میخواستم توی این پست روزمره ننویسم ولی الان میخوام بنویسم . چون این موضوع سالی یک بار بیشتر اتفاق نمیفته امسال من یک تکونی به خودم دادم و به فکر سورپرایز کردن برای سالگرد عقد افتادم . برای این کار پیشواز رفتم چون همسر باید مسافرت کاری میرفت . خودش هم یادش بود و گفت تو این تاریخ نیستم برگشتم سالگرد میگیریم . من هم گفتم حالا مگه چه اتفاق مهمی هست همسر ناراحت شد گفت دستت درد نکنه . گفتم خواهش میکنم
میخواستم کادو بگیرم و گل و کادو رو بذارم تو کمد مثلا سورپرایز بشه و بعد از اون بریم رستوران . ولی وقت نکردم کادو بگیرم چون مورد خاصی به ذهنم نرسید که لازم باشه و قبلا تو مناسبتها نگرفته باشم . عجله ای هم نمیشد . برای همین گفتم فعلا معنوی برگزارش کنم تا بعدا براش کادو بگیرم . بعدا هم کی مرده کی زنده . یک دفعه دیدی من آلزایمر گرفتم اصلا یادم رفت باید کادو بگیرم
برای رستوران برنامه ریزی کردم . رستورانی بود که میخواستم مناسبتی چیزی باشه همسر رو دعوت کنم و این هم که بهترین بهانه اول تماس گرفتم و چک کردم و بعد به کارها رسیدم . کار خاصی هم نبود . اول میخواستم گل رو بگیرم تو خونه بدم بعد به فکرم رسید سبد گل روی میز باشه . برای همین روز قبل رفتم گل سفارش دادم و کیک هم سفارش دادم که روش بنویسن . کیک ساده بود و بزرگ هم نبود . بعد خودشون تو رستوران گفتند که هر چند تا بخوایم از شمع های خودشون میذارن . ولی من شمع های رنگی گرد و خوشگل خودم رو میخواستم گفتم اگر اشکالی نداره میفرستم .
در هر حال چون سلیقه خودم و همسر دستم هست ، منو رو هم از قبل سفارش دادم که سرو بشه و همون شب انتخاب نکنیم . .حالا شانس من همسر هم پیله کرده بود تو کجایی چرا خونه نرفتی. گفتم خرید دارم هم میگفت هر چی میخوای بگو من میخرم . از مواقعی بود که دلم میخواست تلفنی خفه اش کنم روز پنجشنبه هماهنگ کردم گل و کیک رو بفرستند رستوران. شمع ها رو هم فرستادم . مونده بود بردن همسر . قبل از این که بیاد خونه ، زنگ زدم گفتم برای شام بریم بیرون . تازه بهانه میاورد که خسته هستم و باشه فردا ظهر .همین مونده بود فردا ظهر بشه همه کاسه کوزه من بهم بریزه
در هر حال اومد و با تنبلی و بیحوصله گی راضی شد بریم . گفت چطور شده میخوای بری این رستوران ؟ گفتم چون نزدیک خونه مون هست . بریم مشتری بشیم اونجا هم میدونستند جریان سورپرایز هست . وقتی رفتیم من که میدونستم میزمون کدومه . گل و شمع روی میز بود و خودشون هم اعمال سلیقه کرده بودند خیلی خوشگل شده بود . صاف رفتم نشستم سر میز گفتم ببین چه میز خوشگلی بیا اینجا بشینیم . همسر گفت حسنا مگه نمیبینی رزرو شده بلند شو . گفتم خوب فعلا که کسی نیست ما میشینیم تا صاحبش بیاد بلند میشیم . ببین چه گل خوشگلیه شمعهاش هم همونهاست که من دوست دارم بیا چند تا عکس بگیریم . همسر دیگه از تعجب نمیدونست چیکار کنه . گفت حسنا زشته بلند شو . تو که از این اداها نداشتی . گفتم چی میشه خوب . دست که نمیزنیم .اومدن گفت میز رزرو شده میگیم تا صاحبش نیومده ما میشینیم قیافه همسر واقعا دیدنی بود . ایستاده بود و منتظر بود من دهاتی بازی رو بس کنم بلند بشم خیلی هم طول نکشید ولی تو همون زمان کوتاه چیزی نمونده بود از دست کار من آب بشه بره تو زمین
گارسون که اومد شمع ها رو روشن کرد و گفت خوش اومدید و تبریک گفت ، تازه دوزاری همسر هم افتاد که میز خودمون بوده من به سرم نزده برم بشینم سر میز رزرو شده مردم ادا در بیارم اینها رو تعریف کردم نه برای این که بگم کار مهمی کردم . در اصل به نسبت سورپرایزهای بقیه خیلی هم ساده و معمولی بود ولی نوشتم شاید یک بار هم خواستید این مدلی دعوت کنید
بعد هم که ذوق زده شدن همسر بود و سرو کردن شام و در آخر هم کیک رو برامون آوردن با سه تا شمع روش من وقتی همسر همون اول رفت دستش رو بشوره تبریک دست نویسم رو با یک غزل از حافظ که تو پاکت خوشگل گذاشته بودم گذاشتم زیر گل . ( هر کاری کردم بین گل قایم نشد فکر میکردم معلومه همون اول میبینه ) وقتی کیک رو آوردن، در آوردم دادم بخونه . در کل شب خیلی خوبی بود . فکر نمیکردم همسر تا این حد خوشحال و ذوق زده بشه . گفت فکر نمیکردم برای من همچین کاری بکنی . تا حالا فکر میکردم برات مهم نیست . به خاطر همه مشکلات خسته هستی . گفتم مشکلاتی که داشتیم و داریم که به جای خود ولی دلم میخواست این سالگرد برامون شب خوبی باشه و خاطره خوبی .
از طرف مدیریت رستوران هم برامون یک کارت تبریک آوردن . خواستم بگم مدیریت یک درصدی تخفیف میداد به من که بهتر بود از این کارت موقع رفتن هم گل و بقیه کیک رو که گذاشتند تو جعبه خودش و آوردن گذاشتن تو ماشین . یعنی اگر کیکه رو نمیاوردن من خودم اینجا بودم دلم پیش کیکه کی گفته من شکمو هستم ؟
همسر هم رفته مسافرت و قول داده وقتی برگشت نوبت اون باشه .گفتم دستت درد نکنه واقعا سورپرایزه تا حالا چند بار اعلام کردی همسر ادعا داره که تو صبر کن اگر سورپرایز نکردم بعدا بگو . گفتم در هر حال هر کاری من کردم تو تکرار نکنی من بهت میگم تقلید کار وقتی رفت مسافرت گفت آخیش چقدر خوبه این دفعه تنها میرم فقط به کارم میرسم از دست هر دوتا شما راحتم . هر بار مسافرت بود حرف و حدیث . تمرکز نداشتم . گفتم خوب خوش به حالت . نه که همسر رفته اختراع قرن رو بکنه از اون جهت تمرکز لازم داره
حقیقتش من هم در دل آخیش رو گفتم مخصوصا قسمت تنها شدن و رسیدگی به وبلاگ و سر زدن به وبلاگها که این روزها زیاد وقت نمیکنم دیشب که حرفهاش یادش رفته بود که ادعا داشت راحت شده و خوبه که تنها هست . تلفن زد انقدر حرف زد که من هم خسته شدم خوابم برد . بدی ماجرا این بود که من برنامه چیده بودم برای حرفهای دوستانه نصف شبی که همسر همه رو خراب کرد نذاشت به کار و زندگیمون برسیم و بشینیم به حرفهای خاله بازی خودمون امشب هم گفتم خوابم میاد میخوام بخوابم . اینطوری حداقل به وبلاگ آپ کردن میرسم البته به حرف زدنهای دوستانه خاله بازی هم رسیدم بعدا اومدم وبلاگ نوشتن
یک خبر دیگه این که در راستای بفرما زدن جاری و بی تعارف قبول کردن من ، یک بار رفتم و ویزا گرفتم و قرار بود که بریم . بعد بین همه مشکلات نشد که بریم و وقتش گذشت . دوباره رفتم درخواست دادم واین دومین باری هست که ویزا رو گرفتم . بهتر هست بگم گرفتیم . همسر هم گرفت . اصلا معلوم نیست بریم یا نه . فقط خبرش رو نوشتم که اگر رفتنی شدم بیام به تعریف کردن جریان ویزا گرفتن و مسافرت
و اما بهترین خبری که میتونه این روزها باشه و من خیلی زیاد براش خوشحال هستم و میشه گفت بینهایت ذوق زده . به امید خدا روز پنجشنبه قرار هست که اون خانوم سزارین بشه و نی نی خانوم گل به دنیا بیاد . الهی که به سلامتی به دنیا بیاد . قدمش که حتما خیر هست و با شادی همراه هست . امیدوارم به امید خدا با سلامتی کامل همراه باشه . هم برای نی نی خانوم و هم برای اون خانوم ممنون میشم اگر زحمت بکشید و دعای خیرتون رو همراهشون کنید
متاسفانه جاری نتونست مرخصی بگیره و بیاد و نمیتونه هم بیاد تا اون موقع خیلی حیف شد . میدونم که الان دلش اینجا هست و خودش اونجا . برادر شوهر هم میگه خیلی از این موضوع ناراحته ولی چاره ای نیست . اون خانوم هم انقدر عجله داشت که به دکتر گفته بود اولین وقتی که میشه بذاره برای عمل . البته دیرتر هم میشد باز جاری نمیتونست بیاد .
امیدوارم با شنیدن خبر سلامتی نی نی خانوم دلش شاد تر از همیشه بشه و در اولین فرصت بیاد و نی نی خانوم رو ببینه و سه تایی با هم برگردن برای اسم نی نی خانوم هم برادر شوهر اسم رو لو نمیده . هر چقدر گفتیم انگار نه انگار . گفت به دنیا بیاد میگم . البته قبلا چند تا اسم رو میگفت ولی هنوز انتخاب نکرده بودند و قطعی نبود الان که هیچی نمیگه و جمع مشتاقان اسم نی نی خانوم رو منتظر گذاشته به همه گفته بود که اسم پیشنهاد بدید تو لیستم بذارم . من هم چند تا اسم بهش گفتم . نفس جون با اجازه ( البته با عرض معذرت من بدون اجازه گفتم ) اسم اصلی تو رو گفتم . چون انقدر اسمت خاص و خوشگل هست که نتونستم پیشنهاد ندم در کل نمیدونم اسم انتخابی چی خواهد بود ولی اگر اسم تو باشه که اسم نی نی خانوم خاص و خوشگل میشه احتمالا باید اسمی باشه که به زبون اونوری ها هم خوش بیان در بیاد .
در هر حال این روزها که خواسته ما سلامتی اش هست و بس . در همین بین یک کلمه هم از مادر داماد بگم مادر شوهر بارها و بارها تکرار فرمودند که خدا شانس بده . من نمیدونم طفلک جاری چه شانسی داره که دور هست و نمیتونه درست بعد از تولد ، دخترش رو ببینه . فقط چون پسر مادر شوهر این مدت همه زحمتها رو کشیده خدا باید به جاری شانس بده . آدم از مادر شوهر نترسه موقع شنیدن دوباره این جمله بگه نوش جون جاری باشه این شانس و اقبال و خوشبختی احتمالا بعد از گفتن این جمله باید برم خودم رو چند مدتی مخفی کنم تا مادر شوهر یک دست نوازشی به سر من نکشیده
در مورد مسائل دیگه هم چیزی نگفتم . این روزمره ها فقط و فقط مال خودم بود و زندگی ام . درسته که من توی این وبلاگ همیشه ازغم و شادی با هم گفتم و همیشه مشکلات رو هم گفتم ولی این بار دلم خواست که از مشکلات نگم و بذارم برای بعد .
بارانهای پاییزی هم که جای خود داره و چقدر دوست داشتنی یک عالم از کامنتهای پست قبل مونده و ایضا شرمندگی من برای تایید نشدنشون . حتما همه رو تایید میکنم
1- به سلامتی همه سرکار بودین که آدرس دادین و شماره تلفن طبق معمول خودش را زد به بی خیالی و بی توجهی به این که همه را مچل کرذه بود.
2- پیش بینی بانو جون که قبلا گفته بود حسنا برنامه سفر خارجه کشیده درست بود.
نارین
حسنا نیومد از مسافرت؟
این چه اداره ایه که زود زود مرخصی میده بره مسافرت؟
پاسخ:
3- این یکی پیش بینی هم درست بود که زمان می خریم تا نی نی جون می آد و یه مدت با نی نی سرگرمیم.
4- هر جای دنیا که کار کنی سالی یک ماه مرخصی داری، مگر این که کارگر روزمزد باشی، که هر روزی نری سرکار حقوق نداشته باشی. بگو پول نداشتن که خرج اومدن مادره کنند. قرار شده پدره بچه را برداره و بره.
5- حالا که ویزا گرفتی، پیشنهاد می کنم برای راحت شدن از سرو صدای وبلاگی یه ماه ننویس بگو خارج بودم. راااااااااااااحت. این دو سه هفته با نی نی سرگرممون کن. یه دو هفته هم بگو در تدارک سفرم. بعد هم یک ماه برو سفر خیالی.
خانم اولی و بهار که محاله بذارن جنازه تو و همسر بره سفر. ولی همین که ویزا گرفتی و آرزو به دل نموندی خوبه. یه ماه از وبلاگستان غیب شو بگو مسافرتم. بعد هم دیگه عیده و ایشاله بانو کم کم سرش به خونه تکونی گرم می شه و تو یه نفسی می کشی
6- شما که وسط مشکلات سفر رفتی. یادت نیست؟ دو هفته پیش سفر بودیها! نکنه قایم شده بودی الکی به ما گفتی مسافرتم؟
راستی کدوم مشکلات؟ مگه شما مشکل هم دارید؟ مشکل خانم اولی بود که با یه ماجرای خیالی از قصه گذاشتیش کنار
الان چرا ممکنه نرید؟ مردک که خانم اولی را تحریم کرده (ما اصلا خبر نداریم که خانم اولی مردک را خونه راه نمی ده ). برید سفر تا بیشتر غصه بخوره و حرصش بدید. چطور می گی شاید نریم.
مردک که پولداره و همه زیردستش. نیازی به مرخصی و این حرفها نداره. تو هم که به سلامتی آقای همه کار! را داری. تلفن دایورت می کنه، مرخصی که سهله !! (البته یادمون نرفته که برای مرخصی سقط گواهی دکتر را قبول نکردند و به دردسر افتادی. ولی ما نیت کردیم هر دروغی بگی باور کنیم. من می گم بگو عزیزم، تو دروغاتم قشنگهآهنگ قدیمی کوروسه. از طرف من برای خودت بذار گوش کن )
7- خواهر شوهرت هم که توی همون کشور جاری زندگی می کرد. چطور از اون نخواستی واست دعوتنامه بده؟ حالا بری خااااااارج می خوای خونه خواهرشوهر نری؟ یعنی برادرش می خواد بهش سرنزنه؟ یا شایدم می خواین سرزده برین و شوهر خواهرشوهر را با این عروس خوشگل سورپرایز کنید. مث فامیلهای خودت که بهشون گفتی دروغ گفته بودم، آسمون که به زمین نمی رسه تازه خوشحال هم می شن.
البته بهتره اصلا خواهرشوهر نفهمه که شما رفتید اونجا. چون به خانم اولی می گه و می شه دردسر برات. فقط باید جاری را یه جوری برای این دروغ توجیه کنی. تو هم که خدای مکر و فریبی. یه جوری حالیش کن که این سفر باید مخفی بمونه و خواهرشوهر نباید بفهمه
چه زندگی پردردسری. دائم باید در حال نقشه کشیدن باشی. یه پورسانت بده، بهت مشاوره بدم
8- ویزایی که الان گرفتی یعنی حداقل دو سه هفته پیش (توی آبان ماه) وبعد از تمام شدن مدت ویزای قبلی، مدارک دادی. ویزای توریستی را معمولا در بازه سه ماهه می دن. پس ویزای قبلی شما حداقل برای مرداد شهریور و مهر بوده. تا جایی که شما نوشتید تا 17 شهریور خبری از مشکلات نبود. و از نیمه شهریور به بعد بود که خانم اولی به بابای شما زنگ زد گفت بگو حسنا بیاد مهریه من را بده و درگیر این مسائل شدید.
قبلش که افطاری می دادی و سفر می رفتی و لپ تاپت را می بردی نمایندگی مازندران و ... هر آخر هفته می رفتی شمال و اوضاع آروم بود. برنامه 3-4 شب هم اجرا می شد و ... شده بودید زوج خوشبخت (البته بعد از نفس و علی، شما رتبه دوم را دارید. تا خانم اولی را کامل بیرون نکردی، جایگاه اول مال توهمات نفسه )
مرداد و نیمه شهریور که همه چیز خوب و حتی عالی بود. مشکل چی بود که سفر نرفتید و ویزا را حروم کردی ناقلا ؟
چرا ناراحت بودی و حالت بد بود و درگیری داشتی، الکی به ما می گفتی همه چیز خوبه؟ چرا درد و دلهات را به ما نمی گی و مشکلاتت را از ما مخفی می کنی؟ چرا تو اینقدر خانووووووومی؟ چرا من الان باید بفهمم اون همه خوشی و خوشبختی که توی مرداد ازش حرف می زدی دروغ بود؟
پست 128 اول مرداد گفتی یه خبر خوش رسیده، عملی شد بهتون می گم. همین سفر مذکور بود دیگه؟ گفتی نمی گم که ضایع نشم؟ الان خیعلی مطمئنی ضایع نمی شی و خانم اولی می ذاره با مردک بری مسافرت خااااارجه
خب حالا بگو ببینم مرداد به اون خوبی، اروپا هم گرم بود می تونستی بیکینی بپوشی و حالشو ببری، چطور نرفتی؟ حالا می خوای سرمای ژانویه فوریه بری چیکار کنی؟ قندیل ببندی؟ مردک هم نمی تونه چشم چرونی و هرزگی کنه.
9- پست وقاحت را فعلا ثبت موقت کردم. البته این هم دست کمی از اون نداره. وقاحت از سر و روی پست می باره.
مجددا از همه شما 1500 نفر افراد واقعی و غیرواقعی (مخصوصا حسنا بانو یک زن دوم، که زحمت تعداد زیادی از کامنتها را کشیده بود ) که زحمت کشیدید و کامنت گذاشتید و سرکار بودید تشکر می کنم می خواستم که خواننده هام را بهتر بشناسم و بدونم تا چه حد ساده و قابل سرکار رفتن هستید. جا داره از همه شما تشکر کنم به خاطر تمامی همراهیتون و خوش باوریهاتون. از همه دوستان عزیزی که کامنت عمومی گذاشتند و تمام اونهایی که خصوصی زحمت کشیدند. برای همتون خوشی باشه و شادی به زودی پستی می نویسم و علت مربوط به خواستن آدرسها را می گم. کامپلکسهای روحی اجازه نمی ده که درست متوجه باشم چی می گم. ولی حتما در یک پست طولانی یا چند پست از خودم، وبلاگم، دروغهام، توهماتم، درد و دلهام می نویسم و از خیلی ها تک تک نام خواهم برد و خطاب بهشون و درموردشون خواهم نوشت. فعلا با نفس در حال نقشه کشیدن هستیم. به زودی یه پست می نویسم و توضیح می دم که چرا مشخصات و ایمیل خواستم. می دونم که یک ماه هست که دارم در پست بعدی براتون می نویسم و بهتون حق می دم که از کامپلکس من برحذر باشید . ولی حتما در پست بعدی می نویسم.
اینم آخرین کامنتی که واسش گذاشتم اما طبق پیش بینیم تاییدش نکرد:
قبلا شنیده بودم در مورد مسایل مالی عقده هایی داری اما امروز با چیزهایی که در مورد یخچالت و محتویات یخچالت نوشتی؛ دستگیرم شد که پر بیراه هم نشنیدم [خنثی]
برای بقیه چرت و پرت ها و خزعبلاتت هم جوابهایی دارم که اگه بشنوی، ذوووووب میشی ولی نمیگم که دل نشکنم!!!!!! ضمن اینکه وقت من برعکس تو اونقدر ارزشمند هست که در برابر چهار خط، چهل خط جواب ننویسم بازم برعکس تو!!!! (اشاره به جواب/جواب های پر و پیمونی که واسم نوشته بودی [نیشخند] و ثابت کردی اون جمله منحصر به فردت که همش میگی به سر و صورت نکوبید و چنگ نزنید و خراش ندهید و ... بیشتر در مورد خودت مصداق داره[مغرور])
بنابراین سکوت میکنم و فقط میگم: "حرص نخور حسنا جووووووون، شیرت خشک میشه" [قهقهه]
((میخوای تایید کن میخوای نکن! مهم اینه که خودت میبینی و میخونی و سر و صورت خراش میدی و بر سینه می کوبی [زبان])) وای خدا [قهقهه] امروز مایه تفریح و خنده من شدی! مرسیییییییییییییی[نیشخند][قهقهه][دلقک]
خنثی جون آدم وقتی اسباب کشی داره معمولا از یه مدت قبلش چیزی واسه یخچال نمی گیره تا با کمترین مواد ممکن اسباب کشی کنه. حسنا هم که یه نفر آدمه. نه فامیل داره و نه خانواده. خودش و مشتریش که اونم می آد کارش را می کنه و زود می ره.
چه لزومی داشته مثلا گوشت و مرغ بخره وقتی می دونه در حال رفتنه؟ معمولا اون هفته های آخر اندازه نیازت می خری که وقتی رفتی خونه جدید جا به جا شدی باز می خری می ذاری.
عقده و کثافت از زندگیش می باره. بدجوری تو کثافت خودش غرق شده و دست و پا می زنه.
اینا دو کامنتای من + جواب اون زنه (حسنا)
خنثی۱:۱٢ ق.ظ - دوشنبه، ٢٩ مهر ۱۳٩٢
ببین من نه موافقتم (بوس و ماچ و بغل) نه مخالف (فحش و ناسزا و غیبت) بنابراین هرکی هستی و هر چی هستی باش به من ربطی نداره!!! هرچند از زنایی که رو زندگی زن دیگری هوار میشن خوشم نمیاد (البته منظورم شما نیستی ها چون شما بنا به گفته خودت با توافق خانوم اولی اومدی! کلی گفتم) ولی من من فقط یه خواننده خنثی هستم که ضمن خنثی بودنم اجازه نمی دم کسی گاگول فرضم کنه! و چه جوری اجازه نمی دم؟ اینجوری که وقتی شما توو نوشته هات چیزایی میگی که با عقل سلیم جور در نمیاد من مثل اکثر خواننده هات تاییدت نمیکنم و برعکس به روت میارم و ازت سوال میکنم!!!! هرچند 90 درصد مطمئنم که این کامنتهای منو تایید نخواهی کرد ولی من میپرسم:
(به دلیل کمبود حجم رجوع شود به کامنت بعدی)
پاسخ:خنثی جون من کامنت بعدی که نوشتی رو هم جواب میدم . ولی میدونی مشکل شما از کجاست ؟ این که قبل از نوشتن چیزی نمیشینی کمی فکر کنی . همه چیز رو با توجه به معیارهای خودت میسنجی . مثلا توی ذهنت داری که خودت چه کاری میکنی . انتظار داری همه مثل خودت باشند که این امکان پذیر نیست و با عقل سلیمی که ازش نام بردی هم جور در نمیاد . مثلا توی اسباب کشی انتظار داری همه با توجه به عملکرد خودت و امکاناتی که برای مثال خودت داری عمل کنند .فکر نمیکنی شاید امکانات و عملکرد دیگران فرقی بکنه . اینطور میشه که میای اینجا و این صحبتها رو میکنی . وقتی هم میگی کامنت من رو تایید نمیکنی برای این هست کهخنثی۱:۱٧ ق.ظ - دوشنبه، ٢٩ مهر ۱۳٩٢
1. چطور چندییییییییییین روز با مامانت و دو تا کارگر مشغول بسته بندی بودی بعد ییییییییییییه روزه همه اون وسایلو منتقل کردی و باز کردی و چیدی! چه جوریاس؟
2. همه وقتی اثاث جمع میکنن روی کارتن ها رو می نویسند که برای باز کردنش راحت باشند و گیج نشن ولی شما جووووووووری از این مسئله حرف زدی که انگار تابحال باهاش مواجه نشده بودی. چه جوریاس؟
3. شما وقتی وارد یه خونه جدید میشی اون خونه رو نمی شوری؟ تی نمی کشی؟ جارو نمیکنی؟ چون دیدم سریععععع همه چیو باز کردین و پهن کردین فک کردم جارو و تی و اینا رو بی خیال شدی! چه جوریاس؟
4. معمولا یخچال فریزر رو بعد از جابجایی و تکون خوردن تا چند ساعت به برق نمی زنند. بعد شما تا رسیدی اول اونا رو زدی به برق. نسوخت اونوخ یخچال فریزرت! چه جوریاس؟
5. مگه هم خونه قبلیت هم خونه جدیدت اون بالا مالاها نیست! (طبق ادعای خودت!!!) پس نباید فاصله مسافتی زیادی رو طی کرده باشی مثلا از زعفرونیه رفتی تجریش! یا از نیاورون رفتی فرشته یا ....... درهرحال مسیر زیادی رو طی نکردی که گوشت و مرغت آب بشه و خراب شه! اونم توو این سرمای این روزا. چه جوریاس؟
و سوالای دیگه که زیاااااااااااااااااادند !!!!!
