همسر هم اون شب نبود . با بهار خونه مامانش بود و من بیشتر تونستم مراسم بچه ننه بودن و غصه خوردن رو به جا بیارم
پدر شوهر که عمل کرده بود مامان و بابا تماس گرفتند و احوالپرسی کردند . تهران اومدن هم بابا تماس گرفت و رفت دیدن پدر شوهر . تنها رفت و مامانم نرفت . یعنی دوست نداشت بره . شاید هم تقصیر من هست که این مدت هر چی میشه به مامانم میگم که این رو گفتند و اون رو گفتند و مامان هم دلخوریش رو اینطوری بروز میده
. در هر حال همسر گله داشت چرا مامانت نرفت . گفتم مامانم دوست نداشت بره .من هم جای مامانم بودم نمیرفتم تازه بدم هم نمیومد به بابا هم بگم که نره .تو هم اگر گله ای داری به خود مامان بگو چرا دیدن بابات نرفته
.من مثل تو نیستم که میگی به من بگو . من خوشحال میشم اگر هر گله و مشکل و صحبتی داری مستقیم به خود مامان و بابا بگی . همسر هم بس کرد و دیگه نه به من گله ای کرد نه به مامان گفت .واقعا فکر میکنه ما حوصله داریم و اعصاب اضافی. همه چیز خوبه فقط مشکل عیادت مامان و بابا از پدر شوهر هست
دیروز تو اداره حالم اصلا خوب نبود . بیحالی و سردرد و حالت تهوع انقدر اذیتم کرده بود که دوست داشتم فقط استراحت کنم و نمیشد . کلی کار سرم ریخته بود . هیچی هم نتونسته بودم بخورم . در اصل چیزی تو معده ام نمونده بود
. از شانس بسیار خوب قرار بود بریم خونه مادر شوهر . به همسر زنگ زدم اگر میشه نریم و حالم خوب نیست . انگار چی گفته باشم .گفت نخیر نمیشه تا حرف خونه مامانم شد تو مریض شدی و حالت خوب نیست و جون نداری .نکنه از شوق خونه مامانم اینا اینطوری شدی
انگار دست من بود که مریض شدم .خوبه خودش هم میدونه خونه مامانش اینها شوق داره ذوق داره آدم نرفته انرژی منفی میگیره
گفتم مثل این که تو حالت از من بدتره و خداحافظی کردم .
دوباره زنگ زدم گفتم حداقل من برم خونه تو هم بیا با هم بریم . گفت نه من دیرتر میرسم. بری خونه برگردی تو ترافیک میمونی .البته من از صبح لباسم رو برداشته بودم که مستقیم برم و اونجا عوض کنم ولی ترجیح میدادم که برم خونه و دیرتر برم . در هر حال از اداره رفتم و وقتی هم رسیدم به همسر زنگ زدم دیدم هنوز نرسیده . گفتم پس من هم زنگ نمیزنم نمیرم تو . اینجا هم جای پارک نیست . میرم خیابون بالایی پارک میکنم تو ماشین هستم تا تو بیای
. غر زد که چرا . گفتم هر چی بگی که تا تو نرسی من نمیرم حوصله ندارم . زودتر بیا . همسر هم رو دنده لج بود گفت راستی میگی بری بالا میخورنت . من هم جوابش رو ندادم
خداحافظی کردم . فکر هم کردم تنهایی برم چون اینطوری نی نی خانوم رو بیشتر میدیدم .ولی دیدم حال و حوصله ندارم و تنها نر م بهتره .در هر حال صندلی رو خوابوندم و دراز کشیدم و خوابم برد تا همسر تماس گرفت که جلوی در خونه هست .
تا برم و برم تو پارکینگ و بریم بالا هم انقدر غر زد خودش رو کشت . انقدر حالم بد بود حوصله نداشتم یک کلمه حرف بزنم . خوبه خودش هم دید جون ندارم . رفتیم و سلام علیک کردیم و تا من برم لباس عوض کنم ، دیدم مثل این که از رنگ رخساره من سر درون رو فهمیده . برام چایی نبات آورد . مامانش هم که غر زدن همسر رو ندیده بود فقط چایی نبات درست کردنش رو برای من و این که گفت حسنا حالش خوب نیست رو دید .افکار مادر شوهرانه به مغزش هجوم آورده بود بهانه میگرفت
.
حالا تا اون موقع نمیتونستم هیچی بخورم . تو اداره هم چایی خورده بودم و فایده نداشت .اون چایی نبات به معده ام سازگار شد یک دفعه برادر شوهر برام مسکن هم آورد . دیدم بهم ساخته یک دونه شیرینی هم خوردم. برادر شوهر سیب پوست گرفته بود تعارف کرد یک تکه سیب هم برداشتم خوردم . بعد دیدم معده ام خیلی سر سازگاری داره یک دونه موز هم خوردم. یک دونه سیب هم خودم پوست گرفتم خوردم .
خنده ام گرفته بود مادر شوهر باورش نمیشد حال من بد باشه . البته حق هم داشت حتما فکر کرده بود این که داره همه چیز میخوره
. گفت حسنا جون مثل این که حالت بهتره .گفتم بله تا قبل از این که بیام اصلا خوب نبودم ها الان بهترم اشتهام باز شده
اشاره به پیش دستی میوه من کرد گفت نارنگی پرتقالت هم بخور . واقعا داشتم خودم رو کنترل میکردم که نزنم زیر خنده . انقدر جالب گفت که تا عمق کنایه اش هم معلوم بود.ولی من دیگه زیادی به معده فشار نیاوردم اونها رو گذاشتم بعدا خوردم . خوب تقصیر من نبود گرسنه بودم هیچی نتونسته بودم بخورم خوشحال شده بودم معده ام یاری میکنه
برای شام هم خوراک مرغ بود . تجربه به من ثابت کرده که خونه مادر شوهر با احتیاط غذا رو بکشم. مخصوصا مرغ . چون معمولا مادر شوهر حوصله نداره صبر کنه تا مرغ بیچاره مغز پخت بشه . کم کشیدم و خوردم دیدم چه عجب خوشمزه شده . تشویق شدم که از خودم پذیرایی کنم بیشتر بریزم
بعدا فهمیدم خواهر شوهر از صبح اونجا بوده و خوراک مرغ هم کار اون بوده .جالب اینجا هست که مادر شوهر اصلا هم ناراحت نمیشه بچه ها سر غذا شوخی کنند و یا بگن خوب نبوده . خودش هم از شوخیهاشون میخنده حسابی . اعتراف هم میکنه همیشه که حوصله غذا درست کردن نداره . همین هست که بچه ها از مادر نا امید ،خودشون دست به کار شدند و همه از دختر و پسر آشپزیشون خوب شده
از نی نی خانوم بگم که ماشالله ماه بود ماه تر شده تپلی بامزه خوش اخلاق . ماشالله
آدم دوست داره قورتش بده . هنوز نرفته مادر شوهر پدر شوهر دغدغه این رو دارند که یک روز نبیننش دلشون تنگ میشه . بس که ماه و مظلومه . اصلا بچه بهانه گیری نیست
همه رو عاشق خودش کرده . بهار که انقدر دوستش داره عکس وا× یبر و صفحه اسمش رو نبر و ( اینطور که شنیدم ) صفحه موبایلش هم عکسهایی هست که نی نی خانوم به بغل هست . مرتب هم حواسش هست لباس تک تو دل برو نی نی که میبینه میگیره و خودش میبره با شوق و ذوق تنش میکنه و عکس میگیره . در کل عاشق دختر عموش شده . طفلک جاری چی میکشه از دوری دخترش
الهی زودتر درست بشه کارشون
میخواستم در مورد بهار هم یک چیزی بنویسم که پشیمون شدم ...... بگذریم. بعدا بگم بهتره به علاوه خواستم چند تا دستور اشپزی هم بنویسم که ننوشتم . نمیدونم حوصله دارید یک پست اشپزی بذارم شما هم از عذاها بگید و صفا کنیم یا نه
البته در مورد غذاهای کم کالری و در عین حال خوشمزه
بانو جان چرا پست جدید حسنا رو نذاشتین. کل این پست طولانی رو برای گفتن این جمله گذاشته بود که:
"از اونجایی که من کم مونده این روزها ترشی جات رو با نون سر صبحانه هم بخورم"
بللللللللللله بانو حسنا خانوم بارداره و بچه اش هم کاکل پسر وارث بابای لب گورش
بچه ها درست نیست من هی پیشگویی کنم هیچی بهم نرسه...سناریو عید حسنا این خواهد بود اگر از رو دست من نوشت که باید بهم یک دست چلو کباب بدین اگر نه مهمون من هستید.....از اونجا که عید موقع دید و بازدیده ملت هم جز یک خونه و خانواده برای مردک نمی شناسند اونم خانم اول و بهاره برای عیددیدنی خونه خانم اول میرن مردک هم باید باشه دیگه. از اون ور هم زن و شوهر دوتایی باید بازدید پس بدن از اونجا که در سناریوی فعلی خانم مردک رو خونه راه نمیده....حسنا میاد از این فرصت استفاده می کنه همراه همسر می ره عید دیدنی و اینطوری به همه معرفی میشه ولی خب قراره کسی آدرسشو ندونه اینه که هرجا می رن می گن بازدید ما نیاین ما آدرسمونو به شما نمی دیم! برای بازدید لطفا به خانم اول مراجعه کنید. با این وجود همه مسحور جمالات و کمالات نداشته حسنا میشن و اصلا هم بهشون برنمیخوره هیچ سوالی هم نمی پرسن براش میوه پوست می کنند و آجیل دون می کنند میذارن دهنش البته این همه فقط آقایون فامیل هستند خانوما متاسفانه همه از دم عقده ای هستن و حسودیشون میشه.....دیگه اینکه حسنا به زودی یک پست هوا می کنه ولی نمی گم چی چون نمیخوام ایده بهش بدم کاش اینجا رمزی بود حسنا نمی تونست بخونه.......
ایده را در کامنت خصوصی بگو. من تایید نمی کنم. بعد از این که پست مذکور هوا شد، کامنت را تایید می کنم.
بانو یعنی اگر قرار باشه در مورد یکی دیگه از این دست آدمها صحبت کنیم باید یه وبلاگ دیگه به اسم اون بزنی؟ خب مگه چقدر نقد در مورد یک پست تو وبلاگ حسنا میشه داد؟ بالاخره یه جایی میرسه که همه حرفها زده و نظرها تبادل شده، دیگه تا پست بعدی رو بذاره ، همه همینطور گیج و ویجیم، فکر نمیکنم اشکالی داشته باشه بقیه رو هم اینجا نقد کنیم
جریان چیه بانو، یه مدت کامنتها تاییدی نیست و بعد تاییدی میشه؟
هر وقت فعالیت کم می شه و به طور موقت تعطیل می کنیم، تاییدیش می کنم. این سه چهار روزی که من کمتر سر زدم، کامنتهایی گذاشته شده که جای تامل داره و اگر همینطور ادامه بدیم فکر کنم سر از فیس بوک هیلاری کلینتون دربیاریم. البته این را اضافه کنم که من وبلاگهایی که اخیرا درموردشون بحث می کردید نمی شناسم و نخوندم. قبلا یه بار اینجا به دلیلی صحبت نورا شد، که یه کم آرشیوش را نگاه کردم.
زقتم یه دوری تو این وبلاگهای معرفی شده زدم و چند تای دیگه وای خدایا ، گور گیجه گرفتم دیگه
آخ جون آخ جون

آخ جون اول به خاطر اومدن بانو
آخ جون دوم به خاطر تاییدی شدن کامنت ها. تایید شدن کامنت = خونده شدنشون توسط صاحب وبلاگ
بانوجون لطفا درایام تعطیلات وبلاگ وتعطیل نکن
اینجاخونه مجازی خیلی ازماهاست که روزی چندبارمیایم سرمیزنیم.حداقل بیایم دیدوبازدید وعیدمبارکی
وای کیانی جون خوشحالم که خوشت اومد.
من عاشق اون قسمتشم که می گه:
ایمان من در حلقه ی هندسه ی اندام توست...
بین این همه آهنگ غصه دار و جدایی و بی وفایی یا این آهنگ های شاد سطحی که قربون لب و لوچه ی طرف می رن، این یکی از قشنگ ترین ها بود به نظرم که خیلی هم باوقار بود.
سلام به همه دوستان.


در حالی که قبلا افتخار نمی داد به تکتم سر بزنه، چی بشه و با چه منتی بره اونجا. 
می خواد واست کادو بیاره. می شه یه صندوق پستی اعلام کنی کادوهاشون را به صندوق پستی ات بفرستن؟
یاسمین جان انشاله که پدرتون قرین رحمت الهی باشند.
نارین جان، خدا مادرتون را رحمت کنه و سایه پدر را بر سرتون نگه داره.
از همه دوستانی که زحمت کشیدند و کامنت گذاشتند متشکرم. از دوستانی هم که حواسشون به نوسانات تاپیکها و کنترل اون هست، ممنونم. ایشاله که برای اونها هم خوشی باشه و سلامتی
عید نزدیکه و همه سرشون شلوغه. البته به غیر از زنان دوم که به قول لالا جون سرشون خلوت می شه
حسنا جون هم داره پاچه خواری تکتم را می کنه، که کمکش کنه پست آشپزی بذاره. همسایه ها یاری کنید حسنا وبلاگ داری کنه.
برای پست آخر تکتم سه تا کامنت در سه ساعت متفاوت گذاشته !! هر یکساعت یه بار می ره پاچه خواری
واسه پست آخر پیش ساخته هم که کامنتش نهایت ادب حسنا را نشون داد. افتخار خوانندگانش این بود که ما از این که حسنا مودبانه بهمون دروغ می گه و مودبانه احمق فرضمون می کنه، خوشحالیم که خدا را شکر این یه قلم هم به فاک فنا رفت ...
من یه سوال دارم اگر کسی یادش هست لطفا جواب بده. حسنا وقتی فرانسه بود برای یکی دو تا از دوستاش کامنت گذاشت، آیا کسی می دونه برای کی بود؟ منظورم بین 12 تا 16 دی هست.
در مورد اینجا هم فکر می کنم تا 15 فروردین رونقی نداشته باشه. به نظرتون کاملا تعطیلش کنیم و بریم بعد از عید بیاییم، یا این که همینطور باشه؟
حسنا آدرس به مادرشوهر خواهرشوهر برادرشوهر ندادی، امسال عید طبق کشون به چه مقصدی انجام می شه؟ عیدیهای پدرشوهر برای عزیز دلش حسنا، کادوهای عزیزم جاری و برادرش که در غم فراق حسنا روز و شبشون یکی شده، خواهرشوهر هم که به خاطر یه سری مسائلی که من اینجا نگفتم
والله من هیچ پشیمونی تو رفتار نورا نمی بینم جز نیاز به جلب توجه شدید از طرف هر مردی حالا میخواد همکلاس دانشگاهش باشه که کلی ازش کوچکتره یا به حاجی پا به سن گذاشته و برای جلب توجه از هیچی دریغ نمیکنه حتی اینکه راننده شرکت نظرش در مورد اون چیه براش مهمه زمانی هم که دوست مردهای سابقش بهش اس میدن کلی قند تو دلش اب میشه من اینا رو نشونه پشیمونی نمیدونم!در ضمن نورا تو یه خونه کوچیک تو یه محله خیلی متوسط ساکنه و خودش توهم پولداری و با کلاسی داره
مینو جون اهنگت حرف نداشت...صدبار گوشش دادم...بازم ازین کارا بکن ...مرسیییییی
دوستان به نظرم صحبت از وبلاگهای دیگه که هیچ ربطی با زنان دوم و حسنا و .. ندارند مطرح کردنش اینجا بی معنی و انحراف از هدف اصلی است.
به نظرم کار شوالیه هم همینه که اذهان رو منحرف کنه!
نورا و شنای و اینها چه ربطی دارند اخع!
منم وب زن رنگین کمانی رو میخونم هم وب سابق هم الانش بنظرم اطلاعات غلط خیلی میده وگرنه اینهمه ادرس میده نمیترسه کسی بشناسش واقعا برام جای تعجب داره مگر اینکه دلش قرصه شوهرش بفهمه کارش نداره اما درمورد شخصیتش اوایل خوندم حس کردم همش تو مادیات همش تو پز دادنه الانم هم هست گرچه خودش میگه نیست اما یه چیزی درموردش مطمئن شدم وقتی نوشته هاشو درمورد روزای دانشگاهش خوندم اینه که این خانم بشدت نیاز داره جلب توجه کنه برای مردا بشدددددت از توجه مردا به خودش ارضا میشه بنظرم مشکل روحی داره که ریشه در بچگیش و موقعی که تو خونه پدر بوده داره یه چیزی خیلی جالبه از ایشون برام اگر دقت کرده باشین اگر دوربرش زنای باشن که مردا بهشون توجه کنن بشدت حسودی اون زنا رو میکنه چشم دیدنشونو نداره و اونا بی کلاس و بدقیافه و..میدونه جالترش اینه توجه یه مردو به زنای دیگه تعبیر به هوس میکنه اما اون نگاه رو به خودش تعبیر به عشق وعاشق سینه چاک
اول ازبانو جان عذرخواهی میکنم که درباره وبلاگهای دیگه مینویسم
بی نام عزیز
هرکدوم ازماها بنوعی میخوایم جلب توجه کنیم این توذات ما ادمهاهست تودنبای مجازی دیگه به طریق های مختلف این نمایاندن خودش رونشون میده همین شنای با خوب نشون دادن خودش حسنا بابهترین زن دوم بودن خودش ونورا هم با تعریف ازپول زیبایی وظاهرازخودش تعریف میکنه
کاری به جلب توجه کردن ونشون دادن نورا ندارم برای من شهامت نورا قابل توجه هست اگر امارها رومطالعه کنید متاسفانه هستند خانمهای متاهلی که با مردان مختلفی رابطه دارند نورا خودش فهمیده که اشتباه کرده وداره به اشتباهش اعتراف میکنه وپشیمون هست این مهمه که فهمیده روابط اینچنینی مضروخطرناک هست حالا درکنارش ازخودش هم تعریف میکنه مثل برخی ازمادرهای نی نی سایت یا زن دومی ها یاحتی مثل برخی ازماها
هیجکس کامل نیست وهمه ماها اشتباهاتی رو درزندگی داریم اینکه شهامت پذیرفتن اشتباهاتمون رو داشته باشیم مهم هست
البته این رو نذارید بحساب اینکه ازنورا خوشم میاد نکته قابل توجه وبلاگش بودکه گفتم وگرنه اون وشنای هم مثل حسنا وشیدا یانفس توهم بهترین ونیکوکارترین زن ایران رودارند
فاخته عزیزشما وبلاگ قبلی شنای روخوندین ؟ اونجا که حرف ازهمسراولش میزنه ؟ شمازن هستی خیلی راحت میتونی عشوه هایی که باعث تحریک یه مردمیشه وقتی زنی ابرازمیکنه رو متوجه بشی ایشون توازدواج اولش خودش دلش خواست وجلب توجه کرد تا زن اون دکترشد بعدازبازگشت دوست پسرش یادش افتاد که عاشق هست ودنبال یه پسرجوان ومجردراه افتاد علاوه برخالی بندی هایی که مینویسه ارتباط اون بانفس وتایید نفس خودش نشون دهنده ذات پنهانی اون هست برخوردهایی که با مادرشوهرش که همین تک پسررو داره کامنت هایی که توی همین وبلاگ یه زن ازش خوندیم همه بیانگرشخصیت دورو وقصه پرداز ایشون هست فاخته جان شما معلم وراهنمای یک جامعه هستید ومهمترازهمه راهنما وراهگشای نسل بعدی زنان این جامعه هستید خودتون بهترازهمه با کمی توجه بیشتر میتونید صداقت وعدم صداقت زنهارو دریابید
اینم بگم من نمیخوام باشما بحث کنم برای راست ودرست بودن واقعیت زندگی شنای یاهرکس دیگه ای که تودنیای مجازی مینویسه وشماروفهمیده تروبالغ ترازخودم میدونم که درپیش شما حرفی بزنم ولی واقعیتش روبخوای دوست عزیز دراین دنیای مجازی ادمها اکثریت نقاب دارند
آشنا جان از چه نظر ایشون درست گفته ؟
شنای اصلا کاری به زندگی زن دیگه نداشته و نداره ..عزیزم چرا فکر می کنی اگه یک زن بنا به دلائلی نتونه با مردی زندگی کنه مجبوره تا ابد بنا به تعهداتی به اسم ازدواج با اون مرد زندگی کنه ؟ اونم ازدواجی که توام با اجبار خونواده بوده ...
