دوستان عزیزم تعداد زیادی از کامنتها پست قبل هنوز تایید نشدند . خواستم معذرت خواهی کنم از این که فرصت نشد و بگم که فکر نکنید کامنتهاتون نرسیده . هست و من حتما جواب میدم و تایید میکنم .
من بصورت کاملا ضربتی این هفته اومدم شمال نمیخواستم این هفته بیام ولی خاله و دختر خاله و دختر دختر خاله ام میخواستند بیان و من هم بصورت کاملا داوطلبانه ( منتظر فرصت
) گفتم با هم بریم . دو ساعت دیگه هم با دختر خاله ام و دخترش برمیگردیم .
ولی عشقم ( لپ تاپم ) رو دارم میذارم و خودم برمیگردم تازگی باز هم اذیت میکرد و یکی از دختر دایی هام گفت بیار من برات ویندوز عوض کنم و همه برنامه هاش رو درست کنم . حالا ببینم درستش میکنه یا نه .در هر حال امشب بدون عشقم برمیگردم تا فردا بیاد ا ز مامان تحویل بگیره و ببره و آخر هفته دیگه که برمیگردم تحویلم بده
به همین دلیل در طول هفته خیلی کم سرمیزنم . خواستم از همین الان معذرت بخوام و بگم که من خوب هستم نگران نباشید . احتمالا کامنتها رو سری به سری با گوشی تایید کنم . کاری که اصلا باهاش راحت نیستم . نمیدونم چرا اینترنت اومدن با موبایل رو اصلا دوست ندارم . از کامپیوتر اداره که اصلا و ابدا از این ناپرهیزی ها نمیکنم چون نفس بکشم ثبت میشه و خیلی بهتر هست که تا لپ تاپ ندارم از این هوس ها نکنم . البته همسر که برگشت میتونم به لپ تاپ اون هم پاتک بزنم
در کل اگر نبودم بدونید به این علت هست . شاد باشید و سلامت و پر از همه خوبیها







یک :
همه یا تعطیلات عید فطر رفتند مسافرت یا تعطیلات هفته آینده می رن. مگر این که کاری استثنا پیش بیاد که این هفته که تعطیل نبود کسی بره شمال!!
حسنا جمعه هفته پیش هم الکی نوشت یه جایی بودم تا اومدم دیر شد. در صورتی که جایی را نداره که بره. همسر که پیش خانم اولی بود، بیرون رفتن حسنا هم که بدون همسر قدغن است، حتی کلاس موسیقی هم نمی ذاشت بره و حتی الان برای ورزش هم کلاس گروهی نمی ذاره بره و مثل موش کور می گه باید خودت باشی و مربی. اینقدر از حسنا می ترسه و بهش شک داره ( یادش که نرفته حسنا چه جوری با خودش که یک پیرمرد زن و بچه دار بود ریخت سرهم، واسه همین اینقدر محدودش می کنه )
حالا حسنایی که توی شهر کسی را نداره، جایی هم اجازه نداره بره، جمعه هم که همه جا تعطیله و بهانه دیگه ای نمی تونه بیاره کجا رفته بود که فقط نوشت تا رسیدم دیر شد ببخشید دیگه نبودم.
این هفته دیدی دیگه نمی شه اون بهانه را تکرار کرد نوشت با دخترخاله ام رفتم شمال !!
دو:
حسنا هیچوقت با دخترخاله اش شمال نمی ره صد سال!
اون هم بدون همسرش.
همین دو سه ماه پیش توی کامنتهای پستهایی که الان مخفیشون کرده، می گفت خسته شدم از بس به فک و فامیل دروغ گفتم بابت نبودن همسر. من بهشون گفتم زن اولش مرده و ...
الان برگشته بهشون گفته دروغ گفته بودم زن اولش رفته بود غیبت صغری و حالا ظهور کرده؟
حسنا کنار وبلاگش نوشته اینجا اولین جایی هست که دارم می گم زن دوم هستم، حالا چطور شد که یهو همه خبردار شدند؟
هفته آینده می خواد شوهره را ببره نمایش بده
واسه همین اینقد ذوق داشت که گفته باهات می آم شمال

عمرا حسنا این جمعه شمال بوده !!
چهار:
همیشه تو اداره از هشت صبح می شینه به کامنت نوشتن و جواب دادن، حالا می گه چون لپ تاپم خرابه و گذاشتم دخترخاله ام درست کنه ( دقت کنید که توی تهران کسی نمی تونه ویندوز نصب کنه و باید ببری شمال بدی دختر خاله حسنا ویندوز نصب کنه

اون دفعه هم یک ماه توی شرکت بود طرف نتونسته بود یک ویندوز نصب کنه و آخر مجبور شد حسنا ببره شعبه اپل در مازندران