پاسخ:سوالهات رو اینجا جواب میدم و با این که لزومی نداشت برات وقت بذارم ، این کار رو میکنم تا متوجه بشی که چقدر اشتباه میکنی
1 مسلم هست که بستن وسایل طول میکشه . چون باید با دقت بسته بشه و روزنامه پیچی بشه تا مشکلی پیش نیاد . هیچکی یک روزه وسایل جمع نمیکنه ولی همه یک روزه اسباب کشی میکنن . اگر تا حالا با شرکتهای حمل و نقل مخصوص اسباب کشی تماس گرفته باشی و اسباب کشی کرده باشی باید بدونی که نمیگن ما میایم وسایل شما رو میبریم ولی دو سه روز طول میدیم . یک روزه میبرند . برای باز کردن و چیدن هم دوباره متن رو بخونی توضیح دادم . خانومه کارتن ها رو باز میکرد و دم دست من میذاشت من هم توی کابینت ها چیدم .
2 همه روی کارتن ها مینویسند من هم نوشتم . خوشم اومده بود که مامان زحمت کشیده بود ریز وسایل داخل کارتن رو نوشته بود نه بصورت کلی برای همین موقع باز کردن راحت تر بودم چون دقیقا میدونستم چی توش هست . دلم خواست در این مورد بنویسم . نگفتم فقط من این کار رو کردم که شما اینطوری میگی . شما که نمیتونی بیای به من بگی چرا از این که روی کارتن ها ریز وسایل توش نوشته بود خوشت اومد . البته اگر شما هستی که حتما این رو میگی
حسنا بانو-۳٠/٧/۱۳٩٢-۱٢:٠۳ ب.ظ
پاسخ: البته اگر شما هستی که حتما این رو میگی ولی معمولا آدمهای دیگه اینطوری نمیگند
اتفاقا ما وقتی وارد خونه جدید میشیم اون رو تمیز نمیکنیم . عقلمون میرسه که قبل از این که وارد میشیم تمیز کنیم نه وقتی وارد میشیم و کارتن ها و وسایلمون وسطش هست تازه یادمون بیفته تمیز کنیم . خونه رو صاحب خونه زحمت کشیده بود بعد از بردن وسایلش کارگر گرفته بود و مثل دسته گل تحویل من داد . به همین دلیل من برای تمیز کردن خونه قبل از بردن وسایل کاری انجام ندادم . در حد بخار شو کردن سرویس های بهداشتی و تی و بخار شو کردن و یا جارو کشیدن جاهایی که برای اوردن وسایل خودم خاکی و کثیف شد . اونها هم در بین کارها انجام شد . البته با اجازه شما
حسنا بانو-۳٠/٧/۱۳٩٢-۱٢:٠۳ ب.ظ
پاسخ:4 برای یخچال فریزر هم من وقتی آورده شد و قسمت آبش وصل شد وسایل رو داخلش جابجا کردم درش رو بستم و با اجازه شما زدم به برق . تا حالا هم چیزیش نشده . قبلا هم این کار رو کردم و بار اولم نیست که اسباب کشی میکنم و اتفاقی نیفتاده . حالا شما عادت داری ساعتها صبر میکنی آب از همه وسایل فریزر راه بیفته بعد روشن میکنی و وسیله آب شده توش میذاری دیگه سلیقه شخصی خودت هست من هیچوقت این کار رو نکردم و نخواهم کرد . بر فرض محال یخچال فریزر هم خراب بشه همیشه فکر میکنم این وسایل خونه هستند که در خدمت من هستند من در خدمت وسایل برقی خونه نیستم .
5 یادم نمیاد پستی در مورد این نوشته باشم که خونه قبلی من و خونه فعلی در کدوم محله قرار داره اگر تو کامنتها هم بوده ، سوال کردند من هم جواب دادم و میشه گفت اشاره کردم . این بالا و وسط و یا جنوب بودن هم چیزی نیست که شما اینطور مغرضانه بهش اشاره کنی . به نظر شخصی من انتخاب محل زندگی بستگی به خیلی چیزها داره که برای هر آدمی فرق میکنه و معیار شناخت آدمها به این که کجا زندگی میکنند نیست . این رو گفتم که در ذهن داشته باشی و در حد توصیه بود برات
حسنا بانو-۳٠/٧/۱۳٩٢-۱٢:٠۸ ب.ظ
پاسخ:اما جابجایی در مسافتهای کوتاه بستگی به این نداره که از کجا به کجا میرند . اگر مرکز و یا چنوب شهر هم باشه که اختلاف دما بین حط استوا و قطب نیست که اینطوری میگی سرد باشه یا گرم باشه . ولی جواب سوالت. من صبح روز اسباب کشی و قبل از این که همسر بیاد وسایل یخچال و فریزر رو خالی کردم و توش رو کاملا تمیز کردم . همسر اومد و من هم رفتم خونه جدید تا وسایل رو بار کنند و بیارند و یخچال فریزر وصل بشه و سر جای خودش قرار بگیره ، زمان برد . بعد من وسایل رو چیدم . تو فریزر من که به جز مرغ و گوشت وسایل دیگه هم یافت میشه که از حالت یخ زدن میتونه خارج بشه . اگر تو فریزر شما فقط و فقط مرغ و گوشت هست و ساعتها بیرون بمونه به نظر شما خراب نمیشه که امری هست جداگانه . این رو هم بگم که وسایل و خوردنی هایی توی یخچال هم هست که زیاد نباید بیرون بمونه . شاید شما تو یخچالتون هر چی دارید چیزهایی هست که میشه بیرون هم بمونه . در هر حال شاید استایل زندگی من و شما از زمین تا آسمان متفاوت هست . من روش خودم رو گفتم و همیشه این کار رو انجام دادم و میدم شما هم در زندگی خودت مختار هستی
حسنا بانو-۳٠/٧/۱۳٩٢-۱٢:۱۳ ب.ظ
پاسخ:واقعا حیف شد سوالهای دیگه رو نپرسیدی . یادت رفت در مورد کتابهام وسایل دکوری شوینده ها وسایل دستشویی و حمام نصب بقیه وسایل برقی من جمله لباسشویی و ظرفشویی . وصل کردن ماهواره و انتن و تلویزیون و باز کردن فرشها و چیدن مبلها و میز و ....در کل همه چیزها بپرسی . اگر هم دوباره یادت بیاد و بپرسی فایده نداره عزیزم . چون من به حد کافی برای سوالهات وقت گذاشتم . سوالهایی که همه خودشون جوابش رو میدونند و شما چون نمیدونستی مجبور شدی بپرسی
حسنا بانو-۳٠/٧/۱۳٩٢-۱٢:۱۶ ب.ظ
خودت هم متوجه هستی حرفی که زدی منطقی نیست . توصیه و تکرار مجدد میکنم همیشه کمی فکر کن و توجه داشته باش که آدم بدون فکر چیزی رو بگه اول از همه خودش رو دچار مشکل کرده .
حسنا بانو-۳٠/٧/۱۳٩٢-۱٢:٠۱ ب.ظ
خیلی ادم بی شرفیه. تو جواب یکی از کامنتها نوشته بود که من الان تو خونه جدیدم ارامش دارم. فرض کنیم همه حرفهاش راست باشه چه قدر از داشتن یک مردک هرزه و بدبخت کردن یک زن دیگه خوشحاله. یادتون هست که مادر شوهر درباره بهار میگفت بچه ام داره ذره ذره اب میشه ،اونوقت خانوم با پرویی تمام میگفت شما اگه حرف نبرید اون چیزیش نمیشه. زنک. الان با نابود کردن اون خانواده و بهار برا خودش ارامش خریده. خیلی وقاحت میخواد به خدا. راستی بابای فرهیختش کجاست؟؟؟ عجب بچه با ادب خونه خراب کنی تربیت کردن. راستی حسنا جون به مهسا گفتی مشکل خانوادگی داره الان تو خانوادت خوبن که دخترشون رو دادن برای تامین نیازهای ٦ یک مرد ٥٠ ساله؟؟؟؟؟ غیر از ادب و مارموز بازی دیگه چی یادت دادن؟؟؟
گلریز جان اسم اون چیزی که حسنا داره ادب نیست. چرب زبونی و موزمار بودنه. دومتر زبون داره و به سنگ پای قزوین هم میگه بروکنار، من هستم
چیزی که حسنا نداره ادب و آبروئه
من قبلا تو پست اثاث کشی براش کامنت گذاشته بودم که مثل اینکه خیلی سوزونده بودمش و غیر از عقده های اقتصادیش چیزی که خیلی بارز بود این بود که همش منتظر عذرخواهی از طرف من بود جوریکه انگار عققققققده اینو داشت کسی ازش طلب بخشش کنه
امشب دیدم در جواب مهسا هم چندین و چند بار به این مسئله اشاره کرده و توی چند تا از جواباش هی گفته " مهسا عذر بخواه" "مهسا بگو ببخشید" "مهسا فلان" "مهسا بیسار"
این شد که یاد خودم افتادم و دیدم نعععععع! این بابا کلا کامپلکسِ عذرخواهی داره
الان اون کامنتای خودمم میذارم که راجع به اثاث کشی مسخره اش بود
به مهسا می گه آبروت رفته که قیمت ویزا را اشتباه گفتی. خیلی به نظرم خنده دار اومد که آدم بی آبرویی که ماهی یه بار خانواده مردک می رن پشت در خونش آبروش را می برن و شوهره را از تختخواب حسنا می کشن بیرون و نصفه شبی می برن خونه، به این چیزها می گه بی آبرویی.
آخه تو اصلا می دونی آبرو چیه ؟ به قول مامی امیرحسین یکی از این اتفاقهایی که هر هفته واسه تو می افته، یه بار تو عمر ما بیفته، واسه کل عمرمون بسه
لطفا یکی به سوال من جواب بده
مادری که قراره بچه اش حدودا اول دسامبر به دنیا بیاد و مرخصی هم بهش نمی دن، چطور ممکنه برای تعطیلات کریسمس که از 25 دسامبر شروع میشه نره ایران؟
مگه ممکنه بچه رو تا به دنیا آورد ببرن پیش مادرش؟ اون بچه شناسنامه و پاس ایرانی می خواد و بعد از اون تازه باید برای گرفتن پاسپورت خارجی اقدام کنن که اگه همه چیز خیلی خوب پیش بره، برای یک بچه عادی بیشتر از یک ماه زمان می بره، چه برسه به بچه ای که با رحم اجاره ای به دنیا میاد و مسائل حقوقی اش پیچیده تر می شه
پس چطور ممکنه مادری بتونه تحمل کنه و نیاد تا اقلا تعطیلات کریسمس بچه شو ببینه؟
شادی جان، اوضاع بد مالی خانواده برادر شوهر را حسنا قبلا رو کرده بود. گفت حتی خونشون را دادند اجاره که قسطهای خونه را از اجاره اش بدن و جاری رفته پیش مامان باباش زندگی می کنه. برادرشوهر هم مونده بود ایران چون جایی برای زندگی نداشتند. اینم اینجا اومد پیش مامان باباش.
اگر وضع مالیشون درست درمون بود که مرده برمی گشت اروپا سر کارو زندگیش. کاری هم با اون زن نداشتند که. حتی شوهر اون زن نمی ذاشته که برادرشوهر ببیندش. پس موندنش بیخود بوده و فقط برای غذا خریدن و دکتر بردن مونده باشه هم مسخره است. چون تمام این کارها را خواهرش می کرد و برادرشوهر اصلا خانم را نمی دید.
این نشون می ده که پولی نداشته که برگرده. هر کس رفته بود پیش پدر مادرش تا این یکسال را بگذرونند و کمی پس انداز کنند و قسطهای خونه هم سبک بشه شاید بتونن برگردند با هم زندگی کنند.
وگرنه درست که نگاه کنی موندن برادره تو ایران کاملا بیخود بود. ولی چون شغلی نداشته گفته کجا برم؟ اینجا اقلا خونه بابام یه شام و نهار می خورم. زنش هم که رفت خونه مامان باباش.
الان هم پول ندارند که مادره بیاد. اینقدر اوضاعشون داغونه که یه بلیط هم براشون مهمه. وگرنه که داستان مرخصی مسخره ترین حرفی بود که می شد زد.
حالا حسنا دیده سوتی داده می گه برای کریسمس 5 روز می آد.
چهارشنبه اول ژانویه است. 6 ژانویه می شه دوشنبه که برمیگردن سرکار. تازه خیلی جاها 6 ژانویه یه تعطیلی مذهبی هست که اونم تعطیله.
25 دسامبر هم باز چهارشنبه است و تعطیل. 26 و 27 پنجشنبه جمعه و 30-31 دوشنبه سه شنبه را مرخصی می گرفت، با 4 روز مرخصی از 25 دسامبر می تونه بره تا 6 ژانویه. که می شه سیزده روز.
اگر تعطیلی نداشته باشه و شغلش طوری باشه که این روزهای دسامبر تعطیل نباشه، چون اکثرا از 25 دسامبر می رن تا هفت ژانویه. مثل تعطیلات عید خودمون تقریبا دو هفته همه می رن
تازه اگر مساله تولد بچه اش را نادیده بگیریم. چون قاعدتا برای تولد بچه باید بهش مرخصی میدادند. یعنی حتی اقدام رسمی هم نکرده باشه، رئیسش آدم هست، ربات که نیست. وقتی بدونه بچه اش داره به دنیا می آد مرخصی می ده.
درسته بانو جان.ولی خواستم بگم کاش یه حال سخت افزاری بهش میدادی مثل نفس و پستهاش!!
حیفه سالگرد سانفرانسیکو رفتن نذریش با مردک بدون گیفت بمونه!
شب بخیر فعلا
گیفت را مردک می ده. سوئیچ عروسک
شب به خیر. من هم برم مسواک بزنم.
ویزای تایلند رو اگه تو پاست داشته بتشی یک سری از کشورها مثل کانادا کلا ردت میکنن چون از نظر اونها تایلند کشوری که حقوق زنان رو نادیده میگیره و به عنوان برده جنسی ازشون استفاده میکنه. در مورد حساب بانکی هم درسته بتید یک حساب بانکی درست حسابی داشته باشی که منبعش معلوم باشه. مثلا اگه یک دختر ٢٠ ساله بیکار باشی و ١٠٠ میلیون هم تو حسابت پول باشه باید یک جوری نشون بدی که این پول از کجا اومده از پدرت ،شرهرت،یا مثل حسنا از صاحبت.
فکر کن اونجا به حسنا بگن چطور شد زن دوم شدی؟
بگه اینها امکان 6 نداشتند و از من درخواست کمک کردند. من هم عاشق کمک به نیازمندان ... کمکهای جنسی را سرازیر کردم به زندگی مردک و مردک هم کمک های نقدی را سرازیر کرد به زندگی من ...
ناگهان خانم اولی منبع کمکهای نقدی را قطع کرد
دلم خواست غذا رو از قبل سفارش بدم . اول این که من همه هزینه ها رو از قبل پرداخت کردم که رو میزمون فاکتور نیارن حتی انعام رو هم از قبل دادم .
بچه ها قشنگ به انعام دقت کنید مگه انعام رو بعد از سرو غذاها نمی دن ؟ این چرا از قبل پرداخت کرده ؟
من نمی دونم ، ولی ما همواره انعام رو بعد از انجام کار می دیم !!!
دوم این که دلم میخواست خودم پیش غذا و غذای اصلی و نوشیدنی های سرد و گرم برای غذای اصلی و دسر رو با توجه به نوع ذائقه خودم و همسر سفارش بدم نه این که منو رو بیارند و تازه انتخاب کنیم .
دلم میخواست غذاهایی که میدونم همسر دوست داره از قبل سفارش داده باشم تا سورپرایزم تکمیل بشه .
وا ؟ مگه چقدر طول می کشه انتخاب از رو منو ؟
مهسا جان نمی دونم حالا این کار را کرده یا نه و چقدر راست می گه.
اما گاهی آدم توی مود یه غذایی نیست. اینطور نیست که اگه غذایی را دوست داری در هر حالتی همون را بخوای. منو جلوت باشه و با توجه به حس و حال اون روزت انتخاب کنی من ترجیح می دم.
ولی حالا شاید این احمق بازی درآورده یه غذای زورکی به خورد مردک داده. مرده هم که گوسفنده! اگه آدم بود که دخترش و زنش را ول نمی کرد با هرزه ها بره رستوران. خورده و گفته بدو بریم سهمیه امشبت را بده که باید برم خونه مادرم.
کارش را کرده و در رفته.
بانو جان جرف مهسا تا حدودی درست است برای ویزای توریستی باید حساب بانکی موجودی بالا یا سند ملکی ارزشمند تو ایران داشته باشی نه قفس 40 متری به نامت باشد.
این مردک الان آنقدر حسابش خالی است که نتوانسته یک خانه بخرد وبرای رهن خانه چک مدت دار کشیده است. الان چه جوری مامور سفارت قانع کرده است که بر می گردد؟
این عفریته سه ساله داره از این شرکت 6 درآمد کسب می کنه.
حقوق این سه سالش را با اجاره های خونه را پس انداز کرده باشه حسابش اونقدی هست که دو هفته ویزا بهش بدن.
مردک که بعید می دونم اصلا بخواد با حسنا بره. امکانش نیست.
خواهرش اونوره، خانم خانوما اینور. کنترلش می کنند. شاید برادرهای هرزه اش را خر کنه و باهاش همکاری کنند. اما خواهرها طرفدار خانوم خانوما هستند و امکان نداره حسنا بتونه با مردک بره.
حسنا می خواد تنهایی بره.
راحله جان مردک برای حسنا اندازه یه پشگل هم ارزش نداره. حسنا اصلا براش مهم نیست باشه یا نباشه. فقط می خواد تا می تونه استفاده کنه. الان هم خدا خدا می کنه یه جوری خرش کنه بذاره وقتی اینا می خوان بچه شون را ببرن، اونم باهاشون بره.
ویزای مردک کلا یه جمله الکی بود که به گرده اون قسمت متن سنگینی می کرد. طور خاصی جمله را اصلاح کرده، گرفتیم. یعنی مردک هم گرفت. که داد می زنه مردکی در این ماجرا حضور نداره.
میگم بانو این وبلاگ حسنا رو بزن بترکون یه جمتعتی خلاص شن ار اراجیف شنیدن!
می ره اونور رودخونه یکی دیگه می زنه
اون می شه جنگ سخت.
ما جنگ نرم می کنیم. با نوشتن با خاک یکسانش کردیم.
الان دیگه همه می دونن چی شد که مردک و حسنا پیمان 6 بستند
سومین سالگرد همکاری مشترکشون را جشن گرفتند. حسنا 6 بده و مردک پول.
البته شرکت مردک امسال ورشکست شده و حسنا امسال فعلا به اعتبار قول و قرارهای شریک تجاریش مونده. اما اگر موفق نشه تا چند ماه دیگه حسابهاش را صاف کنه، شاید بره تایلند برای کار
ای داد بیداد مهسا خانوم هنوز از خجالت این که سر موضوع ویزا حرفهای عجیب غریب زد در نیومده و معذرت نخواسته اومده سوال رستوران میپرسه . شما یادت رفت اول معذرت بخوای بگی ببخشید . امیدوارم در درون خودت خجالت کشیده باشی ،
عزیزم ویزا نگرفته بودی رفتی سرچ کردی با اطلاعات اشتباه اومدی آبروی خودت رو بردی
و من این جواب رو دادم که تایید نشد
من نمی دونستم دقیقا اینجوری هست با این مبلغ کم ، چون تو چندین سایت مبالغ دیگه ای نوشته شده بود و من به اونها استناد کردم ، و اطلاعاتم اشتباه بود .
با این چیزا ابروی ادم نمی ره ، با زن دوم شدن و اویزون مرد متاهل بودن ابروی ادم می ره عزیز
ولی تایید نکردی ...
گویا دلسوزی برای تو باید بیشتر از این حرفها باشه و آدم بیشتر باید دلش برای تو بسوزه .
دلسوزی برای تو چی ؟ مطمئنا دلسوزی برای تو به توان بی نهایت می رسه
اول این که دوباره خجالت بکشی از حرف الکی که میزنی . دوم این که همه ببینند و برات دل بسوزونن که این بنده خدا چقدر مشکلات درونی فروخفته داره . شاید هم برات دعا کردند و خوب شدی .
اگه قراره بقیه به خاطر یه ویزا برای من دل بسوزنن ، برای تو باید چی کار کنن ؟
تویی که موقع پریود بی مصرفی و به خاطر 6 زن دوم شی .
روی هر چی انساینت بود پا گذاشتی .
خدا رو چه دیدی . دلش به رحم میاد میگه بنده ام که نمیره دنبال درمان مشکلاتش من بهش شفا بدم لبخند
چه راحت راجع به خدا صحبت می کنی ، این خیلی جالبه ، و اینکه چقدر راحت این حرف رو میزنی .
تویی که خدا رو به این راحتی میگی ، نماز می خونی و روزه می گیری ، مدعی هستی ،
پس چرا بنده ی خدا رو نادیده می گیری ؟
چشم هات رو روی خرد شدنشون بستی .
چشم و گوشهات رو بستی ، نمی خوای که واقعیت رو ببینی چی ؟
تویی که انقدر راحت دروغ می گی ...
دوباره هم نیا و سوالی نپرس که دوست ندارم بیشتر از این مشکلات درونی ات رو نمایش بدی
اگه من مشکل درونی پس شما حتما کالکشن کامپلکس هایی
جدی نوشته آبروی خودت را بردی؟
آدمی که نوشته من برای 6 زن دوم شدم و اینها هیچ مشکلی نداشتند جز 6 و مردک روزهایی که پریودم بهم سر نمی زنه ... اینا آبرو داریه؟
اونوقت آبروی تو رفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حسنا جان من یه بار بیا واضح بگو چی شد زن این مرد شدی؟
یا برای 6 زن دوم شدی، یا رابطه یواشکی و مخفی داشتی و زندگی اون زن را پاشیدی. اگه تونستی این سوال را جواب بدی ما همه بی آبرو. همه آبروهای دنیا مال تو که برای 6 زن دوم شدی
کاسبی بدی هم نیست. به قول اون دوستمون رفتی اروپا یه سر برو هلند همکارهات را ببین. یه صحبتی بکن ببین اوضاع جهانی شغلت چطوره
حسنا مادر اینجارو میخونی ،لطفا انقدر فرافکنی نکن
من نه عقده و کمبود دارم که به خاطر پول برم زن دوم شم .
