باش یک وقت روت نمک نپاشن.اوه البته یادم رفت پدرت مواطب تو و پولهای همسر هست.اخیش.نگرانیم برطرف شد."

 

افرا:

"برای خودم متاسفم که خواننده همسران اول بودم. چقدر دررویی تزویر. حالا که فکر می کنم می بینم امثال سوگند و پرپری و... حقشون بوده که خیانت ببینند. یک لحظه فکر کن کمی از اخلاق دنیای مجازیشون رو در خونه و فامیل شوهر هم داشه باشند. خوب یارو فراری میشه میره زن می گیره دیگه ! بانو از تو هم ممنونم که انقدر روشن سازی کردی."

 

گلریز:

"بچه ها هیچ انسانی حقش نیست که در حقش خیانت بشه."

 

یه دختر به گلریز:

"واقعا دستت تو کاره خیره یا شوخی کردی با هام ؟"

 

گلریز:

"راستی یک سوالی برام پیش اومد این خانم که اینقدر از این پدر فرهیخته حرف شنوی داشتن چرا وقتی باباشون گفته ازدواج دوم نه،قبول نکردن.؟؟؟عجب پدری.کلا خانوادگی همشون فرهیخته اند. طرز حرف زدنشون با هم ادمو یاد سریالهای تهوع اور تلویزیون میندازه. درود بر اون مادری که به تو شیر داد."

 

یه دختر:

"بانو جان فکر کنم اینا همشون بالا خونه هاشون رو اجاره دادن به سوگند [نیشخند] تازه به جونه خودم اونیکه بلاگ هم مابه همین حسناست مثه هم بود حرفاشون [نگران]"

 

 

 

یه وکیل:
"طبق فصل بیست و هفتم ـ افترا و توهین و هتک حرمت‌ قانون مجازات اسلامی ... ماده 698 ـ هرکس به قصد اضرار به غیر یا تشویش اذهان عمومی ‌یا مقامات رسمی به وسیله نامه یا شکواییه یا مراسلات یا عرایض ‌یا گزارش یا توزیع هرگونه اوراق چاپی یا خطی با امضا یا بدون امضا اکاذیبی را اظهار نماید یا با همان مقاصد اعمالی را برخلاف حقیقت راسا یا به عنوان نقل قول به شخص حقیقی یا حقوقی یا مقامات ‌رسمی تصریحا یا تلویحا نسبت دهد اعم از اینکه از طریق مزبور به‌ نحوی از انحاء ضرر مادی یا معنوی به غیر وارد شود یا نه علاوه براعاده حیثیت در صورت امکان‌، باید به حبس از دو ماه تا دو سال و یا شلاق تا (74) ضربه محکوم شود."

 

 

 

گلریز:

"خانم یاس اگر کامنت هارو میخونید این رو باید بدونید که حقیقت هرچند خیلی تلخ اما همیشه بهترین راه حله."

 

ساره:

"خودش اشاره کرده که خبری از جدایی نیست فقط طبق معمول خواسته یک معمای مسخره آخر پستش طرح کنه که اصلا ارزش گفتن نداشته که بخواد بگه. [زبان]"





غریبه:

"[لبخند]"

 

 

 

غریبه:

"این بازی تا کی ادامه داره؟ برنده کیه؟ بازنده کیه؟ جایزه برنده چیه؟ [لبخند]"

 

 

 

 

گلریز:

"عزیزم جدایی کجا بود؟اخه از کجا بهتر می تونه این منبع مالی رو پیدا کنه؟ بدترین قسمتش اینه که همش داره در لفافه خانم اولی رو می کوبونه.همش داره این زن بدبخت رو له میکنه.اخه زشته به خدا.گناه داره.یک زن که تو همه چیزشو ازش گرفتی این چه رفتاری باهاش؟چه خانواده ای داره والله.نمیتونم تصور کنم که یک انسان تا این حد بی شرافت باشه."

 

 

 

یه وکیل:

"شاید می خواد بچه دار بشه ، اول وجود بچه تایید شه بعداز چند ماه که امکان سقط خیلی کم هست به همسر بگه که همسر نتونه کاری کنه . البته اگه همسر انقدر بی شعور باشه که این کار رو انجام بده !!!"

 

 

 

ساره:

"کاملا قابل پیش بینی هست از این به بعد با توجه به افشاگریهایی که شد در پست هاش داستانهایی رو تعریف خواهد کرد که تا به خواننده القا کنه با اجازه اومده و دلیل موندنش به خاطر منافع مالی نیست. کما اینکه معمای طرح شده اشاره به یک نفع مادی داره که حسنا از خیرش گذشته تا شر خانم اولی در زندگیش کمتر بشه. راستی قضیه اون پست چی شد که قرار بود بنویسه در ارتباط با" محدوده ادمها جهت باز کردن دست و پا در زندگی دیگران ".[نیشخند]"

 

 

 

غریبه:

"گلریز چه قد ترور شخصیت میکنی شما [لبخند]"

 

 

 

غریبه:

"خدا نکنه کسی با شما زنا چپ بیفته [تعجب]"

 

 

غریبه:

"عکستم اصلا قشنگ نیست [لبخند]"

 

 

 

قورباغه سبز:

"دوستان هیچ زنی و هیچ مردی حقش نیست که خیانت ببینه. تو رو خدا از روی عصبانیت هم این حرف رو نزنین. واکنش در برابر خیانت هم که بحثش جداست. وقتی بانو میگفت امکان نداره سوگند بیمارستان باشه نمیتونستم باور کنم که دارن این همه دروغ میگن. فکر میکردم بیمارستان هست اما اغراق کردن در موردش."

 

غریبه:

"دهنش خیلی بزرگه دماغشم همین طور ظریفم نیست ابروهاشم حالت ندارن [لبخند]"



غریبه:
"طلاق بگیر بیا زن اول خودم شو [لبخند]"

 

غریبه:

"کبوتر دعوام کرد نظراتمم دیگه تایید نمیکنه [لبخند]"

 

یزدانی:

"یه وکیل جان جون بانو بی خیال شو چقدر ماده و اصل رو میکنی آخه بچه ها رفتم تو وب حسنا بهش تیکه انداختم نفهمیده کلی هم عزیزم بارم کرده الان من با این عزیزمها چیکار کنم؟"

 



غریبه:

"باشه حالا که نظر من و قبول نداری و در مورد عکس توافق نداریم من میرم [لبخند] میدونم دلت برام تنگ میشه!"

 

غریبه:

"برنده سه سفر زیارتی به استرالیا بازنده 10 تا سبیل آتشی تماشاچی ها هم پاستیل و چیپس"

 

 

 

غریبه:

"هرکس به طریقی دل ما می شکند , اما تو خیلی خلاقیت به خرج دادی آورین ...آورین [لبخند][گل]"

 

 

 

هانی:

"هوراااااااااااااا[هورا] بالاخره غریبه از بانو خواستگاری کرد[تایید][ابله]"

 

 

 

غریبه:

"
I want you to remember Srvtm؟"

 

 

 

گلریز به غریبه:

"من و ترور شخصیت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تو از شدت حسادت به من این حرفها رو می زنی.اشکال نداره تا می تونی سر و صورتت رو زخمی کن.برای من که اصلا مهم نیست.پیف.من از یک خانواده محترم فرهیخته هستم که هرچی بابام میگه میگم چشممممممم بابا.اونم چشم بسته."

