دوستان عزیزم تعداد زیادی از کامنتها پست قبل هنوز تایید نشدند . خواستم معذرت خواهی کنم از این که فرصت نشد و بگم که فکر نکنید کامنتهاتون نرسیده . هست و من حتما جواب میدم و تایید میکنم .
من بصورت کاملا ضربتی این هفته اومدم شمال نمیخواستم این هفته بیام ولی خاله و دختر خاله و دختر دختر خاله ام میخواستند بیان و من هم بصورت کاملا داوطلبانه ( منتظر فرصت
) گفتم با هم بریم . دو ساعت دیگه هم با دختر خاله ام و دخترش برمیگردیم .
ولی عشقم ( لپ تاپم ) رو دارم میذارم و خودم برمیگردم تازگی باز هم اذیت میکرد و یکی از دختر دایی هام گفت بیار من برات ویندوز عوض کنم و همه برنامه هاش رو درست کنم . حالا ببینم درستش میکنه یا نه .در هر حال امشب بدون عشقم برمیگردم تا فردا بیاد ا ز مامان تحویل بگیره و ببره و آخر هفته دیگه که برمیگردم تحویلم بده
به همین دلیل در طول هفته خیلی کم سرمیزنم . خواستم از همین الان معذرت بخوام و بگم که من خوب هستم نگران نباشید . احتمالا کامنتها رو سری به سری با گوشی تایید کنم . کاری که اصلا باهاش راحت نیستم . نمیدونم چرا اینترنت اومدن با موبایل رو اصلا دوست ندارم . از کامپیوتر اداره که اصلا و ابدا از این ناپرهیزی ها نمیکنم چون نفس بکشم ثبت میشه و خیلی بهتر هست که تا لپ تاپ ندارم از این هوس ها نکنم . البته همسر که برگشت میتونم به لپ تاپ اون هم پاتک بزنم
در کل اگر نبودم بدونید به این علت هست . شاد باشید و سلامت و پر از همه خوبیها
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/118.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/118.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/118.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/118.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/118.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/118.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/118.png)
یک :
همه یا تعطیلات عید فطر رفتند مسافرت یا تعطیلات هفته آینده می رن. مگر این که کاری استثنا پیش بیاد که این هفته که تعطیل نبود کسی بره شمال!!
حسنا جمعه هفته پیش هم الکی نوشت یه جایی بودم تا اومدم دیر شد. در صورتی که جایی را نداره که بره. همسر که پیش خانم اولی بود، بیرون رفتن حسنا هم که بدون همسر قدغن است، حتی کلاس موسیقی هم نمی ذاشت بره و حتی الان برای ورزش هم کلاس گروهی نمی ذاره بره و مثل موش کور می گه باید خودت باشی و مربی. اینقدر از حسنا می ترسه و بهش شک داره ( یادش که نرفته حسنا چه جوری با خودش که یک پیرمرد زن و بچه دار بود ریخت سرهم، واسه همین اینقدر محدودش می کنه )
حالا حسنایی که توی شهر کسی را نداره، جایی هم اجازه نداره بره، جمعه هم که همه جا تعطیله و بهانه دیگه ای نمی تونه بیاره کجا رفته بود که فقط نوشت تا رسیدم دیر شد ببخشید دیگه نبودم.
این هفته دیدی دیگه نمی شه اون بهانه را تکرار کرد نوشت با دخترخاله ام رفتم شمال !!
دو:
حسنا هیچوقت با دخترخاله اش شمال نمی ره صد سال!
اون هم بدون همسرش.
همین دو سه ماه پیش توی کامنتهای پستهایی که الان مخفیشون کرده، می گفت خسته شدم از بس به فک و فامیل دروغ گفتم بابت نبودن همسر. من بهشون گفتم زن اولش مرده و ...
الان برگشته بهشون گفته دروغ گفته بودم زن اولش رفته بود غیبت صغری و حالا ظهور کرده؟
حسنا کنار وبلاگش نوشته اینجا اولین جایی هست که دارم می گم زن دوم هستم، حالا چطور شد که یهو همه خبردار شدند؟
هفته آینده می خواد شوهره را ببره نمایش بده
واسه همین اینقد ذوق داشت که گفته باهات می آم شمال
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/109.png)
عمرا حسنا این جمعه شمال بوده !!
چهار:
همیشه تو اداره از هشت صبح می شینه به کامنت نوشتن و جواب دادن، حالا می گه چون لپ تاپم خرابه و گذاشتم دخترخاله ام درست کنه ( دقت کنید که توی تهران کسی نمی تونه ویندوز نصب کنه و باید ببری شمال بدی دختر خاله حسنا ویندوز نصب کنه
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
اون دفعه هم یک ماه توی شرکت بود طرف نتونسته بود یک ویندوز نصب کنه و آخر مجبور شد حسنا ببره شعبه اپل در مازندران
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
هم لپ تاپ سالم است و هم حسنا از اینترنت اداره و کامپیوتر اداره سراغ وبلاگش می رفت و می ره
این فقط یک بهانه است.
الان هم دیوار حاشا و دروغ واسه استاد اعظم دروغگویی و زبون درازی ، بلنده.
اما حسنا جان
اون گوشهایی که تو برای ما فرض کردی
مال خودت درازتره
خودتی
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/109.png)
پنج:
اون اداره ای که به شما خط مستقیم با اجازه دایورت کردن رو موبایلتون، شماره همکارها و همسایه ها دادند را می شه بفرمایید طبقه چندم نهاد ریاست جمهوری است؟
شما الان معاون اول رئیس جمهوری یا معاون امور زنان ریاست جمهوری
که راحت شماره اتاقت را دایورت می کنند روی موبایلت و شماره اون یکی همکارت و ...
تا شما با شوهر بری خوش بگذرونی و اونها هم مسخره بازیهای پیرمرد 50 ساله را از زنش قایم کنند و دروغ پشت دروغ واسه یه سوراخ !!
نتیجه گیری اخلاقی:
حسنا به شدت پی گیر امری هست که خانوم اولی فرموده اند.
خانوم اولی یه برنامه ای واسه حسنا در نظر گرفته و به باباش هم خبر داده و حسنا دست به دامن پدرشوهر هم شد ولی فعلا به نتیجه نرسیده.
غیب شدن اون جمعه و این جمعه و ... همه الکی است.
یه مساله ای هست که حسنا جون را خیلی درگیر کرده و فعلا داره سعی می کنه با کمک باباش حلش کنه.
به پدرشوهر هم متوسل شد فعلا فایده ای نداشته.
شوهره هم که واضح گفت من کاری ندارم و نمی تونم به خانومم، عشقم و همسرم چیزی بگم. هر کاری دوست داشته باشه می کنه و من هم چیزی بهش نمی گم.
اینه که حسنا تنهایی دست به کار شده.
داره دم همه را می بینه شاید یکی بتونه یه کاری واسش بکنه.
پدرشوهره، برادرشوهره و ...
خانوم اولی حتی به بابای حسنا هم زنگ زده گفته این غلط زیادی را بکنه هر چی دیدید از چشم خودتون دیدید. حالا اون غلط زیادی چی هست، حسنا جون یک ماه است که هی داره می گه فردا بهتون می گم
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/113.png)
فعلا هم بچه دار نشده
اگه بچه دار شده بود جرات نمی کرد سفر بره و هواپیما سوار بشه
حسنا که زندگی عادی نداره که بگه حالا اگر هم خدای نکرده چیزی شد مهم نیست
حسنا باید دو دستی بچه را بچسبه که سقط نشه وگرنه شانس بعدیش کی باشه
کی بتونه شوهره را گول بزنه واسه بچه دار شدن و ... دیگه باخداست.
اینه که اگه یه بار موفق بشه، محاله تکون بخوره مبادا وسیله پول درآوردنش از دستش بره.
بدون این که از عکس العمل خانوم اولی مطمئن بشه هم بچه دار نخواهد شد.
چون خانوم اول خنگ همه عالم و آدم هم که باشه و مثل عروسکهای اسباب بازی بچگیمون بدون سوراخ هم که باشه
باز این یکی را حواسش بوده که شرط بچه دار نشدن را بذاره
شرط ازدواج حسنا این بوده، چون حسنا و شوهره، خانم اولی را در مقابل عمل انجام شده قرار دادند
خانم اولی با مشورت وکیل و مشاور و برادرش بهترین روش را انتخاب کرد.
اگر اجازه عقد نمی داد این هرزه ها یواشکی این کار را می کردند. کما این که قبلش هم یواشکی رابطه داشتند.
پس با مشورت به این نتیجه رسید که با شروطی رضایت به عقد بده تا حداقل امتیازاتی را بگیره.
حسنا فکر کرد خیلی زرنگه که زن بدبخت را مجبور به رضایت کرده
اما حسنا جان
چوب خدا صدا نداره.
یواشکی عقد کرده بودی الان بچه دار هم می شدی، کنترلی هم روی اموالی که می گرفتی نبود.
خیال کردی زن بیچاره را به زور وادار به رضایت کردی بهتر شد؟ گفتی همینطوری هم به زور و با سیاست بیرونش می کنم؟
فکر کردی خیعلی زرنگی
نع؟
به قول خودش هم اگر بچه دار بشه، طوفان که نه، سونامی به پا می شه،
خانوم اولی هم که اخیرا داره به حسنا و همسر جون نشون می ده یه من ماست چقد کره داره
اینه که حسنای مکار فرصت طلب فعلا جرات بچه دار شدن نداره
اما داره نهایت سعیش را می کنه که فضا را آماده کنه
می ترسه بچه دار بشه و خانم اولی مجبورش کنه به طلاق
اونوقت با بچه
کاسبی بعدی سخت می شه
ترجیح می ده بدون بچه بره سراغ کسب و کارش
خانم اولی هم آدمی نیست که بذاره چیزی به اسم ارث برای بچه حسنا بمونه
شوهره هم که فقط هیز و زنباره است
یه جو عرضه نداره که بتونه کاری بکنه.
خانم اولی دست مریزاد !!
دارمت
برو دارمت
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/117.png)
ممنون گلی جون که آدرس رو گذاشتی.
الان یه کمی خوندمش.
به نظر میرسه یه دختر نوجوون اون وبلاگ رو نوشته که هنوز با واقعیات زندگی رو به رو نشده و فکر میکنه عسق از نون شب هم واجب تره.
طفلک بچه هاش که مامانشون هنوز بزرگ نشده و تو نو جوونی خودش گیر کرده.
ما که به کارمون ادامه میدیم.رسوا کردن یک دروغ گو البته کار بسیار سختیه.هیتلر هم میلیونها هوادار داشت.مهم نیست.شاید یک عده کمی اومدن خوندن و واقعیت رو درک کنن
شما که گفتین از اینترنت اداره استفاده نمی کنید بعد الان اداره اید ایا؟
این دقیقا جمله خود شماست در پست بالایی
از کامپیوتر اداره که اصلا و ابدا از این ناپرهیزی ها نمیکنم چون نفس بکشم ثبت میشه
پاسخ: چه هوش سرشاری لبخند شما هم پر وقت هستی برو بخون ببین چی نوشتم . من از لپ تاپ خودم استفاده میکنم نه کامپیوتر اداره . با اجازه شما رفتم شمال لپ تاپم رو آوردم . باز هم با اجازه شما چون ما تو بخش اقای همکار هستیم ایشون هوای بنده رو دارن و تو اتاق خودم هم هستم. باز هم اگر شما اجازه بفرمایید من از وایر لسی استفاده میکنم که مانیتور نمیشه . مراجعین هم وقتی بیان کنجکاو کار شخصی بنده نیستند . شما احتمالا دوست و همون اقای یه وکیل نیستید که مینا جون اطلاع داده ؟سوال از این به بعد هم منتظر جوابهاتون نباشید چون من بخوام وقت بذارم برای کامنتهای دوستهای خودم و وبلاگ دوستهای خودم میگذارم .
حسنا بانو - ۱٦/٦/۱۳٩٢ - ۳:٥٠ ب.ظ
یعنی دقیقا همون چیزی که من گفتم
وایمکسو کرد وایرلس.تو اداره اگه وایرلس باشه تا جایی که من تو ادارات دیدم یوزر و پس خاص داره که فقط کارکنان دارن پس میشه فهمید کی کجا میره.اونم با این همه نرم افزارهایی که تو بازار هس
لب تاپم که می بره
بابا آقای همکار واسه ایشون خونه خالی و مسافرت شمال جور می کرد
وبلاگ خونی که دیگه کاری نداره.
فکر کن رئیست واسه رفتن به خونه خالی باهات همکاری کنه
چه رئیس با حالی
چند بار به خودش حال دادی؟
درسته قورباغه سبر عزیز ، رفتار ادم هست که سبب این پیشنهاد ها می شه، انقدر ارزش خودش رو می اره پایین که به زن دومبودن هم راضی می شه ، همونطور که ساعت 12 شبی تو لابی یه مرد جرات می کنه که بیاد بهش نزدیک شه و هر حرفی بزنه.
همانطور که رئیسش بهش پیشنهاد رابطه پنهانی و شمال رفتن با شوهر مردم و سرگرم کردن خانوم اول را می ده تا اینها به کارشون برسند
اداره نیست مرکز فس اده
اخه یکی باید بیاد به وضع روحی تو برسه .بااین مازوخیسمی که داری.همه دارن تحقیرت میکنن همه اعضای خانواده به هیچ حسابت میکنن.اصلا ادمی که به نصفه یکی دیگه راضی بشه ادمه؟؟؟؟
برای من مسواک شریکی و حتی لباس زیر شریکی قابل تصورتر از شوهر شریکی است !!
خدا به ما رحمن کنه با این جماعتی که وبلاگ نویسی میکنن.خدایا من خسته شدم.نرود میخ اهنین در سنگ.بانو خدا بهت صبر بده.یارو میره اونجا با ذوق براش از کارایی که اینجا کرده مینویسه کف میکنه، اون یکی هم براش کامنت عاشقانه مینویسه.یکی نیست بهش بگه اخه بنده خدا ما سر خونه زندگیمون هستیم ، زن دوم هم نیستیم که همش در حال تحقیر و ذلیل شدن باشیم.این تویی که نوشته هات نشون از روح و روانت داره.برو یک نگاهی به هیکلت تو ایینه بکن.گند گرفتت.هیچ کی تورو نمیخواد.نه خانواده همسر اولت نه خانواده شوهر فعلیت .حتی قد یک تن ف.ر.و.ش ساعتی هم برات ارزش قائل نیستن، ساعت 12 شب میفرستنت تو لابی.کتک میخوری فحش میشنوی بعد با این حال داری تحمل میکنی تازه بچه هم میخوای بیاری.اینه وضع تو.یک ادم که هیچ جایگاهی تو این جامعه نداره.
نویسنده ها یه طرف![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
خواننده ها را بگو.
من تا حالا این همه ساده لوح یه جا ندیده بودم
تجمعشون با حاله
نارین جان بگو چی شد
مهسا
من هم جدا شدم و همه همکارام هم خبر دارن امااااا
اگر روزی یه نفر چه زن چه مرد به خودش جرآت بده پیشنهاد دوم شدن رو به من بده چنان خدمتش میرسم که درس عبرتی بشه واسه بقیه
این یک جور زندگی انگلی هست که خودت را بچسبونی به زندگی بقیه و ازش ارتزاق کنی.
باید دور از جون در وجودت باشه که بتونی این راه را بری. کار هر کسی نیست
دقیقا همین چیزی که اینجا نوشتم جواب داد
http://dostkhane.blogfa.com/
قروباغه جان نمیخواستم بذارم تا ریا نشه
به قول بانو همه شون شرایط خاص دارن که زن دومی شدن!آخه نه اینکه بقیه زنهای سر به زیر و نجیب شرایطشون عالی هست!! اینها فقط مشکلات دارن و سختی می کشند!! بنابراین تصمیم گرفتن مشکلاتشون رو با یه زن دیگه تقسیم کنن و یا اینکه همه شو بسپارن به زن اولی مرد هوسبازشون!
این چه همکاری هست که خبر داره حسنا بیوه است و حسنا رو معرفی می کنه به دوستش برای زن دوم .
والا همکار های من در مورد زندگی خصوصی من چیزی نمی دونن ، حتی همکار های خانم .
معرفی که خوبه. واسشون شرایط خونه خالی جور می کرد.
خانوم اولی را سرگرم می کرد تا حسنا با شوهره برن سفر و ددر !
دوستان آدرس وبلاگ فرشته رو چطوری پیدا کنم؟؟
همه زنان دوم یک لینک در وبلاگ عسل بانو دارند.
می تونید همه را از اون جاببینید.
در لینک بلاگفا مراحل تکامل را هم می بینید.
چون تقریبابه ترتیب تاریخ هست. می بینید که وقتی می آد پایین روند داستانها چطور عوض می شه و ورژن قصه بالا می ره
دوستان توجه کردید اصلا از همکار و خانمش حرف نمیزنه؟؟؟
ممنونم یزدانی عزیز
الان وبلاگ بانو به نظرم خیلی موثر باشه برای افرادی مثل من از هیچ جا بی خبر که بعد ها گذرشون به وب حسنا میافته! میتونن بیان اینجا رو هم بخونن و حداقل بفهمند چه خبره! تازه الان هم دیگه حسنا آرشیوش رو برداشته تا بیشتر از این آبرو ریزی نشه!
واقعا زیبا و پرمفهوم بود یزدانی
گلریز نهههههههههههههههههههههههه کجاش غیرعادیه من که چیزی نمیبینم
بانو چند وقت پیش نوشته بود اگه یه قورباغه رو بندازی تو اب جوش واکنش نشون می ده ولی اگه ابو کم کم گرم کنی واکنشی نشون نمی ده و می میره .
حسناهم همینکارو کرده و طرفدارهاش قشنگ ابپز شدن.
یه وکیل هم یه جمله ی قشنگ نوشته بود در خطاب به طرفداران حسنا که چرا بر شاخه نشسته اید و بن می برید .
نمی خوان واقعیت هارو ببینن.
بانو جان وبلاگ فرشته رو خوندم و براش کامنت گذاشتم اتفاقا" هم بیشتر برای دلسئزی نسبت به خودش که باید فقط آخر هفته ها اونم چند ساعتی شوهر داشته باشه!!!
اولش تایید کرد و جواب هم نوشت که طبق معمول من عاشقم و خودم میدونم زندگیم چه جوریه!! ولی بعدش همون رو حذف کرد!! مثل همه حقیقت های زندگی که حذف کرده!!!
بعضی وقتها میاد آه و ناله که هر چی مسافرت و خوشی و خرید و ... هست برای اون زن هست و البته حق هم داره چون همسرش از اول متعلق به خودش بود!!
فکر کنید اگه یه روزی اون زن بیچاره بفهمه شوهر عاشق پیشه اش زن دومی گرفته و ... چی به حال و روزش میاد و این فرشته خانم چطور میخواد جوابش رو بده!! ببخشید خانم منم عاشق شوهر شما شدم!!
عین گرگ فقط لقمه دهن دیگران رو می دزدن!
گلی جان
احسنت میگم به شعورت
اکثر وبلاگ نویسها اولین پست هاشون با جدیدترین و بروزترین پست هایی که دارن تفاوت اساسی دارن
یعنی در ابتدا خود واقعی هستن و کم کم اعتماد به نفس کاذب میگیرن و محق میشن و همه بد و اونا خوب ...
آفرین به شما
کلا خانوم اولی یک روانیه که میره برای شوهر 50 سالش دختر 28 ساله میگیره.بهش هم میگه تا چند ماه به من نگو وقتی عقد کردی.میره دنبال بابای حسنا به پاهاش میفته میگه توروخدا دخترتو بده به شوهر من.همه قرار مدارهارو میذاره.بعد یک دفعه میره رو سایلنت و اصلا نه خبری از حسنا میگیره نه از باباش.یک دفعه هم که میفهمه حسنا عقد کرده دیوونه میشه![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/116.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/102.png)
به نظرتون این داستان هیچ جاش غیر عادی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
زیبا بود یزدانی
منن خودم قبلا هرازگاهی به وب حسنا سر می زدم و برام قابل قبول تر از بقیه زن دومی ها (بخوانید جزامی ها
) بود! چون تنها و اصلی ترین فرقش رضایت خانم اولی بود ( بعدا" فهمیدم دروغی بیش نبود) که به قول خدابیامرزی همه افتخار زندگی حسنا هم به این مورد ختم میشد!!
قبل از اینکه وبلاگ بانو درست بشه وبلاگی بود و هست بنام "زن دومی های وبلاگ نویس" که کارش مخاطب قرار دادن زن دومی ها بود اونجا دیدم نوشتن رضایتی در کار نبود و بعد از چندین ماه ارتباط مخفی مجبور به رضایت شده (که دیگه اسم اینو رضایت نمیذارن)
رفتم آرشیو حسنا و کامنت دونیش روخوندم و دیدم بله حقیقت داره و موضوع خیلی هم مشکوک هست
نوشته بود: بعد از چندین ماه عقد مخفی با همسر موضوع رو به خانم اولی اطلاع دادن!! در صورتیکه قبلش گفته بود خانم اولی خودش دنبال زن برای شوهرش میگشت!! و حسنا رو هم دیده و برای رضایت گرفتن با پدر حسنا هم حرف زده!! پس چطور اینها مخفی اینکارو کردن!! هیچ جواب منطقی نمیشه براش پیدا کرد!! تنها جواب حسنا این بود که بین خودشون توافق شده بود!! به نظرم این حرف با توجه به شخصیت خانم اولی حرفی کاملا مسخره و بی منطقی هست.