گلم درد ما اون دسته زنهایی هستن که به هم نوع خودشون رحم نمی کنند . براشون هیچ خط قرمزی وجود نداره . راحت وارد زندگی یکی دیگه میشن و تنها چیزی که می بینند هوا و هوس کثیفشون هست .
بگو ببینم اگر من یا تو به جای شنای بودیم چه کار می کردیم ؟ واقعا چکار می کردیم ؟
تا کی باید این باور بین ما باشه که به زور دخترهامون رو شوهر بدیم ...؟ تا کی باید مجبورشون کنیم اونچه رو نمیخوان به زور بهشون تحمیل کنیم ؟
مگه هزاران طلاق بخاطر عدم تفاهم و ...رخ نمیده ؟ اینم یکی مثل بقیه
ببینید مشکل اصلی ما قوانین غلط کشورمون هست !
تا وقتی به چند همسری وجه دینی و قانونی بدن اوضاع همینه که هست !
مردها هر غلطی بخوان می کنند زن های هوس باز هم به اسم دین و ....مثل زالو خوشبختی یک زندگی رو می مکند !! و بعد تازه یادشون می افته تک همسری باید وجود داشته باشه و این زنهای اول هستن که باید از صحنه زندگی مشترک بیرون برن !!!
منم با فاخته موافقم وبلاگ شنای پره خالی بندیه اما حداقل ترویج فساد نمیکنه و بیشتر خیرخواهی و نوع دوستیشو به رخ میکشه حالا که بحث به این وبلاگها رسید منم نظرم رو میگم نمیدونم شماها وبلاگ خاطرات نورا یه زن رنگین کمانی رو خوندید یا نه؟به نظر من خیلی خطرناکه یه زن از خود راضی که روزی هزار بار از تیپ و هیکل و قیافش تعریف میکنه امکان نداره یه جا بره مردا بهش توجه نکنن گ دنبالش نباشن با اینکه متاهله و یه بچه داره اما در ان واحد با چند تا مرد متاهل دوست بوده هر چند الان میگه بهم زده امااصلا پشیمون نیست و افتخار میکنه تازه میگه شوهرش بی نهایت عاشقشه قشنگ معلومه حرفاش دروغه اخه
کدوم ادم عاقلی میاد تو وبلاگش با اسامی واقعی فک وفامیلش خاطرات روزانشو مو به مو تعریف میکنه حتی شبهایی که با شوهرش 6داره هم با افتخار میگه و خواننده های اقاشم براش کامنت میذارن!هر کیم نظر مخالف بده میگه به من حسودی کردن البته از اعتماد به نفس به شدت کاذبشه وگرنه ابروی تتو و خط چشم خلیجی و گوش چند سوراخی و ارایش غلیظ الان قشنگ خزه اما خب دوستمون خیلی به خودش مینازه به نظر من کسی که با وجود شوهر و بچه میاد از توجه هر روزه مردهای غریبه ومتاهل میگه یا همش در مورد مسایل جنسی حرف میزنه خیلی خطرناک تر از امثال خیلی هاست که اینجا ازشون حرف میشه یه چیزی تو مایه های شیدا یه زندگی کثیف با یه خوشبختی کاذب لطفا بچه هایی که این وبلاگ رو خوندن نظرشون رو بگن
سلام
دوستان سلام بانو نیستی؟انگار یک جوری معتاد شدیم به جواب هات بیا انگار دیگه حوصله ندارم بدون بودنت بنویسم خوب منم بروم بقیه خانه را تکان بدهم
موفق باشی مهمتر آن که خسته نباشی
فاخته جان باعرض معذرت
شنای رو منم خوندم ومثلا دوست من هم هست ولی رک بگم یک درغگوی قهارهست درسته که وبلاگ یه زن تند میره ولی درمورد شنای درست گفته البته بنظرمن درموردبقیه زن دومی ها هم درست گفته با ادبیات خودشون حرف زده :
میدونید ادم جایی می رسه که خسته می شه از این همه داد زدن در گوش این مردم .
درد داره ازین همه مشکل و بهشون اگاهی می ده و اخرم هیچی .
و بهترین کار اینکه بشینی رو صندلیت ، شکلاتتو بخوری و حماقت دیگرانو تماشا کنی و اخرم بهشون لبخند بزنی .
لبخند تلختو .
لبخندی که پر از بغضه .
بعضی خنده ها انقدر تلخند که قهوه هم پیشش شرمنده می شه
سلام دوستای عزیزم
بخصوص الهه و ایناز
این چند روز روزهای خوبی برام نبود ، البته به اینجا سر می زدم ولی حالی برای کامنت نبود ، از طرفی اینجا کامنت گذاشتن هم داره بی معنی می شه
فندق واقعا با جراحی لاغر شد؟؟؟ جالبه. ادم حالش بد میشد از خوندن وبلاگش. پر از فخر فروشی بود. تمام مدت داشت در مورد مارک لباسش و متراژ خونش حرف میزد.
عزیزمبانو (به سیاق عزیزمجاری!!!) وقتی نیستی ها... این جا اصلا یه جوریههههههههههه
شوالیه جان من اصلا وبلاگ یه زن رو قبول ندارم چون خیلی تند رفته . هدف ما مبارزه با زنهایی هست که یه زندگی رو خراب کردن و این مساله رو یه امر عادی جلوه میدن ..رک بهت بگم شنای از دوستان وبلاگی منه و هزار درجه با اونچه یک زن راجب ایشون نوشته متفاوته ..یک دختر مودب و رقی القلب که بنا به دلایل شخصی از شوهرش جدا شده و با خواستگار اولش زندگی کرده این کجاش نادرسته ؟ به نظر من این تند روی هست و ما نباید به کسی که در حق هم نوع خودش جفا نکرده بیخود انگ بزنیم . شوالیه فراموش نکن من و شما هم بری از اشتباه نیستیم
اوکی ممنونم براش ایمیل زدم الان
http://mardanemylife.blogfa.co
اﻳﻨﻢ ﺟﺎﻟﺐ ﻣﻴﻨﻮﻳﺴﻪ و ﺯﻧﺪﮔﻲ ﻋﺠﻴﺒﻲ ﺩاﺷﺘﻪ و ﺩاﺭﻩ
ﺳﻪ ﻧﻘﻂﻪ ﺟﺎﻥ ﺑﺮاﺵ اﻳﻤﻴﻞ ﺑﺰﻥ ﺗﺎ اﺩﺭﺱ ﻭﺑﻼﮒ ﭘﺴﺮﺵ ﺭا ﺑﻬﺖ ﺑﺪﻩ ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺘﻮﻧﻢ
http://zanhe205.persianblog.ir/
فﺎﺧﺘﻪ ﻣﻦ ﻧﻤﻴﺸﻨﺎﺧﺘﻤﺶ! ﺗﻮ ﻭﺑﻼﮒ ﻳﻪ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩﺵ ﺧﻮﻧﺪﻡ! اﻭﻥ ﺭاﺳﺖ ﻣﻴﮕﻪ ﻳﺎ ﺗﻮ! اﻳﻦ ﭼﻴﺰاﻳﻲ ﻛﻪ ﻳﻪ ﺯﻥ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩﺵ ﻧﻮﺷﺘﻪ ﻛﻪ اﺯ ﻫﺮ اﻭﻳﺰﻭﻥ وﺧﻮﻧﻪ ﺧﺮاﺏ ﻛﻨﻲ. ﺑﺪﺗﺮﻩ اﮔﻪ ﺭاﺳﺖباﺷﻪ! اﻳﻨﻢ ﻟﻴﻨﻜﺷﻪ ﻛﻪ اﻭﻝ ﻛﺎﻣﻨﺘﻢ ﮔﺬاﺷﺘﻢ
ﺣﺮﻑ ﻛﺪﻭﻣﺘﻮﻥ ﺭا ﺑﺎﻭﺭ ﻛﻨﻢ!!!!!!??????????
خب اگر آدرس فندق رو دارید برای ما هم بذارید
شوالیه جان شما به شنای چکار داری ..اتفاقا اون دختر خیلی خوب و فهمیده ای هست داره زندگیش رو می کنه و زندگی کسی رو هم خراب نکرده لطفا هر خصومت شخصی داری پای شنای رو پیش نکش من اغلب اینجا رو خاموش میخوندم و خاموش می خونم درست نیست جز محدوده آویزونهای خونه خراب کن به هر وبلاگ نویسی گیر بدیم
ﺁﺭﻩ ﺁﺩﺭﺳﺶ ﺭا ﺗﻐﻴﻴﺮ ﺩاﺩﻩ و ﺩﺭ ﻭﺑﻼﮒ ﺩﻳﮕﻪ اﻱ ﻣﻴﻨﻮﻳﺴﻪ ﻋﻜﺲ ﭘﺴﺮﺵ ﺭا ﻫﻢ ﮔﺬاﺷﺘﻪ و ﺩﺭ ﺗﺪاﺭﻙ ﺭﻓﺘﻦ اﺯ ﺧﻮﻧﻪ ﻣﺎﺩﺭﺷﻮﻫﺮﺵ ﺑﻪ ﺧﻮﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﻫﺴﺖ.
ﺑﺎﻧﻮ ﻳﻚ ﺳﺮﻱ ﺑﻪ ﻭﺑﻼﮒ ﺧﺎﻃﺮاﺕ ﻣﻦ ﺩاﻳﺎﻧﺎ ﺑﺰﻥ اﺯ ﻭﺑﻼﮒ ﻳﻚ ﺯﻥ ﺑﺎﻫﺎﺵ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪﻡ ﻣﻂﺎﻟﺒﺶ اﺯ ﻫﺰاﺭاﻥ ﺯﻥ ﺩﻭﻡ ﺧﺎﻟﻲ ﺑﻨﺪﻱ ﺗﺮﻩ!
یه ترم دیگر خواندیم و امتحان دادیم و ترم جدید ثبت نام کردیم و تو هنوز هستی حسنا
بانو جان, خسته نباشی.
ننوشتم آنچه قرار بود بنویسم. کلی بگم یکجورایی ناموزون بود, دراماتیک بود. خیلی سرم شلوغ شده!
اسباب کشی مهلتمان داد شاید یک حرکتی زدیم.
بچه ها کسی میدونه فندق همون ریحانه از وبلاگ من و فصل سوم زندگی چرا دیگه آپ نمیکنه؟ نکنه آدرس وبلاگشو تغییر داده
ممنونم نارین جان ، خداوند مادر نازنین شما رو هم رحمت کند
مرسى ایناز جان ، خدا رفتگان شما رو هم بیامرزد
مهصا جان خوبی؟
بانویی سلام الان جواب کامنت آخرم رو دیدم مرسی
.آبیاری گلها هم که
نکتۀ کلیدی این پست معدۀ حسناست و واقعآ لطف کرد باخبرمان کرد از این مهم!
ممنونم از همه
رفتگان همه روحشون شاد
یاسمین جون خدا پدرتو بیامرزه
شادی جون و آیناز جون دقیقا همینطوره.هستن فقط دیده نمیشن.کاش می شد دید تا این همه زشتی باعث ازار نشه
امشب این آهنگ بسیار زیبا به دستم رسید... اگر خواستین دانلودش کنین و گوش بدین. خیلی دوسش دارم.
یاسمین جان
خداپدرشما روبیامرزه
ایشالله سال خوبی درپیش داشته باشین دوستان عزیز
نارین جون
اگه گفتم آدمهای بد، درواقع فقط یک اصطلاح بود درمقابل آدمهای خوب
وگرنه، نمیشه گفت زنهائی که حاضر میشن زن دوم بشن و مردهای دوزنه و خائن، ذاتا آدمهای بدی هستن
عوامل زیادی دست به دست هم میدن و شرایطو طوری فراهم می کنن که زنی مثل حسنا و پری رفتار می کنه و مردی، مثل شوهرهاشون
از همه مهمتر خانواده هاشونن و بعد جامعه و فرهنگ مردسالار، عدم آموزش درست اخلاقیات، قوانین ناکارآمد و ...
مثلا همین پری رو درنظر بگیر، یکبار که به وبلاگش سر زدم از مادرش نوشته بود که ظاهرا هیچ مشکلی با زندگی دخترش و کار غیراخلاقی که دامادش با زن اول کرده، نداره
دختری که همچین زنی تربیت می کنه نمی تونه به اندازه دختری که یک مادر فهمیده و بااخلاق تربیت کرده، عزت نفس و بینش انسانی داشته باشه
حالا بگذریم که مادر پری هم خودش یک قربانیه و اگه به اندازه کافی آموزش ندیده و درک درستی از اخلاق و انسانیت نداره، تقصیر خودش نیست
مرسى شادى و خاتون عزیز
:قلب
نارین جون و یاسمین جون
خدا پدرانتون رو رحمت کنه. انشالله که با تربیت چنین دخترای فهمیده ای جاشون تو بهشته
یک زن عزیز

خوشحالم که زندگی خوبی داری، همیشه شاد و سلامت و خوشبخت باشی
قورباغه سبز عزیز
تصمیم درستی گرفتی خوشحالم که الان آرامش داری و راضی هستی. موفق و شاد باشی و به زندگی آرومی که لیاقتشو داری برسی
اگه اشتباه نکنم غنچه جون هم برامون نوشته بود که تجربه یک زندگی مشترک ناموفق داشته ولی ازدواج دومش موفقه و خیلی راضیه
خیلی مهمه که اگه در شرایط سخت قرار می گیریم، از چاله به چاه نیفتیم و بتونیم تصمیم درستی بگیریم
یاسمین جون
خدا پدرتو بیامرزه
بانو خوبی؟ خسته نباشی با خونه تکونی
نارین جون
باید به پدرت افتخار کنی
آدمهای خوب توی دنیا زیادن ولی دارن زندگیشونو می کنن و نیازی نمی بینن خوشبختی خودشونو جار بزنن
آدمهای بد که به خاطر نوع زندگیشون مجبورن توی لاک خودشون فروبرن، از تنهائی به دنیای مجازی پناه میارن تا از شاید از دیگران تاییدی بگیرن
سلام به بانو و همه دوستان عزیز
باز هم روزهاى خوب ماه اسفند اومد که با خودش یک شلوغى و هیجان شیرینى رو همراه داره ، اگه کمى دقت کنید صداى پاى بهار خانم رو میشنوید ، یاد بچگیهامون بخیر ، روزهاى رنگى و بیخیالى کودکى ، چقدر هیجان داشتیم براى تعطیلیهاى نوروز ، چقدر لباس و کفش نو دلمون رو خوش میکرد و شمردن هر ساعت عیدیها وقیافه خندان پدرم که با گفتن این قدر پولهات رو نشمر از مقدارش کم میشه سر به سرم میگذاشت ، امسال پاییز من پدرم رو از دست دادم حالا بهتر از هر زمانى میدونم که زندگى خیلى بى ارزشتر از اون هست که بخواهیم دلى رو بشکونیم ، قدر عزیزانمون رو که در کنارمون هستند بیشتر بدونیم ، این سالهاى عمر در چشم به هم زدنى میگذره امیدوارم همه ما طورى زندگى کنیم که وقتى در استانه کهنسالى قرار میگیریم از مسیرى که طى کردیم پشیمون و شرمنده نباشیم .
خواستم حاضری بزنم بگم هستم فقط خستم و کامنتها رو میخونم
نارین جان
خدامادرت وبیامرزه
پدرتوواست حفظ کنه
بازم هستن مردهایی که مردباشن چون ماداریم درمورداین ادمهای هرزه صحبت میکنیم واسی همین فکرمون به اینجاکشیده میشه که دیگه ادم خوب وجودنداره
اگه اینطوربودالان سنگ روسنگ بندنبودعزیزم
یک حسنا بانو هستم ۱۱:٠٠ ق.ظ - یکشنبه، ٤ اسفند ۱۳٩٢
وای تکتم جونخوشمزه من شدیدا منتظر هستم فردا بیادنیشخند راستی اجازه دارم تو پست اشپزی از غذاهات اسم ببرم و سالاد شور؟چشمکماچ
پاسخ: چرا که نه عزیزم؟ قلب
تکتم - ٤/۱٢/۱۳٩٢ - ۱٢:۳۳ ب.ظ
قراره واسه تکتم تبلیغ کنه و اسمش را بیاره، اونم بهش دستور غذا بده تا بچپونه تو وبلاگش
حسنا بانو
شنبه ۳ اسفند ۱۳۹۲ ۲۳:۱۵
منو همسرت تولدمون یه روزه
انشاالله به آرزوهات برسی و البته لبخندات واقعی باشه
پاسخ:
عی ولاتولدت موبارک
فدات
این در وبلاگ http://yezan1366.blogfa.com/ نوشته حسناست ؟.پس چرا از تولدش تو وبلاگش خبری نیست .
بانو یکم به وبلاگتون بوی خوشبختی بدید .دوستان عکس لب تاپ شون رو گذاشتند .سفره هفت سین شون رو هم بزارن استفاده کنیم واز کارهای کدبانوهای خوش سلیقه وبا هوش وبلاگ لذت ببریم .یکم دنیا را هم از نگاه این خانومهاببینیم .همین معلوم الحال ها
حسنادستور پخت راحت الحلقوم چی شد ؟
نرگس 2 جان اینایی که گفتی خرافات نیست یعنی منظورم اینه اگرم باشه از رسوم باستانی ماست.من با یک خانواده زرتشتی وصلت کردم و اونا هم همین مسائلی رو که شما گفتی رعایت می کنند و سر سفره عید می گذارند به اضافه یک جام شیر.
1 ماه مونده من ایران نیستم ولی من خدا رو شکر از الان حال و هوای عید رو دارم.
بدبخت زنهای دوم که به جای خوشی و خرید و خونه تکونی ماه اسفند براشون ماه دق خوردنه و جلز و ولزه چون مرده سال نو پیش خانوادشه یا دنبال خرید عید زن و بچه هاشه و مسافرت....این آویزونها تنهان و دلشون خوشه به 4 تا اس ام اس که آره مسافرت بی تو زهره برام(حالا مرده داره تو دلش به ریش این آویزون میخنده و کنار زن و بچه اش حالشو می کنه) وبلاگاشونو دم عید بخونید پر از این حسرتهاست.
توی توضیحات چندتا از عکسهاش هم یه پسر جوونی ظاهرا دوستش داره و میگه که این خانم (حسنایی که تو فیسبوک هست) 22 سالشه! تاریخ عکسها هم نگاه کردم پارسال رفته بوده اتریش. نمیدونم شاید هم حسناست و همه سرکاریم وکل این مطالب وبلاگ ساختگی و داستانه
حسنا نیست
تو یه عکس از فوت پدرو مادرش صحبت می کنه
-----------------
متن عکس
راه رفتن و حرف زدن و خندیدن و گریه کردن و اینجا یاد گرفتم.. تو این خونه .. تو این حیاط... سیاه سرفه که داشتم تو این حیاط منو می بردن لبِ حوض تا نفسم سرِ جاش بیاد ... در که می زدن از سرِ ایوون تا دمِ اون در من می دوییدم.. انتظارو تو این خونه یاد گرفتم... خدارو .. صبوری رو ... آخ بابایی.. تو که رفتی مامان جان هم دوام نیاورد بعد تو/حالا این خونه هم رفت.. حالا می ترسم.. می ترسم که برم و ببینم همه ی خاطره هام شده یه ساختمونِ چند طبقه با یه عالمه غریبه که هرروز پا می زارن رو هرچی که منِ....
انقد این مدت خیانت و ... اینا رو خوندم حالم بده
دلم می سوزه برای زنا و دخترای سرزمینم
این مردک واقعا چی پیش خودش فکر کرده که انقد زن رو پایین اورده؟
چرا مردای الان میخوان بهمون یاد بدن دیگه مردی نیست؟
من دلم میخواد هنوز باور کنم یه مرد واقعی مثل بابام هست که بعد از فوت مامانم هر وقت بهش میگیم ازدواج کن سرو سامون بگیری چشاش پر اشک بشه و بگه نه.
چرا بدا خودشون رو انقد نشون میدن تا ادم نا امید شه از دیدن ادمای خوب؟
این زنایی که زندگی یه زنو خراب میکنن چرا تموم نمیشن؟
به چیشون می نازن؟نجابتشون؟به خانوادشون؟...