 

 

 

یزدانی:

"هو غریبه مامانت اینجا هویجه؟ یه خبر نمیدی؟ بچه ها یه وبلاگ یابیدم دلم میخاد برم همشو تو حسنا کپی کنم اول بگین مجازاتم چیه؟چن تا ضربه شلاق ببینم میتونم تحمل کنم یا نه"

 


گلریز:

"بانوووووو اینا منو اذیت می کنن.میگن من ترور شخصیت می کنم. تازه اینو یادم رفت بگم که اینقدر باباش فرهیخته بوده و به دخترش منتقل کرده که همین که دوستاش بهش میگن به سوالا جواب نده اونم سریع انتقادپذیر میگه باشه"


افرا:

"سلام بانو هرچند گفته بودم دیگر برای هیچ وبلاگی کامنت نمی گذارم اما الان لازم دیدم بیایم و بنویسم که خانمی که به نام افرا تو این صفحه کامنت گذاشتند من نیستم امیدوارم دوستان صحبت های ایشان را به حساب من نگذارند! بعد از این اتفاقاتی که افتاد بنده ترجیح می دهم دیگر در مورد هیج کس اظهار نظر نکنم!فقط سعی می کنم یک خواننده باشم... [گل]"

 

 

 

یزدانی:

"بچه ها متعه چیه؟مگه همون صیغه نیست؟"

 

 

غنچه:

"من هنوز پست نخواندم فقط جواب نخود آش بدم ضمیر ناخودآگاه همه ما ایرانی ها با این قدمت تاریخی که داریم از اینکه سنت عرب ها و قانون چند همسری عرف جامعه بشه وحشت داریم و هر کدوم به هر شکلی می خواهیم با این طرز فکر مبارزه کنیم و این هم یک نمونه مبارزه است با وبلاگ هایی که قصدشون رواج چند همسری"

 

 

 شهره:
""اونجا یک حریم خصوصی هست و شما اشتباه کردید که از ابتدا داخل اون حریم شدید حتی به دعوت یکی از ما ..." ببخشید یعنی الان شما به یکی از خودتون هم شک دارید؟جل الخالق! تا حالا خود یاس متهم شماره یک بعنوان لو دادن رمز بود حالا خودش از یه نفوذی دیگه حرف میزنه.مگه شما چندنفر بودید؟شما و لیلی و پرپری که دارید تو وبلاگ ما پنج نفر همکاری میکنید. سوگند هم که خودش شاکی دعواست و صاحب وبلاگ یارا. فقط میمونه نوشیده.نکنه فکر میکنید نوشیده به بانو رمز داده؟[خرخون]"

 

ساره:

"دقیقا ایندفعه هم خانم اولی سر چیزایی که اصلا ربطی به حسنا نداره زنگ می زنه به پدرش. اصولا خیلی چیزا در این زندگی به حسنا ربط نداره مثل مشکلات خانم اولی و بهار مثل آرامش نداشتن خانم اولی و بهار . باور کنید این مساله هم اصلا مشکل حسنا نیست. بیچاره حسنا. امان از دست این خانم اولی دیوسیرت.[زبان]"

 

 

 

یزدانی:

"هوو چرا به بزرگترین چالش زندگیم جواب نمیدین؟ جواب وکیل رو بد دادم عمرا بهم بگه متعه یعنی چی اصولا و اساسا؟"

 

 

 

یه وکیل:

"یزدانی جان گلریز ازم یه سوال پرسیده بود همین. باشه ، من بی خیال می شم . بانوی عزیز من ادعای باهوشی ندارم. ولی حسنا اگه می تونست اموال بیشتری بگیره ،نا الان گرفته بود. الان جز خونه و ماشین دیگه چیزی نداره البته اگه به نام خودش باشه . باید یه بهانه ای برای گرفتن اموال بیشتر داشته باشه . درسته به خاطر پول زنش شده و به خاطر پول هر کاری خواهد کرد . به خاطر پول می تونه یه بچه رو هم وارد این بازی کنه."

 


غنچه

"چه همه وکیل دارن [هیپنوتیزم] تا تق به توقی میشه یک جای کار میلنگه پای وکیل میارن وسط"

 

 

غریبه:

"یزدانی شما پدر مادرتم با هو صدا میکنی عزیز؟[لبخند] یه کم ادب و رعایت کنید بد نیستا!"



 

شهره

""در ضمن اگر اونجا به من و دوستانم از طرف سوگند تهمت زده شد ، لطفا شما کاسه ی داغتر از اش نشید .ما خودمون می تونیم حق خودمون رو بگیریم" خوبه قبول کردید بهتون توهین شده.ولی بدونید اون وبلاگ به هدف دیگری زده نشده و هدف فقط دشمنی با شما و ترور شخصیت شما بوده. طوری دستتون انداخته و زیر سوالتون برده که جای هیچ شبهه ای نیست که هدف خودشما بودید.نه پیدا کردن بانو خودتون رو به خواب میزنید یا مثلا اینطوری میخواید مشکلاتتون به بیرون درز پیدا نکنه؟ تو همون وبلاگ ما پنج نفر توی اولین پست که یاس نوشته یه نفر(خود سوگند یا همدستش) رفته با معرفی وبلاگ حرفی با تو بدترین فحش ها رو به یاس داده. یاس هم نوشته بود اون وبلاگ برای زیر سوال بردن من و تهمت همدستی من با بانو زده شده.حالا میگه من از اول در جریان اون وبلاگ بودم. جمع کنید بابا.چندتا زن کم هوش جمع شدند دور هم نمیدونند چکار کنند.فکر میکند ما انقدر خنگیم که باور کنیم گروه اینها همگی جیمز باند بودند و برای رسیدن به یه هدف ساده انقدر راههای عجیب غریب و نامتعارف میرن. به هم توهین میکنند که یه دشمنشون رو پیدا کنند[نیشخند]"

 



 

غریبه

"گیتارمو برات یادگاری میزارم تا هر موقع چشمت به اون افتاد از شدت علاقه و دلتنگی تپش قلب بگیری .. دیگه چی؟ [لبخند]"



 

یزدانی

"غریبه فقط تورو هو صدام میکنم به مامانم میگم مامانی به بابا هم بابایی توکه میایی ادب از کوچه پشتی میزاره میره"


 


گلریز

"یه وکیل مرسی از جوابت."



 

یزدانی

"یه وکیل جان خیلی بوس که کلی اطلاعات میدی ولی بانو که این چیا حالیش نیست اون هکره متوجه هستی؟هکر [نیشخند]"

 

 


غنچه

"ما خودمون می تونیم حق خودمون رو بگیریم و نیازی به احقاق حق ما از طرف شما نیست شما به میمنت بانو متوجه ذات سوگند شدید ... خصوصی ازش تشکر میکردی سوگند هم نمیفهمید بانو اینجا نکته انحرافی وجود داره نوشته ما می تونیم حق خودمون بگیریم یعنی قبول کرده که سوگند بهش نارو زده ...خانم یاس پس قبول کردی و فهمیدی که سوگند بهت نارو زده خودمون خانم یاس نباید تشکر میکردی"


 

غریبه

"یزدانی دیگه با من صحبت نکن ازت میترسم!"

