حرفی نمانده جز تشکر و خداحافظ

سلام %%-


ماموریت این وبلاگ هم به پایان آمد. حرفهایی که باید گفته می شد، گفته شد. ادامه دادن این وبلاگ اتلاف وقت است. چرا که حسنا و ماهیت اون برای همه کسانی که باید می فهمیدند شناخته شد. کسانی هم که اصرار دارند بخوابند، شاید خواب زمستانی خیلی بهشون مزه کرده. (:|


به قول یکی از دوستان حسنا و دروغهاش با خاک یکسان شد رفت. پست لیلی که اولین پست در زمینه افشا کردن ماهیت حسنا بود و خیلی ها به دلیل ناشناس بودن لیلی و فاصله زیادش با وبلاگ حسنا نخونده بودند بیش از 1200 با دانلود شده. پست جوابیه حسنا ششصد بار دانلود شده. کسانی که از وبلاگ حسنا همون موقع خوندند و کسانی که از وبلاگ ما خوندند بماند. اینها کسانی هستند که بعدها متوجه موضوع شدند .... به هر حال دروغگویی حسنا روشن شد و گواهش هم پستهای آبکی و بی سروتهی که در دو سه ماه اخیر تحویل خواننده هاش داده. نه تنها حسنا که بقیه زنهای دوم هم کم کم دست و پاشون را جمع کردند و خیلی محتاط و بی سرو صدا می نویسند. همشون رفتند اون پشت مشت ها یه وبلاگ مخفی زدند و این یکی را هم نبستند که یعنی ما هستیم و کم نیاوردیم. 


حسنا بنویسه "ف" همه می رن تا فرحزاد. کسی دیگه دروغهاش :^o را باور نمی کنه. اون هم دیگه جرات نداره به وضوح گذشته پرت و پلا نویسی کنه. حسنا هم شد یک مهره سوخته در زنان دوم دروغگوی :-& وبلاگ نویس. 


وبلاگ نوشتن و حتی به عنوان زن دوم وبلاگ نوشتن جرم نیست، گناه نیست، خطا نیست ... اما دروغ نوشتن ؟!!


حسنا اگر زندگی واقعی خودش را می نوشت می تونست کمکی باشه برای کسانی که می خوان این راه را برن. اما دروغ نوشتن و خودش را خوشبخت جلوه دادن و تنها مشکل زندگیشون را دیوانگی خانوم اول نشون دادن، دروغ بزرگ وبلاگ حسنا بود.  


حسنا با این ازدواج یک شوهر رمانتیک و فهیم و خوش تیپ و مهربون و پولدار و معروف گیرش اومده،  B-) یک خونه بزرگتر از بزرگ، یک ماشین عروسک، سفرهای داخلی و خارجی فراوان، خانواده شوهر که همه دوستش دارند و زندگی که همه چیزش عالی است. بهار کمی ناسازگار توی قصه است که اون هم بچه است نمی فهمه و از وقتی رفته مشاوره بهتر شده، هنوزم جای پیشرفت داره و حسنا بهش امیدواره :P یک خانم اولی دیوانه دارند که اونم مشکل از خودشه. معلوم الحال هست و بهش حرجی نیست 8-}. گویا از قبل هم دیوانه بوده و به حسنا نگفته بودند. از این مشکلات کوچولو هم که تو زندگی هر کسی هست. تازه حسنا به این نتیجه رسیده که رفتنش زندگی خانوم اولی و بهار را بدتر می کنه و برای همین مونده که کمکی به بهتر شدن زندگی اونها باشه =)) چرا و چگونگیش را نپرسید که حسنا توضیح نمی ده. لطفا سوال نکنید :D


اما یه وقت شما این کار را نکنیدا. حسنا بارها تاکید کرده این کار را نکنید. ولی اشکال این زندگی کجاست و چیه؟ ماشینش بده؟ خونش بده؟ سفرهاش بده؟ شوهر همه چیز تمامش بده؟ خانواده شوهر که بالاخره قدر حسنای فهیم و صبور را دونستند بده؟ حتی برادر هووش هم خیلی خوبه و عاشق شما می شه ... یه مورد بد داره که اون هم تو هر زندگی ممکنه باشه. 


وبلاگ را حذف نمی کنم و اینجا هست تا کسانی که مایل هستند بتونن از نوشته های وبلاگ استفاده کنند. اما بعد از این پستی ثبت نخواهد شد. کامنتهای این پست هم بعد از یک هفته بسته می شه. این یک هفته هم برای خداحافظی یا سخن باقیمانده دوستان باز می ذارم. 


توی این مدت دوستان خیلی خوبی پیدا کردم. دوستانی که آشنایی با تک تکشون برای من افتخار است.:x در رده های سنی مختلف، شهرها و کشورهای مختلف، تحصیلات و مشغولیات مختلف ... که در یک چیز مشترک بودیم، احترام به اخلاقیات، انسانیت و راستگویی. 


