دوستان عزیزم تعداد زیادی از کامنتها پست قبل هنوز تایید نشدند . خواستم معذرت خواهی کنم از این که فرصت نشد و بگم که فکر نکنید کامنتهاتون نرسیده . هست و من حتما جواب میدم و تایید میکنم .
من بصورت کاملا ضربتی این هفته اومدم شمال نمیخواستم این هفته بیام ولی خاله و دختر خاله و دختر دختر خاله ام میخواستند بیان و من هم بصورت کاملا داوطلبانه ( منتظر فرصت ) گفتم با هم بریم . دو ساعت دیگه هم با دختر خاله ام و دخترش برمیگردیم .
ولی عشقم ( لپ تاپم ) رو دارم میذارم و خودم برمیگردم تازگی باز هم اذیت میکرد و یکی از دختر دایی هام گفت بیار من برات ویندوز عوض کنم و همه برنامه هاش رو درست کنم . حالا ببینم درستش میکنه یا نه .در هر حال امشب بدون عشقم برمیگردم تا فردا بیاد ا ز مامان تحویل بگیره و ببره و آخر هفته دیگه که برمیگردم تحویلم بده
به همین دلیل در طول هفته خیلی کم سرمیزنم . خواستم از همین الان معذرت بخوام و بگم که من خوب هستم نگران نباشید . احتمالا کامنتها رو سری به سری با گوشی تایید کنم . کاری که اصلا باهاش راحت نیستم . نمیدونم چرا اینترنت اومدن با موبایل رو اصلا دوست ندارم . از کامپیوتر اداره که اصلا و ابدا از این ناپرهیزی ها نمیکنم چون نفس بکشم ثبت میشه و خیلی بهتر هست که تا لپ تاپ ندارم از این هوس ها نکنم . البته همسر که برگشت میتونم به لپ تاپ اون هم پاتک بزنم در کل اگر نبودم بدونید به این علت هست . شاد باشید و سلامت و پر از همه خوبیها
یک :
همه یا تعطیلات عید فطر رفتند مسافرت یا تعطیلات هفته آینده می رن. مگر این که کاری استثنا پیش بیاد که این هفته که تعطیل نبود کسی بره شمال!!
حسنا جمعه هفته پیش هم الکی نوشت یه جایی بودم تا اومدم دیر شد. در صورتی که جایی را نداره که بره. همسر که پیش خانم اولی بود، بیرون رفتن حسنا هم که بدون همسر قدغن است، حتی کلاس موسیقی هم نمی ذاشت بره و حتی الان برای ورزش هم کلاس گروهی نمی ذاره بره و مثل موش کور می گه باید خودت باشی و مربی. اینقدر از حسنا می ترسه و بهش شک داره ( یادش که نرفته حسنا چه جوری با خودش که یک پیرمرد زن و بچه دار بود ریخت سرهم، واسه همین اینقدر محدودش می کنه )
حالا حسنایی که توی شهر کسی را نداره، جایی هم اجازه نداره بره، جمعه هم که همه جا تعطیله و بهانه دیگه ای نمی تونه بیاره کجا رفته بود که فقط نوشت تا رسیدم دیر شد ببخشید دیگه نبودم.
این هفته دیدی دیگه نمی شه اون بهانه را تکرار کرد نوشت با دخترخاله ام رفتم شمال !!
دو:
حسنا هیچوقت با دخترخاله اش شمال نمی ره صد سال!
اون هم بدون همسرش.
همین دو سه ماه پیش توی کامنتهای پستهایی که الان مخفیشون کرده، می گفت خسته شدم از بس به فک و فامیل دروغ گفتم بابت نبودن همسر. من بهشون گفتم زن اولش مرده و ...
الان برگشته بهشون گفته دروغ گفته بودم زن اولش رفته بود غیبت صغری و حالا ظهور کرده؟
حسنا کنار وبلاگش نوشته اینجا اولین جایی هست که دارم می گم زن دوم هستم، حالا چطور شد که یهو همه خبردار شدند؟
هفته آینده می خواد شوهره را ببره نمایش بده
واسه همین اینقد ذوق داشت که گفته باهات می آم شمال
عمرا حسنا این جمعه شمال بوده !!
چهار:
همیشه تو اداره از هشت صبح می شینه به کامنت نوشتن و جواب دادن، حالا می گه چون لپ تاپم خرابه و گذاشتم دخترخاله ام درست کنه ( دقت کنید که توی تهران کسی نمی تونه ویندوز نصب کنه و باید ببری شمال بدی دختر خاله حسنا ویندوز نصب کنه )
اون دفعه هم یک ماه توی شرکت بود طرف نتونسته بود یک ویندوز نصب کنه و آخر مجبور شد حسنا ببره شعبه اپل در مازندران
هم لپ تاپ سالم است و هم حسنا از اینترنت اداره و کامپیوتر اداره سراغ وبلاگش می رفت و می ره
این فقط یک بهانه است.
الان هم دیوار حاشا و دروغ واسه استاد اعظم دروغگویی و زبون درازی ، بلنده.
اما حسنا جان
اون گوشهایی که تو برای ما فرض کردی
مال خودت درازتره
خودتی
پنج:
اون اداره ای که به شما خط مستقیم با اجازه دایورت کردن رو موبایلتون، شماره همکارها و همسایه ها دادند را می شه بفرمایید طبقه چندم نهاد ریاست جمهوری است؟
شما الان معاون اول رئیس جمهوری یا معاون امور زنان ریاست جمهوری
که راحت شماره اتاقت را دایورت می کنند روی موبایلت و شماره اون یکی همکارت و ...
تا شما با شوهر بری خوش بگذرونی و اونها هم مسخره بازیهای پیرمرد 50 ساله را از زنش قایم کنند و دروغ پشت دروغ واسه یه سوراخ !!
نتیجه گیری اخلاقی:
حسنا به شدت پی گیر امری هست که خانوم اولی فرموده اند.
خانوم اولی یه برنامه ای واسه حسنا در نظر گرفته و به باباش هم خبر داده و حسنا دست به دامن پدرشوهر هم شد ولی فعلا به نتیجه نرسیده.
غیب شدن اون جمعه و این جمعه و ... همه الکی است.
یه مساله ای هست که حسنا جون را خیلی درگیر کرده و فعلا داره سعی می کنه با کمک باباش حلش کنه.
به پدرشوهر هم متوسل شد فعلا فایده ای نداشته.
شوهره هم که واضح گفت من کاری ندارم و نمی تونم به خانومم، عشقم و همسرم چیزی بگم. هر کاری دوست داشته باشه می کنه و من هم چیزی بهش نمی گم.
اینه که حسنا تنهایی دست به کار شده.
داره دم همه را می بینه شاید یکی بتونه یه کاری واسش بکنه.
پدرشوهره، برادرشوهره و ...
خانوم اولی حتی به بابای حسنا هم زنگ زده گفته این غلط زیادی را بکنه هر چی دیدید از چشم خودتون دیدید. حالا اون غلط زیادی چی هست، حسنا جون یک ماه است که هی داره می گه فردا بهتون می گم
فعلا هم بچه دار نشده
اگه بچه دار شده بود جرات نمی کرد سفر بره و هواپیما سوار بشه
حسنا که زندگی عادی نداره که بگه حالا اگر هم خدای نکرده چیزی شد مهم نیست
حسنا باید دو دستی بچه را بچسبه که سقط نشه وگرنه شانس بعدیش کی باشه
کی بتونه شوهره را گول بزنه واسه بچه دار شدن و ... دیگه باخداست.
اینه که اگه یه بار موفق بشه، محاله تکون بخوره مبادا وسیله پول درآوردنش از دستش بره.
بدون این که از عکس العمل خانوم اولی مطمئن بشه هم بچه دار نخواهد شد.
چون خانوم اول خنگ همه عالم و آدم هم که باشه و مثل عروسکهای اسباب بازی بچگیمون بدون سوراخ هم که باشه
باز این یکی را حواسش بوده که شرط بچه دار نشدن را بذاره
شرط ازدواج حسنا این بوده، چون حسنا و شوهره، خانم اولی را در مقابل عمل انجام شده قرار دادند
خانم اولی با مشورت وکیل و مشاور و برادرش بهترین روش را انتخاب کرد.
اگر اجازه عقد نمی داد این هرزه ها یواشکی این کار را می کردند. کما این که قبلش هم یواشکی رابطه داشتند.
پس با مشورت به این نتیجه رسید که با شروطی رضایت به عقد بده تا حداقل امتیازاتی را بگیره.
حسنا فکر کرد خیلی زرنگه که زن بدبخت را مجبور به رضایت کرده
اما حسنا جان
چوب خدا صدا نداره.
یواشکی عقد کرده بودی الان بچه دار هم می شدی، کنترلی هم روی اموالی که می گرفتی نبود.
خیال کردی زن بیچاره را به زور وادار به رضایت کردی بهتر شد؟ گفتی همینطوری هم به زور و با سیاست بیرونش می کنم؟
فکر کردی خیعلی زرنگی
نع؟
به قول خودش هم اگر بچه دار بشه، طوفان که نه، سونامی به پا می شه،
خانوم اولی هم که اخیرا داره به حسنا و همسر جون نشون می ده یه من ماست چقد کره داره
اینه که حسنای مکار فرصت طلب فعلا جرات بچه دار شدن نداره
اما داره نهایت سعیش را می کنه که فضا را آماده کنه
می ترسه بچه دار بشه و خانم اولی مجبورش کنه به طلاق
اونوقت با بچه
کاسبی بعدی سخت می شه
ترجیح می ده بدون بچه بره سراغ کسب و کارش
خانم اولی هم آدمی نیست که بذاره چیزی به اسم ارث برای بچه حسنا بمونه
شوهره هم که فقط هیز و زنباره است
یه جو عرضه نداره که بتونه کاری بکنه.
خانم اولی دست مریزاد !!
دارمت
برو دارمت
مهسا جان.
جواب این سوال رو من دیشب در کامنتهام داده بودم.
من به شخصه قبول نمی کنم توی چنین زندگی ای باشم.
اما باز هم هنوز در موقعیتش نیستم.اگر رضایت زن اول باشه و از طرفی خودم هم عاشق طرف مقابلم بشم چشمم کور و گوشم کر میشه و ممکنه به این دام بیافتم.حالا چه طرف پولدار باشه چه گدا.
حسنا بارها گفته که
عاشق همسر نبودم
آشنایی قبلی در کار نبوده
قصد ازدواج با پسر مجرد داشتم ( حتی کسی که زنش مرده را هم قبول نمی کردم !! کسی که شرایطش شبیه خود حسنا بود )
پس طبق گفته های خود حسنا عشق و عاشقی در کار نبوده. محاسبات دیگه ای در بین بوده.
نمی خوای بگی که در راه خدا رفت زن این مرد شد که به گناه نیفته؟
منصوره عزیزم
الان تصادفی رخ داده از یکی داره خون میره
برم بیمارستان بسازم؟
جلوی خون رو میگیریم درمان میکنیم و بعدش انشا.. خدا قبول کنه بیمارستان هم میزنیم
دوست عزیزم زجر اون بانو درمان داره خودش زیر بار نمیره
در ضمن اون حرفی بود که حسنا در مورد بهار گفته بود نه ما.
منصوره جان میتونی تاسف بخوری و همچنان به تاسف خوردن ادامه بدی
نظر قبلی مال من بود به اسم م اومد
منصوره چرا جواب سوال منو نمی دی ؟
سوالم که مودبانه و منطقی بود .
یزدانی مطمئنا حسنا هم زندگی بذی داشته وو داره اما نباید به این خاطر به خودش اجازه بده باعث بدبختی دیگران بشه.از نظر اون هرکسی که باهاش مخالفت میکنه بده،بذجنسه مثل مادرشوهر،خواهرشوهر.انتطار داره خواهر شوهرش با افتخار بره بگه داداشه هرزم رفته زن گرفته .خب مردم ابرو دارن شخصیت دارن همه که مثل خانواده شما نیستن.بعضی ها شرم میکنن تو زندگیشون.تازه اینقدر خواهر شوهرش ادم بدیه که با برادرش قطع رابطه نمیکنه فقط و فقط به دلیل پول نه به دلیل علاقه.اگر توجه کنید از اول تا اخر صحبتهای این خانم اینه که همه بدن من اومدم همسر رو از بین این همه ادم بد نجات دادم.من فقط بهش عشق میدم علاقه میدم.اگر همسر خانم اول رو تحمل میکنه و نمیخواد ناراحتش منه اصلااااااااا به این دلیل نیست که عاشقشه فقط چون مریضه و ازش حساب میبره.
راهم رو در مورد چی بگم. در مورد معضل وجود زنان دوم؟
راه حل نداره
خانه از پای بست ویران است
با وبلاگ زدن هم درست نمیشه
متاسفانه دین اسلام مجاز کرده و این برای مردان سودجو شده یه آیه.
بهتره توی انتخاب مردهامون دقیق باشیم.
من خودم دیروز توی محل کارم دیدم که یه زن مطلقه چهل ساله با یه پسر زیر سی سال ازدواج موقت کرده و در اثر حادثه تصادف ماشینشون مجبور شدن لو بدن
اینو می خوای با وبلاگ حل کنی؟
نمیشه عزیز من نمیشه
باید قانون تصویب بشه
قدرتشو داری برو قانون تصویب کن
من از صبح کامنت گذاشتم و به کسی توهین نکردم ولی طرفدارای این وبلاگ فقط با توهین جواب دادن
ادامه بدین ببینم چیکار می کنین
////////////////////////////////////
ازدواج موقت کرده
خیلی هم کار خوبی کرده
گناه کرده به نظرت؟
هر ازدواجی گناه نیست (امثال حسنا رو دریاب)
قرار نیست دنیارو تغییر بدیم
همینکه همین چن نفر این وبلاگ آگاه بشن کافیه
چرا بکشه کنار یزدانی ؟ کجا بهتر از اینجا.
پول ، خونه ، ماشین ، سفر و هزارتا امکانات دیگه
حسنا که چیزی به نام وجدان نداره و بعد از مدتی هم وقتی خوب پول چاپید ،می تونه جدا بشه بره دنبال یه مرد جوون تر .
یه مرد هم یه زن پولدار رو قبول می کنه و ...
باید شاهد 20 سال اینده ی زندگی حسنا باشیم که عدالت الهی چی کار می کنه ؟
امیدوارم اون روز حسنا باشه و بنویسه و به اشتباهاتش پی ببره ، ول حیف که دیگه خیلی دیر خواهد بود ...
هم برای جبران و هم برای پشیمونی ...
بلاخرم که همه تو 2 متر جا می خوابیم .
کافر همه را به ظن خود پندارد.
وقتی از روی کامنت خودِ من میگید که گفتم زن اول هرزه است من دیگه باید چی به شما بگم؟غیر از اینه که باید تاسف بخورم از هم کلام شدن باهاتون؟عزیز من.من داشتم در مورد قضاوتهای احتمالی که ممکنه یک نفر دیگه هم بیاد و به نادرست از زن اول بکنه صحبت کردم.مشکل شما اینه که اون چیزی که خودت دوست داری رو می شنوی نه چیزی که در واقعیت گفته میشه.
الان به اون بهار بنده ی خدا چه ربطی داشت؟منم میرم بیرون ممکنه از یک پسر خوشم بیاد بهش نگاه کنم یکی هم بهم بگه من به فلانی نگاه کردم.این چه ربطی به هرزگی داره؟! خودت می بری خودت می دوزی.
من واقعا براتون نگرانم.اگر مشکلی دارید چرا به یک روانشناس مراجعه نمی کنید؟
بعد شماهایی که اینجا نظر می گذارید با دیدن این کامنتها همچنان هم معتقدید که این رویه درسته.واقعا برام جالبه که شما حتی به خودتون هم رحم نمی کنید دیگه چه برسه به فردی در جبهه مخالف.شما این رو چیزی غیر از توهم می گذارید؟دیگه کامنت من و قضاوت و سر سری خوندن ایشون رو که خودتون به عینه اینجا دیدید.خنده دار نیست که ما نگاه همچین افرادی رو دلیلی برای اثبات چیزی بدونیم؟
شما خودتون دارید خودتون رو زیر سوال می برید.
چرا سکوت کنید؟نه خیر.سکوت نکنید.حرفتون رو بزنید.اما بدون نون خوردن از زندگی معلقِ یک بنده خدایی که خودش هم داره زجر می کشه.اگر واقعا قدرتش رو دارید شما هم یک وبلاگ برای زنان اول بسازید یا یک وبلاگ برای جلوگیری از ترویج ازدواج مجدد بسازید و انقدر متنهاتون رو قوی کنید و انقدر نگاهتون رو گسترده کنید که بتونید تاثیر گذار باشید.
اگه سرم جیغ نمیزنین بزارین بگم که دلم برای حسنا بیشتر میسوزه
میدونین چرا
چون یه زن حدود 30 سال که میتونست زندگی موجه و بهتری داشته باشه گرفتار زندگی شده که پایان خوشی نداره
حالا بی وجدانی رو به حد اعلا برسونه و خانوم اولی به طور کامل کنار بزنه.چقدر دووم میاره.یه مرد زنباره که به زندگی اول رحم نکرده و موقع عشق بازی با شریک زندگیش هم حرف میزده آیا قابل اعتماده؟مرد 50 ساله تا چند سال دیگه هوس خواهد داشت؟(حسنا برای رفع هوس دعوت شده و لاغیر)حالا بر فرض بچه هم صاحب شد و پول و مال و ویلا و ماشین.بعدش که چی؟
حسنا به اینجاها فکر کردی؟به جاییکه اینقدر تنها می مونی که همون اموال رو باید خرج دوا و درمون کنی؟
لابد شوهر جدید میخری.تا دیر نشده خودت رو از این زندگی بکش کنار
اخ گفتی گلریز
متاسفم برای مردمی که زشتی رو میبینن و بازم میخان پافشاری کنن برای درک نادرست خودشون
دوست عزیزی که جانبداری از حسنا میکنی
عزیزم حق میدم بهت چن سال هست داری وبلاگ حسنا رو میخونی باهاش اخت شدی ، با حرفاش زندگی کردی و با غصه هاش غمگین شدی و با شادی هات شاد
دوست من تو اونو باور نداری فقط بهش عادت کردی.حتی اگه خدا هم پایین بیاد و بگه نا حقه قبول نمیکنی مگه خدایی نکرده سرت بیاد که خدا سر هیچ تنابنده یی نیاره
منصوره جان شما همینجوری حسنا رو هم ارشاد کردی که درباره خانم اولی اینقدر بد ننویسه؟؟؟
نه که مثه حسنا جواب می دی و می پیچونی برا همین همه یه جواب واضح و روشن ازت میخوان
منصوره عزیز پس به نطرتون باید در مقابله با این شخص چه کار کنیم؟یعنی سکوت اختیار کنیم؟؟؟اگر به وبلاگ زدن باشه که همسران اول زدن و به نطر من فایده ای برای جلوگیری از زن دوم شدن نداره .به نظرت برای نشون دادن جنبه زشت این جریانات چیکار کنیم؟
در ضمن من کامنتهای شمارو از بس که زیاد بودن همشو که نمیتونم با دقت بخونم
جالبه این یارو منصوره داره پاشو از گلیمش میزاره بیرون و صحبت از هرزه بودنه احتمالیه خانوم اول میکنه!!!
حسنا هم یادمه تو یه پست که مربوط بود به سفرش با همسر و بهار به خارج از کشور سعی کرده بود بهار رو دختره هیزو پسر باز معرفی کنه...دقیقن یادمه که نوشته بود بهار همش حواسش به پسره دوسته همسر بوده و کلامی هم اقرار میکرده و همش چشمش دنباله پسره بوده...این حسنا فک کرده همه مث خودش خرابن! خوب اون اگر هم چشمش دنباله پسره بوده نوشه جونش یه دختره جوون و مجرده اون یکی هم یه پسره جوون و مجرد بوده....خودتو چی میگی که اندازه نه نه من سن داشتی و رفتی شوهره مردمو قاپ زدی؟؟!! والا! این زنای دوم همش دنباله اینن که مارکی اتیکتی چیزی بچسبونن به زنه اول یا یچه های زن اول. این قضیه هم که بیماری همسر اول رو لو نمیده برا همین دلیله....تو هاله ابهام قضیه رو نگه داشته که ملت فک کنن طرف جزامیه! یا حتی بدتر یکی مث منصوره فک کنه طرف هرزس! خدا ازشون نگذره...از حسنا ها از طرفدارانش ....خدا نگذره از قوم ظالمین
منصوره جواب این سوال منو بده .
یه زن می اد می گه بیا زن شوهر من شو ، من نمی تونم باهاش رابطه داشته باشم.
تو بیا با شوهرم رابطه داشته باش و این نیازش رو برطرف کن ، از نظر مالی هم مشکلی نیست و حمایتت می کنیم .
تو قبول می کنی ؟
اگه قبول می کنی اسم خودتو چی می ذاری ؟
کسی که به خاطر پول بره عقد شه و نیاز جنسی مرد رو برطرف کنه ؟
اسمش چیه ؟
من سوال منطقی ای ندیدم که بخوام بهش جواب بدم.
منظورت همین سوالات تکراریه که صد دفعه جوابش رو دادم و چون به مذاقتون خوش نیومد ندیدیدش؟
(((((((((((((((نه عزیز من،من نمیگم میشه به همین متن های فعلی وبلاگ حسنا اعتماد کرد و خانوم اولی برد زیر سوال.از طرفی نمیگم که با حدس و گمانه زنی های خودمون شخصیت این بنده ی خدا رو هم زیر سوال ببریم.من میگم دو طرف قضیه رو در نظر بگیرید تا دو فردای دیگه پیش خدا شرمنده نشید.انسان در مقام قضاوت نیست.))))))))))
دیگه نمی دونم چطوری باید منظورم رو برسونم.