 


 

یزدانی

"چه همه وکیل دارن هیپنوتیزم تا تق به توقی میشه یک جای کار میلنگه پای وکیل میارن وسط --------------------------------- ماهم داریم یه وکیل"



یزدانی

"غریبه یوهوهوهاهاها[شیطان][شیطان][شیطان] گاهی به خودت سر بزن می تراود مهتاب می درخشد شبتاب آب در چشم ترم میشکند"




یاس

"بانو من نمی دونم با چه زبونی با شما حرف بزنم . متاسفانه و یا خوشبختانه من زیاد رو نکات ریز نمی شم . خودم می دونم که وکیل نمی شینه رفت و امدهای یک وبلاگ رو رصد کنه . من اشتباه نوشتم و از همه معذرت می خوام . به هر حال من گفتم در جریان هستم . نگفتم تاکنون بوده ام . سوگند هنوز هم بیمارستانه . شما می گی نیست . ولی همسرش هنوز دنبال شکایت هک ایمیل و موارد دیگه هست . بنابراین رمز وبلاگ یارا در دست اونهاست و خواهرش هم پی گیر ماجرا . دیروز متوجه شدم ماجرا چی هست . نگفتم از اول در جریان بوده ام . حتی سوگند هم نمی دونست همسرش داره چیکار می کنه . چون استرس براش خوب نبود . ما یک اشتباه کوچیک کردیم و عاقبتمون شد این !!! شما و دوستانتون تو این وبلاگ نمی دونم چطور می خواین جواب پس بدین . شما اینجا نشستین و از هر کلمه ی مه و حرکت ما عکس می گیری و تفسیر می کنی . اون طور که خودت دوست داری . هیچ فکر کردین یکی دیگه هم هست که داره از حرکات شما عکس می گیره ؟ دلم می خواد شما و دوستانتون جواب بدین اگر یک درصد حتی یک درصد پرپری دخترش رو واقعا از دست داده باشه ، شما می دونین با روح و روان یک دختر 23 ساله چیکار کردین ؟اگر سوگند واقعا بیمارستان باشه ."




یزدانی

"باشه بانو حذف کن فقط قول بده سوگی رو ... باشه؟ آخه به ما فش داد اگه همین جا یه خیریه بزنین پول جمع کنین میرم استرالیا کت بسته میارمش"




 

فریب خورده

"یه وکیل سوال گلریز سوال من هم بود ممنون من هم فکر می کنم حسنا فقط ماشین و خانه گرفته بعلاوه سوغاتی و پولی که ماهیانه به حسابش واریز می شه که برای آدم تازه به دوران رسیده زیاد هم هست"

 




یاس

 

"دوست دارم فکر کنید اگر همه چیز اونطوری که شما فکر می کنید نباشه چی ؟؟؟ بانو جان شما نوشتید : بانو پنجشنبه 24 مرداد 92 19:28 http://banoohastam.persianblog.ir/ خانوم یاس سلام. باتوجه به وبلاگ اخر سوگند"حرفی با تو" که هم به شما تهمت فراوان زد و هم دوباره با دروغگوییهای مضحکش سعی در مغشوش کردن افکار و پیاده کردن نقشه های جدید دارد، من تصمیم به قرار دادن کل فایلهای مربوط به اتاق فکرتون گرفتم که دروغ های سوگند و نامردیش در حق همه شما واضح تر مشخص بشه. فقط بخاطر احترامی که برای شما قائلم خواستم قبلش بهتون اطلاع بدم اگر با کامنتهاتون مشکلی دارید من برشون دارم.چون جاهایی از زندگی خصوصیتون حرف زده بودید که شاید نخواهید همه بخونند. ضمنن من با هیچکدوم از بقیه افراد اون وبلاگ در تماس نیستم و نظرشون رو در این باره نپرسیدم و نمیپرسم چون نمیخوام دوباره برای شما درد سر جدیدی ساخته بشه. اما اگر خودتون صلاح میدونید با دوستانتون مشورت کنید و به من از طریق کامنت خصوصی اطلاع بدید باتشکر بانو شما خواستید در برابر سوگند از ما دفاع کنید و من گفتم نیازی نیست . بعد این جا نشستید و کلمه به کلمه حرف منو تحلیل می کنید ."




یه وکیل

 

"برای من جالبه ، مال و اموال چی هستش و جریانش چیه ؟ چه کاری در مورد موارد مالی بکنه که نکرده ؟ بانو جان وکیلتم شدم !!! حق الوکاله ام چی می شه [چشمک] یزدانی جان ، نظرات من در پست های پیشین در مورد متعه یا همون ازدواج موقت یا صیغه هست ، می تونی بری بخونیش."




غنچه

 

"خانم یاس پرپری همین چند روز پیش هم برای ما کامنت میگذاشت هم برای حسنا هم تو مدیریت وبلاگ ما 5 نفر هم مدریت وبلاگ خودش هم وبلاگ همسران اول [شرمنده] چند تا شد ؟ تو همه این چند روز که حداقل من یکی کامنتاش می خواندم صیحیح و سلامت بود و هیچ نشانه ای از غم تو هیچ کدوم از وبلاگ ها نبود دوستان هم میگن 40 بچه اش هست خیلی روحیه قوی داره این مادر داغ دیده"




پریناز

"بانو خیلی جالبه طرف جمله ی به این بزرگی رو اشتباه نوشته و ازمون معذرت میخواد..نوشته :اون وبلاگ به دلیل دیگری زده شد از طرف وکیل سوگند و الان که طبق معمول سوتی داده اشاره میکنه من اشتباه نوشتم و از همتون عذز میخوام..اینم روش قشنگییه..هرچی دلتون میخواد بگید و هر تهدیدی که میخواید بکنید و در پایان معذرت بخواید. اگر یک درصد پرپری راست گفته باشه ما باید جواب بدیم؟؟جدی؟؟؟اولا که ایشون دروغگوی ناشی هستن و به پای سوگند نمیرسن دوما که اگر پرپری دروغ گفته باشه باید به کی جواب بده؟؟؟؟باید جواب به بازی گرفتن احساسات ملت رو به کی بده؟؟؟گویا ما اگر اعتراض کنیم باید به خدا و پیغمبر جواب بدیم اما شما هر کثافت کاری که پشت پرده بکنید مهربانا براتون لاپوشونی میکنه و با یه عذر خواهی سر و ته قضیه رو بهم می یارید..خدای ما گویا با خدای شما متفاوته اینطور که شما دارید میگید.."



شهره

"یاس عزیز شما میگی شوهر سوگند دنبال کار هک ایمیله؟بالاخره ایمیلش هک شده یا وبلاگش؟ شما که گفتید هک ایمیلش مال سالهای قبل و تو این ماجرا فقط الکی ازش استفاده کردید هک وبلاگ هم که خودتون رد کردید.شما گفتی اگر کسی هم از شما دعوت کرده نباید میومدی.یعنی پذیرفتید یکی به بانو رمز رو داده؟الان واقعا خودتون میدونید چی شده؟ یعنی واقعا شما فکر میکنید سوگند بخاطر یه پست لیلی در مورد حسنا و ناراحتی حسنا ازش هنوز سی سی یوئه؟ اگر یه زن هفتاد ساله با عمل قلب باز هم بود الان بعد دوهفته از سی سی یو در اومده بود!!!! بس کنید توروخدا. پرپری خودش با وجود مرگ بچه و خیانت و رفتن شوهر و داشتم یه بچه کوچیک فقط زندگیش شده دروغهای حسنا و دفاع از همسران اول. از شما بعنوان یه عاقله زن و یه مادر اندقر سادگی بعیده. همین خود شما آزاد رو هم تو وبلاگتون لینک کرده بودید و باهاش همدردی میکردید. دیدید تا دروغش اینجا رو شد چه هول هولی وبلاگش رو بست و حتی پست آخرش رو الکی داد یکی از دوستانش(همون خورزو خان) نوشت که مورد هجوم سوالات واقع نشه. هنوز براتون درس عبرنت نشده باز میاید از داستانهای خیالی طرفداری میکنید؟"



نیک

"خیلی باهوشی بانو .... دمت گرم. من به این نتیجه رسیدم که حسنا برای این خیلی از خودش مطمئنه که عدم رضایت زن اول رو با هیچ مدرکی نمی شه ثابت کرد...ولی یاد گرفتم که از این پس دقیقتر حرفهایی که میشنوم رو بررسی کنم و همه چیزو از همه کس قبول نکنم."