از اون موقع به بعد از وبلاگش رفتم
گر چه هیچوقت هم خوشم نمیامد براش کامنتی بذارم.
یه وکیل ٦:٤٠ ب.ظ - جمعه، ۱٥ شهریور ۱۳٩٢
سلام و خسته نباشید
من از شما سوال کردم و نخولستم که منو به جواب کامنت ها ارجاع بدید.
جوابش 1 کلمه بود و نیازی به نوشتن یه جمله نبود .
در مورد پستتون هم ، شما یک زن دومید و این یعنی یه زندگی عادی ندارید و نخواهید داشت .
پس این اتفاق ها توش طبیعی هست .
پس نباید از این اتفاق ها ناراحت باشید .
چون با زن دوم شدن ، حق خیلی چیزهارو از خودتون گرفتید .
شما این روش زندگی رو برای خودتون انتخاب کردید و منفعتش برای شماست و ضررش برای خیلی ها .
بزرگترین فردی که در این زندگی نابود شده ، خود شما هستید ، چون به طبیعی ترین حق خودتون هم نرسیدید.
همونطور که در این پست هم می بینیم .
کشش این زندگی ها رو هم تا همین الان همسر نگه داشته و معلوم نیست تا کی این شرایط برقرار باشه .
طبق گفته ی خودتون در جواب کامنت ها ، خود همسر باید انتخاب کنه که خود شما بهتر از همه می دونید کی رو انتخاب خواهد کرد .
امیدوارم تصمیم درستی بگیرید و امیدوارم این نظر تایید بشه .
پاسخ:سلام و ممنون بله جواب یک کلمه بود ولی لازم بود من جمله بنویسم . به این علت که وقتی آدم تا این حد پر وقت باشه که ساعت کامنتها رو بخونه حتما وقت بیشتری هم داره که جوابها رو بخونه و جواب سوالش رو پیدا کنه و نباید براش عادت بشه که سوال کنه . به قول معروف چو دانی و پرسی سوالت خطاست . و یا به عبارت دیگر وقتی جواب هست و میبینید و دوباره سوال میپرسید معلوم هست که نیاز دارید بهتون یاد آوری بشه و تذکر داده بشه . برای کامنتتون هم من نمیدونم اون منفعتی که شما در ذهن خودتون برای من ساختید چی هست . خوب شد بالاخره از دید یک نفر این زندگی منفعتی هم داشت . برای بقیه حرفهاتون هم باید بگم این اون زندگی نبود که باید میبود . من با توجه به شرایطی اومدم که قرار بود زندگی خودم رو داشته باشم و نه کاری به کار کسی داشته باشم و نه کسی به من کار داشته باشه . دلیل ناراحتی هم همین هست . به همین دلیل میخوام که این شرایط عوض بشه و گفتم خط قرمزهام باید مشخص بشه و همسر هم انتخاب کنه . این که کی رو انتخاب خواهد کرد هم به خودش ربط داره و من به هیچ وجه دخالت نمیکنم .
حسنا بانو - ۱٦/٦/۱۳٩٢ - ۱۱:۱٦ ق.ظ
پاسخ:من شاید حدس میزدم و بارها گفتم که چه انتخابی خواهد کرد ولی ترجیح میدم که این اتفاق بیفته . نتیجه هر چه باشه مهم نیست چون خودم این انتخاب رو خواستم . یک بار خانوم اولی این انتخاب رو از همسر خواست و با تمام جدیتش و با استفاده از طرفداری بهار و حتی بقیه ،نتونست مجبورش کنه که انتخاب کنه و همسر گفت هر دو با هم . این بار من تمام جدیتم رو به کار میبرم تا یا این شرایط رو عوض کنه و متوجه تمام خط قرمزهای من و خواسته های طبیعی و به حق من باشه و یا انتخاب خودش رو بکنه .
حسنا بانو - ۱٦/٦/۱۳٩٢ - ۱۱:۱٧ ق.ظ
مادربزرگم یه جزیره داشت ..
چیز با ارزشی توش نبود ، در عرض 1ساعت میتونستی کل جزیره رو بگردی ، ولی واسه ما مثل بهشت بود.
یه تابستون رفتیم به دیدنش و دیدیم که جزیره پر شده از موش.
با یه قایق ماهیگیری اومده بودند و خودشون رو با نارگیل سیر میکردن.
خوب حالا چطور میشه از شر موش ها توی یه جزیره خلاص شد...
مادر بزرگم اینو بهم یاد داد.
ما یه بشکه نفتی رو داخل زمین چال کردیم و نارگیل ها رو طوری چیدیم که اونها رو به سمت بشکه هدایت کنه. پس وقتی اونها میخواستن که نارگیل بخورند میافتادن توی بشکه.
و بعد از یک ماه ، همه موش ها گیر افتادن.
ولی بعدش چیکار میکنی...بشکه رو میندازی تو اقیانوس؟ میسوزونش؟ نه
فقط رهاش میکنی ، و موش ها کم کم گرسنه شدن ، و یکی بعد از دیگری اونها شروع کردن به خوردن همدیگه ، تا زمانی که فقط دوتا ازونا باقی میمونه....دو بازمانده.
و بعدش چی میشه؟ اونها رو میکشی؟ نه
اونها رو میگیری و رهاشون میکنی بین درختها....حالا دیگه اونها نارگیل نمیخورند...اونها فقط موش میخورند...تو طبیعتشون رو تغییر دادی
.
.
.
طبیعت ها داره تغییر میکنه.ظاهرا همسر اولی بودن فضل نیست.سر خونه زندگی بودن فضل نیست.باید دریده بشی و بیافتی به جون همنوع خودت.باید هار باشی و زندگیها رو بدری .اینطوری محبوب تری
های شما که خیلی سنگ به سینه میزنی
نفر بعدی شما هستی
همخونه بعدی امثال حسنا تو هستی
لرزیدی؟
نترس حسنا لیدی تر از این حرفاست
همچین مثه انگل بیافته به زندگیت که خودتم متوجه نشی از کجا خوردی
نمیدونم چرا شگردهای حسنا منو به یاد حیوانات میندازه
بانو اجازه هست بازم یه حیوان دیگه معرفی کنم؟
مثه قبلی معترض میشن؟
یه کاری کن انجمن حمایت از حیوانات بیان سراغمون
هدفم این بود ببینم تایید میکنه یا نه
دوستاش که اینجا میان و میخونن و می بینن که ما میگیم تناقض داره ولی باور نمیکنن
این کامنت نه بی ادبی توش هست نه چیز دیگه ای
فقط برای روشن کردن ذهن خواننده های خودش هست که مسلما الان دارن اینجا رو میخونن
این فقط یه نمونه کوچیک هست
گیرم که وایمکس داشته باشه و تو اداره با خودش به همراه لب تاپ ببره
که بعد سوالات دیگه مطرح میشه که یکیش اینه اون اداره هیچ کاری به کارمندش نمیده؟نشسته از صبح تا پایان وقت اداری کامنت تایید میکنه و بابتش حقوق میگیره؟
وبلاگ صحرارو دیدید؟ایشون هم کارمند هستن.از صبح تا 2 در اداره اند.روزی یبار پست می زنن.کامنتاشون هم فقط تا جایی که من دیدم فقط تایید میکنن و گاهی جواب میدن اون هم در حد دو خط دیگه نهایتش
نه مثل ایشون یه تومار بنویسن
بچه ها حسنا بدجور از یه وکیل کینه به دل گرفته
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
چون فکر نمیکرد کامنت گذار اینجا باشه و کامنتش رو تایید کرد و جوابش رو داد!! منتها بعدا" فهمید اسکول شده بود
الان دیگه به اسم یه وکیل آلرژی پیدا کرده ! میاد با اسمش چرت و پرت می نویسه!!! چسنا حالا مواظب باش بیشتر از این خون کثیفت رو کثیف تر نکنی
یکی هم رفته بهش گفته تو که می گی مخالف زن دومی و بقیه را راهنمایی میکنی پس چرا برای زنهای دوم کامنت فدایت شوم می ذاری و راهنماییشون نمی کنی؟ چرا به فرشته که با تجربه ازدواج و دو تا بچه رفته وسط زندگی یه زن دیگه نمی گی تا اون زن نفهمیده بکش بیرون
گفته من بهش گفتم اما شرایط خاصی هست که دیدم حق داره !!!
اینها کلا همشون شرایطشون خاصه!!
مردی که فرشته آویزونش شده به گفته خود فرشته زن و زندگیش هیج مشکلی نداره و فقط برای هوس اومده سراغ فرشته. فرشته هم که مث دخترهای 14 ساله یه سره می نویسه عاشقمه دیوونمه !!!
شرایط خاص چی بوده جز این که مردک هوس ران است و فرشته احمق ؟
چرا همه چیز را می نویسید و به شرایط خاص که می رسید می شه جزو اسرار؟
من همین الان این کامنتو براش گذاشتم
شما که گفتین از اینترنت اداره استفاده نمی کنید بعد الان اداره اید ایا؟
این دقیقا جمله خود شماست در پست بالایی
از کامپیوتر اداره که اصلا و ابدا از این ناپرهیزی ها نمیکنم چون نفس بکشم ثبت میشه
نازین جان
حسنا به اون زن قول داده بچه دار نشه
قول داده هیچ رابطه ای جز 6 با شوهرش نداشته باشه
سفر نره و کلا زندگی مشترکی نداشته باشه
کما این که گفت بهم گفتند ما فقط از تو 6 می خواهیم برای این مردک هرزه و بقیه زندگیمون را اوکی هست و همه چیز عالی و حسنا هم قبول کرد پول بگیره و خدمات بده
الان زده زیرش و می گه عدالت را باید رعایت کنند !!
حسنا در دنیای واقعی اینطوری می زنه زیر حرفهاش و مدعیه
انتظار داری تو دنیای مجازی دروغ نگه و حاشا نکنه و سفسطه نکنه و ...
گیرم که اصلا مودم و خط شخصیش باشه و از اداره نباشه
کدوم اداره ای است که از صبح می ری می شینی به کامنت جواب دادن تا بعد ازظهر که تعطیل بشی برگردی خونه؟
حسنا برای نوشتن وبلاگ حقوق می گیره؟
مرسی سیما 123 که دوباره جواب بانو رو گذاشتی
منم لذت میبرم از جوابهای منطقی و حساب شده
راستی حسنا که نمی تونست از اداره بیاد کامنت بذاره و نفس بکشه ثبت میشه
باز از اداره اومد که
اره منم یادمه حسنا به خونوادش نگفته زنه دومه(اقوام درجه اولش میدونن البته)
پس از اون لحاظ سیما 123 جان
ببخشید
با نو جون لایک لایک برای همه تحلیلای قشنگت. از این جوابات خیلی خوشم اومد که گفته بودی:
... آدمی که شوهرش جلوی چشمش در یک لحظه مرده تا مدتها به دنیا و زندگی پوچ تر از اونی که من و تو نگاه می کنیم نگاه می کنه. اما حسنا تو اون هیر و ویر حواسش بوده که پول پیش خونه را بالا بکشه !!
ببین چیکار کرده که خانواده همسر اولش حتی برای مراسم چهلم و سالگرد راهش ندادند. ببین چیکار کرده که کلا طردش کردند.
حسنا تجربه ای از زندگی متاهلی درست درمون نداره. با شوهر اولی که تا اومد زندگی کنه و به مهمون دعوت کردن و زندگی کردن برسه شوهرش مرد.
با این دومی هم که حسنا در حد زندگی اینها نیست. برای همین بلد نیست باید چیکار کنه و همه چیزش براش عجیبه. وقتی طرف توی هتل بیرونش می کنه از اتاق اینقدر اعتماد به نفسش کمه و اینقدر خودش را در مقابل این خانواده حقیر می بینه که راحت می ره پایین و چیزی نمی گه.
زندگی مشترکی هم که نداره که ازش چیزی بخواد بگه. در حد همون رابطه مخفی با همسرش هست که داره می گه.
اتفاقا اون قسمت ها را درست می گه و مفصل هم می گه. بوس و بغلها و رابطه اش را خوب می گه.
به قسمت زندگی که می رسیم چون زندگی ای نداره چیزی هم نداره که بگه. درست هم نمی دونه الان باید چی تعریف کنه. چون گم شده تو اون زندگی.
کسی هم از زندگیش خبر نداره که بتونه از رفت و آمدش با فامیلهاش و همکارهاش و دوستهاش بگه. اینه که کلا وارد این مقولات که می شه قصه آبکی می شه.
عزیز من
شما با یک افعی و یک دیو دو سر طرف هستید
نه یه انسان معمولی
زندگی حقیقی را به هم ریخته
مادر شوهرش علنا هر بار بهش می گه جمع کن برو زندگیمون را به گند کشیدی
خواهر شوهر از اون طرف
حتی پدر مادر خودش بهش گفتند دیگه تحمل این همه حقارت را ندارند
خواهرهاش مجبورند نبودن شوهر حسنا را هی برای شوهرهاشون توجیه کنند که اونها نفهمند حسنا زن دوم است ( شادی حسنا برای نمایش این هفته شوهر در مازندران واسه همین بود )
خانوم اولی که دیگه مجبور شده علنا وارد مبارزه با این افعی زندگیش بشه
اونوقت این سفت چسبیده به زیپ شلوار مردک و نمی ذاره تکون بخوره
...
گل گفتی بانو گلللللللللل
نمیدونم اینا چرا بحث منطقی بلد نیستن
بعدش اونی که میگی حسنا به خانواده اش حرف نزده من اون قسمتو یادم هست که نوشته بود به خانواده ام گفتم زنش مرده
احمقهایی مثل شما هستند که فکر می کنند همه باید رئیس جمهور باشند و قدرت اجرایی داشته باشند تا کشور اصلاح بشه.
اصلاح یک جامعه از اصلاح تفکر افراد اون جامعه شروع می شه.
اینو بد موافقم
بابا میدونم رضایت نبوده ...درست اگه میخوندی اخره کامنتامم گفتم که فرض محال بر این است که رضایت بوده....با دقت بخون عسیسم
میخام جواب اینایی که رضایته خانومه اولو کردن پرچمو هی بالا میبرنش رو بدم
یکی مساله رضایت دروغه
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
یکی مساله بیماری جنسی خانم اولی.
اگر مشکل جنسی داشت و حسنا را واسه 6 استخدام کرده بود که الان چهار روز آخر هفته نمی رفت ور دل خانوم اولی به رست بگذرونه.
خونه هر دو تا زنش که توی یه شهر هست. یه طوری تنظیم می کرد که بتونه استفاده بهینه از حسنا بکنه
معلومه که خانوم اولی سالمه و 6 هم داره که 4 روز آخر هفته می ره پیش اون
اره هی میان الکی میگن پست مارو حذف می کنی.من هی نگاه میکنم میبینم همه پستا هست
این مینا و بی نام خیلی حالشون خرابه هاااا...چه وحشین
الکی دارن میگن بانو کامنتارو میحذفه که جو رو خراب کنن
شما حوصله دارید جوابشون را می دید
من اصلا محل سگ هم بهشون نمی ذارم
بذار پارس کنه
خواننده های حسنا اینقدر مغر نخودی هستن که با اسمهای بچه های اینجا میان کامنت میذارن و اصلا" آی پی هم مشخص نیست و اصلا" هیچ کسی هم نمی فهمه این خر از آخور کی داره تغذیه میکنه!!
سیما 123 مسئله اصلی این هست رضایت خانوم اولی اصلا" از اول در کار نبوده و در واقع بعد از لو رفتن قضیه در عمل انجام شده قرار گرفتن! رضایت اجباری که کارش به بیمارستان کشید تا بتونه حداقل زندگی بچه اش رو نجات بده.
بی نام کامنت همراه با فحش موندگار نمیشه
مثل آدم حرف بزنن موندگار خواهد بود
کامنتهای منصوره رو میتونی بخونی با جوابهاش!
تامز آپ
بانو جان به نظرم یه عدد تو ایمیلم اشتباه شد چون سریع ارسال کردم
الهه جان
شروع و انتهاش یک عدد مشابه بود
وسطش 31
اینجا رو یه مرد مینویسه از نوع سبیل کلفت چاله میدون بهتر از اینکه برم دستمال لیسی وبلاگی که نویسندش یه زن هرزه آویزوونی مثل حسنا باشه که فکر کرده بود همه مثل خواننده هاش خر تشریف دارن
یک مرد چاله میدونی شرف داره به یک دختر جوون انسان نما
کافر همه رو به کیش خود پندارد!! مینای متوهم فکر میکنه همه مثل حسنا هستن برای خودش کامنت اضافی بذاره بعد به خودش جواب بده! بعد فکر کن اینی که رفته برای وبلاگ های دیگران به اسم خانوم اولی حتما باید نویسنده این وب باشه!!!
میای اینجا پارچ آب یخ و قرص هات یادت نره
در ضمن مینای متوهم هر کسی صلاح خود داند وقتی میای اینجا و به اندازه عمرت اینجا حرص خوردی و ر.ی.د.ه شد به حالت نندازی تقصیر ما هااااا
تو که کامنت ها رو حذف می کنی
یهو تاییدی کن خیال خودت راحت باشه دیگه عسیسم
هر وقت باشم و ببینم فحش را حذف می کنم
وقتی مینا میاد کامت میذاره یاد تبلیغات کرم حلزونم می افتم.
ادبیات نویسنده ی وبلاگ رو در جواب کامنت ها ببینید:
_(پاسخ:
بیشین بینیم بااااااااااااااا..........)
اینجا رو یه مرد می نویسه از نوع سیبیل کلفت چال میدونی
دکتر الهه عزیز همه شما رو می شناسن و حساب شما از این الهه بی نام و نشون پاک هست!
حسادت میکنید حسنای بیچاره مگه چیکار کرده؟؟! فقط شده هووی یه زن و دخترش و اومده زندگیشون رو سیاه کرده و آینده دختر 18 ساله رو نابود کرده در ضمن اینجا یه کمی فقط یه کمی از خودش تعریف کرده ولی حسابی از خوبی های خانوم اولی
این الهه بی نام و نشون میگه کجای قصه حسنا خوشیه!! اینکه همه سفرهاش کوفتش میشه!! آخی نازی چقدر خانوم اولی و بهار و بقیه زنها حسودن و نمیذارن به این هووی عزیز و خوشگل ما حسنا خوش بگذره و شاد باشه!! واقعا الان من تحت تاثیر قرار گرفتم آخه چرا شما ها به حسنا این موجود دوست داشتنی
تعریف کرده و تنها مشکل زندگیش رو همین بنده خدا خانوم اولی و بعدش بهار میدونه !!
من دارم میرم تا شب بیام به زبون خودت یه حالی به احوالاتت بدم . امشبه رو از ترس بیدار باش. تقصیر خودت بود اگه نمیومدی تو وبلاگ من به اسم خانوم اولی کامنت بذاری من اصلا نمیفهمیدم اینجا هست بیام بهت گیر بدم
اتفاقا من همه رو خوندم میدونم این بانوو سوتی داده حالیش نیست . حسنا هیچوقت نگفته به فامیلام گفتم زن اول فوت شده . یه چیز دیگه نوشته بود نمیگم بانو بره تو آرشیو پیدا کنه بخونه روش کم شه . میگم بانو تو که از فحش خوشت نمیاد میدونم فقط وقتی به حسنا فحش میدن حال میکنی کلمات..... تو وبلاگت باشه
اصلا تابلو نیست خودتی که داری یه حالی به خودت میدی یا کامنت میذاری یا جواب کامنت میدی
گفته بود زن اول رفته غیبت صغری
تا زمان ظهور من نایب بر حقش هستم
فقط کاش نگی که این کاری که خانوم اولی کرده لطف در حقه خودشم بوده!!! ایشون اجازه داده که مردش بره حسنا رو بگیره و این کارو مطمئنن بخاطره خودش نکرده ک اگر منافع خودش مطرح بود که اصن همچین اجازه ای نمیداد. این اجازه در واقع لطف بزرگی بوده ک به حسنا و مردش کرده(بازم میگم فرض محال بر رضایت دادنه خانومه اوله!)
یه سری نظراتو خوندم و یه جمله ای نظرمو به خودش جلب کرد:
خانوم اول هندونه خورده باید پای لرزشم بشینه!!