اخه ارزو جان من نمیدونم چه اصراری دارن ما سخیفیم و بدیم اما خانمی که رفته وسط زندگی یکی دیگه ادم خوبیه.ممکنه واقعیت زندگی یک نفر یک چیز دیگه باشه اما ما همینو میبینیم بر مبنای همینم قضاوت میکنیم.لانس ارمسترانگ هم همه میگفتن ادم خوبیه و قهرمان و فلان وبهمان اما اخرش یک ئروغ گو از اب در اومد.تنها کسی میتونه با این شدت از کسی دفاع کنه که اون شخص رو خیلی خیلی خوب میشناسه یا دلیلی دیگه ای داره این رفتارهاش
من فقط یه چیز میدونم و اون اینه که یکی از این دو زن باید از این زندگی کنار بکشه تا زندگی حالت نرمال خودش رو بدست بیاره...یک مرد نمیتونه همزمان با دو زن باشه و حقوق هر دو رو رعایت کنه و بالاخره یکی قربانیه دیگری میشه(از دو زن) و از اونجاییکه حقه زن اول هست که زندگی و شوهرش حفظ بشه و همه جامعه هم همینو میپذیرن لذا حسنا در این زندگی هیچ مکانی از اعراب نداره و باید بکشه کنار در غیر اینصورت روزهای بدتری هم انتظارشو میکشه و هیچ وقت روی خوشی در این زندگی نخاهد دید. شماهایی که میگین حسنا ادمه خوبیه مگه نمیشه یکی نامادری باشه ولی خوب باشه...اوکی درست...یه دزد هم میتونه ادمه خوب و خوش اخلاق و خوش مشربی باشه ولی این قبح عمله دزدیش رو از بین نمیبره...در مورد حسنا هم همین صادقه . حتی اگر فرضا ایشون ادمه خوبی هم باشه ولی وسط زندگیه مردمه و این یه کار خلاف عرف و اخلاقه پس باید چاره ای بیندیشه و خودشو بکشه کنار. اگرم نمیخاد خودشو بکشه کنار پس دیگه حق هیچ اعتراضی نداره. خانوم اول هم مطمئنن چیزایی از حسنا دیده که اگر اگر و بازم اگر قبلش رضایت داده بوده الان پشیمون شده . همونطور که این منصوره هم گفت ما برشی از زندگیشو دیدیم چه بسا خانوم اولی بیاد وبلاگ بزنه و از کارا و دسیسه های حسنا بگه همه یه دسمال بردارن دستشونو گریه کنن. یک کلام ختم کلام....حسنا در این زندگی هییییییییییچ سهمی و هیچ حقیییییییییی نداره هییییییییییییچ
منصوره جان چرا جواب سوالات منطقی رو نمیدی؟؟؟چرا فقط میای میگی دنیا به سرتون میاره و میری؟؟؟؟مثل مادربزرگ هایی که نفرین می کنن؟؟؟
ازتون پرسیدم خودت که حسنارو ندیدی و نمیشناسی از عذاب خئا نمیترسی که داری ازش طرفداری میکنی بدون اینکه از واقعیت ماجراش اگاه باشی؟؟
پس حتما میشناسیش و دوستشی که اینقدر با اطمینان به ما میگی؟؟؟؟
براووو گلریز
ضمنا.
من یکی از همون افرادی هستم که برام در وبلاگم کامنت گذاشتید و تبلیغ این وبلاگ رو کردید.
از اونجایی که مورد اعتماد نمی بینمتون و نمی خوام فضای وبلاگم به صحبتهای سخیف شما آلوده بشه آدرس وبلاگم رو نمی گذارم.
مثل شمایی که بدون آدرس نظر می گذارید و اگر بر این مبنا باشه میشه گمانه زد که شما هم یک نفرید.
موفق باشید.
من اصلا از سبزی پاک کن ناراحت نشدم چون مادر خودم هم یک زن خانه دار سبزی پاک کن هست.از این ناراحتم چرا اصرار دارید که ما حرف شمارو باور کنیم.چرا با این ادبیاتتون هرچی دلتون میخواد میگید و اصرار دارید که شما یک قدیسه هستید.نمیدونم چرا اومدید اینجا و اصرار دارید که با لحن نفرین و تهدید به تلافی روزگار بر ما مارو از این کار منصرف منید؟؟؟؟؟؟؟؟شما از زندگی حسنا چی میدونی که اینقذر قاطعانه میگی ما اشتباه میکنیم؟؟؟چرا فکر نمیکین که تو اشتباه میکنی و ممکنه که این بلا سر خودت و یا دخترت بیاد که اینقدر بی دلیل از یک زن که به یک دختر و مادر تهمت میزنه دفاع میکنی؟؟؟میشه جواب واضح بذی؟؟//
من قدیسه نیستم.هیچ کس نیت .همه اشتباه دارن اما فرق ادمها در اینه که کی از اشتباهش خجالت میکشه.
یعنی خوشم میاد تمام دومی ها و طرفداراشون میگن یا زخم خوردی یا یه روز شوهرت طلاقت میده از ای همه توهم توطئه
در ضمن یکطرفه دیدنتون رو هم دیدیم که هرچی نسبت اخلاقی بد بود به خانم اولی نسبت دادید تا رضایتشو توجیه کنید
ببین خانم محترم
اگه این وبلاگ و کاری که بانو میکنه که افشای دروغپردازی سایتهای پر خواننده تر مثل سایت تواست باعث بشه فقط یکککککککککککککککککک دختررررررررررررررر فقط یه دختر که با خوندن سایت تو و و گفتن از پول و تمکن مالی زیاد و بوس و بغل زیادتر همسر و خوشیهای کاذب و غیر واقعی تو در رویا فرو نره و اگر موقعیتی براش پیش اومد که بره زن دوم بشه ولی با خوندن این وبلاگ و دیدن تناقضات و دروغهای تو و پی بردن به خوشبختی دروغینت منصرف بشه ..آیا همین برای رسالت این وبلاگ(بانو) کافی نیست؟!!!!!!!!!!!!!!1
ما به بقیه چکار داریم.بله ما دنیا رو نمیتونیم عوض کنیم .ولی آیا اگه همین وبلاگ و همین کامنتها باعث بشه فقط یکککککککککک نفر کمتر گول بخوره کافی نیست؟
این یک نفر گول نخوردن و زن دوم نشدن یعنی:
1- عذاب و رنج ویران کننده یه زن اول بوجو نمیاد
2-یه کودک یه نوجوان یه جوان به عنوان فرزندان همسر اول کمتر دچار مشکلات روحی کودکی.دیدن دعواها و کتکاریهای والدین.در بحران نوجوانی دچار افسردگی و خشم و اضطراب نشدن.در جوانی به همه مردهای عالم بدبین نبودن...و ..و و... هزار تا آسیب اجتماعی دیگه
3-عدم تولد یک کودک بیگناه دیگه تو این خانواده به عنوان فرزند زن دوم که همیشه درگیر کشمکش ها و نبودنها ی پدر و سرکوفتهای اجتماع و دوستان و فامیل
4. و در نهایت نجات یک نسللللللللللل
ایا اگر فقط یک دختر رو از اینهمه فاجعه که در آینده میخواد ایجاد کنه نجات بدیم همین کافی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
چیزی فراتر از اخلاق بد.
به علت توهم توطئه و شک به خود و کینه نسبت به دیگری و قضاوتهای بی اساس و خیالپردازی.علت خیلی از جداهایی ها و از چشم کسی افتادن ها همین اتفاقاته.
حالا فهمیدید مورد قضاوت قرار گرفتن چقدر حس بدیه؟اگر به جای سبزی پاک کن می گفتم فاحشه که دیگه هیچی.
این فقط یک مورد کوچیک بود.مقایسه اش کنید با عملکرد خودتون.
امیدوارم این دل شکستنهای مداومتون نسبت به کسی که به اشتباه وارد زندگی ای شده و حالا به جرم همینکار قراره ترور شخصیتی بشه تا با همین ابزار چهار نفر دیگه به لذتشون برسند و یا ستون زندگی خودشون رو به خیال خودشون محکم تر کنند در زندگی واقعی خودتون براتون اتفاق نیافتاده چون من به این بازگشتن اعمال به خود خیلی خیلی اعتقاد دارم.به اون یک درصد اشتباهتون فکر کنید.هرچند شما که خودتون رو قدیسه می دونید.
خوش باشید.اما در بین لذت ها و دل خنک شدنهاتون اگر وجدان دارید به کسی که دلش شکسته و یک خطا کرده و به دلایل دیگری داره مجازات میشه فکر کنید.فکر نمی کنم شماها از خدا بالاتر باشید.همونطور که ما هم بالاتر نیستیم و دقیقا به همین دلیل نمی خوایم یک طرفه به یک ماجرا نگاه کنیم و همیشه یک حقی که ازش بی خبریم برای شخصی در نظر می گیریم.قربون برم خدا رو که اینهمه زشتی در دنیا می بینه و آبروی هیچکس رو نمیریزه.آدم پیش خدا خجالت می کشه واقعا.
عزیزم درباره قضاوت ما در مورد ای پی کد گفتی؟؟؟دوست عزیز وب فریر میدونی چیه؟پروکسی فایر چطور؟تور؟پایرت؟نرم افزارهای پنهان کننده ای پی؟؟؟؟البته من میدونم شما حسنا نیستی و حدس هم میزنم که چه کسی هستی.اما اینایی که براتون نام بردم نرم افزارهایی هستند که شما با استفاده ازشون روی یک لپ تاپ هم میتونید ای پی خودتون رو تغییر بدید. اینو گفتم که یاد بگیرید این زرنگی نیست که فحش های عادی روزمره رو به ادبیات قرن 18 بیاد و اینجا نثار ما کنید و خودتون رو یک ادم با شخصیت معرفی کنید.شما به جای مدیحه ثرایی جوابی به سوالات منطقی بچه ها بدید عزیزم
میگم ای کاش همینقدر که نگران تهمت زدن ما به حسنا بودی نگران تهمت زدن حسنا به خانوم اولی هم بودی.به حسنا هم کامنت میدی ارشادش کنی؟یک دفعه هم شک کردی که ممکنه اونم تهمت میزنه؟مگر اینکه اینقدر بهش نزذیک باشی که خیلی چیزارو بدونی.و خودتم که نویسنده وبلاگی و مطالب اموزنده می نویسی.
در ضمن عزیزم ما اصلا نمی خوایم هیچ جریان فکری راه بندازیم ما میخوایم فقططططط حسنا رو رسوا کنیم.یک دروغ گو رو
می بینی؟؟همه اصرار دارن که حرف خودشون درسته.ممنونم که وقت گذاشتی و مارو ارشاد کردی.تو وظیفت رو انجام دادی و به نطرم بهتره بیش از این وقتت رو بین زن های سبزی پاک کن تلف نکنی.خوش اومدی
منصوره جان شما هم که داری همون کارای بد مارو میکمنی.در مورد ماها قضاوت می کنی، تهمت می زنی.پسمیبینی تو هم خیلی فرقی با ما نداری.جالب تر از همه هم اینه که اصرار داری بگی بگی ما اشتباه میکنیم و تو درست میگی.
عزیزم اول یک نگاه به خودت بنداز.
خنده دار تر ازاین حرف ندیدم که شوهرانمون مارو به دلیل اخلاق بدمون طلاق میدن.
*تمت=تهمت
صحبت از جریان فکری شد.
اون چیزی که اتفاقا من اینجا نمی بینم مخالفت شما از یک جریان فکریه.کسی که از یک جریان فکری مخالفت می کنه خودش این توانایی رو باید داشته باشه که وبلاگش مستقل و بدون نام بردن از شخص خاصی باشه و دلیل منطق بیاره.این حرکتی که شما انجام میدید اینکه هر روز اینجا در بخش کامنتها متنهای وبلاگ فرد دیگری کپی برداری میشه و نوشته میشه و هر روز صحبت از یک شخص خاصه و غرض ورزی در اینجا و صحبتهایی که رد و بدل میشه اظهر من الشمسِ.اگر هدف جلوگیری از رواج ازدواج مجدده باید این توانایی در شما وجود داشته باشه که کاملا کلی وبلاگی رو بسازید و منطقی به بحث و تبادل نظر بپردازید.نه اینکه چهار نفر دوره بیافتند به وبلاگهای مختلف سر بزنند که ای ایهالناس بیاید این وبلاگ رو بخونید ما داریم افشاگری می کنیم فلانی دروغ میگه ها ما راست میگیم!
"ظاهرا همه ی ما یک "احـ.ـمدی نژاد" در درون خود پرورش میدیم!"
چیزی که برای من واضحه اینه که این وبلاگ دقیقا نون خورِ یک شخصیتِ دیگه ست.حسنا شخصیه که بدون این دوره افتادن ها با همون متن ساده ی خودش تونسته مخاطب(چه موافق چه مخالف) رو جذب کنه.بدون اسم بردن و افشاگری.این برای من خیلی خیلی مهمتره و حسنا در نزد من شخصیت شریفتری نسبت به شما داره که ادعای شرافت دارید اما در عمل و در همین وبلاگ ساده چیزی از شرافت در شما نسبت به یک انسان دیده نمیشه.نه حتی نسبت به حسنا بلکه نسبت به خودتون به همدیگه.و تا هزار سال دیگه هم صحبت کنید من از روی این قضیه کوتاه نمیام چون نمی تونم خودم رو گول بزنم.قضاوت و جهالت برای شما همین بس که فکر می کنید هر کسی که مخالف شما حرف بزنه حتما حسناست.نه عزیزان.چیزی به اسم آی پی کد وجود داره و الان دیگه عهد خیار شور شاه نیست که چند نفر با یک اسم نظر بگذارند و کسی نفهمه اون هم در سیستم بلاگ اسکای با اون مدیریت خوب و تنظیمات پیشرفته که یکی از مهمترین دلایل ثبت وبلاگ در بلاگ اسکای توسط دیگران همین نشون دادن آی پی کد و سیستم امنیتی قویشه.مسئله اینجاست که شما جرئت دیدن فردی مخالف خودتون هست رو ندارید و توقع دارید کسی که میاد اینجا مثل خودتون بشینه غیبت این و اون رو بکنه و قصه پردازی کنه.اگر واقعا مخالف این دیدگاه هستید لطفا رویه ی مستقل خودتون رو پیدا کنید تا دیدگاهتون توسط چهار نفر آدم درست و حسابی تر خونده بشه که خرشون توی این جامعه پیش میره و بتونند برای حفظ حقوقتون کاری کنند.نه چها نفر زنی که دارند سبزی پاک می کنند و دغدغه شون غیبت کردن و تهمت زدن به دیگرانه و از این کار لذت می برند و می ترسند شوهرشون رو از دست بدند و فکر می کنند هر کسی در این شرایط قرار بگیره حتما دلیلش پول بوده.چون فقط چهار نفر بغل دستیه خودشون رو می بینند و پاشون رو از چاردیواری اونطرفتر نگذاشتند که ببینند چه خبره.به قول اون دوستتون الان حسنا بده باشه و شما بکوبیدش در مقابل بقیه آدم ها چیکار می کنید؟اینه مخالفت با یک جریانِ فکری؟در همین حد ضعیف و سطحی؟شما هر چقدر دلتون می خواد رسانه ها رو ببندید همه ی وبلاگ ها رو مسدود کنید فیلمی که نشون داده میشه و در مورد موضوعاتیه که بدتون میاد یا از اینکه گریبانتون رو بگیره واهمه دارید رو نگذارید دیگران ببینند اما می تونید ذهن یک فرد رو هم عوض کنید با اینکار؟مگه همین الان همین مسئله در جامعه حکم فرما نیست که یک عده می خواند تمامی رسانه ها رو ببندند اما همه چیز حل شده؟واقع بین باشید.ضمن اینکه همین رفتار نادرست شما باعث میشه که روزی شوهرانتون در پی طلاق ازتون بیافتند که اتفاقا مصداق همین اتفاق همون فردیه که در چندین کامنت قبل خودم در موردش حرف زدم که مهریه اش رو گذاشته بود اجرا.بله.دیگه بحث اصلا بحث حسنا یا خانوم اولی نیست.بحث نگاه و فکر شماست که توهم توطئه داره و می ترسه.اگر می خواید واقعا از این روند جلوگیری کنید ادبیات و روشتون رو در جهتی سوق بدید که پذیرفته شده باشید.وگرنه که این روش مخالفت کردن رو که یک بچه ی 4-5 ساله هم بلده.فقط یک لحظه فکر کنید به روزی که کسی بخواد برای اثبات حرفش بهتون تمت بزنه.فقط یک لحظه به این فکر بیافتید.
دوست عزیز حتی اگر حسنا هم باشه بهتره با دلیل جوابشو بدیم .
اولا از لحن کلام و محتوا و حتی طولانی جواب دادن اونهم در حد یه صفحه! که یه خواننده بی طرف بشینه اینهمه تایپ کنه
و
این جمله ای که حسنا همیشه میگه در مورد خربزه و لرز و ایشونم عینا همون رو گفتن و خودشون رو رسوا کردن!!!!!!!!!!!!
((
من روی این حرف هستم که کسی که خربزه می خوره باید پای لرزش بشینه))
یک جا گفتی که ممکنه بیان و بگن خانم اولی هرزه بوده، عزیزم اگز خانم اول هرزه بوده باشه هم همسرش حق نداره سرش زن بیاره بره طلاقش بده حق و حقثوقش رو بده بعد بره زن بگیره.به خدا شرفش بیشتر بود اگر همسر خانم اصلی رو طلاق می داد بعد میومد حسنا رو می گرفت.شما یک جوری صحبت میکنید انگار از زندگی حسنا خیلی چیزا میدونید خب بگید و مارو هم از این نادانی در بیارید.ما در این حد که می نویسه میدونیم و در همین حد هم قضاوت میکنیم
البته میگم تقصیر از منه که فکر نکردم.هیچ مریضی وجود نداره که باعث جلوگیری از س...ک.....س بشه با توجه به شرایط خانم اصلی و انرژی که این بی نوا برای زندگیش می ذاره.من اصلا کاری به حسنای واقعی ندارم.در شرایطش هم نبودم ممکنه خودم هم یک روز این کارهایی رو که اون کرده بکنم اما مطمئنم با وقاحت مخ یک عده زیاذی از مردم رو کار نمیگیرم بلکه میرم تو خونم و از شدت شرم می شینم.مشکل دروغه دروغی که حسنا گفته.
اینها مدارکش هست شما برید وبلاگ رو کاملا بخونید.در طی همین موضوع ها ارشیو وبلاگ حسنا هم یکدفعه برداشته شد . حتی رمزی هم نیست به بهانه اینکه اشنا ببینه.یعنی این خانم تو این یک سال به این فکر نبوده ،نترسیده شوهرش ببینه،همسر اصلی یا بهار پیداش کنن دقیقا با همین موضوع ها این هارو دیده.
یکم که فکر کردم و ارشیو رو مرور کردم دیدم این خانم با این لحن مودبانه اش(بچه ها مودب بودن بیش حد هم همیشه خوب نیست در روانپزشکی یک بیماری وجود داره که توش بیمار بسیار مودبه) به صورت بسیار زیرکانه خانم اصلی رو می کوبه.کم کم تناقضات معلوم شد.
من خیلی از طرز نوشتنش خوشم میومد و باید گفت که حقا قلم خیلی خوبی داره. طبق گفته های خود حسنا ، ایشون با سوگند همسران اول دوست هست و حتی یک پست هم گذاشته بود که چرا سوگند رو مورد نکوهش قرار می دید که با من دوسته.کم کم با این وبلاگ اشنا شدم.حتی اوائل هم برام سخت بود که باور کنم که این همه مدت این خانم به ما دروغ گفته تا اینکه بانو کامنتهای خصوصی وبلاگ مخفی سوگند رو رو کرد که حرفهای ما بین سوگند و دوستانش در مورد همسران اول بود.اونجا واضحا گفته شده که این خانم با رضایت همسر اصلی نیومده.
منصوره جان من هم اول که وبلاگ حسنا رو می خوندم خیلی براش ناراحت بودم.خب فکر می کردم یک دختر که در اوج جوانی شوهرش می میره بعد هم خانواده شوهرش بهش بد میکنن و اون وقت این قدر در شرایط بد تنهایی بوده که مجبور شده بره و با یک مرد خیلی بزرگتر از خودش تازه نه فقط به عنوان یک همسر فقط به این دلیل که مرد ماجرا به دلیل بیماری همسرش قادر به س...ک...س... نیست در حقیقت استخدام شده.(هرچند طبق گفته های حسنا که در هرشرایطی پدر برای بچه تصمیم میگیره و همون موقع هم برام جای سوال بود که چطور پدر این خانم با این خانواده بسیار خوب حاضر میشه که دخترش به عنوان ابزار لذت کس دیگه های انتخاب بشه.یکم سخت بود درکش اما باز هم گفتم خب حتما شده دیگه .)
** منصوره تو فقط فکر کن با عشقت ازدواج کردی
همه ی ما ادم ها به هم وابسته ایم .
مهم اینکه الان این مسئله داره در جامعه عادی می شه .
دودش هم تو چشم خود زن ها می ره .
منصوره تو فقط فکر کنم با عشقت ازدواج کردی و اونم بی اجازه ی تو با یه زن دیگه رابطه داره و بعد هم عقدش می کنه .
من که دارم با همسرم ازین خراب شده می رم ، جایی می رم که توش چندهمسری از نظر قانونی ممنوع هست .
اخرش خودتون ازین مسائل ضربه می خورید .
منصوره خانم هلت خانم ، حسنا که همسر رو دوست نداشت ، چرا باهاش ادامه داد.
چرا زمانی که خانم اولی رفت خواستگاری و برای رابطه جنسی این زن رو اورد.
حسنا برای بدنش ارزش قائل نشد و چشمش پول های همسر رو دید .
شما اینو به من بگید کسیکه برای بدنش ارزش قائل نشه و به خاطر پول وارد رابطه شه و فقط برای نیاز جنسی بیاد اسمش چیه ؟
خانم منصوره شمام به قول خود چسنا این قدر به سر و صورتت نزن اگر کمی واقع بین بودی متوجه می شدی وبلاگ حسنا سرتاپا خیالی و دروغپردازیه.برای همه ما زنای متاهل واضحه که نویسنده درکی از زندگی مشترک نداره بلکه عین نمایشنامه نویسا صرفا دیالوگ نویسی بین خودش و شوهرش رو می نویسه. سایر موارد دروغین رو هم دوستان اشاره کردن.
صحبت از مخالفت با یک جریان فکریه.جریانی که حق رو ناحق می کنه و متاسفانه تو دنیای امروزی که همه چی شده پول به خودش حق می ده به حق و زندگی دیگران تعدی کنه و شرافت و آبروش رو در راه رفاه مادی بده.
آدمای بی عار و ننگ از چسنا زندگی مرفهشو می بینن و مسافرت و خونه بالای شهر و...
آدمای با شرف اینو می بینن که به هیچ قیمتی حاضر نیستن نقششون خیلی واضح فقط برای 6 در ازدواج خلاصه بشه. اینو می بینن که یک عمری پنهانی بودن سرافکندگیه. اینو می بینن که حق بقیه رو نمی تونن بخورن و زندگی بقیه رو نمی تونن برباد بدن
افرادی مثل هلن دقیقا همونایی هستن که حسرت زندگی هایی مثل چسنا رو دارند...زندگی هلو برو تو گلو...بدون زحمت از ثمره تلاش دیگران برداشت کردن به همین خاطرم بقیه رو متهم می کنن به همین چیزا.