هم لپ تاپ سالم است و هم حسنا از اینترنت اداره و کامپیوتر اداره سراغ وبلاگش می رفت و می ره
این فقط یک بهانه است.
الان هم دیوار حاشا و دروغ واسه استاد اعظم دروغگویی و زبون درازی ، بلنده.
اما حسنا جان
اون گوشهایی که تو برای ما فرض کردی
مال خودت درازتره
خودتی

پنج:
اون اداره ای که به شما خط مستقیم با اجازه دایورت کردن رو موبایلتون، شماره همکارها و همسایه ها دادند را می شه بفرمایید طبقه چندم نهاد ریاست جمهوری است؟
شما الان معاون اول رئیس جمهوری یا معاون امور زنان ریاست جمهوری
که راحت شماره اتاقت را دایورت می کنند روی موبایلت و شماره اون یکی همکارت و ...
تا شما با شوهر بری خوش بگذرونی و اونها هم مسخره بازیهای پیرمرد 50 ساله را از زنش قایم کنند و دروغ پشت دروغ واسه یه سوراخ !!
نتیجه گیری اخلاقی:
حسنا به شدت پی گیر امری هست که خانوم اولی فرموده اند.
خانوم اولی یه برنامه ای واسه حسنا در نظر گرفته و به باباش هم خبر داده و حسنا دست به دامن پدرشوهر هم شد ولی فعلا به نتیجه نرسیده.
غیب شدن اون جمعه و این جمعه و ... همه الکی است.
یه مساله ای هست که حسنا جون را خیلی درگیر کرده و فعلا داره سعی می کنه با کمک باباش حلش کنه.
به پدرشوهر هم متوسل شد فعلا فایده ای نداشته.
شوهره هم که واضح گفت من کاری ندارم و نمی تونم به خانومم، عشقم و همسرم چیزی بگم. هر کاری دوست داشته باشه می کنه و من هم چیزی بهش نمی گم.
اینه که حسنا تنهایی دست به کار شده.
داره دم همه را می بینه شاید یکی بتونه یه کاری واسش بکنه.
پدرشوهره، برادرشوهره و ...
خانوم اولی حتی به بابای حسنا هم زنگ زده گفته این غلط زیادی را بکنه هر چی دیدید از چشم خودتون دیدید. حالا اون غلط زیادی چی هست، حسنا جون یک ماه است که هی داره می گه فردا بهتون می گم

فعلا هم بچه دار نشده
اگه بچه دار شده بود جرات نمی کرد سفر بره و هواپیما سوار بشه
حسنا که زندگی عادی نداره که بگه حالا اگر هم خدای نکرده چیزی شد مهم نیست
حسنا باید دو دستی بچه را بچسبه که سقط نشه وگرنه شانس بعدیش کی باشه
کی بتونه شوهره را گول بزنه واسه بچه دار شدن و ... دیگه باخداست.
اینه که اگه یه بار موفق بشه، محاله تکون بخوره مبادا وسیله پول درآوردنش از دستش بره.
بدون این که از عکس العمل خانوم اولی مطمئن بشه هم بچه دار نخواهد شد.
چون خانوم اول خنگ همه عالم و آدم هم که باشه و مثل عروسکهای اسباب بازی بچگیمون بدون سوراخ هم که باشه
باز این یکی را حواسش بوده که شرط بچه دار نشدن را بذاره
شرط ازدواج حسنا این بوده، چون حسنا و شوهره، خانم اولی را در مقابل عمل انجام شده قرار دادند
خانم اولی با مشورت وکیل و مشاور و برادرش بهترین روش را انتخاب کرد.
اگر اجازه عقد نمی داد این هرزه ها یواشکی این کار را می کردند. کما این که قبلش هم یواشکی رابطه داشتند.
پس با مشورت به این نتیجه رسید که با شروطی رضایت به عقد بده تا حداقل امتیازاتی را بگیره.
حسنا فکر کرد خیلی زرنگه که زن بدبخت را مجبور به رضایت کرده
اما حسنا جان
چوب خدا صدا نداره.
یواشکی عقد کرده بودی الان بچه دار هم می شدی، کنترلی هم روی اموالی که می گرفتی نبود.
خیال کردی زن بیچاره را به زور وادار به رضایت کردی بهتر شد؟ گفتی همینطوری هم به زور و با سیاست بیرونش می کنم؟
فکر کردی خیعلی زرنگی
نع؟
به قول خودش هم اگر بچه دار بشه، طوفان که نه، سونامی به پا می شه،
خانوم اولی هم که اخیرا داره به حسنا و همسر جون نشون می ده یه من ماست چقد کره داره
اینه که حسنای مکار فرصت طلب فعلا جرات بچه دار شدن نداره
اما داره نهایت سعیش را می کنه که فضا را آماده کنه
می ترسه بچه دار بشه و خانم اولی مجبورش کنه به طلاق
اونوقت با بچه
کاسبی بعدی سخت می شه
ترجیح می ده بدون بچه بره سراغ کسب و کارش
خانم اولی هم آدمی نیست که بذاره چیزی به اسم ارث برای بچه حسنا بمونه
شوهره هم که فقط هیز و زنباره است
یه جو عرضه نداره که بتونه کاری بکنه.
خانم اولی دست مریزاد !!
دارمت
برو دارمت