غنچه

"ولی همسرش هنوز دنبال شکایت هک ایمیل و موارد دیگه هست . بنابراین رمز وبلاگ یارا در دست اونهاست و خواهرش هم پی گیر ماجرا پس اونی که تو وبلاگ حرفی با تو برای همه آرزوی بهترین ایام کرده کی بود ؟؟؟ بعد خانم یاس یک نفر بیمارستان به قول خودتون سی سی یو و جراحی معده این حرفا اون وقت همسر و خواهر دنبال بانو [تعجب] خانم یاس خواهش می کنم"

 

یاس

"غنچه جان من در پاسخ به بانو که خواستند از ما دفاع کنند ، گفتم ما خودمون می دونیم چیکار کنیم . دیروز دیدم روی تابلویی نوشته بود اگر بدونین صدای شما رو آِفن هست ، ایا هر حرفی رو می زنید ؟ مسلما نه . حالا فکر کنید و ببینید هم صدا و هم تصویر شما رو آیفن هست و ضبط می شه !!! درسته ما همه مون یک لحظه فراموش کردیم که داره حرکات ما ضبط می شه . نه توسط بانو . بلکه توسط خدا . الان چندین روزه که شما هر چی دوست داشتین درباره ما گفتین و تحلیل کردین . اما جرم ما انقدرها هم بزرگ نبود . ای کاش الان هم متوجه باشیم که صدا و تصویر ما داره ضبط می شه . ما هیچ وقت ادعای معصوم بودن ، بی عیب بودن و... نداشتیم . هر انسانی اشتباه می کنه . ولی اشتباه کوچک و بزرگ داره . خدا رو شکر ما زود متوجه اشتباهمون شدیم . خدا رو شکر زندگی کسی رو به هم نریختیم . خدا رو شکر روی اشیانه ی دیگران اشیانه نساختیم . ما خودمون از خیانت زخم خوردیم . لطفا شما ها با حرف هاتون انقدر بهمون زخم نزنید . ممنون و تمام ."

 


شهره

 

"بانو خواسته فایل کامل حرفهاتون رو تو اتاق فکر اینجا بذاره و از شما بخاطر اینکه از زندگی خصوصیتون حرف زدید اجازه گرفته میتونستید بیاید بگید بخاطر مسائل خصوصی من اون فایل ها رو نذار. نه اینکه بیاید یه طرفداری الکی از یه آدم شیاد و دروغگو مثل سوگند بکنید و بگید من در جریان کامل اون وبلاگ هستم تو کاسه داغتر از اش نشو واقعا خودتون فکر نمیکنید برای پیگیری هک وبلاگ یا ایمیل سوگند چه نیازی به اون همه توهین به شما بود؟ یعنی شوهر سوگند اون سر دنیا و با داشتن یه زن بیمار بقول خودتون انقدر بیکاره که مثل خاله زنک ها دنبال پیگیری هک یه ایمیل فکسنی باشه.اونم با همچین روشی و حرف زدن از جزئیات روابط شما در همسران اول؟!!!!!!! هرکی ندونه فکر میکنه وبسایت امنیت ملی آمریکا هک شده که یه گروهی برای پیدا کردن هکر دست بکار شدند!!!"


یاس

"غنچه جان شما دیگه چرا ؟ به نظر شما کسی که مورد تعرض قرار می گیره یا با ماشین بهش می زنن ، بعد همه ی فامیلش بَست می شینن تو بیمارستان و کسی از نزدیکان پی گیر ماجرا نمی شه ؟ اگر کسی فوت می کنه به نظر شما کی درباره مراسم ، پذیرایی و اگهی ترحیم نظر می ده ؟ ایا کسی به جز نزدیگان مرحوم ؟ اگر این چیزها رو ندیدی فکر می کنم خیلی جوون باشی . پس این هم دور از ذهن نیست که با این همه توهین و افترا ، همسر و خواهر سوگند بعد از گذشت چند روز به دنبال کارهاش باشن و پیگیر ماجرا ."



غنچه

"خانم یاس همین که اومدید تو این وبلاگ و با همه ما مناظره و بحث کردید شخصیت خوب شما نشون میده که بقیه متمایز هستید بهتر بی دلیل به خاطر کسی که ارزش نداره محبوبیت خودتون از دست دیدید سوگند به همین محبوبیت شما بین همه حسادت میکنه و شما بهتر هوشیارانه باهاش رفتار کنید"



یزدانی

"یاس عزیز پس چه کسی جوابگوی من و امثال 23 ساله هاست؟ چه کسی جوابگوی افکار عمومیه؟ چه کسی جوابگوی بهار 18 ساله ست که نفرتش با کار شما بیشتر و بیشتر شده؟ خیلی زشته که درون خراب باشه و بیرون هم ویران لااقل پایبند مرامنامه تون می موندین کار بانو زشته یا اتاق فکر که علنی اعلام کنین مردم که خر هستن هر چی بگیم باور میکنن و به ریش بقیه بخندین هم شریک دزد و هم رفیق قافله




یاس

"پریناز جان من هم اگر حوصله و وقت خوندن تک تک پست ها و وبگردی داشته باشه ، می تونم از هر کامنت شما یه نکته در بیارم .نوشتین که :اینم روش قشنگییه..هرچی دلتون میخواد بگید و هر تهدیدی که میخواید بکنید و در پایان معذرت بخواید. چند پست پایین تر بانو نوشتند که :از همه کسانی که به حریم خصوصی و شخصیشون وارد شدم معذرت می خوام می دونم معذرت خواهی چیزی را به شما برنمی گردونه ولی به بهای آزرده شدن شما من یاد گرفتم که بیشتر مواظب حریم ها باشم و هر وقت چنین چیزهایی دیدم بکشم کنار و راهم را بگیرم و برم. بیدار کردن بقیه به دردسرهای بعدیش نمی ارزه. آرامش خودم را از دست بدم که چی؟ اگر بیشتر بمونم باز ممکنه وارد وبلاگ یکی دیگه و خصوصی یکی دیگه و ... بشم. همونطور که با این که دیشب گفتم دارم می رم اما امروز صبح باز سرک کشیدم تو خونه سوگند. پس بهتره در اینجا را ببندم و این خونه را تعطیل کنم. بیشتر از همه از همسران اول و دوستانشون توی اتاق فکر عذرخواهی می کنم قصدم ضربه زدن به شما و اعتبار وبلاگتون نبود متوجه هستید که بانو هم به یک حریم خصوصی وارد شدند و عذرخواهی کردند . ولی یادم نمیاد شما بهشون ایرادی گرفته باشید ."




یه وکیل


"درسته غنچه ی عزیز ،خانم من 1 هفته بیمارستان بستری بود ، من فقط دادگاه هارو می رفتم ، همین ، بقیه کارم رو تعطیل کرده بودم ، چه جوری همسرش به این راحتی دنبال شکایت هست. از استرالیا به این راحتی نمی شه شکایت کرد. درضمن پرشین بلاگ از نظر امنیت جز ضعیف ترینهاست . تا حالا بار ها و بار ها مورد حملات هکر ها قرار گرفته . فقط بانو باید مشخص کنه که این اطلاعات رو از کی گرفته !!!"



chat,emoticon,face,talk,comment,speak,emotion


صورتی:
"بانو جونه من زود غیر فعال نکن الانه دو تا دست خودم که هیچی دوسه تا دس داره از پکو پهلوم در میاد بیاد رو موبایل کامنت بنویسه . شانسه ما این شوهره تکون نمیخوره بچه ها رو ورداره بره یه جا من بیام تفسیر س ی ا سییییی روز کنم مادررررررررر"

 

 

 

یما:
"یاس عزیز خواهش می کنم وب همسران اول رو احیا کنید."