دوستهای خوبم،
الان اگر حسنا بیاد چی بنویسه شما رضایت میدید؟
اینکه زندگیش خوب باشه و وانمود کنه زندگیش بده تا سایر زنها دنباله روی مسیرش نباشند خوبه؟خود زنی کنه؟اگر واقعیت زندگیش این باشه بیاد دروغش رو بنویسه؟من تعجب می کنم از شما که چرا فکر می کنید چیزی که از دیدگاه خودتون منطقی نیست لزوما نباید اتفاق افتاده باشه! مگه ما هممون مثل هم زندگی می کنیم؟مگه هممون یک دیدگاه داریم؟هممون در شرایط مشابهی زندگی می کنیم؟چرا فکر می کنید خودتون اگر در این شرایط بودید و فلان کار رو می کردید زن اول یا زن دوم هم لزوما باید مثل شما فکر کنند و لزوما باید همین کارهایی رو انجام می دادند که از نظر شما روالش اینه؟فرض رو بگذارید بر اینکه دخترتون یا خواهرتون یا یکی از عزیزانتون در شرایط مشابه (چه زن اول چه زن دوم)قرار بگیره.شما ذاتش رو زیر سوال می برید؟خواهش می کنم صحبتهاتون منطق هم داخلش باشه.منطقی وجود نداره و علتش اینه که شما فقط دارید از یک نفر دفاع می کنید و طرف مقابل رو برای که اینکه مردانتون وسوسه نشند می کوبید و با خاک یکسان می کنید و جالب اینجاست که فکر می کنید خدمت بزرگی هم کردید در حالی که شما فقط بخشی از زندگی این آدم رو خوندید.من خودم سالهات می نویسم البته نه روزمره نگاری.ولی می دونم که مطلبی که یک نویسنده می نویسه فقط برشی از زندگیشه و نصف بیشترش رو ماها اطلاعی نداریم.ما فقط می تونیم به چیزی که نوشته میشه استناد کنیم نه حدس و گمانه زنی های خودمون.حرفهایی که شما با استناد به متنها و کامنتهای حسنا و مقایسه شون با هم زدید چندان برای من قانع کننده نبود.اصلا من کی باشم که بخوام نظر بدم؟شما همین حرفها رو برای یک وکیل یا قاضی هم بزنید واقعا در حدی نمی بیندش که طرف مقابل رو محکوم به دروغگویی کنه چون موثق نیست.اگر به این چیزها باشه که طرفداران حسنا و مخالفان زن اول هم می تونند حرفهایی رو ردیف کنند.اما با وجدانشون چه می کنند؟بارها گفتم باز هم میگم من خودم به شخصه مخالف این سبک ازدواج ها هستم.حتی اگر دقت کرده باشید بهتون گفتم که اوایل هم خیلی دوستان مخالفت خودم رو ابراز کردم و اتفاقا دقیقا همین حرفهایی که شما می زنید که زن اول حق داره و بچه داره رو زدم اما فقط در حدی که متن رو خوندم و در حد پایمال نشدن حقوق زن اول نه بیشتر.بعدها فهمیدم که دخالت کردن من در زندگی شخصی دیگه در حالی که خودم در موقعیت مشابهی قرار نگرفتم تا سختی های زندگیش رو بچشم کار عبث و دور از انصافیه.همونطور که نادیده گرفتن حقوق زن اول هم دور از انصافه.من به عنوان یک فرد بی طرف در مورد شرایط موجود نظر میدم.در مورد زندگی ای که در حال جریانه نظر میدم.همین من در اوایل کامنتی گذاشته بودم مبنی بر اینکه حسنا از این زندگی بره و یا بچه نیاره.اما بعدها فهمیدم که کار درستی نکردم.شما فرمودید که زن اول رضایت داده و رضایتش از ته دل نبوده.من به شما میگم که قطعا همینطوره.مگه میشه کسی از ته دل دوست داشته باشه همسرش به جز خودش به زن دیگری در جایگاه همسرش عشق بورزه؟شما چه می دونید از شرایط زندگی اونها؟هستند آدمهایی که همسر دیگر برای شوهرشون بگیرند حالا اینکه علتش چی بوده و آیا رضایت قلبی داشتند یا نه یک بحث جداست.مسئله ی مهم اینجاست که در این مورد رضایت دادن ما نمی تونیم لزوما حسنا بانو رو محکوم کنیم.از چندین و چند زاویه میشه به یک نقطه نگاه کرد.ممکنه الان چند نفر هم بیاند و نه حرف من رو قبول داشته باشند و نه حرف شما رو و کلا بگند از نظر ما ممکنه این اتفاق افتاده باشه.اما تهش چیه؟مگه غیر از اینکه هر سه نفر اشتباه کردند؟مشکل من اینه که شما از جانب زن اول هیچ اشتباهی نمی بیند و فرد هرزه و بی بند و بار رو حسنا می دونید.اگر دو فردای دیگه یکی بیاد بگه زن اول هرزه بوده چی؟مگه ما می دونیم چه اتفاقی افتاده؟ما چیزی رو که خود طرف بیان می کنه رو مبنا قرار می دیم.ضمن اینکه می دونیم حسنا اشتباه کرده و از نظر من هم حتی اگر زن اول رضایت میده حسنا نباید بپذیره.که باز هم نمی تونیم در این مورد حکم صادر کنیم.اینکه من هم میگم حسنا نباید می پذیرفت علتش اینه که خودِ منی که الان دارم براتون کامنت می گذارم اگر در این شرایط قرار می گرفتم اصلا و ابدا حاضر نبودم وارد این زندگی بشم.نه تنها فقط به خاطر زن اول بلکه به خاطر خودم هم نمی خواستم وارد این زندگی بشم و زندگیم رو شریک بشم و چه در حضور زن اول و چه در نبودش حرف و حدیث ازدواج مجدد و غیره پشت سرم باشه که اتفاقا من در این صورت کمتر از زن اول زجر نمی کشیدم.اما همه ی اینها رو من دارم میگم با موقعیتی که الان هستم نه با موقعیت یک فرد دیگه با روحیات دیگه با شرایط دیگه که ممکنه من ازش بی اطلاع باشم.من در همین حدی که طرف از زندگیش بهم میگه می تونم حرف بزنم و نظر بدم.بارها شده حرفی زدم و گفتم اگر اینکار رو بالفرض انجام می دادی زندگی زن اول و حتی خودت هم آرامش بیشتری داشت اما شرایطش به گونه ای نبوده که بتونه اینکار رو انجام بده.من روی این حرف هستم که کسی که خربزه می خوره باید پای لرزش بشینه.زن اول باید پای لرزش بشینه چون نباید اینکار رو می کرد در هر شرایطی.همسر بایستی پای لرزش بشینه در مقابل هر مشکلی که این معلق بودن بین این زندگی و اون زندگی براش به وجود میاره.و همینطور حسنا بانو که نباید می پذیرفت دلباخته ی این فرد می شد.هیچکس فرشته نیست این وسط.اما اینکه این وسط زن اول بخواد خودش کسی رو به زندگی بیاره و اون فرد رو از کمترین حقوقش هم محروم کنه بی انصافیه بزرگیه.مگه خودِ این فرد اشتباه نکرده؟نباید پای لرزش بشینه؟وقتی خواست زندگیش رو شریک بشه شریک شدن همینه.اگر حسنا شوهر رو می دزدید و اجازه نمی داد که در کنار زن اول باشه تمامی حرفهای شما درست بود اما وقتی کسی داره به زور اوضاع رو متشنج می کنه از روی حسادتهای زنانه(که طبیعیه همه همسرشون رو دوست دارند و حس مالکیت نسبت بهش دارند.چه زن اول چه زن دوم)در زندگی ای که خودش سبکش رو انتخاب کرده درست نیست.شاید اگر رفتار بهتری با حسنا می شد شاید اگر به عنوان یک کالا بهش نگاه نمی کردید که همین که اومده توی این زندگی هم کلاهش رو باید بیاندازه هوا و دیگه نباید حق دیگری بخواد حسنا هم از حقوق خودش بیشتر می گذشت کما اینکه خیلی وقتها گذشته و علاوه بر اون به حقوق طرف مقابلش هم احترام گذاشته.اگر با منطق حرف بزنید و بدون غرض ورزی پاسخ و عملکرد منطقی تری هم از طرف مقابل گرفته میشه.دقیقا عمل و عکس العمله.زن ها انقدر شکننده هستند که نمی تونند بدون عشق و علاقه کسی رو حتی برای مدت کوتاه در کنار خودشون تحمل کنند.حسنا فقط داره حقوق خودش رو هم در نظر میگیره.همون حقوقی که خیلی از ماها در نظر نمی گیریم.همون حقوقی که زن اول هم باید در نظر بگیره.همون حقوقی که باید از طرف همه بهش احترام گذاشته بشه.ما داریم در مورد شرایط فعلی حرف می زنیم که اگر اوضاع به حالت اول بر نمی گرده حداقل کاری کنیم کسی لطمه ای نبینه و جفت طرفین در آرامش زندگی کنند.که حتی همین حسنایی که انقدر در موردش بد حرف می زنیم و قضاوت می کنیم شاید روزی که زن اول نیازی به کمک داشته باشه اولین نفر باشه که دلش بخواد پیش قدم بشه اما مسئله اینجاست که روی خوشی از جانب طرف مقابل دیده نمیشه.حالا روی خوش رو بی خیال.طرف مقابل حتی اشتباه خودش رو هم قبول نمی کنه.
نباید حرفی بزنیم که روزی در مقابل هر سه شون شرمنده بشیم.خودخواهانه صحبت نکنیم.هر سه شون انسانند.طور دیگری به این زندگی نگاه کنیم شاید دنیا جای بهتری برای زندگی کردن بشه.بدون قضاوت.بدون کینه.بدون پیش داوری.حسنا نمادی از یک جامعه ست.همونطوری که زن اول نمادی از یک جامعه ست.شما اگر همه رو به چشم هم ببینید نمی تونید عدالت رو برقرار کنید.وقتی نتونیم با یک نفر منطقی حرف بزنیم و حرفهاش رو بفهمیم در مقابل افراد دیگه هم همین وضعیت حاکمه.
فرض بر اینکه حسنا رضایته قلبیه خانومه اول رو هم اون موقعها از روی حماقت باور کرده باشه...الان رسمش اینه؟! رسمش اینه که بیاد کارهاش رو توجیه کنه؟ کارهای خانومه اول رو نادرست بدونه و دخالت فرض کنه؟ حسنا اگر هم اون موقع اشتباه کرده ولی الانم داره اشتباهاتشو توجیه میکنه. وقتی صحبت از بهار میشه معتقده که بهار قرار نیست ضربه ای در اینده در محیط کارش و در خانه همسر ایندش بخوره و به توجیحات ابلهانش در این زمینه ادامه میده....پس نتیجه میگیریم که حسنا اون موقع هاشم مثل الانش بوده و همونطور که الان سرشو میکنه زیر برف و از الوده نشدنه بچش با مشکلات حرف میزنه و از الوده نشدنه زندگی اینده بهار به گنده دوزنه بودنه باباش حرف میزنه همون موقع هم در برابر مساله رضایت زنه اول سرشو عینه کبک کرده تو برف و این مساله رو قبول کرده.... بانو مرسی بابت این وبلاگ. یه خدا قسم من هر وقت نظری برای حسنا میزاشتم هیچوقت تایید نمیکرد و بازم به خدا قسم ادبیاتم هیج مشکلی نداشت و الان که اینا رو نوشتم خیلی راحت تر نوشتم تا اون کامنتایی که برا حسنا میزاشتم ولی با این وجود چون جوابی براش نداشت و از ادبیاتم هم میفهمید که منو مث اکثر طرفداراش نمیتونه بپیچونه برا همین تاییدم نمیکرد... این گلم برا بانوئه
حسنا و امثالش از این در وارد شدن برای ریختن قبح این مساله... درسته همه زنا و دخترای این مملکت نه وبلاگ ما رو میخونن(ینی بانو رو) و نه وبلاگ حسنا رو ولی مطمئنن اونایی که وبلاگ حسنا رو میخونن اینجارم میخونن. پس این حرکت خیلی خوبی هست و من که حمایتش میکنم و ممنونم از بانوی عزیز و دوست داشتنی
سلام. ببین منصوره تو گفتی که زن رضایت داده مردش بره زن بگیره. به نظر تو این رضایت قلبی بوده. اگر مرده زن داری بیاد (همراه زنشم بیاد) به تو بگه من عاشقتم اینم زنمه که راضیه. زنه هم صورته تو رو ماچ کنه بگه بیا و خانومه همسر من شو منم اضیم...
خوب به نظر تو این زن راضیه قلبن؟ نه راضیه؟ ببین عزیزم زنی که از ته دلش رضایت بده برا مردش که بره زن بگیره ببخشید ولی مشکل روحی داره!!! البته در زمان های عهد بوق که زنان هیچی حقی برا خودشون نمیدونستن و مرد از خدا هم بالاتر بود(100 سال پیش) شاید زنی از ته دل راضی میشد شوهرش زن بگیره (که بازم میگم اون زن 100 سال پیشم مطمئن باش ته دلش دوست نداشته)
حالا حسنای خودمون....این حسنا حتی به فرض محال اگرم واقعن قصه رضایت خانوم اول قبل از اشنایی حسنا و شوهره درست باشه یعنی اگر واقعن اول زن رضایت داده بعد شوهره رفته حسنا رو پیدا کرده ...اگر واقعن این درست باشه بازم حسنا کارش غلط بوده که قبول کرده رضایته زن اول رو ...من 23 سال بیشتر ندارم و ازدواجم نکردم ولی این مث روز روشنه که یه زنه امروزی هرگز قلبن رضایت نمیده شوهرش بره زن بگیره و کسی که این حرفو باور کرد(حسنا که باور کرده زن اول رضایت داره) در واقع عینه چی سرشو کرده تو برف و نخاسته واقعیت رو قبول کنه.... واقعن نمیفهمم تو خودتو زدی به اون راه یا ما رو گرفتی!!!
چطور بعضی ها فکر می کنن ما با حسنا دشمنی داریم و یا بهش حسودی می کنیم؟
مگه ما حسنا رو می شناسیم و یا خرده حساب شخصی باهاش داریم؟
ما با حسنای مجازی مخالفت می کنیم برای اینکه با نوشتن اون وبلاگ و با حمایت و همراهی بقیه زنهای دوم وبلاگ نویس، به سلامت جامعه آسیب می زنه. تصویری که حسنا از زن ایرانی (اون هم نوع تحصیلکرده و خانواده دار) ارائه می ده حال آدمو به هم می زنه. در طرزفکر و عملکرد حسنا و شوهر هوسرانش به جز خودخواهی و زیرپاگذاشتن شرافت و انسانیت و حقوق زن به عنوان یک انسان دیده نمی شه. چطور ممکنه یک زن باوجدان در برابر این نوشته ها که در فضای وبلاگستان منتشر میشه بی تفاوت باشه؟
چرا فکر می کنین اعلام انزجار ما از پدیده حسنا در وبلاگی مثل این وبلاگ فایده ای نداره؟ از اینکه دست روی دست بذاریم و کاری نکنیم که بهتره
خیلی خنده داره که فکر می کنین به حسنا حسودی می کنیم. ای کاش حسنا سرعقل می اومد و از اون مرد جدا می شد و به یک مرد واقعی و خوشبختی واقعی می رسید، اون وقت می دیدین که چه کامنتهایی براش می ذاریم
منصوره جان
نوشتی که : اگر هم بدون رضایتم اینچین کاری انجام گرفت طرف مقابلم از چشمم می افته و زندگی مشترک رو ادامه نمیدم.می دونم که خیلی خودخواهم در این مورد
من هم 14 سال پیش که ازدواج کردم همینطور فکر می کردم. ولی الان که جوانیمو پای این زندگی گذاشتم و بچه هایی دارم که کم کم به سن نوجوانی می رسن، تازه می فهمم اگه زنی در شرایط و سن و سال خانوم اولی با نامردی شوهرش مواجه بشه، به این راحتیها که فکر می کنی نمی تونه جدا بشه
درضمن اگه برای حسنا کامنتی بذاری که طرز فکر و عملکرد خودخواهانه شو به چالش بکشونی و از درد و رنجی که خانوم اولی و دختر جوانش می کشن حرف بزنی، متهم می شی به اینکه به سر و صورت خودت زدی و کامنتت هم منتشر نمی شه، امتحان کردم که می گم
سلام بچه ها
اینجا چه خبره
*گلیرز=گلریز
!
گلیرز جان،در همین حد مجازی هم قضاوتهایی صورت گرفته.آبرو ریختن و دل شکستن کاری به مجازی و واقعی بودن نداره.مرز یکسری چیزها خیلی خیلی باریکه و خدا نکنه کسی اندکی اونطرفتر بره و حقی رو نا دیده بگیره.
در مورد اینکه چرا برای یک مرد 50 ساله زن جوان گرفته شده شاید زن اول از خودش کاملا مطمئن بوده و سن کم رو دلیل بر برتری نسبت به خودش نمیده و از طرفی ظرفیت همسرش رو می دونسته.ممکنه افراد زیادی نباشند که همچین کاری رو کنند چون ریسکه اما غیر ممکن نیست.در مورد کتک زدنهای بهار که مادرش رضایت داده اما چرا خودش شروع به بحث و دعوا کرده اینها دو نفر با دو روحیه ی جدا هستند.اگر اون زمان زن اول رضایت داد شاید بهار رضایت نداشت یا اگر پذیرفت ته دلش راضی نبود یا اصلا بعدها مثل مادرش پشیمون شد و همون زندگی ساده و معمولیه خودش رو خواست.
می بینید؟از هر زاویه ای میشه به یک نقطه ی واحد نگاه کرد.من فرض رو بر درست بودن و نیمه ی پر لیوان می گذارم و در عین حال همیشه هم حقی برای زن اول در نظر دارم و هیچوقت یک طرفه از حسنا طرفداری نمی کنم.مسئله اینجاست که ما نمی خوایم چیزی که دوست نداریم رو بپذیریم و می خوایم اون چیزی که در ذهنمونه رو اثبات کنیم حتی اگر یک بنده خدایی پیدا باشه که این وسط مثل بقیه آدم هایی که در زندگی دیدیم بد نباشه و استثنا باشه.تو رو خدا نکنید این کار رو.همونطور که خانوم اولی محترمه و حقوقی داره حسنا هم محترمه و حقوقی داره.مخالف باشید اما نه بر اساس فرضیاتی که ممکنه روزی اثبات بشه واقعا حقیقت نداشته.این خیلی بده.
شما یک لحظه دقیق تر به این قضیه نگاه کن.به نظرت یک زن مریض بعد از 20 سال حتی اگر نتونه وطایفش رو به دلیل بیماری انجام بده(هرچند توضیح دادم که تقزیبا نا ممکنه)میره برای مرد 50 سالش یک زن 28 ساله بگیره؟؟؟؟؟؟امکان داره؟چرا دختری که مادرش اجازه ازدواج مجدد رو به پدرش داده باید اینقدر خشمگین بشه که بیاد و حسنا رو بزنه؟من زمانی که اون پست هارو می خوندم تصوری که از بهار در ذهنم اومد یک دختر چاق بی ریخت و وحشی بود که داره در حق حسنا ظلم میکنه.خانم اصلی هم یک عفریته بود.من اون زمان خوب فکر نمی کردم اما الان که نگاه می کنم می بینم خیلی تناقض گویی داره.
منصوره جان ما داریم درباره حسنای دنیای مجازی صحبت می کنیم.این کسی که داره می نویسه شاید اصلا در دنیای واقعی یک ادم دیگه باشه.ما داریم درباره این ادم دنیای مجازی قضاوت میکنیم.بر طبق گفته های خودش .پس هیچ اشتباهی نکردیم.اگر می رفتیم دنبال هویت واقعیش و ابروش رو می بردیم اون وقت حق با شما بود.
مشکل اینجاست که شما فکر میکنید این خانم با اجازه اومده که این طور نیست.اگر این اقا مجرد بود و حسنا به خاطر پولش هم باهاش ازدواج میکرد هیچ اشکالی نداشت.هرکسی میتونه عاشق هرکسی دوست داره بشه.عاشق یک مرد 20 سال بزرگتر بشی هم مگه چه اشکالی داره.اصلا عاشق پول یک نفر بشو باز هم اشکالی نداره.زندگی خودته هرکاری دوست داری می تونی بکنی اماااااااا تا جایی که باعث اسیب به کس دیگه ای نشی.
به امید روزیکه هیچکس خودش رو بخواب نزنه ، و فکر نکنه مرگ فقط واسه همسایه است !
آرزو می کنم اگر روزی در موقعیت زن اول قرار گرفتم و قرار شد زن دومی وارد زندگیم بشه انقدر خودخواهانه همچون شما سرم رو زیر برف نکنم و خودم رو بهترین ندونم و دیگری رو زیر سوال نبرم.اگر واقعا مخالفم فقط مخالفتم رو بروز بدم.(هرچند هیچ وقت رضایت همچین کاری رو نمیدم و اگر هم بدون رضایتم اینچین کاری انجام گرفت طرف مقابلم از چشمم می افته و زندگی مشترک رو ادامه نمیدم.می دونم که خیلی خودخواهم در این مورد.زن دوم شدن رو هم که ابدا.)
شما با این حرکتتون نه تنها جلوی ترویج ازدواج مجدد افراد متاهل رو نمی گیرید بلکه حتی به عنوان یک نماد برای افرادی که چون خودتون یک نفر رو نمادی از کل می بینند و تر و خشک رو با هم می سوزنند جایگاه افرادی چون زن اول رو هم تنزل می دید وگرنه که روش مناسبتری برای ابراز مخالفتتون انتخاب می کردید.شما حتی در مورد کسانی که براتون کامنت می گذارند هم قضاوت می کنید دیگه چه برسه به افراد دیگه؟دیگه این رو که خودتون دارید به چشم می بینید.یک نگاهی به خودتون و رفتارتون بیاندازید و اگر واقعا چشمتون رو باز کنید متوجه میشید که باید به اعمال خاله زنکی خودتون بخندید یا نه.واقعا برام عجیبه.نکنه من واقعا در یک کره ی دیگه زندگی می کنم و شما در یک کره ی دیگه؟توی عمرتون ندیدید که زنی برای همسر خودش همسر دیگر اختیار کنه؟انقدر براتون عجیبه؟هستند آدم هایی از این دست و اتفاقا خیلی هاشون که با میل اینکار رو می کنند این عمل خودشون رو از نظر خودشون فداکاری می دونند.حالا اینکه واقعا درسته یا نه و اینکه پشیمون میشند یا نه دیگه به خودشون بر می گرده و آدم نمی تونه بگه همه چیز صد در صد از پیش تعیین شده ست.تا نتونید بدون توهین و قضاوت و حدس و گمان حرف زدن رو یاد بگیرید زندگی و مشکلات در همین دور باطل وجود داره و هیچ گفتگو و نتیجه ی منطقی برقرار نمیشه و این وبلاگ و بحث هایی از این دست صرفا برای سرگرم شدن یک عده اختصاص پیدا می کنه به عنوان تفنن و گذران وقت.حالا تا هزار سال دیگه هم حتی اگر بحث کنید باز هم همین می مونه که هست علتش اینه که روش درستی رو برای بیان عقایدتون انتخاب نکردید.
والسلام.
یزدانی عالی بود
بی نام
در دنیا مجازی برای مبارزه با یک وبلاگ چه کار دیگه می تونیم بکینم تا صدامون به دیگران برسه
شما اگه نظر بهتری دارید پیشنهاد بدهید
بی نام
کسی که برای االهه نوشته خانم دکتر بست نشستی در حال مچ گیری حسنا هستی
اولن باید بگم ایشون یک زن هستند و مثل همه ما تو این جامعه زندگی می کنن و نگران دختران جون و زندگی خودش و زندگی بقیه زنان جامعه است
دومن اگر یک نفر با دلائل علمی و پزشکی ثابت می کند این حرف بیماری دروغ بیش نیست چرا به مدرکی که داره و شخصیتی که داره توهین می کنید
سومن اونایی که می گن دروغ گو های حسنا را دنبال می کنیم والله ما به هر زبونی که میگیم این وبلاگ جز داستان چیز دیگری نیست( چون اگه کمی دقت کنیم متوجه میشم )وقتی بعضی ها دوست ندارن بیدار شن مجبوریم با واقعیت ها بسنجیم دلائل علمی و مجکمه پسند بیاریم و تناقضات آشکار کنیم تا بلکه بیدار شن
اون قضیه ددادگاه بی سر و ته که جسنا برای بهار نوشت که هر کسی که پاش به دادسرا و کلانتری خدایی نکرده باز شده باشه میدونه قاضی نه به این سرعت وقت دادگاه میده و نه به این سرعت حکم میده و نه بدون شهادت شاهدین عینی حکم صادر می کنه
و یا همین بیماری خانم اولی که خانم الهه کامل توضیح داد
منتظر چی هستید حسنا رسمن بیاد تو وبلاگش بنویسه ببخشید یک سال و اندی سر کارتون گذاشتم و خودم شما رو سرگرم کردم
و نگرانی همه ما با این وبلاگ اینه که دختر های جوان و محرومیت کشیده گول این مدل زندگی ها رو نخورن به خاطر پوول و 6 وارد این رابطه ها نشن و از همه مهم تر قبح این قضیه از بین نره
اون زنای دوم وبلاگ نویس دیگه همه شون نه خونه به نامشون نه زندگی مرفه دارن نه از سفر خارج می نویسن نه از عشق بازی با همسرشون می نویسن
و هیچ محبوبیتی در عموم ندارن از آرشیو نظرات و تعداد کامنت گذار ها معلوم کدوم وبلاگ بیشترین تاثیر بر خواننده ها داره و اون فقط وبلاگ حسنا ست
این راه حل مناسب نیست کامل نیست ولی فعلا و برای ما همین مقدور هست.