به خاطر پول ، بدنم رو به حراج بذارم و برده ی جنسی مردی شم که 15 سال ازم بزرگتره .
نه هنگام پریود بی مصرف موندن .
نه پول خونه رو بالا می کشم که خانواده ی همسر اولم طردم کنن .
نه خانواده ی شوهرم دائم بهم می گن ازین زندگی برو .
نه اه خانم اولی و بهار پشت سرمه .
نه پدرم دائم بهم می گه طلاق بگیر ، این چه زندگیه
نه اقای همکاری هست که بهم پیشنهاد بیشرمانه ی زن دوم شدن رو بده و مکان جور کنه .
نه دروغ گویی به همه .
نه زندگی مخفیانه
نه هیچ دوست و همدمی کنارت نداشتن .
حسنا دقیق که نگاه کنی ، خواهی دید که چه کسی دچار مشکلات درونی هست .
دقیق نگاه کنی خواهی دید که چه کسی از کامپلکس روحی رنج می بره (امان از این کامپلکسهای روحی )
و ...
نه وارد یه معامله شدم سرم کلاه رفته تا فلان جام سوخته
فکر کرد عجب معامله ای کردم. من فلان می دم و آقا هم پول و خونه و ماشین. همه را خانوم اولی گرفته و مردک را شوت کرد بیرون.
حسنا مونده و کلاه گشادی که سرش رفته.
برو بابا حسنا خله
دوست من مامانش هر سال تابستان می آمد اتریش امسال بهش ویزا ندادند همه می دانند از پارسال زمستان به ویزاها خیلی گیر می دهند حداقل می خواهد دروغ بگوید قبلش یک ذره تحقیق نمی کند گیر عجب اشکولی افتادیم.
"یک بار رفتم و ویزا گرفتم و قرار بود که بریم . بعد بین همه مشکلات نشد که بریم و وقتش گذشت . "
هاها این حسنا دیوانه باز جک گفت مگر این اروپایی ها مثل آن شوهر آنکاره حسنا اجمق هستند یک زن جوان با که معشوقه دوم یک مرد میانسال هست راه بدهند آنها می دانند تو یک پرونده پناهندگی هستی عمرا به یک همچین کیسی ویزا بدهند.
نه حسنا برای اورپایی ها زن دوم به اختلاف سنی تو نوع بزینسش شناخته شده است مگر دیوانه اند آویزانی مثل حسنا را تو کشورشان راه بدهند. حسنا این کار تو در کشورهای پیشرفته جرم است چه توهمی زده است این حسنا خله.
بچه ها ممنونم ازتون
هدیه همسر سندمنگوله داریه خونه +یه ماشین اگروووووووون ......
بلیط رفت و برگشت به جزایر قناری (دیگه ویزای شنگن داریم بریم حالش را ببریم) و اقامت و ....
عجب سورپرایزی شد این سومین سال دزدیدن شوهر مردم
وقتی میام توکامنت دونی ....اول کامنتهایی که بانوجواب داده میخونم ..خدایش اخرجوابن هااااااااا......
پستونک روخوووووب اومدی
نه حسنا بچه نداره
این نی نی هم که داره ازش حرف میزنه بچه ی جاری خارجیش هست که اومده ایران رحم اجاره کرده
بچه ها حسنا بچه داره؟
این چه زندگیه ایه این داره؟
وقت نیست باور کنید بیشتر بخونم
هی میخوام برم
هی میگیم یکم دیگه بخونم !
وقتی هیچی نمی دونی و وقت هم نداری بخونی. چیکار داری که حسنا کیه و موضوع چیه؟
وبلاگستان پر وبلاگه.
من الکی برم وسط یه وبلاگی بگم یکی بیاد خلاصه اش را به من بگه که چی؟
مگه فردا امتحان وبلاگ حسنا داری؟
وقت نداری بخونی و نمی دونی هم موضوع چیه، نخون. برو پی زندگیت.
بانو جان وقت سفارت گرفتن اونم تو این اوضاع و احوال خیلی سخته. من از یکی از دوستام شنیده بودم که برای یک سفارتی صبح ساعت ٥ رفتن نشستن جدی به همین صورتی که میگم،المان مثلا میدونم که خیلی خیلی سخت میگیرن. باهات مصاحبه هم میکنن. حالا بذار روند ویزا گرفتن رو بگه تا ببینم راست میگه یا دروغ. الان اگه حرف بزنیم ازش استفاده میکنه
گلریز جان از آخر اردیبهشت که جاری رفته تا الان می شه شش ماه.
حسنا ماهی دوبار رفته شمال و حداقل دو سه روز مرخصی بین این روزها واسه شمال رفتنش گرفته. از جمله هفته پیش که سه شنبه را هم مرخصی گرفت.
یک هفته هم که رفت کیش. البته ده روز نبود و بعدش اومد گفت زودتر اومده بودم، قرصهای کامپلکسم تمام شده بود حال نداشتم بیام نت
برای نقل و انتقال سند خونه باید شهرداری و دارایی و ثبت اسناد و ... بری که در بهترین حالت که همه کارهات در هر اداره ای فقط دو روز طول بکشه یک شش هفت روزی هم وقتش سر این کارها رفته.
یه روز هم که مرخصی گرفته بود با بابا رفتند که سند به نام خانم اولی زدند. اینم شد هشت روز کاری.
هر بار ویزا گرفتن باز در بهترین حالت که مدارک را دو روزه حاضر کنی. یه روز بری بانک گواهی حساب را بگیری و ببری امور بین الملل بانک تایید کنه و مدارک دیگه ات را ببری دارالترجمه و ... که بعضیهاش را می شه خارج ساعت اداری انجام داد باز می شه حداقل دو روز برای مدارک. یک روز بری تحویل مدارک و مصاحبه. یک روز هم بری برای گرفتن جواب (به خودت یا وکیل رسمیت جواب می دن). اینم باز در بهترین حالت می شه دو روز سفارت رفتن (که هیچ ادایی درنیارن وکارت درست راه بیفته)
دوبار این پروسه را طی کرده می شه هشت روز (مدارک و سفارت)
یه روز هم رفت ماشین را به نام خریدار زد.
خونه پیدا کردن و دنبال خونه رفتن هم باید در طول روز انجام می شد و به همسر می گفت من اداره ام، اما می رفت دنبال خونه. چون اگه عصر می رفت که همسر می فهمید.
از اونطرف آخر هفته ها هم نمی شد بره دنبال خونه چون تابستون تمام آخر هفته ها می رفت شمال و می گفت دخترخاله اومد دنبالم، یهویی شد، دلم تنگ شد ...
یک روز هم بعد اسباب کشی گفت حال نداشتم سرکار نرفتم خستگیم در بره.
خب هشت روز انتقال خونه+ هشت روز سفارت+ دو روز مرخصی که خودش گفته یکی هفته پیش واسه عاشورا+ یکی هم بعد اسباب کشی+ 5 روز هم رفته باشه دنبال خونه پیدا کردن + یه روز هم واسه ماشین+ یک هفته هم که رفت کیش
در شش ماه گذشته یک ماه مرخصی بوده. الان با کدوم مرخصی می خواد بره خااااااااااااارج؟
یه جای این داستانها باید دروغ باشه دیگه.
اون یک هفته ای که رفت مسافرت (همین هفته پیش)، پشت مانیتور نشسته بود به گوسفندهای وبلاگش می خندید.
اون روزایی که می گفت رفتم دارایی و ثبت و ... خونه به نام خانم اولی کنم، به حماقت مامان گلی و پری می خندید که باورشون شده زن دوم مکار و افعی مثل حسنا خونه به کسی می ده.
اون آخر هفته هایی که می گفت شمالم دنبال خونه می گشت و تهران بود.
اون دو هفته ای که لپ تاپش را گذاشته بود شمال ویندوز به زبان مازندرانی روش نصب کنند، عصرها با مردک می رفت دنبال خونه می گشت، می گه مردک خبر نداشت من مهریه زنش را دادم
وگرنه اگه راست گفته باشه که الان مرخصیهاش سر به فلک کشیده
جاری که واسه تولد بچه اش بهش مرخصی نمی دن، بهتره کار زندگیش را ول کنه بیاد بشه همکار حسنا
من با همه شماشرط میبندم که حسنا میگه همسر برام ماشین خرید برای اینکه منو سوپرایز کنه. حالا میگید نه ببینید.
دیگه توهمات داره سر به فلک می کشه. وقتی اون یکی ساعت دو نصفه شب شوهر خیالیش را می خوابونه می آد واسه حسنا کامنت می ذاره،
این یکی هم بذار توهم ماشین بزنه.
خواننده جان، الان اوضاع زندگی حسنا آشفته تر از هر زمانیه. خانوم اولی مردک را بیرون کرده. دخترش و زنش سرگردون و ناراحتند. پدرمادرش حتما مردک را تحت فشار گذاشتند. مگه شهر هرته که اونا رو ول کرده و به قول حسنای دروغگو می گه شرطهام را قبول کنید وگرنه من با سانفرانسیسکو خوشم !!
کسی که نصف شب از تو تخت بکشندش پایین گوشش را بگیرن ببرن پرت کنند خونه برادرش، الان راحت اومده شده شوهر حسنا و دیگه اون زندگیش تمام شد. فاتحه مع الصلوات!
حالا نمه نمه شدی تو شوهرم
اسمال آقا تویی تاج سرم (حسنا سرمیز رستوران واسه مردک می خونه )
دقیقا اول باید ثابت کنی که بجه مال خودشونه وثابت کنن بچه دزدی نیست یا نخریده باشنش. تست دی ان ای هم که حدودا سه هفته ای وقت میبره پس خیلی کار اسون و راحتی نیست. اگر تو یک کشور درست حسابی باشی اینقدر که برای مادر و بچه ارزش قائل هستن امکان نداره که به جاری مرخصی ندن برای دیدن بچه.
خب این کارها مربوط می شه به وقتی که بچه را ببرند اونجا.
اما این که بهش مرخصی ندادند برای تولد بچه اش جالبه.
به هر حال قطعا و حتما موضوع بچه باید رسمی مطرح بشه.
این همه دردسر کشیدند که بچه خودشون را داشته باشند.
این مادر کجا کار می کنه که نمی تونه برای تولد بچه اش مرخصی بگیره؟
من خودم با اینکه چندتا ویزای دیگه قبلا مهرش تو پاسپورتم بود وقتی به خانم تو سفارت گفتم من نمیتونم این بار برم ،گفت حتی اگر یک هفته هم شده برو چون اگر از ویزات استفاده نکنی برات یک امتیاز منفی به حساب میاد. این فقط مختص یک کشور نیست اکثر کشورها اینجوریه. تازه کشور مقصد من هم المان نبود
گلریز جان دروغ می گه دوبار گرفتم.
جاری اردیبهشت رفته. حسنا چقدر وقت داشته تو این شش ماه که خونه فروخت، ماشین فروخت، اسباب کشی کرد، دو بار مدارک برد سفارت ویزا گرفت. ماهی سه بار هم شمال بود. یک مسافرت طولانی هم رفت.
این همه هم دعوا و بلوا و تو سر هم زدن و مشکلات و بدبختیها هم بماند.
یه شوهر نصفه نیمه هم داره.
به قول مامی امیرحسین زندگیش برای من غیرقابل تصوره !!! این همه استرس و مشکل و بدبختی
سلام
کسی ما رو نفرستاد اینجا
اما کلا امشب هنگ این وبلاگ ها و این زن هستم
عجب موجودیه
این جوری خوب با این مشخصاتی که میگه شمالیه و اینا
خوب شناخته میشه که
دستش رو میشه که
حتی اگه اسم واقعیش حسنا نباشه که نیست
اما این آدم چه اعصابی داره
من اگه یه جا فقط یکبار اینجوی بهم میتوپیدن میزاشتم میرفتم
عجب روحیه ای داره
واقعا برام عجیبه چرا نمیزاره بره
و دیگه اینکه
دقت کردین بیشتر کامنت هاش آدرس ندارن
جز همون نفس؟
من مغزم هنگ کرد بچه ها
واقعا چه دنیائیه
آخه از این خاطره نویسی و این همه دیالوگ نوشتن چه نفعی میبره؟
ما خودمونو میکشیم در مورد مطلبی که میخوایم تحقیق کنیم مطلب پیدا کنیم
زود ضربدر ها رو میزنیم میایم بیرون میگیم پیدا نکردیم
اون میدونه شما اینجا هستید طبق لینکی که بم گفتید و خوندم
باز داره مینویسه
وای
چه رویی داره
واقعا من هنگ کردم
به وقتی دیگه موکول میکنم که چشم و چالم بتونه این همه حرف و خط و خطوط رو بخونه
خدا به بعضیا چه اعصابی میده
وای خدایا
به همه دخترا و زن ها بخت خوب بده
با نوشته هاشون آدما رو هنگ نکنن
من از قوانین اروپا اطلاعی ندارم ولی در آمریکا اگر صاحب بچه شی یا به هر نوعی بچه به سرپرستی قبول کنی شامل مزایای مرخصی زایمان میشی که در تمام ایالتها ۶ هفته هست با ۶۰٪ از حقوقت حالا کارت هرچی میخواد باشه ( بعضی از ایالتها بیشتره ) آمریکا یکی از بدترین کشورها برای مرخصی زایمان هست و خودشون هم قبول دارن. اروپا ۱۰۰٪ از آمریکا بهتره پس چرا جاری جان نتونست مرخصی بگیره؟ و دیگه اینکه تو آمریکا اگه از خارج از کشور بخوای بچه ای رو بیاری باید از طریق اداره مهاجرت اقدام کنی و همچین راحت نیست و طولانی هست احتمالا اروپا هم به همین صورت هست پس نمیتونن بچه ۱ ماه رو سریع بردارن ببرن اونوقت جاری خانوم که اینقدر دلش بچه میخواست یه چند ماهی میخواد بچه رو نبینه؟
راستی آقای همسر سالگرد یادش نبود؟ دیگه اکثر آقایون سالگرد ازدواج رو یادشون میمونه . تا اونجایی که من میدونم تو رستورانهای درست و حسابی وقتی میرسی صبر میکنی تا بیان و ببرنت سر میز همینجوری مثل قاشق نشسته که نمیپری بشینی سر میز که. انوقت تمام گارسونهای این رستوران میدونستن که حسنا خانوم کیه که وقنی پریده بود نشسته بود رو میز کسی نیومد بگه خانوم بلند شو این میز رزرو هست ؟ معمولا میز که رزرو میکنی وقتی میرسی میگی فلانی هستم و میز رزرو کردم و میبرنت سر میز. والا ما یه بار همسرمون رو سورپرایز کردیم و بردیم رستوران و میز هم رزرو کرده بودم رسیدیم گفتم فلانی هستم و همسرم هم فکر کرده بود میز رزرو کردم که معطل نشیم و وقتی رسیدیم سر میز و کادوی که براش گرفته بودم رو رو میز دید قضیه رو گرفت. حالا شاید رستورانی که ایشون میرن فرق داره.
یه دوست عزیز، رستوران معمولی هم که می ری یه نفر تحویلت می گیره. اینطور نیست که سرت را بندازی پایین بری بشینی سر هر میزی. دیگه رستوران مجلل سرکوچه حسنا اینا که بماند
در مورد اینکه بیمه ها و حمایتهای اروپا از امریکا خیلی بهتر هست هم بله. ولی شاید این خانم یک کشور اروپای شرقی الکی باشه.
به هر حال کار حسنا را برای نوشتن داستان نی نی خانم سخت کردید.
ولی اهل هر جایی که باشه، نهایتش این هست که کارش را ول می کرد و می رفت برای دیدن بچه اش. همونطور که پارسال هم سه ماه ایران بود.
شوهر پولدار و برادرشوهر میلیاردر که دیگه این حرفها را نداره که خودت را علاف دو سه هزار یورو حقوق کنی. نهایتش اینه که مردک سفارشش را می کنه می ره تو یکی از شرکتهای طرف قرارداد با مردک کار میکنه. نه این که همه ماجرای مردک دروغه، اینه که اینها هم مجبورن بچسبن به کارشون و حساب یک بلیط هواپیما را هم بکنند که مبادا گرون تمام بشه براشون
مشخصه که این کار منع قانونی نداره (استفاده نکردن از ویزا) و به هر دلیلی ممکنه فردی بعد از گرفتن ویزا از رفتن به آمریکا منصرف بشه. با این حال قبلا در سایت یکی از سفارتهای آمریکا خوندم که اگر فردی قصد نداره که از ویزای خودش استفاده کنه بهتره این موضوع رو به سفارت اطلاع بده و گفته بودند این کار روند ویزادهی به خود شما و دیگران را در آینده بهتر خواهد کرد.
بعضی وقتا می شنویم که کشوری که شینگن داده، اگه از ویزاش استفاده نکنی خیلی بهش برمی خوره (مثل آلمان) و در تقاضاهای بعدی خیلی بهش گیر می ده.
حسنت به اتفاق ملاحت جهان گرفت------ آری به اتفاق جهان می توان گرفت
اینم از طرف حافظ اتحاد رمز موفقیت ماست
صبا خانم اینجا فقط یه نفر نیست که تو فکر کردی وقت زیادی داره میذاره
اینجا چند نفر از دوستان هستن که هر کدوم هر وقت تونستن و فرصت داشتن میان..پس قاعدتا زمان زیادی از کسی نمیگیره که از نظر شما عجیب بوده..
به صبا
برای این اینجا کامنت میگذاریم و وقت میگذاریم که دختران ساده که گول اون وبلاگ خوردن به خودشون بیان و فکر نکنند با 6 می توانند خوشبخت و سعادتمند بشوند
با خونه خراب کنی نه تنها بد بخت تر میشن بلکه سفر خارج و خوه بالاشهر شوهر عاشق هم نصیبشون نمیشه و فقط خودشون بد بخت کرده اند
کم نیست اگه یک روزنامه خلاف یک مکتب حرفی بزنه تمام رسانه های سمعی و بصری در حهت خلاف اون نوشته توی یک صفحه روزنامه مطلب می نویسن بلکه شابد کار به بستن روزنامه هم بکشه
یادت میاد به خاطر یک کاریکاتور یک روزنامه کلن تعطیل شد
حالا این آدمی که از انسانیت بویی نبرده وبلاگ زده علیه فرهنگ و تابو شکنی میکنه
به نظر شما باید سکوت کرد تا ادامه بده
یا باید جلوش ایستاد و فرهنگ غلطی که داره رایج میکنه جلوش گرفت
به عنوان یک زن ایرانی که در یک کشور سنت گرا زندگی می کنم این احساس مسئولیت در قبال این وبلاگ دارم و وقت می گذارم و کامنت می نویسم
وای
چه زود جواب دادین !
شمایعنی نشستین زود تند سریع کامنت های حسنا رو تایید میکنید
واقعیتش خیلی لینک ها زیاده
و چقدر از من وقت میگیره خوندش
ولی یه تیکه هایی فقط خوندم
همش رو که نه نرسیدم
شما الان واقعا همسر سوم هستید؟
از لج حسنا مینویسید یا کپی میکنید؟
خوب یه سئوال دیگه اصلا
چرا حسنا اسمش رو عوض نمیکنه
یه وبلاگ دیگه بنویسه
و اصلا
این که شما نوشته های حسنا رو کپی میکنید و نظر تایید
این همه وقت
اینترنت
زندگی خودتون
خوب حسنا دروغگو و کلاش
شما چرا از خودتون این همه وقت میزارید
این الان مهم تر شد تا اینکه حسنا کیه
کامنت قبلی ماله منه
حسنا جان یه چیزی دیگه
واقعا با این یه جمله ات که به مهسا گفتی و به بقیه میگی کاملللللللا موافقم
همه باید یه لیوان آب خنک بخورند قبل اومدن به وبلاگ تو.میدونی چرا؟
چون جیگرشون از حال زار و بدبختی تو اتیش میگیره !!
من هم به سهم خودم اول به مردک تبریک میگم که همچین برده جنسی باحالی به دست اورده
به حسنا هم این سومین سالگرد بردگی جنسی وبهش ازهمیجاتبریک میگم
حسنا امیدوارم باتبریک ما سورپرایز شده باشی
میدونی حسنا نمیخواستم تو وبلاگت واست کامنت تبریک بذارم که هیجانت بره بالاتب ولرزکنی گفتم اینجا بذارم بهتره
میدونم میخونی
من از دست تبریک گفتن اونوریها ناراحت بودم، چشم به تبریک گفتن شماها هم روشن شد
به صبا
برو تو صفحه اصلی و قسمت زیر رو بخون:
3- اگر اولین بار است به این وبلاگ می آیید با این پست شروع کنید. (کلیک کنید)
مهسا بانو ، فراموش نکن که تو داری با یک زن وقیح که دزدانه وارد زندگی ای شده و با بی شرمی حرمت خانواده را از بین برده صحبت میکنی.کسی که یک زن دیگر از حضور او بیمار شده و یک دختر جوان به خاطر وجود او به خودکشی فکر میکند.پس خودت را درگیر بلبل زبانی ها و حق به جانبی او نکن.
آدمی که خانواده خودش و خانواده مردک و خانوم اولی و بهار و همه را به ذله آورده که این حرفها براش چیزی نیست. اینا واسه یه ثانیه اشه.
من این را جدی نوشتم که زندگی سخت و بدی که حسنا داشته (که بخشیش دست خودش نبوده و مقصر نبوده مثل مرگ همسر اولش) باعث شده خیلی دریده و وقیح بشه.
آدمی که برای 6 زن کسی بشه و دختر مردک بیاد جلو همسایه ها آبروش را ببره، پدرشوهر بیاد نصف شب مردک را از تو تخت بکشه بیرون که تو شب قرار نبود اینجا باشی، خانم اولی نصف شب بیاد جلو همسایه ها هرچی هست و نیست به حسنا و مردک بگه و بره .... شما یک هزارم این صحنه ها و حرفها را هم تجسم کنی، می فهمی که دیگه واسه این آدم حیا و آبرو و شخصیت و این چیزا معنی نداره.
تصور کن پدرشوهرت بیاد شوهرت را از تخت بکشه بیرون و حرفهای این مدلی اون وسط رد و بدل بشه .... چی از شخصیت یه زن می مونه؟
حسنا دریده شده. به خاطر شرایط زندگیش.
حسنا جان سالگرد روزی که واسه سانفراسیسکو رفتن مردک استخدام شدی مبارک!!
سلام
والا من خیلی وقت پیش وبلاگ دوستی رو خوندم که حسنا رو لینک کرده بود
امروز یادم اومد
رفتم بگردم یه زن دومی بود من از طریق کلیک رو وب دوستی که هفته ای ماهی - بهش سر میزنم رفته بودم یکی دو بار
نبود که نبود
چند تا پست گشتم
دیدم عذر خواهی کرده و نوشته دوستان ببخشید چند تا از لینک هامو حذف کردم
یا اخلاقی بودن یا مخطب هام دعوام کردن چرا این چرت و پرت ها و خاله زنک ها رو لینک کردی
خلاصه که توضیح داده بود و گفته بود خودش حذف کرده
آقا ما با کلید واژه ی حسنا اومدیم اینجا
کلی گیج شدیم
الان این وبلاگ رو کی مینویسه؟
حسنا کیه چی شد؟
اینجا چه خبره؟
نظرات چرا اینجوریه؟
یه توضیحی به من بدین خدا خیرتون بده
الان نویسنده این وبلاگ همسر دیگر شوهر حسناست>
دوستشه؟
دشمنشه؟
حسنا اون وقت ها از یه بچه نوشته بود
به اسم حسین
که عشق زندگیشه و از اینا
اون یه حسنا دیگه بود
یه همسر دوم دیگه که بچه ای به اسم حسین داشت؟
من گیج شدم
ولی بهار بود
اسم دختر همسر اولش بود
یکی به من بگه اینجا چه خبره
مرسی
چرا این همه وقت میزارید واز حسنا بد مینویسید؟
ایا حسنا هک شده؟
اینجا کجاست؟
مرسی توضیح بدین من از این همه گیجی در آم
با کلید واژه حسنا اول می رسی به وبلاگ خود حسنا
بعد به ما.