خب خانومی یا اقایی که اینو گفتی توجه کن عزیزم:
خانوم اول یه زمانی یه لطفه خیلی خیلی بزرگ و یه بزرگواری در حق اون مرد و حسنا کرده.حالا به هر دلیلی الان از این لطفی که کرده پشیمونه(احتمالا به دلیل رفتارای نادرست مرد و حسنا) اقا جووووووون الان پشیمونه،پشیمونه که اون بزرگواری رو به خرج داده،دیگه نمیخاد این لطف ادامه داشته باشه،شما هر کی بهت لطف کرد برمیگردی بش میگی هر چی شد باید پای لرزش بشینه؟ شما تا حالا شده به یکی لطف کنی بعدش پشیمون شی و نخای لطفت ادامه پیدا کنه؟شده؟ حالام خانوم اولی اینطور شده.نمیخاد این لطفش ادامه پیدا کنه... (البته همه اینا به فرض اینه که رضایتی در کار بوده باشه به قول بچه ها!)
عزیزم خانوم اول مجبور شده
در مقابل عمل انجام شده قرار گرفته
حسنا و همسرش ماهها قبل رابطه داشتند
چیکار می کرد؟ می گفت نه
اینها می رفتن یواشکی عقد می کردند و تمام
رضایت داد که بتونه یه کنترلی روی اوضاع زندگیش داشته باشه. زندگی ای که یک زالو افتاده به جونش
بی نام
همین که دست حسنا داره رو میشه و چند نفر آگاه میکنیم
همین کافیه
نمی دونم چرا هر کی میاد اینجا توهین میکنه احساس میکنم حسنا ست
آخه انقدر طرفدار های یک وبلاگ سینه چاک ؟؟؟؟؟؟؟برای یک نویسنده !؟؟!؟! باور کنید در دنیای واقعی هم طرفدار ها انقدر انرژی برای محبوبش نمی گذارن
بعد همه کامل حسنا خانواده حسنا شخصیت حسنا نیت حسنا برای قبول این ازدواج همه از خود حسنا بهتر می دونن
اگه این همه زن بی درک و کم فهم نداشتیم که الان زن دوم شدن توی مملکتمون قانونی نیود.
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
گرچه من اصلا مشکلی با قانونش ندارم. چون قانون برای نظم دادن به کسانی هست که خودشون درک و شعور درست رفتار کردن را ندارند. برای این که دزد و متجاوز و کلاهبردار را کنترل کنند.
زمانی ارزش داره که آدمها از روی اخلاق و وجدان خلاف اون چیزی که از یک انسان انتظار می ره رفتار نکنند، نه به خاطر ترس از قانون.
من به شخصه دارم می نویسم تا انسانیت و وجدان خفته و نا آگاه بعضیها تحریک و بیدار بشه و این بشه یک فرهنگ توی جامعه که به حق دیگری دست درازی نکنیم. زندگی ای را که کسی 20 سال براش سرمایه عمرش را گذاشته ازش ندزدیم.
قانون هم نباشه، حسنا و امثال حسنا به شیوه دیگه ای کاسبی می کنند. مهم این هست که خود فرد درک این موضوع را داشته باشه.
کما این که با وجود قانون برای کنترل دزدی یا کلاهبرداری یا ... هنوز هم این خلاف ها داره انجام می شه.
اونهایی که مساله زن دوم را حواله می دن به قانون
منظورشون این هست که ما شعور و قدرت کنترلی روی رفتارمون نداریم. ما انسان بودن بلد نیستیم و قانون باید منعمون کنه تا یاد بگیریم.
راستی دلم برات تنگ شده بود
وای الهه جون نرو مرگ من
چی میشه اگه بری؟
هی وای من
آخرین کامنتت؟
آخه کی میاد از روی وبلاگ برای آینده تصمیم بگیره؟
کدوم قسمت وبلاگ حسنا از خوشی زییییییییییاد نوشته
این که همه سفرهاش کوفتش شده
بیشین بینیم بااااااااااااااا..........
این آخرین کامنت من بوده که اینجا گذاشتم و این الهه قصد تحریف افکار و به هم زدن جو رو داره
این کامنت من به حسنا بوده که در کامنتهای پایین تر هم هست
ببین خانم محترم
اگه این وبلاگ و کاری که بانو میکنه که افشای دروغپردازی سایتهای پر خواننده تر مثل سایت تواست باعث بشه فقط یکککککککککککککککککک دختررررررررررررررر فقط یه دختر که با خوندن سایت تو و و گفتن از پول و تمکن مالی زیاد و بوس و بغل زیادتر همسر و خوشیهای کاذب و غیر واقعی تو در رویا فرو نره و اگر موقعیتی براش پیش اومد که بره زن دوم بشه ولی با خوندن این وبلاگ و دیدن تناقضات و دروغهای تو و پی بردن به خوشبختی دروغینت منصرف بشه ..آیا همین برای رسالت این وبلاگ(بانو) کافی نیست؟!!!!!!!!!!!!!!1
ما به بقیه چکار داریم.بله ما دنیا رو نمیتونیم عوض کنیم .ولی آیا اگه همین وبلاگ و همین کامنتها باعث بشه فقط یکککککککککک نفر کمتر گول بخوره کافی نیست؟
این یک نفر گول نخوردن و زن دوم نشدن یعنی:
1- عذاب و رنج ویران کننده یه زن اول بوجو نمیاد
2-یه کودک یه نوجوان یه جوان به عنوان فرزندان همسر اول کمتر دچار مشکلات روحی کودکی.دیدن دعواها و کتکاریهای والدین.در بحران نوجوانی دچار افسردگی و خشم و اضطراب نشدن.در جوانی به همه مردهای عالم بدبین نبودن...و ..و و... هزار تا آسیب اجتماعی دیگه
3-عدم تولد یک کودک بیگناه دیگه تو این خانواده به عنوان فرزند زن دوم که همیشه درگیر کشمکش ها و نبودنها ی پدر و سرکوفتهای اجتماع و دوستان و فامیل
4. و در نهایت نجات یک نسللللللللللل
ایا اگر فقط یک دختر رو از اینهمه فاجعه که در آینده میخواد ایجاد کنه نجات بدیم همین کافی نیست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بی نام بی وجود یا همون مینای متوهم! وقتی آرشیو چسنا رو نداری و نخوندی یا حافظه ضعیفی داری مثل چسنا! پس جواب بی ربط نده
بانو حداقلش میذاره توی بی وجود اینجا نظرهای سخیفت رو بذاری بعدش صلاح دونست حذف کنه یا مثل منصوره از قماش شما که شونصتا گذاشته بود پاسخ بده!!!
تو مثل یه آشغال اضافی هستی که فقط کامنتدونی رو اشغال میکنی و تصمیم بانو این هست اینجا پاک بمونه.
اگه فحش بدن من حذف می کنم.
خوشم نمی آد کلمات .... توی وبلاگم باشه.
هر وبی رو مختونه نخونید
چرا اینقدر فسفر مصرف می کنید خو
الان تو اینجا چی می خوای؟
بی نام عزیز از همین کامنتت معلوم شد که با چه میزان اگاهی وارد این بحث ها شدی .حسنا خودش تو یکی از پستهاش گفت که خانوادم به فامیلمون گفتن که همسر اول فوت کرده.خدا پس شما دارید از چی دفاع میکنید وقتی حتی پستاشو نخوندین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
این الهه که این حرف بی ربط رو نوشته من نیستم ها!
بانو جون چک کن آی پی رو!
الهه جان نمی گفتی هم مشخص بود.
چه خدمتی به بشریت می کنه این وبلاگ
همه ی هفتاااااااااااد میلیون ایرانی در حال خوندن این وبلاگ هستن
دست اندرکاران و قانون گذاران به فکر تصویب قوانینی در مورد زنان دوم افتادند
احمقهایی مثل شما هستند که فکر می کنند همه باید رئیس جمهور باشند و قدرت اجرایی داشته باشند تا کشور اصلاح بشه.
اصلاح یک جامعه از اصلاح تفکر افراد اون جامعه شروع می شه.
چقدر جمله ات بی مزه بود!! اینقدر به مغز نخودیت فشار آوردی که آخرش اینو بگی! چه بی ربط
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/115.png)
واله از حسنا و خواننده هاش جزء این انتظاری نیست که کلا اراجیف بگن و بشنوند!! بی سر و ته
الهه جون تو که اصلا هنوز اصل ماجرای این وبلاگ رو درک نکردی هیچ ایرادی بهت وارد نیست.خوش باش عزیزم.فقط امیدوارم یک روزی که متوجه شدید کلاه گشادی سرتون رفته دچار شوک نشید
بعد عزیز دلم مگه کسی میاد نوشته ای وبلاگ حسنا رو تایید میکنه؟؟؟یعنی بهش سرتیفیکیشن میدن؟؟؟یا ایزو گرفته؟؟؟؟
وای خدا بانو مردم از خنده![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
خانوم اولی بیاد لخت بشه نشون بده که هیچ مشکلی برای 6 نداره و همه حرفهای حسنا دروغه؟
باور کن این جماعت فارسی وان بین عوذباالله خدا پیغمبرم بیان بگن این حسنا دروغ میگه میان می نویسن حسنا ما نمی فهمیم اینا چی میگن تو چی میگی فقط بیا دوباره بقیه داستان بنویس
بانوی یکی یه دونه عزیز خوووووووووودمونی![](http://www.blogsky.com/images/smileys/117.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/117.png)
همه ما ممنون هستیم که این وبلاگ رو نوشتی
یک نفر باید پیدا میشد و پته مته این حسنای دروغگوی حقیر رو بر ملا میکرد
آمریکا از ترس این وبلاگ و نوابغش گه جمله به جمله کپی می کنن و تفسیر می کنن و کسی نیست حرف هاشون رو تایید کنه
قید حمله به سوریه رو زد. بوخودا
در ضمن خانم سوزن! لطفا" با یک اسم بهتر بیا چون بقیه با اسم من اشتباه میگرن!
اگه به خیاطی علاقه داری!! میتونی اسمت رو بذاری نخ جوالدوز !!
بانو جان تحت نظر روانپزشک بودن هیچ ایرادی نداره اما بعضی از ادمها دچار خودبزرگ بینی هستن.ایشون اومده اینجا میگه برا همینه من و منصوره(2 عضو بسیار مهم در جامعه بین المللی با وبلاگهای جهانی و بسیار مهم که با نخوندنشون نصف عمر ما بر فنا میره) ادرس وبلاگمون رو اینجا نمیذاری.![](http://www.blogsky.com/images/smileys/114.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/111.png)
.اخ توروخدا به ما جماعت رحم فرموده و ادرس بدید.
خواهش میکنم.الان من چه جوری این رنج بزرگ رو تحمل کنم.قبلا فقط از دیدن روی زیبای حسنا قرار بود سر و صورتمون رو زخمی کنیم و سر به بیابون بذاریم حالا نمیدونم با نداشتن ادرس وبلاگ این دوتا من چیکار کنم.اخه دردم رو به کی بگم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دکتر برای درمان بیماری است. هیچ اشکالی نداره. همه ما ممکنه بیمار بشیم.
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/117.png)
اما این که حسنا دائم به همه بیماری روحی روانی نسبت می ده اتفاقا بخاطر این هست که خودش از این وضعیت رنج می بره.
ممنونم از کامنتت
فقط جهت اطلاع بود که ایشون بیماری روحی دارند و دائم می گن بقیه از آشفتگی روحی رنج می برند. کاملا ظریف و زیبا خانوم اولی را یک آدم روان پریش دیوانه نشون داده!
که البته با این شوهر هرزه خراب و اوضاع زندگی که براش درست کرده اعصاب سنگ هم داشته باشی دیوانه می شی. اتفاقا خیلی زن مقاوم و محکمی هست که تا حالا تونسته با شوهر هرزه اش و این زالوی زندگیش طاقت بیاره.
حسنا خیلی وقته داره به اراجیفش ادامه میده
قرار هم نبود با وبلاگ ما وبلاگ حسنا درش بسته بشه
فقط باید اینو بدونه دیگه مثل قبل خیلی راحت نمیتونه حرف مفت بزنه و پیش خودش از خر کردن ملت لذت ببره و روح بیمارش رو ارضاء کنه!! هستن آدمهایی که بهش بگن ناآدم نفهم ما اراجیف تو رو باور نداریم و اجازه نمی دیم به شعور ما توهین بشه.
حسنا مدتهاست که دیگه مطلبی نمی نویسه.
برای مهمانی افطاری بعد از یکماه فکر کردن نشست از سفره و در و دیوار نوشت.
بعد از اون هم گفت یه خبری هست اگه درست بشه بهتون می گم.
بعد گفت یه کارهایی دارم می کنم حالا بهتون می گم.
بعد گفت رفتم شمال خانوم اولی زنگ زد به پدرم و بابام گفت برو امضا کن. حالا بهتون می گم
بعد گفت رفتم پارک دور از چشم مادرشوهرم و شوهرم، با پدرشوهرم صحبت کردم حالا بهتون می گم
چقد دیگه می تونه این مدلی خواننده های ساده لوحش را بذاره سرکار؟
چطوری بیاد بنویس سر مال و اموال و زیر قول زدنهای من و تلاشم واسه بچه پس انداختن و ادامه این زندگی انگلی خانوم اولی قاطعانه وارد عمل شده و من درگیرم
اونوقت همتون بیایید بگید تو که گفتی حرفی از مال و اموال نیست و فقط در راه رضای خدا برای 6 زن دوم شدی که مردک به گناه نیفته؟
یا بیایید بگید مگه توی قرارهاتون نبود که بچه دار نشی، چرا داری می زنی زیرش؟
مجبوره هی بگه رفتیم شمال شام خوردیم بقیه اش را حالا بعدا میگم
سوگند گفت حسنا داره دروغ میگه تو اتاق فکر خود جمله سوگند بود : همین برای من کافیه که حسنا به من گفت داره دروغ میگه
حسنا هم قبل از افشاگری های اتاق فکر خودش گفت با سوگند دوست صمیمی هستم مثل خوااااااااااااااااااااااااااهر (دوستان یادتون هست یا نه میگفت برای ارتباط با سوگند لزومی هم به پیغام گذاشتن نیست نزدیکان سوگند هم من میشناسن )
پس مهر تائید به حرفای سوگند
اون وقت الان سرش بالا ست !!!!!!!!!!!! عقل هم خوب چیزیه
حسنا روش زیاده!
مار خورده افعی شده!
کسی که علنا همه آدمهای واقعی ( نه مجازی واینترنتی ) دور و برش دارن بهش می گن جمع کن برو
باز مثل زالو چسبیده به زندگی اونها
تو خود حدیث مفصل بخوان ....
ممنونم بخاطر جوابت بانوی عزیز
من ممنونم از شما دوستان خوبم.
روزهایی که من نیستم یا نمی رسم کامنت ها را جواب بدم
شما دوستان عزیز هستید که کامنت دونی را اداره می کنید و احمقها را می فرستید پای شبکه مورد علاقه شون.
حسن کامنت دونی باز همینه دیگه!
دوستان هم در اداره اش همکاری می کنند
خوب من هم از همین ناراحت میشم
که حسنا همچنان داره به حرفاش ادامه میده
با حق به جانب بودن بیشتر
عزیز من
شما با یک افعی و یک دیو دو سر طرف هستید
نه یه انسان معمولی
زندگی حقیقی را به هم ریخته
مادر شوهرش علنا هر بار بهش می گه جمع کن برو زندگیمون را به گند کشیدی
خواهر شوهر از اون طرف
حتی پدر مادر خودش بهش گفتند دیگه تحمل این همه حقارت را ندارند
خواهرهاش مجبورند نبودن شوهر حسنا را هی برای شوهرهاشون توجیه کنند که اونها نفهمند حسنا زن دوم است ( شادی حسنا برای نمایش این هفته شوهر در مازندران واسه همین بود )
خانوم اولی که دیگه مجبور شده علنا وارد مبارزه با این افعی زندگیش بشه
اونوقت این سفت چسبیده به زیپ شلوار مردک و نمی ذاره تکون بخوره
شما می گی چرا وبلاگش را نمی بنده؟
کسی که تو دنیای واقعی اینقدر وقیح و کثیف باشه
انتظار داری تو دنیای مجازی "آدم" باشه و عکس العملهاش مطابق چیزی باشه که از آدمها انتظار می ره؟
همون سوگندی را که می گفت دوست جون جونیمه
من اول از همه فهمیدم ای میلش هک شده
شوهرش و خواهرش هر روز به من زنگ می زنن و اخبار سلامتی اش را می دن بهم
یهو ناپدید شد!
خوب یک خبر بده به ما ببینیم این دوست جون جونیش چی شد؟
اون که با تمام فک و فامیلش در ارتباط بود
وبلاگ حسنا هم که فقط حرف حرف حرف هست!!!
از میان همین حرفها و چرندیاتش هست که دروغهاش برملا میشه!
ما کاری به وبلاگ همسران اول نداریم که دوست جونی حسنا خانم سوگند گند حسنا رو لو میده بعدش صدای ضجه حسنا رو از پشت تلفنش می شنوه (به اقرار خودش) مثل چی پیشمان میشه و جریان بیمارستان و سی سی یو و ....
گندکاریهای حسنا توسط همین سوگند رو شده اونوقت سرش رو گرفته بالا داره می نویسه!! بله البته حق هم داره حسنا اصولا" عادت داره هر کی بهش ب.ر.ی.ن.ه سرش رو بگیره بالا و نگه داره!! چه خانوم اولی و بهار و چه اقوام خانواده شوهر و حتی خود شوهر
مینا جان صبح ها خوابت به سختی از خواب بیدار میشی یا راحته؟خوابت در طول روز خوبه؟وضعیت غذا خوردنت تغییری هم کرده؟تمایلاتت به خرید کردن و پول خرج کردن زیاد هم شده؟؟پر حرف تر شدی؟احساس نمیکنی یک صداهایی تو مغزت بهت دستور میدن؟؟؟احساس نمیکنی همه پسرها عاشقتن؟؟احساس نمیکنی همه ادمها بدن و میخوان به تو صدمه بزنن؟؟بدبین شدی؟؟؟میدونم علائمت نگران کننده است اما عزیزم استرس برات بده و باعث تشدید علائمت میشه.نگران نباش داروهای جدید اثربخشیشون بهتره
کاش میشد واقعیت دروغ های حسنا رو برملا کرد
نه فقط با حرف
بانو جان برملا کردن اتاق فکر فقط باعث تایید و اعتماد به نفس بیشتر حسنا شد
و بانوان اتاق فکر هم هر کدوم به بهانه ای سکوت کردن
خبردارید وبلاگ همسران اول تعطیل شد و به ادرس دیگری با نام دیگری انتقال پیدا کرد و تنها نویسندش هم یاس هستن
http://banooye-irani.persianblog.ir/
از سوگند هم خبری نشد
نوشیده هم که تمام درها رو بسته و به انتظار سوگند
و حسنا هم سرش بیشتر از قبل بالاس
پس هدف این وبلاگ چی شد
فقط یه مشت حرف و حرف و حرف
سوگند حرفها و ایمیلها و عکسهایی که از حسنا داشت را علنی کرد و بعد پشیمون شد.
می خواست موضوع را جمع کنه و یک لشکر آدم را بسیج ( بعبارتی خر ) کرد که کمکش کنند و متاسفانه دستش رو شد.
پستهایی که حسنا و سوگند برای هم نوشتند و در لینک کناری همین صفحه هست خودش گواهی هست بر این که رابطه حسنا و سوگند چی بوده و سوگند از چه چیزهایی خبر داشته.
سوگند هم که از شرمندگی رو کردن اسرار حسنا روی برگشت نداشت ناپدید شد.