نگران نباش هر کس مسئول اعمال خودش هست .
منم مسئول اعمال خودمم
شمام همینطور
حسنام همینطور
ولی یادت باشه یه دست صدا نداره و باید همه با هم متحد بشن.
همین کار به ظاهر کوچیک و شاید بد ، دید خیلی هارو دقیق تر و نکته بین تر و منطقی تر کرد و این یه قدم مثبت هست
تو درست میگی
ولی این کار شما و کامنت هایی که رفتین برای خواننده های حسنا گذاشتین مثلا حل مشکله
چند نفر از زنان ایران وبلاگ خون هستن؟
خیلی خنده داره که فکر کنی این راه حل مناسبیه
در ضمن اگر حسنا راست بگه باید جواب خدا رو بدین
اگه خداشناسین البته
منم قبول دارم که خونه از پای ویرانه هست ولی خوب به این سادگی نمی شه قانون تصویب کرد.
یه راه حلی بده که در توان ما باشه ، زن دوم شاید از نظر شرعی پذیرفته شده باشه ولی از نظر عرفی نه اونقدر.
حداقل بهتر نیست کاری بشه که نشه در عرف جامعه این مسئله عادی شه.
خود زن ها ارزششون رو بالاتر از زن دوم شدن ببرن.
زنها با نپذیرفتنش برای خودشون ارزش قایل شن.
راهم رو در مورد چی بگم. در مورد معضل وجود زنان دوم؟
راه حل نداره
خانه از پای بست ویران است
با وبلاگ زدن هم درست نمیشه
متاسفانه دین اسلام مجاز کرده و این برای مردان سودجو شده یه آیه.
بهتره توی انتخاب مردهامون دقیق باشیم.
من خودم دیروز توی محل کارم دیدم که یه زن مطلقه چهل ساله با یه پسر زیر سی سال ازدواج موقت کرده و در اثر حادثه تصادف ماشینشون مجبور شدن لو بدن
اینو می خوای با وبلاگ حل کنی؟
نمیشه عزیز من نمیشه
باید قانون تصویب بشه
قدرتشو داری برو قانون تصویب کن
من از صبح کامنت گذاشتم و به کسی توهین نکردم ولی طرفدارای این وبلاگ فقط با توهین جواب دادن
ادامه بدین ببینم چیکار می کنین
یک زن و مرد مجرد با هم رابطه داشتند
اینقدر برات عجیبه؟
اونوقت زن بیوه با مرد متاهل رابطه برقرار کرده و یک زندگی را به هم زده واست عادیه؟
خوب راهتو بگو ما هم استفاده کنیم فضول سنج مغناطیسی
بی نام حالا تو چرا داری می سوزی ؟
خود حسنایی یا دوستش؟
خانومه منصوره چقدر سطحی جوابمو دادی...خیلی سطحی خیلی سطحی....کلی هم منو خندوندی. من ازت پرسیدم یه زن در چه شرایطی اجازه میده شوهرش زنه دیگه ای بگیره....تو گفتی من زیاد دیدم که زن به خاطر مریضیش برا شوهرش زنه بگیره!!!
خودت که نتونستی عمیقتر فک کنی بزار من کمی جهت بدم به افکارت!: یه زن وقتی برا شوهرش پیشقدم میشه برا زن گرفتن و یا رضایت میده که دیگه چاره ای براش نمونده باشه....حالا به هر دلیلی .منظورم از چاره هم بیماریش نیست دوباره اشتباه نکن. یه زن وقتی دید که مجبوره رضایت بده رضایته رو میده...میفهمی چی میگم؟ این جور زنها میدونن که حتی اگر رضایت هم ندن شوهره کاره خودش رو میکنه و خیانتش رو میکنه پس برا اینکه بین دوست و اشنا و فامیل کم نیارن مجبور به قبول چنین خفتی میشن....(البته همه اینها به این فرض هست که واقعن حسنا قضیه رضایت زن اول رو دروغ نگفته باشه) یه زن وقتی رضایت میده که ببینه رضایت دادنو و ندادنش دردی رو دوا نمیکنه! اون مرد از دست رفته بوده و چ زن اول رضایت میداده و چ رضایت نمیداده مردک میرفته سراغ حسنا
بی نام عزیز که حتی اسمی برای خودت نمیتونی بذاری
من اینجا بست نشستم(اگه شما نشستی)
و کامنتی هم نذاشتم تا حالا.یکی از دوستانم که با ایمیل و بصورت فان و خنده و کنجکاوی ازم در مورد امکان وجود چنین بیماری صحبت کرد و در اصل سوال کرد و من متعجب بهش همین حرفها رو جواب دادم و از خانم عموم هم پرسیدم و واقعا واسه خودم سوال بود و بعد مطمئن شدم که درست گفتم و چنین موردی نیست.و بعد اومدو و این دو وبلاگ رو گذرا نگاه کردم و کمی سر دراوردم که کی به کی است و خواستم نظرم رو به عنوان متخصص بدم.
ضمننا یه پزشک هم زنه و همونقدر احساسات داره و وقتی به اینجور قضایا برخورد میکنه نا خوداگاه ذهنش درگیر میشه
و در نهایت اگه توضیحی دادم به خاطر کامنت شما نبود دو ست عزیز که نگران مقالات و تحقیقات من هستین! فقط خواستم نظرم رو عنوان کنم
بدرود
حسنای عزیز که میخونی مطمئنا اینجا رو
لطفا حالا که اوضاع و احوال و بحث های این چند هفته به این درجه رسیده و اینقدر حرف رد و بدل شده و حتی حرفهای گاها ناشایست هم بهت در وبلاگهیی زده شده حتی اینجا. بیا و فقط یه چیز رو بگو و جواب بده
قضیه اجازه و همه چیزهای دیگه به کنار
بگو خانم اولی چه بیماری داره که قادر به س ک س نیست و شما باید میومدی و جورش رو میکشیدی؟؟
تا حالا حرفهای بسیار بدتری در مورد خانم اولی د ر لفافه و کامنتها گفتی و اگر مطمئن با ش اینو بگی نه برای ایشون بدتر میشه نه شناخته میشه!!
به عنوان دانشجوی سال دوم تخصص داخلی اینقدر سواد دارم که بگم چنین بیماری که اینقدر هم درصد مبتلایانش پایینه که اگه بگی دیگه انگشت شماره وجود نداره! که قادر به نزدیکی هم نباشه
بیا اینو بگو و من از طرف بانو قول میدم این وبلاگ رو میبندیم و تمام(با اجازه بانو البته!)
ضمنا من از زن عموی خودم که دکتر بسیار معروفی هم هستند و متخصص زنان پرسیدم و ایشون گفت هیچ بیماری وجود نداره که زن قادر نباشه س ک س داشته باشه و اگر هم بیماری است موقتی و قابل درمانه حتی اگه مقاربتی باشه با رعایت و استفاده وسایل پیشگیری میشه جلوشو گرفت و انتقال پیدا نکنه.و ضمنا بیماران قلبی هم با مصرف قرص قبل آمیزش میتونند تحت کنترل باشند.
میدونی تعهد چیه منصوره؟
تعهد یعنی قرار میگذاری با کسی وقتی هم چیز خوبه و اوضاع رو به راهه و پاش میمونی وقتی اوضاع خوب نیست...وقتی بیماری پیش میاد
وقتی زنی حتی اگه چنین موردی باشه (که قدر به س کس نباشه) دچار وضعیت بدی شده که خودش نخواشته و مرد حاضر نیست که در 50 سالگی دست از دله گی و هوسبازی برداره و به احترام زنی که جونی شو تو اون خونه گذاشته و با بد و خوبش ساخته کمی از خودش بگذره تعهد اینه.یا لااقل این نیاز رو بطور پنهانی(از فامیل و دختر و..) با یه زن 40-50 ساله که مطمئنم اگه رضایتی باشه زن اول به این راضی تره اونهم د ر غالب یه عقد وقت یا همون صیغه انجام بده(چقدر من از این کلمه صیغه بدم میاد) نه با عقد دائمی یه زن جوون 28 ساله
شما هر وب زن دومی رو که بخونید ، وقتی نوشته بی اجازه ی زن اول اومده ، مثل شراره یا پری یا خیلی های دیگه ، کسی تره هر براشون خرد نمی کنه .
ولی این حسناست که با این سیاستش تونسته در بین پربازدید کننده وبلاگ های پرشین بلاگ، رتبه 14 رو کسب کنه .
تو الکسا می تونید ببینید .
این یعنی چی ؟
یعنی حسنا به صرف اجازه ی زن اول که اونم در عمل انجام شده قرارش داده بود ، داره قبح این عمل رو از بین میبره .
حسنا داره خیلی هارو فریب می ده و به این راه می کشونه.
لایک یزدانی
من نمی دونم وبلاگ می خوام زن دوم بشم رو می خوندید یا نه
دختر 27 ساله ای که عاشق مرد متاهل بود.دروغ و راست بودنش رو کاری ندارم ولی دور و برتون که یه نگاه بندازین می بیننید مثل این دختر که در 27 سالگی هنوز هم مثل 17 18 ساله ها فکر میکنند.چون تربیت خانوادشون اونها رو اینطور باراورده.چون پدرش نخواسته دختر کوچولوش بزرگ بشه و با دنیای بزرگترها اشنا شه.
این دخترا برای دوستی با پسر مجرد مناسب نیستن معمولا.پسر مجرد هیجان داره.دوس داره بره بیاد قرار بذاره حرف بزنه.در نتیجه مرد متاهلی که خودشم وقتی تو خونست نمی تونه اس بده و زنگ بزنه میاد سراغش.خام کردن همچین دختری هم سخت نیست.این دخترم تو نت خونده که میشه مرد متاهل عاشقت باشه.زن اول ممکنه افریطه باشه.مریض باشه.روانی باشه.ممکنه معشوق اونم راست بگه.شاید زن اونم رضایت بده.و این میشه نقطه ی سقوط دختر جوانی که چوب حیای اجباری رو می خوره.دختری که حالا مهم شده.شده ناجی یه مرد.دختری که باباش ضعیف نگهش داشته.حالا شده ناجی یه مرد که خودش پدره.توی دنیای خودش یه قهرمانه.
یزدانی عزیز مثال خوبی زد.
ساره حتی با اینکه خودش اجازه داده که ابراهیم با هاجر ازدواج کنه ولی وقتی حسادت زنانه بهش غلبه میکنه و دائما نا آرومی و شکایت میکنه خدا به ابراهیم میگه هاجر و بچه اش رو ببر و دور کن و...که میدونیم(حالا لطفا طرفدارای حسنا جواب ندن که اونا پیغمبر بودن و فرق میکرده)دقیقا برعکس چون اونها الگو بودند. خدا به علت حسادتهای شدید ساره از ابراهیم میخواد این کار و بکنه.بعد ما از خانوم اول توقع داشته باشیم که بعد اینهمه سختی و 20 سال زندگی مشترک حتی حتی اگر به زور و اجبار هم رضایت داده باشه رو حرفش بمونه و خفه بشه تا شوهر هرزه و دله اش با یه زن پول پرست به کیف و حال خودش بپردازه؟؟
بی نام
یکی نجات پیدا کنه خودش کی هست
ما که عمرمون حتما قد نمی ده که ببینیم تو این مملکت زنها به خودشون ارزش بذارن اما همینکه یه همچین روزی رو تصور کنی شیرینه
منصوره ما هم امیدوارم با آنچیزی که حسنا دارد به خواهر زاده هایت و احتمالا همسر آینده ات یاد می دهد شاد و موفق باشی.
من از همین امروز دارم 30 سال آینده ات را می بینم آن روز اسم تک تک ما یادت باشد
حرف زدن با این افراد مثل اب در هاون کوبیدن هست .
ما هی می گیم نره ، اون هی می گه بدوش .
باشه منصوره جان ، اصلا هر چی تو می گی ، برو وب
حسنا رو بخون ، همه حرفهاشم درست و راست و بدون هیچ تناقضی هست .
یه روزم اگه همسرت ، سرت هوو اورد ، حق نداری چیزی بگی .
یادت باشه هوو هم حقی داره .
وسلام
اخه دوستان چقدر سعی دارید افرادی که حتی نمی خوان فکر کنن رو اگاه کنید، اخرش چوبش رو خواهند خورد.
نه به سوالات جواب می دند و نه می خواند که فکر کنند ، فقط سفسطه می کنند.
سوال من و جواب شما فقط در نحوه نوشتار فرق داشت وگرنه در اصل موضوع هیچ فرقی نمی کنه
راحله جان،ادبیات افرادی که سعی می کنند دوستانه صحبت کنند و کسی رو زیر سوال نبرند شبیه همه.میشه یک لیست ازش تهیه کرد.والا من که فعلا ازدواج نکردم.می ترسم ادامه بدم یکهو بیایید بگید من هم زن پنجمم 17 شکم هم زاییدم.یا شاید توی حریم سلطان بازی می کنم.!
سوال شما برای زمانیه که فردی بدون ازدواج و بدون رضایت وارد رابطه ای بشه که اینجا این اتفاق نیافتاده.
نارین جان.فرمودید در مورد اینکه کسی که بیماری داشته باشه حوصله ی بحث و دعوا نداره.که خب نمی دونم شما چرا انقدر تمایل دارید اتفاقات رو طوری متمایل کنید به سمتی که به حدسهاتون نزدیک بشه.در حالی که فقط می تونید مخالفت خودتون رو داشته باشید نه حدس و گمان.چرا مثلا نمیگید این زن با اینکه اینهمه بیماری داره اما عصبانی میشه و بحث می کنه و حال خودش رو بدتر می کنه؟چرا همش در مورد چیزی که کسی در مورد حرفی نزده و با دیدن نیمه ی خالی لیوان حرف می زنید؟
در مورد نفقه و خرج و مخارجی که باید شوهر بده گفتید.همونطور که خودتون هم گفتید باید بره و پیگیری کنه پس این یعنی اینکه اینطوری نیست که حق و حقوقی وجود نداشته باشه.چرا برم به اون وبلاگ سر بزنم وقتی خودم نمونه ی واقعیش رو در بین دوستانم دارم؟زنی که 500سکه مهریه اش بود و هم نفقه و هم مهریه اش رو داره می گیره.یارانه ها رو هم داره جدا می کنه.همه ی حقوقش رو هم داره میگیره.از زمانی که به من گفت در این مورد تا زمانی که حقوق محل کار شوهرش توسط قانون گرفته شد شاید یک ماه و اندی طول کشید.اما داره می گیره.هرچند این رو هم بگم که ایشون وکیل برای خودش گرفت و پیگیر بوداااا.پشت گوش نیانداخت.
حرف من اینه:من طرفدار ازدواج مجدد افراد متاهل نیستم.خودم هم باشم نه اجازه اش رو میدم کسی اینکار رو بکنه نه خودم زن دوم میشم.نمی تونیم هم بگیم کسی نیست که اجازه نمیده همسرش بره زن بگیره.همونطور که خودتون هم گفتید این موارد کمیابه.پس یعنی اینکه اینطور نیست که اصلا نباشه و صفر باشه.چرا فکر نمی کنید که این مورد هم جزء همون مواردِ کمیابه؟یعنی فکر می کنید ماها نمی تونید شاهد یک مورد کمیاب باشیم و اگر موردی دیدیم یعنی در اون دسته نبوده و دروغ گفته؟با تمامی مخالفتهایی که خودم هم نسبت به زن دوم شدن یا اجازه برای زن دوم اومدن دارم اما در عین حال نمی تونم بگم خانوم اول بده و حسنا خوبه یا خانوم اول خوبه و حسنا بده.هیچ چیز مطلقی وجود نداره.دوست دارم بگم که آدم هایی شریفی هم وجود دارند در مقام نامادری در مقام نا پدری در مقام مادر شوهر پدر شوهر و هر فردی که همیشه تصور منفی نسبت بهشون داشتیم.پس در مورد کسی قضاوت نمی کنم و فرض رو بر خوبی هر دو طرف می گذارم.من فقط میگم هر کس حقوقی داره و وقتی در جایگاهش قرار نگرفتید براش حکم صادر نکنید و در موردش قضاوت نکنید.نمی دونم دیگه چطوری بیانش کنم.
یکی بود یکی نبود
یه ابراهیمی بود که همسری به اسم ساره داشت
از قضا ساره بچه دار نمیشد و به همسر بگفت برو همسر گزین
و اینچین ابراهیم قصه ما گفت شگفتا
چه کسی ؟ساره بگفت هاجر همین ندیمه خودمان
و ابراهیم قبول کرد و زندگی رو شروع شد.ساره چون بدید هی وای من محبت همسرش را نصف کرده و با دست خودش آشی برای خودش پخته خشمگین بگفت هاجر رو از این خانه بیرون ببر که سخت غمگینم
این جای قصه یادم رفت (ساره بحدی زیبا بود که ابراهیم برای تردد این بانو صندوقچه یی داشت که او را درون آن گذاشته و بیرون میبرده مبادا کسی نظری چپ بیندازد و هیشوقت به مخیله کسی ظهور نمیکرده که هاجر زن پاکدامن و ساده و ندیمه ساره و ابراهیم پیامبر!القصه هاجر هم یک زن معمولی و عادی و همانا از ساره غیر این توقع نمیرفت که حوری انتخاب کند که دودمان خودش به باد رود.ابراهیم هاجر را در بیابان گذاشته و خودش نزد ساره باز میگردد و هاجر بچه دار شده و اسماعیل متولد شده و بقیه ماجرا که خود بهتر دانید
از این داستان قرآنی هیچ برگردانی صورت نگرفته فیلمی ساخته نشده اما یکی از بانوان پاکدامن بلاد پارسیان وبلاگی طراحی کرده برای احقاق حقوق تمام بانوان دوم و مظلوم تاریخ با اندک تفاوتهای جزیی و قابل اغماض من جمله حسنای پارسی بسیار دلفریب و مرد افکن ست و در نسخه ی اصلی داستان بر خلاف این ثابت شده
ساره داستان وبلاگ زشت منفور و قاطی و کلا جمیع اضداد
هاجر داستان (نسخه اصلی ) هیچگاه از ابراهیم درخواست نکرد حتی آب آشامیدنی برای فرزند اما حسنای پارسی دیگه پول خون بهار و خانوم اولی و شیر بهای بهار رو هم طلب نکرده نخواهد خسبید.
نظر نگارنده:حسنا بانو شما ورژن جدید و آپدیت شده قوم بنی اسرائیل هستین که به غاصبین فی الارض معروف میباشند همانند عنکبوت تار می تنن و خود خبر ندارن که(خانه عنکبوت سست ترین خانه هاست.این نص صریح قرآنِ)
فرمودید که:"فکر می کنی برای مرد کاری دارد نفقه یا خرج تحصیل ندهد."
منصوره حتما یک سر دادگاه خانواده برو ببین چه جوری این مردها از زیر نفقه در می روند.
دختر خانم اولی تو یک محله بالا شهر درس می خواند و خرج تحصیل این بچه با این قانونی که وجود دارد تامین نمی کند.
خانم منصوره
یکی از بستگان ما سرطان داشت.فک نمی کنم بدتر از این بیماری وجود داشته باشه که زن نتونه وظایف خودشو انجام بده.از قضا روی منم بودم.که برداشت به دخترش گفت وقتی من مردم برای باباتون زن بگیرید.
الان نزدیک چهار سال از فوت اون خانم گذشته اما همسرش هنوز که هنوزه دوست نداره بچه هاش بگن بابا بیا برات زن بگیریم.
هیچ زنی حاضر نیست در زمان حیاتش هوو داشته باشه و مرد این چنینی واقعا کمیابه
هیچ دختری حاضر نیست دوست پسرش را با کسی ببینه
مگه می شه یه زن خوش و خرم بره خواستگاری واسه شوهرش.
بله مواردی بوده که رفتند اما مجبـــــــــــــــــــــــور شدن می فهمی یعنی چی منصوره؟
خدا کنه هیچوقت نفهمی چه دردی داره.
منصوره جقدر ادبیات شما شبیه حسنا هست!
زنی که همه عالم و آدم به او گفتند زن دوم شدن عاقبت ندارند اشکال ندارد؟ آدمهای پست دنبال سو استفاده کردن هستند این ما زنها هستیم که نباید با دیدن امکاناتی که پدرمان نداشته است خودمان ببازیم. وگرنه تا بوده مردهایی بودند که با پول زنهای رنگارنگ دور خودشان برای بهره کشی جمع می کردند.
چرا یک زن به یک مرد اجازه میدهد که به به چشم زاپاس نگاه کند. تا وقتی ما زنها خودمان برای خودمان ارزش قائل نباشیم مردها هم برایمان ارزش قائل نخواهند بود.
تو با حرف ما چیکار داری برو امشب از شوهرت بپرس مردهای متاهل به زنی که خودش را در اختیارشان قرار می دهند چه می گویند؟ او را چه می نامند؟
خانم منصوره
ولاگ خاطرات من یا من و دخملی رو می خونید؟
این زن و شوهر از هم جدا شدن
تا به الان همسر این خانم از دادن نفقه ی فک میکنم 100 هزارتومانی در ماه به فرزندش دریغ کرده و این خانم هم میدونه که حق و حقوقی داره ولی انقد باید تو راهروهای دادگاه بره و بیاد تا بتونه حق فرزندشو بگیره
پس برای یه مرد کاری نداره که حق زن و فرزندشو نده
میشه اسم بیماری رو بگین که ایشون نام نمی بره و انواع و اقسام بیماری ها رو ردیف می کنه و اخرش هم سه نقطه میزنه؟
این برای من یعنی دروغ
ادم نهایتا سه نوع بیماری داشته باشه نه یک عالمه که ایشون ردیف کردن و جدیدا هم روانی بود رو دارن به ایشون تو کامنتا منسوب میکنن
در ضمن
ادمی که این همه بیماره حوصله حرف زدن نداره چه برسه به دعوا و درگیری
من خودم در ابتدا مخالف زن دوم شدن بودم و برای حسنا نظر گذاشتم.البته طبیعیه که دوستانه بیانش کردم.هم نظرم تایید شد و هم جواب داده شد.