هر چند که هیچ وقت همدیگه را نمی بینیم و ارتباط واقعی بین ما نبوده و نیست، اما این ارتباط مجازی کوتاهمدت برای من خیلی شیرین بود. :x



یه دوستی هم چند روز پیش خصوصی گذاشته بود یه پست از نفس بذار بخندیم. نرسیدم دیگه براتون جواب بذارم. نمی دونم چرا الان یهو یادم افتاد. دوست عزیز می تونی اینجا پستهای قدیمیش را بخونی. تخیلات و حرفهای خنده دار و هر دو سه تا پست یه بار هم می گه وااای یکی خیانت کرده رمزم لو رفته. دوباره رمز می دم بهتون :P 


متشکرم از همراهیتون و برای همتون خیر و خوشی باشه @};-

دو تا پست قبلی (آمدی جانم به قربانت به هنگام آمدی + نی نی خانوم ) و کامنتهای دوستان را از دست ندید. همه پستهای این صفحه جدیده. یهو سه تا پست با هم آپ شد 


یک سورپرایز کوچولو هم برای هواداران و جان نثاران حسنا جون دارم. 


فرشته جان (جایی برای سرزدن به دوستانم) بدون اعلام قبلی تبدیل شد به آرام سارا و وبلاگش را هم نبسته که کسی نفهمه موضوع چیه. گاهی سرکی می کشه توی وبلاگش و می گه از خوشی زیاد نمی تونم بنویسم. اما آرام سارا را هفته ای هشت بار آپ می کنه  دوستانش را برداشت برد یه جای دیگه و شما باقی مونده ها سرکارید 


وقتی کامنتهای دوستان اصلی طرف توی وبلاگ غیب می شه، باید بفهمید که طرف قالتون گذاشته رفته یه جای دیگه با دوستاش. شما هم دنبال نخودسیاه :D 


البته این تنها راه فهمیدنش نیست. شیدا هم وسط کار این بلا را سر خواننده هاش آورد و دوستانش را برداشت برد وبلاگ مخفی. اون پشتت مشتها براشون تعریف می کرد چه خبره و سیاوش ور دلشه و داره دروغ به خورد خواننده ها می ده و ... ولی هر دو طرف پستهای متفاوت می ذاشت و وبلاگ عمومیش را هم خوب فعال نگه داشته بود و دوستانش هر دو وبلاگ کامنت می ذاشتند. 


حسنا جان هم چنان بی حوصله و ناشیانه این روزها برای شما می نویسه که نوشته هاش پر از غلطهای املایی و انشایی و ... کامنتها را هم که با تاخیر هفته و ماه جواب می ده. وبلاگ اصلی جای دیگریست 


کامنتهای پست 145 را ببینید  دوستان حسنا؟؟ 54 تا کامنت تایید شده و یک نفر آشنا نیست. همه دوستان سرکاری اند. آشناها؟؟؟ چند تا کامنت تا حالا از مهرسای مستقل دیدید؟ عفیفه کجاست؟ بیتایی که می گه حسنا را دیدم و با هم دیزی خوردیم کامنتهاش کو؟ سیما خانم دکتر دانشمند کجا غیب شده؟ تکتم جان چرا دیگه نیست؟ برو تا آخر ... 

مامی امیرحسین تو را هم ما خراب کردیم. بمیرم برات که الکی الکی شدی معلوم الحال . وگرنه الان شما هم اونطرف جزو "یاران غار" بودید


البته نفس گاهی برای رد گم کنی یک کامنت با خنده های عصبی و هیستریک می ذاره که شما جدی نگیرید. تریکشه 


این هم حسنا جونتون! پستهای آبکی مال شما، اصلیهاش هم  رفت یه جای مخفی  >:) برای همین بود دو  هفته سرشماری می کرد و یک ماه عملا پست نذاشت تا بالاخره ....

کامنت پست 144


امیر٤:٥٤ ‎ب.ظ - چهارشنبه، ٦ آذر ۱۳٩٢
حسنا چرا از اینجا نمیری یه جایی که بی دغدغه بنویسی؟
اینقدر اذیتت نکنن؟
چرا میخوای اینجا بمونی و بجنگی و اذیت شی؟
پاسخ: امیر آقا مسلما اگر جای دیگه هم بنویسم که آدرسش رو اینجا عمومی اعلام نمیکنم زبان چرا باید بجنگم ؟ اگر قرار بود همه با اونهایی که مشکلات روحی دارند بجنگند که در بیمارستانهای روانی همیشه جنگ بودخنثی به همین دلیل آورده اند که 
زهشیار دانا نزیبد که دست        زند بر گریبان نادان مست پلک
حسنا بانو - ٦/٩/۱۳٩٢ - ۱۱:۳٧ ‎ب.ظ

موفق باشید
ایام به کام
بانو هستم