دیگه باید چی مشخص می شد؟
خانوم اولی بیاد لخت بشه نشون بده که هیچ مشکلی برای 6 نداره و همه حرفهای حسنا دروغه؟
نویسنده وبلاگ حسنا یک زن مثل همه ما زن ها تو این جامعه زندگی می کنه جامعه یی که زن از کم ترین حقوق هم بر خوردار نیست
هر چی باشه وجدان داره نوشتن یک وبلاگ و خودش زن دوم خوشبخت مرفه نشون دادن که دختر هایی زیاد محروم و یا زن های بیوه تنها آرزو داشتن این مدل زندگی را دارن
مهم نیست رتبه وبلاگ تو نظر سنجی چه مقامی میارره
مهم اینه که آدم با وبلاگی که می نویسه ذهن ها را به سمتی ببره که دختر های محروم زن های بیوه و مطلقه تنها در شرایط بد اقتصادی این بفهمن از هم پاشیدن زندگی یک زن خراب کردن روحیه و آینده بچه های یک خانه و به دنیا آوردن بچه های بی گناه در محیط ناسالم و پر تنش اثرات زیان بخشی به وجود میاره که قابل جبران نیست حتی ممکن باعث بیماری های روحی و روانی بشه که منجر به اتفاقات ناگوار بشه
بهتر با وبلاگ نوشتنمون فرهنگی بسازیم تا هیج خانواده حتی اگر در شرف از هم پاشیدن بود این اتفاق نیوفته شادی و انسجام در خانواده ها فرهنگ سازی کنیم خیانت به حداقل برسونیم نجات یک خانواده نجات یک جامعه است قطره قطره جمع گردد
خانواده های خوشبخت جامعه خوشبخت که باعث پیشرفت و ترقی
خانواده های غمگین و پر نتش جامعه های پرتنش و عصبی
و همه ما مثل زنجیر تو این جامعه بهم وصل هستیم
به دختر های جوان یاد بدهیم با یک ویژگی 6 نمیشه به خوشبختی رسید برای یک زندگی مشترک ویژگی های مهم تری وجود داره
بهتر دختر و زن ها تنها این یاد بگیرن روی پای خودشون هم می تونن وایسن می تونن ادامه تحصیل بدن کار شریف داشته باشند و زندگی شون بسازن و طبقه شون بالا ببرن و شک نکنن خدا جواب اونا رو میده و خوشبختی وارد زندگی شون می کنه این قانون طبیعت باز هر دستی بدی از همون دست هم میگیری
نه اینکه تو آشیانه یکی دیگه خانه بسازن چون اون خونه دیر یا زود فرو میریزه و همه شون زیر اون آوار می مونن
همه ما در مقابل هر حرف و هر رفتاری که می کنیم مسئو لیت داریم حتی نوشتن یک وبلاگ هم مسئولیت داره
هر چه مقام اون وبلاگ بالاتر بیاد خواننده های بیشتری پیدا کنه مسئولیت اون نویسنده سنگین تر میشه
برای ... سوزی
هر کامنتی اونجا میزارین و تایید نمیشه اینجا بزارین تا بوی سوختنی بگه که کباب نیست دارن خر داغ میکنن
گلریز عزیزم![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
خودآزاری
قاطی
سادیسم
جلز و ولز
بوی دماغ سوخته میاد
به روباه گفتن شاهدت کیه فرمود دم مبارکم
اینا هم برای هفته بعد
بترکی گلریز
مردم از خنده
معلومه کی داره جلز و ولز میکنه و میترکه!! حسنا و احمق هایی مثل تو
حسنا اگه ذره ای جرأت و صداقت بانو رو داشت کامنت هاش بدون تایید ثبت میشد!!! حالا بانو لرزون و ترسون (!) هست یا حسنا!!
در ضمن خودم و خیلی از همین افراد کامنت گذاشتیم که هیچ وقت تایید نشد و جوابی نگرفتیم! حتی کامنت ما مثل شما اینقدر سخیف و بی ارزش هم نبود که قابل تایید نباشه!
راستی تو که اینقدر حسنا رو دوست داری کاش خدا یه هووی نازنینی مثل حسنا تقدیم تو و خواهرت و مادرت کنه!
جالبه که حسنا بهش می گه حتما حرفت حق بوده که کامنتت را حذف کردند!
یعنی الان حرف اونهایی که حسنا کامنت هاشون را قورت می ده ... ؟؟؟؟؟
مینا جان عزیزم هالوپریدول بخور برات خوبه.اگر هم دیدی جواب نمیگیری بیا بگو یک داروی بهتر برات تجویز کنم.زیاد سخت نگیر.اگر داروهای قبلیتو این اواخر کم کردی این علائمت به خاطر اینه.نباید یکدفعه قطع کنی باید کم کم و در دراز مدت کمش میکردی.
بهتره از حسنا آدرس روانپزشکی که می ره را بگیره.
حسنا بارها توی وبلاگش گفته تحت نظر روانپزشکه.
بقال
ماست ترش
ویترین
شخصیت
خاله زنک
تا برمیگردم با این کلمات جمله بسازین
از ترس برداشتی کامنتمو حذف کردی رفتم واسه حسنا جونم نوشتم اونجا بخونی بسوزی . گفتم یه وکیل کیه از این به بعد سگ محلش کنه . نگاه تو رو خدا همه تون خنگول بودین خنگول تر شدین . گلریز تو دیگه آخرشی اگه راست میگی کامنت یه وکیلو با جوابش بذار اینجا ببین چه خوب جواب داده. من بودم آدم حسابش نمیکردم .حیف احترام حسنا واسه این مرده . حسنا کی گفته منو انتخاب میکنه ؟ تو قاط زدی واسه خودت فکر میکنی؟ نشونه ی بیماریته !!!واقعا خنگول براتون کمه امثال منو منصوره حق داریم ادرس وبلاگامونو اینجا نگیم . بدو بانو بدو بیا ترسون لزورن کامنتمو پاک کن . هنوزم میگم مرد راضی زن راضی گور بابای قاضی ناراضی . موافق مشکل دارات فحش میدن خوشحالی میکنی تا ما کامنت میذاریم میگی بی ادبی باشه پاک میشه ؟ تو مثلا با ادبی؟ نه بابا ترسون لرزون . منو بگو وقتمو گذاشتم اومدم اراجیف شماها رو خوندم انقدر به من جواب بدین تا جواب دونتون بترکه
یزدانی![](http://www.blogsky.com/images/smileys/117.png)
گلریز جان کدوم رضایت!! حسنا مخفیانه چهار ماه رابطه داشته !! سوالهای زیادی که از حسنا در این مورد پرسیده شد هیچ جوابی نداشت بده و میگفت برید از خودشون ببپرسین!! معلومه بعد از لو رفتن قضیه خانوم اولی در جریان قرار گرفته! آخه کسی که میره خواستگاری و با حسنا و پدرش هم ! صحبت مبکنه!! بعد از شنیدنش کارش به بیمارستان میکشه!!
تناقص یعنی این! تازه همین یک مورد از دروغهاش هست که حسنا همیشه لال مونی گرفته برای این سوال ها
زنهای دوم وبلاگ نویس از روی دست همدیگه یاد می گیرند و غلطهاشون را اصلاح می کنند.
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
صادق ترین و به نوعی اولین زنی که شروع به نوشتن کرد ( بعد از پریسا و بهرام که یک زن صیغه ای بود ) عسل بانو بود. عسل با صداقت تمام نوشت ولی عکس العملهای بقیه باعث شد که نفرات بعدی کم کم روند داستانشون را عوض کنند و البته شخصیت خودشون هم بی تاثیر نبود در نوشتن یک داستان خیالی از زندگیشون.
تا این که هستی وارد شد و نوشت که چند ماهی با شوهرش رابطه داشته و بعد که رابطه علنی شد مجبور شدند برند سراغ زن اول و اون هم مجبور به رضایت شد. هستی دختر مجرد بود و زن اول شوهرش بچه دار نمی شد. همیشه هم گفت ما مدتی رابطه داشتیم و بعد که مجبور شدیم علنی کنیم اون زن هم رضایت به عقد داد.
حسنا مدتها با هستی ارتباط داشت و بخاطر مشابهت زندگیش با اون درددل می کرد تا این که هستی بهش پیشنهاد نوشتن داد.
اما حسنا قرار نبود غلطهای عسل و کبوتر و هستی را تکرار کنه. پس داستان یک ورژن بالاتر رفت و خانوم اولی اومد خواستگاری حسنا ( مواظب باش از رو صندلی نیفتی. می دونم خیلی جوکه ولی آروم تر بخند )
ورژن های بعدی این داستان هنوز به بازار نیومده. بس که ماشاله این ورژن آخرش سیاس و مکاره و پیشرفته. هنوز کسی نتونسته رو دستش بلند بشه
الان هم حسنا داره با دمش گردو می شکنه که بعد از یکسال تونسته شوهره را ببره شمال یه نصفه روز نشون بده که آبروش رفت بس که تنها رفت و هی گفت شوهرم ماموریته شوهرم مسافرت کاریه شوهرم تو راهه داره می آد ...
اگر این داستان حقیقت داشت و قابل باور کردن بود که به فک و فامیلش هم همین را می گفت. اگه اینقد داستان قشنگیه و ما درک نمی کنیم فامیل فرهیخته حسنا حتما درک می کنند. چرا از اون ها مخفی کرده و گفته خانوم اول همسرم فوت شده و من زن دومش هستم اما اون مرده !!!!!!!!!!!!!!!!!!
ای جونم
حسنا کلاس هم دایر کرده
دانشجوها به صف
حالا بیا دست دست دست
خانوم درست بشین اینجا کلاسه
نفر اخر بیرون، کلاسه طویله که نیست
حالا هر کی سوال داره بپرسه
خانم استاد چطوری زن دوم بشیم؟
وای دانشجو وایییییییییییی تو وبلاگم توضیح دادم که
یک عدد زن دوم بی سو...اخ
یک عدد دخمل آتیش بپا کن ترجیحا 18 ساله
یک عدد شوور پولدار ترجیحا 50 به بالا
یک عدد پدر فرهیخته
چند عدد خواهر و خواهر زاده و برادر زاده برای مواقعی که جواب برای خوانندگان نداریم آنجا جیم شویم و کلا فلنگ رو ببندیم(یکی بود رفت سی سی یو .خف شد)
یک عدد شمال برای صفا سیتی
یک عدد لپ تاپ که عشقمه شب تا صبح بوس میریزه بیرون
بازم سوالی هست؟
استاد شما چه سختی ها کشیدین؟بار رسم نمودار میشه توضیح بدین؟
دانشجو جان سختی که نبود همه ماچ و بغل.شوورم اینقدر ماچ بغلم نکرد مردم میکنن
فقط خدا ازش نگذره یک عدد بانو بدجور زد کاسه گدایی مارو ...(چن عدد نفرین جز جیگری...مثبت 18)
ادامه کلاس هفته آینده دارم میرم شمال ممکنه سوال سخت بپرسین
با یه خداحافظی منو خوشحال کنین
بنده خدا خانوم اولی.حتی اگر با رضایت رفته این دختره رو برای همسرش گرفته ببینید چه دل پاکی داشته و چه قدر همسرش رو دوست داشته و بهش اطمینان داشته که براش این کارو کرده.بی نوا نمیدونسته مار دوسر میاره تو خونش.نمیدونسته که زنک همه دسترنج عمر و زندگیش رو درسته قورت میده.نمیدونسته شوهرش رو از چنگش بیرون میاره.خدا بهش صبر بده.امیدوارم توانایی مقابله با این درد رو داشته باشه.خدا ازشون نگذره که زندگی دو تا زن مظلوم رو نابود کردن.
بچه ها توروخدا خودتون رو اذیت نکنید.وقتی میگمک سفسطه همینه.یه وکیل براش کامنت گذاشته دوباره به جای اینکه جواب کامنت رو بده داستان سرایی کرده و جالتر از همه اینه که میگه اگر شما اینقدر بیکارید که همه کامنتهای منو بخونی؟؟؟؟؟؟این یعنی چی؟؟؟یعنی هرکی بشینه کامنتهای ایشون رو بخونه بیکاره؟؟؟؟بالاخره وبلاگ زده که بخونن یا نخونن؟؟؟؟؟وقتی شما جواب واضحی نداری که بدی همین میشه.مغلطه میکنی.حرف تو حرف میاری.الانم که واضحا داره میگهخ همسر منو انتخاب میکنه.خدایا مارو نجات بده.خانم رفته تو زندگی یک زن بی نوا و کاری به روز اون مرد اورده که اینقدر مطمئنه که همسر اولش رو ول میکنه.خوبه.نقشه خوبی بود.مظلوم نمایی و بیرون کردن حریف.
فکر کنم کسی بیکاره که وبلاگ میزنه و 24 ساعته در حال جواب دادن به کامنتهاست.بیچاره که حتی کسی رو نداره درد دلشو بشنوه مجبوره بیاد اینجا حرف بزنه.
بچه ها من فهمیدم چرا حسنا کامنت های ما رو حذف میکنه![](http://www.blogsky.com/images/smileys/120.png)
سیما ۱:۳٢ ب.ظ - جمعه، ۱٥ شهریور ۱۳٩٢
این متن آخرین کامنتی بود که بعد حذف کامنتام گذاشتم و جالبه که این رو هم حذف کرد:
با حذف کامنتای من ماهیت واقعی خودتو نشون دادی بانو!!!!!!!!!!!!! خدا و شکر که نذاشتی اون یک ذره شکی که به حسنا پیدا کرده بودم به یقین تبدل شه! قرار بود اینجا روشن شیم و اصلاح شیم، اما با این بی اخلاقیت در حذف کامنتایی که با مذاقت خوش نیومد و داشت شالوده ی کارتون رو تکون میداد به قول حضرت مولانا:
از قضا سرکنگبین صفرا فزود
روغن بادام خشکی می نمود
پاسخ: سیما جون وقتی این کامنت رو حذف میکنه نشون دهنده این هست که خودش هم در ضمیر خودش قبول داره حق با تو بوده و طاقت شنیدن نداشته زبانماچ
حسنا بانو - ۱٦/٦/۱۳٩٢ - ۱۱:٠٩ ق.ظ
بچه ها من فهمیدم چرا حسنا کامنت های ما را تایید نمی کنه!
پاسخ: سیما جون وقتی این کامنت رو حذف میکنه نشون دهنده این هست که خودش هم در ضمیر خودش قبول داره حق با تو بوده و طاقت شنیدن نداشته زبان ماچ
حسنا بانو - ۱٦/٦/۱۳٩٢ - ۱۱:٠٩ ق.ظ
حرف حق تلخه
مخصوصا" برای آدمهای دروغگو و امثال اونها
نمیخوان از خواب شیرین بیدار بشن
امیدوارم این خواب شیرین برای طرفدارهای اون وبلاگ کذایی براشون در زندگی واقعی تعبیر بشه و در عمل هووی نازی چون حسنا نصیبشون بشه! اینجوری از نزدیک بیشتر لذت می برن!!
یعنی این منصوره نام فکر کرده اینجا هم مثل خواننده های حسنا همشون مامان فلانی و بهمانی هستن!! نه بابا اینجوری هام نیست ...
هستن آدمهای تحصیلکرده و شاغل که بجای اینکه ملاغه به دست از آشپزخونه برای ویلاگ فارسی وان حسنا کامنت بذارن از پشت میز کارشون برای وبلاگ ها با سطح بالا اینکارو کنند!!
یکی از بچه های همین جا یه لینک گذاشته بود
رفتم خوندم
نوشته بود چطور این زنهای دست دوم و غیرآکبند سراغ پسمل های بی پول و جوون نمیروند
و من سخت در عجبم
چرا زندگی آماده؟
آیا چون هیمشه حاضری خورده ند؟
هی وای من یه وکیل
جایی سراغ نداری مدرک معتبر بفروشن؟
راحله جونم
من هم جوونم و هم احساساتی
ولیکن هیچوقت از حسنا خوشم نیومده
بنابراین این آدم نمیتونه جوونها رو تحت تاثیر قرار بده
تازه بیشتر جوونها ازش بیزارن
یکیش همین بهار خودمون
دوباره نظر سنجی وبلاگی هست
http://vote.persianweblog.com
این زن دومی های خونه خراب کن تو اینترنت برای بچه هایمان تور پهن کردند نباید برای تبلیغ خودخواهی و بدن ف..ی ساکت باشیم
من هم با نظر دوستان موافقم منصوره اونقدر وبلاگ حسنا رو خونده که ادبیاتش مثل حسنا شده. به جای پاسخ دادن به سولات اصلی دوستان می گه این رو که در کامنت قبلی جواب دادم مثل حسنا سفسطه می کنه مثل حسنا به انتقادی که بهش می شه واکنش تند نشون می ده مثل حسنا که می گه دیگه این مساله برام مهم نیست و جواب نمی دم بازم دوباره می یاد در وبلاگش پست بلندبالا می نویسه به انتقادی که بهش شده. ایشون هم مدام می گه نمی یام باز می یاد . اون خودشو استاد همه علوم فرض می کنه و راجع به هر چیزی نظر میده این هم نه کسی رو قبول داره نه مدرک کسی رو.اگه اینجا وبلاگی هست که ارزش حضور ایشون رو نداره چرا هی می یاد و خودش رو خسته و خسته تر می کنه و هم وقت دوستان رو می گیره. به هر حال نه حسنا و نه منصوره هدفشون این نیست که بیان بحث منطقی راه بندازن. هدفشون اینه که خودشون رو فکرشون رو به همه تحمیل کنن به همه بقبولونن که اینا دارن درست فکر می کنن و بقیه دارن اشتباه می کنن. من متاسفانه فقط همین رو از کامنت های منصوره متوجه شدم . دست شون درد نکنه که اومد اینجا کلی وقت و انرژی گذاشت و مهر تایید زد به کامنت های دوستان . و شخصیت خودشون رو به نمایش گذاشت.این جمله خانم منصوره " اگر رضایت زن اول باشه و از طرفی خودم هم عاشق طرف مقابلم بشم چشمم کور و گوشم کر میشه و ممکنه به این دام بیافتم.حالا چه طرف پولدار باشه چه گدا."
ایشون هم می دونن که حسنا و همسر رابطه عاشقونه قبل از عقد داشتن و جالبه که طوری در مورد حسنا صحبت می کنه و طرفداری می کنه انگار یک چیزایی در موردش می دونه . من این سوتی رو به حساب این می ذارم که زیاد حرف زد و نتونست تمرکز کنه
آغا مدرک من برای دانشگاه آزاده
قبول میفرمایین؟
یا برم معادل سازی؟
لازم بذکر ست که سراسری شهرستان قبول شدیم مادرمان پای من را در یک کفش کرد که نروم
دوباره نظر سنجی وبلاگی هس
http://vote.persianweblog.com
لطفا برید به هرکی میخواین رای بدین اما نذارین همسران دوم بالا بیان چون لایق اسم بانوان برتر وبلاگ نویس نیستن
بی خیال نارین جان.این نیز بگذرد
خوبه ایشون کاره ای نشدن تو مملکت
وگرنه مدرک تحصیلی همه رو قبول نداشتن
عزیز جان اگه یه وکیل ما رو قبول نداری برو تحقیق کن.ماشاالله کم نیستن وکلا تو این نت.
بانو جان وقتی میگم سفسطه همینه دیگه.منم دیدم که یکی کامنت گذاشته بود که مگههههههه این خانم وبلاگ هم داره شما هم جواب دادی که بله داره.همین.خانوم چه بلوایی به پا کرد.شخصیت واقعیش رو هم که نشون داد بعد میگه من در جواب عصبانیت . حرف بد عصبانی میشم اخه کسی به این خانوم حرف بد زد؟؟؟فقط مینو گفت رفت.
خداروشکر رفت.ما که اخر متوجه نشذیم دقیقا منطورش چی بود و کی گفت ایشون وبلاگ نداره.دوستان گفتم که انسانها اروم اروم شخصیت خودشون رو نشون می دم که ایشون کاملا با کامنت یکی مونده به اخرشون نشون دادن.بعد از فروکش عصبانیتشون دوباره معذرت خواهی کردن.
خداروشکر که رفت.
همچین مطمئن نباش.
الان می آد می گه گلریز مهمونی خوش گذشت
خیلی شرمنده ام از خودم برای اینکه مجددا دارم کامنت می گذارم چون معمولا اینکار رو نمی کنم اما فکر می کنم درست نیست عذرخواهی نکنم بابت کلماتی که قبول دارم توهین داشت و ازش استفاده کردم.من یک مشکلی که دارم اینه که توهین و عصبانیت رو با توهین و عصبانیت جواب میدم و برخلاف دیگران توانایی سکوت کردن در این شرایط رو هم ندارم.اما صرفا به خاطر همون چند کلمه که توش نیش داشت عذرخواهی می کنم همچنان روی رویه ی خودم هستم.ضمن اینکه آقای یک وکیل رو به عنوان وکیل نمی شناسم حتی اگر مدرک تحصیلیشون هم در همین زمینه باشه.
بله من وبلاگ دارم.طبق معمول شما حتی کامنتهای خود من رو هم تحریف کردید.نوشته بودم:
"من خودم سالهات می نویسم البته نه روزمره نگاری.ولی می دونم که مطلبی که یک نویسنده می نویسه فقط برشی از زندگیشه و نصف بیشترش رو ماها اطلاعی نداریم."
و در کامنت دیگری نوشته بودم:
"ضمنا.
من یکی از همون افرادی هستم که برام در وبلاگم کامنت گذاشتید و تبلیغ این وبلاگ رو کردید.
از اونجایی که مورد اعتماد نمی بینمتون و نمی خوام فضای وبلاگم به صحبتهای سخیف شما آلوده بشه آدرس وبلاگم رو نمی گذارم.
مثل شمایی که بدون آدرس نظر می گذارید و اگر بر این مبنا باشه میشه گمانه زد که شما هم یک نفرید.
موفق باشید."
همچنان فکر می کنید من وبلاگ ندارم؟بابا شما دیگه خیلی با حالید.نه عزیز من.هم این کامنت و هم کامنت دیگری که تحریف کردید نخورد به خال.یک مقدار بیشتر باید در گروه فکریتون به بحث و تبادل نظر می پرداختید تا من هم بازیچه تون بشم.روی همین حسابه که نمی تونم اعتماد کنم بهتون.
فقط امیدوارم دیگه هرگز کامنت تبلیغاتیتون رو در وبلاگم نبینم.احتمالا انقدر این کامنت تبلیغاتیتون رو برای افراد مختلف فرستادید که فراموش کردید من کدوم یکیشونم.