چطور شد که اول به ما رسیدی؟
دوستان به نظرتون ادم خانواده ای داشته باشه که توش حرفای بد بد میزنن بهتره یا خانواده که توش بهت یاد میدن کارگر جنسی بشی؟؟؟کدومش بهتره. با ادب خودفروش یا بی ادب باشرف
خواننده های حسنا که می گن خودفروش هست که باشه، مهم اینه که مودبه!!
دزدی می کنه که بکنه. دزد مودبی است
ساعت 2 صبح نفس کامنت گذاشته که پستونک علی را گذاشتم تو دهنش خوابه، اومدم سروقت وبلاگ.
یعنی بانو این جمله ت خیلی جالب بود مردم ازخنده یعنی بهترین مرددنیارو تصورکن بایه پستونک تو دهنش که خوابه پستونکه ممکنه باچی درست شده باشه که اندازه دهنش باشه
جان نفس اونور جوب ازحسنا چه خبر؟
بانو
میدونی این مردک اروپا نرفته ولی بقول عمو اسد اله (سانفرانسیسکو) تا دلت بخواد!!!
خب پس امریکا دیده است
یاسمین جان این شگرد حسناست. من براش چندین بار کامنت گذاشتم و سوال پرسیدم اما خانوم فقط کامنتهایی رو تایید کرد که میتونست توش مانور بده و یک جوری منو محکوم بکنه. اون همیشه از این روش استفاده میکنه برای اینکه خودش رو حق به جانب نشون بده. منم دیگه براش کامنت نذاشتم چون ارزش نداره. خیلی خیلی بی ازجرزش تر از این حرفهاست
منم گفتم کامنت اشتباه مهسا را کرده پیراهن عثمان که بگه شما فلانید و بهمانید و ...
چرا صد بار ازش پرسیدیم اون خانومی که درخونه شما را برای خواستگاری از پاشنه دراورد چطور 4 ماه دچار آلزایمر شد و یادش رفت سراغ عروس را بگیره و یهو توی تعطیلات عید که متوجه جیم زدنهای شوهرش و وجود زن دیگه تو زندگیشون شد کارش به بیمارستان کشید؟ اینها را چرا جواب نمی ده و اصلا تایید نمی کنه.
اما حالا مهسا هزینه ویزا را اشتباه گفته تایید کرده و همه عقده های دلش را سر این کامنت خالی می کنه.
بانو جووونم اروم نشدم اما واقعا احساس میکنم این دختر اصلا ارزش وقت حروم کردن نداره. خیلی خیلی وقیحه. انچنان تو جواب کامنت به مهسا گفته ویزا نگرفتی نمیدونی هرکی ندونه فکر میکنه باباش براش اقامت با سرمایه گذاری رفته یا اینکه تمام کشورهای اروپایی رو تا حالا دیده. یکی نیست بهش بگه بنده خدا اون چیزی پز دادن داره که ادم با عرق جبین خودش و زحمت و کار خودش به دست اورده باشه. کارگر جنسی شدن و خارج رفتن اخه پز داره. البته خود زحمت و عرق زیاد داره ولی پز نداره والله
گلریز جان
من برای حسنا نمی نویسم. این را جدی می گم. حسنا وضعش خراب تر از این حرفهاست. من برای کسانی می نویسم که دروغهاش را ممکنه باور کنند.
نصف بچه هایی که اینجا دارن کامنت می ذارن مقیم ایران نیستند. فکر نمی کنم اینقدر موضوع مهمی باشه که کجا زندگی می کنی.
چطور زندگی می کنی مهمه. هر جای دنیا که باشی خیانت کار بودن پستی هست. حتی جاهایی که زن دوم رسمی هست، حتی قبایل فلان و بهمان که اشتراکی زندگی می کنند، مساله خیانت و دروغ توشون پذیرفته نیست. مشکل حسنا زن دوم بودن تنها نیست. حسنا خائنه. دروغگو هست. آدم پستیه. خودش را به زندگی یه زن دیگه تحمیل کرده و حالا یواشکی با شوهر طرف می ره سفر و ... کجای دنیا این چیزا پذیرفته شده است؟
تا کره ماه هم بره همینه. پست و کثیف و دروغگو.
مهسا عزیزم که تازه فهمیدم چقدر جوونى ،تقریبا میتونم جاى مامانت باشم پسر بزرگ من به زودى هیجده ساله میشه( اون وقت اون احمق براى من مینویسه دخترت داره حرف زدن یاد میگیره وچه احساس زرنگ بودن بهش دست داده )
خواستم بهت بگم که هیچ اهمیتى نداره که تو مبلغ پول ویزا رو اشتباه کردى ، درحقیقت کاملا حق دارى که به انسانى که پایه هاى زندگیش بر اساس دروغ بنا شده شک کنى ، خیلى هم عالى و رگبارى زیر سؤال بردیش و با طرز جواب دادنش بهت مطمئن شدم اینجا رو میخونه و حسابى فیض میبره
چیزی که مهسا گفت مبلغی هست که سفارت خونه ها برای ویزاهای خاصی به عنوان ضمانت مالی می گیرند و توی حساب خود شخص می مونه.
اشتباهش این بود که برای ویزای توریستی حسنا که با دعوتنامه جاری هست این ضمانت نامه لازم نیست.
آسمون هم به زمین نرسیده که مهسا یه اشتباه کرده.
طرف زن دوم شده بود، به فامیلهاشون گفته بود شوهرم زن اولش را طلاق داده. بعد یکسال رفت به فامیلهاشون گفت زنش را طلاق نداده و من بهتون دروغ گفتم. نه دروغ گفتنش برای فامیلهاشون عجیب بود و نه زن دوم شدنش. کلا فامیلهاشون خیلی بی قید و اخلاق بودند. گفتند دروغ بهمون گفته بودی نوش جونت. زن دوم شدی، چه باحال!
آسمون هم به زمین نرسید.
حالا مهسا که یه اشتباه کرده. مگه چی شده؟ از زن دوم بودن و دروغگو بودن که بزرگتر نیست. هست آیا ؟؟؟
مهسا نبینم ناراحت باشی. بذار این زنک با شوووووورش خوش باشه
هوووم
دیشب اومده میگه یه عالمهههههه از کامنتهای پست قبل مونده که بعدا تایید میکنم
اونوقت امروز دو سه تا رو کرده اونم به تاریخ ظهر امروز
خوبی حسنا؟؟؟
میخوای منم تو امر کامنت نویسی کمکت کنم؟اینجوری سریعتر پیش میریا
کوچولوها که بلد نیستند بشمرند هر چیزی بیشتر از دو سه تا باشه می گن خیلی
حسنا جان قربونت با سرشماری گوسفندها چیکار کردی؟؟؟
گلریز داشتم کامنتها را می خوندم گفتم چرا گلی اینقدر آروم شده.
سرشماری گوسفندها
اینقدر بدبخته که در جواب مهسا نوشته بیرون رفتن من با شوهرمممممممم اینقدر عجیبه. اخه بنده خدا این شوهر دزدی نصفه نیمه اینقدر پز دادن داره ،اخه ادم چه قدر میتونه پست باسه که پز ویزا دادنشو بیاره اینجا بده. مهسا جان خوب کاری کردی. این زن بدذات تر و مارموز تر از این حرفهاست. رفته جفت پا تو زندگی مردم اون وقت دم از ادب میزنه. ادم بی ادب باشه اما مثل تو بی شرف نباشه ،در مورد تو بیشتر از این نمیتونم بکم که همون برات بس که بهترین دوستت نفسه که باعث طلاق یک زن شده و بچه هاشو گرفته. واقعا که ادمهای هم جنس خیلی خوب خودشون رو جذب میکنن
امکان نداره که با مردک بتونه بره مسافرت.
شما بگید چطور می تونه بره کشوری که خواهر مردک هست و به خواهره سر نزنه؟
می ره به خواهره سر بزنه حسنا را نمی بره، می خواد به جاری چی بگه؟ بگه این مخفیه؟ اینقدر آبروریزی؟
بهار نره پیش عمه و عموش، هرزه خودفروش از راه رسیده بره؟
الان که بهش بگی، می گه بهار اقامت داره، سالی سه بار میره.
سه سال زندگیش را که توی وبلاگش نوشته، مردک یه روز اروپا نرفته، می گه کی گفته نرفته؟ هر روز صبح کله سحر می آد سروقت من. 6 که کرد یه سر می ره اروپا. از اونجا برمی گرده محل کارش و شب هم بهار را می بره گردش و بعد می ره خونه مامانش و یه سر می ره داروهای خانم اولی رامی خره، باز می آد سراغ 6 با من و بعد برمی گرده خونه خانم اولی.
فردا صبح روز از نو، روزی از نو.
دوستان هر وقت دیدین حسنا ایکون لبخند گذاشته و برای طرف ارزوی ارامش کرده بدونین که زدین وسط خال و بدجوری خورده تو برجکش
اون وبلاگ الان به قلم حسنا با مدیریت نفس با همکاری کبوتر و ساناز و فرشته و .... بقیه خرابهای وبلاگستان اداره می شه.
آبروی از دست رفته همه فاح //// هاست. دارند با چنگ و دندون حفظش می کنند.
ساعت یک نصف شب پست گذاشته می گه تا الان با خرابها مشورت می کردم که بتونم پست را درست از آب دربیارم.
ساعت 2 صبح نفس کامنت گذاشته که پستونک علی را گذاشتم تو دهنش خوابه، اومدم سروقت وبلاگ.
آخه تازه عروس ( تو توهماتش ) پلاسه وبلاگ حسناست؟ اونم وقتی تا نصف شب مشغول مشاوره بودن؟
کلا اوضاعشون خراب بود، خرابتر شده
زنک نگران یاسمینه. اخه یکی نیست بهش بگه بچه ادم دوتا فحش بلد باشه هیچی نمیشه اما یاد نگیره که کارگر جنسی نشه چیز بدیه.
حسنا می خواد به بچه اش چی یاد بده؟ کمک جنسی به مردان نیازمند ...
ای جونم مهسااااا
نبینم دخترمون ناراحت باشه هاااا
همین که تونستی لجشو دربیاری و بری رو اعصابش و حرصش بدی یعنی موفق بودی
من اون موقع که داشتی براش کامنت میدادی بودم و میدیدم چه جوری رفتی رو اعصابش و داری حالشو میگیریو به غ ل ط کردن انداختیشرسما کم اورده بود و هی واست ایکون لبخند میفرستاد و برات ارزوی ارامش داشت
من اونوقت اومدم گفتم مهسا ولش کن این بیچاره رو.یه کم بذار نفس بکشه الانه که خودشو دار بزنه
تو جواب باران هم اومد بهت گفن دیگه تو و جمع مربوطه اینجا نیاین!!!لحظه به لحظه داشت اینجا رو رصد میکرد.نمیدونی من چقدر خندیدم اون موقع.واقعا اشکشو دراورده بودی
بانو راست میگه نرو اونجا واسش کامنت نذار.جنبه که نداره جو میگیردش فکر میکنه علی اباد هم شهریه
بخند عزیزم دیگه هم نیبینم دمغ باشیااااا
من صبح نبودم. وقتی هم آمدم نمی دونم چرا یه حسی بهم می گفت نرو اونور.
بعدش که رفتم فهمیدم چرا. از تبریکهای زنهایی که به خودشون می گن همسر و مادر واقعا ناراحت شدم. باورم نمی شد یه عده بیان بگن سالگرد خونه خراب کنیت مبارک
سالگرد روزی که یواشکی با شوهر مردم ریختی رو هم و یه زندگی را خراب کردی مبارک
سالگرد خودفروشیت مبارک
تبریکها را که می دیدم تعجب می کردم که خداااااا مادرهای جامعه من اینان؟ اینها می خوان به بچه شون احترام به خانواده و حریم دیگران و خیانت نکردن به اعتماد را یاد بدن؟
خجالت بکشن اون زن هایی که برای سالگرد اشک و اه یک زن دارن به کارگر جنسی مثل حسنا تبریک میگن
هر کی نون دلشو می خوره خوششون میومد خ سر عزیز یا خودشون میومد
روسیاهی به زغال میشینه حالا هر چقدر این دختر محرومیت کشیده بی اصل نسب خیابونی بیاد بنویسه ویزا گرفتم دارم میرم ... خونه فلان گرفتم
عقل تو کو ؟ تو چرا باور می کنی ؟
هر چی اون دختر کوته فکر گفت باید باور کنی
یک زن بیچاره که همه دنیاش آمار وبلاگش در حدی که تو بخوای براش کامنت بنویسی
زنک روانی یک وبلاگ زده از عیش و نوش خوشگذرونی زندگی مرفه و ه رزه بازیش با یک مردک ه رزه می نویسه اون وقت یک مشت احمق به این ه رزه بازی ها مهر تائید می زننند
اگر شوهر خودت یا بابای خودت همین کار بکنه همین قدر خوشحال میشی
مرگ فقط مال همسایه نیست مواظب باش
باز هم توهم زده مثل زندگیش ، دخترم ؟!!!! من با افتخار میگم که مادر سه تا پسر گل هستم و مطمئن باش که پسرهام رو مرد تربیت میکنم تا در اینده دنبال هوا و هوسشون نرند ، حرفهایى که برات نوشتم باعث افتخارمه چون نشون میده شرافت و وجدان دارم و این تو هستى که باید از زندگى که دارى شرم کنى ، اونقدر خودت رو به حقارت کشوندى که قابل دعا هم نیستى .
یاسمین جان،
مادری که براش شرافت و صداقت معنا داشته باشه، بچه هایی تربیت می کنه که باشرف باشند و راستگو.
نه مثل حسنا و مردک برای یک 6 بیشتر صد تا راست و دروغ و کثافت به هم ببافند.
مطمئنا پسرهایی تربیت می کنی که به مردانگیشون بشه افتخار کرد. نه آشغالهایی مثل مردک حسنا که اختیار همه زندگیش دست زیپ شلوارشه
خودش هم باکامپلکسهاش خودشو مسخره میکنه
حسنابرو حسنا برو
حسنا دلم خیلی واست میسوزه
چه چیزهایی واست حسرت بود
یعنی گفتن اینا واقعا واست حسرته که نمیتونی تو دنیای واقعی بگی
تو داغونی حسنا خیلی داغونی ازخدا برات عمری طولانی ارزومیکنم و زندگی بااین همسرت که انقدر تواین زندگی بمونی وروزی هزاربارارزوی مرگ کنی
حسناچ
چرا خواهرات نمیزارن شوهرشون بفهمن تو زن دومی؟
چون میدونن حسنایی که میشناسن تو این زندگی موندگارنیست
بالاخره یه جایی تو زندگی با مردک کم میاره
بخاطر همین تو خانواده ات همه نمیدونن هنوز پدرو مادرت هم تردید دارن که تو بتونی تا اخر بمونی
درمورد خانواده شوهرت اونا هم همینطور چون میدونن تو ی اویزون تا اخر موندگارنیستی تو رو برای کسی علنی نمیکنن
حتی همسر ه.و.س بازت هم تو رو برای فامیل علنی نمیکنه چون میدونه موندن تو موقته
اگه اینطور نبود
مطمئن باش دستت و میگرفت میبرد خونه ی تک تک فک وفامیلش
پس دیدی
چرا کسی دوست نداره تو رو علنی کنه بخاطررفتارته چون میدونن تو واقعا موندگارنیستی
شاید تاحالا تو رو انداخته باشن دور ولی روشو نداری بگی
واقعا دلم برات میسوزه حسنا خیلی زیادحالت بده ازجواب دادنهای طولانیت به مخالف هات معلومه خیلی عصبی هستی
خداشفات بده
حسنا اینقدر که حالم از تو بهم می خوری، ده برابر اون از اسم مردک تهوع می گیرم.
پیرمرد آشغال هرزه کثیف چروکیده.
راستی حسنا چروکیده اش چطوره؟
ویاگ**رای خوب هم از خارج براش بخر پست کن. خودت که دیگه نمی آیی می مونی هلند کار می کنی. برنگردیا.
به یاسمین می گی که مراقب تربیت دخترش باشه.
مامان تو که معلم بود. چطور شد که یه فاحش**ه تحویل جامعه داد؟
مردک هم که باهات نمی آد. قشنگ بگرد مظنه بازار دستت بیاد. بمون همون جا کار کن.
تا جوونی استفاده کن. دو صباح دیگه مجبور می شی مثل مامی های رد**لایت اس**تریت، بری طبقه بالا بشینی آیا مشتری بیاد، آیا نیاد.
یه سر هم برو هلند. مرکز همکارهاته.
شاید کار بهتر گیر آوردی موندی. تا کی می خوای واسه مردک کار کنی؟
جسنا یه چیزی می گم بین خودمون بمونه.
دیدم داری می ری خارج گفتم به دردت می خوره.
یه اسفنج هایی هست مخصوص فاح**شه هاست. زمان پریود می ذارن داخل که امکان رابطه باشه (تام**پون را نمی گما) حتما برای خودت بخر که مردک دیگه روزای پریود هم باهات حساب کنه.
دلم برات می سوزه حسنا که قرصهات را باید یه جوری بخوری که وقتی مردک سفر هست پریود بشی
لالا بیگ لایک
حسنا ویزا نمی تونه بگیره از این طریقی که گفته
ویزا همه این حرفاش چرت
آره خیلی از آدم های معمولی دیدیم ویزا گرفتم
1 اولن زن دوم نبودن و حساب بانکی و ملک املاک همسر شون شاملشون میشه
2 کسی که فرستنده دعوتنامه از نظر مالی باید قوی باشه و یا فامیل درجه 1 مثل خواهر مادر برادر باشه
3 حسنا چون زن دومم مجرد محسوب میشه و جوون ویزای شنگن به راحتی به زن مجرد جوان نمی دن مگر اینکه دلیل علمی یا پزشکی و یا سرمایه داری باشه
زن زیر 35 یا 40 سال به سادگی ویزا نمیدهند
لالا درست میگه
من میشناسم کسانی که از حسنا وضعیت بهتری هم داشتن ولی بهشون ویزا ندادن
سلام بانو...من هسم...هسم اگر هستمم...گر نروم خستمم. پروژمم تا پس فردا فرصت دارم...داره تموم میشه اگه خدا بخاد
خوب پس یه هفته وقت اضافه گرفتی.
ایشاله که تمام می شه.
حسنا
بین تو هم یه زنی مثل من .مثل ما
بیا خدایی بگو چه سودی میبری از اینکه خودت رو خوشحال نشون بدی و اینهمه دروغ بگی تا یه سری بیان بگن وای تبریک .چقدر خوشبختی و یا به قول خودت به سر و صورت و سینه خودشون بکوبن هان؟
یه خوشحالی دروغ و فیک چه مزیتی داره برات؟؟اینقدر گرفتار و بیماری و بدبختی که حاضری دائم تو خونه اشک بریزی و از تنهایی و بی کسی بپوسی ولی دیگران فکر کنند خوشحالی؟؟؟اونم تو دنیای واقعی هم نه بلکه تو دنیای مجازی؟؟؟؟ که کسی کسی رو نمیشناسه؟
یعنی اینقدر کامپلکسهای روانی ات شدیده؟
من حاضرم تو دلم و پیش همسرم باشم و خوشحال باشم ولی بقیه فکر کنند ناراحتم(تازه تو دنیای واقعی نه مجازی ی ی) کما اینکه وقتی حاضر شدم از تخصص انصراف بدم و لااقل فعلا بشم خونه دار (کسانی که رشته منو خوندن و اونهمه بیدار خوابی و زحمت کشیدن میدونند چی میگم) کلی از آشنا ها و حتی فامیل نزدیکم مسخرم کردن و یا برام تاسف خوردن ولی من بعد از چند روز که ناراحت بودم عین خیالم نبود.چون عشقم و همسرم واسم از مقام و حتی پول مهمتر بودحاضر شدم خودم خوشحال باشم حتی اگه دیگران دلشون واسه زحمتهام بسوزه و فکر کنند ناراحتم
تو چی گیرت میاد؟جون الی بیا بگو چی گیرت میاد از اینکه اینهمه دروغ ردیف کنی پشت هم ؟
من هم دقیقا کار الهه رو میکنم اصلا نمیشینم همه کامنت دونی حسنا روبخونم فقط اونایی که ماچ وبغل نداره میدونم مخالفن میخونم
تفکیک کامنت های مخالف حسنا اصلا کاری نداره
بانوجان
الان اگه حسنا عکس یه کش تومون هم بذاره همه بهش تبریک میگن میگن مبارکه به به عجب کش تومونی ازکجاخریدی
این خواننده های ابله البته جسارت به اونایی که هنوزتو دراهی هستن نمیکنم منظورم اون خواننده هایی هست که خودشونو به خواب زدن نمیخوان ازنفهمی دربیان هست
این ابله ها دوست دارن اخر حسنا رو بدونن بخاطرهمین واسی هرچیزی به به وچههه میزنن
ما که کلی اززندگی مون گذشته میدونیم این چیزها واقعیت نداره دروغه
پس ارزش حرص خوردن نداره
بانو ریلکس باش مثل همیشه
آخر نداره. آخر زندگی زالو چیه؟
حسنا هم همونه. انگل یه زندگی. چسبیده به اونا و به زور می خواد از زندگی اونها ارتزاق کنه.
می دونم. من اصلا قصد سرزنش نداشتم. اصلا دلیلی نداره که مهسا یا هر دوست دیگه ای اطلاعات راجع به ویزا یا رحم یا ... داشته باشه. کلا می گم دوستان بهتره یا اصلا اونجا کامنت نذارن یا با اطلاع و دقیق بذارن چون به هر حال قصد شما نشون دادن دروغ ها و ... هست به منظور آگاه کردن دیگران. اشتباهاتی از این دست باعث می شه دوباره یه عده ساده دل حرفها رو باور کنند و بگند خوب مخالفان اصلا اطلاعات ندارند و ...
موافقم. دقیقا همینطوره.
غنچه جان ناراحت نیستم ، ولی از بعضی جملاتش یه جوری شدم .
ممنونم غنچه ی عزیزم
مهسا جان بی خیال شو
banooei jan
عزیزم اعصابت رو واسه حسنا و اون کامنت گزار های نادون و بی رحمکه بالای 50 درصد خودشون آویزونند و مثل خود حسنا اذیت نکن
نرو و کامنتهای بوس و بغلش رو نخون
گفتم که من چطوری معمولا میخونم.فقط کامنتهایی که حسنا بو س و قلب و بغل در جواب نذاشته ارزش خوندن داره..
حسنا واسه اینکه واست دعا کردم از خودم ناراحتم.ایشالا تو همین زندگی بمونی و بپوسی و اینقدر اشک بریزی که مثل یعقوب چشمات سقید شه!
بانو جان حیفه اعصاب توست که واسه این زن حقه باز هرز ه تحریک بشه
به حسنا کاری ندارم. حساب حسنا برای من معلومه. یه دختر بدبخت فرصت طلب که به هر قیمتی می خواد بره جلو. حتی فروختن جسم و ضربه زدن به روحش و تحمل این همه تحقیر و توهین ( رفتارهای شوهرش را می گم. وقتی موقع پریود بهش سر نمی زنه. وقتی حسنا را با حال زار و سرماخورده و تب دار برمی داره می بره خونه برادرش که ازش سرویس بگیره، چون خانومش بهش گفته حق نداری بری خونه حسنا و توهین هایی از این دست که مردک بهش می کنه) توهین های آشکار که بهار بهش می گه اسباب بازی هوسهای بابام و پدرشوهر مادرشوهر هر روز بهش می گن جمع کن برو بماند
به طور کلی اوضاع حسنا مشخصه. حرفی هم توش نیست.
من از این خانمهای کامنت گزار تعجب می کنم که می گن مبارکه چه جالب. واقعا زن! متاهل! مادر! می تونه اینقد احمق باشه؟
فاتحه ما خونده است اگر اینها قراره بچه های این جامعه را تربیت کنند. اینها قراره به بچه هاشون درس اخلاق و زندگی بدن!!!