 

 

گلریز:
"خانم یاس ممنونم از جمله اخرتون.خیلی باید خوشحال باشید که رو اشیونه کسی لونه نساختید.تو این چند روز هم کلی اگر نگاه کنید همه از شما و وبلاگتون دفاع می کردند.من کاری به شخص شما ندارم ولی واقعا ایا کار همکاراتون در نوشتن اون متنها و معذرت خواهی ها درست بود؟همکاراتون با این رفتارهاشون باعث گستاخ شدن روز به روزی کسایی شدن که هدف اصلی اینجا هم مبارزه با اونها بوده.(همونطور که تو کامنتهاشون هرچی که خواستن بار دوستتون کردن از روانی و دروغگو بگیر تا....)گاهی تو یک مبارزه برای ناک اوت کردن حریف یکم قاطعیت لازمه."

 

 

 

 

اوپس:
"یعنی باید از همسران اول هم بدمون بیاد ؟[نگران] والا من دارم از این جماعت میترسم."

 

 

غنچه:
"خانم یاس من قلبم درد میگیره وقتی میفهمم زنی از خیانت زخم خورده به هیچ وجه این وبلاگ چنین قصدی نداره همین دیشب من تو کامنتم گفتم خانم یاس و خانم نوشیده لطفن عقب نشینی نکنید و وبلاگ همسران اول احیا کنید تا امثالی مثل حسنا با عوام فریبی زندگی دختران جوان و خانواده ها را با دروغ هایشان از بین نبرن کسی مثل سوگند که از حسنا دفاع میکنه با شما قابل قیاس نیست"

 

 

 

رها:
"خدای من خانوم یاس اقلا آبروی ماوکیلهارو نبر...اون پست نوع نگارش یک وکیل رو داره آخه!!!! اگه شماهادرجریان بودین اون پستهای عذرخواهی لیلی وپرپری بابت چی بود؟ این گنداب رو بیشترازین هم نزنین...بوی گندش کل وبلاگستان رو گرفته چه اصراری دارین که مرنبا سوگندرو مبراکنین؟اون آدم گندزد به کل شماها...بس کنین خواهش میکنم...بیش ازین خودتون رو ملعبه سوگند ومضحکه خاص وعام نکنین"

 

 

غنچه:
"شما میگید خانم سوگند بیمارستان حرف شما متین ولی طرفداری سوگند از حسنا قابل تحسین نیست و این کاری که خانم لیلی کردن از حسنا عذر خواهی این هم جای شک و شبهه نگذاشتند"

 

یزدانی: 

"لااقل وبلاگ حسنا این مزیت رو داره که با خوندنش میشه درزها و شکافهای زندگیهای اطرافیانمون رو خوب پوشش بدیم تا که هر بی سروپایی فرصت تعرض به زندگیها رو نداشته باشه وبلاگ همسران اول چی؟ سرشار از نفرت و بدون آموزش منطقی کاملا دیکتاتور مآب و بدون دخالت نظرات خواننده ها عزیز خیانت دیده برای جفای وارد شده به زندگی شما خواننده هم باید تاوان پس بده؟ اگه خط مشی تون رو تغییر بدین اگه با دل بنویسین نه با احساس اگه و اگه های دیگه مطمئن باشین مخاطب پذیرای شما خواهد بود ضمنا دوست عزیزم وبلاگ همسران اول خاص و تقریبا مخاطبش قشر خاص هستن(خیانت دیده یا در معرض خیانت) وبلاگ سلطان حسنا بانو افسانه تمام نشدنی ست که مغز بیمارش دائم رویدادهای جدید میسازه ما همیشه به بیماران ترحم نشون میدیم باید هم وبلاگ حسنا خاتون بانو توجه بیشتری رو بطلبه"



 

یما:
"یاس عزیز شما قرار نیست یک تنه تاوان اشتباه همه رو بدین.برای من و بسیاری از خواننده ها شما عزیز هستید و هدفتون محترم...به راهتون ادامه بدین"

 

گلریز:
"اوپس اصلا نباید بدتون بیاد.اما باید یاد بگیریم که هرچیزی رو که به نفعمون بپذیریم نه هرچیزی رو که بهمون میگن.همه انسانها خاکسترین.اینو همیشه یادمون باشه"

 

یاس:
"قابل توجه دوستان عزیز ایمیل سوگند هک شده . اون هم چند ماه پیش . حدود 3 ماه . همه ی اطلاعاتش لو رفته . اما در کشوری دیگه از کردیت کارتش برداشت شده . اون هم در حد 50 دلار . همسرسوگند معتقد بود هک ایمیل هیچ ربطی به برداشت کردیت کارت نداشته . سوگند و لیلی هم هیچ کجا این دو را کنار هم قرار ندادند . یعنی نگفتند یک نفر این کار رو انجام داده . ولی من هم دوست دارم از بانو بپرسم که اطلاعات اتاق فکر رو از کجا به دست اوردن ؟ ایشون که از همه چیز عکس می گیرن و ضمیمه ی حرفاشون می کنن ، لطف کنن و بگن که از کجا متوجه یارا شدن ؟ یارا قبلا شاید روزی 10 خواننده داشت . چی شد که یکدفعه از روز 9 مرداد تعداد خواننده ها زیاد شد ؟ با یه سرچ الکی ؟ من اطلاعات زیادی از هک و ... ندارم . اما دوست دارم بدونم شما چطور وبا چه منظوری به یارا رسیدی ؟ شما موضوع بحثت کی بود ؟ حسنا یا همسران اول ؟ چی شد که الان همه ی مطالبت شده کوبیدن همسران اول ؟"

 

یه وکیل:
"یعنی هک کردی و رمز رو بدست اوردی ؟ کسی بهت اطلاعاتی نداد. زیر نظر قبلیم جواب بده ."

 

 

 

غریبه:
"[لبخند]"

 

غنچه:
"ممنون یه وکیل از یاد آوری همین سه ماه پیش در عرض 24 ساعت پرشین بلاگ هک شد از بلاگفا و بلاگ اسکای هم ضعیف تر"

 

 

 

رها:
"خانوم یاس دوستتون خونریزی داره وتو بیمارستانه اون وقت همسرش میشه وبلاگ میخونه ورصد میکنه دونه دونه کامنتهاو وایمیلها چیه؟دست بردارید ازین کذابی هرآدمی که 6ماه خارج ازایران زندگی کنه میدونه ایمیل معمولیش باید از ایمیل حسابهای بانکی واهتباریش جدا باشه...بس کن خانوم...یک کلمه میگفتید مارو هم اغفال کردن از سادگیمون استفاده کردن واشتباه کردیم قضیه رو جمع میکردین...میشینین هی سناریوهای جدید مینویسین...بازیتون هم که افتضاح گندمیزنین به همه جیز...."

 

 

 

گلریز:
"اگه الان شده همهش کوبیدن همسران اول ،تقصیر شماست که قاطعانه برخورد نکردید.اگه الان یکی اینقدر گستاخ شده که به شماها تیکه میندازه بازم تقصیر کسایی که هی معذرت خواستن."