خدانگهدار.
یعنی فکر می کنی که اگر اهل تحریف باشیم اینقدر احمقیم که کامنتی که توی همین پست گذاشتی و نوشتی وبلاگ دارم را بخواهیم ندیده بگیریم؟
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/102.png)
اون فقط یک اشتباه بود که یکی پرسید و اتفاقا قبل از این که شما کامنت بذاری هم من خودم جوابش را داده بودم و گفتم که وبلاگ داری.
بدتر از خود حسنا، انگار به چونه ات تخم کفتر بستی، ماشاله. طرف از اون همه کامنت طولانی سرگیجه گرفته و یه اشتباهی کرده، الان هم شما بزرگی کن و ببخش.
سر یه کامنت اشتباه کم مونده حکم قتل صادر کنی و تازه وکیل را هم به رسمیت نمی شناسی
بعد خیلی ریلکس می گی حسنا اشتباه کرده زن دوم شده.
اشتباه در مورد وبلاگت را طاقت نیاوردی اما خانم اولی اشتباه در مورد زندگیش را باید رو سرش بذاره و حلوا حلوا کنه که شوهرش عروس به این خوشگلی واسش آورده
خیلی اعصابت ضعیفه.
والله به خدا
منصوره ضعفش رو با عصبانیتش پنهان کرد .
کاری هم نمی شه کرد.
به قول حافظ
با دوستان مروت با دشمنان مدارا
منصوره وبلاگ داره
چون عکس داره
تا جایی که من میدونم برای ثبت عکس در بلاگ اسکای باید وبلاگ داشته باشی
منصوره جامعه مریضی داریم کلمه زن 34درصد کل جستحوها تو وب هست.
کلمه زن و زن دوم کلمات کلیدی حسناست.
http://www.statmyweb.com/site/hosnabanoo.persianblog.ir
به جز عبارت "حسنا بانو" که مسلما کسانی که حسنا را می شناسند و آدرس وبلاگ را گم کردند یا ... با این اسم سرچ می کنند
بیشترین عبارتی که با سرچ اون به وبلاگ حسنا می رسی "زن دوم" است!
هر کس که بخواد اطلاعاتی در مورد چندزنی داشته باشه با رسیدن به زندگی گل و بلبل حسنا قند تو دلش آب می شه که اینقدر حسنا و همسر خوشبختند و تنها مانع سرراهشون خانوم اولی است.
کسی هم که به دنبال زن دوم گرفتن است، حتما قبلا قید خانوم اولیش را زده و براش مهم نیست که چه احساسی داره. کسی هم که قصد کرده زن دوم بشه که مث حسنا برای توجیه خودش هم که شده می گه من کاری بهش ندارم. زندگیش را بکنه. بذاره من هم زندگیم را بکنم.
هر دومون خوشبختیم.
دقیقا بعد از وبلاگ حسنا، هر زن دومی که وبلاگ نوشته با سیاست حسنا پیش می ره. وبلاگهای قبل از اون زن اول را علنا دیو دو سر معرفی می کردند.
اما خانمهای بعدی که سرکلاس حسنا درس خوندند، همه می گن همسر خانوم اولی را دوست داره و من هم کاری به کارش ندارم و بهتره هر کس سرش به کار خودش باشه و ...
وبلاگ فرشته را بخونید. کپی برابر اصل وبلاگ حسناست.
تازه شما می گید دختر جوون این را بخونه گمراه می شه. فرشته یه زن مطلقه با دو تا بچه است. ببین چطور رفتارهای حسنا را کپی می کنه و حسنا هم براش کف می زنه و تشویقش می کنه.
البته که در سیاست و رندی انگشت کوچیکه استاد حسنا هم نیست. اما شاگرد خوبیه!
راستی منصوره تو که گفتی وبلاگ نمی نویسی چطوری این قدر خوب از تنظیمات بلاگ اسکای در نشون دادن آی پی اطلاع داری؟؟؟؟
گفت وبلاگ دارم. اما آدرسش را نمی ذارم چون به شما اطمینان ندارم ؟!
خانوما اگه یادتون باشه چسنا گفته بود می خواد خطاب به این وبلاگ بنویسه...خب نوشت دیگه. دستت درد نکنه منصوره جون که از دیشب احیا گرفتی و چسبیدی به این وبلاگ و هزار تا کامنت گذاشتی و هر بارم گفتی این اخریشه!!!
راستی با این همه اهانت و فحش و فضیحتی که اینجا روانه ماها کردی جواب خدا رو چی می دی؟؟؟(منطق خودت)
lمنصوره حسنا شخصیه که با نوشتن کلمه زن دوم بالای وبلاگش با همون متن ساده ی خودش تونسته مخاطب(چه موافق چه مخالف) رو جذب کنه.
الان گوگل کلمه زن دوم را با وب این خانم گره زده است چون مساله تو دیتابیس گوگل ذخیره شده است با اینکه زن دوم را برداشته است هنوز با جستجوی این کلمه تو صفحه اول گوگل ظاهر می شود.
متاسفانه اخلاق حسنا که خودش را علامه دهر می داند و بقیه... نسبت می دهد تو رفتار شما هم تاثیر گذاشته است.
شما اگر یک آدم شریف پیدا کردی که بگویید خانه خراب کردن کار درستی است آنوقت همه آنچیزی که در مورد حسنا می گویید درست است
منم که همینو ازت خواسته بودم منصوره. این که دیگه نیای. چون از بس یه حرف رو صد بار گفتیم و تو پیچوندی و ناله نفرین کردی، خسته شدیم.
من اگر جای تو بودم به جای این همه آتیش فشان شدن می رفتم یه پرس و جو در مورد روش شکایت و رسیدگی بهش تو دادگاه ها می کردم. بد نیست برات.
البته هنوز آتیشی شدنت رو درک نمی کنم. ما داریم در مورد یکی دیگه می نویسیم نه تو. این که بحث کنی یه چیزی. ولی این همه عصبانیت... چرا؟؟؟ واقعا چرا؟
این ها رو می نویسم چون مطمئنم دوباره برمی گردی این جا. حتی اگر چیزی ننویسی.
خاله ها و عمو ها عاشق همتون هستم.
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/125.png)
خوب حال این حسنای بابا دزد را گرفتید
دوستان این منصوره خود حسنا هستش که داره اینجوری خودشو به در و دیوار میزنه
بهش اهمیت ندین....
اگه عقیده مخالف، حرف مخالف ، شما رو عصبانی می کنه، نشانه آون است که شما ناخودآگاه می دونید که دلیل مناسبی برای آنچه فکر می کنید ندارید .
به همین سادگی.
بهتره کمی ارام بگیرید.
خانم منصوره یکم اروم باشید ،دلیلی برای این همه عصبانیت نمی بینم .
یه سری واقعیت ها هست که شما قبولش نداری ، خوب مسئله ای نیست ، شما چیزهایی که فکر می کنی درسته رو قبول کن .
به همین سادگی .
*نه خانوم مینو من اصلا تو رو مخاطب قرار ندادم که نظرت باعث بشه من برم یا بمونم.از اونجایی که به جز کامنت گذاشتن در این وبلاگ(اونم چه وبلاگی!وبلاگی که مخالف با نشر اکاذیبه اما هیچ صحتی برای عدم کذب بودن خودش وجود نداره و با متن گوشه ی وبلاگش و بیان "زن سوم"قصد افزایش بازدید و جلب توجه رو داره.در صورتی که همون حسنا هم عنوان وبلاگش رو تغییر داده و هیچ جا در بخش کامنتها اشاره ای به این موضوع نداره.)کار دیگری هم دارم و علاوه بر اون کارها مستراحمون هم مثل شما به صندلی وصل نیست و از پوشک هم استفاده نمی کنم در شبانه روز یکباری باید برم مستراح و یکسری نیازهای دیگه مثل غذا خوردن هم دارم و نمی تونم هی بنشینم رفرش کنم ببینم شما چی گفتید.لازم نیست واسه سایر کارهای روزمره ام جوابی پس بدم که؟بگو،تعارف نکن.امثال شما خیلی دوست دارند برای هر چیزی دلیلی پیدا کنند که خودشون با خودشون حال کنند.هرچند هرچقدر بیشتر نظراتتون رو خوندم بیشتر حس سر و کله زدن با افرادی که حالا اگر اسم هم ببرم ناراحت میشید رو داشتم.از همون اولش هم اشتباه کردم وقتی متن رو خوندم و ساده و ابتدایی بودنش رو دیدم روی بخش کامنتها کلیک کردم تا برای فردی که این خزئبلات از ذهنش تراوش شده و افرادی که کامنت گذار ثابتش هستند و از سینه چاکانشند و با پنبه سر می برند کامنت بگذارم.سالها می گذاره تا مسائلی که مثل یک تابو برامون جا افتاده و نگاه تعصب وار بهش داریم رو بتونیم ملایم تر ببینیم.
این آخرین کامنت من در این وبلاگه در حالی که شما نتونستید حتی منی که نسبت به طرفداران حسنا نرم تر بودم رو تحت تاثیر قرار بدید.حتی اگر روزی مخالفتم نسبت به الان به حسنا شدیدتر بشه اما باز هم موافق شما نیستم و ترجیح میدم در دسته ی مخالفانی قرار بگیرم که حداقل شئن و منزلت خودم رو زیر سوال نبرم.
خوش باشید با توهماتتون.
من نمی دونستم زن دوم بودن یک تابو هست که شما دارید سعی می کنید این تابو را بشکنید
خوب شد واضح گفتید مشکلتون چیه
نه خانوم مینو من اصلا تو رو مخاطب قرار ندادم که نظرت باعث بشه من برم یا بمونم.از اونجایی که به جز کامنت گذاشتن در این وبلاگ(اونم چه وبلاگی!وبلاگی که مخالف با نشر اکاذیبه اما هیچ صحتی برای اکاذیب بودن خودش وجود نداره و با متن گوشه ی وبلاگش و بیان "زن سوم"قصد افزایش بازدید و جلب توجه رو داره.در صورتی که همون حسنا هم عنوان وبلاگش رو تغییر داده و هیچ جا در بخش کامنتها اشاره ای به این موضوع نداره.)کار دیگری هم دارم و علاوه بر اون کارها مستراحمون هم مثل شما به صندلی وصل نیست و از پوشک هم استفاده نمی کنم در شبانه روز یکباری باید برم مستراح و یکسری نیازهای دیگه مثل غذا خوردن هم دارم و نمی تونم هی بنشینم رفرش کنم ببینم شما چی گفتید.لازم نیست واسه سایر کارهای روزمره ام جوابی پس بدم که؟بگو،تعارف نکن.امثال شما خیلی دوست دارند برای هر چیزی دلیلی پیدا کنند که خودشون با خودشون حال کنند.هرچند هرچقدر بیشتر نظراتتون رو خوندم بیشتر حس سر و کله زدن با افرادی که حالا اگر اسم هم ببرم ناراحت میشید رو داشتم.از همون اولش هم اشتباه کردم وقتی متن رو خوندم و ساده و ابتدایی بودنش رو دیدم روی بخش کامنتها کلیک کردم تا برای فردی که این خزئبلات از ذهنش تراوش شده و افرادی که کامنت گذار ثابتش هستند و از سینه چاکانشند و با پنبه سر می برند کامنت بگذارم.سالها می گذاره تا مسائلی که مثل یک تابو برامون جا افتاده و نگاه تعصب وار بهش داریم رو بتونیم ملایم تر ببینیم.
این آخرین کامنت من در این وبلاگه در حالی که شما نتونستید حتی منی که نسبت به طرفداران حسنا نرم تر بودم رو تحت تاثیر قرار بدید.حتی اگر روزی مخالفتم نسبت به الان به حسنا شدیدتر بشه اما باز هم موافق شما نیستم و ترجیح میدم در دسته ی مخالفانی قرار بگیرم که حداقل شئن و منزلت خودم رو زیر سوال نبرم.
خوش باشید با توهماتتون.
با ی وکیل در مورد داستان ساختگی حسنا موافقم
ی وبی بود که در مورد ی پسر و دختر بود که در آستانه رسیدن به هم بودن بعد یهو گفتن دختره مرررررررددددددددددد!!!!!!!!!!!!!
ی مدت بعد معلوم شد دختره زندست و حرفاش ساختگی بود
////////////////////////////
چطوری خودش رو کشت؟
با ی وکیل در مورد داستان ساختگی حسنا موافقم
ی وبی بود که در مورد ی پسر و دختر بود که در آستانه رسیدن به هم بودن بعد یهو گفتن دختره مرررررررددددددددددد!!!!!!!!!!!!!
ی مدت بعد معلوم شد دختره زندست و حرفاش ساختگی بود
فکر کنم حرف من موثر واقع شد و واقعا رفت که بذاره باد بیاد! منصوره رو می گم.
از دیروز تا حالا داره یه ریز حرف می زنه.
بذار یه نفسی تازه کنه.
دوستان خوبم دارم میرم مهمونی
فعلا دیگه نمیتونم بیام.امیدوارم شب خوبی داشته باشید همتون.
قدرت درک و تعقل و تجزیه و تحلیل ما در همین حده من منصوره خانم .
فعلا شما و طرفداران حسنا هستید که بر سر شاخه نشستید و بن می برید .
درسته بانو جان ، رابطه ی حسنا یه رابطه نرمال نیست .
یزدانی جان ، خیلی زیباست مطالبت .
منتظر مطالب بعدیت هستم .
خب من برم فوتبال ببینم ولی گاهی هستم
بعدشم جهت عوض شدن روحیه
پرسپولیس
یزدانی گزینه هات لایک داره
مینو جان منم با ایشون موافقم
از دیروز تا به الان 100 بار اینا رو تکرار کردیم ولی ایشون هی پیچوندن و هی بحث رو عوض کردن
من دیگه ادامه نمیدم چون ایشون تمایلی ندارن کمی فکر کنن
سوال چهار گزینه ای یزدانی
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/112.png)
منصوره جان
کاش کامنتهای مارو فیلتر نمیکرد
ایکاش
اونوقت اینطوری صحبت نمیکردی
تاوان گناهش سنگینه
حوصله داری یه داستان بگم تا عمق فاجعه رو مشاهده کنی
از اینکه میگی حق بدیم بهش
بانوی عزیزم ممنونم از این وبلاگت و ممنونم به خاطر این فرصتی که به ما دادی برای صحبت.
من هم از ته دلم میخواد که منصوره و همه دختران سرزمینم خوشبخت بشن.شاید ایشون یک کوچولو با حسنا در مورد سن بالای معشوقشون هم زاد پنداری میکنه و باز هم نمیدونم و دوست هم ندارم بدونم. و امیدوارم هرچی که هست خوشبخت بشه.
من خودم مجردم ولی جدا اگر زمانی که 18، 19 سالم بود و وبلاگ حسنا رو میخوندم مطمئنا خیلی احساسی تر تصمیم میگرفتم و حرف میزدم.خیلی امکان داشت که دوست داشته باشم به زندگی مثل اون راضی باشم یعنی داشتن نصف یک مرد .ولی الان میفهمم این کار یعنی زیر سوال بردن شخصیت خودم.از صبح دارم باهاش بحث می کنم برای اینکه اگر دخترایی که به سن پایین میان اینجا و میخونن بفهمن که این کار واقعا زشته.واقعا اگر خانواده شوهر نمی خوان این رو تو زندگیشون راه بدت به خاطر اینه که این کار هنوز تو خانواده ها قبح داره.شما هیچ خانواده با اصل و نسبی رو نمیشناسی که زن دوم داداششون رو به عنوان فامیل بیارن معرفی کنن.فکر نکنید زندگی به عنوان زن دوم خیلی راحته.اصلا.چ.ن هیچ کس ذوست نداره که این اتفاق سر خودش دخترش و حتی پسرش بیاد پس زن دوم در اکثریت مواقع مطروده. باور کنید حتی عشق همسر هم برای ی زندگی کافی نیست.شما فقط با این عشق نمی تونید خوشبخت بشید چون شما به عنوان یک انسان نیاز به احترام دارید.نیاز به دیده شدن دارید.حرفهای این وبلاگها و فیلم های فارسی وان رو باور نکنید .عشق در زندگی همه چیز نیست.اگر بچه دار بشید یک بچه سرخورده خواهید داشت که نفرت همه رو به مادرش احساس میکنه.فقط کافیه یک بار یکی بهش بگه مادرت یک هرزه ای بئده که اومده تو زندگی این مرد.توروخدا چشماتون رو باز کنید
حسنا ادعا میکنه خیلی زیباست
زنی هم که خیلی زیباست
اخلاق خوب داره
نباید ترس از بعد از طلاق داشته باشه چون چیزهایی داره که هر مردی میخواد و مطمئنا می تونه یه زندگی سالم و به دور از تنش داشته باشه
آدم عاقل می گه اگه دارم طلاق می گیرم بهتره بچه دار نشم
این می گه بهتره بچه دار بشم چون شاید طلاق بگیرم
رابطه بعد ازدواج کاملا متفاوت میشه ، حتی با زمان عقد ، حتی زمان عقد با نامزدی .
حتی سال اول ازدواج یه جوره ، چند سال بعدش یه جور دیگه.
کسی که متاهل باشه ، می فهمه من چی می گم .
شاید برا ما مردا اینجوریه .
ولی این نوشته هاش برای یه فرد متاهل نیست .
یه فرد بی تجربه می نویسه .
وکیل جان
اون برای یک رابطه سالم و نرماله.
حسنایی که هفته ای چند ساعت موقت همسرش را می بینه رابطه اش در یک مسیر عادی نیست که مراحل عادی را طی کنه.
بانو جون من هستم و کامنت ها رو می خونم.
اما به نظر من منصوره همه رو به بازی گرفته. چون دقیقا ادبیاتش مثل ادبیات حسنا شده از بس اونو خونده: پر از سفسطه و پیچوندن و رد کردن سوالات منطقی.
من فکر می کنم دیگه هیچ کس جوابشو نده بهتره.
بهتره با مخالفانی صحبت کنیم که جواب سوالات رو بدن اقلا. منطق در برابر منطق. نه این که تو هی دلیل بیاری هی ناله و نفرین بشنوی.
بانو هی می گه طبق گفته ی خود حسنا، اون اصلا عاشق این مردک نبوده و اگر پولدار نبود باهاش ازدواج نمی کرد، اون وقت منصوره شده کاسه ی داغ تر از آش. یه وکیل کلی مدرک می آره در مورد روش شکایت و دادگاه و... . اون وقت به جای جواب منطقی می گه این جا تعمیرکار شوفاژ هم دارین! اگر این همه وقتی رو که به طرفداری حسنا تو این وبلاگ می گذرونه به پرس و جو در مورد روش شکایت می کرد، این حال رو روزش نبود... من از بحث کردن با این جور آدم ها هیچ وقت به نتیجه نرسیدم. وگرنه هر حرفی رو دویست دفعه شما و بچه ها تو کامنت ها براش می نویسین. بعدش برمی گردیم سر خونه ی اول.
بحث با این جور موجودات یه دور باطله. کسی که عاشق مرد بیست سال بزرگ تر از خودش می شه...
من بازم می گم: منصوره جان! تو که حرف حسنا وحی منزله برات. به این نتیجه هم رسیدی که ماها سبزی پاک کن های بی منطق روانی حسود هدایت بشو نیستیم. ممنون که سعیتو کردی ما رو هدایت کنی. حالا برو کنار بار باد بیاد.
یه پرنده یی هست به نام فاخته
همین میگ میگ خودمون
تخم هاش رو تو لونه های پرندگان ضعیف تر میزاره و بعدش میره فی امان ا...
پرنده کوچک فلک زده مادر مرده به هوای اینکه تخم برای خودش هست مثه چی از صبح تا شب از این تخم ها مراقبت میکنه
بعدا از بیرون اومدن فاخته از تخم شروع میکنه دونه به دونه تخم های باز نشده پرنده اول رو از آشیونه بیرون انداختن.پرنده اول که سر میرسه میبینه عده یی از تخم ها منهدم شده و حدس میزنه کار کلاغها باشه و به جد شروع میکنه به نگهداری از تنها پرنده آشیانه
خود این پرنده به اندازه یه گنجشک هست و فاخته متولد شده اندازه یه زاغ.روز و شب واسش آب و غذا میاره ولی این پرنده سیر نمیشه که نمیشه برای همین هم نر و هم ماده فقط دنبال غذا هستن تا شکم وامونده ش پر بشه و به مخیله شون هم نرسه که هی وای من این پرنده شبیه خودمون نیست.وقتی دوزاری میافته که فاخته آشیونه رو ترک کرده و میره برای جفت گیری و دوباره همین چرخه از ابتدا طی میشه
این مطلب شمارو یاد کی میندازه؟
1-لئوناردو دی کاپریو
2-دوست دبیرستانم همون که موی منو کشید و فرار کرد
3-جمره و دوست پسرهایش
4-حسنا
حسنا کوچکترین تجربه ای را یه رابطه نداره ، فوقش در حد بی اف باشه .
البته اینا احساس منه و از روی خوندن پستاش دارم می گم .