پاسخ: در آخر بصورت جدی دارم بهت میگم برو یک فکری به حال خودت بکن و انقدر دلی پر از سیاهی و تباهی نداشته باشلبخند تو نوعی که در زندگی من تاثیری نداری . زندگی من بد یا خوب همین هست که هست . بخ قول سعدی چه حاجت است که گوید شکر که شیرین است . حاجتی نیست من برای تو چیزی رو توضیح بدم ولی میتونم به عنوان یک خانوم و یک انسان بهت توصیه کنم خودت در زندگی شخصی خودت درست رفتار کن . همونطور ک در زندگی روزمره جرات نداری برای دیگران مشکلات فرو خفته خودت رو بیان کنی ( چون باهات برخورد میکنند و یادت میدند که دهان رو بیمورد باز نکنی ) در محیط مجازی هم انسانیت رو فراموش نکن و اول از همه حرمت خودت رو نگه دار و بعد بقیه رو لبخند اینها رو که میگم اگر متوجه شدی که هیچ ولی اگر نشدی بدون که خودت ضرر میکنی و برای من هم مهم نیست فقط گفتم تا بدونی .خافظ میفرماید هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند . حکایت کار تو هست . مراقب رفتارت باش لبخند من هم به شهم خودم برای آرامشت دعا میکنم .
مهسا جان اصلن خودت ناراحت نکن
تو دو تا خط کامنت براش گذاشتی اون سه تا پارگراف برات نوشته
فقط تو این پاراگراف هایی که نوشته متوجه باش که نشون میده یک انسان عصبی در حال تایپ کردن
شما آرامشی تو این جواب ها می بیندی ؟!؟؟!
چون از سعدی نوشتی
منم از طزیق سعدی جوابت می دهم
بی هنران، هنرمندان را نتوانند که ببینند، همچون سگان بازاری که چون سگ شکاری ببینند مشغله برآرند
اینم از طرف سعدی بهت میگم
به گرسنگی مردن بهتر که نان فرو مایگان خوردن.
مرسی سعدی
مرسی غنچه
ویزا نگرفته بودی رفتی سرچ کردی با اطلاعات اشتباه اومدی آبروی خودت رو بردی رستوران که تا حالا رفتی . گویا دلسوزی برای تو باید بیشتر از این حرفها باشه و آدم بیشتر باید دلش برای تو بسوزه .لازم نیست جواب سوالت رو بدم و عقل حکم میکنه بگم به شما چه ارتباطی داره .ولی این کا ر رو میکنم به دو دلیل . اول این که دوباره خجالت بکشی از حرف الکی که میزنی . دوم این که همه ببینند و برات دل بسوزونن که این بنده خدا چقدر مشکلات درونی فروخفته داره . شاید هم برات دعا کردند و خوب شدی . خدا رو چه دیدی . دلش به رحم میاد میگه بنده ام که نمیره دنبال درمان مشکلاتش من بهش شفا بدملبخند دوباره هم نیا و سوالی نپرس که دوست ندارم بیشتر از این مشکلات درونی ات رو نمایش بدی
این جوابی که حسنا به مهسا داده
بدبخت بیچاره که به خاطر 6 حاضر شدی کارگر جنسی بشی و اشک یک زن و بچه در بیاری
صدق سر شوهر اولت که تهران دیدی صدق سر شوهر ه رزه که مسافرت های خارج رفتی
من مطمئنم تو از بغل هیچ سفارتی هم رد نشدی
تا حالا ویزا شنگن از نزدیک هم ندیدی
اصلن نمی دونی کدوم محله تهران حونه متری چند که تو پست خنده دارت نوشتی با پول رهن خونه تو محله متوسط یک ماشین ایران خودرویی یک خونه سه خوابه تو محله بالا شهر تهران خریدم
که به خودت احمقت ثابت شد هیچ جور یک همچین خونه خریداری نمیشه
اون وقت مییار از ویزای نگرفته ات حرف میزنی
از کار گر جنسی شدنت حرف میزنی با افتخار به دختر های مردم یاد میدی
تو انقدر حسرت و محرومیت خونه پدریت کشیدی که نمی دونی چه بگی فقط میای از حسرت های زندگیت می نویسی
این تویی که نیاز به دلسوزی داری چون عقده هستی و محرومیت کشیده یک چرندیات داستان پردازی میکنی
اگه راست میگی بگو کدوم کشور می خوای بری
اسم کشور بگو بعد برو
بعد بیا ازت بپرسم کجا ها رفتی چی کار کردی
نمی خواهم بگم چی بودم کجا ها رفتم ولی می دونم چی بپرسم تا مو رو از ماست بکشم بیرون بفهمم رفتی یا نه
وقتی وبلاگ زدی داری جار میزنی کارگر جنسی هستم و خدمات پس از 6 من این چیز هاست به همه ربط داره
یک دختر خاطرات برای خودت بگیر یا تو لپ تاپ عهد بوقت که تو مازندارن ویندوز نصب می کنی بنویس تا همه دخالت نکنند
اون که باید خجالت بکشه تویی اونی که باید دلش براش سوخت تویی اون که مشکلات روحی و حسرت داره تویی
نه یک دختر موفق تو جامعه بر فرض هم تا حالا ویزا نگرفته تو مگه گرفتی ؟ مگه به جز شمال تهران جایی دیگه هم رفته بودی
تو هم بیشتر از این مشکلات روحی و عقده های خونه پدریت و محرومیت هایی که کشیدی نشون نده
بیا بگو کدوم کشور می خوای تا چهار تا سوال ازت بپرسم تا هر چی وبلاگ وب سایتم زیر رو کنی تا اونجا نباشی نتونی جواب بدی
بانو
الهه
یاسمین
ایناز
لالا
و بقیه دوستان
بازم ببخشید
حسنا یکم تطلاعاتت رو ببر بالا قمر الملوک وزیری نه قاجاری!
تو هر موردی یه چیزی میشنوی بعد میدویی میای یه چیزی واسه خودت بلغور میکنی هیچ جزئیاتی هم نمیدی که بی سوادی و بی اطلاع بودن لو نره
زمانی که ماداشتم اقدام واسه ویزای میکردیم که ویزا 1000 توومن بو 550 هزار تومن یعنی 500-600 دلار دادیم(البته واسه ویزای 4 ساله) و احتمالا مهسا هم اون مدل ویزا منظورش بوده 700 رو اشتباهی زده 7000
این 600-700مال ویزاهای چند ساله است البته نه توریستی و احتمالا پول بیمه رو هم جلو جلو میگیرن من 2000 تا دادم واسه 2 سال بیمه خصوصی
به جای اینکه به اشتباه تایپی مردم خرده بگیری برو خودت رو جمع کن که کلا اشتباهی هستی تو این زندگی!!
مهسا جان
من که الان رفتم و کامنتهای سالگرد را دیدم کلا همه چی یادم رفت.
باورم نمی شه یه عده زن اینقدر احمق باشند که به یه آدم اشتباهی عوضی خودفروش فرصت طلب خونه خراب کن، بگن سالگرد کثافتکاریت مبارک.
حسنا هرزه است وکثیف و خود فروش، این زنها و مامانهای پری و گلی چی می گن که تبریک می گن؟
جدی تبریک داره؟
یکی رفته یه زندگی را از هم پاشیده تبریک داره؟
برید برگهای اول را بخونید. اونجایی که نوشته خودم زنگ زدم به مردک و گفتم پیشنهادت قبول و .... مردک گفت پس حالا که قبول کردی امشب بریم رستوران.
خانم اولی کجای ماجرا بود؟ کدوم زنی زنگ می زنه به خواستگارش م یگه قبول؟ مگه خواستگار برای جواب تماس نمی گیره؟
امیدوارم یه شب که دارید غذا برای شوهرتون درست می کنید و لباسهاش را اتو کردید، همان لباسها را بپوشه و بگه من امشب قرار کاری دارم شام خودت بخور من نمی آم. بعد با حسنا نامی بره رستوران به مناسبت جواب مثبتش و سه سال بعدش هم سالگردش را حسنای زندگیتون براش جشن بگیره و شما هم اس ام اس تبریک بفرستید برای کسی که خونه و زندگیتون را خراب کرده. همه اونهایی که تبریک می گن لازمه این چیزها را ببینند و لذت ببرند. حیفه تو زندگی خودشون نباشه.
واقعا امیدوارم زودتر روزی برسه که خانم اولی ، حسنا رو ازین زندگی پرت کنه بیرون
این زالو رو از زندگیش بندازه بیرون
ولی من به عدالت خدا شکی ندارم ، حسنایی که نماز می خونی و روزه می گیری ، عدالت خدا رو فراموش نکن .
به نظر من خانم اولی دیگه مردک را نمی خواد. منتظره طلاقش بده. فکر می کنم نظرش روی طلاقه.
مردک هم به خاطر اموالی که مال خانم اولی هست و موقعیت اجتماعی اش و خانوادگیش و بین فامیل و دوست و آشنا و هزار دلیل دیگه که اسم مجموعه اش می شه زندگی خانوادگیشون و همسرش و دخترش، نمی تونه طلاقش بده. حسنا معشوقه است و اون زنش و زندگیشه.
ولی اون دیگه این کثافت را نمی خواد. مبارک هرزه هایی مثل حسنا که بلدند با کثافتها و آشغالهایی مثل مردک تا کنند.
حسنا انگار یه چیزی زده دوباره داره به دوران اوج خودش بر میگرده ( از نوع خودش) ... کامنت یاسمین رو هم جواب داد
ظاهرا دیشب نفس خوب حسنا رو، روی فرم آورده زبونش باز شده دوباره ، آخه یه مدتی کم حرف شده بود
من موندم مردک که سفر نبود حسنا چرا صبحها نمی رسید کامنت جواب بده. امروز که مردک سفر بود حسنا از صبح کامنت جواب می داد؟ چه ربطی به بودن مردک و کار حسنا تو اداره هست؟
جز این که مردک و سفر و ... همه دروغه و حسنا ده روز تو کما بود و نقشه کشیدن و حالا یه پست مسخره زده و قرصها را داده بالا و های شده
بانو خیلی هاش در مورد ویزا اینا تایید نکرد و البته بقیه اش رو که در مورد زندگیش بود
اونایی که به نفعش باشه تایید می کنه. کثافتکاریهای زندگیش را که تایید نمی کنه
مهسا جان اصلا براش کامنت نذارعزیزم
هرچی میخوای بنویسی همینجا بنویس
مطمئنن حسنا اینجا رو میخونه
بعد جوابتو ازتوپیست ش میگیری
خودتو زیاد درگیر این زنک نکن
باورکن ارزشش ونداره
خجالت هم اون باید بکشه نه تو
که تازه داره خونه خراب کنی وسورپرایز میکنه وبرای بردگیش جشن میگیره
خریت کردم بانویی،خریت چهره ی منو شطرنجی کنید
مهسا جان همه کامنتهات را تایید کرده که تاکید کنه چقدر اشتباه می کنی و بشه پوئن مثبتی دست حسنای احمق. وگرنه چرا ما که ازش می پرسیم خانم اولی وقتی ازت خواستگاری کرد و جواب مثبت گرفت چطور 4 ماه یادش رفت تایید نمی کنه؟
حسنا یه عوضی آشغاله که فقط به درد 6 می خوره.
اویزونها چه با هم جور شدند ، براى حسنا نوشتم مواظب باش یه وقت این یارو هرزه ترین مرد دنیا با مردک صمیمى نشه برن کثافت کارى ، اینها که به مادر بچه هاشون رحم نکردند شما که دیگه جایگاهتون معلومه نقشه میکشند دختر هم بیا رند(توهم ) خدا نکنه إز زنهایى مثل شما بچه هاى بیگناه به دنیا بیان ، میخواهین مثل خودتون خودخواه و بى وجدان بارشون بیارین .همون طور که در زندگى واقعى هم دیدم که دختر بیست ساله اى که مادرش زن دوم بود و خودش هم با مردى که رئیسش بود و متأهل و داراى سه فرزندریخته بود رو هم و اخر سر زندگى اون خانواده رو بهم زد و زن اون مردک شد و یک سال بعد هم طلاق گرفت ، بله فرزند زنهایى مثل حسنا از این بهتر هم نمیشند
یاسمین جان فعلا که به هم نون قرض میدن و دست به دست هم دادند که حسنای با سر زمین خورده را بلند کنند.
طرف اسفند از همه آدرس و مشخصات گرفته
یه بار دیگه توی مرداد گفت میخوام رمزی کنم باز ملت هول شدند و همه التماس که اسم ما را هم بذار تو لیستت
دوباره الان اومده می گه هر کی من را می خونه مشخصات خودش وخانواده اش را برام فکس کنه و ...
اینا مغز خ.....ر خوردن که میرن کامنت می ذارن سالگرد خونه خراب کنیت مبارک؟ اینا واقعا زن هستند و معنی زندگی خانوادگی را می دونن و به حسنا می گن سالگرد فاحش/ گیت مبارک؟
به به حسنا خانوم بالاخره نوشت
بچه ها خسته نباشین پیش بینی ها درست بود که حسنا میاد ازنی نی خانوم حرف میزنه
خوبه حالا این سورپرایز و نفس انداخت دهنت
احیانا همسر سرمیز گریه نکردشمع ها رو دید
یادید حسنا غذاهایی که همسردوست داره سفارش داردذوق مرگ نشد؟
نه نه خواننده های ساده لوح حسنا
حسنا اصلا این رستوران نوشتن وبرای ارضا روح وراوان خودش اصلا ننوشته
فقط خواسته معلم اخلاق بشه که بهتون یاد بده که میتونیه رستوران رفتن هم یه سورپرایزبراتون باشه
الان همه بریزین سرش اول سومین سالگرد خانه خراب کنی شوبهش تبریک بگین بعد طریقه سورپرایزکردنش وبه به چههه کنین
که حسنا منتظر چیزکیف بشه
آیناز جون اوضاع اونطرف قمر در عقربه.
دو ماهه خانم اولی مردک را از خونه بیرون کرده. پدر و مادرش کشوندن تا شمال بردنش که آشتی کنند مرغ خانوم خانوما یه پا داره و مردک را از زندگیش پرت کرده بیرون.
حسنا می آد می گه سالگرد ازدواج جشن گرفتم و زنهای ببخشید دور از جون شما ولی دیگه باید بگم بسیار احمق و کودن می آن براش می نویسن سالگرد ازدواجت مبارک.
آخه عوضی که می گی سالگرد ازدواجت مبارک، کدوم ازدواج؟ خونه خراب کنی؟ زندگی از همه پاشیدن؟ این بشینه سر میز شمع فوت کنه و با شوهر مردم حال کنه، زن خودش که عمر و جوونیش را گذاشته تو خونه اشک بریزه؟
الهی قسمت همه اونایی که تبریک گفتن بشه که یه شب وقتی پیر شدن بشینن تو خونه و اشک بریزن و هووشون برای شوهرشون جشن سالگرد ازدواج بگیره تا بدونن دارن چیکار می کنند
از صبح نمی خواستم برم وبلاگش و یه حس بدی داشتم. می ترسیدم برم. الان که رفتم می بینم این دیوانه ها سالگرد ازدواج تبریک گفتند پشیمون شدم که رفتم. باور نمی کنم آدمهای احمقی باشند که شکستن دل یکی دیگه و خراب کردن یه زندگی را تبریک بگن
بانو: بابا به پیر به پیغمبر ویزا گرفته. اینقدر سخت نگیرید خیلی بامزه بود
حسنا چوپان دروغ گو شده، از بس دروغ گفته که دیگه آدم حرف راستشم باور نمی کنه
آخه موضوع خاصی نیست. بعد اگه سر این موضوع که به احتمال زیاد داره راست می گه، زیادی مانور بدیم و یا مثل مهسا اشتباه کنیم حسنا بل می گیره که ببینید اونا اشتباه می کنند و من راست می گم
هیچ کامنت درستی از ما تایید نمی کنه، امروز همه کامنتهای مهسا را تایید کرده از ذوقش که مهسا یه اشتباه کرده.
من اطلاعاتم رو از سایت های ایرانی کپی کردم و متاسفانه اونها اشتباه بودن
و اشتباه کردم ولی این به معنی ابرو رفتن من نیست ، باید از همون اول درست سرچ می کردم
تو چرا اینقدر سوال پرسیدی. من دیدم هفتاد تا کامنته، ده تاش مال توست. اصلا چرا می ری براش کامنت می ذاری. ببین ما هیچکدوم اونطرف نمی ریم. پیش خودمون باش دختر گل
حسنا را هم بی خیال!
اطلاعاتت هم فقط در مورد هزینه ویزا غلط بود. بقیه اش که چیزی نبود؟؟
اون 7000-8000 تایی که گفتی هم معمولا برای پشتوانه مالی ویزاهای بلندمدت می گیرن و به نام خودت هست اما بلاک شده در حسابت. موضوعش جداست.
بی خیااااااااااااال سوت بزن بریم
سلام بانو، سلام بچه ها
من امروز باید برم سر کار، پست حسنا رو که خوندم احساس کردم بدجوری همه مون سرکاریم و ماجرای جاری و نی نی خانم و ... همش توهمات حسناست
اگه واقعا جاری وجود داشت که پاره تنش توی ایران در رحم یک زن دیگه باشه، از سه ماه قبل بلیط خودشو برای تعطیلات کریسمس خریده بود، درحالیکه حسنا نوشته اگه دیرتر هم بود نمی تونست بیاد. به نظر میاد فقط برای اینکه حوصله نداره جاری رو توی بقیه داستان جا بده و می ترسه سوتی هاش بیشتر بشه اینو نوشته
هرقدر زودتر بلیط بخری، ارزون تر تموم می شه. خود ما دو ماهه که بلیط مسافرت کریسمسمونو خریدیم اینو گفتم که بانو غیبتمو موجه کنه برای دو هفته
من دیگه رفتم، تا بعد دوستان
دو هفته نبودی حداقل باید دو تا سوتی حسنا را رو کنی تا موجه بشه.
این فقط یه هفته غیبتت را پوشش می ده
راستی ببخشید یادم نبود حسنا ادعا داره استخدام رسمیه و خونه پسرک هم به اسمشه.
در هر صورت از مدارک مالی همسر به عنوان پشتبان نمی تونه استفاده کنه. نمی تونه قانونا به عنوان همسر اون مرد هم به اروپا و امریکا سفر کنه.
بانوجان
اگر جاری جان قانونا برای سرپرستی بچه در اقدام کرده بود موقع تولد بچه مرخصی با حقوق قانونی شاملش می شد حتی اگر مستخدم مک دونالد باشه.اینا رو می دونم چون شوهرم وکیله.
به فرزندی قبول کردن یا رحم اجاره خارج از اتحادیه اروپا و آوردن اون بچه به اروپا کلا روند خیلی مشکلی داره و کم کم 1 سالی طول میکشه چون باید دادگاه تشکیل بشه و همسر ثابت کنه که پدر بچه است و تمام پروسه ها در ایران قانونی بوده.
حسنا چون همسر دومه ازدواجش به رسمیت شناخته نمیشه و نمی تونه از مدارک مالی همسر برای گرفتن ویزا استفاده کنه و به عنوان همسر اون دعوتنامه بگیره. میشه که جاری جان به عنوان دوست براش جداگانه اقدام کنه و حسنا جدا از همسر برای دریافت ویزا درخواست بده.با توجه به کارمند بودن حسنا و این که بچه نداره و ازدواج نکرده(از نظر اروپا) و دیگه خونه ای هم به اسمش نیست و تا حالا هم سفر خارج نداشته امکان ویزای توریستی گرفتنش خیلی کمه خصوصا که فرستنده دعوتنامه یک غریبه است.اگر ایرانی بود می تونست بگه دوستمه.
حتی اگر حسنا در طول اقامتش در هتل بمونه باز هم جاری برای دعوتنامه فرستادن باید محل اقامت از خودش داشته باشه یعنی یا منزل شخصی یا اجاره نامه.خونه مادر و...قبول نیست. همینطور درآمد کافی برای این که گارانتی بده حتی اگر حسنا با خرج خودش سفر می کنه اون میتونه خرجهای غیر قابل پیش بینی حسنا رو بپردازه.
کسی که بلیت برگشت ببره ویزا توی پاسپورتش میخوره و اگر نره احتمال این که دفعات بعد ویزا بگیره خیلی کمه مگر این که مدارکی ارائه کنه که نتونسته بره مثل بستری بودن در بیمارستان یا مرگ نزدیکان.
این بود انشای من در باب مسائل حقوقی.
موضوع دوبار ویزا گرفتنش را که گفتم دروغه. یه بار گرفته. فکر کرد اگه بگه دوبار خیلی باکلاس تر می شه.
اگر ویزا بگیره و نره می تونه مدارک ارائه کنه، می تونه دلیل شفاهی بیاره. ولی این دیگه به سفارت بستگی داره که تا چه حد حرفهای شفاهی شما را قبول کنه و مطمئن بشه ریگی به کفشتون نیست.
جاری و شوهرش یک خونه با وام بانکی خریدن و دادن اجاره که با اجاره اش قسطهاش را می دن. این چیزی هست که حسنا گفته.
حسنا گفت که ویزاش از همسر جداست و ربطی به هم نداره. مخصوصا این که ممکنه اصلا نتونن با هم برن و حسنا بخواد تنها بره. فقط موندم چرا اینقدر بد برنامه ریزی کرده. الان تو این سرما، برادرشوهر هم که ایرانه. مردک هم که عمرا بتونه با حسنا بره سفر. شاید فکر کرده سال دیگه که من تو این زندگی نیستم تا فرصت هست استفاده کنم
فکر کنم حسنا دهه فجر را بره اروپا جشن بگیره. وقتی بخوان بچه را ببرن حسنا هم باهاشون می ره
خب حالا دیگه وکیل هم داریم. سوالهای حقوقیمون را از لالا باید بپرسیم
لالا جان ویزای نود روزه هم می تونه مولتی باشه. من با بانو موافقم. ویزا رو راحت می تونه بگیره. به نظرم انرژی بیشتر نباید گذاشت رو این موضوع.
بابا به پیر به پیغمبر ویزا گرفته. اینقدر سخت نگیرید
لطفا وب را پاک کنید. اشتباه شد. ممنون.
نمی شه وب را پاک کنم. کامنتت را هاید می کنم.
منظورم اینه که نوزاد برای عمل جراحی و یا مسئله اضطراری دیگه ای مجبور به مسافرت باشه مثلا برای فرار از شرایط جنگی و....خصوصا نوزادانی که سزارین به دنیا میان مستعد مشکلات تنفسی بیشتری هستند در طول پرواز امکانش میره. البته من نمی دونم قانونا میشه بچه یک هفته ای رو سوار هواپیما کرد یا نه.صرفا حرفهای دکتر خودمو تکرار می کنم وقتی برای پسرم ازش پرسیدم.
خب این بچه هم که با این همه سختی برای والدینش به دنیا اومده، فکر نکنم سرش ریسک کنند و وقتی خیلی کوچولو هست سوار هواپیما کنند که خطرناک باشه.
ولی اطلاعات مهسا در مورد ویزا غلطه بعدم درباره ی رحم اجاره ای هم اینطور نیست. اگر قرار باشه تخمک هم از زن غریبه گرفته بشه و لقاح با تخمک اون انجام بشه مجرد بودنش و محرمیت و صیغه لازمه. در مورد حالتی که لقاح با تخمک و اسپرم خود زن و مرد انجام می شه و فقط رحم از کس دیگه ای گرفته می شه محرمیت لازم نیست.
سالومه جان در مورد رحم که من هم گفتم حتی توی متن قرارداد رضایت شوهر زنی که رحم اجاره می ده ذکر می شه. پس یعنی زن می تونه متاهل باشه و لازم نیست با پدر جنین صیغه بشه.