فرمودید که:"فکر می کنی برای مرد کاری دارد نفقه یا خرج تحصیل ندهد."
اگر زن از حقوق خودش آگاه باشه می دونه که قانون حکم می کنه که مرد خرج فرزند و همسرش رو بده.به زور هم شده باید بده.
عزیز من نفقه ماهی 100 تومن 200 تومن با هر روز کلانتری و پاسگاه رفتن
به نظرت شد حق؟
بعد از بیست سال زندگی پاشه هر روز بره کلانتری که این ماه شوهرم دویست تومن را به حسابم نریخته و از اون جا پاسش بدن به دادگاه و ... نوبت براش بزنن واسه شش ماه بعد و .... ....
چه دل خجسته ای داری !!
این خانم داره گل و بلبل بودن رو میگه
همه بدن
فقط حسنا خوبه
متاسفانه دوستان اینجا خیلی کامنت دادن و فقط هم چون لحنشون مودب بود تایید نشد.هرکس کامنت می گذاشت یه کپی از کامنتشو اینجا هم میذاشت.ولی متاسفانه ایشون فقط کامنتایی که مودبانه نباشن پاسخ میدن.که بگن مخالفان من ادم های بی ادبی هستن.
تمام این راههایی که شما گفتید رو ما رفتیم چون جواب نگرفتیم اینجا هستیم
بله.هستند آدم هایی که به علت بیماری برای همسرشون زن دیگری می گیرند.این رو زیاد شنیدم.
برای همسر 46 سالشون
زن 28 ساله می گیرن؟
شما حتی در مورد بهار و دختر عمه اش هم دارید نظر میدید!
با این توصیف من دیگه چی می تونم بگم؟!!!!
همش حدس و گمان.همش شاید.همش احتمال.
تو رو خدا نکنید اینکار رو.اگر انتقاد دارید بهش بگید.بگید این رفتارت درست نبود.این رفتار بهتر بود.من خیلی ها رو می بینم که مخالف هستند و برای حسنا کامنت می گذارند حسنا جواب میده و اتفاقا کامنت گذارها خیلی هاشون لحن خوبی هم ندارند.تعجب می کنم از حرفتون که میگید بهمون جوابی نداده.کامنتهاتون رو ذخیره کنید چون سیستم پرشین بلاگ خیلی وقتها کامنتها رو ثبت نمی کنه.یک بار دیگه براش کامنت بدید.با لحن دوستانه صحبت کنید.به خدا فاحشه گفتن به کسی در ادبیات لحن مودبانه ای محسوب نمیشه.طلبکارانه صحبت نکنید.دوستانه صحبت کنید امکان نداره جواب نگیرید.این چیزیه که دیگه خودتون هم در بخش کامنتها دارید می بینید دیگه چیزی نیست که نیاز به توضیح داشته باشه.کامنتهای وبلاگ حسنا زیاده کامل نگاه کنید شاید کامنتتون باشه.شاید توی پست دیگه ای اشتباه کامنت گذاشتید.اگر هم دستتون به تیک خصوصی بخوره جواب حسنا به آدرس ایمیلتون میاد.می تونید جواب بگیرید.می تونید انتقاد کنید.تو رو خدا تنفر دلتون رو سیاه نکنه.این که میگید کسی وبلاگ حسنا رو می خونده رفته زن دوم گرفته مشکل از خودش بوده وگرنه کیه که این همه مشکل و سختی و عذاب رو ببینه و باز همون مسیر رو بره؟در حالی که حتی خود حسنایی که از نظرتوم مروج این مسیره هم این مسیر رو تایید نمی کنه.یاد برنامه ی تلویزیونی افتاده بودم که در حال نقد فیلمی بودند و آقای افخمی رو آورده بودند و بهشون انتقاد کرده بودند که فلان فیلم شما باعث رواج فلان اتفاق زشت در جامعه شد.نقل مضمون می کنم که آقای افخمی گفت یعنی من کلا فیلمی نسازم؟بگم همه چیز گل و بلبله؟این چیزیه که وجود داره و من بیانش می کنم.اگر کسی نتیجه اصلی رو نگیره دنبال آدم بده بره باید مشکل رو در خودش پیدا کنه.اینکه اون فرد هم رفته زن دوم گرفته تا خودش تمایلی نداشته باشه کسی نمی تونه بهش بگه تو برو اینکار رو انجام بده.
لحظه ای که خانوم اول رضایت به ازدواج داد به فرزندش فکری نمی کرد؟به خودش فکری نمی کرد؟به خودِ حسنا بانو فکری نمی کرد؟
عزیزم خانم اول 20 سال با ان مرد زندگی کرده است و می داند چه اجازه می داد یانه آن مرد کار خودش را می کند. منتها اگر رضایت نمی داد آن مرد خودش و بچه اش را از حقوق قانونی اش محروم می کرد. فکر می کنی برای مرد کاری دارد نفقه یا خرج تحصیل ندهد. مطمئن باش تا زنی مجبور نباشد و رضایت نمی دهد. متاسفم برای حسنا که با یک آدم پ س ت و ر ذ ل برای ه و س ر ا نی همراه شده است. این پولهایی که با زجر دیگران بدست می آید خوردن ندارد.
نوشتین که :من می خوام بپرسم از شما اون لحظه ای که خانوم اول رضایت به ازدواج داد به فرزندش فکری نمی کرد؟به خودش فکری نمی کرد؟به خودِ حسنا بانو فکری نمی کرد؟
...
شمام به یه چیز خوب فک کن: آیا یک زن تحت هر شرایطی(بیماری....سیل...زلزله!!!) حاضر میشه رضایت بده به شوهرش که بره زن بگیره.....یکم فک کن با خودت ببین در چه شرایطی یه زن حاضر به همچین کاری میشه؟؟!! یکم فقط فک کن
خب
خودت میگی وقتی رضایت داد حتما به بچه هم فکر کرده
پس چرا الان میگه بچه دار شم سونامی میاد؟
فک کنم کپی کامنتش تو همین پست باشه.
پس یه جای کار می لنگه
یا خانم اولی با شرط بچه دار نشدن رضایت داده یا اینکه بدون اجازه بوده
اینجا کسی حکم صادر نمیکنه و کسی هم نمیگه حسنا الا و بلا باید طلاق بگیره...من به شخصه حرفم اینه که حسنا که به خودش اجازه داده بیاد وسط یه زندگی حق نداره توقعات بیجا داشته باشه و حق نداره به خاطر تلفنهای خانوم اول ناراحت بشه...اگر به گفته جنابعالی عاشق هست!! بسیار خب جورشو بکشه...هر که طاووس خواهد جوره هندوستان کشد....ایشون تو این زندگی حق زیادی نداره و همینکه یه خونه به نامش کردن و اون مرد هم گه گاهی بهش سر بزنه خیلیه و لطف و بزرگواری خانوم اول رو میرسونه تا همین حدشم....نه بیش از این....حسنا اگه چیزی بیش از این میخاست حق نداشت وارد زندگیه یه زن و مرد بشه و باید زندگی مشترک نرمال تری رو انتخاب میکرد. میگی مشکل بین دو نفره....اگه منظورت از اون دو نفر زنن اول و حسنا هست باید بگم بعله بین همین دو نفر مشکل هست که البته این مشکل تسری پیدا میکنه به همه اعضای این خانواده مثلثی ناخودآگاه.
منصوره جان آنچا که گفتی :مطمئن باشید کسی که مثل شما وبلاگ حسنا رو بخونه توبه می کنه بره زن دیگه بگیره.
باید بهت بگم آدم می شناسم همین وبلاگ حسنا را خوانده است و متاسفانه زن دوم گرفته است.
حسنا ماهرانه زن دوم را موجودی نشان می دهد که تو زمان کوتاه به مرد همه جوری می رسد.
خدا ازش نگذرد که آنیش به جان آن زندگی انداخته است و این طور بی محابا این کار ناپسند را ترویج می کند
یکی دیگه از تناقضات
حسنا میره خارج
تو د.ی.س.ک.و می رقصه
بعد شب لیله الرغایب دنبال سجاده و چادر 400 پانصد هزاریه
حسنا میره خارج
تو استخر وقتی برادرشوهراش فقط تو استخر نیستن شنا میکنه اما بقیه مردا می تونن تو استخر باشن و شنا کنه
یه مرد فقط رو زنش فقط جلوی برادراش غیرت داره یا جلوی همه.مردای دیگه مرد نبودن که حسنا رو تو استخر دید بزنن فقط داداشش مرد بود؟
خب من اینا باورم نمیشه.خدا میگه پیامبرا اماما میگن اونی که نماز میخونه از گناه مصونه.نماز جلوی کارای بد رو میگیره
شاید برای شما منافات نداشته باشه اما برای من داره
چون شما فقط یک قسمت رو دیدید.
در خیلی از موارد هم همسر به حسنا احترام گذاشته و به نفعش قدم برداشته و مقابل زن اول و بقیه ایستاده.برای رابطه ی جنسی لازم نیست حتما ازدواج کرد.
من می خوام بپرسم از شما اون لحظه ای که خانوم اول رضایت به ازدواج داد به فرزندش فکری نمی کرد؟به خودش فکری نمی کرد؟به خودِ حسنا بانو فکری نمی کرد؟
من چیزی که می بینم رو بیان می کنم.کسی که بخواد دروغ بگه خلاصه خودش خسته میشه.خودش حالش از خودش بهم می خوره وقتی می بینه واقعیت چیز دیگه ست.آدم نمی تونه دروغ رو ادامه بده چون از نظر روحی کم میاره.
اتفاقا چون به فرزندش فکر کرد رضایت داد
چون فردا برای عروسی بهار می تونه بگه حسنا نیاد و حرفی ازش زده نشه. اما اگر طلاق گرفته بود باید همه چیز را برای دامادش و خانواده اش توضیح می داد.
برای آبروی بهار طلاق نگرفت.
چون اگر می رفت تمام زندگی بیست ساله خودش و دخترش را حسنا به تاراج می برد. موند که زندگیش را از زیر دست و پای یک زن فرصت طلب جمع کنه.
اصن مردی که انقدر وضعش خوبه،زنشم راضی بوده
چرا بره یکی مثه حسنا رو بگیره؟؟؟
بهتر از حسنا رو بهش میدادن!!!!
حتی یه دختر بکر!!!
مگر اینکه حسنا نازا بوده باشه و خانم اولی و مریم جون مطمئن بوده باشن که این پس فردا زنگوله پایه طابوت جور نمیکنه براشون!!!
که این اطمینان هم فقط میتونه ازاونجایی بیاد که همسراوله حسنا به دلیله نازایی طلاقش داده باشه!!!
وگرنه این که زنه جوون واسه شوهرت بگیری بعد بگی حق نداری بچه دارشی،محضه خنده است!!!
اونم چشم!!!! مثه حسنا!!!!
مثه این میمونه یه بچه رو با یه کیک شکلاتی تنهابزاری بعد بش بگی اینو نخورفقط نگاش کن!!!
در ضمن اگه همه اینا درست باشه( که من شک دارم و فکر میکنم حسنا تو عمرش حتی یه بارم یه مرد و زندگی مشترک رو تجربه نکرده باشه)، دقت کردید که بهار به جز دختر عمه اش اصن با کسی مراوده نداره؟؟؟(ازترس سرکوفته دیگرانه؟؟؟)
دقت کردید بهار نسبت به مامانش هیچ عاطفه و وابستگی نداره؟؟؟!!!
و مرتب به فکره خودشو گردش و تفریحشه و مامانه مریضش رو تنها مى زاره؟؟؟!!!!
مگه میشه آخه؟؟؟؟!!!!!!!!
ربطی به اختلاف سنی نداره
منظور چیز دیگری بود.
نه من نمی گم شما فاحشه اید ، ولی کسی که زن مردی باشه و همسر بهش بگه ، پاشو برو تو لابی بشین می خوام با زنم حرف بزنم ،رفتاریه که با کسی که ارزشی نداره می کنند .
خوب بهتره بگیم ، حسنا برای همسر بی ارزشه و فقط برای نیاز جنسی اش هست.
کسی هم که فقط برای نیاز جنسی با یکی باشه ببخشیدا ولی فاحشه است .
مشکلی نیست که چقدر فاصله سنی باشه ، مهم اینکه اون مرد ، زن و بچه داره.
می دونی نارین ، ما هی میگیم ، تازه این 2 موردش بود .
ولی بازم حتی حاضر نیستن به این مسائل فکر کنند ، یه 2 2 تا 4 تا کنند.
حسنا سر کار اینترنت داره ، می گه یا کامپیوتر اداره نمی ام.
با گوشی می ام از اینترنت اونجا.
ببخشید ها ولی ایشون انگار تو هیچ اداره ای کار نکردن ،
گوشی هم باید به اینترنت اداره وصل شه که باز چک می شه و حسنام که نمی خواد کسی تو اداره بفهمه .
پس چه جوری از صبح داره کامنت تایید می کنه تا ظهر .
اینا همه تناقض داره .
مگه می شه تو اداره صد تا کامنت با گوشیت جواب بدی؟
مهسا جان.
ببین تند رفتی.ببین خودت.
خودت الان از لفظ فاحشه براش استفاده کردی.اصلا ارتباطی به هم نداشت.خواهش می کنم بدون نفرت صحبت کنید.
منم عاشق یک مرد هستم که بیست سال از خودم بزرگتره،قیافه آنچنانی هم نداره،از نظر مالی هم با هم برابری می کنیم.اما من خیلی دوستش دارم.(با این فرق که ایشون مجرده)خب پس الان من فاحشه ام؟باید بگند چون اون موقعیتی ظاهری خاصی نداره که کسی عاشقش بشه پس من حتما دروغ گفتم و الان محتاج پولش بودم؟نه.شاید عاشق شخصیت و رفتارش بوده باشه.شاید فکر می کنه آدم خاص و متفاوتیه.عاشق شدن یک آنِ.وقتی که عاشق کسی بشی دنبال علتش نمی گردی چون خیلی وقتها علتی براش پیدا نمی کنی و قانونی براش وجود نداره که بگیم طبق این دستورالعمل باید عاشق شد.اگر قصدش موندن در ثروت بود هیچوقت بحثی نمی کرد و ریسکی نمی کرد که بگه من طلاق می خوام.آدم واقعا نمی تونه فردی که دوست نداشته باشه رو تحمل کنه و یا کسی که دوست داره رو خیلی راحت ترک کنه.هر چیزی که بوی اجبار بده آدم رو خفه.حسنا با همسر مشکلی نداره و همسر هم با زن اول و زن دوم و شرایطش مشکلی نداره.این وسط دو نفر دیگه با هم مشکل دارند.واسه همین نمیشه گفت حتما باید بره طلاق بگیره.هر کسی که کسی رو دوست داره حس مالکیت نسبت بهش داره.زن اول هم یقینا حس مالکیت بیشتری داره چون عشق اول بوده.شاید بگید این برای یک مرد مجرده نه مردی که یک زن داشته.بله در مورد کسی که یک زن داره آدم خودش رو کنترل می کنه که در دام عاشقی نیافته اما وقتی طرف مقابل شرایط رو ایجاد می کنه و آینده رو در نظر نمیگیره و فقط خودش رو در نظر می گیره چی؟همه این وسط اشتباه کردند.اینطور انتخابها و مسیرها پیچیده ست.خیلی راحت نمیشه گفت چه کسی چی کار کنه.چه کسی چیکار نکنه.اگر حکمی قطعی آدم صادر کنه در حق دیگری ظلم میشه.باید نظری که داده میشه هر دو طرف در اون در نظر گرفته بشند.
کاش یه وکیل بود و تو ضیح میداد یه شبه نمی تونن برن پیش ریس دادگاه و اونجا هم فیلم هندی بازی کنن
خب
خودت داری جواب خودت رو میدی
کدوم پسری الان ثروت داره؟فوقش تو یه اداره استخدام باشه و یه ماشین داشته باشه و یه خونه سازمانی
این بهترین حالت بود که برای یه پسر گفتم
ولی یه مرد 50 ساله
خونه می تونه بخره هم به نام زن اول هم زن دوم .ویلا.مسافرت خارج از کشورو ...
خب
دختری که پول پرست باشه به نظرت پسری با اون مشخصات رو انتخاب میکنه یا یه مرد 50 ساله که پولداره؟
منصوره این یه نمونشه ، در مورد اون دادگاه کشیدن ، یه وکیل ، نوشته بود.
که نمی تونه این چیزی که نوشته به این سرعت انجام بشه .
و در ضمن یه وکیل نوشته بود ، چه طور مردی با این همه ثروت و پول وچندین کارخونه ، وکیلی کنارش نیست که خانم اولی می گه برای وکیل بگیر ، مگه اینا وکیل خانوادگی ندارند.
مردی که انقدر پول داره و نسبتا معروفه که حسنا می گه اسمشو بگم ممکنه خیلی ها بشناسن ، حاضر هست پاش به دادگاه باز شه ، پای دختر یکییه دونش باز شه ، این جور که نوشته همسر بهار رو خیلی دوست داره.
اینا همه تناقض داره.
اینکه برای پوله یا ثواب یا عقاب مهم نیست، مگه کمن دخترای مجردی که ملاکشون واسه ازدواج با یک پسره مجرد ثروت و کار و زیباییه؟؟ مهم اینه اون الان یک زن شوهر داره و شماها دارید بهش تهمت خراب بودن میزنید
منصوره دوستان تناقضات رو محترمانه پرسیدن اما جواب ندادن و حتی تایید نشد
تو وبلاگ قبلی که گزارش دادن رد شد هرکس سوالی از حسنا می پرسید عین همون سوال رو هم کامنت می کرد.که متاسفانه جوابی داده نشد یا اگه داده شد این بود برو از خانم اول بپرس
در حق حسنا به عنوان زن دوم هم اجحاف شده اما حسنا خودش این رو انتخاب کرد
اینو تو به من بگو
زنی که بدون عشق پا به خونه مرد زن دار می ذاره هدفش غیر پول چی می تونه باشه؟واقعا برای ثوابش هست یا برای پول؟
اگه برای ثواب هست چرا خانم اول بعد از فهمیدن ازدواج این دو همینطوری داره سرو صدا به پا میکنه؟
خدا به خاطر همین تیکه که" حتی در نگاه کردن هم باید حق رو رعایت کنید"میگه که بهتره مردی دنبال زن دوم نره.چون به هر حال حق یکی از این دو اجحاف میشه
پس چرا کلی ناراحت بود که مجبور شده به فامیل پسرک رو بندازه ؟
تازه پسرک هم که تو بانک کار می کرد ، حسنام که نوشته بود همش تو بانک بوده کنار پسرک.
خوب چرا باید بره یه جا غریبه کار کنه ، در حالی پدر خودش ریس بانک هست و با این وجود منت دیگران رو بکشه
متاسفانه حسنا گرگیه در لباس میش ، ای کاش روی واقعیش براتون رو بشه .
منصوره الان مجردی ، متاهل که بشی ، دیگه مرد نیازی به اجازه ی شما یعنی زن اول برای گرفتن زن دوم نداره.
به راحتی می تونه بهت خیانت کنه .
نذارید قبح چند زنی ریخته بشه ، ازین بدتر بشه ، اخرش گریبان خودتونو می گیره.
آخه مهسا جان،شاید تمایلی به انجام کار بانکی دیگه نداشته باشه.شاید دوست داشته باشه در یک محیط دیگه ای کار کنه.شاید...شاید...شاید...
واقعا دلیل قانع کننده ای نیست.شاید اگر من و شما باشیم خیلی تمایل داشته باشیم که در همون محیط کار کنیم اما همه که مثل هم نیستند.شاید دلیل خاص خودش رو داشته باشه.
بله بی نام
چون پول حرف اولو الان تو جامعه می زنه.
خب خودت الان میگی مگه این دختر عقل نداره که مالک 6 دانگ قلب یه مرد باشه اما بره زن دوم شه
خب
حسنا یه بیوه جوون بود.می تونست بمونه و یه مرد مجرد یا مطلقه ... بیاد خواستگاریش.
نه یک مردی که زن و بچه داره.
خودش تو ورق های اول نوشته بود عاشق این مرد نبودم خب پس چی باعث شد به این مرد بله بگه؟
اصرار زن اول؟پول؟
یه دختری رو در نظر بگیر یه زن اول که از قضا شوهرش پولداره بیاد بهش اصرار کنه بیا زن شوهرم شو.اون دختر واقعا حاضره به خاطر رضایت زن اول بدون عشق و عاشقی به اون مرد نگاه کنه؟برای ثوابش یا برای پولش این کارو میکنه؟
اگه واقعا دختر خوبی بود مطمئنا قبول نمی کرد.هیچ کس دوست نداره مردش نصفه باشه.حتی همون زن دوم
یه دختر جوون می گه برم بیست سال با یه مرد زندگی کنم و کمکش کنم تا زندگیش را بسازه و پولدار بشه و ... که وقتی پیر و مریض شدم بره واسم یه حسنا بیاره؟
خانوم اولی بشم بهتره
یا حسنا بشم؟
اول آخرش که قراره مرده چند تا زن داشته باشه. چرا من سوگلی نباشم ؟
نه عزیز من، منظور از عدالت قران عدالت قلبی نیست، چون عدالت قلبی غیرممکنه، حتی پدر و مادر نمی تونن همه ی بچه هاشونو قلبا درست به یک اندازه دوست داشته باشن! مگه خود پیغمبر نبود که از بین زن هاش برای مثال عایشه رو بیشتر از همه دوست داشت و تنها زنی بود که در همه ی غزوه ها با پیغمبر می رفت؟؟ خوبه بیایید علیه پیغمبر و عایشه هم وبلاگ بزنید، نه؟
در ضمن حتی اگه منظور این باشه، عدالت حتی در نگاه کردن، تو که ریز به ریز وبلاگ حسنا رو خوردی بگو آیا در حق زن اول اجحاف شده یا در حق حسنا؟؟!!! واسه کدوم یک بیشتر وقت گذاشته؟ وقتی که نویت حسنا بوده چقدر آزار و اذیت و اسمس و زنگ؟؟؟ اینا عدالت حتی در نگاه کردنه؟؟ فرستادن تو لابی هتل عدالته؟؟
حسنا به عنوان زن دوم وارد این زندگی نشده
به حسنا دقیقا شرح وظایفش را گفتند و حسنا قبول کرده. حالا حق و حقوق یک زن را می خواد.
حسنا خودش گفت به من گفتند ما هیچ مشکلی نداریم. کسی را می خوایم برای 6.
دخالتی هم توی زندگیمون نکنه.
حسنا به عنوان زن دوم و یک همسر وارد این زندگی نشده. بهش گفته بودند برای چی لازمش دارند.
حسنا تا قبل گرفتن حرف طلاق ، هی می خواست جدا شه ، هی می گفت خسته شدم ، حق طلاق می خوام.
از همسرش کنک خورد و نرفت .
ببخشید عاشق چشم و ابروی مرد 50 ساله که نیست ، عاشق پولشه .
در ضمن همسر باهاش عین فاحشه ها برخورد کرده و گفته بره تو لابی بشینه ، بازم اینقدر پولکی که به این زندگی ادامه می ده .
مگه نمی خواست بره ؟ خوب الان حق طلاق داره ، چرا نمی ره ؟
کجا بره بهتر از اینجا ، پول ماشین ، خونه
حسنا در نوشته هاش پر از دروغ هست ، پر از تناقض.