حسنا تجربه ای از زندگی متاهلی درست درمون نداره. با شوهر اولی که تا اومد زندگی کنه و به مهمون دعوت کردن و زندگی کردن برسه شوهرش مرد.
با این دومی هم که حسنا در حد زندگی اینها نیست. برای همین بلد نیست باید چیکار کنه و همه چیزش براش عجیبه. وقتی طرف توی هتل بیرونش می کنه از اتاق اینقدر اعتماد به نفسش کمه و اینقدر خودش را در مقابل این خانواده حقیر می بینه که راحت می ره پایین و چیزی نمی گه.
زندگی مشترکی هم که نداره که ازش چیزی بخواد بگه. در حد همون رابطه مخفی با همسرش هست که داره می گه.
اتفاقا اون قسمت ها را درست می گه و مفصل هم می گه. بوس و بغلها و رابطه اش را خوب می گه.
به قسمت زندگی که می رسیم چون زندگی ای نداره چیزی هم نداره که بگه. درست هم نمی دونه الان باید چی تعریف کنه. چون گم شده تو اون زندگی.
کسی هم از زندگیش خبر نداره که بتونه از رفت و آمدش با فامیلهاش و همکارهاش و دوستهاش بگه. اینه که کلا وارد این مقولات که می شه قصه آبکی می شه.
*نامدری=نامردی
!
حسنا اوایل که نمی دونست چه خبره یک حرفهایی نوشت که الان مجبور شده همه را ثبت موقت و مخفی کنه.
وقتی همسر اولش می میره و پدر و مادرش می گن پول پیش خونه که پسرمون پرداخت کرده بخشی از اون به عنوان ارث به ما می رسه
حسنا خیلی واضح نوشت که چون قرارداد به اسم من بود محلشون نذاشتم و همه پول را برداشتم.
پول پیش یه خونه کارمندی عروس و داماد اون هم ده سال پیش ماکزیمم ده میلیون بوده. رقمی نیست که بشه در موردش حتی حرف زد. ولی می خوام بهت بگم حسنا اینه !!
آدمی که شوهرش جلوی چشمش در یک لحظه مرده تا مدتها به دنیا و زندگی پوچ تر از اونی که من و تو نگاه می کنیم نگاه می کنه. اما حسنا تو اون هیر و ویر حواسش بوده که پول پیش خونه را بالا بکشه !!
ببین چیکار کرده که خانواده همسر اولش حتی برای مراسم چهلم و سالگرد راهش ندادند. ببین چیکار کرده که کلا طردش کردند.
می دونید حس من چی می گه ، اینکه حسنا تا حالا ازدواج نکرده و سنشم بین 20 تا 25 ایناست ، حتی سر کار هم نمی ره.
اخرشم هممون سر کاریم .
باز افتادید در دور باطل.
عزیز من،من میگم حسنا اشتباااااااااااااااااااه کرد که رفت وسط این رابطه.
خانوم اولی اشتبااااااااااااااااااااااااااه کرد که میدون رو باز کرد که موقعیت رو برای پا گرفتن یک عشق باز کنه.الان که زمان گذشته و اون دختر نپخته و خام هم وارد این زندگی شده تازه یادش افتاده که باید انزجارش رو نشون بده؟
آره،من چشمم رو بستم به قول شما.شما دیگه چرا چشمتون رو می بندید؟
گناه داره به خدا.من که دلم برای جفتشون می سوزه اما می ترسم چیزی بهش بگم که زخم بزنم بهش.
شما تا فردا صبح بشین توی گوش حسنا بخون که کارت زشته پاشو برو طلاق بگیر.اما یک لحظه به فکر تباه شدن زندگی این دختر افتادی؟دختری که در اوج جوانی باید به خاطر اشتباه خودش و یک نفر دیگه توی یک زندگی دست چندم زندگی کنه و حرف و حدیث هم ازش دور نیست.
حسنا بسیار بسیار بسیار کار اشتباهی کرده.
اتفاقا اگر روزی تصمیم بگیره از این زندگی بره خودش در درجه اول راحت میشه.
اما تمامی این حرفها باز هم دلیل نمیشه من تهمتهای دیگه ای به این فرد بزنم و برای اینکه عصبانیش کنم تا کنار بره بی آبروش کنم.می تونم با لحن ملایم تر و با ادبیات بهتری بهش بگم این راه درست نیست نه با نامدری کردن در حقش.
والا ما هم اون وبلاگ رو می خونیم اما خیلی از حرفهایی که شما می زنید در حد موثق نمی بینیم.چون اصلا برای اثبات راست گویی یا دروغگویی حسنا یا زن اول به اون وبلاگ نمیریم.برای درک موقعیت فعلی و راهنماییش در مسیری که زن اول مورد آزار و اذیت قرار نگیره و در عین حال خودش هم اذیت نشه بهش سر می زنیم.(حالا همین حرف رو بگذارید روی حساب طرفداری از حسنا.انتظاری نمیره.چون در این جامعه کسی جایی برای اعتماد باقی نمی گذاره و انقدر بدی دیدیم و انقدر آدمهای سیاه و زشت دیدیم که فکر می کنم فلانی که فلان کار رو کرده لابد یک نیتی داشته دیگه!!!!!!!!)نه عزیزان.اتفاقا خیلی از نظراتی هم که میدیم در جهت حقوق زن اوله.
اگر قدرت درک و تعقل و تجزیه و تحلیل شما در همین حده من ترجیح میدم فقط خودتون از این قدرت برخوردار باشید.اعتدال همیشه بهتر از نظریات صفر و صدی بوده و هست و خواهد بود.
تو خیلی خوش بینی که فکر می کنی حسنا با گفتن این جمله که " وقتش رسیده که همسر انتخاب کنه "
منظورش این هست که همسر خانوم اولی را انتخاب می کنه.
یا وقتی می گه " دیگه دارم فکر می کنم اگه یه بچه باشه دیگه اگر هم جدا بشم تنها نیستم " منظورش این هست که واقعا بچه را برای تنها نبودن می خواد.
حسنا سی سالشه و اگر جدا بشه و بدون بچه باشه شرایط بهتری برای ازدواج داره و راحت هم می تونه دوباره ازدواج کنه و بچه دار بشه. کما این که خانوم اولی که حسنا را می شناسه تو اون جلسه بهش گفته بود تو که بلدی جدا شو برو باز شوهر کن.
و ما هم که دیگه بعد یکسال سیاستها و مکاریهاش را داریم می بینیم.
عقل آدمی که اخلاقی و سالم فکر می کنه هم حکم می کنه که اگر احتمال جدایی می ده بدون بچه جدا بشه.
اما چرا حسنا با این حیله جدید که اگر جدا شدم تنها نباشم می خواد بچه دار بشه؟
می خواد اولا جای پاش را محکم کنه و احتمال جدایی را کمتر.
در ثانی اگر جدا شد رشته ای همیشه متصل به این ثروت داشته باشه.
تو باز بشین بگو وای تو رو خدا زخم خورده.
حسنا زخم نخورده. زخم زده! حسنا یه زندگی را به هم ریخته باز تو می گی زخم خورده؟
بچه ها چرا بحث میکنید؟؟؟؟یعنی اگر یکنفر عاشق یک فرد ممنوعه بشه و بره تو زندگی یک نفر دیگه هیچ اشکالی نداره؟؟تازه ماها تا زمانی که دروغ هاشوولاگ سوگند رو نکرده بود که بازم چیزی نمیگفتیم.
جالبتر از همه اینه که خود حسنا از اول گفته که من عاشق همسر نبودم و نبودم و نبودم.
یزدانی عزیز دیدی گفتم بحث فایده ای نداره؟؟؟سفسطه رو متوجه شدید؟؟ هر دلیلی که ما میاریم ایشون قضیه رو به یک سمت دیگه میکشونه.بی خیال شید
عزیزم من چند خروار مثال بیارم از زنانیکه برای پول ...
ولی تا زنی نخاد همچین نا ممکنی ممکن نمیشه
بحث تجاوز و چشم چرانی رو هم دخالت نمیدم داریم راجع به تجاوز و هتک حرمت به زندگیها صحبت میکنیم
من به جرات می گم ، خیلی ها اینجا ، مرد رو جنس مذکر رو نمی شناسن ، تفکراتش رو نمی دونن .
تو جمع های مردونه و حرفهایی که زده می شه ، اطلاعی ندارند .
اگه بعضی زنها می دونستن مردا پشت سرشون چی می گن ، 1 ثانیه هم باهاش نمی موندن.
واقعا تعجب میکنم
شما میگین که ممکنه هر فردی عاشق بشه و نباید به دید مجرم بهش نگاه کرد
آیا شما اجازه میدین من عاشق همسر شما بشم؟
آقای یه وکیل اجازه هست عاشق شما بشم؟
هم حق الناس هست و دقیقا عین جرم
خانم عزیز
حسنا به صراحت در وبلاگش نوشت عاشق همسر نبوده
دیگه از این واضح تر؟
همسر اول اصرار میکرد بیا زن همسرم شو.من و همسر هیچ مشکلی جز رابطه نداریم
همه دوستان حسنا تاکید کردن این دو هیچ مشکلی جز رابطه ندارن
حسنا هم که عاشق نبود
سر خیرخواهی اومد؟یا سر پول؟
اگه سر خیرخواهی بود می تونست یه زن 40 ساله رو معرفی کنه.که اینطوری هم نشه.و هم خودش اذیت نشه هم بقیه.
باز شما چشمتون رو ببندین و درس اخلاق بدین
اینطور که اینا می گن حسنا برای رضای خدا زن این مرد شده
پس بحث چیه؟
آقای یه وکیل این جمع
هم نماینده آقایون هست و هم نماینده قانون و مطلع به اون
هم نماینده قشر آگاه جامعه
لطفا کامنتشون رو بخونین
تعریفتون از سخن کوروش کاملا عکس بود.
منظور ایشون چیز دیگری بوده.
چند مثال بیارم از دختران با حجاب و در ظاهر موقری که نگاه پسر هوسران دنبالش بوده؟
بحث بحثِ این حرفها نیست یک وکیل عزیز.
امیدوارم در موارد دیگه(نه حالا صرفا مواردی چون ازدواج مجدد) مسائل رو با هم قاطی نکنید چون ظلم بزرگی در حق طرف مقابل صورت میگیره.
کسی که میگه دو طرف رو در نظر بگیرید که دو فردای دیگه از عملتون جلوشون پشیمون نشید یعنی چشمش رو روی حقایق بسته؟یا کسی که میگه زن دوم هیچ حق انسانی ای نداره و حتما فاحشه بوده که اومده و یک درصد احتمال نمیده که شاید واقعا عاشق یک فرد ممنوعه شده باشه.کاری رو که در موردش اطلاعات دقیق دارید قضاوت کنید و وبلاگ بسازید و بکوبید اما وقتی خودتون هم مثل ماها معلقید و نمی دونید چی به چی بوده نه باید کاملا حق رو به زن اول بدید(که عملا همینکار رو کردید)و نه کاملا حق رو به حسنا بدید.
در کشورهایی غیر از کشور جهان سومی چون این حتی یک مجرم و متهم هم تا کاملا به عینه با دلایل منطقی جرم و اتهامش اثبات نشده باشه هیچکس حق تهمت زدن و توهین کردن بهش رو نداره و حتی می تونه ازش شکایت کنه.
به دیگران ارزش بگذارید تا دیگران هم براتون ارزش بگذارند.
حتی یک انسان جنایتکار هم باز یک انسانه.از شکم مادرش جنایتکار زاییده نشده.
حسنا بارها تکرار کرده عشق و عاشقی درکار نبوده. رابطه قبلی در کار نبوده.
چرا همه اش تکرار می کنی عاشق شده.
بعد هم من غلط می کنم عاشق مرد زن و بچه دار میشم و زندگی به هم می ریزم.
مگه آدم حیوونه که هیچ کنترلی روی خودش و رفتارش نداشته باشه و بگیم غریزیه.
مگه روزی که حسنا وبلاگش را زد ما این حرفها را زدیم؟ به مرور زمان و بعد از تقریبا یکسال از نوشتنش که گذشت داریم می گیم این حرفها نمی تونه درست باشه.
عقلمون می گه. منطقمون می گه. شعورمون می گه.
همه چیز را که نباید با چشممون ببینیم.
حقیقت زندگی حسنا اینه
پشتش به هیچ جا گرم نیست
نه پدر و مادر
نه خواهر برادر
نه همسر
حسنای اشتباهی کرده و الان کسی حاضر نیست قیم ش باشه
چون قبلا بهش هشدار داده شده بود
زنی که دائم تکرار می کنه شاغلم خونه دارم ماشین دارم کار دارم
ده تای من و شما را هم با زبونش و سیاستش قورت می ده
قیم می خواد؟
به اندازه کافی هم که از این مردک تیغ زده و گرفته
به گفته خودش توی اون جلسه دروغین طرح زوج و فرد مردک گفته هر کس را طلاق بدم حقوق و مخارجش را تا آخر عمرش پرداخت می کنم ( البته این اشاره ظریف و زیرپوستی حسنا برای خانوم اولی بود که بگه اگر چه شاغل نیست و درآمدی نداره اما راه رفتن داره و اگه بره همسر نیازهاش را تامین می کنه. چون حسنا انتظار داره اون زن زندگیش را بذاره واسه این و بره )
الان این دیو دو سری که اسمش حسنابانو هست قیم لازم داره؟
والله این می تونه قیم همه زنان اول و دوم وبلاگستان بشه با این زبونش و سیاستش و مکر و حیله اش
دقیقا یزدانی عزیز
زن ها به شدت بد شدند ، به راحتی چراغ سبز نشون می دند.
نه خجالتی، نه شرمی، نه حیایی ...
یه مرد هر چقدر هرزه و بد باشه ، تا یه زن نخواد ، هیچ اتفاقی نمی افته.
خانم حسنا اگه زیر بار این خفت نمی رفت ، همسر هرچقدر هم که اصرار می کرد ، خانم اول هر چقدرم که می اومد ، بی فایده بود .
در حالی که حسنا می گه من نبودم ، می رفتن سراغ یکی دیگه ، یه زن دیگه .
اگه شما خانم ها یکم برای خودتون ، حداقل بدنتون ارزش قائل باشید ، کلی ازین کثافت کاری ها جمع می شه .
پس همه برای توجیه کارهاشون می تونن بگن من نبودم یکی دیگه این کار را می کرد. من نرم دزدی یکی دیگه می ره. من دروغ نگم یکی دیگه می گه ... چه توجیه بامزه ای !
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
حسنا فداکاری کرد که کس دیگه ای تو این بلا گرفتار نشه
اگر کسی را برای 6 می خواستند که بهتر بود یک زن هم سن و سال همسر که بچه دار هم نشه و نیازمند باشه انتخاب می کردند.
چرا رفتند سراغ یه زن جوون و شاغل و همه فن حریف که مطمئنا تا آخر عمرش هم که نمی خواد بی بچه و ... زندگی کنه. یعنی عقلشون قد یه نخود هم نبود که این زن را انتخاب کردند برای 6
کوروش در جواب شخصی که پرسیده بود چرا زنان شما حجاب بر سر نمیکنن گفته بود
حجاب زنان ما چشمهای مردان ماست
حالا حکایت جامعه امروزی ماست
اگه زنی شل نشه و چراغ سبز نشون نده هیچ مرده هرزه و هوسرانی نمیتونه بهش نزدیک بشه و اون مرد دمش چیده میشه و میره سر خونه زندگی خودش و بلعکس
یه وکیل عزیز وای بر ما که به خاطر ترس از اینکه نکنه اون بلا سرمون بیاد در برابر حقایق چشمامون رو میبندیم و سکوت اختیار میکنیم.
در مورد قانون سوم نیوتن یا کارما ، دقیقا درست عمل می کنه .
تو نمی تونی خونه ات رو روی خونه ی یه فرد دیگه برپا کنیو توقع داشته باشی ، روی خونه ات ، خونه ای قرار نگیره .
تو نمی تونی ، با احساسات چند هزار ادم که فکر نمی کنند بازی کنی و توقع داشته باشی کسی با احساساتت بازی نکنه .
تونمی تونی بد باشی و خوبی ببینی .
و بر عکس تو نمی تونی خوب باشی و بدی ببینی .
اون قانون را واسه ما گفتن. فقط در مورد بچه های این وبلاگ صدق می کنه. نمی شه به عموم تعمیمش داد. برای ارشاد ما بود
جالبه خود حسنا بار ها گفته که اگه همسر پولدار نبود ، باهاش ازدواج نمی کردم.
بلاخره باید یه عاملی باشه که این زن ها ، زن دوم بشند ، مهمترین شونم پول هست .
یا همین دیروز یکی از دوستان خانوادگیمون بهم زنگ زده بود ، دوست دخترم حامله شده ، حاضرم نیست بندازتش ، چی کار کنم ؟
حالا باز هم هی بگید ، دروغ می گیم ولی فقر و فحشا داره بیداد می کنه .
باز هم بگید ، کدوم فقر ، کدوم فحشا ؟
متاسفانه انسانیت به شدت در میان این مردم افت کرده.
بیشترین پرونده های من ، پرونده های خانواده هست و اکثرا طلاف .
چند وقت پیش یه پرونده بهم دادن ، یه زنی بود، ماه 6 بارداریش ، شوهرش بهش خیانت کرده بود و به لطف قوانین جدید رفته بود زن گرفته بود .
جوری این زن گریه می کرد که اشک منم داشت در می اومد.
می گفت باید چی کار کنم ؟
باردارم ، نه می تونم سقطش کنم نه می تونم جدا شم .
و کلی حرفهای دیگه که زد ...
اینا خواب نیست ، خیانت روز به روز داره افزاش پیدا می کنه .
باورم نمی کنید .
یه روز با هم بریم دادگاه خانواده ، ببین چرا مردم انقدر دارن جدا می شن.
روز به روز امار زنان مطلقه داره می ره بالا .
این زن ها شوهر می خوان ، یه زندگی خوب می خوان.
با توجه به این مشکلات اقتصادی کدوم پسر 20 تا 30 ساله ای توانایی رفع این نیاز هارو داره .
می رن سراغ مردان سن بالا و نسبتا پولدار و مردها هم که از خدا خواسته به راحتی خیانت می کنند و می شن زن صیغه ای یا عقدی اونها، با یه زندگی مرفه و کلی پول .
اینها دردهای جامعه ی ماست .
و باز هم اینهارو کتمان میکنید ، در حالی که قابل کتمان نیستند.
خوب یه قانون هم هست که میگه دو بار غیر همنام یکدیگر را جذب میکنن
کلا دیگه بریم تو فیزیک؟
دوستان صبر داشته باشید.
یعنی خوشم میاد کم میارن به سخره میگیرن همه چیزو
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/107.png)
بعد میگن زخم خوردی
بعد میگن چون توهم توطئه داری شوهرت طلاق میده
منصوره عزیزم ما همه دروغگو! یه وکیل هم دروغگو!
می تونی تحقیق کنی در این مورد یا نه؟؟؟؟؟؟ یا حرف حسنا وحی منزله برات؟ یا اصلا دوست داری هرچی حسنا می گه رو دربست قبول کنی؟ اگر حرف حسنا برات حجته پس این بحث ها چیه؟ اومدی... شنیدی، گفتی... اما اساس فکر تو اینه که حسنا راست می گه. خوب پس این بحث ها بی فایده ست. برو بذار باد بیاد عزیزم.
به به مینو خانوم. از اینورا
هر عملی یک عکس العملی داره مساوی و در خلاف جهت خودش. (قانون سوم نیوتون)
در سرعت های بالا قوانین مکانیک کلاسیک ( نیوتن ) جوابگو نیست و نظریه نسبیت خاص مطرح می شه.
ما پیرزن هم خفه میکنیم
آب حوض هم میکشیم
خودتون گفتین حرمت نگه داشته بشه چرا برخلافش رفتار میکنین؟
برای درک زندگی آلوده حسنا نیازی به سواد آکادمیک نیست
انسانها رفته رفته شخصیت خودشون رو نشون میدن.الان اولاشه.صبر کنید
این شکلکهای بلاگ اسکای خیلی مسخره است
تامز آپ جاش خالیه حسابی
بچه ها امثال منصوره تو وبلاگ حسنا زیادن. این تازه خوب بینشونه مثلا.
فقط یه واقعیت هست که در مورد خوانندگان وبلاگ حسنا و طرفداراش هست و اون اینه که:
حتـــــــــــــــــــــــــــــــــــی خود حسنا بیاد اعتراف کنه اجازه ای در کار نبوده، میان براش می نویسن تو هنوز دوست مایی و به ما ربطی نداره و زندگی خودته و دوست داشتی دروغ بگی و واقعیت رو نگی.
شیدا رو یادتون رفته؟؟؟؟؟؟؟؟؟
حالا مثلا این منصوره واقعیت رو بفهمه نظرش در مورد حسنا عوض می شه؟؟؟؟ نه. در هر صورت زلزله بیاد، سیل بیاد، دنیا کن فیکون بشه حق با حسناست و ما یه مشت حسود سبزی پاک کن روانی بی منطقیم که باید جواب خدا رو بدیم و... .