 

 

 

یاس:
"غنچه جان یک بار دیگه پست لیلی رو بخون . همه ی ما 5 نفر اشتباه کردیم . فکر کردیم کارمون درسته . اما اشتباه بود ولیلی عذر خواست بابت اشتباهش . اما در اخر پست از حسنا خواسته که بیشتر فکر کنه و.... بانو جان من متوجه نمی شم باز کردم یعنی چه ؟ یعنی شما به کلمه و رمز عبور دست پیدا کردین ؟ و توسط اون به مطالب وبلاگ رسیدین ؟"

 


غنچه:
"خانم یاس این وبلاگ و وبلاگ همسران اول در یک سو حرکت می کنن فقط طرز نگارشش با هم فرق داره بانو با اطلاعات اینترنتی که هر کسی نداره باعث شد خیلی از ذهن ها آگاه و بیدار بشه و به خاطر شما فقط و فقط به خاطر شخص شخیص شما اون پست نوشت و آی پی سوگند لو داد چون نمی خواست شما ضربه بخورید دوستی و اتحاد این وبلاگ و وبلاگ همسران اول وبلاگ زنان دوم از بین میبره خانم یاس اگه هدف شما از بین بردن فرهنگ چند همسری و کاهش خیانت بهتر به خاطر اشخاصی که قصدشون نارو زدن به شما بوده افکار منحرف نکیند و کمی بیشتر تامل کنید [گل]"

 

 

صورتی:
"منظورم این بود این پستتو زود نبند . اگه ببندی به قول تو اخرین کامنتدونی که بازه . باحاله من وقت کنم اینجا بنویسم . به بهههه یاسی خانومممممم. دستت درد نکنه به جا تشکرته ؟ بانو که واست در اورده سوگنده نارو زده. چیه ناراحتی؟ حال میکنم هر دقه میان یه چی میگن حرف قبلی خودشون یادشون میره . دستت نمک نداره بانو اومدی از این یاسی دفاع کنی حالا یقه گرفته !!! میگه حریم خصوصی ."

 

غنچه:
"خانم یاس همه ما زن های ایرانی از زخم خوردن همنجس خود ناراحت میشیم تک تک کسانی که تو این وبلاگ نظر می گذارن از مدیر وبلاگ بانو عزیز تا کسانی که خاموش هستند همه و همه قصدمون مبارزه با وبلاگ هایی درغین هست که در حال ترویج نظام چند همسری بین مردم هستند به خاطر مسائل جرئی بهتر از هدف اصلی دور نشیم"

 

 

 

 

گلریز:

"شما میشه به جای پرسیدن این سوالها بیای وبه یک سوال ما واضح جواب بدی.آِا حسنا با اجازه همسر اول وارد اون زندگی شده؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ شما صد در صد می دونی.لطفا بگید ایا همسر اول مجبور به رضایت شده؟ مهم نیست بانو چه کرده.مهم جواب این سواله"

 

 

 

رها:
"خانوم یاس واقعا شما معنای شرم و حیا رو متوجه هستین؟ توزندگی باهمسر واقوام ودوستان هم همینجوری سفسطه میکنید؟ خانوم عزیز بادوست نازنینتون نوشیده که وکیله مشورت کنید وببینید قراین وامارات در وبلاگ حرفی باتو وخودشما وخانوم لیلی وپرپری همگی شمارو محکوم میکنه....هرکدومتون که میاد ویه چیزی مینویسه گنداب ازجای دیگه نشتی میکنه(او ÷ست نشتی تووبلاگ خودتون یادتونه)یعنی برای احیای اسم وبلاگ خودتون لازمه این همه خود زنی کنید؟ اصلا آخر آخرش اینه که بگین تصور مااین بود واینکارو کردیم..غلط یا درست همین بوده....بعدم سرتون رو بندازین پایین وبه کارتون ادامه بدین...تازه بعدش بگین خواننده های بانو وحسنا کم عقل وبیشعورهستن(بلانسبت حضار)وخواننده های ماباشعورن ومیفهمن"

 

 

 

یزدانی:

"اوپس خوبه که تو میترسی منکه دوبینی گرفتم یاس رو نوشیده نوشیده رو سوگند سوگند رو حسنا می بینم"

 

 

 

گلریز:

"خانم رها شما میشه از اب گل الود ماهی نگیری عزیزم.لطفا زیر زیرکی از حسنا طرف داری نکن."

 

 

 

 

یاس:

"غنچه جان امیدوارم این رو متوجه بشی که زنی که از خیانت زخم خورده هرگز با خیانتکار همراهی نمی کنه . نمی گم قطع رابطه می کنه . می گم به هیچ وجه به خیانت کار حق نمی ده . نمی تونه کارش رو تایید کنه . اگر هم رابطه ای هست حتما در جهت نشون دادن اشتباه و یا اعتراض به خیانتکار هست . کی می تونه باور کنه من با یک همسر دوم دوست بشم و بهش راه های بیرون انداختن همسر اول رو یاد بدم . مثل این که من همکارم همسر دوم باشه . مجبورم به دلایل کاری با او در ارتباط باشم . اما این ارتباط به تایید اون بر نمی گرده . ماجرای حسنا و سوگند هم همین هست . مطمئن باش ."

 

 

 

 

یاس:

"بانو جون گول چرب زبونی خانوم یاس رو نخوری لطفا...حالا که فحش وناسزا بجایی نرسیده تشریف آوردن وانگار با بچه طرف هستن..میگه عزیزم چجوری به او وبلاگ رسیدی؟ لطفا به خاله بگو!!!!![نیشخند] خانوم یاس شما برو از وکیل سوگند جون در حرفی باتو سوالاتت رو بپرس چون ما وکلای اینور آب که چیزی از هک ورکورد وبلاگ نمیدونیم ولی ایشون ماشالله هم وکیله هم مهندس کامپیوتر...به ایشون بگین راهنمایی کنن....بابا دست از حماقتتون بردارید...سوگند یه توپ داده دست شما وخودش ازدور نشسته وبخودش ایول میگه"

 

 

 

مامان منگولا:

"سوگند جاسوس دو جانبه (یاد سریال خارجی افتادم [نیشخند] ) از آب درآمدن! حالا حسنا و همسران اول نمیدونن این گندی که دوستشون زده چطور پاکش کنند!! هر چی بیشتر چاه فاضلاب رو هم بزنید بیشتر بوش در میاد! سناریو بعدی نویسنده وبلاگ کذایی سوگند نبود بلکه وکیل سوگند بود که رفته خونه سوگند تخت نشسته و وبلاگ زده و کلی دری وری نثار اطرافیان کرده بلکه بانو گذرش به اونجا بیافته [ابله] البته این وکیل بدبخت اونقدر فقیر بوده که کامپیوتر و نت نداشته و باید میامده خونه سوگند مریض احوال!! پای نت می نشسته!!! میشه لطفا" برای پاک کردن گوه کاریهای سوگند و حسنا اینقدر از این فکرهای بکر نکنید و باعث نشید بیشتر از این ملت به شما بخندن!! یعنی تا حالا به این فکر نکردید که نویسنده این وب و کامنت گذارهاش مثل وبلاگ حسنا و طرفدارهاش نیستن!!! [متفکر]"

 

 

 

افرا به یاس:

"خانوم یاس دست همه شما برای ما رو شده. خیانت دیدی که دیدی ! چون خیانت دیدی باید بیای با احساسات و افکار عموم بازی کنید و حالا یه آدم خیری مثل بانو پیدا بشه و دست شما رو رو کنه ؟ اگر بانو نبود ما باید تا ابدالدهر در نادانی می موندیم و شما و لیلی و سوگند و پرپری و نوشیده با ما بازی می کردید؟ جمع کنید این بساط مظلوم بازی رو ! شما شناخته شدید"

 

 

 

 

رها به خانم گلزار:

"گلریز عزیز من نقل به مضمون کردم یعنی دقیقا جمله ای که بانوان اول درخصوص خوانندگان اینجا وحسنا میگن..قصدم جانبداری از کسی نیست"

 

 

 

افرا به خانم یاس:

"خانوم یاس داری لاپوشونی می کنی فقط برای اینکه هماهنگی گروه همسران دوم رو دیدی و دیدی که چقدر پشت هم وایسادن و از هم حمایت کردند و حتی یه فرد از گروه شما که سوگند باشه رو خریدند. همسران دوم پرپری و لیلی رو وادار به عذرخواهی کرند.الان می خوای جلوی اونا کم نیارید. با مظلوم بازی راه به هیچ جایی نمی بری. این هم سناریو جدید هست. اما دیگه فایده ای نداره."