چرا تموم نمی شن این زنا و مردا؟
https://m.facebook.com/banoo.hosna.7?_e_pi_=7%2CPAGE_ID10%2C6218673398
این حسناست؟؟؟
سلام صفحه ف.ی.س مال خود حسناست یا فیکه؟؟؟؟
با تچکر
حسنا بانو:تکتم جون ممنون از همه دستورهای غذایی و این سالاد ماکارانی خوشمزه نیشخندخوشمزه و خوشگل . راستی من سالاد شور رو دست کردم جا داره یک تشکر خیلی خیلی ویژه ازت بکنم . عالی شد بغلماچ
پاسخ: نوش جان. دهنم آب افتاد. سالاد شورهای خودم تمام شده و سالاد شور با گوجه های زمستون مطلقا طعم تابستونی ها رو نداره. ماچبغل
تکتم جون حسنا یه دروغی گفت. تو چرا می زنی تو ذوقش می گی اون واسه تابستونه
سلام خانمای گل
یه خسته نباشید به همه ی اونایی که میخوان شروع کنن به خونه تکونی انشاالله با شادی شروع کنید و با دل خوش خونه رو دسته گل کنید و هزار تا بوس برای دخترای گلی که انشاالله سال 93میرن سر خونه زندگیشون. به امید خدا سال جدید پراز برکت و خوشی و سلامتی باشه .
یه چندتا نکته ی مامان بزرگم برای روز چهارشنبه سوری:
بچه ها رو این روز ببرید حموم تا سال جدید رشد کنن و تنشون سلامت باشه.سرسفره ی تازه غذا بخورید.لباس تو سبد لباسشویی نباشه. لباس نو بپوشید حتی اگه شده لباس زیر.موقع سال تحویل پول تو دستتون نگه دارید که تمام سال دستتون پر باشه (این کارو خودم میکنم)
سر سفره ی عید برنج و نمک و تخم مرغ هم بزارید تا همیشه خونتون پر برکت باشه
ببخشید شاید به نظرتون خرافات باشه ولی انجام میدیم چون من عاشق بوی سفره تازه و لباس نو هستم .مخصوصآ بچه ها بعد حموم لباس تازه میپوشن مثل گل میشن
سال اسب نشونه ی یه جهش بزرگ به سمت جلو تو زندگی براتون باشه.انشالله همه ی اونایی که آرزوی بچه دارن امسال دامنشون سبز بشه .آمین
بازم برای تک تکتون آرزوی خیر و خوشی دارم
خسته نباشی بانو
رو که نیست سنگ پای قزوین. زنک.. برای کمک جنسی ونقدی یک خانواده را نابود کرده است هر کی اعتراض می کند تبدیل به معلوم الحال می شود وهر کی تشویقش کند برای شما خوشی و شادی باشد می فرستد
شما برید از هر چی دکتر روانشناس تو این شهر بپرسید کی دیوانه است ؟همه می گویند همانی که عزت نفسش را له کرده است ویک خانواده را به خاک سیاه نشانده است
رفتار عجوزه غیر از اینی که حسنا هست می تواند باشد؟
مرسی یه سوال عزیز
ایشالله همیشه شادباشی
کجایی؟
قربونت الهه جونم
---------------------------
چقدراینجاسوت وکورشد
بانووقتی نیستی ادم میترسه
سلام آیناز جون و بقیه دوستان.




هستم فقط خسته ام
چراغها را روشن می کنم که نترسی. بیا بازم کامنت بذار، نترس.
"بک سوال" درست می گه من دارم کمدها را خونه تکونی می کنم، اونم بدون کارگر
مینو جون مرسی که گفتی بانووووو کجایی
دوستانی هم که زحمت می کشن و کامنت می ذارن، ممنون. من هم می خونم و استفاده می کنم از بحث ها و صحبت هاتون.
آیناز جان ممنونم که به یادمنی
اون دختر گل گلی رو ببوسش
آیناز جون
امیدوارم خوش یگذره بهتون عزیز ممنون شاد باشی
من عاشق اسبم .اسب سوار خوبی هم بودم تو زمان کودکی ونوجوانی اسب هم داشتم یکی ماه پیشانی بود .حیوان نجیب وزیبا امیدوارم همتون همیشه سوار اسب زندگیتون باشین وهیچ وقت لگد نزنه واز روش نیفتین پایین برای رسیدن به خوشبختی باید در زندگی سوارکار خوبی باشین وگرنه اسب زود زمینتون میزنه .
امسال سال باعرض معذرت اسب هستش
لحظه تحویل سال
20و 27دقیقه و7ثانیه
روزپنج شنبه 29اسفند
من هستم چون کارام تموم شده فقط مونده سفره هفت سین بچینم امسال سال چی هست
سال تحویل ساعت چنده وچه روزی کسی میدونه
حواسمان هست یه تعدادنیستین
غنچه جان خوش بگذره
مهساکجایی؟
الهه خوبی کم پیدایی؟
اصل کاره بانو کجاست؟
بانو جون کجایی؟؟؟
نازنین جان خواهش میکنم
یه سوال عزیز
من عیدنیستم تکلیفم چی بازم تمیزکنم؟
تابستونی کل خونه رو تکوندم
میزارم تابستون خونه رو بتکونم اخه میخوام برم خونه ی بزرگ ازبزرگتربگیرم
ولی سبز ومیزارم چون چندروزاول عیدوهستم بعدش صفاسیتی
یک سوال عزیز من سرماییم تو فصل زمستون تا مجبور نشم بیرون نمیرم، همین که روزها میرم اداره کلی باید خدا رو شکر کنم، ولی در واقع بخاطر زنهای دوم نیست که حالم اینجوره، مسیله اینه که گاهی دیگه نقدهامون در مورد یه موضوع خیلی زیاد و یکسان میشه، برای همین پیشنهاد دادمیکی دیگه رو هم نقد کنیم
از بانو یاد بگیرین الان خونش را هم تمیز کرده حالا با کارگر یا بی کارگر .
آیکونش یادم رفت تقدیم به ...عزیز وهمه دوستان
...عزیز این عصبیتتون به خاطر ماه اسفند وهزار فکر وکار دم عیده بهتره برید یکم به زندگی برسین حال وهواتون عوض شه .حرص خوردن برای این زنهای دوم شما را از زندگی وخوشی خودتون نندازه عزیز جان .ما یک وظیفه داریم گفتن وآموختن ولی بخواین خودتون را اذیت کنین که واسه خانواده خودتان چیزی از اعصابتون نمی مونه .برید از هوای خوب اسفند ماه لذت ببرین وخدا را شکر کنین از چیزهایی که دارین یکیش همین آدم بودن ووجدان بیداره یکی هم خانواده خوبی که تربیتتون کردن .
برید یک گل وگیاه بکارین به امید این که یکم هوای کثیف فاسد مردمان زمانه بهتر بشه وپاکی ها جوانه بزنه .
بانو لطفا یکی دیگه رو نقدکنیم داره حالم دیگه ناجور میشه، این روزها در کل آستانه تحملم اومده پایین
آیناز جان ونازی جان ممنون ازصحبتاتون
دست خودم نبود،انقدناراحت بودموعصبی که تنها راهی که به ذهنم رسید که این مردیه جوری خفه بشه این بودکه ازاینجا کمک بخوام.یعنی بدجورحالموبدکرد.من رمزپستاشوندارم که پست مشاوروبخونم
این قانون هیج وقت پذیرفته نمی شود دوستایی دارم که با دوست پسر دارند سالها زندگی می کنند و همه دارای تحصیلات عالیه رده بالا و در آمد خوب هستند اما حاضر نیستند با این قانون برده داری ازذواج رسمی را ثبت کنند.
آدم مگر عقلش پاره سنگ برداشته است با کسی ازدواج کند که وقتی بهت خیانت کرد هیچ مرجع قانونی به دادش نرسد.
تو قانون قبلی اگر مرد زن می گرفت زن می توانست درخواست طلاق دهد با این قانون جدید اسباب شکنجه زن را با نظاره کردن هرزه گری مرد و معشوقه اش فراهم کردند
سلام بانوی عزیزمن اوایل حسنی رو می خوندم و همیشه میگفتم چه خانوم اولی خنگ بوده بیکار بوده ویعنی واقعا حرفای حسنی رو باور کرده بودم ولی با استدلالای شما از خواب غفلت در اومدم حالا همه حسنی رو شناختیم میشه این پری ودارا رو هم بررسی کنید چون واقعا این پری می خواهد بگه من فرشتم و زن هول دیو و دهاتی است تمام کمالات ایشون دارن. در مورد نفس من نخوندمش چون رمزی مینویسه فقط می 7واهم بگم مردای دور از جون شما خر زیاد هستن تو اقوام نزدیک ما یک اقا با دوتا پسر خانومش را که اونم اول عاشقش بود و منشیش بود را طلاق داده و منشی جدید را گرفته و حتی با پسر 16 ساله برا خانوم عروسی هم گرفت
سلام
اعصابتونو برای اون وبلاگ خورد نکنید
اون یه دیوانه روانپریشه دو تا وبلاگ داره تو اون یکی خودشو یه طلبه معرفی کرده!
به نظرم رسما دیوانه است!
آره عزیز جان ولی وقتی مرد به این حق فکر میکنه که زنی این حق را بهش میده .حتی اگر از نیاز واقعی خودش که یک مرد کامل هست بگذره .کی این موجه بودن را میده همش نمیشه بگیم که قانونه یا مرده اونم هست ولی زمانی یک زن میره با مرد متاهل دوست میشه یا صیغه میشه میدونه که همیشه نمی تونه کنارش باشه یعنی اینقدر تنهایی وبی کسی ومحرومیت وهر چی که میشه گفت به او فشار مییاره که حاضره هم خودش را خوار وخفیف کنه که مثلا به یک سفر اروپا اگر بالفرض راست باشه برسه وهم یک زن همجنس خودش را اذیت کنه وخوشی را از او هم بگیره وبگه اونم مثل من تنهایی بکشه .اینها نهایت بی تربیتی یک گروه مردمی هست که یاد نگرفتند با عزت نفس زندگی رابسازند .یا به کم راضی باشن وواسه زندگیشون زحمت بکشن .میخوان از گلوی یکی دیگه واسه خودشون راحت الحلقوم درست کنن.
راستی شاید حسنا میخواد روش درست کردن راحت الحلقوم رایاد بده .چون خوب بلده این یک قلم آشی که واسه یک زندگی پخته .
یک سوال عزیز
دوست ندارم از خوندن سرگذشت من ناراحت بشی. هر چند خیلی سخت بود گذشت و الان معتقدم اگر یک تصمیم درست تو زندگیم گرفته باشم همانا جدا شدن از همسر خیانتکاره.
درسته که یه چیزایی رو از دست دادم اما الان آرامشی رو دارم که قبلا نداشتم.
این جور روابط بسیار آسیب زننده هستن. روح روان شخص خیانت دیده خرد میشه. عزت نفسش به شدت آسیب میبینه. اما متاسفانه جامعه داره به این سمت میره که مردا با وجود تاهل داشتن دوست دختر رو حق خودشون میدونن.
قورباغه سبز عزیز ناراحت شدم از مشکلتون .ولی فکر می کنم اون آقا لیاقت شما را نداشته وشما هم اگر همه چیزتون را از دست دادین مثل حق وحقوقتون را. ولی ارزش خودتون را از دست ندادین .سخت میگذره به آدمی که بخواد انسان بمونه .خیلی سخته هر کس بخواد انسان باشه بها میده در این زمونه بهای انسانیت بعضی وقتها ممکنه تنهایی باشه ولی آدم یاد میگیره که نباید دل به کسی ببنده که به او دل نبسته .بعضی وقتها که این موارد را می خونم میگم خدا چقدر این زن را دوست داشته که زودتر از این مرد جدا شده وبیشتر از این با شعورش بازی نشده وتوهین نشده .این زن با بخشیدن همچنین مردی یک پله رابرای حفظ اعتبار وارزش خودش بالا رفته .کسی هم مثل خانوم خانومها که تو این زندگی مردک اگر مونده میخواد هر روزکه مردک به خونه میاد یادش بندازه که من بودم وهستم وارزش دارم آدمم مثل تو . هستم تا هرروز یادت بندازم که آدمی این جا نفس میکشه.ولی تو ارزش هم نفسی با هاش را نداری
من که انقد رو حرف زن دوم حساسم و وقتی وبلاگ پری رو میخونم دوس دارم به حال زن اول و رفتار پری گریه کنم
انققد خندیدم نوشتهی مرد جوان متاهل رو خوندم
جوکیه بابا.چرا خودتونو ناراحتش میکنید
یه نفر پرسده اگه دوتا زن حامله بودن چی.میگش هماهنگ میکنن چنین اتفاقی نیوفته
یعنی حتی میخواد تو دوران پرید یه زن، سرش بی کلاه نمونه
بخونیدو بخندید
یک سوال عزیز
خیانت به هر نحوی بد و آسیب رسان هست. اما در کل اونقدری که مردها گرایش دارن معشوقه داشته باشن، گرایش ندارن که زن دوم بگیرن.
و قوانین ما از این موضوع حمایت میکنه.
کدوم زنی به راحتی میتونه از شوهرش به خاطر اینکه خیانت کرده جدا بشه؟ آیا حق و حقوقش از زندگی بهش داده میشه؟
از لحاظ فرهنگی اجتماعی و اقتصادی هم متوجه ضررهای زیادی میشه.
من خودم کسی هستم که نتونستم خیانت رو تحمل کنم و جدا شدم.
همسر سابق من یک لححظه هم از کارایی که کرده بود پشیمون نبود، فقط از این ناراحت بود که چرا محتاطانه تر رفتار نکرده که دستش پیش من رو نشه.
فکر میکنی چی شد؟ با گذشتن از تمام حق و حقوقم به صورت توافقی جدا شدم.
قورباغه سبز
هر دوش بده یعنی مردی که دنبال عشق وحال با دوست دختر هست یک جور توهین خیلی بدتر به زنهاست تا مردی که مجبوره پابند بشه ولی واقعا این سواله که هر دوی این بی حرمتی به زنها ونگاه فقط جنسی به زن اول ودوم ودوست دختر چقدر میتونه خوشبختی وآرامش فکری برای هرزنی بیاره که به مرد باید این قدر بها بدن که خوشون خوشی بی رقیب را حق خوشون بدونن .حالا زنی که پابنده وخیانت نمی کنه انسانه ولی این نباید باعث بشه که مردها با خاطر جمعی زاپاس واسه خودشون درست کنن .باید زنها خودشون به فکر خودشون باشن وگرنه مردها تا این زنهای بی شخصیت را دارند سوءاستفاده میکنن ومثل انسان نگاه نمی کنن بهشون .زن خودش باید در فرهنگ سازی از خودش شروع کنه .
یک زن عزیز
در بین اطرافیان و محیط کاری من واقعا تعداد زن های دوم کمه و معمولا کسی هم در جمع نمیپذیرتشون. اما خیانت و بی وفایی غوغا میکنه.
معمولا مردا ترجیح میدن برای بار دوم ازدواج نکن. تفریح و خوشگذرونیشونو با زنهای متعدد و مختلف داشته باشن اما پایبند نشن.
خانمهایی که با علم و اطلاع و نقشه میرن سراغ یه مرد متاهل دوست دارن هر جوری شده خودشون رو موجه جلوه بدن اما در درون میدونن چه کار کردن.
بعضی از دختر ها به خصوص دخترای جوون و خام امکان داره عاشق مرد متاهل بشن و بعد فکر کنن که عشق توجیه خیلی چیزا میتونه باشه و چون عاشق شدن همه جور حقی در مورد اون مرد دارن. من نگران اونا هستم و اینکه توجیهات گروه اول زنهای دوم که با علم و اطلاع اومدن روی گروه دوم و تصمیماتشون تاثیر بذاره.
سلام دوستان


یه سر رفتم وبلاگ مردجوان متاهل و جاتون خالی کلی خندیدم.
استدلالاش در مورد زن دوم جوک بود. اصلا ارزش نداره خودتونو ناراحت کنید به خدا. اگر قرار باشه اینطوری منطق ببافیم که داشتن شوهر دوم و سوم رو هم میشه موجه جلوه داد، حتی مستحب هم باشه. هر چی باشه در آمد دو تا مرد بیشتر از یه مرده.
بعضیا خوششون میاد تو هوا حرف بزنن و بقیه رو عصبانی کنن. شایدم به هر طریقی دنبال موجه جلوه دادن خودشه.
برای نازنین
نازنین جان میدونم وبلاگ بانو جای نیست که راجب به کس دیگه حرف بزنیم، اما دلم میخواد چیزای که راجب به این مرد میدونم بهت بگم،
من نمیدونم داستان زندگیش چقدر درست باشه، اما وقتی که وبلاگ مینوشتم، چند بار به صورت خصوصی به من پیغام داد! من اول سعی داشتم که بهش نشون بدم و بگم که داشتن معشوق یا صیغه خوب نیست که رفته رفته فهمیدم که این آقا قصدش واقعا چیز دیگست! اینجا صرفاً دنبال زن صیغه میگرد..
من خیلی ناراحت بودم که این معلم مملکته، اما اگه بری آدرس یاهوشو توئه فیس بوک چک کنی میبینی که یه اسونت قدیمی داره، عکسشم هست...خلاصه اونجا یه چیزی نوشته که از مغازه داره چت میکنه! یه وقت به قشری توهین نشه، فقط خوشحال شدم بچههای مردم زیر دست این بزرگ نمیشن، یه پست خصوصی هم که برای مشاور نوشته اگه بازش کنی! شوکه میشی! که از خصوصیترین رابطه برای مشاور گفت! با جزئات کامل که چجوری ۶ انجام میدن...عزیزم نگران نباش هیچ وقت چند زنی رواج پیدا نمیکنه... اونم دلیلهای اجتماعی داره... هر چقدر قدرت زن توئه جامعه بیشتر بشه این نه عدالتیها هم کمتر میشه...در هر صورت این خودش یک پست خیلی طولانی میشه
دوستان :
اگه سوالی داشتین درموردخانوم خانوما
ازاین خانوم بپرسین انگارخوب خانوم خانومارومیشناسه
حتی ازخودشخص خانوم خانوما بهترمیشناستش
------------------------------------
من گفتم اگه نظر ندم برداشت بد میشه درباره شخصیتم تا همین الانم که بنده رو لاتو بی فرهنگو مغرورو لوند فرض کردن که به زور ارایش شوهرمو نگه داشتم ممنون و سپاس ولی من خواهش میکنم این نقابو برداریم خودم.ن باشیم نه با به یکسری حرفای خوشگل خودمونو فرشته و قدیسه نشون بدیم منم ادمم همه جا کیلیشه ای خیلی اتو کشیده حرف میزنم ولی اومدم یه جا خوده خودم باشم ولی متاسفانه دیدگاه هرکس با کسه دیگه فرق داره ولی مگه پتانسیل هرکس چقدره ؟؟هوم؟من به گلوم رسیده از دست اینکه میرم یه مهمونی دست شوهرمو میگیرم مامانم میگه نچسب بهش فلانی طفلک 29 سالشه شوهر نکرده دلش بخاد گناه داره مردم از بس هوسم به شوهرم بوده ...شوهرم خوبه ولی ادما بد شدن ....نفرین نکن اهای خانمی که بهت بر خورده من تند حرف زدم ولی باور کن شرایطی که یه وقتایی واسه ادم پیش میاد دیگه همه وجودت داغ میشه و فریاد ...نکشیدی درکم نمیکنی ...وگرنه من ادمیم بارها با وبلاگ حسنا بانو همسر دوم گریه کردم زنی که بده شوهرش حق داره ولی منی که خوبم پر پر میشم
----------------------------------------------
خانوم شمس
هیچکس نمیگه ماست من ترشه
شماازنظرخودت خوبی،ایاازنظراطرافیانت هم انقدرخوب هستی؟
توجه داشته باش چی میگم
چه زن چه مرد
هیچ انسانی لایق این نیست که بهش خیانت بشه
---------------------------------------
بانوجان چون این خانوم خیلی ادعامیکرد
خانوم خانومارومیشناسه که چقدربدهستش اوردمش اینجاکپی کردم اگه ازلحاظ شماکارم اشتباه بودحذفش کن
برای بانو،
راستش خیلی دوران بدی داشتم، اما حالا تموم شد اگه آیپی هم نگاه کنی خیلی بهتون سر میزنم! راستش احساس کردم کمترین کاری که برای جبران کارم میتونم بکنم که یه سری حقایقو به خانوما بگم، که اگه مردی خیانت میکنه به هیچ عنوان تقصیر زن اول نیست.. ۵۰% تقصیر مرد هست..۵۰% هم تقصیر معشوقه...چون خودم توئه شرایطش بودم احساس کردم یه نفر باید حقیقتو بگه..اما خوب موفق نبودم دیگه
نازنین جان
اون مردکاملاروانپریشه
شماکامنترهاشو نگاه کن چندنفرباهاش موافقن؟
بیشترکامنترهاش مخالفش هستن شایدیه چندتاکه تو وبلاگ حسناهم کامنت میزارن میان اونجاگریبان میدرن
ولی به کامنت دونی حسناوقتی نگاه میکنی 99درصدمیان ازکارحسناحمایت میکنن
من هم خیلی دوست دارم این مردک سرجاش بشینه انقدرغارغارنکنه
درهرصورت اینجاوبلاگ بانوهستش هرجوربانو راحته ماهم پشتش هستیم
من موافق هیچ اسمی برای بچه ای که بی گناه بااراده دونفردیگه میادنیستم
بانوجون دارم اینوبابغض وحرص میگم.توروخداپست این مردعوضی وبخون.(مردجوان متاهل)دارم سکته میکنم
کاری کن وبلاگش تخته بشه،میدونم فقط درموردحسنامینویسی ووقتت پره،ولی این هرزه هم دقیقاداره دوهمسری ورواج میده
حالم خیلی بده،فقط ازدست توبرمیاد،خواهش میکنم
تقریباتورومیشناسه وکامنتراش ترسوندنش بابت وجودتو
بچه ها این حسنا حامله شده. این مردک هوسباز بالاخره کار خودش را کرد. بچه هم کاملا برنامه ریزی شده که نیمه اول بدنیا بیاد. احتمالا اگه حسنا بخواد تو وبلاگش اعلام کنه میذاره سه ماهش تموم بشه که خاطرجمع بشه سقط نمیکنه بعد جار میزنه. خانم اولی باید بره سیسمونی جور کنه.