به یه طرفدار سینه چاک فارسی وان چی می شه گفت؟
من خودم سردمدار سر و کله زدن با این جور آدمام. اگر کسی قرار باشه قانع بشه از یه پست این وبلاگ و فقط با یه کامنت یه وکیل در مورد دادگاه قانع می شه.
منصوره براش راحت تره که همه چی رو بپذیره. نمی خواد به مخش فشار بیاره. همه ی طرفدارای حسنا همین طوری ان.
جالبتر از همه اینه که مرثیه سرایی میکنه که قضاوت نکنین ال میشه بل میشه اما این خانم در مورد تک تک ما بدون اینکه ماهارو بشناسه قضاوت کرد..اینم از اخرین کامنتشون.
تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل
این خانم تشریف ببرن مشکل رابطه شون با مردی که همسن پدرش هست را حل کنند.
یک روانکاوی عمیق لازم داره این علاقه و اصلا عادی نیست.
تو یکی از کامنت ها خوندم که باید وبلاگ مستقل زده بشه برای مبارزه با چند همسری
ولی رسالت اینجا چیز دیگه یی هست
مبارزه با نشر اکاذیب
چه حسنا چه سوگند و چه های دیگه
توی لیست دوستان این وبلاگ به جز دکتر و وکیل،تعمیر کار شوفاژ هم دارید؟
من کامنت گذارها را به همان اندازه می شناسم که شما.
ولی این گفتارتون با طومارهایی که از صبح می نوشتید خیلی تناقض داره
ممنون یه وکیل
به نظر من بحث با این ها فایده ای نداره
خودشون رو خواب زدن و میخوان فارسی وان رو ببینن
یزدانی عزیز من از صبح تا حالا همه چیز رو توضیح دادم اما اونی که خودش رو به خواب زده نمیشه از خواب بیدار کرد. در نهایت هم همینجور که میبینید منتهی میشه به توهین و اینکه وا اسفا به ادمهایی که ما هستیم
مگر میشه کسی وبلاگ حسنا رو خونده باشه و توضیحات وبلاگ لیلی و همسران اول و نو شیده از خیانت و اینجا رو خونده باشه و ندونه سوگند کیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
خب دلیل از این محکم تر.بعد از صحبتهای پریناز به این نتیجه رسیدم این بحث فایده ای نداره.
با این شدت و حدت داره از حسنا دفاع می کنه بعد می گه من نمی دونم سوگند کیه
همون که بهار زدش ، بعد رفت پزشکی قانونی ، 2 روز بعدم رفتن دادگاه ، بدون هیچ وکیلی ...
خوب طرفداران عزیز ، هیچ دادگاهی به این زودی به کسی وقت نمی ده ، ما وکیل ها با کلی دوندگی و پارتی بازی تازه تایم رو می اندازیم 1 ماه بعد ، با کلی دوندگی .
و بعد یه قاضی انگار علاف و بیکار نیست که بشینه گریه یه زن رو ببینه و شوهر پولدار و معرفشم نازش کنه.
در ضمن همه در دادگاه حضور پیدا می کنند و قاضی تازه کلی تحقیق می کنه.
قاضی انقدر بیکار و علاف نیست که مسخره بازی هایی رو برای ترسوندن یه دخر 18 ساله انجم بده.
در ضمن دختر 18 ساله دیگه خودش به سن قانونی رسیده ونیازی به قیم نداره .
پس چرا قاضی گفت باباش هنوز قیمشه؟
و بعد یه فرد خیلی پولدار کارخونه دار با چندین خونه ، ماشین و ویلا ، بدون وکیلش اب هم نمیخوره.
چه جوریبه که این اقا وکیلی نداره و خانم اولی دنبال وکیل هست برای دخترش ؟
وبعدم در این مواقع وکیل حاضر می شه تو دادگاه، نه همسر .
و بعدم یه مرد که انقدر پول داره می تونه دادگاه رو هی عقب بندازه .
و از همه جالب تر دادگاه تو 1 جلسه اگه شاهد هاکافی نباشن و مدارک به نظرش کافی نیاد، حکم نمی ده.
فکر می کنم فعلا همین ها کافی باشه.
یزدانی الان برات یه تومار می نویسه همه چی توش هس الا اون چیزی که پرسیدی
نمیدونم چرا آخرش به دعوا و جنجال می رسیم
شاید همین سوالات منصوره سوالات خیلی های دیگه هم باشه
باید جوابی برای گفتن داشته باشیم
شما درست میگی که نباید قضاوت کرد.قبول دارم
عزیزم ما کسی رو نقد میکنیم که روزهایی خودش رو خوندیم
خودش رو برای ما معرفی کرده
حالا اینو بهم بگو خانوم اول و بهار هم وبلاگی دارن که حرف اونا رو هم بشنویم؟
البته که میتونید مخالفت کنید.فقط امیدوارم اخرش به نتیجه من نرسید.موفق باشید
گلریز عزیزم
اجازه هست اینجا مخالفت کنم؟
اعتقاد دارم حرف هر کامنت گذاری رو باید شنید
چه موافق چه مخالف
از این کار بانو خوشم میاد بر خلاف خود حسنا که مخالفین رو فیلتر میکنه
اینکه حسنا جوابی نداده دلیل بر این نیست که حتما دروغ گفته.شاید دلیل دیگری داشته باشه.مگه ماها کف دستمون رو بو کردیم؟از راه درستش سوال کنید تا جوابش رو بگیرید.با ادبیات و طرز فکری که شما دارید من هم اگر جای شخصی مثل حسنا باشم جواب نمیدم.حالا از سر لج و لج بازی با شما یا هر چیز دیگری.
شما که انقدر حرفهای زیبا یاد گرفتید چرا خودتون بهش عمل نمی کنید؟
کسی که سواد داشته باشه و در اجتماع حضور داشته باشه تا همین حد قدرت درک رو داره که بفهمه که ممکنه یک درصد تصورات من اشتباه باشه و یک درصد طرف مقابل دروغگو نباشه.یا برعکس.پس در شرایطی که نه من می دونم چه خبر بوده و نه شما می دونی چه خبر بوده طوری حرف بزن که نه سیخ بسوزه نه کباب.که اگر تحصیلاتی دارید وای بر جامعه ای که تحصیل کرده هاش افرادی چون شمایید.
هدف وسیله رو توجیه نمی کنه.این وسیله ایه که شما انتخابش کردید.
راه درستش را شما بفرمایید. من این سوال را بارها توی وبلاگش دیدم که ازش اسم بیماری خانوم اولی را پرسیده بودند و ارجاع داده بود به میان برگ سوم و ته برگ هشتم.
بعد که اصرار خواننده ها را دید که تو این آدرسهایی که می گی چیزی ننوشتی
گفت بیماریش خصوصیه و ممکنه ناراحت بشه من اینجا مطرح کنم !!!
عزیزم این کاری که شما داری می کنی بهش می گن توجیه!
داری توجیه می کنی. دلیل بیار.
اساس وبلاگ حسنا روی این حرف بنا شده. حسنا باید بتونه در این زمینه توضیح درست و قانع کننده بده وگرنه مشخص می شه دروغ می گه.
همه چیز را قرار نیست با چشممون ببینیم که باور کنیم یا مستقیم بهمون بگن.
مغز و تجزیه و تحلیل کارش همینه.
که شما از یک سری متغیرها و روابط یک نتیجه گیری کنی. اگر مغز شما قدرت و توانایی این را نداره مشکل داری.
یه وکیل شما فقط دادگاه رو برای این دوستان توضیح بدید شاید متوجه شدند که دادگاه رفتن به این کشکیا هم نیست
نمیدونم وبلاگ بانو چه دورنمایی داره
اما خوب میدونم که مخاطب خاص توجه ویژه یی به اینجا داره
چون درست نقد میشه
ادم با مخالفانش رشد میکنه
ما مخالفان زندگی حسنا به مراتب برای اون دوستان بهتری هستیم تا کسانیکه اول تا اخر پست هاش رو نمیخونن و فقط یه بوس حواله میدن و بیشتر ترغیب ش میکنن تا تو منجلابی که هست دست و پا بزنه
منصوره عزیز میدونی حسنا برای اکثر وبلاگ دارها یه ابزار هست؟
دوست عزیز خودتو اذیت نکن چون از بحث با این جماعت به نتیجه ای نمیرسی.ایشون خودش میاد میگه قضاوت نکنیم تهمت نزنیم بعد خودش دقیقا همین کارو میکنه.مثلا به من میگه من کینه شخصی دارم و فلان و الان.حوصله ندارم چیزی رو توضیح بدم اما با همین حرفها حداقل برای من که شرایط زندگی خودم رو میدونم این برام مسجل میشه که این خانوم داره اشتباه میکنه و حرفی برای گفتن جز تهمت زدن نداره.دوست عزیز بحث کردن با این افراد فایده ای نداره چون در نهایت متم به روان پریش بودن میشید.بهتره دیگه جواب ندیم.
گلریز جان خسته نباشید که این همه وقت و انرژی گذاشتی.
منصوره جان ماشاله زیاد حرف می زنند. من بودم این همه سروکله زدن باهاش را طاقت نمی آوردم.
البته تقصیری هم نداره. یک دختر مجرد عاشق و ساده که هنوز اون روی زندگی را ندیده.
فقط یک مورد کوچیک می گم و متاسفانه توانایی این همه بحث با منصوره را ندارم.
دختر مجرد جوانی (منصوره) که عاشق مردی 20 سال بزرگتر از خودش می شه باید حتما مشاوره و روانکاوی بشه.
توی دنیای امروز اینقدر سرعت تغییرات و پیشرفت زیاده هست که فاصله نسل ها به کمتر از 4-5 سال رسیده. شما اگر خواهر برادری چند سال از خودت بزرگتر یا کوچیکتر داشته باشی تفاوت ها و فاصله هایی را بین خودتون می بینید که قبلا بین والدین و فرزندان بود.
توی همچین دنیایی دختری جوان با مردی که بیست سال ازش بزرگتر هست چه سنخیتی داره؟
نمی خوام وارد این مبحث بشم و کاری به زندگی منصوره خانم هم ندارم. قصدم قضاوت و این اصطلاحات مسخره ای که مد شده هم نیست. فقط خواستم بگم منصوره جان هنوز خیلی جوونه و سرش پرباد.
امیدوارم سرش به سنگ نخوره ( این را نه محض شوخی و تکه انداختن به مدل بانو حسنا که واقعا از ته دلم می گم ). دلم نمی خواد هیچ زنی شکستن را به معنای واقعی تجربه کنه.
خوب طرفدار های عزیز حسنا 1 دلیل برای طرفداری بدن که چرا دارن طرفداریش رو می کنند ما هم بشنویم .
به یه وکیل
طرفداران حسنا اومدن داریم بحث می کنیم ولی خب متاسفانه به جایی نمیرسیم
از نظر اونا ما دروغگو و خاین و حسود و ...
و از نظر ما مثه حسنا هستن که سفسطه بازی میکنن و جواب درست نمیدن
تو پاسخی که به کامنت گلریز جان دادی گفتی
جامعه گرگ داره
بر منکرش لعنت
ولی دوست خوبم اینجارو ندید میگیری
من برای خودم حرمتی قائلم .هم حرمت و هم غیرت
تو اون وقت شب خدا هم از آسمون بیاد نمیرم تو لابی برای خوش خوشان شخص دوم
اگه حسنا ذره یی برای خودش ارزش قائل باشه اینا ناقوسهای بی حرمتی و بی ناموسی که برای حسنا بصدا درمیاد
منصوره جان
همه ما گاهی تو دام شرایط احساسی قرار میگیرم
ولی چه خوبه درست تصمیم بگیریم
باعث ناکامی زندگی دیگران نشیم
خانواده یی رو بی سرپرست یا بدسرپرست نکنیم
من با بهار خانوم اولی تفاوت سنی چندانی دارم و میدونم ممکنه یه دختر تو همین سن جهالتی به خرج بده که چوبش رو باید خیلیا بخورن
اون مرد پیر زنباز به حسنا هم وفا نمیکنه
کافیه حسنا چشمش رو باز کنه و شرایط خودش رو بسنجه
تا دیر نشده تا پیر نشده
پریناز عزیزم مرسی.خیلی قشنگ بود.ممن.نم که با این قلم قشنگت نوشتی و خیلی قاطعانه جواب دادی.خیلی اون قسمت مربوط به حسودیت درست بود.اینا فکر میکنن ما کاروبارمون وبلاگ نویسیه اما نمیدونن که ماها هرکدوممون تو جامعه یک شخصیت و جایگاه اجتماعی داریم که امار وبلاگ خانم حسنا حتی در کوچکترین گوشه زندگی ماهم قرار نمیگیره.حق با شماست نباید وارد بحث میشدم.شما با اطلاعات بیشترتون بهتر جواب دادید و من هم فکر میکنم دیگه به هیچ کامنتی از این خانم جواب نمیدم.ممنونم.![](http://www.blogsky.com/images/smileys/123.png)
گلریز:
شک نکن که اگر به عدالت فکر نمی کردم حتی ذره ای هم به زن اول حق نمی دادم و خیلی راحت فقط از حسنا دفاع می کردم.دو طرف رو نگاه کردن کار سخت تریه.سوگند رو هم نمی شناسم که آیا واقعا دوستش بوده یا نه و آیا واقعا حرفهایی که می زنه صحت داره یا نه.
عصبانی نشدم.دقیقا واقعیت رو بهتون گفتم.چیزی که هر کس دیگری هم به عنوان شخص سوم بیاد و کامنتهاتون رو بخونه همین رو میگه.حالا من بی تعارف و بدون رودربایستی گفتم.از صحبتهاتون بر میاد که همین وبلاگ رو هم برای عصبانی کردن حسنا و احتمالا کینه ای که از شخص ایشون یا مورد مشابهی داشتید ساختید وگرنه چه دلیلی می تونه داشته باشه این حرف؟
این وبلاگ و کامنتهاش غیر از اینکه به چشم کمیک استریپ بهش نگاه بهش کاربرد دیگری برای دیگران و حتی آیندگان نداره.شخص رو رها کنید.بچسبید به ارزشها و عقاید و اهدافتون.اگر واقعا روش درستی بود من خودم تبلیغ وبلاگ رو می کردم و خودم طرفدارش می شدم اصلا.
سوگند رو هم نمی شناسم که آیا واقعا دوستش بوده یا نه![](http://www.blogsky.com/images/smileys/122.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/116.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/105.png)
![](http://www.blogsky.com/images/smileys/102.png)
شما چطور نمی دونی سوگند دوست حسنا هست یا نه؟ حسنا بارها در کامنتهاش اشاره کرده بود که سوگند براش مثل یک خواهر است.
کنار همین صفحه قسمت لینکها "حسنا نوشت" را بخونید. حسنا از ارتباط نزدیکش با سوگند و حتی خانواده سوگند حرف زده.
البته طبق معمول به بهانه های واهی پست را مخفی کرد.
سلام به همه ی دوستان عزیز
دوباره من 2 روز نبودم کامنت ها سر به فلک گذاشته.
یکی خلاصه وار بگه چی شده.
اون کامنت دوم نقل از وبلاگ دکتر علیرضا شیری بود.
دوستان عزیزم
خانم اولی و بقیه
به خواننده های حسنا که میرن واسش بغل و ماچ میذارن کاری نداشته باشین لطفا. منم خواننده حسنا بودم. اما هیچ وقت دست و دلم نرفت که واسش کامنت بذارم. بعضی ها ساده یا خوش قلب هستن یا اینکه دلشون نمیخواد قبول کنن بهشون دروغ گفته شده. تو دنیای واقعی دیدم که میگم حالا هر چی هم میخواهی واسشون بحث منطقی کن.
اونا هم حق دارن برن حسنا جونشون رو بخونن. کسایی که واسشون سوالی پیش اوده و متوجه تناقضات شدن قطعا به این وبلاگ رسیدن.
/////////////////////////////
دوستی این جوک رو شنیدی؟
اونا که تو مکه به شیطان سنگ میزنن
برسن به تهران بهش زنگ میزنن
همین ماچ و بوس و بغل کننده ها حتی حاضر نمیشن یه روز حسنا رو به خونشون راه بدن
اینا واقعیت جامعه ماست.تو لفافه یه شخصیت داریم و انظار عمومی یه شخصیت
اونیکه واسش بوس و بغل میفرسته و بیشتر ترغیب ش میکنه به اون زندگی انگلی حسنا رو به هیچ وجه دوست نداره
دلش نمیخاد داستان خوبش تموم بشه.سرگرمی رو از دست بده
مردم ما همون مردمی هستن که تا تصادفی میشه بجای کمک دوربین و موبایل درمیارن و پخش میکنن تو فیس ... و غیره(خواننده های وبلاگهای جنجالی هم به همین ترتیب)
خواننده عزیز حسنا، درست زندگی کردن رو بهش آموزش بده برای هر کامنتی که اونو میبری تو اوهام خودش مسئولی و باید جواب پس بدی
بعد یه چیز دیگه
شما چرا فقط خانم اول رو مورد قضاوت قرار می دین اگه قضاوت کردن بده هم درباره حسنا بده هم درباره خانم اول و هم درباره ما
از ارتباطش میگفت با مدیرعامل متاهلش . سنش به زور به ۲۴ میرسید.چشمانش خسته بود و دائم موبایلش را چک میکرد...انقدر اضطراب داشت که نه حرفهایش نظمی داشت نه نظم حرفهای من را درک میکرد.بهش گفتم جوونیت ، درس دانشگاهت ، خانواده ات ...همه و همه را پای این ارتباط عقیم صرف کرده ای
-چرا عقیم ؟
- چون متاهلها وقتی وارد ارتباط ممنوعه میشوند همیشه یه بازی روانی دارند برای توجیه خودشون ( سردی همسر / جوون بودم زنم دادند / شوهرم جلاده) و از ازدواجشون بیرون نمی آیند و پارتنرشون را میکنند زنگ تفریحشون تا بتونند به کارای دیگرشون هم برسند .
از طرفی مدیرعامل تو آدم موفقیه تو زندگی اش وازدواجش یک پوشش اجتماعی social coverage خوب برای توسعه قدرتهاشه زیرا ازدواج کارت ورود به خیلی از مناسبتهای اجتماعی میباشد ، خب خر نیست بیاد به خاطر تویی که هنوز بچه ای و سن بچه اش هستی ، زندگیش را به خطر بیندازد...اون حسابگره
....................................................................