واى مهسا جون ، خدا نکشت ، رفتم کامنتهات رو خوندم غش کردم از خنده ، خیلى سوزوندیش خدا میدونه چند لیوان اب یخ خورده ، جوابش رو هم حسابى دادم تا بیشتر إز زن دوم بودنش حرف نزنه ، باید هم خودش رو به اب و آتیش بزنه بره اروپا ، واسه همین تو تهران مونده و زن دوم شده وگرنه الان داشت شالیزار رو لگد مال میکرد
مساله سفر به اروپا برای حسنا خیلی مهم بود و خیلی هم براش برنامه ریزی کرده و حتی تصمیم داره اگر مردک نرفت تنها بره.
از روزی که جاری داشت می رفت حسنا داشت برنامه این سفر را می ریخت و حتی توی برگ 128 هم که کمی از کار را انجام داده بود می گفت حالا خبر خوشم را نمی گم که اگه نشد ضایع نشم.
در مورد مسافرت هم معمولا بعد از 3 ماه نوزاد میتونه سفر کنه مگر این که اضطراری باشه.
مردی که سیتیزن اتحادیه اروپا هست فقط با انجام آزمایش دی ان ای یا 3 سال مراقبت دائم از اون بچه می تونه برای بچه هم اقامت بگیره (عین قانون). کسانی که برای اداپشن یا رحم اجاره ای خارج از اتحادیه اروپا اقدام می کنند باید قبل از شروع روند مقامات رو در جریان قرار بدن وگرنه مظنون به هیومن ترافیکینگ یا بچه دزدی خواهند بود(بازم عین قانون رو دارم میارم). با توجه به این که جاری مرخصی قانونی شاملش نشده!!! یعنی اونا کشور متبوعشون در جریان این فرزند قرار ندادند! و جاری جان قانونا برای سرپرستی اون فرزند اقدام نکرده. با این حساب نی نی خانم باید یکسالی علاف باشه و در جریان گیر و داد دادگاه همسر برای اثبات نسبش و قانونی بودن روند در ایران برای اون کشور به خصوص اروپایی
خب حسنا پست بعدت رو با توجه به مفاد قانونی که توضیح دادم بنویس. باشه؟ دیگه هم گند نزن مثل قضیه ویزا.
نوزاد تا سه ماهگی نمی تونه سفر کنه؟ براش خطرناکه؟ اضطراری در چه حد منظورتونه. البته به حسنا کاری ندارم. دوست دارم بدونم نوزاد از چه زمانی می تونه سفر کنه.
این موضوع بچه که خیلی پیچیده شد. حسنا نمی نویسه. سخته. یه موضوع انشای ساده تر بدین
لالا جان، به نظرم جاری هم بخواد که به عنوان مادر بچه شناخته بشه. فکر نمی کنم نخوان پدر و مادر واقعی و ثبت شده بچه باشند. من بیشتر فکر می کنم مساله مرخصی دروغه و از نظر مالی حساب کرده دیده نمی تونه بیاد.
چیزی که حسنا می گفت اوضاع مالیشون خیلی داغونه. هزینه های این بچه و اجاره رحم هم اضافه شده بود که دیگه بدتر.
ه به...چه پست با انرژی و خوبی....بعد کلی فعالیت اصلا خستگیم از تنم بیرون اوووومدبغلماچماچ
سالگرد عقدتون مبااااارک باشه ایشالا....شاد باشی و سلامت نازنینمماچ خیلی کار خوبی کردی جشن کوچک گرفتی...ببینم چقدر زرنگی واسمون نی نی بیاری تا سال بعد هاااانیشخندقلب
همسر خسته نباشه با این سورپراااایز.... ببینیم همسر چیکار می کنه....امیدوارم مثل تو کادوی معنوی نده نیشخند
یعنی دیشب می خواستم موهای خودم رو از دست همسر بکنم...من علی رو زود خوابوندم بدو بدو با تو حرف بزنم بعد همسر برنامه مون رو به هم ریختمنتظرنیشخند ولی خوب امشب جبرااااان شدنیشخند
وااای نی نی خانوووووم...عزیز دلم....الهی که قدمش پر باشه از خوشبختی و خوبی برای همهبغلبغل
عزیززززززم من رو شرمنده کردی که با اسمم باباااااخجالتخجالت نظر لطفت هست....اصلا بیا این اسم من مال نی نی خانوووومنیشخندبغلماچ امیدوارم هر چه زودتر مامانش بتونه بیاد نی نی خانوم رو ببینه...
برای ویزا هم که میدونی من چقدر ذوق کردمنیشخند بیا همسر رو بپیچون من و تو دو تایی بریم اصلاخنده ایشالا جور بشه و بری و حسابی خوش بگذرهبغلماچ
دیشب ساعت دو نصف شب علی کجا بود که باز تو وبلاگ حسنا پلاس بودی؟
کلا علی را هر شب زود می خوابونی می آیی سراغ حسنا؟
نره یه زن دیگه بگیره
تا صبح صبر کن بعد کامنت بذار که نگن نفس اگه شوهر داره نصف شبا چرا توی وبلاگستان پراکنده است
کل زنهای دوم وبلاگهاشون را تعطیل کردند تمام انرژیشون را گذاشتند برای سرپا نگهداشتن حسنا. بدجور کله پا شده می خوان بلندش کنند. همه با هم یک ماه فکر کردند این پست را دادن بیرون.
خدایا شفای عاجل !!
علی را با چی می خوابونی؟ شیر بهش میدی یا پستونک خالی میک می زنه می خوابه؟
بانو جان من نمی دونم حس شما از کجا نشات می گیره که می گی گرفته.کل قراین و شواهد حاکی از اینه که حسنا از پروسه گرفتن ویزا بی اطلاعه و اون قدر به در بسته خورده که عین کامنتهای ما رو میاره تو جوابش ویزای همسر مولتیپله و نود روزه و بار اولش نیست...احمق جان ویزای مولتیپل برای 90 روز بیشتره نمی دونستی بدون...اینجا رو دیگه ر..ی اساسی. بعدشم داشتن دو همسر در اتحادیه اروپا غیرقانونیه و اروپا ازدواج دوم همسر حسنا رو به رسمیت نمی شناسه که جاری با اذعان به اون مدارک بتونه دعوتنامه بده یا حسنا بتونه ویزا بگیره. حالا اگر صیغه بود می تونست به عنوان دوست دختر همراهیش کنه ولی به عنوان همسر حاشا و کلا....
بانوجا حسنا در مورد همه چی دروغ می گه مطمئنم حتی تهران هم زیاد نمیاد (منظورم نیست تهران کلاسه خودمم تهرانی نیستم) چه برسه به اروپا.سفر قبلیشم حتی چرت بود.حرفاش از نمایندگی در ایران و پس بردن جنس لوش می داد.
قبلا هم اینجا نوشته بودم حسنا نمی گه چه کشوری میره چون اکر ازش بپرسن روند ویزا گرفتنش چطور بود و مراکز خرید و دیدنیهاش چی بود نمی دونه چی بنویسه بعدشم میلیارها میرن امریکا و اروپا نه آنتالیا...حالام دقیقا برداشته نوشته میرم اروپا و بعدا هم جریانات ویزا گرفتنتو براتون می نویسم!
لالا نمی دونم صبح چرا این کامنت شما را ندیدم.
حسنا با مردک با هم ویزا نمی گیرند چون اولا به قول خودتون مساله زن دوم بودنش مشکل هست برای ویزا گرفتن.
دوم این که خانم اولی و بهار نباید متوجه این موضوع بشن. پس اگر همسر رفتنی بشه باید کاملا وانمود کنه که خودش هست و جدا می خواد بره و ... که کلا فکر می کنم منتفی باشه رفتن مردک. مگر این که برادرش بخواد کمکش فیلم بازی کنه و کلا یه پروسه جیمزباند بازی طولانی دارند که وانمود کنند مردک داره کاری می ره. مساله خواهره هم هست که همون کشور زندگی می کنه و خانوم اولی از اونطرف هم می تونه مردک را کنترل کنه.
حسنا جدا اقدام کرده. این که می گه مردک ویزا گرفت را هم به موضوع اضافه کرده که بگه با هم هستیم. حتی جمله را به شکل تاکیدی و جدا می نویسه که کاملا مشخصه اصلا این اتفاق نیفتاده.
از روز اول که حسنا تو این فکر بود تصمیمش به تنهایی ویزا گرفتن بود. یادتون نیست گفت جاری گفته نان او یوربیزنس و این خودش هر وقت بخواد تنها می آد
جاری اصلا این حرف را نزده بود و موضوع این نبود. حسنا طبق معمول حرفهای خودش را از دهان دیگران می گه. اون ویزای مردک را همینطوری پروند.
برنامه اش اینه که وقتی خواستند بچه را ببرند یه جوری خودش را آویزون کنه. حالا یا بگه مادرش نیست من برم تو پرواز مراقبش باشم. یا ... یه چیزی سرهم کنه و یه دو هفته بره اروپا آرزو به دل نمیره.
کارشاقی هم نکرده. دعوتنامه دادن واسه جاری که کاری نداره. اینم که کارمنده و یه خونه فکسنی به نامش و پولهایی هم که مردک بعد از عملیات عفیفه می ذاره رو تخت و می ره ریخته به حسابش، مدارکش واسه ویزا کافیه.
طفلک علی که مظلومه این همسر همیشه جفت پا میپره وسط خاله بازی ما نمیذاره راحت باشیممنتظر
حسنا اینقدر اینجا را خونده از اصطلاحات بانو استفاده می کنه که می گه حسنا جفت پا پریده وسط زندگی خانم اولی
چه بی تربیته! به شوهرش می گه جفت پا پرید؟
من مثلا دارم به حسنا فحش می دم که این حرف را می زنم. جدی می گه همسر جفت پا پریده وسط بازی ما
صد در صد ازشون ایراد میگیرن که چرا بیشتر موندی . ولی تا حالا ندیده بودیم که یکی ویزا میگیره و نمیره بیان یقه مبارکش رو بگیرن که تو چرا اصلا نرفتی .
حسنا جان اگر ویزا بگیری و نری یقه ات را نمی گیرن و در خونه ات هم نمی آن.
ولی براشون مهم هست که چرا نرفتی. چه برنامه و نقشه و ... بوده. به دلایل امنیتی.
دفعه بعد هم که بری درخواست ویزا بدی این هم جزو نکات پرونده ات می شه که یه بار ویزا گرفتی و نرفتی و یه سوال ساده هم می کنند که دلیلت چی بوده. دادگاهیت نمی کنند اما حتما توی پرونده بررسی می شه.
جهت اطلاع بزن تو حافظه
اسخ:من در مورد ویزای همسر و نوعش و مدتش و چند بار ورودش صحبتی کردم ؟ در مورد ویزای خودم گفتم . اگر اجازه بفرمایید جداگانه گرفتیم . ویزای همسر هم C هست . بار اولش هم نیست میره اروپا و ویزاهای قبلی هم داشت .مولتی هم هست و نود روزه .لبخند البته با اجازه شما زبان
حسنا بانو-٤/٩/۱۳٩٢-٢:۱۱ ب.ظ
سه ساله که شما را برای 6 استخدام کرده سفر اروپایی نداشت. یادت رفته که تا یک ماه پیش همه زندگیت را می نوشتی؟
ایشاله بعد از این قسمت بشه. بگو یه ماشین ظرفشویی هم برات بخره
من میگم مث نفس بزن تو کار سرمایه گذاری و اقامت
مهسا ٢:٥٥ ب.ظ - دوشنبه، ٤ آذر ۱۳٩٢
یه سوال چرا منو رو از قبل سفارش داده بودی ؟ معمولا رستوران های خوب سریع غذارو حاضر می کنه و تا با پیش غذا رو بخوری ، غذای اصلی هم می رسه ؟
پاسخ: ای داد بیداد مهسا خانوم هنوز از خجالت این که سر موضوع ویزا حرفهای عجیب غریب زد در نیومده و معذرت نخواسته ، اومده سوال رستوران میپرسه . شما یادت رفت اول معذرت بخوای بگی ببخشید . امیدوارم در درون خودت خجالت کشیده باشی . الان نوبت مشکل دار شدن سر رستوران شدنیشخند عزیزم ویزا نگرفته بودی رفتی سرچ کردی با اطلاعات اشتباه اومدی آبروی خودت رو بردی رستوران که تا حالا رفتی . گویا دلسوزی برای تو باید بیشتر از این حرفها باشه و آدم بیشتر باید دلش برای تو بسوزه .لازم نیست جواب سوالت رو بدم و عقل حکم میکنه بگم به شما چه ارتباطی داره .ولی این کا ر رو میکنم به دو دلیل . اول این که دوباره خجالت بکشی از حرف الکی که میزنی . دوم این که همه ببینند و برات دل بسوزونن که این بنده خدا چقدر مشکلات درونی فروخفته داره . شاید هم برات دعا کردند و خوب شدی . خدا رو چه دیدی . دلش به رحم میاد میگه بنده ام که نمیره دنبال درمان مشکلاتش من بهش شفا بدملبخند دوباره هم نیا و سوالی نپرس که دوست ندارم بیشتر از این مشکلات درونی ات رو نمایش بدی
حسنا بانو - ٤/٩/۱۳٩٢ - ٤:٢٠ ب.ظ
پاسخ: جواب سوالت . دلم خواست غذا رو از قبل سفارش بدم . اول این که من همه هزینه ها رو از قبل پرداخت کردم که رو میزمون فاکتور نیارن حتی انعام رو هم از قبل دادم . دوم این که دلم میخواست خودم پیش غذا و غذای اصلی و نوشیدنی های سرد و گرم برای غذای اصلی و دسر رو با توجه به نوع ذائقه خودم و همسر سفارش بدم نه این که منو رو بیارند و تازه انتخاب کنیم . دلم میخواست غذاهایی که میدونم همسر دوست داره از قبل سفارش داده باشم تا سورپرایزم تکمیل بشه . نمیدونستم مهسا خانوم دچار مشکلات روحی میشه چرا من نوعی شوهرم رو برای سالگرد رستوران دعوت کردم و از قبل همه هماهنگی ها رو انجام دادم . لبخند
حسنا بانو - ٤/٩/۱۳٩٢ - ٤:٢٤ ب.ظ
پاسخ: در آخر بصورت جدی دارم بهت میگم برو یک فکری به حال خودت بکن و انقدر دلی پر از سیاهی و تباهی نداشته باشلبخند تو نوعی که در زندگی من تاثیری نداری . زندگی من بد یا خوب همین هست که هست . بخ قول سعدی چه حاجت است که گوید شکر که شیرین است . حاجتی نیست من برای تو چیزی رو توضیح بدم ولی میتونم به عنوان یک خانوم و یک انسان بهت توصیه کنم خودت در زندگی شخصی خودت درست رفتار کن . همونطور ک در زندگی روزمره جرات نداری برای دیگران مشکلات فرو خفته خودت رو بیان کنی ( چون باهات برخورد میکنند و یادت میدند که دهان رو بیمورد باز نکنی ) در محیط مجازی هم انسانیت رو فراموش نکن و اول از همه حرمت خودت رو نگه دار و بعد بقیه رو لبخند اینها رو که میگم اگر متوجه شدی که هیچ ولی اگر نشدی بدون که خودت ضرر میکنی و برای من هم مهم نیست فقط گفتم تا بدونی .خافظ میفرماید هر که بی هنر افتد نظر به عیب کند . حکایت کار تو هست . مراقب رفتارت باش لبخند من هم به شهم خودم برای آرامشت دعا میکنم .
کی واسه تو دعا کنه که روزهای پریود بی استفاده نباشی؟ لازمه یه نگاهی به برگهای اولت بکنی که چی شد وارد این زندگی شدی و احوالت چطور بود.
توی کثافتت دست و پا بزن و بیشتر غرق شو.
من نمی دونستم دقیقا اینجوری هست با این مبلغ کم ، چون تو چندین سایت مبالغ دیگه ای نوشته شده بود و من به اونها استناد کردم ، و اطلاعاتم اشتباه بود .
با این چیزا ابروی ادم نمی ره ، با زن دوم شدن و اویزون مرد متاهل بودن ابروی ادم می ره عزیز
چرا اینطوری شدی یک دفعه ؟ حرف ویزا گرفتن من که کار مهمی هم نیست انقدر برات سخت بود؟ناراحت این ویزا که چیزی نیست برو دم این سفارتها ببین چقدر آدم هر روز میگیرن . آدمهای خاص هم نیستند
حسنا جون اونها که ویزا می گیرند معمولیند.
تو چون غیرمعمولی هستی برای مهسا عجیب بود. مهسا فقط 21 سال داره. این همه وقاحت و حقارت و دروغ و ندید بدید بودن براش حل نشده است.
سعی کن متوجه باشی زنی که در 18سالگی خانواده اش را می پیچونه و با دوست پسرش می ره یه شهر دیگه قرار می ذاره و جلوی چشم باباش تو محل کار باباش پسربازی می کنه و باباهه نمی فهمه،
زنی که شوهرش جلوی چشمش می میره و تجربه سختی از زندگی داره
زنی که برای تامین 6 یک مرد و بخاطر شرایط مالی زن دوم می شه و اینقدر تحقیر می شه و توهین می شنوه ( روزهای پریود سر نزدن وحشتناک ترین توهین به تو بوده و تایید بر دلیلی که استخدامت کردند)
این زن مار خورده افعی شده. بخشیش دست خود آدم نیست. مرگ شوهر و تجربه های وحشتناک زندگی و ...
اما وقاحت و دریدگی تو برای مهسای ساده و سالم که زندگی نرمالی داشته قابل درک نیست. بهش حق بده. هنوز خیلی جوون و بی تجربه است و شما خیلی افعی!
من که می گم گرفته، بلیط هم لازم نداره. جاری هم که سیتیزن هست. تازه اصلا بحث من با شما این بود که ممکنه اینم راست بگه که مرخصی ندادند چون ممکنه شغل رده بالایی نداشته باشه و به خاطر مشکلات حقوقی اصلا نتونه بگه بچه ام داره دنیا میاد.
بابا من طرف حسنا ام بانو.
ای خائن!
خب از اول می گفتی
بانو تنها تنها اقامت گرفتی ، پس من چی
دو تا گرفتم. یکیش تو شلوغ پلوغی باطل شد. یکی دیگه گرفتم
اره دعوتنامه راحته. گفتم که ویزا نمیدند برای اون دعوتنامه اگه جای مناسب برای مهمونت نداشته باشی. اما گفتم که برای سیتیزن ها شاید شرایط فرق کنه. نمی دونم. حسنا بهتر می دونه. بریم ازش بپرسیم.
حس من می گه ویزا گرفته. گیر بهش ندین بچه را
حالا خواست کلاس بذاره، گفت دو تا گرفتم
ده روزه داره قرص کمپلکس می خوره و دوپینگ می کنه که امروز بچسبه به وبلاگش.
مردک که سفر کاری نبود و خونه بود، حسنا از اداره هم دیگه وصل نمی شد. امروز چرا هست؟ صبحها چه ربطی به بودن نبودن مردک داره؟
دروغ می گفت. داشت دوپینگ می کرد دوباره با یه نیروی جدید ظاهر بشه محکم تر از همیشه ثابت و استوار در دروغها
راستی بانو این چیزی که شما گفتی همیشه صادق نیست ها. اینکه هر موقع درخواست مرخصی بدی قبول کنن. البته اگه شغل رده بالا داشته باشی یا شغل دولتی چرا. اما اگه کارمند جزء باشی تو یه جای کوچیک خصوصی، زمان مرخصی ات در طول سال رو رئیس ات باید تایید کنه و دست اون هست تاییدش. البته این در مورد زمان تعطیلات که یک ماه در تابستون هست و همه چی تق و لقه صادق نیست، چون معمولا اون زمان ها کاری نیست که رئیس ها بخوان بهانه بیارند.
سحر جان، رئیسش که می دونه این داره بچه اش به دنیا می آد. شرایطش را می دونه. الان هم نزدیک کریسمسه و همون تق و لقی که گفتی هست.
هر رئیسی هر جایی باشه می تونه از این مخالفتها بکنه. اما در شرایط نرمال اینطور نمی شه. اگر به موقع اطلاع بدی و موضوع روشن باشه، بیمار نیست که مخالفت کنه.
تو ادارات خودمون هم همینطوره. باید رئیس موافقت کنه. می تونه موافقت نکنه. ولی مگه بیمار باشه که سر موضوع به این مهمی بگه نه.
بعد هم اونطور نیست که بتونه تمام طول سال بگه نه. این هفته یه بهانه بیاره، هفته بعد چی؟ بالاخره مرخصیته و حقته. نمی شه که ندن.
به ماندانا میم عزیز
با اجازه مورد 4 رو من اضافه می کنم
4.تا حالا رستوران نرفته! فکر می کنه غذا رو پیشاپیش تلفنی سفارش می دن مثل کبابی سرکوچه اشون که زنگ می زنند میگه 10 سیخ کباب بذار برامون بیایم ببریم.
حسنا واقعا خنگی...زودی بلیت و مدارک و بیمه رو از اینجا یاد گرفتی نوشتی. اگر یک جو عقل داشتی عینا جزییات کامنت منو نمیاوردی توی کامنتتو
در ضمن این پستت هم جوابیه به ماست که گفتیم میلیاردها میرن پاریس و نیویورک نه آنتالیا.
یه سوال چرا منو رو از قبل سفارش داده بودی ؟ معمولا رستوران های خوب سریع غذارو حاضر می کنه و تا با پیش غذا رو بخوری ، غذای اصلی هم می رسه ؟
بانو وقتی اونجا بودم و به یاد تو و سوغاتی اختصاصیت...یهو یاد حسنا افتادم..باورت میشه براش دعا کردم؟
دعا کردم چون خیلی وقتها دلم براش میسوزه..دعا کردم از این زندگی نکبت بار (که با بزک چیزهایی مثل مسافرت و ماشین و اینها هم زشتی اش از بین نمیره) خودش و نجات بده و بره تو زندگی که لیاقت هر زنی است .زندگی با مردی که تمام و کمال مال خودته حتی اگه وسعش کمه ولی دلش و وجودش کامل ماله تواست..واقعا و ناخوداگاه واسش دعا کردم..
امیدوارم سوغاتی تو هم ساعت 7 شب 5 شنبه به دستت رسیده باشه
ممنون عزیزم.
اگر حسنا زندگیش بد باشه، خانم اولی اذیت می شه، بهار اذیت می شه. زندگی دختر آسیب دیده ای مثل بهار باز خراب می شه و حتی ممکنه یک زندگی را خراب کنه.
از اونطرف بچه حسنا یه بچه ناسالم و مشکلدار می شه و این رشته ادامه دار می شه.
واقعا خدا کنه حسنا سرعقل بیاد و از این زندگی بره بیرون. هم زندگی خودش درست می شه و هم یکی از رشته های زندگیهای ناسالم قطع بشه.
بلیط را همون اول کار نمی خوان. شما درخواست ویزا میدی و حدود مسافرتت رو هم مشخص می کنی، اگر اوکی شد بلیط رفت و برگشت می بری که از تاریخ رفت برات ویزا بزنند توی پاسپورت. در مورد دعوتنامه هم من اول به همین فکر کردم که این ها محل زندگی ندارند چطور دعوتنامه می فرستند، اما موضوع اینه که مقررات برای جاری که شهروند اون کشور هست با مهاجرها یکی نیست. شرایط جاری رو اگر یک خارجی داشت مسلما ویزا نمی دادند برای دعوتنامه اش. اما برای اون موضوع فرق می کنه.
بعد هم مگه نمی دونید امکانات شوهر حسنا با بقیه فرق داره؟ برای ایشون دو روزه ویزا صادر میشه عزیزان.
کلا دعوتنامه دادن زیاد سخت نیست. قسمت صدرو ویزا هست که دقیق بررسی می کنند.