مینو جان چشم. اما واقعا نمیدونم به بچه ای که حاصل هوسبازی و بی وفایی و خیانت و با شکستن دل دیگری باشه چی باید گفت. بچه ای که پدر و مادرش این هستن چی می خواد بشه. میگم زنگوله چطوره؟ زنگوله پای تابوت مردک میشه دیگه. با زنگوله موافقین؟
بی نام عزیز بهتره تا جایی که می تونیم از الفاظ توهین آمیز استفاده نکنیم.
.....عزیز
کسی که دنبال این طور کارها بود دنبال قانون نبود یعنی باور میکنی شوهر حسنا اجازه گرفته آن که قبل از این قانون بوده یا شوهرپری که عملا بدون اجازه این کار را کرد من امیدوارم چون اگر مردی بخواهد می توانست بدون قانون هم این کار را بکند اما تفکر عموم جامعه این امر را مذموم میشمارد در اطرافیان شما چند نفر به این کار تن داده اند من امیدوارم چون مردان ما مردان پاکی هستند مهم نیست قانون چه می گوید
من برادران عموها پدرم راکه میبینم هنوز به آینده امید دارم
البته دوستان من رو بخاطر واقع بینی بیش از حد ببخشایند همینطور بخاطر اشتباهات تایپی کامنت قبل چرا که با موبایل هستم
http://mardane1.persianblog.ir/
از خوندن پست های این وب در حال دیوانه شدن هستم یعنی هنوز مردایی هستن که اینجوری فکر میکنن
یک زن عزیز اتفاقا مجبوریم بپذیریم و می پذیریم چرا که خط مشی از بالا بر این قرار گرفته ، لایحه جدید و جنجالی حنایت از خانواده رو دنبتل کردین؟ ازدواج مجدد و داشتن همسر موقت در لایحه قبلی به این راحتی ها نبود و به جز اجازه همسر بازدارنده های دیگه ای هم توش گنجانده شده بود اما این جدیده واقعا همه چیز رو ساده کرده و دی قالب یک کلی گویی اقرار توانایی برقراری عدالت از سوی مرد رو ملاک گرفته و اجازه اختیار همسر دوم رو میده اما نمیگه ملاک برقراری عدالت چیه؟ خالا بخوام بحث کنم رتجع بهش طولانی میشه اما هم از نظر عرفی هم قانونی چون تیغ شرع پشت جریان هست مطمین باشید چند سال بعد کاملا عادی میشه
یک زن عزیز وقتی می آم لابه لای کامنت های این جا از خوشبختی تو و امثال تو می خونم نمی دونی چقدر حالم خوووووووب می شه. برای شما و همه ی کامنترهای نازنین این جا و همین طور بانو آرزو می کنم شاد و خوشبخت باشید تا همیشه.

یادم رفت البته شوهرش وضع مالی خوبی دارد. اما خوب به چه بهایی آدم کسی را می خواهد که جوانیاش را بااو سر کند. یک دوست هر کس می گوید زندگی سخت است مطمئن باشد یک هزارم من همسر جان سختی نکشیده ما از صفر شروع کردیم
الان یک هو یاد جوانی ام افتادم گفتم یک خاطره قبل خواب بگوئیم که اگرچه بی رابطه اما خوب از حرف های ش با ربط تره
شاید هم اسمش بگذارم کلید اسرار
بانو هر وقت خواستی پاکش کن مجازی
خوب یکی بود یکی نبود من بودم در یک خانواده پر جمعیت و سنتی یعنی این طور که ما دو تا دختر بودیم اکثرا بابا ما را می برد دانشگاه همه دوستان فکر می کردند من یک دانه ای چیزی ام. خلاصه لباس پوشیدن هم که نگو باید مانتو گشاد بلند می پوشیدیم که مبادا بابا جان عصبانی شود یعنی در این حد که من یک بار به پدرم گفتم بابا جان یکی از پسر های کلاس موبایل دارد چون آن عهد دقیانوس تازه موبایل آمده بود و گوشی ها بی شباهت به گوشت کوب نبود خلاصه قشقرقی شد که نگو چرا به پسر مردم نگاه کردی بعد هم بابا جانمان یک موبایل گوشکوب خرید که مبادا برای موبایل به آن پسر نگاه کنیم و سفارش کرد به کسی نشان ندهم البته سر ماه موبایل زنگ نزده و نخورده را پس گرفت واحساس کرد سر خود وسیله لهو ولعب برایمان خریده و دادش به داداش کوچکتر که خوب پسر ها منحرف نمی شوند خلاصه در این حد حالا حساب کنید دز دانشگاه ما آخر خوش تیپ بودیم همه به محض قبولی رفته بودند اقلا سیبیل مبارک را کنده بودند و ما همچنان عمو سسبیلو خلاصه با این که پدر جان وضع مالی خوبی داشتند خوب همه فکر می کردند من از دهاتی جایی می آیم دانشگاه که تیپم با زنان قاجار مو نمی زند خلاصه این که یک چند تابی دوست داشتیم هم مسیر با ما که لطف می کردند یک وقت هایی من همراهشان یک مسیری را بر می گشتم خلاصه همه از دانشگاه دوست پسر داشتند غیر از حاج آقا سیبیل که خودم بودم در عالم دوستی مدام من را دست می انداختند که بابا ازدواج سنتی کجا بود تو قطعا می ترشی نمی دانم در آن سن چرا این حرف ها ناراحتم نمی کرد خوب البته شاگرد اول کلاس بودم و به شدت درسخوان تا این که یکی از همان دوستان خواست ازدواج کند با دوست پسرش توی راه همه را دعوت کرد جز من خوب حالا ما خنگ بودیم اما یک وقت هایی ناراحت میشدم احساس کردم به من برخورد چون با یک غروری برگست گفت آنهایی که منتظر خواستکارند بدانند عصر حجر گذشته خلاصه گفته اند آه زود می گیرد سال آخر تحصیلمان بود شنیدم چند ماه بعد به خاطر این که فهمیده نمی تواند یک زندگی فقیرانه را تحمل کند(یعنی بعد از عقد تازه متوجه شده بود چشم یکی از مردهای متاهل فامیل که خانمش بچه دار نمیشود دنبالش بوده و خانواده اش جوابش کرده بودند) جداشدن و با
همان اقا به عنوان زن دوم ازدواج کرد من هم همان سال شوهر جان که ظاهرا در دانشگاه. خودشان خنگول تر از من ندیده بود آمد از پدرم ما را خواستگاری کرد و از ایران رفتیم خوب از کسی خبر نداشتم(البته ما خدایی چند سال دانشجویی زندگی کردیم) تا امسال. در مرکز خرید متوجه شدم یک خانم خوشگل در جلو راه میرودویک آقای مسن تقریبا دنبالش میدوید منم همراه همسر جان که خوب چشمش نزنم خوش تیپ و خوب به خاطر کارش خیلی آدم خوش برخوردی است یعنی دوستم باور نمی کرد من همان میرزا سبیل خان باشم بعد هم گفت می خواهد من را ببیند آدرس که دادم با چشم گشاد نگاهم کرد چند روز بعد زنگ زد تا چک کند دروغ نگفته باشم در آخر گفت من اشتباه کردم انگار ازدواج سنتی بهتر است خوب طرف که نمی آید خواستگاری که طلاقت بده خلاصه این قصه ی بخوانید و بدانید دل هیچ سیبیلویی را نشکنید بعد هم بعد هر سختی آسایش است به خدا دوستم با خجالت بسیار شوهرش را معرفی کرد من فکر میکنم در این مورد هم زن اول مظلوم واقع میشود چون به هر حال آن زن اول هم با هزار امید به آن زندگی آمده است
ای کاش حسنا یک پست هم در مورد گردگیری وخونه تکونی عید بزاره ...
کارگر میاد میره پول تو پاکت خانوم اول بهار مادرشوهر نی نی خانوم رو هم درگیر ماجرا کنه
وبلاگ یه زن بروزشدهhttp://zanhe205.persianblog.ir/
اگه حسنا بچه دار بشه و بچش برفرض دختر باشه .زمانی که دخترش به سن بلوغ فکری رسید و پرسید که چرا زن دوم بابا(مرحوم) شدی حسنا میخواد بگه برای رضای خدا و ادای نذر؟ 6 کردم قربه الی الله ؟ نصیحت و وصیت میکنم تو هم خدمات رسانیت مثل مادرت باشه؟یا بر فرض پسر باشه خودش برای رکودزنی پسرش آستین بالا میزنه؟ عجب الگویی داره اون بچه
یعنی باباش میره مدرسه دنبالش؟بعد دوستاش میگن حسناعک بیا بابا بزرگت اومده دنبالت
البته من از یک خانواده به شدت سنتی هستم ولی با چند سال قبل که مقایسه می کنم آه از نهادم بلند می شود به قول. برادرم می گفت استاد روانپزشکی شان خواسته بود برای دیدن میزان انحراف در جامعه فضای سایبری را مطالعه کنند همین زنان دوم الان چند سال است این طور وقیح شده اند خود من یکی از دلایلش برای برگشت به ایران بچه هایم بودند چون تحمل این اداهای دوست پسر و..... را نداشتم الان همین دلیل رفتنم شده چون متوجه شدم. دختران عوض شده اند و این تغییرات از سن پایین متاسفانه دبستان شروع شده یعنی سنی که بچه ها باید بچه باشند
(یه سوال) من هم مثل شما معتقدم که پسرک حسنا رو طلاق داده خونه ای که می گه با کمک مامان و باباش خریده مهریه ای هست که از پسرک گرفته الان هم زندگی خوبی نداره خودش هم می دونه توی این زندگی جایی نداره ولی می خواد مردک طلاقش بده که مهریه بگیره ولی مردک تو این مورد زرنگتر از این حرفاست که بخواد همچین پولی به حسنا بده حتی وقتی خانم خانما ماشین و خونه رو ازش پس گرفت مردک همچین بدش هم نیومده .
حسنا توی داستانش گفت پسرک فوت شده که داستانش رمانتیک بشه و دل خواننده هاش براش بسوزه و کمتر به زن دوم بودنش توجه بشه.
در مورد تک فرزندی بهار هم حسنا می گه بهار تک فرزنده ممکنه مردک و خانم خانما بیشتر از یک بچه داشته باشن حتی ممکنه بچه یا بچه هاشون پسر باشه مسلما وقتی حسنا داره با خیال راحت وبلاگ می نویسه و مطمئنه کسی پیداش نمی کنه با این همه جزئیات هم می نویسه پس خیلی چیزها رو تغییر داده که شناخته نشه.
حسنا طلاق بد نیست برای هر زوجی ممکنه پیش بیاد که نتونن با هم زندگی کنن ولی زن دوم بودن بده و منفور اون چیزی که تو اون گوشه وبلاگت نوشتی و بهش افتخار می کنی.
خیلی فرقی بین دوست شدن مردها با دخترها وزنهای جورواجور با چند همسری نیست .همشون دورشدن از خانواده وبازی با احساس زنهاست همه زنها .این به نفع کدوم یکی از خانمهایه .فقط دعوا سر جنسی خودخواه به نام مرده که واقعا اینقدر ارزش داره که به خاطرش زنها خون همدیگه رو بکنن تو شیشه ؟کدوم یکیشون توجه واقعی اون مرد را دارن؟یعنی هر چی خانمها محتاج توجه مردها باشن وخودشون را باورنکنن .اونی که انتخاب میکنه با یکی باشه یا با چندتا مرده .ولی اگه زنها به خودشون احترام میزاشتن از هول حلیم یا هلیم تو دیگ نمی افتادن که اون قبلی رو از دیگ بندازن بیرون وفکر کنن اولی وآخری هستند .دعوا بر سر کسی هست که کلا زن را سایه خودش فعلا حساب میکنه مرد خوب خوب هم البته وجود داره باز هم تحت تاثیر این بار فکری منفی هست در همه جوامع همین طرز تفکر هست با تغییراتی وتفاوتهایی ولی در مجموع مرد جنسیت زن را میبینه ومیخواد .هر چه بیشتر بهتر .
یک زن عزیز دوست دختر هم افتخاری برای زنها نیست که اونم با زن اول همان میکنه که هوو می کنه.
...... عزیز
من به شدت معتقدم جامعه به سمت و سوی چند همسری نمی رود چون قشر جوان مشغول الگوبرداری از جامعه غربی اند و در آن جوامع دوست پسر پدیده ای پذیرفته شده است اما چند همسری خوب بسیار ناپسند است خوب در گذر به مدرنیته ما مجبور شدیم از یک سری باور هایمان مایه بگذاریم
خانما مسابقه
به نظر شما حسناچه غذایی آموزش خواهد داد؟
به نظرمن میخواد بهمون یاد بده کتلت بپذیم فریز کنیم بدیم فامیل شوهر بخورن ازحسادت خوشمزگیش بترکن
یک واقعیتی رو بگم؟ شدیدا دچار افسردگی شدم، اینقدر از محرومیت عاطفی و مادی و نبود مرد مناسب ازدواج و اجبار خیلی ها به آویزون شدن نوشتیم، حس میکنم کلا شانس زندگی سالم نداریم یهو یه روزی میاد این جریان معشوقه شدن کاملا عادی میشه، مثل اون روزایی که حتی فکر داشتن دوست پسر کفر بود الان طوری شده خانواده ها پذیرفتنش چون نمیتونن جلو بچه ها رو بگیرن تنها کاری که میتونن بکنن اینه که کاری کنن جریانات با نظارت خودشون پیش بره، فکر کنم ده سال دیگه میرسیم به همون دوره قاجار و ماقبلش که زنها همه چند همسری رو باور داشتن چون چاره ای جز پذیرشش نداشتن
شادی جان شما قبلا هم منو توی وبلاگهای دیگه از جمله همسران اول لایک کردید. خوشحالم که خانم فهمیده ای مثل شمانوشته های منو دوست داره .
حسنا هم آینده درخشانی نداره ونه بچه های که شاید بخواد بیاره .
بانو جان واسه اون موضوع تک دختری مردک منظورم این بود که اگر تک فرزندی مردک مربوط به مریضی خانوم خانوما نباشه ممکنه مربوط به خود مردک باشه وممکنه که برادر شوهر هم ارث برده باشه وعقیم باشه وممکنه که جاری را واسه نطفه واین حرفها آورده باشه اونم از شهرستان نه از اروپا .وگرنه مردها خیلی کم پیش میاد که خودشون مشکلی نداشته باشندواین همه مصیبت را واسه یک زن خارجی اونم مردایرانی اونم تو اروپایی که زود طلاق میگیرن بخوان تحمل کنن وخرج کنن .معمولا بیشتر زمانی هستش که مردها خودشون مشکل دارن وزنها معمولا می مونن .وگر نه با این مادر شوهر ی که حسنا تعریف میکنه وسابقه چند همسری هم در پسر ارشدش هست میان این همه برو بیا داشته باشن .
اونم برادر شوهر عاشق که یک ساله اینجا ست وزنش اون طرف دنیا یک سااال وفادار؟
آیناز جون
آخه کی از راه کج به مقصدش رسیده که اینها برسن این ها فکر میکنن فردا بچه هاشون مثل آنها فکر می کنن یا قبولشون می کنن .بچه های اینا نا خواسته آینه عبرت شون هستن .یا طناب دار مجازاتشون .چون یک جور باید مکافات شکستن دل یک زن مظلوم را که داشته زندگیشو میکرده بکشن چه کسی نزدیک تر به دل آدم که بچه هاش باشه اون موقعی که نزدیک ترین ها به دل یک آدم را از ش میگیرن واون یک پدر هستش که از بچه ها میگیرن یا یک مادر را.اینا به مهربونی خدا ربطی نداره که چرا خدا مجازاتشون را با بچه های بی گناهشون میگیره .اینها باز تاب عمل خودشونه وجاده اشتباهی که رفتن والان دارن آخر خط این جاده بن بست زندگیشون را در آینده بچه هاشون میبینن .این نتیجه عمل خودشونه .
بعضی بچه هاشون مثل آویزون شما میرن واونا رو تنها میزارن .از اونا متنفرند این هم یک جور مکافات کشیدنه .
یک سوال عزیز
ماازاین زن های اویزان توبستگانمون داشتیم
اویزان شوهرش معتادبودبه دلیل اعتیادشوهرش ازش جداشددوتابچه داشت یک پسریک دختر
اویزان بعدازچندسال تو همون دادگستری بایکی ازکارمندهای دادگستری رابطه برقرارمیکنه
اویزان 32سالش بود
مردک 50سال
مردک یک پسربزرگ یک دختر8ساله داشت
اویزان باعث شدکه مردک زن شو طلاق بده بعداویزان وعقدکرد
بچه های اویزان هیچکدوم بااویزان ومردک دوست نداشتن زندگی کنن
بعدازچندماه ازازدواج اویزان ومردک دختر15ساله اویزان باپسرداییش حاضرشدازدواج کنه وفرارکنه
پسراویزان هم ترجیح دادبااویزان ومردک زندگی نکنه بره پیش مادربزرگش زندگی کنه
درنتیجه اویزان رفت خونه مردک برای چی؟
برای تمیزکردن خونه مردک شستن رخت چرکهای مردک وبچه هاش درکل رفته برای کلفتی یه زندگی دیگه
نتیجه ی کارش چی بود
ازهم پاشوندن چندزندگی اول اون زن بینوا
دوم دخترش سوم پسرش چهارم خودش
حالم ازاین زن های عقده ای بهم میخوره هرچندلیاقتشون همچین مردهای هوس بازهستن
اویزان وقتی داشت بامردک 50ساله ازدواج میکردهمه بهش گفتن نکن به همه میگفت شمایه مشت حسودهستین
الان پشیمان ازکارخودش که به این نتیجه رسیده مردک اینوفقط برای کلفتی میخواست
اویزان حرفی هم نمیتونه بزنه هم ازمردک میترسه هم انتخاب خودش بود
آیناز جان واژه محرومیت یکی از مهمترین نقطه اتکای این زنها به هجوم بردن به زندگی آماده است .حالا یا محرومیت مالی هست یا عاطفی یا جنسی یا حتی محروم بودن از مادر شدن .یک کلیپ میدیدم از زنهای خیا... که میگفتن میخوام برم دیگه ازدواج کنم چون خسته شدم ازتنوع میخوام مادر بشم .حالا ببینین این زن با این کارهاوگذشته بی بارش مادر که بشه اونهم به عنوان زن دوم که باز یک اشتباه دیگه رو انتخاب کرده ویک مادر دیگه را از بچه هاش جدا کرده مثل کبوتر دیگه چی از این طعم مادر بودن می مونه که مثلا به آرزوش رسیده باشه .وقتی آدم فکر میکنه هم دلش میسوزه هم به فهم وعقل این ها شک میکنه.
یعنی واقعا کجای این لحظه های زشت ونفرت بار حسادت داره .
حسادت در دل این ها بیشتر ه که نمی تونن خوشبختی زنی را ببینند ومیخوان اون خوشبختی را ازش بگیرن .بدون این که بفهمن که دیگه مردی که از اولی گذشت دومی را پلی برای بقیه بلند پروازی های کثیفش میبینه .