نخواستم مدیرعامله را تو ذهنش جلاد کنم - گرچه اعتقادم این بود که اون مرد یک شکارچی حقیره که آنیمای زندگی نکرده خودش را روی دختران جوان معصوم پرسفونی فرافکنی میکنه تا درد پیر نشدن را حس نکنه و به جای اینکه بحران میانسالی را مدیریت کنه ، خودش را سپرده به طوفان تستسترون ـ اما دلم میخواست بفهمه اون کورسوی امیدی که دختره را تو رابطه نگه داشته یک هذیانه . اون داره با ذهنیات مثبتش به این رابطه متعفن ، اسپری خوشبوی شانل میزنه ، اما چه فایده ؟
روی "گه " هرچقدر هم عطر گران قیمت بزنی چند دقیقه بیشتر طول نمیکشه که بو تعفن اصلی میزنه بالا
----
همسر فقط سر ساعت باهاش بحث داره؟
لباس پوشیدنش رو نمی بینین
حیف که ارشیوشو برداشت وگرنه می تونستم ارجاعتون بدم به ارشیوش که هر جا میره گیر میده اینو بپوش اونو بپوش
حتی شب وقتی پیش خواهرش یا مریم ، حسنا خوابیده همسر مواظبه که یه وقت لباس بدی نپوشیده باشه
اخه جلوی زن هم کنترل؟
کدوم مرد خانواده ما جلوی زن ماهارو کنترل میکنن؟
این سفسطه نیست واقعیتیه که ما از وبلاگ خودش خوندیم و برداشت کردیم و حدس و گمانی غیر از نوشته هاش نزدیم
بعد یه چیز دیگه
مردی که زنش رو حتی جلوی زنها کنترل میکنه چطور اجازه میده تو یه استخر زنش با مردای غریبه شنا کنه
مردای خارج مرد نیستن؟مردا و زنای ایران مردن؟
سلام بانو..من نمیدونم متولدین شهریور ماه اینقدر زیاد شدن یا دوستای من همه متولد شهریور ماه هست
؟؟!! که تولداشون اینطور پشت سر هم افتاده و هر شب درگیر تولد بازی و دور همی هستیم و صبح ها هم درگیر کار و زندگی دیگه شب ها واقعا به زور چشم هامو باز نگه میدارم و هربارم که می یام اینجا کامنت های طولانی میذارم و القصه که بانو رو هم حسابی خسته میکنم
...من باب تهمت و ...گلریز جان خودت رو درگیر بحث نکن..مگر خدای من و شما با خدای حسنا و دیگر دوستان متفاوته..اگر امروز ما به حسنا تهمت بزنیم باید به درگاه خداوند پاسخ گو باشیم اما اگر ایشون شش هزار نفر رو سر کار گذاشته باشند نباید پاسخ گو باشند؟؟؟عذاب الهی تنها منتظر منتقدین هست؟؟؟ایشون نباید پاسخ گوی دل های ساده و زود باور خواننده هاش باشه؟؟؟داستانی یادم اومد که بارها اینجا نقل کردم و همه میدونن..همون قضیه ی مامان گندم که توی نی نی سایت عکس بچه ای رو از وبلاگی برداشته بود و ادعا میکرد که این بچه مرده و فریاد آه و فغان سر میداد و در همین حین اجناس دست دومش رو با تحریک احساسات ملت میفروخت و دنبال خرد کن برقی میگشت..اون روزها بسیاری خرده گرفتن به این انسان که عزیزم این عکس هایی که گذاشتی مربوط به یک بچه ی سه ساله است نه بچه ی یک ساله ای که شما ادعا میکنی و در برابرش آدم های زیادی به جای مادر گندم پاسخ میدادن که جواب خدا رو چی میدید؟؟؟این مادر داغداره و الخ...سکوت کردن از ترس عذاب الهی که ناگهان فغان مادرهای نی نی سایت بلند شد و عکس های دزدی و وبلاگ مورد نظر پیدا شد و مامان گندم هم گم شد و کاربریش مسدود شد و مابقی قضایا..دوستان من.. خداوندی که همه ی ما باید به درگاهش پاسخ گو باشیم بهتر از من و شما قضاوت خواهد کرد و به وقتش پاسخ گو خواهیم بود و بهتره این مقوله رو به خود خداوند واگذار کنیم و البته که خداوند مغزی با وزن 1.4کیلوگرم در جمجمه قرار داده و به انسان قدرت تجزیه و تحلیل و تفکر رو عنایت کرده تا بتونه گلیم خودش رو از آب بیرون بکشه و در قرآن هم گفته شده :ان جائکم فاسق بنبا فتبینوا ..هرگاه فاسقی خبری برای شما آورد تصدیق نکنید تا در آن تحقیق نکنید...هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون...آیا دانایان با نادانان برابرند؟هرگز..و علی ای حال در تعریف غیبت هم گفته شده که اگر انسان در غیاب فردی چیزی بگوید که اگر آن شخص مطلع شود ناراحت بشود غیبت است و انتقاد از روبه رو غیبت نیست..چه بسا که همسر اولی در گفته های خانوم حسنا هست که به دروغ انگ بیمار بودن به ایشون زده شد(اگر دروغ نیست نام بیماری رو بگید) و در غیاب همسر اول خواننده ها همسر اول رو لعن رو نفرین میکنند..این فرد خودش که نیست که از خودش دفاع کنه و اگر این فرد از وبلاگ خانوم حسنا مطلع بشن حتما ناراحت میشن..پس اگر بخوایم اینطوری قضیه رو ریز بشیم توش و الکی جر و بحث کنیم حسنای عزیز هم در حال غیبت هستند..عذاب الهی و مقوله های دیگه رو بهتره که به خدا واگذار کنیم که خدا خودش بهتر میدونه...درباره ی آمار وبلاگ و حسادت در دنیای مجازی به کسی که پشت کیبورد چپیده..آخه این چه حرفییه؟؟...الان وقتی یه فیلمی توی جشنواره..سینما و.. اکران عمومی میشه و یه کتابی عمومی منتشر میشه یعنی منتقدین اون کتاب دارن حسودی میکنن که انتقاد میکنن؟؟؟..هیچ دو نفر انسانی وجود ندارند که شبیه بهم همدیگه فکر کنن...پس کسی مثل زنده یاد دکتر امیر هوشنگ کاووسی که جز اولین منتقدان سینمای ایران بودن و منتقد سینما رو در فرهنگ ایران جا انداختن و بعضا انتقاد های تندی هم داشتن و اولین فارغ التحصیل انستیتوی مطالعات عالی سینمای پاریس بودن و به ایران که برگشتن جدا از تجربه های فیلم سازی منتقد به نام و تند و تیزی هم بودن لابد از حسادت بوده؟:))))))))))))))))ولی حالا جدی جدا از این بحث همسر اول و دوم و ...اینها هیچ وقت آمار یک وبلاگ و تعداد کامنت های یک وبلاگ نشون دهنده ی قلم خوب و یا بهتره یک وبلاگ نیست چه بسا که وبلاگ هایی که من چند ماهه دنبال میکنم چهار تا وبلاگ هستن که احتمالا دوستان بشناسن یکیش در قند قزل آلای کسرا هستش که وبلاگ جدیدی ام زده و این وبلاگ توی مسابقات وبلاگ نویسی دویچه وله مقام اورد و به گمونم آمار بازدید هاش چند برابر حسنا هم باشه اما تعداد کامنت هاش توی بعضی از پست ها به بیست عدد هم نمیرسه..فوق العاده مینویسه..البته که سلیقه ها متفاوته و من قلمش رو فوق العاده دوست دارم و یا خیلی های دیگه..برعکسشم هست البته..مثلا گلناز...این دختررررر فوق العاده مینویسه اما خیلی کم مینویسه ..کامنت دونی اصلا نداره و خیلی هم دیر به دیر آپ میکنه...درواقع تعداد کامنت ها خیلی فاکتور خوبی برای قضاوت نیست چه بسا که یه عده برای خودشون کامنت هم میذارن..وقت اضافی و بیکاری چه کارها که نمیکنه..اینجا هم اگر کامنت هاش زیاده چون حرف تو حرف می یاد و بچه ها همدیگه رو مورد خطاب قرار میدن....حسد و غبطه احساساتی هستن که انسان ها دارن..در تعریف متفاوت هستن اما وجود داره...کم و زیاد داره توی آدم های مختلف اما نمیشه گفت که من دارم و شما نداری و فلانی داره و بهمانی نداره...اما .حسادت به آدم های مجازی دیگه از اون حرفاست..مگه ممکنه یه یکی که اصن نمیدونی زنه یا مرده و چپیده پشت مانیتور حسادت کنی؟؟؟ممکنه؟؟..وقتی اینهمه آدم موفق و اکتیو و فوق العاده توی اقوام و دوست و آشناهای هرکسی هست دیگه چرا آدم بچسبه به آدم های مجازی که عکس بچه ی مردمو میدزدن و میذارن تو وبلاگشون و لو میرن؟؟؟؟ اونقدر کثیف و متعفنن که توی وبلاگشون مینویسن همسر اول شوهرم با برادرش رابطه داشته و از برادرش باردار شده(وبلاگ رها)...بله ما انشان ها حسادت میکنیم گاهی ..غبطه میخوریم گاهی اما مثلا من نوعی به زنده یاد دکتر امیر اعلم غضنفریان که روحشون شاد غبطه میخوریم...به کسی که اولین مدال نقره ی ریاضی رو برای ایران گرفت...با معدلی نزدیک به بیست وارد دوره ی کارشناسی ارشد دانشگاه شریف شد... در امتحان ورودی دانشگاه استنفورد نفر سوم شد و تحصیلات 5 ساله ی دکتراش رو با حداکثر معدل ممکن به عنوان نفر برتر گذروند و تا قبل از اخذ دکترا بیش از 15 مقاله ی بین المللی به چاپ رسوند و کمی بعد از فارغ التحصیلی بعد از نه ماه بیماری فوت کردن..به امثال ایشون باید غبطه خورد..نه به یکی که..درباره ی حسنا گفته ها گفته شده ..تناقضات مو به مو بیان شده..ایشون نام یک بیماری رو هم نمیتونه ببره بقیه ی داستان که بماند.هرچه بگیم تکرار مکرراته....همون نقطه بذارم بهتره..یه انتقادی هم از دو طرف داشتم..این نوستراداموس بازی ها چیه خانوم ها؟؟؟ایشالا تو هوودار بشی.. فلانی هوودار بشه.. و بهمانی هوودار بشه.. رو نگید..این هووی بدبختو انداختید رو هوا پاس میدید به همدیگه همه جا خالی میدید؟؟!جدا از شوخی امیدوارم همیشه همه تون سالم و موفق باشید و هیچ زن و یا دختری زمانش رو صرف یک رابطه ی عقیم نکنه و به قول استاد عزیزم دکتر شیری عشق رو توی جام طلا بنوشه نه آفتابه مسی چند بار مصرف شده....دوست دارم دو تا پرسش ازخواننده های وبلاگ دکتر شیری رو مطرح کنم که خوندنش خالی از لطف نیست..
انشالله که همیشه به مهمونی و تولد و شادی دعوت بشی
ممنون از کامنت های خوبت
گلریز
جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 16:11
راستی نطرتون رو درباره صحبتهای سوگند دوست حسنا که واضحا گفته حسنا دروغ میگه نگفتید؟؟؟؟اونم دروغه؟؟؟
یزدانی خانم اومدن اینجارو مارو ارشاد میکنن اصلا هم میگن طرفدار حسنا نیست فقط اومده اینجا میگه عدالت رو رعایت کنید اون وفت حتی یک لحظهم فکر نمیکنن که ممکنه اون خانم همه چیز رو دروغ گفته باشن.هر وقت هم که ازش سوالی میپرسی که جوابش واضح و معلومه شلوغ میکنن میذارن میرن بعد یک مدتی پیداشون میشه.در نهایت هم همه این ادمها وقتی چیزی برای گفتن ندارند طرف مقابل رو متهم به روانی بودن میکنن.تو کامنتهای حسنا هم همینه.چون میدونه که کامنتها تاییدیه یکی از کامنتها رو تایید میکنه بعد مینویسه تو دیوانه ای روانی هستی به سر و صورتت میزنی و بهد دیگه جوابهای احتمالی اون شخص رو تایید نمیکنه.این خانم هم هرجا که کم میارن میگه شماها دیوانه اید ،شماها روانی هستید(گفتنش مهم نیست چون یا این حرفها شخصیتت نویسنده بیشتر معلوم میشه همیشه برای شناخت یک انسان عصبانیش کنید تا خودش رو نشون بده) یعنی چیز دیگه ای برای گفتن نداره.دریغ از یک جواب قانع کننده
یزدانی جان.میگم که این عمل شدیدا اشتباهه و کسی هم شکی در اون نداره اما کسی که بخواد عاشق بشه در لحظه خیلی چیزها رو نمی فهمه و به مرور هم حتی به عشقش ممکنه افزوده بشه.خصوصا اگر طرف مقابل نادیده بگیردش اون فرد هم در پی گرفتن حق خودش بر میاد.یک انتخاب بین عقل و احساسه و خیلی وقتها احساس پیروز میشه.
نارین عزیز:
"چرا میگیم بد است؟چون همه عالم و ادم بهش نظر دارن.نمونه اش هم تو لابی هتل.منم 100 بار تو لابی هتل نشستم.اما کاری نکردم مردی جرات کنه بیاد بشینه کنارم.
چرا میگیم بی بند و بار هست؟چون همسر بهش اعتماد نداره.چون همش در حال کنترل کردن این زن هست.چرا برای خانم اولی اینطوری نمیکنه.فقط برای ایشون اینطوری غیرتی میشه؟
چرا میگیم دخترانو گول میزنه؟چون فقط خانم اولی رو مسبب بد بودن زندگیش میدونه نه چیز دیگه"
این دقیقا متن شماست.
سفسطه؟! جالبه برام.
پس من در این وبلاگ یاد گرفتم که اگر کسی یکوقت اومد کنارم نشست اگر فلانی و بهمانی بهم گفت فلان ساعت خونه باش فلان کار رو بکن فلان کار رو نکن یعنی اینکه من خودم هرزه هستم نه اینکه در جامعه گرگ زیاد شده و دیگران می خواند من رو از خطرهای احتمالی که یک زن جوان هستم و خیلی بیشتر در معرض خطر هستم تا یک زن میانسال حفظ کنه.
توی تک تک صحبتهاتون قضاوت موج می زنه.
من هم مثل شما اون وبلاگ رو می خونم اما از زوایای دیگه ای هم بهش نگاه می کنم.
بله،بله،.شما موفق شدید.خودتون رو تشویق کنید.روش جالبی بود برای اینکه قبح عملی نریزه.
تعریفتون از راست و دروغ خیلی گنگه.اگر کسی بر طبق معیارهای شما حرف بزنه و یا خودش رو عملا حقیر و ذلیل جلوه بده به این فرد مدال راستگویی می دید.
خدا آخر عاقبت هممون رو بخیر کنه.
منصوره عزیزم
پس خانوم اول و بهار چطور دوستم؟
شرایط زندگی با 20 سال تعهد چی؟
اگه من حرفی زدم برای این بود که شما دارین سعی میکنید رضایت زن اول رو توجیه کنید و متاسفانه بدترین قضاوت رو هم انتحاب کردید.اگر ما حرفی درباره زندگی حسنا می زنیم همه از روی نوشته های خودشه نه حدس و گمان. که متاسفانه شما از روی حدس و گمان درباره خانم اولی قضاوت کردید ولی ما از روی نوشته های حسنا قضاوت کردیم
میدونید چرا میگیم خانم اولی مجبور شد؟چون خودش تو برگهای اول نوشت خانم اول و همسر هیچ مشکلی با هم نداشتن غیر رابطه.
خب وقتی مشکل ندارن چرا من باید درباره فساد اخلاقی خانم اول حرف بزنم؟این شمایین که دارین همینطوری قضاوت میکنید نه ما.
چرا میگیم بد است؟چون همه عالم و ادم بهش نظر دارن.نمونه اش هم تو لابی هتل.منم 100 بار تو لابی هتل نشستم.اما کاری نکردم مردی جرات کنه بیاد بشینه کنارم.
چرا میگیم بی بند و بار هست؟چون همسر بهش اعتماد نداره.چون همش در حال کنترل کردن این زن هست.چرا برای خانم اولی اینطوری نمیکنه.فقط برای ایشون اینطوری غیرتی میشه؟
چرا میگیم دخترانو گول میزنه؟چون فقط خانم اولی رو مسبب بد بودن زندگیش میدونه نه چیز دیگه
کدوم وب همسر دومی اینطوری هست؟
شراره؟که حتی نمی دونست فوق لیسانس و کارشناسی ارشد یکی هستن؟
عسل؟که خودش اومد همه چیز رو تعریف کرد و از اول راست نوشت.نیومد با یه قصه جعلی حرف بزنه.به دوستام بر نخوره.ولی من عسل رو بهتر از زنای دوم دیگه میدونم.این که از اول صادقانه همه چیز رو گفت شرف داره به دروغگویی ولی یادمون نره عسل هم شرافت انسانی رو لکه دار کرد.قصه عسل برای من قابل باور تر هست تا قصه حسنا.
نفس؟دختری که فقط میخواد دیده شه با کارهای عجیب
پری؟منفورترین همسر دوم که به اسم اسلام کارهاشو توجیه میکنه
لطفا فکر کنید و احساسی برخورد نکنید
اهان پس معلوم شد که شما اساسا با عدالت رابطه مناسبی نداری.یعنی یک دختره تازه وارد با یک همسر 20 ساله یکی دیده میشه؟؟؟؟؟؟؟
چه جوریه که هروقت برای یک سوال جوابی نداری سریع سفسطه میکنی؟؟؟؟؟
مهسا جان.
جوابم رو فکر می کنم در کامنت داده باشم.
منی که عاشق کسی باشم و چشم و کور و گوشم کر شده باشه و از طرفی رضایت زن اول رو هم داشته باشم عمل خودم رو فاحشگی نمی بینم.خودم رو دقیقا فردی مثل زن اول می بینم.
شما حق نداری عاشق مرد متاهل بشی و زندگی زنش را به هم بریزی.
عشق که یه شبه نمی آد. عشق در تداوم رابطه شکل می گیره.
به چه حقی پات را می ذاری تو زندگی یک مرد متاهل که بعد عاشقش بشی و بعد برای خودت حقی مساوی زن اون قایل بشی؟
روابط انسانی و اخلاقیات یه تعریفهایی داره که با این سفسطه ها جور در نمی آد.
عزیزم شمایی که تو توهمی که همه مخاطبات احمقن و ای کیوشون در حد صفره.به نطرت واقعا حسنا دو طرفه به قضیه نگاه میکنه؟؟؟؟
عزیزم از توهم اومدم بیرون حالا صحبت کنیم.
وبلاگ هم می زنم اما یقینا مثل این وبلاگ فضا رو یک طرفه نمی کنم.مثل حسنا شرایط دو نفر رو در نظر می گیرم.
من فکر می کنم کسی که یک کامنت رو نتونه درست بخونه و منظور مخاطبش رو بگیره احتمال زیادی وجود داره که مطالب وبلاگ اون بنده خدا رو هم همینطور سر سری خونده باشه و الان بهش تهمت می زنه.
شما فعلا از توهم بیرون بیا بعد با هم صحبت می کنیم گلریز جان.
منظورتون از فضای یک طرفه چیه؟
بعد فضای دوطرفه وبلاگ حسنا را می شه واضح تر شرح بدید؟
من یک خانوم اولی بیمار می بینم که جسمی و روحی شدیدا حالش خرابه
چاق و بدهیکل و پیر هم هست اما به خودش می رسه و خوب لباس می پوشه
یک حسنای خانوم و مهربون و منطقی و مودب و فهمیده و ....
اگر شما چیز دیگه ای می بینید بگید ما هم روشن بشیم. یکی از خوبیهای خانوم اولی را که حسنا گفته بگید ما هم بدونیم این بنده خدا اینقدر هم که ما فهمیدیم منزجر کننده نیست.
راستی نطرتون رو درباره صحبتهای سوگند دوست حسنا که واضحا گفته حسنا دروغ میگه نگفتید؟؟؟؟اونم دروغه؟؟؟
مهسا
جمعه 15 شهریور 1392 ساعت 15:32
منصوره جواب این سوال منو بده .
یه زن می اد می گه بیا زن شوهر من شو ، من نمی تونم باهاش رابطه داشته باشم.
تو بیا با شوهرم رابطه داشته باش و این نیازش رو برطرف کن ، از نظر مالی هم مشکلی نیست و حمایتت می کنیم .
تو قبول می کنی ؟
اگه قبول می کنی اسم خودتو چی می ذاری ؟
کسی که به خاطر پول بره عقد شه و نیاز جنسی مرد رو برطرف کنه ؟
اسمش چیه ؟
این سوال من بود خانم منصوره نه اون سوال
مهسا جان
الان اصل موضوع رفته زیر سوال. حسنا می گفت مشکلی نداشتند جز 6
من نه تنها این کامنتی که دوستمون اینجا گذاشتند که بارها در سایتهای دیگه دیدم در این مورد صحبت شده و خودم هم شفاهی از کسی که می دونست پرسیدم. همه می گن چنین بیماری تقریبا وجود نداره. مگر این که سوراخ مربوطه در اثر سوختگی یا مشکلات دیگه کاملا بسته بشه که در اونصورت خانوم اولی مشکل مجاری اداری هم باید داشته باشند که در لیست سه خطی بیماریهاشون حسنا نمی نوشت.
موضوع سرطان هم که صحبت شد
حسنا در جواب مربوط به این سوال همیشه می گه خصوصیه نمی خوام بگم.
کل زندگی اون زن را به گند کشیده و به لطف اینترنت بین المللیش هم کرده اسم بیماریش شده خصوصی!
حالا برفرض که این بیماری راست باشه
حتی اگر خانم اولی بیماری نادر و خاصی هم داره که فقط حسنا می شناسه و خدا!
باز اون سوال باقیه که حسنا گفت من عاشق نبودم آشنایی قبلی نداشتم نمی شناختمش و ... اومدن گفتن یکی را می خواهیم برای 6 و من دو دو تا چهار تا کردم دیدم می صرفه.
اونها هم گفتند زندگی ما مشکلی نداره و تو زندگیمون دخالتی نکن و فقط کارت همین است. من هم قبول کردم.
باز هم اصل موضوع اینجا زیرسواله.
حسنا تو با شرایطی و برای یک قرارداد کاری اومدی. الان چرا داری زندگی اون زن را به هم می ریزی؟ مگه بهت نگفته بودند فقط برای 6
یزدانی جان،
بیمارستانت رو بساز اما قبلش اگر نمی تونی شرایط کسی رو در نظر بگیری و مستحق بدترین بلاها می دونیش از جهات دیگه هم بهش زخم نزن و وضعیتش رو تشدید نکن.بیمارستان بسازی و چهار نفر آدم با سواد بگذاری توش خیلی خیلی بیشتر خدمت کردی تا کسی رو مثل مترسک بازیچه ی دست خودت کنی.
منصوره جان اگر خدایی نکرده یک روز این اتفاق افتاد براتون(ممکنه برای هرکسی بیفته)وبلاگ هم میزنید؟
کامنتهای شما سرسری خونده میشه چون بار خاصی نداره.کلا همش اه و نفرین و ناله بود .حرف درست نبود توش دقیقا مثل وبلاگتون