اگه نمی دونید خواهش می کنم اگاه شید .
گفت پدرش رئیس بانک هست ، افرادی که پدرشون رئیس بانک هست ، به راحتی هر چی هم که خونده باشن ، در همون بانک استخدام می شن .
بعد چرا باید حسنا دنبال کار باشه و به فامیل پسرک رو بندازه که اون ها براش کار پیدا کنند .
حسنا خیلی دروغ می نویسه ،یکی شروع کنه به در اوردن دروغ هاش ، مثنوی می شه .
اهای بی نام
برو قرانو بخون
از قران فقط همینو میدونی که خدا اجازه داده مرد چند تا زن بگیره
نمی دونی همین خدا تو قرانش میگه که می تونید زن بگیرین اما شرط داره.اونم این که تو همه چیز حتی تو نگاه کردن به همسرانتون باید عدالت رو رعایت کنید.و بهتره این کارو نکنید.
این ترجمه یکی از ایات و تفسیراشه.
میدونی چقد سحته بخوای حتی تو نگاه کردن به همسرات عدالت رو رعایت کنی؟دیگه برو تا تهش.پس نیاین یگین خدا گفته.اره خدا گفت چند تا زن بگیر اما شرط هم گذاشت که هیچ مرد و زن دومی قسمت دوم رو نمی بینه.هرجا به نفعشون باشه تفسیر میکنن
از نظر من هم هر سه نفرشون اشتباه کردند.
خانوم اولی نبایستی رضایت می داد.
حسنا هم عمرش رو گذاشته اون هم علاقه ای در دلش به وجود اومده توی این زندگی اینکه یک زمان بهش بگند بیا و یک زمان بهش بگند برو حکم یک بازیچه رو پیدا می کنه.من خودم اگر در موقعیت حسنا بودم اون زندگی رو رها می کردم شاید.اما مسئله اینجاست که من الان خارج گود نشستم.اگر در زندگی ای وارد می شدم که خودم هم عاشق می شدم دل کندن از اون مرد برام سخت می شد.اینکه دیگران بهت دستور بدند چیکار کنی چیکار نکنی اینها سخته بچه ها.باور کنید سخته.خصوصا اگر دلت گیر باشه.
من ازدواج نکردم.اما فکر نمی کنم در جایگاه خانوم اولی هم که باشم هیچوقت رضایت بدم.
من الان دارم از زاویه ی دید زنی به ماجرا نگاه می کنم که به اشتباه وارد زندگی ای شده و الان نمی دونه باید چی کار کنه.
چرا اگر فکر می کنید تناقض وجود داره این تناقضات رو به خود حسنا نمیگید که جوابتون رو بده؟تا حالا اینکار رو کردید؟میشه مثالی برام بیاربید که در اون حرفها تناقض وجود داشته باشه و کامنتی در وبلاگ حسنا گذاشته شده باشه و علت اون تناقض پرسیده شده باشه و حسنا جواب داده باشه و لینکش رو بهم بدید؟من خودم کامنتها و بلاگ حسنا رو دنبال می کنم اما تناقضاتی که شما میگید رو ندیدم.در بخش کامنتهای وبلاگش هم مخالفان زیادی نظر می گذارند و اینطور نیست که تایید نشه.
خانم اولی در مقابل عمل انجام شده قراره گرفته و با مشورت وکیل و مشاورش رضایت داده.
خانوم اولی رضایت نمی داد این دو تا با رشوه عقد می کردند. فکر می کنی کاری داره؟ پس وکیلش بهش گفت امتیازاتی بگیر و رضایت بده. چون رضایت دادن ندادن تو فرقی نداره . اینها کار خودشون را کردند.
خانوم اولی اشتباه نکرد رضایت داد. کار درستی کرد رضایت داد تا بتونه کنترل بیشتری بر زندگیش داشته باشه.
خانوم اولی بعد از بیست سال زندگی یه دوچرخه هم به نامش نبود. رضایت داد به شرط گرفتن خونه. کما این که حسنا گفت همسر یه خونه به اون داد و یکی به من !!
اینها حرفهای خود حسناست. چرا یادتون رفته؟
فرقش اینه که خانوم اولی خونه را بعد از بیست سال زندگی و همراهی و همدلی گرفت. تازه اون هم فقط چون شوهرش ناتو و هرزه از آب دراومد. حسنا همون اولش گرفت.
چون خانوم اولی اومده بود زندگی کنه
حسنا اومده تجارت کنه
خانوم اولی رضایت داد چون می خواست شرط بچه دار نشدن بذاره. کما این که قانونی نمی تونست این شرط را بذاره و زبانی این قول را ازشون گرفت. چیزی که حسنا با تیکه انداختن به شوهرش که عرضه نداری بچه دار بشی و ... داره مردک را تحریک می کنه که قولش را بشکنه.
خطاب به نارین
آخه مگه یه دختر مخ خر خورده بیاد عشق و عاشقی و مالک شش دنگ بودن قلب یه مردو ول کنه و بره تو زندگی که توش همه چی شریکیه؟؟!! شمایی که سفسطه می کنی! مگه حسنا کم از مشکلاش نوشته؟؟ مگه حتی از کتک خوردن از بهار ننوشته؟؟ کم از فرستاده شدن تو لابی نصفه شبی نوشته؟؟؟اون دختر مد نظر شما وره بیاد اینا رو نبینه؟؟؟
حسنا خیلی واضح گفته همه زندگیها مشکل دارند من هم همینطور
این خیلی عادی است. با شوهرم هم هیچ مشکلی ندارم و بهترین پدر دنیا هم می شه واسه بچه ام. فقط مشکل خانوم اولیه که دارم سعی می کنم بیرونش کنم. تا ببینم چطور میشه.
اگه مرد متاهلی به یه دختر بگه من با زنم مشکل دارم و تو فکر طلاقشم
بقیه قسمتهای داستان هم که طبق گفته حسنا عالیه و هیچ مشکلی نیست. مساله حله دیگه.
منصوره جان ، رطب خورده منع رطب چو کند .
می دونید چقدر دختر جوون و احساسی این وبلاگ رو می خونن.
چقدر افرادی که از نظر مالی در سطح پایینی قرار دارند و دلشون زندگی مرفه می خواد ، مثل خود حسنا .
به خاطر پول زیر بار خیلی از این رابطه ها می روند.
بعد چرا حسنا کامنت های مارو تایید نمی کنه ، کامنت هایی که نه توش بی احترامی هست و نه حرفی از جدایی .
فقط سوال هست وحتی به پرسش های ما جوابم نمی ده .
اگه حسنا صداقت داشت ، اول از همه کامنت های وبلاگش رو عمومی می کرد.
نه این که از فیلتر ردشون کنه و اونایی که به نفعشه تایید کنه ، اونهایی هم که بد گفتن تایید کنه ولی پرسش های مارو نه؟
بانو کامنتای بی نام رو حذف نکن.بذار همه شعور طرفدار حسنا رو ببینن که چه ادب زیبایی داره
نارین جان من کامنت هایی که زشت باشه تا جایی که ببینم حذف می کنم.
چون دوست ندارم اینجا فحش و حرفهای زشت رد و بدل بشه.
اگر بدون کلمات زشت حرف بزنند حذف نمی شه.
چه سفسطه بازهای ماهری هستن این دوستان حسنا
اقا اصلا حسنا به کنار.دروغهای زندگیش به کنار.همه چی به کنار.
یه انسانه که داره روزمره می نویسه.دختری که میاد تو نت میخونه میگه ااااا چه خوب.حسنا رو ببین چه خوشبخته.ففط مشکل خانم اولیه.منم میرم دنبال یه زندگی اماده.که همه چی توش باشه.یه زن اول هس که اونم مهم نیس.من جوونترم می تونم بمونم نه اون.من سوگلی میشم نه اون.منافع خودم مهمتره.
چیزی که از صحبتهای حسنا حاصل میشه اینه که یک ادم خودخواه هست.که همه چیز رو فقط به خاطر منافعش میخواد.نه هیچ چیز دیگه.خب این خودخواهی رو داره به دخترای احساساتی که هنوز به رشد عقلی نرسیدن اموزش میده.
دختری که میاد تو وب حسنا میگه دعا میکنم خانم اولی بمیره اینو چی میگین؟یا دختری که چند روز پیش کامنت زده بود که همش در حال نفرین خانم اول هستم چرا حسنا رو اذیت میکنه.
حسنا این وسط چیزایی رو نمیگه.اون چیزی رو میگه که دلش میخواد داشته باشه نه هیچ چیز دیگه.
نمیدونم چرا تا پای اگاه کردن می رسه که بابا گول نخورین سر هرچیزی فکر کنید همه میان میگن بترسین که تهمت باشه.سرتون بیاد.یعنی شمایی که برای حسنا گل و بوس می فرستین نمی ترسین از راهنمایی هایی که به این زن می دین تا بره بیشتر خانم اول رو بسوزونه؟دل شکستن هم گناهه.بیشتر از تهمت زدن تا جایی که من میدونم گناهش بیشتره.
باز خودتون می دونید.میخواین فکر کنید می خواین فکر نکنید و فارسی وان رو تماشا کنید و بی خیال بچه ی خودت و جامعه و ... .مهم اینه الان من دارم اوقات فراغتمو با خوندن یه روزمره می گذرونم.
اینم بگم که خیلی از ماها که نقد می کنیم ، به هیچ وجه به حسنا بی احترامی نکردیم ، متاسفانه بعضی ها می ان و به اسم این وبلاگ بی احترامی می کنند .
و خواهش می کنم منصوره خانم برای ما بگو ، اگه جای خانم اولی بودی چی کار می کردی ؟
اگه دخترت سرش هوو می اومد چی کار می کردی؟
اگه دخترت می رفت زن دوم می شد چی ؟
جواب این سوال را وقتی 45 سالت شد بده. الان جوونی و سرحال و شاداب.
وقتی عمرت را گذاشتی پای یه زندگی و دستت درد نکنه آخرش و همراهی و همدلی همسرت این بود که بره برات عروس بیاره !
در مورد ترویج چند همسری گفتید و ...
مطمئن باشید کسی که مثل شما وبلاگ حسنا رو بخونه توبه می کنه بره زن دیگه بگیره چون مشکلات این زندگی رو می بینه.اگر خوب وبلاگ حسنا رو خونده باشید و اگر حتی در بخش کامنتهای وبلاگش ازش پرسیده باشید در مورد نظر خودش برای زن دوم شدن و اینکه اگر فرزندی داشته باشه اجازه میده زن دوم بشه می بینید که حتی خود حسنا هم میگه نه.
چرا فکر نمی کنید که حسنا آدمیه که از روی غصه هایی که داشته به وبلاگ پناه آورده؟که مشکلاتش رو بخونند.که بدی های و خوبی هاش رو ببینند.که حرفهایی که توی دلش تلمبار شده رو بتونه بگه.
اون وقت درسته شماها که دردی رو دوا نمی کنید زخم بزنید به دل کسی؟
فقط در کلام می گه نه. اون هم بخاطر این همه اعتراضی که بهش شده. وگرنه کامنت گذار سرسخت و مدافع جدی زنان دوم هست.
آخه این دختره که 20 سالگی رفته زن مخفی یه مرد شده کامنت فدایت شوم قربونت شوم می خواد. اگه همه کسانی که میرن وبلاگش با جدیت بهش بگن راهش اشتباهه جمع می کنه می ره دنبال زندگیش.
وقتی حسنا قربونش می ره و فرشته می گه زندگی خودشه و ... خب معلومه عاقبتش چی می شه
یا همون فرشته خانم
برو وبلاگش. یه زن با دو تا بچه رفته زن پنهانی یه مرد شده. از یه طرف می گه زنش راضیه و خودش مشکلی نداره. از طرف دیگه می گه اون زن هیچوقت نباید بفهمه وگرنه زندگی شوهرم سیاه می شه. حسنا هم هی می ره قربونش می ره و می گه خصوصیم رسید؟
دو نفر هم که باهاش مخالفت می کنند که تو تازه یکساله طلاق گرفتی. دو تا بچه داری. این کارا چیه می کنی که اسم هر چی زن مطلقه است به گند کشیدید. شروع می کنه از شرع و قضاوت نکن و دنیا و آخرت و عشق همسرش و ... به هم بافتن !
حسنا اگه مخالفه دو تا کامنت واضح واسه این زن بذاره بگه تا زن اول نفهمیده و تا دلش نشکسته و تا زندگیش سیاه نشده جمع کن بیا بیرون از این زندگی. من رفتم وسطش گیر کردم. تو هنوز چاره داری.
پشیمونی یعنی این.
نه این که بره قربون صدقه طرف بره. بعد هم بگه زندگی خودشونه من قضاوت نمی کنم
من دخالت نمی کنم.
قربون صدقه رفتن دخالت نیست؟ قضاوت نیست؟
مخالفت کردن فقط قضاوته و دخالت ؟
می دونید منصوره جان ، بحث این است که این مسئله داره در جامعه گسترش پیدا می کنه و قبحش ریختهمی شه و این بلا می تونه گریبانگیر همه بشه ، ممکنه همین الان همسر شما با یه زن دیگه در رابطه باشه .
خوب شما باید حقوق هووتون رو هم در کنار حقوق خودتو در نظر بگیرید .
در ضمن تناقضات وبلاگ حسنا چی ؟
تناقضات زیادی که در نوشتنش داره و قبلا بهش اشاره شده ، بازم لازم باشه اشاره می شه .
و وقتی تناقضات رو می شد ، حسنا به سرعت ارشیو رو برداشت.
مثل همون به دادگاه کشیدن مسخره که یه وکیل بهش اشاره کرد .
یا خیلی چیزهای دیگه که همه دوستان اشاره کردند.
موضوع اینکه حسنا اصلا نباید زن دوم می شد ،که بخواد حق و حقوقی داشته باشه.
و الان حتی پشیمون هم نیست و می خواد بچه دار هم بشه .
1 لحظه خودت رو بذار جای خانم اولی که همسرت سرت هوو اورده ، بعد 20 سال زندگی .
بازم بهش حق می دی ؟
ببینید دوست عزیز.
ظاهرا تعریفی از دگم بودن براتون خوب جا نیافتاده.
خود من هم یک زنم مثل همتون.من هم اوائل وقتی وبلاگ رو می خوندم حس خوبی نداشتم اما به مرور این حس در من تغییر کرد و نرمتر شدم.که دقیقا علتش همینه که افکارم مثل سنگ ثابت نیست و این قدرت درک رو دارم که اگر به خانوم اولی حق میدم حقوق حسنا رو به عنوان یک انسان در نظر بگیرم.چیزی که در حرفهای شما وجود نداره.من چیزی رو می بینم که خودش به زبان بیان می کنه و در کنارش حقوق خانوم اولی رو هم فراموش نمی کنم و اتفاقا خیلی وقتها هم دلم براش می سوزه.اما منطق حکم می کنه که یک طرفه نگاه نکنیم.من چیزی رو که بیان می کنه و رو هست رو می بینم اما شما با توجه به دید منفی ای که از طرف جامعه بهتون القاء شده همچنان روی حرفتون هستید و طرف رو منفور می دونید و بهش بی احترامی می کنید.اگر قرار باشه کمبود محبت خودش رو برطرف کنه به نظرم این متن نوشتن عادی و روزمره ی حسنا که بدی و خوبی رو در کنار هم میگه نمی تونه اونقدرها به جلب محبت برای خودش کمک کنه.شما اگر یک زن دوم دیدی که سیاه مطلقه همه ی زن های دوم رو سیاه مطلق می بینید؟اگر از نظرتون زن دوم شدن اشتباهه یعنی ذات این فرد مشکل داشته؟
این که این رویه رو دوست ندارید قبول.(همونطوری که همه ی زنها دوست ندارند.من هم دوست ندارم.چه کسی دوست داره زن دوم باشه؟چه کسی دوست داره هوو داشته باشه؟)شما می تونید عقاید خودتون رو داشته باشید و کسی هم نمیگه چرا اینطور فکر می کنید.اما این درسته که چیزی رو بهش نسبت بدید که در تصورات خودتونه و هیچ مدرکی برای اثباتش وجود نداره به جز تصورات خودتون؟این که حسنا دوست دختر بوده و ارتباط داشته باهاش اینها این وسط چیه؟از کجا در آوردید؟مخالفت خودتون رو داشته باشید اما تهمت نزنید که روزی میرسه در زندگی واقعی خودتون کسی بهتون تهمت می زنه که نمی تونید اثباتش کنید و اون روز این اتفاقات رو به یاد میارید.الان یک نفر هم می تونه بیاد بگه خانوم اولی هم با یک مرد دیگه بوده واسه همین همسر رفته یک زن دیگه بگیره که تلافی کنه و طلاقش هم نمیده تا زجر بکشه.این کار درسته؟چرا من باید همچین حرفی بزنه؟صرفا چون دق و دلی ها رو خالی کنه و تنفر رو ابراز کنه؟هر کسی می تونه بیاد یک چیزی بگه.اما واقعا درسته؟شما حتی انقدر نگاهتون از روی تنفره که تحمل بودن من و دیالوگ برقرار کردن و گفتگوی دوستانه و منطقی رو هم ندارید و میگید هر کی دلش می خواد نیاد.این یعنی دگم بودن دوست عزیز.این یعنی سر مثل کبک زیر برف بودن.هیچ چیز مطلق نیست.هر کسی برای خودش حق و حقوقی داره.
شما یک نمونه بیار که حسنا از خوبیهای خانم اولی گفته باشه
فقط دو سه پست اول می گفت زندگیشون هیچ مشکلی نداشته دنبال کسی بودند برای 6
بعد رسید به پستی که بهار اومد دعوا کرد و خانوم اولی ناراحت شد از ازدواج همسرش
از اون جا به بعد
حسنا هم گفت دروغ می گفتن اینا از اول هم مشکل داشتند
با زبان بی زبانی گفت یه زن وحشی روان پریش هست که با شوهرش دعوا می کنه و شیشه می شکنه و مو می کشه و ...
لطفا دقیق بفرمایید کجا خوبیهای خانوم اولی را گفته که ما ندیدیم؟
هر جا بقیه می گن تو جوونی یا خوشگلی و اون چطوریه؟
می گه خانوم اولی خیلی به خودش می رسه و لباس خوب می پوشه و همیشه مرتبه
یعنی خودش خوب نیست. لباسهاش خوبه !!
من هم تحفه ای نیستم ...
مگر آدم احمق باشه که معنی این جمله را نفهمه و فکر کنه حسنا داره از خانوم اولی تعریف می کنه.
حتی بهار که یه دختر 18 ساله است اگه یادتون باشه می گفت هیکلش خوب نیست و باید مراعات کنه خیلی گنده شده به من حسودیش می شه
لباسهای من براش تنگه
سر سوغاتی خریدن بود
اخلاقش را هم که کلا دربست طرف را تعطیل اعلام کرده. یک زن دیوانه وحشی پرخاشگر غیرقابل کنترل
جسمی هم که اگر بیماری ای می شناسی که بهش نسبت نداده بگو ما هم آشنا بشیم
سه خط اسم بیماریهای خانم اولی است به اضافه و غیره !
طرفداران حسنا که می اند اینجا ، جوابی ندارند که به سوالات بدهند ، حتی نمی خوان قبول کنند و بشنوند و تناقضات رو ببینند ، همونطور که حسنا نه می خواد بفهمه و نه می خواد به حرف مخالفانش گوش بده .
امان از جزم گرایی
حسنا و طرفدارانش دگم هستند ،کاری هم نمی شه کرد ، نمی خوان که بفهمند.
و متاسفانه خیلی هاشون خودشون رو به خواب زدند .
امیدوارم این بیدار شدن به قیمت زندگی خودشون نباشه.
ولی از یه طرف هم براشون خوبه ، هوویی مثل حسنا وارد زندگیشون بشه و راهکار های مفیدشون رو به هووی عزیزشون بدن .
به هر حال مرد که نباید منحصرا برای 1 خانم باشه .
هر مرد باید برای 2 3 تا زن باشه
ادم یک حرف میزنه دو روز دیگه یادش میره رو خوب اومدی. ادم واقعیت های زندگیش رو که دو روزه یادش نمیره.عزیزم از قدیم گفتن دروغگو کم حافظه است.
می دونی چیه من به عنوان یک زن از هر نوع زن دومی بدم میاد چون زن دوم یعنی حساب نکردن زنان به عنوان انسان.و خیلی دردناک تره که یکی از جنس خودم این کارو تبلیغ کنه.درسته صدای ما به هیچ جا نمیرسه چیزی هم عوض نمیشه اما ما دوست داریم اینجا با هم حرف بزنیم شما ها به ما چیکار دارید؟؟برید با دوست عزیزتون خوش باشید.اینجا هم نیاید اگر اذیت میشید
به نظرت ترویج چند همسری گناه نیست؟یاد دادن به دخترای مردم که یک مرد 50 ساله پولدار می تونه بعد 20 سال زندگی عاشق شما بشه بهتون پول بده، خونه بده،عشق بده کار بدی نیست؟اینا عذاب نداره؟
منصوره جان شما خودت از عذاب خدا نمی ترسی که بدون هیچ دلیلی حرفهای حسنا رو قبول می کنی؟هیچ شده با خودت فکر کنی که ممکنه دروغ بگه؟در ضمن برای دروغ گفتن در یک وبلاگ دلایل متعددی وجود داره مثل تنهایی و توجه طلبی.
میگم کنصوره جان خانم اولی اندازه حسنا حق داره؟
*غذابش=عذابش
!
سلام.
نمی دونم هدفت از تاسیس این وبلاگ چیه.اما امیدوارم روزی نیاد که عذاب وجدان بگیری از حدس و گمانهایی که در مورد این فرد زدی و دلی رو شکسته باشی که نتونی به دستش بیاری.خدا حواسش بهمون هست.هیچکس از دو دقیقه بعدش خبر نداره اگر دور از جون،خدا اون روز رو نیاره اتفاقی برای خودت یا عزیزانت بیافته می ارزه به این تفریح فکری ای که الان برای خودت ایجاد کردی؟کلید اسرار رو می دیدی؟شما که خودت معتقد هستی هر کس مکافات و غذابش رو روزی می بینه تا حالا فکر کردی که خودت اون روز چه جوابی باید پس بدی؟مردم سالیان سال با کسی زندگی می کنند و در دنیای واقعی باهاش ارتباط دارند و بعد از مدتها می فهمند تصوراتشون اشتباه بوده.تویی که در دنیای واقعی این آدم رو نمی شناسی چطور می تونی انقدر راحت بر اساس مقایسه ی متن و کامنتهاش در مورد رویدادهای زندگیش قضاوت کنی؟فرض کن الان تو یک حرف می زنی دو روز دیگه یادت میره چی گفتی.این یعنی تو دروغ گفتی؟هیچوقت تا خودت چیزی رو با چشمهات ندیدی و چیزی رو با گوشهات نشنیدی باور نکن حتی با حرف و حدیث دیگران هم اعتماد نکن این چیزیه که به من اثبات شده.به آدمها بدبین نباش.هیچ دلیلی نداره حسنا و یا امثالش دروغ بگند چون اینجا محیط مجازیه و هیچکس در دنیای واقعی باهاش ارتباط نداره که بخوایم بگیم این حرفها رو زده که جایگاهی برای خودش درست کنه چون کسی نمی شناسدش.برای افزایش بازدیدش هم نیست چون می تونست در متنهاش جنجال به پا کنه(دقیقا مثل شما که این وبلاگ رو ساختی).اون فقط داره از زندگی روزمره اش می نویسه و اگر همین روزمره رو بنویسه بدون اینکه کسی اون رو به عنوان زن دوم بشناسه متنهاش خیلی خیلی عادیه و مطلب آزار دهنده ای وجود نداره.همونطور که می بینی خیلی از وقتها اشتباهات خودش رو هم بیان می کنه و از بهار و خانوم اولی طرفداری می کنی.اگر قرار باشه سیاه نمایی کنه می تونه خیلی راحت متنش رو تند و تیز بنویسه.لطفا قضاوت نکنید.لطفا خوبی ها رو ببینید.همونطور که خانوم اولی حق داره حسنا هم حق داره.کسی نیومده انگشت اتهامش رو به سمت خانوم اولی بگیره.فقط قراره دیدمون نسبت به اجتماع بازتر باشه و انقدر همه چیز رو سیاه و یا سفید مطلق نبینیم.اونها جفتشون از نظر ما آدمهای مجازی خاکستری هستند.شما که پتانسیل نوشتن داری می تونی وبلاگی بسازی و متنهای خودت رو بنویسی نه اینکه به خیال خودت افشاگری و دو به هم زنی و خاله زنک بازی انجام بدی.باز هم تاکید می کنم شاید هیچ فردایی در کار نباشه.اینکه از اینکار همین الان دست برداری خیلی بهتره تا روزی پشیمون بشی که هیچکس نیست کمکت کنه.