زنان دوم کلاخودشون حسودن
وقتی خودشون همچین خصلتی دارن فک میکنن تمام اطرافیانشون بخصوص جنس مونث بهشون حسادت میکنن
بارهاوبارها تونوشته هاشون دیدیم که جنس مذکرعاشق اینجورزنهاهستن
میدونین چراجنس مذکراینجورادمهارومیپسنده؟
چون میدونن ادمهایی مثل حسناخیلی راحت میتونن باجنس مذکررابطه برقرارکنن بخاطرنیازی که تووجودشون هست نیازجلب توجه
نیازتوجه توهمه ی ازن زن های دوم دیده میشه
چون کمبوددارن واسی تاییدوجلب توجه هجوم اوردن به دنیای مجازی
بچه ها واقعا زن دوم شدن هم حسادت داره؟ آخه حسنا یه جوری مینویسه و بعضی هم یه جوری میگن انگار زندگی حسنا حسادت بقیه تحریک میکنه؟ خداییش کی دوست داره زن دوم بشه؟ زن دوم شدن که یعنی تحقیر و توهین و فقط آدمهایی که عزت نفس ندارن به این کار راضی میشن. کسی اینجا هست که به حسنا حسادت کنه؟ یادمه یه بار یکی برای حسنا نوشته بود لیاقتت همینه که زن دوم شدی. حسنا اصلا بدش نیومده بود و کامنتش تایید کرده بود و جوابشم جوری نبود که یعنی بهش برخورده
واقعا یه این بشر برنمیخوره؟ یا واقعا کسایی هستن که بهش حسادت کنن؟
در مسابقات بین شیر و گوزن
بسیاری از گوزن ها برنده میشوند
چون شیر برای غذا میدود و گوزن برای زندگی
پس هدف مهمتر از نیاز است.
نگاه که غرور کسی را له می کنی،
آنگاه که کاخ آرزوهای کسی را ویران می کنی،
آنگاه که شمع امید کسی را خاموش می کنی،
آنگاه که بنده ای را نادیده می انگاری،
آنگاه که حتی گوشت را می بندی تا
صدای خرد شدن غرورش را نشنوی،
آنگاه که خدا را می بینی و بنده خدا را نادیده می گیری،
می خواهم بدانم، دستانت را بسوی کدام آسمان دراز می کنی؟!
تا برای خوشبختی خودت دعا کنی؟؟؟.
سلام دوستان عزیز به نظرم اشتباهی که در ذهن بعضی خواننده ها مثل ش ایجاد شده که بین زن دوم شدن وخوشبختی ویا ثروتشان برداشت درستی نکردند .شاید بعضی زنهای خانه خراب کن خوشبخت از نظر خودشان البته ویا پولدار وثروتمند شوند و از این نوع زندگی احساس رفاه کنند ما که در امکان بودن بعضی از این زندگی ها بحثی نداریم .
ما با نوع رسیدن به این رفاه یا خوشبختی یا عشق بحث می کنیم .حسنا اگر دررفاه می بود دوستان اینجا فقط به راه رسیدن به ثروت ویانوع انتخاب یک شوهر بی وفا به خانوم خانومها باهاش بحث میکردند ولی چون تمام حرفهاش تناقض داشت خواننده ها هم دروغ گویی ها وخیال پردازی هاش رو هم رو کردند وبه بحث گذاشتند .تا دخترای کم تجربه فکر نکنند که او زن دوم خوشبختی هست که میشه الگوی انتخاب باشه .
ولی گویا خانم ش فکر می کنند ما میخواهیم بگوییم که ثروت وخوشبختی فقط در زندگی اولی هاست ومثال زنان دوم هنرمند ومشهور مصداق رد نظر ماست .
نه عزیز جان ما نمی گیم ثروتمند شدن یا احساس خوشبختی در این زندگی ها محاله نه ما میگیم حتی اگه هم باشه که خیلی کمه باز هم اینقدر پر دردسر وحرص خوردن وراه کج رفتن وپا روی وجدان گذاشتن وانسانیت را ندید گرفتن هست که وقتی به آن رفاه میرسند به اندازه زنی که حتی از اول با شوهر پولدار ازدواج کرده لذت نمی برند .چون آه ونفرین زن وبچه ها دنباله زندگیش هست که نمی ذاره خوابی راحت بی قرص آرام بخش بکنند.
حالا اگه هم وجدانشون خوابه ولی خودشون هیچ وقت نمی تونن مثل وجدانشون راحت بخوابن .
لالا جون لایک
شیرین جون، درست می گی
یه سوال دیگه: چرا شوهره وقتی پیش حسناست شخصیت و رفتاراش کاملا با زمانی که کنار خانواده اش هستن فرق داره
توی همین پست، تا قبل از اینکه برسن خونه مادرشوهر فقط غر می زنه و طبق معمول به حسنا دستور می ده
ولی به محض اینکه می رسن اونجا اونقدر مهربون میشه که لج مادرشوهر درمیاد
آیا علتش اینه که صحنه هائی که از خونه مادرشوهر نوشته شده، فقط خیالات و آرزوهای حسناست؟
بانو جان

دیشب کامنتهام نمی اومد، گفتم لااقل یه فوت کنم بفرستم بدونین که اومده بودم
با شوالیه هم کاری نداشتم، می خواستم برای شبه شوالیه لایک بفرستم که کامنتش اونقدر بامزه بود
درواقع با شوالیه به جز ابراز تاسف براش هیچ حرفی ندارم
شیرین جان به نظرم حسنا باید بنگاه مشکل گشایی یا حداقل کلید سازی باز کنه چون تمام مسائل خودش و اطرافیانش رو با چندتا جمله حل می کنه.
از خرید خونه در عرض چند روز بگیر تا جبران چند صد میلیون کمبود پول با فروش 206 فکسنی(برکت پولی در حد تیم ملی)، تمدید قرارداد کاری در اروپا با وجود چندسال اقامت در ایران، قانونی کردن رحم اجاره ای و راست و ریس کردن اقامت انجام اسباب کشی یک خونه بزرگ در کمتر از نصفه روز، اینداکشن فراموشی به اطرافیان از چند روز بگیر تا چند ماه، عوض کردن فرهنگ جامعه نسبت به زن دوم در یک شب،ایضا زیر و رو کردن دیدگاه غربیها، قالیچه سلیمان سواری و بازدید از ایتالیا در نصف روز(این برکت زمانیه) ! لامصب مشکلی نیست که به دستان توانمند حسنا باز نشه....فقط نمی دونم چرا یک فکری برای سلامتش نمی کنه پدربزرگ من تو نود و چندسالگی این همه اظهار ناخوشی نمی کرد.
مگه حسنل ماشین عزوسکشو نفروخت که یه خونه یزگتر از بزرگ بگیره؟ این ماشینو جدید خریده که باش رفته خونه مادر شوهر
چرا شخصیت های مذکر داستان حسنا یه جورایی حسنارو دوست دارن و شخصیت های مونث همه حسود ودست و پا چلفتی و.... هستن؟
,.................
چرا حسنا با اینکه میگه میرم سره کار !!! اینقدر وقت داره؟ من تو اصل سره کار رفتنش شک دارم!!
.......
چرا حسنا فکر میکنه همه بهش حسودی میکنن؟ چون خودش خیلی حسوده؟
.........
چرا بانو این پست حسنارو ادیت نکرده؟ اونجوری باحال تر بود!!!
سلام به همه دوستان گلم
من با اینکه چند بار اومدم اینجا پست حسنا رو کامل نخوندم فقط کامنتارو خوندم،
نمیدونم چرا نوشته های حسنا منو یاده سریالای جم میندازه! داستانهاش خیلی مصنوعیه حرفایی که رد و بدل میشه اتفاق هایی که میفته همه چیز مصنوعیه چرا ما این دیالوگ ها رو تو زندگیمون نداریم؟؟؟ مثلا اونجا که شوهره میگه اینطور صلاح دیدم!!
حسنا بهمن ماه نوشت: برادر شوهر که اومده بود ایران من تعجب میکردم که این کاری زندگی چیزی نداره که این همه مدت اومده ؟ فهمیدم که یک سال ایران هست و بعد برمیگرده و این مدت هم یک برنامه تحقیقاتی داره و بیکار نیست تا همه کار و زندگی و شغلش تعطیل بشه.
حسنا نمی خوای برادر شوهر رو بفرستی بره سر خونه زندگیش اخه الان بیشتر از یک سال هست که ایرانه خدای نکرده کاری که اونجا داره ازدست نده تو که عزیزم جاری رو فرستادی رفت ۶ ماه نگهش نداشتی که الان اینهمه مشکل نداشته باشه برادر شوهر هم بفرست بره
یک مشکلی که زنای دوم و طرفدارنشون دارن احساس پیامبریه.حسنا که البته سابقا آیه آورده بود همون شامل همه مکانها و زمانها بشه. اینا فکر می کنند مرد بره است و اگر گیر زن راحت طلبی افتاده باید نجاتش داد. از اون ور هم خداگونه هم افراد رو قضاوت می کنند هم محکوم هم تنبیه! ندیده و نشناخته تصمیم می گیرن که فلانی و فلانی باد تو دماغشونه و الله بختکی شوهر پولدار کردند پس من حکم می کنم که گناهکارند و باید ادب بشن و سرشون هوو بیاد...مثل این که ما بگیم فلانی چاقه و از بدنش خوب مراقبت نمی کنه بیایم کلیه کبدشو در بیاریم برسونیم دست نیازمندش!
نه که خود حسنا باد تو دماغش نیست! یا مثلا خیلی غیر الله بختکی شوهر کرده نهایت زحمتش برای تور کردن این آقای مثلا پولدار همون اقداماتی بوده که خودش در قالب خانم ب گفت. گیر دادن و ایمیل زدن و...
من برعکس بقیه به زن بودن اون کامنتر شک نکردم چون مردها کمتر نسبت به زنها این قدر بی انصافند یا حسادت دارند...به هر حال عزیز جان اگر مادر دوپسری این یک قلم چیز رو دوستانه از من بشنو خدا می دونه قصدم توهین نیست ولی خیلی سطحی نگری! یعنی خیلی ها.......مگه هرکی هرچی نوشت یا گفت شما باید باور کنی تازه به خاطرش حسودی کنی و جسم و روحتو از بین ببری؟؟
یکی از معضلات وبلاگنویسی این روزا اینه که برای خیلی ها وبلاگ دفتر سیاه یا سفیدشونه. فکر کنم بارها شده تو وبلاگی خوندم که با بدترین صفات از همسرشون یادکردند و بعد مسیر وبلاگنویسیشون طوری عوض شده که همون هیولا شده رومئو عاشق یا بالعکس. همین فندق که شما اسم بردی یادمه یکبار نوشته بود مامانش تا حالا جز یکبار که لیوان شیر داده دستش هیچوقت بهش صبحونه نداده و پدرمادرش در دادن جهیزیه کوتاهی کردند و بیشتر وسائلشو خودش خریده چند سال بعد نوشت که میز چنین و چنان صبحونه همیشه تو خونه اشون آماده بوده و جهیزیش آنچنانی. برخلاف شما من با فندق یا دیگران مشکل شخصی ندارم وبلاگشونه مختارند هرچی دلشون میخواد توش بنویسن من فقط خواننده ام ولی همینا باعث میشه هیچوقت به چیزی که دیگران از زندگیشون میگن غبطه نخورم چون شاید راست نگن یا شاید تحت تاثیر احساسات آنی شرایطشونو الان جوری تفسیر کنند و فردا جور دیگه ای.
دوم عزیز جان برای کمالاتی که نمیشه داشته باشی حسادت کن نه یک کاهش وزن ساده. اون دلش خواسته بره جراحی کنه شما با اراده همون کارو بکن که هم ریسک نداره هم این خودچیرگی روی شخصیت و اعتماد به نفست تاثیر مثبت داره. شما از خیل هنرمندها چسبیدی به ف ف یا آنجلینا جولی. این همه دکتر و مهندس و وکیل و وزیر یا حتی زنان خانه دار موفق رو نادیده می گیری که بدون تن فروشی یا پاشیدن خونه زندگی دیگران شاد و موفق هستند چرا به استثناها گیر می دی؟ بماند اگر کسی شعرای خوبی گفته و معروف شده دلیل این میشه خوشبخت بوده؟ همین قدر که بعد نمی دونم 40 سال زندگی خصوصیش زیر سواله و برای من و خیلی ها همرده حسناست به لحاظ شخصیتی (و نه هنری)؟ جولی خانم هم بدون براد پیت همه چی داشت هم معروف بود هم پولدار کلا ولی شخصیت آنرمالی داره و آدم استیبلی نیست گفته میشه حتی با برادرخودش رابطه داشته این آدمیه که شما اینقدر حسرتشو میخوری؟
سایفون داره کار میکنه الان واسه من
بانو اگه حس کردی کامنتم بده حذفش کن
بانو یعنی ش نمی تونه نظر بده؟
مگه اینکه اسمشو عوض کنه؟
بازش کردم.
می تونه
مرسی بچه ها ، انگار برای من پورتی که سایفون ازش استفاده می کنه رو بستن واسه همین نمی تونم ازش استفاده کنم
مرسی مینو جان ، تور دانلود کردم داره کارمو راه می ندازه
بله ... جان. نادیده گرفتن بهترین کاره. اما متاسفانه بچه ها همه با هم آنلاین نیستن که بدونن همچین قراری گذاشتیم. باز یه دوست دیگه ای جواب می ده.
بانو کاش اینو تو آخر پست، با یه رنگ دیگه پی نوشت کنی.
چرا بی نام میفرستی؟ یک زن عزیز؟
می بینید مدام کامنت بی نام می فرستم
سلام
این احساس که کسی بخواهد با شعور یا احساساتمان بازی کند احساس دردناکی است کاری که امثال حسنا با خوانندگانش می کنند یا این کامنت گذار جدید مرموز من شخصا ترجیح می دهم با چنین آدم هایی بحث نکنم قبلا هم گفته ام من حسنا را فقط برای سرگرمی می خواندم و تا زمانی که شروع به حمله های تند کرد به مخالفانش یا عففیه را می خواندم نا زمانی که شروع به حسادت کرد به جاری اش آنقدر به طور مشخصی شخصیت صبور خیر خواه و مهربانش به یک شخصیت حسود تبدیل شد که خودم هم متعجب شدم
اما مشخصا کسی نمی تواند پشت یک نقاب مخفی شود دیر یا زود نوشته ها ما را لو می دهند فقط این که بعضی افراد سیاستمدار تر هستند و بعضی همان ابتدا شروع به نمایش شخصیت واقعی خود می کنند
عجیب است کسی با این خصیصه دوست دارد با کمترین سیاست حتی گفتاری ما را به مباحثه وادار کند الان به حرف بانو رسیدم واقعا کشتی گرفتن با خوک می شود بحث الکی
مینو جان این کامنت دو کیلومتری که از صبح ثبت نمیشد سر دلم مونده بود داشتم دق میکردم گفتم حتما ارسالش کنم
وگرنه دیگه راجع بهش صحبتی ندارم کلا نادیده بگیریمش
... عزیز
من فکر می کنم کلا باید ایشون رو نادیده بگیریم. شما دارید با کسی صحبت می کنید که عملا همه رو به بازی گرفته و داره بهمون می خنده.
بابا این طرف مزبور با اون کامنتش با خودش چند چنده؟ خط اخر نوشته با حسنا و شیدا موافقم چون شریک شدن با شراره و... نه، خب خواهر من مگه شراره هم شریک نیست؟ شراره رو که اصلا حرفشو نزنین با اون ادبیات داغونش وقت پست گذاشتن اون همه غلط املایی بعد هم میگه اینا مال اینه که من رشته دانشگاهیم زبان انگلیسیه فارسی یادم رفته!!! خب غلطهای املاییتو گذشتیم نوع کلماتی که به کار میبری چی؟ از یه ادم نرمال این مدل حرفها عجیبه، وب شراره به واقع اعصاب خوردکن ترین وبی بود که خوندم از طریق وبلاگ یکی از دوستان باهاش اشنا شدم وب اولش بستهشده بود و تو وب دوم دست به عصا مینوشت که من شروع کردم به خوندنش و چون از وب اولش باهاش نبودم خیلی مطالب برام گنگ بود یا فکر میکردم که گنگه، مثلا اینکه این دخترش که میگه مدرسه ایه چرا هیچ نقشی نداره انگار یه تیکه گوشت وسط داستانه و خیلی چراهای دیگه یواش یواش به ذهنم رسید خیلی دروغ تو نوشته هاش هست، یه جا گفته بود من عمدا بعضی اتفاقات رو پس و پیش مینویسم تا کسی شناساییم نکنه، خواستم نظر بذارم بگم کار تو از شناسایی نشدن گذشته داری واضح دروغ مینویسی بعد به خودم گفتم با این بددهنی ای که داره بی خیال بعد تو یکی از اخرین پستهایی که قبل از بستن وب دومش هم نوشت کلا لو داد همه چیز دروغه ، از سن بچه و زمان اشنایی و شغلش و خالاصه نمیدونم یهو چی شد که صادق شد مثلا پست عذرخواهی بود از خواننده ها بخاطر اون دروغها و سرکار بودنشون ولی اگر کسی خونده باشه میدونه تنها چیزی که توش نبود غذرخواهی و شرمندگی با وقاحت و به سادگی به خواننده ها میگفت من این همه مدت همتونو مسخره کردم نوش جونتون بازم بیاید بقیه دروغها رو بخونین
حیح بحث شوالیه بود رفت تا کجای شراره، شوالیه عزیز فقط از دو نفری تشکر کرده که باهاش موافقت کردن خوب برخورد کردن!!! عزیزم این نشونگر اونه که هنوز نمیدونی بحث منطقی و سالم یعنی چی، تو راحت به شعور همه ما در اینجا توهین کردی اونم چند بار بعد توقع چطور برخوردی داری؟ تازه من فکر میکنم خوب برخورد کردن بچه ها وگرنه اوضاعت می شد عین برخوردشون با عسل و حسنا ضمنا بازم از اصطلاح زدن زمین استفاده کردی این یه اصطلاح بسیار سطح پایین و کثیف مردونست اتفاقا برای س.ک. س با یه زنی که مخش رو تونستن بزنن من یک بار این رو جایی دیدم و اصلا خوشم نیومد
منم دیشب عمدا چند تا کامنت اضافه کردم که کامنت «ش» بره پایین تر و بچه ها از خیر جواب دادن بهش بگذرن.
متل اینکه فقط نظرهای یک خطی ثبت میشن!!!
من فقط کلمه "شوالیه" را بلاک کردم.
احتمالا کامنتهاتون این لغت را داشته. چون سوال نداره، ... داره.
بازش کردم
یک دو سه امتحان میکنم یه نظر رو چند باره میخوام بذارم ارور میده میگه نمیتونی ثبت کنی!!!
چرا من حق نظر دادن ندارم؟
لالا جان، بالاتر توضیح دادم.

اممممممممممم
قبل از این که بخواهم برم باید از تو دوست عزیز عذر خواهی کنم شماواقعا ادم شناسی به هر حال
خدا برای هم حفظتون کنه یک زن عزیز. آفرین به شما و همسرتون. و به همه ی آدم هایی که به اخلاق و انسانیت پایبندند.
شیوا جان
سآیفون من هنوز کار می کند
من خوبم و منتظر حسنا تا آشپزی یادمان بدهد بلکه من هم یاد گرفته با فرمول ایشان آشپزی کردم شوهرم مدام قربون صدقه ام برود چون کلا از این لوس بازی های آی من عاشقتم و قربان صدقه ها بلد نیست بلکه حسنا معجون خاصی داروی محبتی چیزی می ریزه در غذاهاش
یک زن عزیز اون اصل بد رو بی خیال. خودت چطوری؟
ندا ٧:٤٠ ق.ظ - پنجشنبه، ۱ اسفند ۱۳٩٢
سلام حسنا خانوم ببخشید من تازه با وبلاگتون آشنا شدم و نعدادی از پست ها رو خوندم سوالی برام پیش اومد شوهرتون زن اولش رو طلاق داده یا فقط جدا از هم زندگی می کنن؟
پاسخ: سلام ندا جون ماچ نه از هم جدا نشدند و در حال حاضر هر دو لجبازی کردند و جدا زندگی میکنند . قبلا اینطور نبود
حسنا بانو - ۱/۱٢/۱۳٩٢ - ۱٢:٥٧ ب.ظ
چه عجب باز نگفته ایمیل بذار خصوصی جواب بدم!
اصل بد نیکو نگردد. چونکه بنیادش بد است
من سخت منتظرم که از حسنا آشپزی یاد بگیرم. خدایا این همه هنر تو این یه نفر یک جا جمع شده؟ ای خدا حسودیم شد!