 

 

 

 

یما:

"لیلی بابت دروغی که گفت (ادعا کرد یه ناشناس براش یه ایمیلهایی فرستاده و...) معذرت خواهی کرد.طبیعیه بابت دروغگویی و سرکار گذاشتن معذرت بخواد.این چه ربطی به یاس داره که ایشون رو تحت فشار گذاشتین؟ شما توقع دارین یاس بیاد اعلام عمومی کنه که سوگند ال و بله؟ وقتی هنوز براش مسجل نشده چرا باید اینکار روبکنه؟ شاید شما روشتون متفاوته اما منم اگه به دوست نزدیکم 90% مشکوک بشم تا 10% مابقی گیرم نیاد و برام ثابت نشه بهش در ملاو عام حرفی نمیزنم."





مامان منگولا:
"خانمی چهل و چند ساله دچار اشتباه میشه در دنیای مجازی!! انوقت خون بالا میاره!! بعدش شوهر و خواهرش میافتن دنبال آدمهای دنیای مجازی تا پیداشون کنن!!! والله اگه هر کدوم از ما بودیم به نوبه خودمون دم رو روی کول انداخته و میرفتیم به زندگی واقعی خودمون می رسیدیم و سعی هم می کردیم همسر نفهمه بجای رسیدگی به خونه و زندگی دائم پلاس نت و نوشتن حرفهای صد تا یه غاز بودیم!!! انوقت با اینحال که شوهر فهمیده بجای پاک کردن هر چی وبلاگه رفته دوره افتاده برای پیدا کردن آدماهی نت [رویا]"

 

 

 

یما:

"رها...تو و بی ادبیهات و اینکه از همون ابتدا سعی داشتی زیرکانه بحث رو از حسنا به سمت دیگه بکشونی کاملا برای من محرزه...الان هم می خواهی از آب گل آلود ماهی بگیری..."

 

 


یاس:

"افرا جان خانم یاس و نوشیده با ما بازی نکردن حساب دیگران به بقیه ننویسید [گل]"

 

 

مامان منگولا:

"دیگه بسه ! اینقدر همش نزنید لطفا" بوش خفه مون کرده [ساکت]"

 

 

 

 

رها به یاس:

"چون درزندگی همسرتون به شمانارو زده ودروغ گفته حالا باید با خواننده ها بازی کنین ودروغ بگین؟نیمه های پنهون آدمها چه خوب به وقتش رو میشه....اگه شماخیلی راست گفتارو درست کردار هستی جواب این سوال رو بده؟ آیا پرپری اصلا بچه ای داشته که مرده باشه؟ همین یک سوال ساده صداقتت رو نشون میده وگرنه که خانوم عرض خود میبری وزحمت ما میداری یکبار هم تو وبلاگ خودتون گفتم بزرگی ابزار بزرگی میخواد...صرف اینکه خیانت دیده هستی نمیتونی معلم خوبی باشی برای دیگران...اول یاد بگیر مردم رو احمق فرض نکنی..."

 

 

 

یما:

"افرا...اینکه یاس و دوستاش قصد داشتند بر پایه اطلاعاتی که دارن آبروی حسنا رو ببرن و بعد بخاطر دلایلی ( مثلا کنار کشیدن سوگند یا نقص مدارکشون یا اینکه وجدانشون ناراحت بوده از آبروبری) اینکار رو نیمه رها کردند چه ربطی داره که میگی با ما بازی کردند؟ من که معتقدم کارشون از اول اشتباه بود...برای رو کردن دست دروغگو نیاز به سناریوی دروغین و روکردن اطلاعات خصوصی حسنا نبود...."

 

 

 

 

افرا به یاس:

"شوهر سوگند انقدر خاله زنک هست که بیفته دنبال این کارها ؟ [قهقهه] آدم زنش تو سی سی یو باشه و دو هزار نفر آدم مشغول به دعا باشند بعد شوهر آدم بیفته دنبال اینکه نفس ایمیل رو هک کرد بانو بی اجازه قفل گشایی کرد و.... شوهر سوگند بره یه تست سلامت جنسی بده واقعا. مرد و انقدر خاله زنک بازی ؟"

 

 

 

 

یزدانی:
". کی می تونه باور کنه من با یک همسر دوم دوست بشم و بهش راه های بیرون انداختن همسر اول رو یاد بدم . مثل این که من همکارم همسر دوم باشه . مجبورم به دلایل کاری با او در ارتباط باشم . تا حالا که همینو ثابت کردین واقعا کی میتونه؟ خوب معلومه سران همسران اول"

 

 

 

گلریز:

"بچه ها میشه لطفا اینقدر یاس رو تحت فشار نزنید و بهش تهمت نزنید.شماها که صد در صد نمیدونید جریان چیه؟تازه مگه جوابگوی کار سوگند باید ایشون باشه.بهتر اصل ماجرا که حسنا ست رو حل کنید.بقیش چه به دردتون میخوره؟ در ضمن ممکنه که ادم به خاطر استرس دچار هر بیماری بشه.ممکنه که زخم معده داشته خونریزی کرده یا هرچیز دیگه.ببینید می گم ممکنه نیاید پست بذارید بگید من از سوگند جانبداری کردم.:)"

 

 

 

 

غنچه:

"خانم یاس بی تعارف دوستان از دوستی سوگند حالا به هر دلیلی ناراحت شدن چون متاسفانه من خودمم رو سادگی حسنا میگذارم تو اون پست هایی که می نوشت خبر از یک دوستی عمیق بود و این به ضرر سوگند و وبلاگ همسران شد و بعدشم حرفای سوگند تو وبلاگ حرفی با تو و پست لیلی خانم یاس حق بدید که سوگند بازی خودش شروع کرد و با بی تدبیری این بازی جلو رفت"



chat,emoticon,face,talk,comment,speak,emotion


یه وکیل:

"یعنی این دنیای مجازی انقدر ارزش داره ، که به خاطرش انقدر دروغ بگیم و انسانیت رو زیر پا بذاریم ؟"

 

 

 

ساره:

"یاس عزیز شما احساسات مخاطبینتون رو هیچ فرض کردید و از یک دروغگوی شیاد که با دروغاش قصدگمراه کردن دختران جوان بخصوص نوجوان رو داره عذر خواهی کردید . خدای من عذرخواهی از حسنا؟ اینکه ببخشید ما نباید کاری به شما داشته باشیم و راجع به شما قضاوت می کردیم این یعنی چی؟ پس هدف وبلاگ همسران اول چی هست؟شما وبلاگی دارید که مخاطبین زیادی داره از شما بیش از این انتظار می رفت که در مورد مسائل پیش آمده سنجیده تر عمل می کردید ."

 

 

 

یزدانی:

"نمیدوم چرا وقتی یاس و لیلی مینویسن اول و آخرش میرسن به صحرای کربلا نامردا متعه رو که جواب ندادین العبرات چیه؟ حرف خوبیه؟"

 

 

 

یاس:

"رها جان شما که با ادبیاتت همه جا نشون دادی که کدوم طرفی هستی . گلریز جان من با حسنا در ارتباط نزدیک نبودم که بخوام چیزی رو تایید کنم و یا رد کنم . الان من هر پاسخی بدم یک عده اعتراض می کنن . یکی به جرم خیانت در امانت کردن . یکی به جرم تهمت زدن . و.... اونوقت می رسیم به این ماجرا :
http://nahidkhirolahi.blogfa.com/post/338 برای همین ترجیح می دم در این مورد نظری ندهم . بانوجان من اخر متوجه نشدم شما از طریق غیر مستقیم به وبلاگ یارا رسیدی . بعد رمز اون رو باز کردی ؟ رمز مطالب خصوصی رو ؟ یا رمز وبلاگ رو ؟ شما که قصدت روشنگری هست ، لطفا ابتدا این ماجرا رو برای دوستان مشخص کن تا اصلاعات نتی شون بالا بره ."

