ببخشید که نبودم و ننوشتم . جواب کامنتهای پست قبل رو هم کامل ندادم . با عرض معذرت هنوز تعدادی از کامنتها تایید نشدند .حالم خوب نبود . سه روز بدن درد و لرز داشتم . ضعف و بیحالی و تپش قلب هم اذیتم میکرد . در کل بیجون شدم.
نداشتن حال و حوصله و اعصاب هم که بماند . معذرت میخوام که خبری ننوشتم . همسر هم متوجه شده . خود خانوم اولی گفت. با همکاری پدر شوهر ومادر شوهر . پدر شوهر و مادر شوهر در جبهه خانم اولی هستند
حتما در موردش مینویسم . دیروز اومدم بنویسم . طولانی بود نصفه موند . سر فرصت همه رو تعریف میکنم . همسر علاوه بر عصبانی شدن و داد و بیداد کردن ، فعلا درحالت قهر به سر میبره
.تو باز داری قهر می کنی، تو باز داری ناز می کنی ... رفته خونه برادر شوهر اول . با من قهره با خانوم اولی قهره با پدر شوهر هم حرف نمیزنه و قهره . بهار هم به طرفداری بیجا از مامانش محکوم شده و با بهار هم قهره . معلوم نیست با خودش آشتی هست یا نه .
با همسر سوم آشتی است دنت وری
البته یک بار اومد برای تحویل گرفتن خونه جدید من . ولی در حالت قهر اومد و رفت .به خانوم اولی هم گفت که خونه رو برگردونه . مالیات و عوارض و هزینه های این نقل و انتقالات هفتگی را کی می ده؟
طبیعی بود خانوم اولی قبول نکنه. دارمت برو دارمت .... خانوم اولی دوست دارمت ...نازنین دست خدا می سپارمت در هر حال بگذریم . بعد همه رو مینویسم .
مامانم هنوز هست . دیروز کارگر دختر خاله ام و یک کارگر که مریم جون فرستاد اومده بودند و مامان بالا سرشون بود اشپزخونه و وسایل دکوری رو جمع کردند و بسته بندی شد .فقط یک سری وسایل دم دستی گذاشتند . دیشب با این که حال نداشتم خودم یک سری از وسایل کمدم رو که دوست نداشتم اونها جمع کنند ، جمع کردم
. امروز هم هستند تا بقیه کمدها جمع بشه . حس میکنم خودم اصلا جون بسته بندی و باز کردن و چیدن وسایل رو ندارم . اینطور که میبینم کار این دوتا خانوم تو بستن وسایل خیلی خوب بود . مامان گفت برای باز کردن و چیدن هم میان . بیان یا میان ؟ مامان چه حالی می کنه خورده لنگر انداخته کنگر، ده روزه خونه داماد شده مدیر اسباب کشی
ولی من دوست دارم خودم وسایلم رو بچینم . احتمالا بذارم جمع که شد برای هفته بعد مرخصی بگیرم و اسباب کشی کنم .
برای کامنتاها از همه شما تشکر میکنم . همه رو خوندم و شرمنده که فرصت نشد جواب بنویسم . حتما مینویسم و تایید میکنم .
با اجازه کامنتهای این پست رو هم میبندم چون فقط برای خبر دادن نوشتم
من نمیدونم یه زن دوم یواشکی که سالی یه بار مهمون داره و شوهرشم تازه هر شب خونش نیست چقدر وسایل اشپزخونه داره که یه روز دو تا کارگر و مامانش داشتن بسته بندیشون می کردن ؟ در ثانی این که ماشین مال خودش بوده یعنی با حقوق خودش خریده پس نمی تونه یه ماشین انچنانی باشه چند سالم هست که زیر پاشه هر روزم که شمال بوده باهاش یعنی یه ماشین داغون خسته که عمرا قیمتی داشته باشه بعد چه جوری میشه با اضافه این فسقل پول یه خونه بزرگتر خیلی بهتر تو یه محله خوبتر گرفت؟ از اونطرف کسی با شرایط حسنا خیلی خیلی باید احمق باشه که خونشو رهن بده بزاره بانک و اجاره نگیره !! حسنا یه عقده ای دروغگو . واسه خواننده های احمقش متاسفم
جالبیش اینجاست که اونها گفتند ما یکی را برای 6 می خوایم.
الان هم بهش گفتند خونه و مهریه ات را ببخش.
یعنی حسنا رفته خونه اجاره کرده واسه این مردک که بیاد کارش را بکنه وبره؟
نه مهریه ای، نه خونه ای، نه آبرویی، نه زندگی ای !!!
دلیل موندنش تو این حقارت و کثافت چیه؟
اون عکسی که اول وبلاگه banoohastam1.blogsky.comحسناست..؟؟
مشابهش هست.
کپی برابر اصل
می گی نه از سوگند خدابیامرز بپرس.
راستی سوگند چطوره حسنا جون.