این ره که می روی به ترکستان است...
یک زن به این زرنگی مثل خانم اصلی که همیشه با پنبه سر می برید خیلی احمقانه نیست که بره یک دختر جوووون برا شوهرش بگیره؟خب اگر اینجوری بوده پس حتما انتظار بچه رو هم داشته دیگه.پس چرا الان با اومدن بچه باید سونامی بیاد؟؟؟؟
خانومایی میان اینجا طرفداری میکنن جوابی برای این سوالا دارن؟
http://mehrkhane.com/fa/news/7021/%D9%88%D8%A8%D9%84%D8%A7%DA%AF-%D9%86%D9%88%DB%8C%D8%B3%D8%A7%D9%86-%D8%B2%D9%86-%D8%AF%D9%88%D9%85-%D9%87%D9%88%DB%8C%D8%AA%DB%8C-%D9%88%D8%A7%D9%82%D8%B9%DB%8C-%D8%AF%D8%B1-%D8%AF%D9%86%DB%8C%D8%A7%DB%8C-%D9%85%D8%AC%D8%A7%D8%B2%DB%8C-1
معروف شدن رفت !!!!!!!!!!
بانو اون قسمت داستانهای حسنا که در مورد شرایط ازد.اج بود رو داری بذاری؟؟اخ اخ که من چه قدر اینارو خوندم و برای این دروغگو ناراحت شدم.خدا ازش نگذره
آره. همه پست های قبلیش هست.
من باشم؟
اوغ
فکر میکردم یه جایی تو خود صفحه است و تعجب میکردم چرا نمیبینمش من !
همینکه میدونم آمارش کم شده خوشحالم
تا حالا سه تا کامنت در نهایت ادب واسش گذاشتم و در مورد بیماری خام اولی پرسدم ولی هیچکدوم تایید نشد
الهه جان چه فرقی به حال تو میکنه بری ببینی؟؟؟
نکنه شیطون تو خودشی با اسم الهه اومدی میخوای یاد بگیری
میشه لینکشو پیدا کرد منتها یه ذره حوصله میخواد
دوستان میشه بگید از کجا تو وب حسنا میشه آمار سایت رو دید؟من که هر چی نگاه میکنم نمی بینم!
آخه یکی کامنت گذاشته بود که از تعداد بیننده های شبکه فارسی وان کم شده و نصف شده(که در اینصورت نشاندهنده از خواب بیدار شدن برخی خواننده هاشه اونم بخاطر افشاگری بانو و کامنت گذاراش)
ولی من نتونستم تو وبلاگش قسمت آمار و پیدا کنم!:(
میشه بگین کجاست؟
برو تو الکسا رتبه اش را ببین
و البته این یکی رو:
ساناز جان در صورتی شما نمیتونی س...ک.......س..... داشته باشی که مجرای واژن شما از بین رفته باشه که اینم با عمل های ترمیمی قابل درست شدنه.بیماران سرطانی بیشتر این مشکل رو دارن که بازهم براشون قابل ترمیمه.با این پولی که اقا دارن کاری نداره.
بیماران قلبی هم هستن که به دلیل هیجان و فشاری که بهشون وارد میشه نتونن این کار رو بکنن که اون هم با قرص قابل کنترله و البته از تعاریف حسنا از همسر اصلی این جور به نطر نمیاد که ایشون مشکلی در تحمل هیجان داشته باشن.
بیماریهای مقاربتی هم که دیگه الان با روشهای پ ی ش گ ی ر ی مشکلی ایجاد نمیکنه.
پسسسسسسس مریضی همش چرته
خواننده های حسنا جواب اینها رو میدونید آیا؟؟
"چرا حسنا هیچوقت از بیماری خانوم اولی اسم نبرد؟؟ نهایت بیماری یک زن فقط این میتونه باشه که دیگه بچه دار نشه و هیچ منعی برای س.ک.س با توجه به روشهای بهداشتی وجود نداره!!
حسنا میگه با رضایت اومده! خانوم اولی خودش اونو دیده و حتی با پدرش صحبت کرده! حالا بر فرض زنی حاضر شده باشه اینکارو بکنه ولی چطور ممکنه دیگه دلش شور نزنه و از شوهرش نپرسه قضیه چی شد و حتی بهش هم بگه اگه ازدواج کردی منو تا چند ماه خبردار نکن!! من زن شما زن آیا دلتون طاقت میاره بعد از اینکه رفتی خواستگاری!! دیگه به کل بیخیال قضیه بشوید!! در خوشبینانه ترین حالت اگر هم خانوم اولی مجبور به خواستگاری بوده بطور حتم حسنا مورد قبول ایشان نبوده که این دو نفر به مدت چهار ماه مخفیانه رابطه داشتن!! وقتی هم از حسنا سوال می کنیم که چطور خانوم اولی گفته من خبردار نشم تا مدتی ولی قبلش خودش اومده مو رو از ماست کشیده چطور همچین زنی اینو قبول کرده؟؟ فکر میکنید حسنا جوابی داشته جزء اینکه بگه به من چه؟؟ برید از خانوم اولی و همسر بپرسید؟؟
مردی که دختر 18 ساله داره تازه یادش افتاده باید تجدید فراق کنه؟ بالاخره بیماری خانوم اولی چی بوده؟؟ چطور یک مرد در جوانی هوس زن دیگه ای رو نکرده و گذاشته سر پیری یکدفعه به فکر امیال جنسی خودش افتاده!! "
وبلاگ پری و دارا! هر چقدر هم وقیح و بی شرم و حیا باشه و پشت دین و قرآن قایم شده باشه باز حداقل ذره ای شرف داشت به حسنا تا از اولش بگه مخفیانه عقد کرده و بعد از مدتی علنی شدن و مابقی قضایا! برای همین دیگران ازش متنفرن ولی حسنای مارمولک با نوشتن رضایت دروغین که بچه ها بارها بهش اشاره کردن و بابت تناقصات حرفاش توضیح خواستن که آخرش حواله داد به خانوم اولی و همسر جواب پس بدن!! یه عده آدم ساده لوح رو فریب داد و شد زن دومی قدیسه مظلوم و فرشته داستان!!
اینها یک دلیل منطقی ندارن برای حرف هاشون و فقط مثل بچه هایی که در بازی کم میارن بر میگردن میگن سوختی سوختی برو آب بریز نسوزی!!! یعنی فکر نکنم حتی بچه های مهدکودک هم دیگه از این ادبیات استفاده کنن!!
فقط با حرفاشون بیشتر پی می برم چه کسانی خواننده های حسنا رو تشکیل میدن و در چه اندازه از فهم و شعور قرار دارند!
من از خانوم اولی تشکر میکنم براشون کامنت گذاشت و ما رو با اونها و طرز فکرشون آشنا کرد!!
نگران وقت زندگی ما نباش!! شما نگران ساعتهای خاصی برای دادن.هات باش که میره تا هفته بعد!
بی نام بی وجود دوباره سر کله اش پیدا شد؟!
از چی زندگی حسنا دردمون اومده و بهش حسودی!!! می کنیم؟؟! از اینکه هر لحظه خانوم اولی و بهار می.ر.ین به هیکلش!! از اینکه شوهرش مثل زن ج.ن.د.ه باهاش رفتار میکنه! از اینکه فامیلای زنش اونو بایکوت کردن و شرمشون میشه به بقیه معرفیش کنند! از اینکه حتی حسنا جرات اینو نداره حتی به فامیلای خودش بگه زن دومه؟؟
از اینکه حسنا دنیای مجازی رو اولین جایی میدونه که راحت میتونه بگه زن دومه؟؟؟
شعور هم خوب چیزیه نه؟؟!
اگه امثال حسناها اجازه بدن دختران ما احساساتی عمل نکنن حتما میشه
شما برو خودتو اصلاح کن
وای خدا
ادبیات رو نگاه
یعنی من به حسنا حسودی میکنم؟خدا نکنه.اگه به حسودی باشه به قول دوستان می ریم دنبال کسی که ارزش و شان خودشو بشناسه و بالاتر از حسنا باشه و زن دومی و غاصب نباشه
اینم از درک خیلی بالاتون هست که معنی نگران برای دختران جامعه بودن رو حسودی میدونید
وای بچه ها
سلام
خب دوستان گفتنی ها رو گفتن من دیگه حرفی ندارم چون همین حرفا رو میخواستم بگم
منم از خاننده های حسنا هستم و با یه دختر موافقم و معتقدم حسنا نیت درستی از وبلاگ نویسی نداره و فقط میخاد کارای خلاف اخلاق خودش و همتایانش رو توجیه کنه. متاسفم برای وجود چنین انسان نماهایی در این جامعه
یه دختر عزیز در مورد خوندن وب حسنا و اینکه چطور میشه برداشت کرد کاملا با شما موافق هستیم
به قول معروف آدم خیلی چیزها می شنوه ولی شنونده باید عاقل باشه.
یکی از آشناها از فامیلش برام تعریف کرده بود: دختری میخواست همسر دوم مردی بشه و اون آقا ادعا کرده بود یکسال از هم قهر هستن و در آستانه طلاق با وجود داشتن یک پسربچه 5 ساله اومده بود با پدر دختر صحبت کنه! پدر دختر یک کارگر شغل آزاد در منطقه ای محروم زندگی میکرده که خرجش با پسرهاش بوده بدون اینکه خودش حقوق بازنشستگی داشته باشه ولی حاضر نشده بود دخترش رو به این آقا بده حتی با شنیدن خرید خونه بنام دخترش!! مادرش که گفت هرگز در حق کسی بدی نکرده که حالا بخواد به یه پسربچه بدی کنه!! اونوقت اینها رو مقایسه کنید با پدر و مادر به اصطلاح تحصیلکرده و رئیس بانک حسنا!!! که حاضر شدن حسنا رو بعنوان زن دومی بفرستن به دل زندگی خانوم اولی و دخترش بهار!!
من یکی از خانندگان حسنا هستم البته فقط خواننده و نه طرفدار. ایشون نه تنها در وبلاگشون هیچ اثری از پشیمانی و غیره دیده نمیشه بلکه مشکلات این نوع زندگی رو خیلی عادی میخاد جلوه بده. مثلن همینکه در کامنتها گفته من نمیذارم بچم الوده این مشکلات بشه. این حرفش که به طرز تابلوئی نادرسته نشون دهنده این هست که هدف ایشون از وبلاگ نویسی وارونه نشان دادنه حقایق موجود در این نوع زندگیهاست.
من اگر جای حسنا بودم و واقعن هدفم اگاه سازی مردم از مشکلات این نوع زندگی بود جوره دیگری وبلاگ نویسی میکردم و صرفا از مشکلات این نوع زندگی میگفتم نه از بقل و بوسه و محبتهای مرد. اگر واقعا میخاستم کاری کنم که بقیه زنا به سرونوشت من دچار نشن در وبلاگم فقط از مشکلات مینوشتم نه از سفر خارج و رقصیدن در بار به همراه همسر! ایشون تنها هدفشون از نوشتن این وبلاگ اشاعه دو همسری و عادی جلوه دادنه این نوع زندگیه که به طرز هنرمندانه ای ترکیبی از خوشبختیها و سختی هاشو به تصویر میکشه و به نحوی این ترکیب رو ارائه میکنه که زیبایی های این زندگی (البته زیبایی هایی که فقط رویای این خانومه!) بیشتر به چشم بیاد... امیدوارم اتفاقاتی بیفته که این خانوم به خودش بیاد و دست از این نوع اشاعه فرهنگ خیانت و دله دزدی دست برداره ...امیدوارم خدا هدایتش کنه
الان فهمیدیم که هوو ها موجودات خوبی هستن که برای ادب کردن زن های بد اول به وجود اومدن.در ضمن بی نام عزیز اول بگو چند کلاس سواد داری تا بهت بگم صلاحیت اینو داری رو ما تشخیص بذاری یا نه/
عزیزی ما بی پدر و مادر نیستیم که مثل بعضی ها که بابای فرهیخته خدانشناسش جای اینکه جلوی بچه زالوش رو بگیره که نره تو زندگی مردم بهش کامنت میده که چه جوری بهتر بتیغه.ادم خیلی باید بی غیرت باشه که به خاطر پول بذار دختر جوونش بره زن دوم بشه.اه اه گندش همه جارو برداشته
حیف که خانوم اولی ها نمی فهمند که اگه آروم باشند برای هر دو بهتره.
می تونند هر دو در آرامش زندگی کنند.
البته خانوم اولیهای وبلاگ حسنا دارند یاد می گیرند و ایشاله تو زندگیشون عملی پیاده می کنند و با آرامش با خانوم دومی شوهرشون کنار می آن.
حسن وبلاگ حسنا همینه.
سمیه جان این بشر تقصیری نداره کههههه
عقلش اندازه نخود هم نیست
بی نام شما که داری طرفداری حسنا میکنی و براش ماچ و بغل و بوسه می فرستی و نعل و نفرین برای خانوم اولی!!! انوقت قراره ما هوو دار بشیم
معلوم خودت از کدوم جرگه ای هستی .....
یاسین در گوش خر خوندن مصداق شماهاست دقیقا"!
بی نام این میتونه یک راه از هزاران راه باشه
شما برو به سریال فارسی وان برس یه وقتی عقب نمونی!
زیاد هم به مغرت فشار نیار ! باشه ....
جالب تر از همه اینه که یک دختر 22 ساله که رفته یواشکی صیغه شده اومده براش کامنت گذاشته ،کلی برای هم کله قند شکوندن.این یعنی اصلا برای این خانم هیچی مهم نیست
بی نام عزیز مطمئنا ریشه کن نمیشه اما حداقل اطلاع رسانی میشه.اگر هم دقت کنی همه جای دنیا همینه با اطلاع رسانی حداقل یک عده کم رو میشه اگاه کرد.در ضمن عزیزم مگه ویروس که ریشه کن بشه ،عزیزم تا وقتی زالو ها وجود دارن در هر جای دنیا هم که باشی ارامش نداری
سمیه جان
درسته رابطه پنهانی بده خیلیم بده. منظور من هم تایید رابطه پنهانی نبود. اما همسر که به هر حال دنبال 6 بود با این کارش و ازدواج به حسنا ضربه بدتری به همسر اول زد.
در جواب بینام هم باید بگم که چشم. فعلا از وب حسنا شروع کردیم به قضایای اختلاس هم میرسیم.
بی نام به قول خودت این تحقیق و تفحص خیلی بهتر از این هست که کر و کور بشینم مثل شماها داستان های فارسی وان حسنا رو دنبال کنیم!!!
دم همه بچه های اینجا گرم!!!
بازم هستن انسان هایی که میشه اسم انسان رو براشون لایق دونست و به همنوع خودشون فکر میکنن و دنبال علاج قبل از واقعه هستن.
هزاران لایک به شماها
قروباغه سبز عزیز کلا رابطه داشتن پنهانی زشت هست و موضوع بحث این نیست که بخاطر وضعیت روحی خانوم اولی باید شوهرش پنهانی دنبال هوس می رفت!! کما اینکه همینکارم کردن منتها بعد از چند ماه قضیه لو رفت و کار خانوم اولی به بیمارستان کشید!!
هیچوقت خورشید پشت ابر نمی مونه.
در مورد اینکه خانم اولی بیماری داشته که نمیتونسته هیجان س.ک.س رو تحمل کنه مثل بیماری قلبی یه چیزی به نظرم رسید. چطور نمیتونه س.ک.س رو تحمل کنه اما یه عمر باید هیجانات و استرس های ناشی از هوو داشتن رو تحمل کنه.
خوب اینجوری که همسر داره دستی دستی به کشتنش میده که. بهتر نبود به دور از چشم خانم اول رابطه پنهانی داشت؟؟؟
دوستان عزیزم
خانم اولی و بقیه
به خواننده های حسنا که میرن واسش بغل و ماچ میذارن کاری نداشته باشین لطفا. منم خواننده حسنا بودم. اما هیچ وقت دست و دلم نرفت که واسش کامنت بذارم. بعضی ها ساده یا خوش قلب هستن یا اینکه دلشون نمیخواد قبول کنن بهشون دروغ گفته شده. تو دنیای واقعی دیدم که میگم حالا هر چی هم میخواهی واسشون بحث منطقی کن.
اونا هم حق دارن برن حسنا جونشون رو بخونن. کسایی که واسشون سوالی پیش اوده و متوجه تناقضات شدن قطعا به این وبلاگ رسیدن.
یه بچه ای که تازه راه افتاده رو شما تو خیابون ولش می کنید فقط به صرف اینکه می تونه راه بره ؟
اونو در معرض خطر های بزرگتری قرار می دید چون نمی تونه از خودش محافظت کنه ، چون عقلش نمی رسه .
می تونه از خیابون رد شه و یه ماشین بهش بزنه ، می تونن بدزدنش و ...
خیلی ها که می ان توی نت ، مثل اون بچه ی تازه راه افتاده هستند ، نت هم مثل یه خیابونه و خطر هایی مثل وب حسنا هست .
اره اون فرد نمی فهمه؛ چون تازه راه افتاده ، چون نمی تونه ، درکش به این حد نرسیده و وظیفه ی یه عده ای هست که اون رو اگاه کنند ، ازش مواظبت کنند .
این وب هم فقط برای اگاهی مردم هست .
حالا این انتخاب شماست .
خیلی از افرادی که وب حسنا رو می خونند، درک زندگی مشترک رو ندارند .
و همونطور که دوستان اشاره کردند ، خیلی ها به دلیل فقر ، فشار ها وارد این راه می شوند.
هرکس مسئول نوشته های خودشه ، حسنا هم مسئول هست ، اگه یه فردی با نوشته های اون لغزش پیدا کنه ، حسنا مسئوله.
خیلی ها می ان می گن ما می فهمیم ، خواهشا فکر کسایی رو بکنید که نمی فهمند و فکر می کنند این کار خوبی هست.
اگه یه معتاد بیاد از اعتیاد بگه و وبش هم کلی طرفدار داشته باش ، افرادی هستند که بدون تفکر به این راه کشیده می شند و معتاد می شن .
ای کاش روزی برسه که به خاطر این موضوعات بحثی نکنیم و مردم درکشون بره بالا.
اینها وجدان خودشون رو اینطور راحت میکنن که از خوندن وب حسنا از ازدواج با مرد متاهل بیزار می شوند!! در صورتیکه حسنا به هیج وجه به مشکل خودش و شوهرش اشاره نمیکنه و فقط تنها مشکل خاصش را ناآرامی خانوم اولی و حسادتهای اون می دونه!! وگرنه زندگی در خونه ای که بنامش شده و گردش و سفر و تفریح و ... بغل و ماچ و بوسه شوهر و توجه ویژه شوهرش به اون و .... بله همه چی آرومه!!!
کامنت دختری که در آرشیو حسنا بود که به زندگیش قبطه می خورد! و میگفت حسنا خیلی دوست دارم جای تو باشم و مثل تو ازدواج کنم! حتما با خوندن وب حسنا پیش خودش میگفت کلی به دارایی میرسه و مشکل زن اولش هم با خودشه و شوهرش همه جوره هواش رو داره و در نهایت برنده اون هست چون سوگولی تشریف دارن!!
خواهشا" اینطوری وجدان خودتون رو آسوده نکنید!
آیا بهار بعد از خیانت عزیزترین و نزدیکترین کسش یعنی پدرش میتونه به مردی اعتماد کنه و ازدواج کنه؟ و در صورت ازدواج آیا رفتارهای بیمارگونه کنترل کننده بر شوهرش نخواهد داشت؟؟ خانواده شوهرش بابت دو زنه بودن پدرش سرکوفت نمیزنن! شوهرش اگه یکی مثل پدرش شد جوابی داره بهش بگه یا زبونش کوتاه هست؟؟
در زندگی اگه ما خیانت ببینیم یقینا" امن ترین جا برامون آغوش پدر و مادر هستش! بهار چطور میتونه در آغوش پدر خیانتکارش باشه و آروم بگیره!!
یه نکته ای در مورد خواننده های حسنا در اینجا هست که همشون متفق القول میگن اگه روزی سرشون هوو بیاد (یکی مانند حسنا) شوهرشون و اون زن رو نابود میکنند!! پس چرا رفتارهای خانوم اولی در مقام یک مادر ، بانوی خونه و بهار در مقام یک دختر در مقابل حسنا براتون سوال برانگیز هست و آه فغان شما ها رو در آورده؟؟؟ آیا اونها انسان نیستن احساس ندارن!
چرا بهار باید همیشه پیش دوستانش سرافکنده بشه که اونها بدونن پدرش دو زن داره!! شما اگه با همچین خانواده ای روبرو بشین اینطور تصور نمیکنید که انگار دوران عصر حجره!! و یا چه خانواده عقب مونده ای دارن مرد دو زنه!!
ممنوم گلریز عزیزم با توضیحات خوبت
لطفا" خواننده های حسنا مایل باشن به این سوالها جواب بدن.
ساناز جان در صورتی شما نمیتونی س...ک.......س..... داشته باشی که مجرای واژن شما از بین رفته باشه که اینم با عمل های ترمیمی قابل درست شدنه.بیماران سرطانی بیشتر این مشکل رو دارن که بازهم براشون قابل ترمیمه.با این پولی که اقا دارن کاری نداره.
بیماران قلبی هم هستن که به دلیل هیجان و فشاری که بهشون وارد میشه نتونن این کار رو بکنن که اون هم با قرص قابل کنترله و البته از تعاریف حسنا از همسر اصلی این جور به نطر نمیاد که ایشون مشکلی در تحمل هیجان داشته باشن.
بیماریهای مقاربتی هم که دیگه الان با روشهای پ ی ش گ ی ر ی مشکلی ایجاد نمیکنه.
پسسسسسسس مریضی همش چرته
اضافه بر اون که اگر خانوم اولی مشکل ارتباط جنسی دارد، همسر سه روز اول هفته می آد خونه حسنا برای 6 و چهار روز آخر هفته و تعطیلات می ره خونه خانوم اولی برای استراحت!