فکر نمی کنم دروغ گفته باشه. ویزا گرفته. حالا شاید دوبار را الکی می گه.
http://iranwire.com/fa/projects/3623
بانویی بیا با هم بریم ویزا بگیریم
من اقامت دارم. واسه تو می گیریم
حسنا اصلا انقدر حالم بدههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههههه
که باید برم بشینم تو اب سرد
من واقعا درک نمی کنم که چرا حسنا فکر می کنه من دارم به خاطر ویزا بهش حسودی می کنم ؟
اون کامنتت هامم وضع زندگیش رو براش یاداوری کردم .
واقعا کارگر جنسی بودن حسودی داره ؟ به خاطر پول ؟
حسنا مادر می دونم تایید نمی کنی همون جور که از بیش از 20 تا کامنت من ، خیلی هارو تایید نکردی .
ولی من عزت نفس دارم ، تو دانشگاه ای درس می خونم که تو ارزوته از جلوش رد شی .
نفر دوم رشته ام هستم و بدون کنکور می تونم ارشد بخونم.
همسرم همه ی روزا پیشمه حتی زمانهاییکه پریودم .
خانواده ی من و همسرم که همه جوره حمایتمون می کنن و پشتمونن.
وضع مالیمون نسبت به شروع زندگیمون خوبه .
اره حسنا من به خاطر این شینگن خیلییییییییییییییییییییییی دردم گرفته ، اره من بهت حسودی می کنم .
من خیلیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی ناراحتم ازینکه تو شینگن گرفتی ، بعنی خیلییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
الان دیدی چقدر مشکل روانی دارم و ناراحتم
عزیزم یک روز زندگی با عزت و احترام تو، شرف داره به همه زندگی حسنا.
آدمی که خودش را فروخت و به این حقارت رسید، دلسوزی داره، نه حسادت.
بانو جان شما متاهلین؟ بلا نگیرتت چقد خندیدم،چقد سرعت عمل داری بخوره به تخته، ولی خودمونیم وبلاگ شما هم آمار وبلاگ حسنا رو برد بالا، ولی میگما واقعا لذت این همه دروغ برای افزایش آمار بازدید کننده در چیه؟ اینکه صرفا خونده بشیم؟ در حالی که خودمون میدونیم نوشته هامون صحت نداره، راستش روابطش با مردک دلمو آتیش میزد از وقتی اینجا رو خوندم و فهمیدم دروغ میگه کمی آرومم
سارا جان، کامپلکس!
اولش به خاطر سختی شرایط زندگیش اومد بنویسه که تایید بگیره. در دنیای واقعی خیلی تحت فشار بود اومد اینجا خودش را اثبات کنه.
کم کم دروغهاش باعث شد اون تایید لازم را که نگیره هیچ، بلکه اوضاعش از دنیای واقعی هم بدتر بشه.
بار کج به منزل نمی رسه. هر کاریش کنی نمی رسه.
من دپرسم که حسنا ویزای خاااااااااارج گرفته و من نه.
یادم نمی اد ، یه ور کتابام ریخته دارم می خونمشون ، یه ور وب حسنا ، وب شما ، 2 تا مقاله ای که جلومه .
نمره های حل تمرینم باید وارد کنم و بفرستم .
حواس نمی مونه
حسنا مادر 2 مین تایید کن ، اینجا بذارم ، بعد پاک کن
نمیدونم از کامنتها حس کردم
الهه!
من دپرسم که حسنا ویزای خاااااااااارج گرفته و من نه.
با تو چرا قهر باشم؟ حالم گرفته است از حسودی
بیا یه ذره نوازشت کنم باور کنی قهر نیستم.
بریم به سیستم حسنایی
اینم قر کمر آخرش
بانویی سیو نکردم کامنت هامو تایید نکرد ...
یادت که هست. اینجا بگو تا بچه ها که جواب دادند حسنا هم یاد بگیره. ثواب داره.
بانویی بچه ها من خیلی ناراحتم برای حسنا
دلم براش می سوزه ، اگه این زندگی واقعیش باشه ، عاقبتش وحشتناکه
غنچه جون
حسنا یه دختر بی تجربه است. معلومه سطح زندگی و سطح تجربه اجتماعیش خیلی پایینه.
توی فیلم دوستم که چند سال پیش ساخته با آدم های زیادی مصاحبه می کنه. یه همشون باید صیغه بشن اگر نه حمل نطفه مرد غریبه از نظر شرع اسلام حرامه..
از حرفهای دیگه اش هم به این نتیجه ها رسیدم:
1. تهران زندگی نمیکنه
2. شاغل نیست و خانه داره
3. شغل همسرش در بهترین حالت مغازه داره و این سفرهای کاری هم میتونه اومدن به بازار تهران واسه بردن جنس به شهرشون باشه.
این سفرهای کاری هم میتونه اومدن به بازار تهران واسه بردن جنس به شهرشون باشه
بانویی با من قهری؟
چرا؟؟؟؟؟؟
جسنا خیلی از کامنت های منو تایید نکرده ، بخصوص 2 تای اخر
جمع مربوطه
وای حسنا خیلی خفن سوتی دادی.
موضوع چیه؟ جمع مربوطه یعنی چی؟
من حوصله ام نمی شه برم کامنتهاش را ببینم
حسنا تو اون پست قبلی که بانو جان گذاشته بود نوشته بود از ذهنتون هم رد نشه زن دوم شید
به من نگاه نکنید ها
که الان فلان محله تهران میشینم خونه بزرگ و سه خوابه دارم ماشین آنچنانی زیر پام عید دبی رفتم تعطیلات الانم تعطیلات ژانویه برای خرید کریسمس می خواهم برم اروپا
خیلی بد این رابطه من همیش دارم سختی میکشم ..باور کنید
بیچاره اون زن ها دختر های ساده که گول تو رو بخورن زندگی خودشون تباه کنند با یک مرد شیاد پولدار آشنا شن خودشون بدبخت کنند تا یک عمر افسوس بخورن
چه در باغ سبزی داری نشون میدی
یه وقت زن دوم نشید! خیلی بده
منم یک چیزی که برام عجیب بود همین بود
منم شنیدم کسی که می خواهد رحم اجاره کنه اون زن صیغه اون مرد میشه
و چطور ممکن یک زنی شوهرش تنها بگذاره خودش بره خارج از کشور
و توی اون خانواده برادر اول هم دو زنه هست
مگه چون خارجی شعور نداره حس زنونه نداره
فقط ما زن های ایرانی رو شوهر هامون غیرت داریم
خوب اونم زن اونم شوهرش دوست داره زندگیش دوست داره برای چی شوهرش باید یک سال تنها بگذاره با زنی که صیغه شوهرش و قرار بچه هش به دنیا بیاره
هیچ زن عاقلی این کار نمی کنه ایرانی خارجی نداره
یا شوهرش با خودش میبره خارج
یا خودشم همین جا می مونه
الانه که یکی کامنت بذاره که حسنا جون چرا خون خودتو کثیف میکنی و جواب مهسا رو میدی.حیفوقت و اعصابت نیست.ولشون کن این جماعت رو
ببینین کی گفتم
الان خورزو خان به فریادش می رسه که ول کن اینا رو
دلیل نمیشه که حسنا بنویسه 60 بورو ما فکر کنیم واقعن رفته سفارت
کلی وبلاگ و ب سایت تو اینترنت هست
الان داره همشون می خوانه که سوتی نده
مهسا جان بعضی از کشورها ویزاهای حتی 10 روزه هم میدن اما در مورد اینکه حتما باید بلیط رفت و برگشت معلوم باشه من هم نمیدونم.اما اینو مطمئنم که بودن یک ویزا در پاسپورت که ازش استفاده نکرده باشی برات یک امتیاز منفی حساب میشه.در هر صورت ویزا گرفتن بعضی از کشورها خیلی هم کار سختی نیست در صورتی که کسی که شما رو دعوت میکنه ساپورت مالی خوب داشته باشه و شغل خوب با بیمه و محل زندگی درست و حسابی داشته باشه.که از اوضاع برادر شوهر و زنش یکمی بعیده که خیلی وضع درستی داشته باشن.
صدور ویزا برای بزرگ سال 60 یورو و بچه ها 30 یوره ...برای سفارت فرانسه که این طوری
همین الان برید تو گوگل سرچ کنید شرایط و پول ویزا و بیمه مدارک همه چی نوشته حتی طرز رفتار و مصاجبه برای هر کشوری به زبان فارسی
شما با دقت بخونلبخند بله از نظر سفارت معلوم کردم ولی از نظر شخص خودم نه . یعنی مدرک بلیط و بیمه به سفارت دادم ولی اگر اون موقع نرم و وقت دیگه برم ، فرق نداره .مهم این هست خارج از تاریح معین ویزا نرفته باشم . فارسی خوندن انقدر سخت شده ؟
مهسا جان بعضی از کشورها ویزاهای حتی 10 روزه هم میدن اما در مورد اینکه حتما باید بلیط رفت و برگشت معلوم باشه من هم نمیدونم.اما اینو مطمئنم که بودن یک ویزا در پاسپورت که ازش استفاده نکرده باشی برات یک امتیاز منفی حساب میشه.در هر صورت ویزا گرفتن بعضی از کشورها خیلی هم کار سختی نیست در صورتی که کسی که شما رو دعوت میکنه ساپورت مالی خوب داشته باشه و شغل خوب با بیمه و محل زندگی درست و حسابی داشته باشه.که از اوضاع برادر شوهر و زنش یکمی بعیده که خیلی وضع درستی داشته باشن.
این قضیه جاری و رحم اجاره ای به نظرم حقیقت نداره.
چون خاطرم هست یک جایی نوشته بود شوهر اون خانومی که رحمش رو اجاره داده هم حضور داشت. یکی از دوستانم یه فیلم مستند ساخته راجع به رحم های اجاره ای. زنی که قراره رحمش رو اجاره بده حتما بایستی شوهر نداشته باشه و بیوه باشه چون از لحاظ شرعی قرار دادن نطفه یه مرد دیگه در رحمش حرامه و اون زن رو صیغه شوهر خواهان رحم میکنن. جالبه توی فیلم مستند دوستم نشون می دادهسراون مرد دلش نمی خواهد شوهرش زن صاحب رحم اجاره ای رو ببینه و معمولا تنهایی به دیدنش می ره چون به هرحال صیغه همسرش هست و بچشون هم پیش اونه ..
من دیگه دارم به خیلی از حرف های حسنا شک میکنم. حتی سکونت در تهران و شغل پر درآمد همسرش و ...
ماندانا جان
من توی اینترنت خوندم که می شه. حتی توی نمونه قرارداد موافقت همسر دائمی خانم اجاره دهنده رحم هم ذکر می شه.
اما جزییات را نمی دونم.
رفتم ناهار بخورم
خوب اخه حرفهاش مسخره است ؟
من مطمئنا که برای شینگن نباید 60 یورو داد ، خیلی بیشتره .
و بعدم بلیتت باید معلوم باشه
خب بلیط را می شه پس داد مهسا جان. نهایتش اینه که حتی اصلا پس هم نمی دی و نمی ری.
همسر خیلی پولداره. حالا دو تا بلیط هم بخریم و استفاده نکنیم به جایی برنمی خوره
موضوع اینه که سفارت به راحتی با دوبار ویزا دادن کنار نمی آد. بعد هم وقتی برادر شوهر ایران بود و حسنا پیش خواهرشوهر هم نمی تونست بره، رفت ویزا گرفت بره جای خالی برادرشوهر را ببینه؟
مخصوصا که زبان کشور مورد نظرش را هم بلد نیست. انگلیسی اش هم در حد نان او یور بیزنس است. می خواست بدون تور و سر خود بره غاز بچرونه؟
نوشته فقط ۶۰ یورو هزینه ویزا شد !!!!
نکنه جاری تو شاه عبدالعظیم زندگی میکنه!!!!
من دقیق هزینه ویزا را نمی دونم. ولی هزینه اش همین حدودهاست برای هر نفر.
اما ترجمه مدارک و ... هم هزینه داره.
ولی در کل مبلغ کلانی نمی شه. نهایت تا یک میلیون.
جاری هم برای گرفتن دعوتنامه باید یه مبلغی اونجا پرداخت کنه که اون هم زیاد نیست. در حد همون هزینه ویزا.
مساله این هست که دوبار طی کردن این پروسه خیلی طولانی و وقت گیر هست و حال و حوصله می خواد.
بعد هم حسنا مشکلی نداشت که نرفت. مرداد چرا نرفت؟ مشکلش چی بود؟
مهسا ولش کن بیچاره رواز دستت داره دیوونه میشه
کاملا تابلویه که
لحظه به لحظه داره اینجا رو چک میکنه
الانه که سرشو بکبه به دیوار از دست تو
نمیدونم چرا یه کم دلمم براش میسوزه
مهسا تو سوالهات را اینجا بپرس. بچه ها جواب می دن، حسنا ببره اونور بنویسه
همسایه ها یاری کنید
حسنا وبلاگداری کنه
حسنا تا می تونی از هر کسی که رفته سفارت ویزا گرفته و یا تو گوگل سرچ کن تو وبلاگ ها یا تو سایت ها شرایط نوشتن
اول می پرسیدی یا یک اطلاعات جامع پیدا می کردی بعد پست میزدی
به خصوص در مورد مرخصی بعد از زایمان در کشور های اروپایی
آخه وضعیت این جاریه زیاد مشخص نیست. بخاطر رحم اجاره ای و ...
معلومه تا حالا نگرفته شینگن ، کامنت های منم تایید نمی کنه
خجالتم نمی کشه
خب اینجا بذار. خودم برات تایید می کنم
همین که نوشته جاری فقط 5 روز تعطیلات میاد میره و دولت بهش مرخصی نمیده اونم تو کشور های اروپایی
نشون میده همه اش دروغ و توهمات خودش و هیچ اطلاعی نداره از هیچ چیز
دولت؟
کی تو اروپا شغل دولتی داره که جاری دومیش باشه؟
مگه پلیسه
تعداد شغلهای دولتی به انگشتهای دست هم نمی رسه.
بعد این دولتی که پارسال سه ماه مرخصی داده بود، امسال دو هفته نمی ده؟
شده حکایت آقای همه کار! موبایل حسنا را دایورت می کنه و این همه جا ... می کنه و ...
سر سقط حسنا گواهی دکترش را قبول نمی کنند
کلا فکر کنم ادارات قصه حسنا با مسائل حاملگی و زایمان و ... مشکل دارند. هر جای دنیا که باشن
دوستان حسنا از روی کامنت های ما شرایط ویزا شنگن میفهمه پروسه که باید طی کنه
خواهش میکنم اشاره نکیند بگذارید پست ویزا گرفتنش بنویسه بعد بیام مچ بگیریم
پست نمی نویسه که. اینا وعده سرخرمن است.
اگه به پست نوشتن باشه که الان کلی طلبکاریم
دوستان حسنا از روی کامنت های ما میفهمه که شرایط ویزا چجوری
نگید شرایط ویزا شنگن
بگذارید خودش بنویسه با عقل خودش
غنچه جان سوتی را داد رفت !
بی خیال
در ضمن کسانی که خیلی به اتحادیه اروپا سفر داشتند و حساب مالیشون خیلی پرپیمونه ویزاهای مولتیپل می گیرند یعنی همسر با این همه کیا بیا بار اولشه میره اروپا که ویزاش تک وروده است؟
لالا جان اون قسمت کیا بیای همسر دروغه. به قول یکی از بچه ها همسر دلال جنس از چین است. شما جدی نگیر
چه باحال و پرروئه حسنا.اول می نویسه دیرتر هم می شد جاری نمی تونست بیاد حالا در جواب مهسا نوشته نه تعطیلات کریسمس رو میاد ولی فقط 5 روز تعطیله! چقدر زود حرفتو عوض کردی؟ داری دائم اینجا رو رفرش می کنی؟
اگر قرار بود کریسمس بیاد، ادامه نوشته اش میگفت اما یکی دو هفته بعد از تولدش می آد و ...
اصلا قرار نیست بیاد. ولی باز سوتی بدی داد، داره جمعش می کنه
http://www.visainfocenter.com/%D9%88%DB%8C%D8%B2%D8%A7-%D8%B4%DB%8C%D9%86%DA%AF%D9%86-%D8%A7%D8%B1%D9%88%D9%BE%D8%A7/
حسنا مادر اینجارو بخون یاد بگیری
کامنت زیر مال منه
" بار رفتم و ویزا گرفتم و قرار بود که بریم . بعد بین همه مشکلات نشد که بریم و وقتش گذشت . دوباره رفتم درخواست دادم واین دومین باری هست که ویزا رو گرفتم . بهتر هست بگم گرفتیم . همسر هم گرفت . اصلا معلوم نیست بریم یا نه . فقط خبرش رو نوشتم که اگر رفتنی شدم بیام به تعریف کردن جریان ویزا گرفتن و مسافرت "
اخه به این سادگی نمی شه
واسه حسنا 7 8 تاکامنت گذاشتم 2 تاش تایید شده فعلا ...
چرا زیاد کامنت می ذاری که وقت نکنه بررسی کنه و جواب بده.
موندم با این همه مشاوره ای که قبلش گرفته و حتی گفت قبل نوشتن پست اول کلی تلفن زدم و ...
باز نفس باهوووووووووش بهش نگفته بابا این جمله را ننویس که جاری نمی تونه بیاد. هفته ای دیگه کریسمسه. مگه می شه که نتونه بیاد
در جواب مهسا نوشته فقط 5 روز تعطیلات داره!!
تا جایی که من میدونم و کشوری که من هستم 5 هفته مرخصی داره هر کسی تو سال .حالا اگه طرف شغلش پرمننت و دائمی بااشه که این 5 هفته با حقوق خواهد بود و اگه نباشه مرخصی اش بدون حقوق هست
مگه مثلا طرف گارسون باشه تو مک دونالد یا مستخدم جایی باشه یا کارگری که ساعتی مزد میگیری که فقط 5 روز تعطیلات داره.
موندم با این وضعیت مالی داغون جاری و برادر شوهر چرا مردک به خانواده خودش کمک نمیکنه؟؟
دو روز آخر هفته هم بهش اضافه بشه می شه یک هفته ! بازم غنیمته
مهسا چی پرسیده؟ این که چرا کریسمس نمی آد.
یعنی دیدن بچه اش براش 500-600 یورو نمی ارزه؟
این که حقوق یه هفته کار معمولی تو اروپاست. اینقدر اوضاع داغونه؟
مردک یه بلیط براش می خرید تا بیاد. این همه به برادر خانم اولی کمک می کنه ، حالا یه بلیط هم واسه جاری بخره، چی می شه؟
مهسا جان من هزینه دقیق ویزا رو الان نمی دونم ولی می دونم ویزا گرفتن اروپا هزار جور دردسر داره.مثلا باید سندهایی که به اسمته حساب بانکیت گردش مالیت حکم کارگزینیت همه ترجمه رسمی بشه مهر امور خارجه و قوه قضاییه روش بخوره اینا رو خود ترجمه ای ها انجام می دن اما حساب بانکیتو باید به تایید بانک برسونی جداگانه اینا همش دردسره. 1-2 ماه باید تو نوبت باشی و کلی ساعت تو صف یا کلا منتظر مصاحبه و اولین سوالی که مصاحبه کننده ازت می پرسه اینه که کی میری چند وقت می مونی و کی برمی گردیو..و دست آخر بهت می گن موقع تحویل ویزا باید بلیت برگشت و بیمه در طول مسافرت خریده باشی تا ویزاتو تحویل بدن.....فکر نمی کنم هیچ احمقی این همه دردسر رو تحمل کنه حتی بیمه بخره و بلیت رزرو کنه و بعدا نره تا همه هزینه هایی که کرده بسوزه.
خب حسنا امیدوارم تو هم از این پروسه ای که شرح دادم چیزی یاد گرفته باشی.
لالا جون من فکر می کنم این که می گه دوبار ویزا گرفتم دروغه.
ولی یه بار را گرفته. خیلی دلش می خواد نهایت استفاده را از فروش 6 ببره.
معلوم نیست تا کی تو این زندگی موندنی باشه. وسط این بلبشوها اون داره کارهای خودش را می کنه
نه مهسا جان.بر حسب نوع ویزا و مدت زمانش مقداری پول میگیرن که گاهی برای بعضی از کشورها و بلندمدتش تا 2 تومن هم میرسه
بچه ها دقت کردید چقدر حسنا طول داد تا به سوالم جواب بده
کامنت قبلی ساعت حسنا بانو - ٤/٩/۱۳٩٢ - ۱٢:٤٦ ب.ظ جواب داد و کامنت منو ساعت حسنا بانو - ٤/٩/۱۳٩٢ - ۱:٢٤ ب.ظ
در صورتی که داره پشت هم جواب می ده ؟ سرچ کردی حسنا ؟بلد نبودی ؟
سوالت چی بوده؟
نمی دونم چرا حوصله ندارم برم کامنتهاش را ببینم
فعال شده.
اینقدر نفس تا صبح باهاش حرف زد تا دوباره قرص های کامپلکس اثر کرد و سری جدید دروغها شروع شد.
بچه ها مگه برای دادن شینگن حدود 6000 یا 7000 $ نباید بدی که بهت شینگن بدن ؟
خوب اگه این پول رو بدی و نری که پول رو ریختی دور
اونم کسی مثل حسنا که انقدر ...
نه مبلغش اینقدر نیست. هزینه ویزای توریستی یه مبلغ جزیی است. بسته به کشورش.
حسنا جوووون الان من بهت یاد میدم چی بگی.حداقل بگو از طریق یک اژانس یک تور گرفتیم با ویزای شینگن .این جوری ابرومندانه تره عزیزم.
اهان راستی مرخصی بهت میدن؟؟دوباره بازرس نیاد اذیتت کنه دروغگو جون.
خدا شفات بده عزیزم
آقای همه کار! را فراموش کردی گلریز جان؟
کلا خیلی دلقکه.اول اینکه به یک خانمی که بچه اش داره به دمیا میاد چرا نباید ویزا بدن؟؟مگه این خانوم به دولت خبر نداده که به این روش در حال بچه دار شدنه؟؟یعنی قرار این بچه رو تحت چه عنوانی ببرن اونجا و براش اقامت بگیرن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس اگر در یک کشور درست حسابی زندگی کنه و جزو اتحادیه اروپا باشه حتما و حتما بهش ویزا میدن برای اومدن و دیدن بچه.از طرف دیگه مگه ویزا گرفتن کشکه؟شما اگر یک بار ویزا بگیری و ازش استفاده نکنی برات یک امتیاز منفی تو پروندت به حساب میاد..برای خود من این مشکل یک بار پیش اومد.درسته که هرکسی میتونه برای شما دعوتنامه بفرسته اما باید مدارک حمایت مالی داشته باشه که نشون بده میتونه شمارو حمایت مالی کنه در مدت اقامتتون در اون کشور اون وقت این خانوم که به خاطر از دست ندادن کار و مشکلات مالی نتونسته تو همون کشور رحم اجاره کنه اومده ایران که یکی از دلایلش احتمالا هزینه پایین تر بوده چه جوری میخواد شمارو ساپورت کنه؟؟
خدا شفات بده حسنا.یک توصیه دوستانه لطفا اسم اون بچه بی گناه رو اسم اشغالی مثل نفس نذار که باعث ننگه.
گلریز مگه گفت به جاری ویزا ندادن؟
جاری اگر با مرد ایرانی ازدواج رسمی کرده باشه و ازدواجش را ثبت کرده باشه (که برای اجاره رحم در ایران این کار را باید کرده باشه) پاسپورت ایرانی می گیره و نیازی به ویزا نداره.
خوبه شش ماه پیش سه ماه تو ایران پلاس بود. اون دفعه چطور اومد؟
سلام به همه
بچه ها من فردا امتحان دارم برام دعا کنید
راستی حسنا جون فعال شدههههههه
بانو چقدر پس گذاشتی، صبر کن تا 10 هم که امتحانا تموم شه من فعال شم
پستهای ما حرفهای تکراری دروغگو خانم بود. به کارت برس. مثل کیانی آه حسنا نگیردت پروژه ات نمونه.