شیوا جان مشکل تو نیست. سایفون چند وقتیه دیگه کار نمی کنه. من از دوستی تور رو گرفتم و بد نیست.
تو نت هم هنوز هستن سایت هایی گه فیلی نشدن و تور رو ارائه می دن. چند تا فایله که همه رو باید با هم دانلود کنی و بعد که اپلیکیشن اصلی رو ران می کنی یه بروزر جدا باز می کنه که ربطی به صفحات دیگه ت نداره و آدرس سایت فیلی شده رو هم تو همون صفحه ی خودش وارد می کنی.
من برای فیس بوک می خواستم و بدک نیست. به خوبی سایفون نیست؛ اما از هیچ بهتره.
سلام دوستام
بین همه کامنت گزارها از غنچه عزیز و نازی جون ممنونم چون فقط این دو نفر منو درک کردن و راهنمایی کردن
اول از همه به بانو بگم که کامنتهای من مغرضانه نیست و نظرم رو میگم
منم دوست شمام و صرفا با زن دوم و معشوقه و صیغه برای قشر عادی جامعه و متوسط جامعه و مردای عادی مخالفم
اما مردهای پولدار و مرفه با زنهای بخور و بخواب را نه! موافقم
پس منم با شمام فقط یه تفاوت جزیی داریم که اونم شاید قانع شدم هرچند هنوز قانع نشدم
یادمه روزی برای فندق 70 کیلویی بی خانه که خدا را شکر هم خانه دار شد و هم به یمن جراحی شد 50 کیلو کامنت گذاشتم که چرا اینقدر در مورد پول مینویسی و جشن و خرجهایی که میکنی؟ چقدر پول برات مهمه
برام جواب داد: مردم چرا از صبح تا شب کار میکنند و اینقدر خسته میشن؟ واسه پول پس پول برای همه مهمه
خیلی این جواب را خوندم دلم شکست چون راست میگفت
چرا باید یکی الله بختکی شوهرش میلیاردر بشه و بچه هاش تو رفاه باشن و بقیه زنهای بیوه ومطلقه نون تو خون بزنن و بخورن؟ این سواله منه
نازی جون تورو خدا برام بیشتر بنویس این لنز تجربه های شخصی را راست گفتی بازم برام بنویس
غنچه جون حرفت درست اما مثال نقض براش زیاده: نمونه هیفا وهبی که موفق ترین زن عربه
نمونه اش انجلینا جولی
چرا میگید هنرپیشه ها از ما جدان؟ اونها هم ادمهای عادی بودن که حس کردن این ثروت حق اونها هم هست و کیس های عالی زدن زمین و الان از زیباییشون بهره ها بردن و جزو زنهای قدرتمند دنیان
رقص هیفا را با راغب ببینید چه عشوه ای برای مرد زن دار میاد؟ پس چرا اینها بارشون به منزل رسیده؟
حقیقت را میگم: الهه جون شاید شما راست میگی شاید من عقده شدید دارم اما از کودکی پر از فقر پر از نداری و فلاکت خسته بودم الانم از صبح 7 تا 7 شب یه سر کار مترجمی میکنم فقط واسه اینکه دوتا پسرم زجری که ما کشیدم نکشن!
بانو من از این به بعد کامنت میزارم و منو دوست خودتون بدونید چون هیچ جا مثل اینجا نمیتونم حرفای دلم را بگم
من با فانی شیدا حسنا موافقم چون ثروت و امکانات را درش شریک شدن اما با بن بست 99 ساله و پری هم و ازدواجهم و ونوس و پروانه و شراره خل و چل و خیلی های دیگه مخالف سرسختم و باهاشون مبارزه میکنم
ببخشید بچه ها یه سوال بی ربط دارم
من سه چهار روزه که سایفونم به سختی کانکت می شه و داره اذیت می کنه ، امشب که دیگه اصلا وصل نمی شه. می خواستم ببینم جریان چیه و شما الان چه جوری از اینترنت استفاده می کنین؟ احیانا نرم افزار جدیدی سراغ دارید یا راه حل دیگه ای؟ سایفون واسه همه مشکل داره یا مشکل از منه؟
یک خبرنگار حرف شما متین
ولی من میترسم امثالی مثل حرف های شوالیه و وبلاگی مثل حسنا رو ذهن دختر های فقیر تاثیر بگذاره و از مسیر اصلی زندگی شون دور بشنوند و تن به این خفت ها بدهند
همین جوری هم دختر های محروم و فقیر گول مرد های عیاش هوس باز می خورند دیگه چه برسه یکی وبلاگ بزنه و در باغ سبز نشون بده بگه من زندگی خوب و آرومی دارم
البته این تو کامنت قبل قبل یادم رفت بگم این که گفتم فروغ در اوج جوانی فوت کردند همه مون میدونیم پیمانه زندگی هر کسی دست خداست و سرنوشت از قبل تعین شده است
یک وقت تعبیر بد نشه از این حرف من
و اینم همه مون می دونیم یک بار دست به خودکشی زده بود دیگه قضاوت با خودتون
و در مورد شخصیت فروغ بگم و کسانی که معشوقه های بی استعدادی هستند که فقط فقط 6 دارند و خودشون با فروغ مقایسه می کنند
فروغ فرخزاد برای عدالت و آزادی زنان ایرانی کار های بزرگی کرد بچه ها بی سرپرست بسیاری تحت پوشش خود قرار داده بود همیشه با اختلاف طبقاتی و جامعه فقیر بورژوازی مبارزه کرد
الکی خودتون با فروغ امثالی مثل اون مقایسه نکنید شما هایی که فقط 6 دارید که از هر موجود ماده اعم از انسان و حیوان گرفته دارای این ویژگی هست و ویژگی بارزی نیست هر موقع در حد اندازه اون بودید مقایسه کنید
به همه کامنترهای محترم (غیر ازیکی دو نفر)
این جمله رو همه شنیدیم:
با یک آدم احمق بحث نکنید، اون اول سطح شعور شمارو در حد خودش میاره پایین و بعد تو بحث برنده میشه
من از همون اول گفتم لازم نیست جواب شوالیه داده بشه، تنها لطفی که میتونیم به ایشون بکنیم اینه که بهشون چند تا کتاب معرفی کنیم که با این پست اخیرشون لازمه لغتنامه دهخدا رو هم تورق کنند حتما
ممنون مینو جان
شوالیه
من الان کامنت شما را خواندم این که نوشتید زن های دوم شاد هستند و مثال زدید از ظاهر قضیه و زندگی آنها
بگذارید من تجربه و زندگی زن دوم و معشوقه پدرم بگم
مرد من یک آپارتمان تو جردن خرید و سفر خارج هر شش ماه یک بار ماشین نخرید چون انقدر تنبل بود رانندگی نتونست یاد بگیره رو همین حساب ماشین نداشت هر ماه حساب بانکی اون خانم پر میکرد
الان داره تو یک آپارتمان کوچیک تو یک محله معمولی با یک شوهر بیکار زندگی میکنه عصبانی همش در حال پرخاشگری بیش تر در موردش نمینویسم چوت پرونده قدیمی شده و مدت هاست بسته ام نمی خواهم از بایگانی بیرون بیارم
ولی مادر من که یک زن اول بود هزار برابر اون سرمایه و خونه زندگی بچه های سالم شوهرش داره
عاقبت یکی دیگه از زن هایی که زن دوم شدن میشناسم فامیل پدریم بود مرد معتاد شد اومد یک محله پائین شهر پیش زن دومش بعد از چند سال مرد و زن دوم با سه تا بچه گذاشت الان زن بیچاره داره کارگری میکنه تو خونه های مردم
یچه هاشم زندگی ایده آل نداشتن هر سال به امید عیدی میرفتن خونه فامیل هاشون
دلم براشون میسوخت وقتی میدیدمشون
سه تا بچه به خاطر خودخواهی یک زن که مادرشون بود بدبخت شدند به جای اینکه یک زندگی سالم داشته باشند زندگی اسفناک با طعم فقر بی پدری و یتیمی داشتند
زنی که برای بچه های زن اول چاه کند و اونا بی پدر کرد بچه هاش خودشم بی پدر بزرگ شدن
دو تا دختر های اون مرد که از زن اول بودن
هر دو تا ازدواج های موفق عروسی یکی شون تو هتل آزادی بود شوهر دانشگاه تهرانی خوبی کرد
این تجربه من از زندگی زن های دوم و معشوقه ها بود
کجا تو تاریخ چاویدان شدند حرف ها میزنی ها
فروغ کاری به شعر هاش و شغلش ندارم تو اوج جوانی مرد
زنی با اون همه استعداد چرا باید انقدر زود بمیره و تصادف کنه
همون معشوقه بیل کیلینتون چقدر منفور تو امریکا و یکی از لکه های ننگ حرب دموکرات امریکاست که همیشه هنوز که هنور حرب جمهوری خواه از اون آتو دارند
رئیس جمهور فرانسه علاوه بر اون معشوقه معشوقه های دیگه دیگری هم داره فقط یکی دو تا نیست کامل بیوگرافیشو بخوانید
یک مرد هوس باز با چند تا زن هم بوده
یک دونه حسنا سوگلی نداشته
این حرف ها نزنید چون هیچ وقت بار کج به منزل نمیرسه و از هر دستی بدهید از همون دستم میگیرید این قانون زندگی
پست حسنا خلاصه ش این بود غنچه جان:
همه چی آرومه، من چقد خوشبختم!
سلام بانو جان دوستان عزیز
کلی خندیدم دختر با این کامنتت
اونا هم دلشون نوه و پسرشون می خواهد من چاره ندارم جز رفتن
پریناز بیگ لایک
بانو جان این چند روز اصلن وقت نکردم سرم بخارونم کلی دنبال ارز این ور اون ور ...می دونم خداحافظی کرده بودم ولی باز دلم تنگ شد
من پست حسنا نخواندم یعنی واقعن وقت ندارم فقط همین پارگراف آخری که نوشته می خواستم از بهار یک چیزی بگم ولی نمیگم
حسنا جان خودتم میدونی چی داری می نویسی رسمن زدی جاده خاکی مثل این سریال ها هست قسمت بعدی سریال تو تیتراژ تیکه تیکه نشون میده یعنی دقیقن همین کار کرده بیننده برای قسمت بعدی جمع کنه
بعدشم گفته می خواستم چند تا دستور آشپزی بگذارم
یک جوری داره می نویسه که همه جور برای خودش مخاطب جمع کنه
از زن دوم بگیر یک مدل طرفدار داره وبلاگ های آشپزی یک طرفدار دار های دیگه داره همین جور پیش بره کم کم آخر وبلاگ به نقد فیلم ها و دفاع مقدس مطبوعات مذاکرات 5+1 عمو پورنگ و ... همه جور تو وبلاگ حسنا نوشته میشه
بانو جان دوستان فعلن خداحافظ ( برمیگردم )من رفتم مسافرت ... شوهر منم داره روز شماری میکنه بره پیش مادر و خواهرش برعکس من
برام دعا کنید بی حاشیه بریم بی حاشیه هم بیایم
سلام عزیزم

از حسنا یاد بگیر
همچین می نویسه رفتم خونه مادرشوهر یکی آب قند آورد یکی میوه پوست می کند یکی بادم می زد ... انگار یادش رفته کیه و جایگاهش تو اون زندگی چیه.
شما که نه زن دومی نه زندگی به هم ریختی نه مایه آبرو ریزی و سرشکستگی خانواده همسرتی. ایشاله خوشحال می رید و خوشحال تر هم برمی گردید.
خوش بگذره
من فکر میکنم شوالیه فیلم های ترکیه ای رو زیاد نگاه میکنه که همه ضرب در همو میخوان الا زن و شوهر واقعی
شاید هم منطورش از اون کامنت پرت کردن حواس دوستان از ماجرای سوتی های حسنا بود و موفق شد
موافقم الهه جان. هر کدوم از اینا هم باشه بهتره دیگه کامنت هاشو نخونیم کلا. اون زمین زدن که خیلی خیلی زشت بود. از تمام ازدواج بعد 6 رو دیده ایشون. اونم با این لحن که من تو عمرم نشنیده بودم خدایی.
من اینترنتم وصل شد. قرار بود تا شنبه اینترنت نداشته باشم. حالا خوبه بزنه دوباره قطع شه!
مینو جان دوستت دفاع کرد؟
اون چیزی که گفتی حل شد؟
4تا احتمال برای این شوالیه هست:
) یا اون حرفهای تهوع آور در باره الهام و شوهرش و شیدا
1. یک مرد است و ملبس به لباس روحانیت! که مثل اون آقا تو تی وی نظرش اینه که مرد چطور دو تا دو تا خونه و موبایل و ماشین میخره زنش چیزی نمیگه ولی اگه زن دوم بخواد اون بده؟!!
2. یه دختر مجرد و ازدواج نکرده و یا حتی زن مطلقه وبیوه (حتی میتونه واقعا مادر باشه مثل فرشته) که مشغول طرح ریزی برای خراب شدن سر یه زندگی دیگه و حالا داره وجدان خودش رو با این حرفها آسوده میکنه!
3. واقعا یه زن شوهر دار و مادر است که به علت تربیت بد خانوادگی و شرایط سخت معیشتی دچار عقده های مالی شدید است و نوعی خصومت با زنانی که از این امکانات مالی برخوردارند (احتمال زیاد در گذشته اش زنانی بودند که بقول خودش با باد به بینی انداختن و پز دادن او را کوچک و حقیر کرد ه اند و اوهم کینه این قشر را به دل گرفته!) و این حرفهای زشت و پلیدانه رو به زبون میاره !
(مرد رو زدن زمین ؟ مگه گوسفند قربانی که زمین بزنند؟؟
4. همه این کامنتها سر کاری است و کسی که خودش رو به خواب زده( خوابی زشت تر ار کابوس) و میخواد وقت و انرژی وبلاگ رو بگیره!
هر کدوم از اینا که باشه به اندازه کافی بهش جواب داده شده بهتر بره و این کاکنتها رو برای آویزونها یی که سنگشونو به سینه میزنه بذاره و بغلماچ بگیره!
هر کدوم از اینا که باشه به اندازه کافی بهش جواب داده شده
اینجور که معلومه حسنا خیال بچه دار شدن داره. بعیده مردک بچه بخواد با این سن وسالش و اینکه بچه ای به بزرگی بهار داره. فکر کنید حسنا سال دیگه بزاد و بهار هم ازدواج کنه و یکی دو سال دیگه بچه درا بشه بعد مردک بچه و نوه همسن و سال داره
خاله یا دایی بچه بهار با خودش همسن میشه
خانواده مردک لابد خیلی سطح پایین و بی فرهنگن چون خانواده های درست و حسابی به هیچ وجه نمیذارن پسرشون زن دوم داشته باشه و بعد از اونم بچه درا بشه. حسنا دنبال ارث و میراثه و حتما همه سعیش میکنه که مردک راضی کنه بچه درا بشن اما اون بچه چی بشه. بچه ای که پدرش (یعنی مردک) آدم بی وفا خیانتکار و تنوع طلبیه و مادرش (یعنی حسنا) زن پول دوست آویزون و خونه خراب کنیه. چی بشه اون بچه با این ژنهای ناب
زاهارا: فکرکنم مادرشوهر بترسه نی نی ذار بشی ومدام بگه :حسنا جونم برای خودت میگم هنوز خیلی جوونی گناه داری خودت رو بندازی تو دردسر بچه خودت هنوز بچه ای عزیزم برو جوونیت رو بکن مبادا گول پسر منو بخوری شما هنوز دهنتون بوی شیر میده ...
حسنا: مادر شوهر به شدت از این نصایح میکنه . یعنی بس که میگه من حرفهاش رو حفظ شدم . مخصوصا وقتهایی که خیلی قربون صدقه نی نی خانوم میرم
مگه مردک و خانواده اش کلا تعطیل باشند که همچین اتفاقی بیفته!! آبرو و خانواده و فک و فامیل و زندگی دخترهاشو .... همه را از سر راه آوردن که ...
به نظر من هم تاییدی نبودن کامنت ها از همون اول یکی از نکات قوت این وبلاگ بود که بعد از پست خداحافظی و پست سفرنامه تاییدی شد، اما این سنت همونطور مونده بود متاسفانه. کلی اون اوایل خنده دار بودند این هایی که می آمدند و در حمایت حسنا می نوشتند و آخرش هم می گفتند" اگه جرات داری تایید کن" قیافه اشون بعد از ارسال کامنت دیدن داشته.
واضح بگو از این که حال نفس گرفته می شد حال می کردی
چرا اینقدر پیچیده صحبت می کنی سحر جان
به نظرم خوبه که کامنتها تاییدی نیست
سعی کردم یه کم احساساتت را ترمیم کنم. آیا موثر واقع شد؟
فقط چند دقیقه احساسات در ملا عام بود
یه زن عزیز ممنون
تنهاکسی که یه مدته داره ازواقعیت زندگی خودش مینویسه وقبول کرده که اشتباه کرده عسل خانومی
اما چه فایده اسیبی که به زندگی خودش وهمجنس خودش زده جبران ناپذیره
اما خوبیش اینه که شایدیه تعدادکم ازاین واقعیت درس عبرت بگیرن وتکرارنکن
-------------------------------------
ماهم به حسنامیگیم واقعیت وبگو
بگو که این زندگی که داری میکنی چه مشکلاتی داره
چراازبغل کردن مردک واسی خودت یه بهشت میسازی که این عادی ترین چیزتوزندگی یه زن وشوهرنرماله
بهش میگیم ازسختی هابگوکه هردختروزنی حسرت این گل وبلبلی که تو ساختی نخورن
امامتاسفانه حسناخودشوبدجورزده به خواب نمیخوادبیداربشه
ایشالله ده سال دیگه بیدارمیشه که دیگه چیزی ازش نمونده هم خودشو میسوزونه هم معلوم نیست بااین نوشته هاش چندنفروبه نابودی میکشونه
آیناز جان
درست می گید. عسل که نمی تونه به عقب برگرده و زندگیش را عوض کنه. آرش هم که ماشاله خودش استعدادش در گند زدن به زندگی عالیه. بعضی مراحل را هم جهشی طی می کنه.
حداقل با این نوشته هاش شاید به بقیه کمکی بشه. مخصوصا اونهایی که دختر دارند.
حسنا هم دقیقا مثل شوالیه فکر می کنه . می گه خانوم اولی هیچ نقشی در زندگی مردک نداشته چون فقط خورده و خوابیده و احیانا هم از نظر حسنا لیاقت اون زندگی رو نداره از نظر حسنا این مردک بوده که با فکر خودش به اینجا رسیده و احتمالا حق داره هر غلطی که دوست داره بکنه. دارم به این فکر می کنم همه اون هایی که تو کامنت ها حسنا رو تایید می کنن و در خیلی از مواقع تشویق می کنن توشون از امثال شوالیه هم هست . کسایی که زن هستن و تازه مادر هم هستن.کسایی که متاسفانه وجودشون پر از کینه هست و حس انتقام در دلشون شعله وره .کسایی که شادی و راحتی همجنسشون براشون غیر قابل تحمله .چون خودشون از اون رفاه و آسایش بی بهره هستن نمی تونن تحمل کنن یکی دیگه در رفاه باشه اونوقت این عده از سینه چاکان حسنا می بینن یکی مثل خودشون با تفکرات خودشون رفته افتاده رو ی زندگی و داره یکی مثل خانوم اولی رو که از نظر اونها لایق اون زندگی نیست به خاک سیاه می نشونه براش کف می زنن و تازه تشویقش هم می کنن و به اصطلاح دلشون هم خنک می شه.غیر از این چطور می شه رفت برای کسی که ی زندگی رو خراب کرده دست زد و تشویق کرد و تز داد. من به شخصه فکر می کردم این ها هیچی حالیشون نیست ولی حالا می بینم نه کاملا حساب شده این کار رو انجام می دن.حتی در تصورم هم نمی گنجه ی همچین ادمهایی دور برمون زندگی کنن.
ساره جان
آخه موضوع اینجاست که الان مردک هست که از اموال خانم اولی به نوایی رسیده. اونی که مفت گیرش اومده مردک بود. اگر اینطور نبود که خانوم اولی نمی تونست همه را ازشون پس بگیره.