این فشار کاری اول هفته برای همسر سنگین نیست
یکی از دوستانم بعد سالها تحمل سختی شوهرش رفته دنبال زن دیگه.وقتی تعریف میکرد که دختر کوچولوش با اه به مادرش میگه مامان من هیچ وقت ازدواج نمیکنم ،هیچ وقت بچه دار نمیشم چون نمیخوام مثل من بدبخت بشه.دلم اتیش میگیره.بچه ای که شاهد دعواهای هرروزه مادر پدرشه،بدتر از همه شکسته شدن تصویریه که از پدرش تو ذهنش ساخته.
به نظرم چقدر خوب میشه به همه این سوال ها جواب داده بشه:
"چرا حسنا هیچوقت از بیماری خانوم اولی اسم نبرد؟؟ نهایت بیماری یک زن فقط این میتونه باشه که دیگه بچه دار نشه و هیچ منعی برای س.ک.س با توجه به روشهای بهداشتی وجود نداره!!
حسنا میگه با رضایت اومده! خانوم اولی خودش اونو دیده و حتی با پدرش صحبت کرده! حالا بر فرض زنی حاضر شده باشه اینکارو بکنه ولی چطور ممکنه دیگه دلش شور نزنه و از شوهرش نپرسه قضیه چی شد و حتی بهش هم بگه اگه ازدواج کردی منو تا چند ماه خبردار نکن!! من زن شما زن آیا دلتون طاقت میاره بعد از اینکه رفتی خواستگاری!! دیگه به کل بیخیال قضیه بشوید!! در خوشبینانه ترین حالت اگر هم خانوم اولی مجبور به خواستگاری بوده بطور حتم حسنا مورد قبول ایشان نبوده که این دو نفر به مدت چهار ماه مخفیانه رابطه داشتن!! وقتی هم از حسنا سوال می کنیم که چطور خانوم اولی گفته من خبردار نشم تا مدتی ولی قبلش خودش اومده مو رو از ماست کشیده چطور همچین زنی اینو قبول کرده؟؟ فکر میکنید حسنا جوابی داشته جزء اینکه بگه به من چه؟؟ برید از خانوم اولی و همسر بپرسید؟؟
مردی که دختر 18 ساله داره تازه یادش افتاده باید تجدید فراق کنه؟ بالاخره بیماری خانوم اولی چی بوده؟؟ چطور یک مرد در جوانی هوس زن دیگه ای رو نکرده و گذاشته سر پیری یکدفعه به فکر امیال جنسی خودش افتاده!! "
اگر هم دنبال کسی برای 6 می گشتند بیوه هم سن و سال شوهرش و بچه دار که مشکلات بعدی نداشته باشه زیاد بود.
کار خیر هم می کردند و به یه زن بیوه نیازمند کمک هم می شد.
کدوم زنی می ره خواستگاری یک زن 28 ساله واسه شوهرش؟ فکر نمی کنه این فردا میخواد بچه دار بشه؟ فکر نمی کنه این خیلی جوون و وقیحه ( بالاخره تو جلسات خواستگاری که حسنا خانوم می گن مدتها می اومد خواستگاری و اصرار متوجه وجنات و حسنات بانو شدند ) و فردا هزار جور مشکل ایجاد می شه؟
زنی که این همه خدم و حشم داره ( پرستار و کارگر دائم داره ) بالاخره یک مشاوری، وکیلی ... کسی را داشته که یک کلمه باهاش مشورت کنه.
بیچاره بچه ای که بفهمه خواهرش ازش متنفره.
من میگم حسنا تا حالا ازادواج نکرده برای همین روزهاست
مگه ممکن یک بچه توی یک خانه بزرگ بشه و شرایط و مشکلات اون خونه رو بچه تاثیر نداشته باشه اگه اینطوری بود که الان آدم با آدم فرقی نداشت
همه چی تو خانواده شخصیت بچه می سازه
بزرگ شدن یک بچه توی یک خونه پر از حرف و حدیث چه آینده می تونه داشته باشه بچه که جضور پدرش احساس نکنه
اگه این طوری بود این همه بچه بی سرپرست طفل معصوم که تو شیرخوار گاه آمنه هست الان زندگی های خوبی داشتن اکثر اون بچه ها بچه هایی هستن که به خاطر خودخواهی پدر و مادری که صلاجیت آنها نداشتن به این دنیا آمدن
فرهنگ ما پائین متاسفانه و فکر میکنیم بچه دار شدن راهی که با اون می تونیم زندگی مون محکم کننیم در صورتی که حق واقعی یک بچه از داشتن یک محیط سالم خانوادگی با تربیت درست محروم میکنیم
ای کاش دختر ها و زن های ما آگاه باشن و خودخواه نباشن
حسنا داره می بینه که خانوم اولی کوتاه بیا نیست و مصمم شده که حسنا را بیرون کنه، می خواد یک وسیله ارتباط همیشگی با این زندگی داشته باشه تا بتونه مثل زالو خون این زندگی را بمکه.
اون وسیله اسمش هست "بچه"
مینا وقتی ذره ای از چیزی به اسم عقل استفاده نمیکنی جزء نیست که حرفهای اینجا رو چرت و پرت بدونی و داستان های حسنا رو واقیعت محض!!! آرشیو حسنا تا قبل از زدن این وبلاگ پا برجا بود و نمی ترسید از اینکه آشنائی اون رو بخونه!!! ولی همین که فهمید داره از توی آرشویش گندکاریهاش بالا میاد سریعا" حذف کرد! آدمهای بی فکری مثل شماها باید تشویق کننده حسنا باشن و تصوری دور از ذهن هم نمیتونه باشه
تا حالا با دو نفر از طرفدارهای حسنا آشناشدیم که چطور با ذهن بسته و کمترین قدرت تجزیه و تحلیل فقط مشتاق خوندن سری بعدی داستان حسنا هستن!! شما ها حساب تون با بقیه پاکه!!
زنک از همه چیز داره استفاده میکنه که بچسبه و نره.از بچه از پدر از مادر از پدر شوهرش.بیچاره بهار .یک دختر تو سن 18-19 سالگی که حرص خوردن مادر مریضش رو میبینه.نابود شدنش رو میبینه اشک ریختنش رو، اون وقت خانم میاد میگه نباید بچه رو وارد دعوا کرد.این دختر خودش وسط معرکه است.له شده از دست تو.نابودش کردید به خدا.ا
میگه باباش برای بهار پدر خیلی خوبیه.اخه اگه این مرد پدر بود که دست بچه اش رو نمیگرفت ببره دادگاه.ادب کردن یک بچه پرخاشگر خیلی راه های دیگه ای هم داره.
بهار 19 سالشه و نمی شه بگیم باید کاری به ماجرا نداشته باشه. مگه می شه یه دختر 19 ساله به مادرش بگه مشکلات شما به خودت مربوطه من می خوام خوش باشم؟
پدرش که عیاش و هرزه است، اون هم مادرش را رها کنه به امید کی و چی؟
بچه نیست که چیزی را ازش پنهان کنند. متاسفانه عیاشی پدرش باعث شده زندگیش خراب بشه.
الین
تو کدوم کامنت ما توهین کردیم !؟؟!!!!!!!!!!!!
کامنت ها سند حرفای ما و مستند کدوم کامنت توهین و فحاشی به حسنا و یا دیگران !!؟؟!؟!؟!؟!؟!
ما فقط گفته های خود حسنا اینجا نقد می کننیم و نشون میدیم حرفاش با دنیای واقعی منضاد و داستانی بودن وبلاگش به همه میگیم هیچ وقت نه خود من نه دوستان من هوهینی به شخصی نکردیم
و اینکه گفتم شمالی ها پشت هم هستند حرف بدیه !؟!؟!؟
الین جان شما درست میگی به نظر من هیچ مرد بی لیاقتی حتی ارزش یک روز موندن رو نداره.حتی ارزش این رو نداره که یک ثانیه از زندگی با ارزش ما در کنارش باشه.اما شما تصور کن یک زن از 18 سالگی میاد تو زندگی با یک مرد همین سنی ،یکم بیشتر یکم کمتر،با هم با همه سختیها همه مشکلات،همه نداریها،میسازه.از خودش میگذره با هم یک زندگی رو می سازن اون وقت موقع پیری مریضی یکی مثل زالو می افته تو زندگیت.اونوقت خیلی براش کندن و رفتن راحت نیست.خیلی راحت نیست بشینی و ببینی که یکی دیگه داره دسترنجتو میخوره.محبتی که حق اون و بچه اته رو می دزده.
مینا جان هر وقت تو و بچه هات( مثل مادرم ومن) با سختی و نداری شوهر ت ساختید و تازه داشتی لذت زحمتی که کشیدید را می چشیدید یکی مثل حسنا رو سرتان آوار شد می فهمید چه می گوییم
دوستان معلومه که این خانم مشکلی با بچه دار شدن نداره.وقتی میگه اگر قراره تنها بمونم با یک بچه باشه بهتره یعنی اصلا براش مهم نیست که سرنوشت بچه چی میشه.فقط و فقط در تمام مراحل زندگیش به خودش فکر میکنه.اره حسنا خیلی ادم خوبیه.اگر ادم خوبی بود یک لحطه فقط یک لحطه به بهار فکر میکردکه با بچه دوم نابود میشه.که زندگیش وارد چه فاز بدی میشه.چه قدر جنگ و دعوا.این خانم انتظار داره همه درک کنن که باید زندگیش رو با این نصف کنن اما خودش حتی یک لحطه هم نمیتونه فکر کنه که با نفر سومی زندگیش رو نصف کنه.
مدام تکرار می کنه
من و همسرم هیچ مشکلی نداریم
خانوم اولی اگه آروم بشه و بذاره ما زندگیش را سیاه کنیم خیلی خوب می شه.
الان هم که می گه همسر دیگه باید انتخاب کنه
البته یواش یواش می ره جلو، قبلا می گفت اگه حرف رفتن باشه من می رم. الان می گه همسر باید انتخاب کنه،
یه ماه دیگه که خانم اولی را بیشتر از این دیوانه و روان پریش جلوه داد میگه خب معلومه اون زن دیوانه است و باید طلاقش داد و بستریش کرد
مینا جان حالت خوبه؟!! چقدر مشوشی! طرفداره حسنا باش ما که چیزی نگفتیم. حالا که دوست داری امیدوارم یه هوو لنگه همین حسنا برا مادرت بیاد و شما بری باهاش رفیق شی تا بیشتر از حضور امثال حسنا لذت ببری و مستفیذ بشی. یا ماردت چرا؟ خودتم از اون بیماری های س...ک...ثی بگیری و مجبور شی شوهرتو سهیم شی با یکی مث حسنا...هممم؟خوبه؟؟؟ ما که چیزی نگفتیم...هر کس مختاره هر طور که دلش میخاد زندگی کنه
بچه ها لطفا به وبلاگهای دیگه کاری نداشته باشید.هرکس مختاره هرچی دلش میخواد فکر کنه.خانم اولی لطفا دیگه برای کسی کامنت نذار.
الین عزیز من شمالیم و کسی اینجا مشکلی با شمالیا نداره.
جناب سلام عزیز من خودم به عنوان یه خاننده همچین برداشتی که شما گفتین رو از وبلاگ حسنا ندارم. حسنا طبق اخرین گفته هاش در کامنتدونی فرمودن که بین شوهرش و خودش هیچ مشکلی نیست و خانوم اول فقط مشکل سازه! . در نحوه خاطره نویسی و پاسخ کامنت دادنه ایشون هم اگر دقیقتر بشی متوجه میشی که ایشون دارن رل یک ادمه کاملن ارام و متعادل رو بازی میکنن که شاید مشکلات زندگیه یه دختر بچه 4 ساله بیشتر از مشکلات ایشون به نظر برسه. ایشون گاهی از مشکلات زندگیشون که صرفا خانوم اول ایجاد کرده!! صحبت میکنن ولی اگر ارشیوشو خونده باشین نسبت خوشبختی های زندگی ایشون به بدبختیهاش 80 به 20 هست! صدالبته که افراد اگاه و با تجربه میدونن که تو این زندگی ها هیییییییچ اثری از خوشبختی وجود نداره و زندگی حسنا سرتا پا اعصاب خرد کنی و بدبختیه (هر چند که از نظر مالی کاملن تامینه) ولی افراد بی تجربه که اغلب از کامنتهاشونم معلومه که واقعن هیچ درکی از این نوع زندگی ندارن نمیتونن تشخیص درستی داشته باشن. حسنا معتقده که همسر عاشقشه و اگه زنه اول بزاره حسابی هم بهشون خوش میگذره! دخترکهای بی تجربه ای که این وبلاگو میخونن چنین سناریویی در ذهن خودشون میسازن: من با یه مرد عاشق طرفم که عاشقمه و مجبوره زنش رو به خاطر دخترش تحمل بکنه و من در رقابتی هستم با زنه اول که بتونم اون زن رو از زندگی حذف کنم تا با خیال راحت تموم عمرم رو با مردی که عاشقمه و حسابی هم تامینم میکنه زندگی کنم....بله دوست عزیز این سناریویی هست که در ذهن مخاطبه کم تجربه حسنا نقش میبنده و مطمئنن بدش نخاهد امد در این داستان نقش اول رو ایفا بکنه
سلام مینا جان.تو خوبی عزیزم؟اینقدر سر و صورتتو زخمی نکن.بدو برو پیش صاحبت.ایشالله هوو دار که شدی بدو برو به اون حق بده.بعدش عزیزم بیماری زنانی که منع س...ک....س کنه رو نام ببر؟؟؟مگر اینکه اناتومی مشکل دار باشه که نداره.طبق گفته های خودشون به دلیل هیجان زیاد نباید اینکارو بکنه.اما برای من جای سواله خانمی که تواتایی تحمل هیجان رو تداره چه جوری اینهمه داد و فریاد میکنه؟؟اینهمه انرژی صرف میکنه؟؟
حسنا حتی هیچ وقت حرف از هیجان و 6 نزد.
یه لیست بلند بالا می نویسه و تهش می گه و چند تا بیماری دیگه.
در مورد بیماری مربوط به 6 هم همیشه می گفت خصوصیه نمی خوام بگم.
کل زندگی طرف را به گند کشیده فقط بیماری اش خصوصیه !
هیچوقت نگفت مربوط به هیجان و ... است. می گفت خصوصیه. نمی گم.
اقا امیر جواب سوال شما که پرسیدی ایا بهتر بود میرفت گناه میکرد؟؟ بستگی به این داره که تعریف شما از گناه چی باشه؟شما گناه رو چی تعریف میکنی؟ دو نفر با هم ازدواج میکنن و 18 سال بدون مشکل با هم زندگی میکنن و یه دختره دم بخت دارن که اقا به خاطر مشکل جنسیه خانومش که قابل درمان هم نیست!!!(جل الخالق) میره سراغ یه زن دیگه.... تو خودت رو بزار جای اون خانوم و فرض کن زنت هفته ای سه شب میره پیشه مرده دیگه ای میخابه! (بازم فرض اینکه دینت اینو حلال کرده و زنت و اون مرد هم بهم حلالن) بعد 18 سال زندگی و با وجود دختر 18 سالت چه حسی بهت دست میده؟ آیا دلت میشکنه؟ خواهش میکنم دقیقن خودتو تو این وضعیت مجسم کن...و حالا سوالی دیگه آیا گناهی بزرگتر از شکستن دل یک انسان وجود داره؟ حسنا در این دل شکستن سهیم بوده. برگشته میگه خانوم اول رضایت داشته...شما یک مردی و نمیتونی اینو درک کنی که یک زن در بدترین شرایط جسمی و روحی نه تنها حاضر نیست مردش زنی دیگه بگیره بلکه تو این شرایط بیشتر به حمایت همسرش احتیاج داره... من نمیدونم شما چند سالته... فرصته اومدن تو وبلاگتم ندارم ولی واقعا متعجبم از صحبتات....یا مثلا جایی که گفتی اگر شما هم جای حسنا بودی و موقعیت اونو داشتی همچین کاری میکردی! برادر من چطور همچین حرفی میزنی؟ ایا شما نمیبینی یا تو فامیل و اشنا ندیدی زن هایی رو که به هر دلیلی مردشون رو از دست دادن و بچه هاشونو زیر سایشون گرفتن و شب و روز کار میکنن و با ابرو و حیثیت زندگی میکنن و راضی به شکستن دل یه زن دیگه و ساختن کاخ ارزوهاشون رو خرابه زندگی یه انسان دیگه نیستن؟؟ موقعیت حسنا هر چی هم که بوده مطمئن باش طوری نبوده که مجبور به زنه دوم شدن بشه ....ایشون طبق اذعان خودشون(میگی که دروغگو نیس و حرفاشو قبول داری) پدرشون ریس بانک بوده خودشم شاغله و تو خونه هم خانواده کم جمعیتی هستن و ظاهرن همشونم ازدواج کردن بنظر شما چنین زنی ایا نیازی به حمایته یه مرد اونم از نوع شوهره مردم! داره؟ درسته نیاز به حمایت داره ولی انقدر اورژانسی و ضروری نبوده که بخاد زنه دومه یه مرد بشه میتونست منتظر بمونه تا خاستکار بهتری پیدا بشه چون هم جوون بوده و هم بچه ای نداشته و هم اینکه طبق اذعان خودش از خانواده بدی نیست....امیدوارم حرفامو بخونی و در این گارد گیری خودت تجدید نظر کنی
حسنا می گه نمی خواستم با مردی که زنش را طلاق داده
یا زنش مرده ازدواج کنم
تا این حد منتظر خواستگاری پسر رئیس جم.. ر بوده
رطب خورده کی منع رطب کند.
حسنا این وضعیت را تو ترازو گذاشته است وقتی قسمت متنش به اینی که تو این زندگی مانده است هر چند که مشکل دارد سنگینی می کند. به بقیه همین حس منتقل می کند می شود تو این جور زندگیها ماند.
آقا امیر من بهار نوعی قصه حسنا هستم
مامان من صحیح سالم است فقط یک کم پیر شده است مثل پدرم. اما من یک پدر ندید بدید دارم که فکر می کند می تواند دنیا را با پول بخرد.
چرا به کسی که زندگی من را نابود کره است می گویید آدم خوبی است؟ آیا دوست دارید خواهر زاده شما هم به روزگار من بیفتد؟
اصلا به این مسئله فکر کردید که حسنا با نوشتن این خاطراتش یه جورایی داره اقرار میکنه که کارش اشتباه بوده؟ کسی که زندگی اون رو ببینه و تجربه هاشو بشنوه دلش نمی خواد یک زندگی مثل اون داشته باشه و به نظرم خانوم ها توی انتخابشون بیشتر دقت میکنن تا روی زندگی کسی آوار نشن.
اگر به اندازه شما عاقل باشه
نه یک دختر زیر سی سال که یک مرد متاهل زبون باز با ادعای عاشقی اومده باشه سراغش
عسل بانو فرزند داری؟
آیا دوست داری دختر توجوانت تو این وضعیت بد اقتصادی وبلاگ حسنا را بخواند؟
قبلی اشتباه شد
عسل بانو فرزند داری؟
آیا دوست داری دختر توجوانت تو این وضعیت بد اقتصادی وبلاگ حسنا را بخواند؟
شما چه مشکلی با حسنا داری من متوجه نشدم !!برای چی اینکارها را می کنی ..اون بنده خدا که داره زندگیشو می کنه.. به این کارات بایدیه روزی جواب پس بدی...من خودم چندین بار از حسنا سوالاتی پرسیدم به صورت خصوصی بنده خدا اصلا اهل دروغ و حیله نیست خیلی هم ادم صادقیه...گناه میکرد خوب بود خوب رفته زن دوم شده شما هم اگر موقعیت ایشون را داشتی حتما اینکارو میکردی..امیدورام تصمیم درستی در مورد نوشتن وبلاگت بگیری ...از وبلاگت معلومه که اینقدر ها هم ادم بدی نیستی و به نظرم ادم ساده و بی ریایی هستی بیا و نظرتو در مورد حسنا عوض کن یه جور دیگر نگاه کن
کدوم موقعیت منظورتونه؟
حسنا که می گه شغل رسمی و دائمی داشته
ماشین داشته
خونه هم داشته
جوانی و شادابی هم داشته.
موقعیتی که مجبورش کرده بره زندگی یه نفر را خراب کنه چی بوده؟ لطفا جواب این سوال را بدید.
متن کامنت من: " مجرد و متاهل فرقی نداره
دنیا جای مکافات هست مطمئن باش اینها یه روزی در زندگیشون میرسن به جایگاه خانوم اولی و دیگران برای هووی هرزه شون راهنمایی میفرستن که چطور و بهتر بتونه بمونه !!"
آره این کامنت در مقایسه با قربون صدقه های حسنا و شما و نعل و نفرین فحش برای خانوم اولی!!! باید هم کامنت مسخره ای باشه!!!
دعتونامه فقط یکبار میاد و اگه مایل به ادامه بحث بودی می تونستی بمونی ولی وقتی مایل نیستی کسی اجبارت نکرده! پس تشریف ببرید! در ضمن اگه همه ما آدمها طرز فکر شما رو داشتیم که چرا باید اینکارو کنم مگه با عمل من دنیا اصلاح میشه!! پس باید فاتحه این دنیا خیلی وقت پیش از اینها خونده میشد!!
شما که معلومه بیکاری راه افتادی برای همه اونایی که برای حسنا کامنت گذاشتن آدرس اینجا رو با اون کامنت مسخره گذاشتی.
دعوت نامه رو هم شخص شما دیروز با اون کامنت برام گذاشتی.
شما به راهت ادامه بده. می تونی دنیا رو اصلاح کنی.
وقتی یکی وبلاگ میزنه و زندگیش رو روی دایره می ریزه و میدونه همه میتونن بخونن! و این که من بیام بخونم و برام سوال ایجاد بشه و سعی کنم تجزیه و تحلیل کنم اسمش تجسس نیست !! اسمش احترام گذاشتن به شعور خودم هست که ببینیم این آدم وبلاگ نویس منو با دروغهای شیرینش گذاشته سر کار یا نه بخصوص با دیدن اینهمه تناقصات!! و همچین آدمی هم نیستم بگم خوب من متوجه شدم پس بیخیال این وبلاگ و بی اعتنا راهم رو بگیرم و برم!! مثل کسی که صحنه تصادف میبینه و کسی هم اونجا نیست خودش هم بی اعتنا و بدون توجه به عواقب اون تصادف برای دیگران بذاره بره!!
عسل بانو فکر نکن جنابعالی خیلی مهم هستی و همه ما بسیج شدیم که فقط نظر شما رو متقاعد کنیم!! پیش بینی این مخالفت ها دور از ذهن نبود!! کسی هم اینقدر بیکار نیست دوباره راه بیافته وبلاگها برای دعوت شدن به اینجا!!
شما بدون تجسس به زندگی خودت ادامه بده و اگه همچین مساله ای در زندگیت پیش اومد لطفا" این حرفت یادت باشه و در زندگی هوو خودت تجسس نکن!!
ما رو با آدمهایی مثل شما کاری نیست! راستی امروز صبح برای شما دعوت نامه اومده که اینجایی ؟؟ همه ما میدونیم وبلاگها چه امکاناتی دارن خانوم مهندس!!