کیانی کجایی؟
بانو ۱۱:٠٠ ق.ظ - دوشنبه، ٤ آذر ۱۳٩٢عالی بود سورپرایزت حسنا جونم
راستی یه سوال الان ذهن منو مشغول کرد می گم در این مواقع مثلا همین بدنیا اومدن بچه ی جاری ، شما و خانوم اولی چیکار می کنید ؟ مثلا موقع بدنیا اومدنش که همه می رن بیمارستان شما دوتا هم با هم میرید ؟ یا میذارید اون یکی بره و برگرده بعدا تو میری ؟
پاسخ: بانو جون ممنون ازت من که میرم اصلا تحمل ندارم نی نی خانوم رو نبینم . خانوم اولی رو نمیدونم امیدوارم با هم روبرو نشیم
بانو جون خانوم اولی؟ ایشون اصلا کی هستن؟ مگه به جز حسنا ،خانوم دیگه ای بود یا هست که ما خبر نداریم
ضمنا چون مادرشوهر دل خوشی از جاری خارجکی نداره نمی ره بیمارستان. برادرشوهر اولی هم سرش با دوست دخترش گرمه و اصلا به فکرش نمی رسه بره. خواهرشوهر هم کار داره و نمی یاد . خانم اولی که اصلا وجود خارجی نداره که بخواد بره.فقط می مونه حسنا که برادر شوهر دومی به احتمال زیاد در مورد این مساله دست به دامن حسنا می شه
الان از کل فامیل به قول غنچه جون، حسنا ویزا گرفته که با نی نی بره. شما می گی کی می ره بیمارستان
یک چیز دیگه..کدوم رستوران درست و حسابی رفتی که بدون این که اسمتو بپرسند و به میز راهنماییتون کنند گذاشتند سرتونو بندازین پایین برید سر میز رزرو شده بشینید؟ نکنه از قبل قرار گذاشته بودی به دربون و گارسون ها یک چشمک بزنی که کارتون نداشته باشند! یا نکنه چون همسر خیلی معروفه همین که دیدنش همه فهمیدن که صاحب اون میز رزرو شده هستین؟
همسرت عادت نداره به رستوران درست و حسابی رفتن وگرنه بهت نمی گفت حسنا بلند شو زشته. چون می دونست گارسون ها محاله بذارند شما سر میز یکی دیگه بشینید.
هووووم.
رستوران معمولی هم باشه یک گارسونی تحویلت می گیره و به یه میزی راهنماییت می کنه.
چه برسه به این که از قبل هماهنگ شده باشه و مجلل باشه
بعدشم سزارین بین هفته های 38 تا 41 انجام میشه. صاحب رحم اجاره ای حتی اگر همین 5 شنبه هم وارد 38 هفتگی بشه اگر 2-3 هفته دیگه صبر می کرد اینجا تعطیلات کریسمس شروع می شد....بعد برای چی نوشتی "اگر دیرتر هم بود جاری جان نمی تونست بیاد"؟ یعنی تعطیلات رسمی هم بهش مرخصی نمیدن؟؟؟؟
اگر به قول دوستان کارگر رستوران و هتل و ... باشه این روزها سرشون شلوغ تره و تعطیلات کریسمس تعطیل نیستند.
در ضمن جاری جان اگر بچه اش قراره به دنیا بیاد قانونا بهش مرخصی تعلق می گیره. اینو تو کل اتحادیه اروپا مطمئنم چون قوانین کارشون شبیه. اصولا هرکسی حدود 5 هفته مرخصی در سال داره.
از یک ور کار این جاری جان طوری بود که یک مدت به کل ول کرد بیاد ایران دنبال دوا درمون (که در اروپا تحت پوشش بیمه است!) و مشغول تدریس خصوصی شد از یک ور دیگه اون قدر سرش شلوغه که برای به دنیا اومدن بچه خودشم نمیاد!
من هر چی فکرش را می کنم می بینم نمی شه یه بچه نوزاد و یه مرد بخوان جمع کنن برن سفر هوایی 5-6 ساعته.
تا کی می خواد بچه را ایران نگه داره؟ نوزاد را از کی می شه برای پروازهای طولانی برد؟
تجربه شخصی من از ویزای شنگن (لطفا نگید شینگن) اینه که تا بلیت برگشت رو نشون ندادی ویزاتو نمی دن. یعنی این طوری نیست ویزا بگیری نری.اگر بقیه بچه ها تجربه دیگه ای دارند ممنون میشم منم بدونم.
راستی حسنا برای چی منو رو از قبل سفارش دادی که اونجا سفارش ندین؟رستوران همینه دیگه که اصلا با هم بشینید و غذا سفارش بدین..نکنه فکر کردی اونجام مثل خونست که زودتر سفارش بدی زودتر آماده بشه؟واقعا تا حالا رستوران رفتی؟؟؟؟
می گه بعدش بلیط را باطل کردیم. این پولها برای همسر چیزی نیست که
ولی همونطور که یکی از دوستان گفت، ویزا بگیری نری، سفارت شک می کنه و براشون مهم هست که دلیل بیاری.
حسنا جان بنویس بنویس ببینم چند تا خانواده از هم میپاشونی
ما ها که همه مون سر خونه زندگی هامون هستیم حالا تو فکر کن درد مون میگیره
به فکر اون دختر بچه های ساده باش که دارن وبلاگ تو رو می خوانند
زن دوم نشید. اصلا خوب نیست.
راسنی من ویزای خارج هم گرفتم. عروسک و خونه بزرگتر از بزرگ و اینا ........
یکی از امتیاز هایی که سفارت نگاه میکنه تا ویزای شینگن بده اونم از نوع کسی که فامیل درجه 2 یا 3 هست
شخص در خواست دهنده است به شرایط مالی کسی هم که دعوتنامه فرستاده نگاه می کنند
این برادر شوهر دومی به احتمال یقین اونجا کار نداشته وگرنه یک سال اینجا نبود
جاری هم که معلوم وضع مالی خوبی نداشته که با یک جوون آس و پاس ایرانی ازدواج کرده
مثل اینکه بانو جان گفته خونه پدر و مادرش زندگی میکرده که معلوم خودشم اصلن وضع مالی خوبی نداره
هر چقدر اینجا مدارکی که سفارت ازت می خواهد کامل با گردش حساب خوب هم بفرستی باز به فرستنده دعوت نامه نگاه می کنند
و احتمال اینکه یک آدم معمولی با در آمد سالانه پایئن اون تو کشور های اروپایی به فامیل درجه 2 یا 3 ویزا بدهند خیلی پائین ....
بعد مگه اروپایی دیوانه اند که یک نفر بیارن پیش خودشون اونجا نفس میکشی باید مالیات بدی
بعد یک اروپایی که وضع مالی خوبی هم نداره تو رو بیاره پیش خودش خرجت بده
اصلن این روابط بینشون نیست
شمال که نیست همه با هم یک ماه تو یک خونه زندگی کنند
همسر هم که بیکار که نیست اینجا یک ماه بیزینس ول کنه بره کاسب هم باشه مغازه دار هم باشه کاسبی شو ول نمی کنه برای یک ماه
خونه اونها که احتمالا نمی رن. چون خونه ای در کار نیست. جاری پیش پدر مادرش زندگی می کنه.
شاید بخوان برن هتل.
خوب بانو جان برای چی بهش یاد میدیدی که چی بنویسه
حسنا دیگه انقدر نوشته رفتم شمال اومدم تهران خسته شده بود مامان آمد بابا رفت برادر شوهر بغلم کرد همسر بوسم کرد اشکام ریخت حالم بد بود بیمارستان بودم ....مغزش به مسائل دیگه نمیرسید ....
بهش یاد ندید
سرم گیج می رفت بس که رفت شمال آمد. گفتم بذار یه مسیر دیگه هم بره
حسنا پست جدید نوشته
میشه اینجا کپی کنید
ممنون میشم
بعد یک نکته حسنا ویزای شینگن گرفته !
اونم برای فامیل درجه 2 یا 3
حالا اگر فامیل درجه 1 باشه راحت تر
بگذارید بنویسه حسرت این چیز ها رو داره بگذارید خودش تخلیه کنه نهایت چند تا خانواده میریزه بهم
به جان خودم اگه بدونه ویزای شینگن چه رنگی هست چه بار کدی داره
برید ازش سوال کنید نمی تونه جواب بده ...حاضرم شرط ببندم
بعد اون خانواده هیچ کس ندارن فقط حسنا جان زن دومم باید بره
نه خواهری نه مادر شوهری نه خود جاری مادر و خواهر داره هیشکی به هیشکی ....فقط حسنا جان
بگذارید تو دنیای رویایی خودش خوش باشه هی توهم بزنه
غنچه من حس می کنم برای مسافرت اقدام کرده.
حسنا زن این مردک شده واسه این چیزا. تمام سعیش را می کنه که استفاده کنه. اصلا هم براش مهم نیست که دعواست، زن اول مردک را پرت کرده بیرون و .... تمام تلاشش اینه که از وضعیتی که هست نهایت استفاده را بکنه.
کسی چمیدونه فردا تو این زندگی هست یا نه. می خواد تا فرصت هست سفر خارجش را بره، آرزوی استخر مختلط به دلش نمونه. جلو خواهرهاش پز بده.
این خیلی مکار و عقده ای است.
دنبال سفر بوده و هست. الان هم تمام سعیش این هست که رفتن را عملی کنه. اگر نتونه مردک را راضی کنه، تنهایی می ره. اینقدر براش مهمه.
دل یک زن وفادار رو شکوندن ، روزهاى قشنگ جوانى یک دختر رو زهر کردن و خائن و بى وججججججججدان بودن ، جشن گرفتن هم داره
کصصصصصصاففططططططااااا
الان میرم همه کامنتها رو تأیید میکنم ،بگو نفس و على با هم بمیرند راست میگى ، یعنى الان همه کامنت من رو میخونند : لعنت به هرچى زن بى وجدان که خانواده ها رو إز هم میپاشونند
علی بیچاره را چیکار داری؟
نفس توهم زده. علی وجود نداره
yeki az badtarin chizha bray sefarat har keshvari ine ke kasi visa begire va nare! age dobare eghdam be gereftan visa bokone kheiliii ehtemalesh kame ke dobare behesh bedan!
onam zano shohar ba ham!
hamey in chiza bar migarde be masaele amniyati!
che visa schengen bashe! che base uk ya ireland!
همه این موارد هست. اما شانسی هم هست. اگر ویزا بگیری نری، یک امتیاز منفی هست برات. مخصوصا این که فاصله زمانی را باز می دن که بتونی بری. مثلا اگه می خوای دو هفته بری، یه ویزای سه ماهه می دن که برای دو هفته استفاده کنی.
پس دیگه بهانه مریضی و مشکلات جزیی کارساز نیست.
ولی باز هم ممکنه بدن. نمی شه بگی 100 درصد نمی دن.
اما به نظرم حسنا داستان دوبار ویزا گرفتن را دروغ می گه. شش ماه هست جاری رفته. تمام این شش ماه حسنا دائم درگیر ویزا گرفتن بوده؟ بیکاره؟
همین یکی را گرفته، فکر می کنه هنریه بگه دوتا گرفتم
سلام بانویی
دوستان
همه مکانها ، زمانها، اشخاص ، اتفاقات ، دیالوگها ، و احساسات نوشته شده توسط ایشون شدیدا تخیلی و غیر واقعیه و فضایی و کلی و مبهمه .
شوخی ها و زبون درازیها و جواب پروندن های فی البداهه حسنا که میخواد بگه من چقدر شوخ و بانمکم و چقد آروم وخونسردم از بی مزه ترین و چندش ترین توهماتشه !!
مکالمه های تلفنی طولانی دوتا دختر پسر دبیرستانی هم که تازه باهم دوست شدن به اندازه ور زدنهای این مرد خاله زنک نمی رسه . چرا ؟؟ چون کاملا غیر واقعیه و جزو تخیلات حسناست . شاید برای چک کردنش ساعتی یه بار تک بزنه که اعلام موقعیت کنه . اما """تلفن زد انقدر حرف زد که من هم خسته شدم خوابم برد """"" نه دیگه . چه دلبر شهر آشوبی هستی تو حسنا ....
خب بالفرض که رفتی خارج ، نباید واسه هزار و شونصد (! ) تا خواننده ات یه عکس از خارج و از نی نی جون یا از جاری و جاهایی که رفتی گشتی بذاری ... حالا اسم رستورانه به کنار ، جریانات ویزا گرفتن به کنار که فاکتور گرفتی ... از خونه جدید که دیگه کلن یاد رفت .
سلام ترمه جان،
ماشین را بگو. در یک جمله فروخته شد.
حالا مثل جریان ماشین و مسافرت اخیر و صاحبخونه و همسایه ها و اون پست های سریالی که وعده داد و .... می خواد جریان ویزا گرفتن را هم تعریف کنه.
از همین حالا شروع به نوشتن کنه، تا عید داستان تعریف نکرده داره. بماند که کلا دو ماهه که اصلا دیگه خانم دومی و بهار وجود ندارن
ببین خیلی خوبی جدی! من خیلی زن دوم بودن برام مهم نیست ولی این حسنا خیلی لج در آر دروغ می گه. من وبلاگ عسل خانومی رو می خونم و حداقل اون بامزه ست، یعنی طنزش خوبه. اما این هی جون جون می کنه آدم عقش می گیره. به قول خاااااارجیااااااا:
the more idiot u r, the more idiot u suppose the people
ایول از این نقل قول
چقدر بیکاری تو آخه
تو بازم اینجایی. تو که خیلی کار داری چرا؟
مطمئن باشین خانوم اولی نمیذاره بره خااااااارج!
و اونم نمیتونه بگه رفتم چون نمیتونه الکی چیزی تعریف کنه و خودشو ضایع کنه!
بانووی تو هم یه ماچ طلبت با این تحلیل هات
هر جوری فکر کنی نشدنیه.
بهار نره پیش عمه و عموش، حسنا بره؟
خانم اولی بذاره؟
عمه و شوهر عمه را چیکار کنند؟
مگر این که از این مدل جیمز باندی و هزار دردسر بخواد بره. البته این خیلی پررو هست، واسه این که امسال خیلی جلو خانم اولی کم آورده و جلو خانواده اش هم شرمسار شد که خونه و ماشین و همه چی را از دست داد، شاید در حد سک سک جورش کنه بره و برگرده.
و یک نکته مرموز دیگه هم اینه که باز هم طبق معمول حسنا از تاکتیک همیشگی خودش استفاده کرد و نام رستورانی را که پذیرای این دو کبوتر عاشق بود بر ملا نکرد. به پیتزا داود اشاره کرد ها، اما نام این رستوران مجلل باید در پشت پرده پنهان بماند.
جیران
جیران جان،
اون اوایل ساده بود از این سوتی ها می داد. الان نوشت رستوران سرکوچه به دو دلیل. هر کس اسمش را بپرسه بگه چون سرکوچه است نمی تونم اسمش را بگم. امکان هر گونه سوتی را بیاره پایین.
از اونطرف هم بگه چنین رستوران مجللی سرکوچه اونور رودخونه زیردرخت بید موجود است. ببین چه خونه ای اجاره کردم !!
" امسال من یک تکونی به خودم دادم و به فکر سورپرایز کردن برای سالگرد عقد افتادم "
از اونجایی که امسال هوا به شدت پسه و حسنا در اضطراب و استرس که مبادا شرایط طوری بشه پرتش کنن بیرون امسال ی تکون که چه عرض کنم به شدت داره تلاش می کنه مردک رو نمک گیر کنه که خدایی نکرده مردک ی همچین هوسی به سرش نزنه. بدونه که حسنا این زندگی رو دوست داره و به قول خودش از این زندگی ناامید نیست
همیشه در حال غر زدن و گریه کردن بود.
واقعا اولین باره که یه تکونی به خودش داده
بانو جون حالا می بینی مردک حسنا رو می بره خارج به شوهر خواهر هم نشون می ده و آسمون هم به زمین نمی رسه. از اونجایی که جنس های مذکر داستان حسنا با ی نگاه عاشقش می شن و بعد از چند دقیقه مساله رو کاملا درک می کنن و با آغوش باز ازش استقبال می کنن به احتمال زباد این یکی جنس بازمانده هم نه تنها از دیدن حسنا تعجب نمی کنه آرزوی خوشبختی و سعادت ابدی هم برای این دو کبوتر عاشق می کنه. فقط ی از همسرش و مردک گله می کنه که چرا این مساله رو از اون مخفی کردن همین.
حسنا که وأسه یه سوپر تلفنی ذوق مرگ شده بود حالا یک ماهه رفته خونه جدید و هیچ نکته ای از همسا یه های جدید و مسائل خونه جدید و مسیر جدید نیست مشکل ماشین هم که حل شده دست اینه و اقای همسر .... اصلا أثاث کشی وجود نداشت یا اگرم بوده تو این برهه زمانی نبوده از أولم خونه ای نبوده که بخواد پس گرفته بشه فقط یه مظلوم نمائی بود برای جلب ترحم بیشتر و توجیه برای ماشین نداشتنش .... دلم براش میسوزه چقدر کمبود و عقده داره و به خیال خودش زرنگه!!!!
بهار جان بود.
از پارسال می نوشت که باید خونه را پس بدم. متنها دیگه می ترسه از زندگیش و جزییات بنویسه دستش رو بشه.
هر چی می نویسه کلی سوتی می ده.
وگرنه قرار بود از اجاره کردن خونه و صاحبخونه بگه
از فروش ماشینش بگه
حتی سفر اخیر (که احتمالا تخیلی بود) هیچی دیگه نمی گه که بیش از این خراب نکنه.
ویزای کذایی رو گرفت و خبرش رو هم داد که اگه بنا به مصلحت لازم شد نیاد و ننویسه بگه رفتم مسافرت پیش نی نی. چطور ممکنه خانوم اولی و بهار اجازه بدن مردک این رو با خودش ببره. هرچند به وضوح مشخصه حسنا داره بیش از حد تلاش می کنه تا به طور کلی نقش خانوم اولی و بهار رو از داستانش حذف کنه و بگه دیگه نیستن ولی کدوم عقل سلیمی می تونه باور کنه که دیگه نباشن و به همین سادگی از زندگی حسنا حذف بشن که از این به بعد این دو کبوتر عاشق زندگی عادی و معمولی خودشون رو داشته باشن؟
خوش و خرم شدن زن و شوهر و خانم اولی هم در تحریم به سر می بره.
آخه مگه خانواده شوهر می ذارن اینطور بشه؟
اولا جا داره من هم به سهم خودم از 1500 نفر واقعی و غیرواقعی که زحمت کشیدن کامنت گذاشتن و برای بار دوم بازی حسنا رو خوردن تشکر کنم و بگم تا 3 نشه بازی نشه.
ی تبریک اساسی به بانوی عزیز بگم به خاطر هوش بالا و تحلیل های عالی و اینکه پیش بینی هاش رد خور نداره.
بانو جون، اون فیلم اسمش kuma است و آلمانیه و قسمتهایی هم ترکی ترکیه که زیر نویس داشت. فیلم مرد ۴ زنه یوتیوب رو که گفتی، الان دارم نگاه میکنم. چه قدر ناجوره. مرتیکه بی همه چیز.... http://www.kuma-film.com/en/trailer
مرسی عزیزم
لینک را دیدم. حالا باید سعی کنم اصل فیلم را پیدا کنم.
بانو جان خیلی خوب تحلیل می کنی ها، پیش بینی هات درسته، هم اون دفعه در مورد مسائل مالی هم الان
بانو جان در مورد مرخصی جاری اتفاقا من هم به همین فکر کردم که کجای دنیا نمی تونی برای چنین اتفاق مهمی مرخصی بگیری. والا اینجا برای اعیاد مربوط به فرهنگ خودتون هم می تونید درخواست مرخصی کنید و برید جشن بگیرید.
البته یک موضوعی هم هست. من نمی دونم برادر شوهر اینها کدوم کشور هستند، اما بعضی جاهای اروپا از لحاظ قانونی نمی شه راحت از رحم اجاره ای استفاده کرد برای تولد بچه. چون می گند سواستفاده از فقر و احتیاج مالی افراد هست و مشکل حقوق بشری داره. واسه همین نمی تونی بری بگی رحم اجاره کردم بچه ام داره دنیا میاد. اگه این کشورهایی باشند که من می دونم احتمالا برای اینکه گیر بهشون ندن باید بگند بچه رو اداپت کرده اند.
سحر جان،
مساله این نیست که شما بخوای برای چی مرخصی بگیری. لازم نبود دلیلش را بگن. حقش هست. میتونه بگه می خوام برم مسافرت. مرخصی استحقاقی است. دلیل نمی خواد. اصلا می خوام مرخصی بگیرم بخوابم تو خونه. به کسی ربطی نداره.
اوضاع مالی برادرشوهر درام است. خودش که کار درست درمونی نداره و یکساله که ایرانه. جاری هم برگشته پیش پدرمادرش زندگی می کنه. جایی که آدمها از 18 سالگی از خانواده جدا می شن، در 40 سالگی برگردی پیش والدینت یعنی اوضاع مالی زیادی درامه
شما بخون همسر خیلی وضع مالیش خوبه و برادر خانم اولی را هم تحت پوشش گرفته.
اما برادر خودش
"این بار دلم خواست که از مشکلات نگم و بذارم برای بعد ."
والا شما الان چند ماهی هست از مشکلات نمی گی و بیننده های سریال رو سر کار گذاشتی و پشت صحنه نشونشون می دی.
موضوعاتی می نویسه که هیچ ربطی به زندگیش نداره و نشه هیچ دروغی از توش درآورد.
کلا خانم اولی از داستان حذف شده هیچ اثری از مشکلات و حل مشکلات و مسائلی که این وسط وجود داره نیست. حسناست و شوهر مهربون و جشن سالگرد ازدواج و ....
اینقدر هم مشغول شوهرداری است که حتی به وبلاگش هم نمی رسه. مردم شوهر دارند، بچه دارند، شاغلند، هفته ای دوبار آپ می کنند. حسنا خودشه و مردکی که باید به یه زن و بچه دیگه هم سرویس و خدمات بده، می گه نمی رسم آپ کنم.
بگو نمی رسم دروغهام را جور کنم. مثل خ ... تو گل گیر کردم.
"گفت فکر نمیکردم برای من همچین کاری بکنی . تا حالا فکر میکردم برات مهم نیست."
نه حسنا و نه همسر هنوز این رابطه را جدی نگرفته اند و باور نمی کنند که احساسی در این رابطه وجود داره. هر موقع طرف مقابل کاری میکنه به همدیگه یادآوری می کنند که فکر می کردند مهم نبوده اند.
البته من فکر می کنم حسنا به قصد تاکید روی عشق و محبت رابطه اشون این حرف ها را تکرار می کنه، اما خیلی وقته که این تاکتیک لوث شده.
اااااا
پست جدید بود؟
سرسری خوندم فردا سرموقع بخونم بیام
شبتون بخیر موچ موچ
هر چی می گم موچ موچ
جواب می دی نوچ نوچ
ولی خودمونیم
سناریوت را بهتر از نفس نوشتی. چی بود اون سربازها و حوض آب و ... داستان نفس.
اساتید دانشگاه را فراموش کردی
حالا شانس من همسر هم پیله کرده بود تو کجایی چرا خونه نرفتی. گفتم خرید دارم هم میگفت هر چی میخوای بگو من میخرم .
یه گل رفتی بخری و یه غذا سفارش بدی همسر بهانه گرفت کجایی چرا نرفتی خونه؟
یه ماه می رفتی دنبال نقل و انتقال و مالیات، شهرداری، اسناد و ... برای انتقال خونه به نام خانم اولی همسر اصلا خبردار نشد.
چقدر ما را خر فرض کردی حسنا خرررررررررره
مردک خودش در ردیف اول مطلعین ماجرا بود. پرت و پلاهای حسنا را باور نکن. یکساله اینها درگیر مسائل مالی هستند. کامنتهای پستهای پارسال را بخونی همه چیز واضحه