سلام بانو جون و همه دوستان عزیز
کامنتها رو میخونم و بهره میبرم
امروز بعد از مدتها رفتم به وبلاگ عسل ،( عسل تلخ و شیرین) یادم فقط یک بار براش کامنت گذاشتم و گفتم اون بچه قربانى پدر هوسباز و بیفکرش شده و تو هم شریک جرمش هستى ، به جاى اینکه عذاب وجدان داشته باشى و حتى ذره اى به فکر جبران باشى ( هر چند بعضى چیزها قابل جبران نیستند ) شما اون فرشته خدا رو براى همیشه از داشتن یک خانواده سالم محروم کردین ، اون روز در جوابم شروع به لودگى و مسخره بازى در اوردن کرد با نفس خل و چل که تو کامنتها چت میکنند مرتب تکرار میکردند بچه فرشته ، کدوم فرشته ؟ و من اون روز به عنوان یک مادر که پسرى در سن و سال اون بچه داره و هر روز با چشم خودم قلب و احساسات پاک بچه ها در این سن رو دارم میبینم بسیار متأسف شدم .
و اما امروز این خانم در وبلاگش از ملاقاتش با این بچه نوشته و اظهار تاسف از افکارى که نسبت به این بچه داشته ؟ یعنى فقط لازم بود که این طفل معصوم رو از نزدیک ببینه تا احساسات لطیفش به جوش بیاد ؟!! تمام این جبهه گرفتن ها در مقابل حرفهاى منطقى بعضى از کامنتگذارهاش نشاندهنده یک چیز است ، اینکه تمام این زنهاى دوم از من و شما هم بهتر میدونند که چکار کردند و میکنند و حقیقت چیست فقط مثل کبک سرشون رو کردند توى برف.
سلام یاسمین جان.
ممنون که همراهمونی
مردها تو این ماجراها از همه مقصرترند. آرش زندگی عسل و سحر و بچه اش را به اینجا رسونده. الان این مردکه که دم حسنا را نمی گیره پرتش کنه بیرون و بشینه سر خونه زندگیش. اگه بتونه از هوسهاش بگذره حسنا کاری نمی تونه بکنه.
من به آدمی که با غم دیگران شاد می شه چی می تونم بگم
(دوستان عزیز منظورم شوالیه هست)
منم. مثل مینو و ایناز جان فکر می کنم حرکت خوبیه کامنت هایش را نادیده بگیریم
فقط میتونم بگم
متاسفم برای
امثال شوالیه
که ازرنج همجنس خودش کیف میکنه
---------------------------------------
چون الان همسرم دوست نداره من برم سرکارخودش چندشغله هست بایدسرم هوو بیاد؟
------------------------------------------
بیخیال بچه ها
ماهرچی میگیم این روش درست نیست
بازم جناب شوالیه دنبال جلب توجه تواین کامنت دونی هستش
من هم مثل مینو جون
ترجیح میدم کامنت های شوالیه رو نخونم
باز اینترنت من منفجر شد و فکر کنم چند روزی نت نداشته باشم. الانم که اومدم دیدم بله کامنتدوتی غوغاست! به شخصه دیگه هیچ حرفی ندارم. شوالیه کامنت هات حال آدمو بد می کنه. دیگه نمی خونمشون.
مرسی از دوستان که حرفای قشنگی زدن. مرسی از نازی که منصفانه حرف زده. و ممنون از همه.
samane۱:۳٩ ق.ظ - چهارشنبه، ۳٠ بهمن ۱۳٩٢
التماس می کنی لینکت کنه؟ آجی حسنا لینکش کن
سه تا کامنت گذاشته واسه یه پست آبکی. مشتری خوبی
خانمِ "مثلِ من " که میای تو وبلاگم نظر میذاری من دوساله خواننده ی وبلاگ حسنام .. از اولین پست خوندمش طرز تایپُ لحن حرف زدنش رو بلدم .با اون وبلاگ قلابی که برام گذاشتی نمیتونی ذهن من و امثال من رو نسبت به حسنا خراب کنی
تنها نتیجه ای که گرفتم این بود: خیلی بیکاری ابله
بسیار دل خجسته ای داری
و اینکه عجب حوصله ای داری.بخدا من اگه به جات بودم یه سر میرفتم روان پزشک چک میکردم خودمُ
خنثی[اوغ]
پاسخ:سمانه جون متاسفم واقعا برای اون آدم . در واقع داره با این کار سطح شعور و فرهنگ خودش رو نشون میده . این که میگن فرهنگ وبلاگ خوانی و دنیای مجازی رو نداشتن ، همین هست خنثی حقیقتش بیکاری و دل خجسته که به جای خود متاسفانه در این جور موارد باید بهشون توصیه کرد به فکر مشکلات روحی خودشون باشند تا خیلی کار از کار نگذشته . ما که فقط میتونیم بگیم خدایا شفای عاجل عنایت کن ابرو
حسنا بانو-۱/۱٢/۱۳٩٢-۱۱:٠٧ ق.ظ
samane۱:٤٦ ق.ظ - چهارشنبه، ۳٠ بهمن ۱۳٩٢
این روانیِ زنجیری حتی کامنتا رو هم کپی کرده اسم منم از سمانه به بهانه تغییر داده و اونجایی که من نوشتم آجی لینکم کن ادیت کرده نوشته التماست میکنم لینکم کن
نه تنها من بلکه همه ی کامنتا هیپنوتیزم
خُــــــــــــدایِ عقده بیمارِ روانی خااااااااااااک تو سرت بیکاره هیچی ندار
__
با عرض معذرت از همه .. حقشه هرچی بهش بگم عصبانی
پاسخ:سمانه جون چی بگم . به بعضیها واقعا حرجی نیست و معلو الحال بودن هم ظاهرا براشون عالمی داره خنثی خداوند نظر لطفی بهشون بکنه مشکلات فرو خفته درونیشون حل بشه . حالا گیرم من به هر دلیلی زن دوم شدم . چرا برای تو مینویسه . گنه کرد در بلخ آهنگری، به شوشتر زدند گردن مسگری؟
حسنا بانو-۱/۱٢/۱۳٩٢-۱۱:۱۱ ق.ظ
دو ساله داری به آجیت
منظورش اینه که دوساله داره التماس می کنه حسنا لینکش کنه
نانی ۳:٠۱ ب.ظ - سهشنبه، ٢٩ بهمن ۱۳٩٢
خوشحالم که مامان و بابات پیشت بودن و تجدید روحیه کردیلبخند
حسنا جون مثل قبل بنویس خیلییییییییییییییی زیاد سبک نوشتنت تغییر کرده و این رو منی که یک سال و نیمه میخونمت احساس میکنم .
راستی برخورد بهار با قطع رابطه همسر و خانوم اولی چیه؟ خیلی بهش فکر می کنم.
شاد و پر انرژی باشی
چشمک
پاسخ: نانی جون ممنون ازت بغلماچ از اون جهت میگی که که در مورد بهار یا خانوم اولی نمینویسم؟ چی بگم . شاید برای این باشه که این روزها خیلی خسته هستم و دوست دارم از روز مره های خودم بنویسم فقطشرمنده
تو هنوز اونا رو یادته؟
یه مدته دیگه ازشون نمی نویسم به امید این که ایشاله دیگه فراموششون کنید.
سلام
وای داشتم کامنتا رو میخوندم
به این رسیدم نتونستم خودمو کنترل کنم
چه خوشحاله میوه خورده, براش جالبه.
مرسی موفرفری
پریناز جان عالی
کامنتای مینو لالا یه زن ... (اگه اسمتون جا افتاد شرمنده) در جواب شوالیه واقعا لایک داشت
عادت دارم از اول میخونم که بدونم کی به کیه چی به چیه
واقعا از این طرز فکر شرمزده شدم
جوابهای دوستان در جواب شوالیه عالی بود.
ایشون مطمئنن خانم هستن؟والا شوالیه به مردا می گن نه خانمها :|
بانو جان ایندفعه پست حسنا جوووووووووووونو ادیت نمیکنی؟ ادیت های تو خیلی بیشتر از خود پست جالب بود.
حوصله ام نشد.
پست بعدی هم که طرز تهیه کوکو سبزی و خورشت بامیه است ... حیف شد
آخه یک روز نیم رفته ایتالیا چقدش صرف رفت و آمد معطلی تو فرودگاه شده؟چقدش معطلی برای رسیدن به هتل و تحویل اتاق شده ؟بعد سوک سوک کردن برگشتن؟ یعنی دلیل رفتن به ایتالیا یه شب خواب تو هتل بوده؟
بانو جان
این فقط یک طنز بود برای به چالش کشیدن طرز فکر شوالیه
نمی دونم چرا دوستان نکته را نگرفتند !؟
یعنی منطق ایشون میگه هر کس پولدار و خوشگل بود جزء اموال عمومی حساب می شه و باید به صورت عام المنفعه ازش استفاده کرد
به نظر من که ایشون شوخیش گرفته و خوشش اومده میاد اینجا نظریه هاش رو بیان می کنه و بقیه براش وقت می ذارن جواب میدن وگرنه بعید می دونم این طرز فکر از یه خانم باسواد و شاغل سر زده باشه !
این جور که شوالیه و شبه شوالیه نوشتن زن رو در حد وسیله میبینن
من واقعا به خاطر طرز فکرشون متاسفم
هرچند حس میکنم بیشتر از اینکه نظر واقعیشون باشه بیشتر دنبال جلب توجه هستند
متاسفم واقعا متاسفم...
نینا جان،
منظورم به شما نیست. جواب کلی است.
مشخصه که کامنت شوالیه کاملا با غرض نوشته شده و به جای جواب، دنبال بازی با کامنترها و وبلاگ است. اگر کامنتی حذف شد گله نکنید.
ایشون اگر سوالی هم داشتند جوابش را دوستان نوشتند.
چرا در حالی که این همه جوان مجرد هست که امکان ازدواج ندارند مردان پولدار زنهای خوشگل و ترگل ورگلشونو احتکار کردند برای یک شب جمعه و اجازه استفاده به دیگران نمی دهند؟ همه چیز فقط برای عده ای باشه؟ خوب چی میشه بقیه هم استفاده کنند؟
وقتی می بینم مردان بی پول حقشونو از مردان پولدار با رابطه با زنانشون می گیرند خوشحال میشم.
شوالیه عزیز یادت باشه جایزه نوبل رابا من نصف کنی!
به شوالیه
متاسفم که همچین افکاری هنوز زنده هستند و دم از انسانیت و روشنفکری میزنند.. اگه شما دو کلاس سواد داشتی نمیگفتی حق کی خیانت هست و حق کی نیست.
وای خـــــــدایــــا ما چطوری بنده هات رو قضاوت میکنیم؟
چطور یک نسخه واسه همه زندگی ها می پیچیم و خلاص؟ من نمیدونم ولی شاید شما یک همچین زندگی جلو چشمته و یک زنی هست که میخوره و میخوابه و پول شوهره رو میخوره که شما ازش لجت گرفته و اینطور همه زنها رو باهم جمع میکنی… به نظرم حق نداری حتی اون زن رو (اگه وجود داره) قضاوت کنی…
یک جا یک جمله خوندم عجیب به دلم نشست نوشته بود: میخواهی کسی را قضاوت کنی؟
کفش هایش را بپوش راهش را قدم بزن..دردهایش را بکش..سال هایش را بگذران بعد قضاوت کن… از کجا معلوم اگه خودت جای چنین زنهایی نباشی همینطور رفتار نمیکنی؟ اصلا شما یک درد نکشیده و مرفه بی درد به من نشون بده… مگه هست؟ اگه میگی آره باید بگم که چقدر رویایی فکر میکنی….
اصلا چرا راه دور بریم. من خودم یکی از نزدیکانم به همسرش خیانت میکنه و اینو همه میدونن شاید هم خود زنه بدونه ! ولی زنه اخلاق خاصی داره مثلا الان ده سال بیشتره کنار شوهرش نمیخوابه. جاش رو کاملا جدا کرده. حتی تو خونه آشپزی نمیکنه. یک چیزی فراتر از اون چیزی که شما حرفش رو زدی.. این زن حتی خانواده شوهرش(که ما باشیم) رو راه نمیده تو خونه اش. یعنی بری زنگ در و بزنی باز نمیکنه. با وجودی که فامیل هم هستیم… با همه این حرفها شوهرش حق نداره بهش خیانت کنه. بهش هم گفتیم اگه با زنت مشکل داری طلاقش بده بری توافقی جدا بشین ولی خیانت همون جنایته فرقش یک نقطه است…
به نظر من حتی بدترین زن دنیا هم حقش خیانت نیست هیچ آدمی حقش خیانت نیست… خیانت بدترین عمل انسانیه… شاید سختی هایی که اون زن کشیده اینقدر عمیق باشه که اون رو وادار به این کارها میکنه… هرچند نباید انجام بده و راهش این نیست ولی خیانت یعنی آخر خط… یعنی خداحافظ انسانیت… انسانی که روح خدا درش دمیده شایسته اینطور له شدن نیست…
شوالیه جان برو سریعتر این نطریه را به عنوان راه حلی برای توزیع مجدد درامد و کاهش اختلاف طبقاتی به ثبت برسون شاید برنده بعدی نوبل اقتصاد باشی برو جانم وقتت را اینجا تلف نکن. به خدا حیفی داری تو این مملکت حروم میشی!
شوالیه جان چه مرد باشی چه زن حرفات به شدت بیمارگونه و عیر منطقیه پس انتطار جواب منطقی نداشته باش. هرچه سریعتر خودت را دریاب.
سلام منم خاموشم میخام به شوالیه بگم من سه ساله ازدواج کردم لیسانس دارم شوهرم نمیزاره برم سرکار بچم دارم شش سال نامزد بودم شوهرم زمانی که اومد خاستگاریم دانشجو بود هیچی نداشت هنوزم حسرت یه دل سیر دیدنش رو دلمه الان هیئت علمی دانشگاس یه شرکت زد که داره میفته روبورس همدیگرو خیلی دوس داریم خونه داریم میخریم ماشینم خریدم ایا انصافه بیست سال دیگه که من پیرتر شم شاید وضع مالیم توپ شه اونوقت سرم هوو بیاد بگن پول مخای چیکار لیاقت نداری درضمن زنی سرش هوو میاد که خیلی مظلومه و شوهره به خودش مطمعنه وگرنه زنای شروبه قول شما طلا روهم پول روهم شوهر جرات نمیکنه بره زن بگیره
سلام
احتمالا اقای شوالیه چون بعید می دانم خانم باشید اما اگر خانم هستید
خواهش می کنم از دوستانی که گفتم برخورد تند نداشته باشید من راببخشند این خانم انگار شایسته همان حرف هایی است که می زنید
تمام مدت در حال چالش افکنی است خوب فروغ را فهمیدم انجنیلا جولی چه ؟
خانم عزیز زندگی هنرمندان یا زندگی هالیودی از زندگی جامعه جداست خانم من ، زدن به زمین کار حیوانات است
در ضمن توهین به خانم های خانه دار یکی از زشت ترین کار هاست پس طبق دیدگاه شما مامان هم هر لحظه باید منتظر هوو باشد
در ضمن خوش حال نباشید من در محیط کار سابق کاریم ابدارچی اداره دو تا زن داشت پس خطر شما را هم تهدید می کند خاص یک قشر پول دار نیست مثلا یک خانم بیوه با امکانات مالی کم چه کیسی بهتر از شوهر شما که احتمالا بی کار نیست تازه می تواند استدلال کند این خانم که خودش در امد دارد چرا یکی از درامد ها خرج من نشود تازه شوهر شما هم به حفظ ان زن کمک کرده وسایه بالا سرش شده
من فکر نمی کنم شما حتی مادر باشید یک مادر با این تفکر و دیدگاه ؟
بیچاره همسرتان که با کسی به سر می برد که تمام مدت با دیگران مقایسه اش می کند واقعا شما اسم این را ازدواج گذاشته اید ؟ این نوع زندگی فقط بر مبنای هم خانگی وهم بستری از هر خیانتی زشت تر است حتی از کار حسنا
خواهش می کنم دیگر دیدگاه های قشنگتان را این جا ننویسید
بعد از مدت ها عصبانی شدم واقعا عصبانی پس از همه می خواهم من را ببخشید و شخصا این اخرین بار بود که جواب این خانم را دادم چون فکر می کنم مخصو صا این جا می اید تا بحث های انحرافی راه بی اندازد و بخندد من که معتقدم ایشان مرد هستند و الان هم در حال لذت بردن از عصبانیت خانم ها
برای شوالیه
من معنی کلمه فاحشه از توئه لغات نامه دهخدا و webster اینجا میزارم،
فحش یعنی آشکار کردن و در اصطلاح شرعی و عرفی به زنی گفته می شود که برای دریافت پول یا لذت بردن، خود را در اختیار مردان می گذارد تا از او لذت ببرند؛ و در واقع، تن خود رابرای مردان آشکار می کند. به مردی که با چنین زنی آمیزش کند، فاحشه گفته نمی شود؛ زیرا «ه» برای مؤنث به کار می رود.
http://www.loghatnaameh.org/dehkhodaworddetail-a۷۹b۰۴۷۷۶۹۱۳۴a۴۵۹e۱۵۸۹۶۳d۳c۱۹b۶b-fa.html
: a woman who engages in sexual acts for money : prostitute; also : a promiscuous or immoral woman
2
: a male who engages in sexual acts for money
http://www.merriam-webster.com/dictionary/whore
طبقه لغات نامه دهخدا که بر گرفته از تفکرات جامعه ما
محسوب میشه، فاحشه به کسی گفت میشه که برای پول و لذت عمل جنسی انجام بده، ولی از اون ور هم چین کلمه برای مرد در جامعه ما وجود نداره،
طبقه این تعریف منم فاحشه محسوب میشم چون این کارو برای لذت انجام دادم،
در هر صورت کامنت شما مشکله شما نیست بر گرفته از افکار جاری در جامعه هست،
shoma goftid:
"اما مینو جون که میگه با زن پولدارها بدت میاد بازم نه نه نه اینطوری نیست.
مثلا یه موقع یه زن پولدار داریم خودش دکتر متخصص زحمت کشیده درس خونده یا مهندس کار کرده اما یه وقت زن داریم همش نشسته خونه خورده خوابیده و شب جمعه نهایت یه صکصی هم ارائه داده به شوهرش و حالش را برده من حرفم اینه که اینجور زنهای اول که الله بختکی افتادن رو پول و میخورن و میخوابن اگه شوهره معشوقه بگیره یا بره پی زن دوم به نظرم انصافه ! "
از اون ور توئه webster این کلمه باری هم مرد و هم زن استفاده شده، که در ازائ پول کار جنسی انجام میدن، طبقه حرف شما اگه مردی زنش خونه بود و در آمدی نداشت با شوهرش که میخوابه فاحشه محسوب میشه، چون شما تنها عملی که این زن نسبت به خانوادش انجام میده همین میدونید، ۶ در ازائ جای خواب، در ازائ خونه...
طبقه حرف شما، دفعه دیگه اگه شوهرتون براتون بستنی خرید یادتون باشه شب باهاش نخوابید، چون توئه این تعریف حرفی از مقدار پول و سایز خونه زده نشده..
ممنون نازی جان از کامنتهات
خوشحال شدم دیدمتون.
وقتی گفتی رابطه را تمام کردی و وبلاگ را بستی دیگه خبری ازتون نبود
سلام بانو و دوستان عزیز.من خواننده خاموش اینجا هستم که بیشتر ترجیح میدم شنونده باشم و از حرفای دوستان استفاده کنم اما الان با خوندن کامنت شوالیه واقعا نمیتونم چیزی نگم.خانم ادبیات شما اصلا به یه خانم تحصیل کرده نمیخوره وافعا شوهر پولدار زده زمین یعنی چی!!!این حرفای شما از شوهر پولدار و حق مسلم استفاده بقیه زنها از این فرصت منو یاد مستندهای راز بقا انداخت که گروهی از کفتارا سر شکار یکی دیگه میرن تا بدون زحمت از دسترنج یکی دیگه استفاده کنن!شما مگه تو زندگی خانم اولی یا هر زن پولدار دیگه ای بودی که معتقدی این جور زنها حقشونه و فیس و افاده دارن؟اصلا اگه خودتون همچین همسری داشتین حاضر به این کار میشدین؟عزیزم من و همسرم با عشق ازدواج کردیم و الان بعد از هفت سال با تلاش مشترک به همه چی رسیدیم نمیگم پولدار از نوعی که حسنا خانم تعریف میکنه بایه خونه بزرگتر از بزرگ!!!!اما یه زندگی که تو شهری مثل تهران خوب توصیف میشه و از همه مهمتر برای من رشداجتماعیه که از هر پول و ثروتی مهمتره موقع ازدواج همسر من دیپلم داشت و من لیسانس با تشویق ها و حمایتهای اون من الان فوق دارم و همسرم دانشجوی دکتراست.تنها خط قرمز ما از ابتدای ازدواج خیانت بوده.زندگی ما هم مثل خیلی ها که از صفر شروع کردن مشکل داشته اما بزرگترین پشتوانه من پاکی شوهرم بوده که اینو با میلیاردها تومن پول عوض نمیکنم به نظرم اگه شما هم به جای حسرت خوردن و حسادت به زندگی این قشر انرژیت روبرای بهتر شدن زندگیت بذاری شرایطت بهتر میشه.شک نکن این خانم هایی که بهشون میگی الابختکی حتما یه ویژگی ها و فاکتورهایی داشتن و به نظر من حق هیچ زنی خیانت نیست.دوست عزیز با خوندن کامنتهای شما احساس من اینه که خودت رو به خواب زدی و بهتر هر چه زودتر بیدار شی
سلام و ممنون که کامنت گذاشتین
کامنتهای مربوط به بحث شوالیه را چیزی براش نمی نویسم. دوستان زحمت کشیدند و با صحبتهای منطقیشون جواب دادند. اما چون شما اولین بار هست کامنت می ذارید به رسم ادب تشکر می کنم.