 

 

 

افرا:

"بانو چرا شما جواب سوالات تکراری یاس رو میدین ؟ یعنی هک پرشین بلاگ که در این چند ماه اخیر بارها هک شده بود سخت تر از ایمیل هست ؟ یه روز میگید نفس هک کرده. یه روز میگید بانو هک کرده. یه روز میگید کار وکیل سوگنده. الان میگید شوهرش و خواهرش. بس نیست ؟"

 

 

 

 

غنچه:

"خانم یاس شما اهل نارو زدن نیستید و نمی تونید با دوستتون سوگند این کار بکنید ولی اون کسی که باعث شد که وبلاگ همسران این اتفاقات بیوفته سوگند بود و پست های احمقانه حسنا و پست لیلی از همه بدتر وقتی حسنا اون پست ها را به نفع خودش نوشت خانم لیلی نباید تایید می کرد انقدر که سوگند و لیلی و حسنا به همسران ضربه زدن وبلاگ بانو نزد تازه همش به نفع شما حرف می زد"

 


یزدانی:

"بانوجان من اخر متوجه نشدم شما از طریق غیر مستقیم به وبلاگ یارا رسیدی . بعد رمز اون رو باز کردی ؟ رمز مطالب خصوصی رو ؟ یا رمز وبلاگ رو ؟ عزیزم روشهای سرچ و دسترسی به کش رو یاد بگیر دیگه بقیه ش برای جلسه بعد انشا... رحمان بانو جزییات زندگی کسی رو برملا نکرده نه عکسی منتشر کرده نه مورد خصوصی تو اتاق فکر ... داشتین برای جلب و فریب افکار عمومی مطلب مینوشتین افکار عمومی حق دارن مطلع باشن درسته؟ این خانم خیلی هم دوست داشتنیه کلی وقت صرف کرده تا حریم خصوصیتون فاش نشه با اینکه کلی ناسزا بهت گفتم تحسینت میکنم برای خط قرمزهات"

 


 

ساره:

"رها جان با گلریز موافقم فکر نکن متوجه نمی شیم دردت چیه خواهشا اینجا راجع به حقوق همسران دوم از جمله حسنا حرف نزن لطفا."

 


 

رها به خانم یما:

"خانوم یما میشه بگی کدوم بی ادبی؟ من درنهایت ادب نقد کردم حالا اگه شما به خانوم یاس واعوان و انصارشون ارادت خاص دارین وهرکلمه رو بی ادبی میبینید خب مشکل شماست...چون دوستانتون هم خوب نمیبینند که اگه حاضر به درست دیدن ودرست شنیدن بون الان همسران دوم این چنین با افتخار دروبلاگهاشون از دروغها وعذرخواهیهای این 5نفر حرف نمی زدند خانوم عزیز دوستانتون اونقدر بخودشون غره شدن که حتی شامه اشون هم بوی این گنداب رو متوجه نمیشه....با طرفداری بدون دلیل شماهم این سناریوی سراسر آبکی تبدیل به فیلم پرفروش سال وگیرنده ی جایزه ی اسکار نخواهد شد...خانومها اومدن ابرو بردارن زدن وچشم طرف رو هم کور کردن..اومدن امثال حسنارو رسواکنن کاری کردن که خودشون مجبور به عذرخواهی ازونا شدن وحالا ماییم ویکه تازی همسران دوم"

 

 

 

افرا به غنچه:

"غنچه جان من از شما تعجب می کنم. از شما انتظار بیشتری دارم. همین توجیه های خانوم یاس بازی نیست ؟ وقتی همه چیز مثل روز روشن هست چه دلیلی برای این همه دلیل اوردن و لاپوشونی خیانت سوگند هست ؟ همین هماکری با پرپری و لیلی برای نوشتن پست عذرخواهی ؟ غنچه جان گول مظلوم بازی اینارو نخور."

 

 

غنچه:

"خود من همیشه می گفتم پای همسران اول یاس و نوشیده نکشید وسط حتی وقتی فایل ها رو شد من همش از سوگند طرفداری می کردم به خاطر چی فقط فقط به خاطر وبلاگ همسران اول تا شما و خانم نوشیده ضزبه کمتر بخورید که بعدش آی پی سوگند و پست لیلی خانم خانم یاس کامنت ها هست دفاعیات ما از وبلاگ شما هست"

 

 

 

افرا:

"خانم افرا اگر امکان دارد با نام دیگری غیر از (افرا) این جا کامنت بگذارید! من با این نام برای وبلاگ همسران اول و اینجا کامنت گذاشته ام... خوشحال می شوم نامتان را تغییر بدهید یا پسوند یا پیشوندی به آن اضافه کنید! دوست ندارم خانم یاس فکر کنند نظرات شما متعلق به من است! با تشکر"

 

 

گلریز:

"دوستان یک توضیحی بدم بهتون.اول اینکه سی سی یو محل بستری بیماران قلبی نه بیماران جراحی.بعدش اینکه تصوری که ما از بیمارستان داریم با چیزی که در کشورهای دیگه وجود داره متفاوته.اونجا مثل اینجا نیست که همراه مریض پشت در ای سی یو بشینه.پس امکانش هست مکه همسر سوگند دنبال کارهای زنش باشه.(بازهم میگم من نظری در این مورد که سوگند کیه ندارم چون حداقل سر زندگی خودشه زالو نشده تو زندگی یکی دیگه.)پس ولش کنید و از اصل قضیه منحرف نشید."

 

 

 

افرا 22:

"افرا جان من با پسوند
۲۲ کامنت میذارم که باعث اشتباه نشه[لبخند]"

 

 

 

گلریز:

"خانم یاس از کامنتها تو وبلاگ یارا معلومه که شماها همتون می دونید که قضیه زندگی اون خانم چیه پس نیازی به ارتباط نزدیک داشتن نیست.در هر صورت وقتی کسی تو یک راهی قدم میذاره می ذونه که همه موافقش نیستن و باید تحمل هر عکس العملی رو داشته باشه."

 

 

 

 

یزدانی:

"وای چقدر سوال تو ذهنمه آبی که ریخته شده و سبویی که شکسته الان یاس چی میگه؟چی میخاد؟ فک کنم میگه بانو دیگه نرو اونورا؟ همینو میگه؟ خوب بابا شما چرا به هم تلفن نمیکنین بانو رو ضایع کنین تا نتونه بره اتاق فکرتون؟ حالا این فلک زده یه خبطی کرده هرچی تون از فردا گم شد بگین دست بانوئه اصن یه وضی [نیشخند]"

 

 

 

 
 

یما:

"افرا بلد نیستی بدون توهین و مثل یک آدم با شخصیت حرف بزنی؟"

 


 

 

رها به خانم یاس:

"میبینی یاس عزیز اینجا هم سفسطه میکنی؟اولا من کجا بی ادبی کردم؟البته که جملات من خیلی زشت ترازکامنتهای شماو دوستانتون در اون وبلاگ کذاییه!!!!! دوما چرا بازهم از جواب دادن سوال طفره میرین؟چی شد این بچه ی پرپری جون خانوم ما به انداز ه کافی روش بازجوها وبازپرسها رو بلدیم مرتبا سوال رو دراشکال مختلف مطرح میکنید...به جایی نمیرسی خانوم...به دردت هم نمیخوره....بین خودتون بجون هم افتادین چو دوست بیمارتون بیماری جسمی نداره روحش بیبماره از یکطرف رفیق گرمابه وگلستان حسنا میشه وازطرف دیگه شماهارو میندازه جلو"