هنوز شوهرش زنگ می زنه احوال سوگند در سی سی یو را بهت بده
خواهرش چطور؟ ای میل می زنه؟
وارش تو چرا اومدی اینجا فضولی می کنی ؟ کامنت دونیه باز ندیدی هول برت داشته نه؟من فکر میکنماحمق و بی منطق اونیه که به جای اینکه نقدش رو مودبانه مطرح کنه چشماشو می بنده و دهنشو باز میکنه و فقط توهین می کنه(اگه این وارش همون وارش وبلاگ حسناست باید بگم کامنت هاشو خوندم و برداشت من از کامنت هایی که اونجا می ذاشت این بود که 99 درصد نیمکره چپ و راست مغزش حول همین 6 می چرخه. اینقدر به این مساله اشاره می کرد و راجع به این مساله به حسنا سفارش می کرد که آدم از حرفهاش دل پیچه می گرفت. منطق وارش به 6 بنده . حالا هی بیا اینجا ادب و شعور نداشته ت رو نشون بده
به وارش
حالا تو چرا داری میسوزی ماداریم فضولی میکنیم به توچه
یه کم آب سردبخور
یه کم هم توش بشین خنک میشی
دیگه هم اینجا نیا که سوزش زیادبشه
بی منطق و بازهم احمق مطالب وب شما فضولیه تو وب مجازی دیگرون اگه هم نمیخواید نقد شید چرا قسمت نظرات گذاشتی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
چطور ما باید نقد بشیم، اما اونا نشن؟
ضمنا شما چند تا کامنت پایین تر خودت را معرفی کردی. نیاز به معرفی مجدد نبود. میزان شعور و عقل و فهم و درک و ادبت توی همون یکی معلوم بود. زحمت زیاد نکش
خارش خانوم عزیزم
اینایی که اینجا متاهلن قراردادی نیستن
رسمی هستن با بیمه بدنه و همه چی
حسنا اعتباریه اونم یه طرفه
شماهایی هم که این ازاین وبلاگ خوشتون نمیاد مجبور نیستین بیاین اینجا
جای شما ور دل حسناست وکنار دروغ هاش چادربزنین واصلا هم نگران زندگی خودتون وبچه هاتون نباشین
اما ما توموقعی که نگران زندگی واینده خودمون و بچه هامون هستیم کناربانوخواهیم بود
فرق ما باحسنا این که وقتی ازدواج کردیم هیچ وقت همسرامون واسی 6فقط مارونخواستن
اما حسنا رسما برای 6استخدام شد
وربطش به ایندگان ماست نمیخوایم دنیای مجازی که میشه ازش برای علم ودانش استفاده کرد برای دوران جاهلیت استفاده بشه واززن دوم بودن حرف زده بشه
وخیلی ازدخترهای ما حسرت این موجود وبخورن شاید یه روزی دختر من این وبلاگ وبخونه یعنی زندگی دخترم مربوط به من نمیشه که ازش مراقبت کنم
اینو برای بار چندم میگم تا وقتی که وبلاگ حسنا برای
عموم آزاد هست ما هم اون ونقد خواهیم کرد
وتا روزی که حرفای دروغش بر روی دخترهای ماتاثیر میزاره
جلوش میاستیم
ودروغ هاش ویکی یکی رومیکنیم
خوب احمق دنیای مجازیه حقیقی که بهش نمیگن حسنا تو وب خودش میتونه هر چیزی بنویسه اصلا به شما چه ربطی داره؟کجای کارش به ضرر یا منفعت شماست؟شمایی که همش از 6 دم میزنی اگه متاهلی و راست میگی نزار یه مدت شوشو جانت با 6 طرفت بیاد ببینم چه حالی میشی!!!!!!!!!!! اگه بعد یه مدت ننداختت جلو سگا بیا تف کن تو روم هه هه هه هه ها ها هاها
خوب احمق دنیای مجازیه حقیقی که بهش نمیگن

برای همین هم وقتی حسنا پریود بود همسر بهش سر نمی زد.
ما تو وب خودمون میتونیم هر چیزی بنویسیم
اصلا به شما چه ربطی داره؟
قسمت دوم حرفت را هم نفهیمدم. چه ربطی داشت. من و شوهرم زندگی مشترک داریم که بخشی از اون هم رابطه جنسی است. چرا باید خودم را از 6 محروم کنم ؟
حسنا با شرط فقط 6 و دخالت نکردن توی زندگی مشترک خانوم اولی و شوهرش پذیرفته که وارد معامله بشه. ربطش به سگ و تف و اینا چیه؟
رابطه جنسی من و شوهرم با رابطه جنسی حسنا و شوهرخانوم اولی فرق داره.
مثل این هست که من و شوهرم توی خونه غذا بخوریم یا بریم رستوران.
حالت اول زندگی من هست و حالت دوم زندگی حسنا. می ری رستوران غذا می خوری و پول می دی و می آیی بیرون. دیگه قرار نیست تو زندگیت دخالت کنند. قراره یه غذا بدن و پولش را بگیرند.
شده که ما غذا نداشته باشیم، اما باز هم می ریم خونه، با هم حرف می زنیم، زندگی می کنیم و ...