انشاله که زندگی خوبی داشته باشید و امثال شوالیه و حسنا از یک کیلومتری زندگیتون هم رد نشن
برای شوالیه
من نمیدونم شما منو بشناسی یا نه، من خودم مدتی معشوقه یک مرد زن دار بودم، موضوع نه برای پول بود نه عشق بود..در کلّ love نبود بلکه lust بود...اینو گفتم که بدونی تو این جمع شاید من از همه کم تر با دید بد به کامنتت نگاه کنم، چون خودم تجربشو داشتم که اون یکی زن باشم،
کامنت شما با شما میخونم، که رشته افکارم پاره نشه، چون در کلّ مسئله چند زنی زاویههای زیادی داره، عدالت بین زن مرد، مسائل مالی، احساسی، ....و هر کسی دنیا با لنز خودش نگاه میکنه، که این لنز بر میگرد به شرایط مختص خود شخص و تجربههای زندگیش...این چیزا گفتم که بدونی کلا طرز فکر من چه جوریه،
ببخشید بانو اگه طولانی بشه، خیلی دلم میخواست روزی فرصت میشد این حرفها توئه وبلاگ خودم مینوشتم، اما اون موقع خیلی در گیر زندگی شخصی خودم بود...کلا از هدف وبلاگم دور شدم...
شما گفتید:
اما مینو جون که میگه با زن پولدارها بدت میاد بازم نه نه نه اینطوری نیست.
مثلا یه موقع یه زن پولدار داریم خودش دکتر متخصص زحمت کشیده درس خونده یا مهندس کار کرده اما یه وقت زن داریم همش نشسته خونه خورده خوابیده و شب جمعه نهایت یه صکصی هم ارائه داده به شوهرش و حالش را برده من حرفم اینه که اینجور زنهای اول که الله بختکی افتادن رو پول و میخورن و میخوابن اگه شوهره معشوقه بگیره یا بره پی زن دوم به نظرم انصافه !
از شروع و باز کردن بحث شما این نتیجه میگیرم که تکیه شما روی مسائل مالی، پس منم فقط روی همین موضوع تکیه میکنم، و کاری به بحث عدالت و مساله انسانی و عاطفی ندارم و غیره...
یه توضیح کامل میدم تا اول به شما بگم چرا شما اینجوری فکر میکنید و مشکله این طرز فکر از کجا میاد،...
اگه جامعه به سه طبقه تبدیل شه، بالا، متوسط و طبقه کارگر..
قبل از انقلاب صنعتی تقریبا همی جای دنیا تمام خانواده کار میکردن که روزگار بگذرونن..یا حالا کشاورزی تا دامداری، تمام افراد خونه هم شونه به شونه کار میکردن، برای همین تعداد بچه زیاد به عنوانه نیرو بیشتر براشون محسوب میشده در نتیجه تعداد فرزندان بیشتری هم داشتن، اون موقع هنوز حضور اجتماعی زن و مرد از هم جدا نشده بوده،
توئه اون زمان قشر متوسط وجود نداشته، قشر بالا جمعه کسانی بود که زمینهای بیشتری داشتن، اما راه درامد اونها هم همین کشاورزی و دامداری بوده،،
بعد از انقلاب صنعتی با حضور ماشین آلات، و کلا جنبشهای جدید اجتماعی، مردم از همدیگه فاصله طبقاتی گرفتن کم کم،
بد از جنگ جهانی دوم، که دوران شکوفایی علم صنعت بوده، طبقه متوسط جامعه شروع به شکل گرفتن میکنه، اون زمان اگه کسی تنها مدرک دیپلم میگرفته میتونسته توئه یک شرکت کار کنه و در آماده خوبی هم داشته باشه، اینا میشدن قشر متوسط جامعه، (اون زمان چون حقوق مرد و زن مساوی نبود، خیلی از زنها اجازه کار کردن، رای دادن و خیلی چیز هائا دیگه نداشتن، و اگه هم کار میکردن در حد تایپیست یا منشی بوده، حتا اگه خونوادی ثروتمندی هم بودن که میتونستن دخترشون بفرستن دانشگاه که حتا دکتر بشه، حق درمان مردهارو نداشتن، و فقط بیماریهای زنان میخوندن، که حتا از یک ما ما هم کمتر میدونستن...در نتیجه اکثراً مجبور میشن کار خونه انجام بدن و توئه خونهاشون بمونن..
چون کار خونه مساوی با کار قشر کارگر بوده در نتیجه بی ارزش محسوب میشده، و هنوز هم همین ذهنیت برای همه جا افتاده..که کار خونه بی ارزشه، در صورتی که افراد عادی هفتهٔ ۴۰ ساعت کار میکنن اما زن خونهدار هفتهٔ ۸۰ ساعت..(نمیخوام وارد مقوله این بشم که خیلی از خانم هم بیرون کار میکنن هم توئه خونه که این خودش سر دراز داره...
پس اولین مشکله متن شما اینه که شما ارزشه کار خونه در حد کار بیرون نمیدونید..
شما گفتید:
نمیشه که هم خورد وخوابید و هم پول و امکانات استفاده کرد پس بقیه زنها چی؟ اونها گناه کردن که شانسکی مرد ندارن؟
من خودم زندگی نرمال دارم شاغلم و برای زندگیم زحمت میکشم وضعمون معمولی هست خدا را شکر خدا را شکر اما به عنوان مثال میگم
همین زن اول شوهر حسنا چیشه مگه؟ خورده خوابیده لذت برده تازه چقدرررم پز میاومده که شوهرم عاشقه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! منه و خدا میدونه چقدر جلو دیگران پز میاومده و دماغش را پر باد میکرده حالا یه زن مثل حسنا پاشد اومد زد تو کاسه کوزش که بفهمه پول فقط مال تو و بچه ات نیست! این مرد که شانسکی الله بختکی افتاد روی تو و صاحب همه چیز شدی میتونه بره و زن دوم بگیره و شریک داشته باشی!همه پول مال تو نیست زنهای دیگه هم حق و حسابی دارن دنیا اینجوریام بیحساب کتاب نیست
ازدواج یک انتخاب مثلا اگه خانمی دنبال ثروت، میتونه توئه انتخابش به این مساله اهمیت بده، درسته که آدم نمیتونه انتخاب کنه که توئه چه خونوادی متولد میشه، اما اگه خانواده یا شرایطی نداره که بتونه ازدواجی طبقه معیارهای خودش داشته باشه، خودش باید تلاش کنه، نه این که از زندگی یکی دیگه بکّنه، و اینو باید بگم که اتفقن ۱۰۰% اون پول و ثروت مال زنو بچی اون مرد هستن، من که مطلقه هستم که توئه یک آپارتمان زندگی میکنم، میتونم برم خونه دوستانم که همه شوهر هائا موفق دارن بگم این که کلی طلا داره،،،پس حق من چیه که شوهر ندارم! برم یکی از گردنبندهای پر از الماسشو بردارم..؟! یکی ماشین نداره میتونه بره ماشین همسایشو برداره چون اون طرف ۳ تا ماشین داره؟!
بله باید بگم یکی از معضلات جامعه ما اختلاف طبقاتی هست! که برای تغییر اون نیاز به یک تغییر ساختار اجتماعی داریم متاسفانه این موضوع دامن گیر خیلی از کشورها هست و فقط شامل ایران نمیشه...
باید بهتون بگم که چاره اختلاف طبقاتی چند زنی نیست..
ما که توئه زندگی خنوم اول نیستیم، اما بذار یک چیزی از تجربه شخصی خودم بهت بگم، این آقا کم باهاش رابطه داشتم زنو بچه دار بود و خانومش خونه دار بود، که تحصیلاتش هم در حد لیسانس بود..یکی از چیزهایی که این آقا به من همیشه میگفت که به قول معروف خیانت خودشو توجیه کنه این بود که زن من اصلا امروزی نیست، اصلا از جامعه بیخبر، اصلا اله بله...اما همین آقا جای دیگه توئه حرفش و خاطرهأ که از دعواهاشون میگفت این بود که وقتی بچه دار شد گفتم بشین تو خونه به تربیت بچها رسیدگی کن من کار میکنم...و اگه همین زن این کارو نمیکرد انگ بی مهری مادر بد بودن حتما بهش میچسبندن...که اوو بخاطر چندر غاز داره میره سر کار بچهاش مهدکودکن، یه دست اینو اون...
در کلّ یه ضربالمثل مادر بزرگم میگفت که: که درخت گردو خونه قاضی پر از گردو به منو تو چه!
شما گفتید:"
این مثال بود زدم لطفا منطقی جوابم را بدین! من خودم نه فن حسنام و نه خوشم میاد ازش اما میگم وجود اینجور زنها نیازه که یه عده فکر نکنن حالا شوهرشون پولداره و میلیاردره دیگه باد بندازن دماغشون!
یا مثلا الهام زن سیاوش! خودش کی بود؟ چی داشت که یه شوهر خوشگل عینهو دسته گل و پولداررررررررررررررر زده بود زمین و حالش را میبرد؟
یکی مثل شیدا اومد سیاوش را کوبید زمین که الهام فوت شده یا دق کرده بفهمه دنیا اینجوریا بیحساب کتاب نیست! شیدا هم خونه خرید و شغل عالی و مزایا از قبل این رابطه گرفت و بعدم الهام مرد و شیدا هم طلاق گرفت و حالی به هولی!
من میگم زنی که خودش پا به پا مرد زحمت کشیده حقش نیست شوهرش معشوقه بگیره و زن دوم بگیره و پولاشو بزاره واسه زنهای بیوه اما زنی که هیچ زحمتی نکشیده و شانسکی شوهر میلیاردر زده زمین و پز پز پز و طلا طلا طلا روی هم میزاره خدام شاهده به پیغمبر من خوشحال میشم شوهراشون زن دوم میگیرن یا معشوقههای قدرتمند شوهراشون را میکشن رو خودشون نمیشه که همه چی و پول و امکانات و ثروت زیر پای اینها و بچههای بیهنرشون باشه؟ پس بقیه چی"
غرور همیشه چیز بدی هست، اما خود شما فکر نمیکنید که دارید مردم مجازات میکنید چون پول دارن؟ یادمه دوران دانشگاه دوستی داشتم که مجبور بود کار کنه و درس بخونه، اما من مجبور نبودم حالا کار کنم، کمتر خرج میکردم که حالا کار نکنم اما همیشه این حالت تهاجمی نسبت به من داشت! و از من توقع داشت که کارهای درسیشو من انجام بدم چون اون کار میکرد!
در هر صورت این بخش نوشتتون پر از احساس خامه، این حرفهای منطق نمیتونه باشه، آدم راجب به مردن کسی نمیتونه اینجوری حرف بزنه...خیلی حس میکنم لنز تجربههای شخصیتون جلو منطق تون گرفته،
آگر چه که کاملا به شما حق میدم، اولین دلیل نه رضایتی از زندگی مسائل مادی هست، در هر صورت چون فقط راجب به مسائل مالی حرف زدید منم فقط در همین حد میگم، ولی کلا موضوع زاویههای زیادی داره، یک جا هم راجب به ۶ گفتید که توئه کامنت دیگه براتون مینویسم،
پریناز جون




لایک به کامنت قشنگت
نظرات همه دوستان قشنگه ولی کامنت پریناز یه چیز دیگه بود
جوابهای بانوی نکته سنج و حاضرجواب به کامنتها هم که دیگه معرکه است
شوالیه جان
پس موضوع فروغ و خوشبخت بودن زنهای دوم بهانه بود؟ ظاهرا مشکل اصلی شما با زنهائیه که از نظر شما لیاقت زندگی خوب و شوهر پولدارو ندارن و چقدر خوبه که زنهائی باعث از هم پاشیدن زندگیشون می شن تا دل شما خنک بشه، درسته؟
براتون متاسفم
اگه ثروت شوهر شما از بیل گیتس هم بیشتر بشه، تا زمانی که اینطور فکر می کنین، کمترین خوشبختی و آرامشی به دست نمیارین
بانو جان
و در نوشته های بقیه زنهای دوم، نشانه ای از رفاه مالی نمی بینیم
در کامنتیم نوشته بودم که حتی اگه فرض کنیم همه چیزهائی که زنهای دوم می نویسن درست باشه...
و بعد با درنظر گرفتن همین فرض، گفته بودم که فقط وضع مالی شوهر حسنا خوبه
درواقع می خواستم بگم، فقط حسنائه که ادعا داره وضع مالی شوهرش خوبه
برام عجیب بود که حتی اگه شوالیه حرفهای اونها رو باور می کنه، چطور به این نتیجه می رسه که شوهرهای پولدار و عاشق گیرشون اومده، من که همچین برداشتی از نوشته هاشون ندارم
شوالیه عزیز خداوکیلی این چه استدلالی هست که کردیی جوابت تو جملات خودت کاملا نهفتست، زنی که خانه داره چرا زحمت کش محسوب نمیشه؟ وقتی خونه زندگیش مرتبه به شوهر و بچه هاش و آسایششون میرسه خوش برخورده و مدیریت منزلش آفرین داره، آیا این زن مستحق هوو دار شدنه؟ اول کمی فکر کن بعد بنویس اومدی ابرو رو درست کنی زدی چشم رو هم کور کردی که خواهر من، مادر من خانه داره شاید مادر خودت هم همینطور، اصلا خودت یک لحظه تصور کن خودت تو اون شرایطی که گفتی هستی حالا شوهرت بیاد هوو بیاره؟
دوستان بهتر میتونن جوابت رو بدن من که واقعا موندم این مسیله اظهر من الشمس رو چطور به این صورت تحلیل کردی، این همه تناقض تو حرفهات مشهوده اگر با زن دوم و معشوقه مخالفی به هیچ صورت نباید براش تو تفکرت تبصره داشته باشی، گناه زن اول چیه که مرد مجرد و مایه دار کم شده؟ فکر کن با همین استدلال اگر شوهرت وضعش خوب بود اصلا خودت به خاطر ثواب باید میرفتی براش آستین بالا میزدی نه؟
خدایا پناه میبرم به خودت
سلام به بانو و بقیه!
اول از همه مرسی از دوستام : مینا شادی مینو لالا یه سوال الهه مرسید صبا و رها جون که بی هیچ عقده و تنگ نظری و یا توهینی به من جواب دادن!
راستش من روی کامنتهای این عزیزان خیلی فکر کردم و اگه اسمی جا افتاد هم عذر خواهی میکنم
اول همه خیلی ممنونم که راه را به من نشون دادید که زندگی شخصی یه هنرمند از هنرش جداس چون من همیشه میگفتم اگه معشوقه شدن بده پس چرا واسه خیلی از معروف ها بد نیست حتی انجلینا جولی هم زندگی براد پیت را از هم پاشید و زنش شد! ولی خیلی مجبوب و معروفه که کاملا با حرفهای دوستام قانع شدم و ازتون میخوام یه فاتحه برای فروغ هم بخونین و فوت کنین
اما در مورد معشوقه و زن دوم یه عده فکر کردن من موافقم نه نه نه به خدا قسم منم مخالفم اصلا من وبلاگ این زنه بن بست 99 ساله را میخوندم عق میزدم و حالم بد میشد من با هر زن دوم یا هر معشوقه ای موافق نیستم
اما مینو جون که میگه با زن پولدارها بدت میاد بازم نه نه نه اینطوری نیست.
مثلا یه موقع یه زن پولدار داریم خودش دکتر متخصص زحمت کشیده درس خونده یا مهندس کار کرده اما یه وقت زن داریم همش نشسته خونه خورده خوابیده و شب جمعه نهایت یه صکصی هم ارائه داده به شوهرش و حالش را برده من حرفم اینه که اینجور زنهای اول که الله بختکی افتادن رو پول و میخورن و میخوابن اگه شوهره معشوقه بگیره یا بره پی زن دوم به نظرم انصافه !
نمیشه که هم خورد وخوابید و هم پول و امکانات استفاده کرد پس بقیه زنها چی؟ اونها گناه کردن که شانسکی مرد ندارن؟
من خودم زندگی نرمال دارم شاغلم و برای زندگیم زحمت میکشم وضعمون معمولی هست خدا را شکر خدا را شکر اما به عنوان مثال میگم
همین زن اول شوهر حسنا چیشه مگه؟ خورده خوابیده لذت برده تازه چقدرررم پز میاومده که شوهرم عاشقه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! منه و خدا میدونه چقدر جلو دیگران پز میاومده و دماغش را پر باد میکرده حالا یه زن مثل حسنا پاشد اومد زد تو کاسه کوزش که بفهمه پول فقط مال تو و بچه ات نیست! این مرد که شانسکی الله بختکی افتاد روی تو و صاحب همه چیز شدی میتونه بره و زن دوم بگیره و شریک داشته باشی!همه پول مال تو نیست زنهای دیگه هم حق و حسابی دارن دنیا اینجوریام بی حساب کتاب نیست
این مثال بود زدم لطفا منطقی جوابم را بدین! من خودم نه فن حسنام و نه خوشم میاد ازش اما میگم وجود اینجور زنها نیازه که یه عده فکر نکنن حالا شوهرشون پولداره و میلیاردره دیگه باد بندازن دماغشون!
یا مثلا الهام زن سیاوش! خودش کی بود؟ چی داشت که یه شوهر خوشگل عینهو دسته گل و پولداررررررررررررررر زده بود زمین و حالش را میبرد؟
یکی مثل شیدا اومد سیاوش را کوبید زمین که الهام فوت شده یا دق کرده بفهمه دنیا اینجوریا بی حساب کتاب نیست! شیدا هم خونه خرید و شغل عالی و مزایا از قبل این رابطه گرفت و بعدم الهام مرد و شیدا هم طلاق گرفت و حالی به هولی!
من میگم زنی که خودش پا به پا مرد زحمت کشیده حقش نیست شوهرش معشوقه بگیره و زن دوم بگیره و پولاشو بزاره واسه زنهای بیوه اما زنی که هیچ زحمتی نکشیده و شانسکی شوهر میلیاردر زده زمین و پز پز پز و طلا طلا طلا روی هم میزاره خدام شاهده به پیغمبر من خوشحال میشم شوهراشون زن دوم میگیرن یا معشوقه های قدرتمند شوهراشون را میکشن رو خودشون نمیشه که همه چی و پول و امکانات و ثروت زیر پای اینها و بچه های بی هنرشون باشه؟ پس بقیه چی؟
اینهمه زن شوهر مرده و بیوه هستن اونها هم پول میخوان امکانات درامد خوب چه عیبیشه؟
لطفا در این مورد برام توضیح بدید فحشم ندید و توهین نکنید هرکس توهین کنه و حرف زشت بزنه معلومه خودش از جمله همین زنهای بیسواده که شوهر پولدار الله بختکی داره و حرصش زده بالا از حرفام وگرنه ادم حسابی توهین نمیکنه همه کامنتاتون را میخونم
این معده حسنا خیلی عجیبه حتی معده ش هم با بقیه آدمای دیگه فرق می کنه یک سال و نیم مریضه و حالت تهوع داره.
هیچی نتونسته بخوره از بس تهوع داشته چیزی هم توی معده ش نمونده بعد با سردرد و معده خالی توی ماشین خوابش برده و وقتی می ره خونه مادر شوهر مسکن با معده خالی و میوه خام می خوره و خوب می شه.
حسنا یک سال و نیم هست داری یک ریز بالا می آری دیگه چیزی از اون معده نباید مونده باشه که بشه اون همه میوه خام رو بخوری حداقل می گفتی همسر رفته برات کباب گرفته یا به جای چایی نبات می گفتی برات عسل آورده، می گفتی رفته برات کمپوت خریده ( تو پست های بعدی مردک این کارها رو برای حسنا انجام می ده)
شما خواب نداری، نصف شبی اومدی اینجا حرف از کباب می زنی؟
نمی گی خانواده ی گشنه از اینجا رد می شه مراعات کنم