اما اگه رستوران غذا نداشته باشه که پا نمی شیم بریم رستوران بگیم اومدیم حالت را بپرسیم
سعی کردم با مثال قششششنگ شیرفهمت کنم. متوجه می شی چی می گم یا بیشتر توضیح بدم
من از حسنا اصلا خوشم نمی یاد چند بار هم براش نوشتم که دست از سر این خونواده برداره ولی برای من جای سواله شما چرا نوشته های حسنا را تفسیر می کنید ؟
به قول حسنا میان برگ اول و ته برگ سوم را بخون.
یادمه یه زمانی دوستم وبلاگ این رو بهم معرفی کرد
از بس دل و قلوه و بغل ماچ می زد وقتی با هم راجع به این وبلاگ حرف می زدیم میگفتم حسنا جون دل قلوه فلان شد خخخخ
تو پست قبلی یکی از بچه ها پست این هفته حسنا دل قلوه را پیش بینی کرده بود و معلومه حسابی کار دست حسنا داده
این هفته موند که چی بنویسه
یه پست طولانی نوشت بعد دید ای بابا این قسمت سریال را قبلا پیش بینی کرده بودن
هنگید طفلک
از همه بیشتر میدونید از چی دردم میاد؟خخخخ
از این که میگه یک حسنا هستم یک حسنای بد شدم یک حسنای بدجنس شدم
به خودش به عنوان سوم شخص اشاره می کنه
حال آدمو به هم می زنه
خیلى لذت مى برم از خوندن وبلاگت راستى پیزا داوود کجاست؟
نمی دونم.
کامنت بذار از حسنا بپرس.
این که دیگه بیماری خانوم اولی نیست سری باشه
راستی مامان واسی چی اومده ده روزه ؟
اومده بسته بندی شدن واسباب کشی و تماشا کنه؟
یا اومده ببینه دوماد شاخ شمشاد واسی دخترش چه گلی میکاره؟
حسنا ازاین همه تنهایی چی دیدی توحتی دلت واسی خودت نمیسوزه که این همه ارزش انسان بودن خودت وپایین اوردی؟
یه قسمت از قصه های مجید و بی بی
مجید شده بود مسئول کل بیل و کلنگ ها
حکایت مامان حسناست. شده مدیر بسته بندی اسباب کشی حسنا
یه حسی میگه حسنا داره رودست میخوره از همسر و خانم اولی
اگه همه حرفاش درست باشه احتمالا اونا باهم همدست شدن
طرف را برد دیسکو مستش کرد که از زیر زبونش حرف بکشه

پارسال تو سفر از زیر زبون شوهره کشیده چی به اسم خانوم خانوماست
امسال یه بار رفت خونه مادرشوهر که همسر باهاش نبود دوباره از زیر زبون خواهرشوهر کشید که ببینه تفاوت حرفهاشون چقده.
که بعدش هم گفت یه چیزایی به اسمش هست که من خبر نداشتم
انگار شوهره تو مستی هم باز همه را لو نداده
ای بابا حسنا اینا روکه همه میدونستن
یه چیز بهتر یه داستانی که تکراری نباشه میزاشتی
این چی خداییش برو عوض کن
همسر باهمه قهره
معلومه خونه های همسر شمارشش دست خانوم خانوماهست
که همسر میگه بروخونه روپس بده
میدونه دیگه نمیتونه چیزی به نامش بکنه
احتمالا بقیه ی مال واموال یابه اسم خانوم خانوما هست یا بهار جونمون
که همسر نه راه پیش داره نه راه پس
اگه اگه بازم اگه همسر یکم برش داشت سرخانوم اولی
میگفت حسنا بترمرگ سرجات من خونه رو ازخانوم خانوما
پس میگیرم
نه اینکه بیادخونه ی جدید و واست تحویل بگیره
پس دیدی حسنا همسر چقدر واست خوب نمایش بازی کرد
همسر تو رومیخواد اما بدون اینکه مالی به نامت باشه
یه خونه بود اونم ازت گرفت البته توسط نقشه خانوم خانوما
خانوم اولی دوست داریم
اگه بازم اگه همسر یکم برش داشت سرخانوم اولی
میگفت حسنا بترمرگ سرجات من خونه رو ازخانوم خانوما
پس میگیرم
تازه وارد دیگه باید اسمتو عوض کنی. قدیمی شدی.
پست پیتزا داوود رو خوندم
خب بدبخت اول خودت میرفتی بعدش یکی دیگه رو میبردی کالباس خوری
پست آخر هفته هم بامزه بود
چلا همه به حسنا حسودی میکنن؟بخاطر دو سه ساعت تو هفته؟
خدایی روت میشه به اون جنس نر،بگه همسر؟
تعریف همسر چیه؟
یک جمله درمیون هم نوشته همسر گفت اینجا کجا بود من را آوردی.
والبته هر وقت هم حسنا تب و لرز می کنه ی خبرایی هست . فکر نکنید مربوط به سرماخوردگی می شه ها نه از اون تب و لرزها که پشتش داستان هست که رازشو فقط حسنا می دونه
تو این هیری ویری!
نگو ساره!!
می خواد تخم دو زرده بکنه واسشون