حسنا چرا آرشیو رو برداشت!! چرا اجازه نداد من خواننده نوعی حق اینو داشته باشم صحبت های مخالف و موافق این وب رو ببینم و خودم به نتیجه و قضاوت برسم!! چرا ؟؟ چون تناقص زیاد داشت ؟ چون متوجه شد عده ای کلمه به کلمه وبلاگش رو میخونن و تجزیه میکنن و در موردش فکر میکنن!! چرا همیشه همه چی در داستان حسنا از قبل مشخص شده بود میگه خانوم اولی رضایت داشت خانوم اولی طرح روزهای اول و آخر هفته رو پذیرفت ولی باز خانوم اولی عصیان میکنه و همسر فقط تلاشش آرامش خانوم اولی هستش تحت هر شرایطی!!
اونوقت هست که با شعور من خواننده بازی میشه وقتی اینهمه حرص میخورم از داستان خانوم اولی!! ولی حسنا در کمال آرامش و (شایدم خوشحال از جلب ترحم دیگران) در کمال خونسردی برام عکس بغل و ماچ میفرسته!! چون میدونه حقیقت اون چیزی نیست که به من و شما تحویل داده! چون میدونه وقتی رابطه مخفیانه اش با همسر لو رفت خانوم اولی مجبور به رضایت شده اونم تحت شرط و شروطهای خودش!! چون میدونه خودش کجای کاره زندگی خانوم اولی هست ....
خانوم اولی عزیز.
شما که اینقدر وقت اضافه دارین لطفا برین و کامنت هایی که من برای حسنا گذاشتم رو بیارین اینجا کپی کنیی ببینم کدوم یکی مبناش بر تایید یا تکذیب حرف های حسناست.
من آزادم که برم وبلاگ بخونم. پیرو هر عقیده و دین و مسلک باشی. اصلا حتی اگر ملحد و بی دین باشی ، اخلاق حرف اول رو میزنه. اینکه بشینی و توی زندگی مردم تجسس کنی توی هیچ مسلکی تایید نشده.
شما به کارت ادامه بده ببینم با کپی کردن و کامنت گذاشتن و دعا و نفرین دنیا رو آباد می کنی یا نه؟
در ضمن دوست ندارم دیگه از این کامنت ها توی وبلاگم ببینم.
می دونی که پرشین بلاگ آی پی رو نشون میده و قابل پیگیری هستی
چرا حسنا هیچوقت از بیماری خانوم اولی اسم نبرد؟؟ نهایت بیماری یک زن فقط این میتونه باشه که دیگه بچه دار نشه و هیچ منعی برای س.ک.س با توجه به روشهای بهداشتی وجود نداره!!
حسنا میگه با رضایت اومده! خانوم اولی خودش اونو دیده و حتی با پدرش صحبت کرده! حالا بر فرض زنی حاضر شده باشه اینکارو بکنه ولی چطور ممکنه دیگه دلش شور نزنه و از شوهرش نپرسه قضیه چی شد و حتی بهش هم بگه اگه ازدواج کردی منو تا چند ماه خبردار نکن!! من زن شما زن آیا دلتون طاقت میاره بعد از اینکه رفتی خواستگاری!! دیگه به کل بیخیال قضیه بشوید!! در خوشبینانه ترین حالت اگر هم خانوم اولی مجبور به خواستگاری بوده بطور حتم حسنا مورد قبول ایشان نبوده که این دو نفر به مدت چهار ماه مخفیانه رابطه داشتن!! وقتی هم از حسنا سوال می کنیم که چطور خانوم اولی گفته من خبردار نشم تا مدتی ولی قبلش خودش اومده مو رو از ماست کشیده چطور همچین زنی اینو قبول کرده؟؟ فکر میکنید حسنا جوابی داشته جزء اینکه بگه به من چه؟؟ برید از خانوم اولی و همسر بپرسید؟؟
مردی که دختر 18 ساله داره تازه یادش افتاده باید تجدید فراق کنه؟ بالاخره بیماری خانوم اولی چی بوده؟؟ چطور یک مرد در جوانی هوس زن دیگه ای رو نکرده و گذاشته سر پیری یکدفعه به فکر امیال جنسی خودش افتاده!!
اینکه برای تک تک شما کامنت گذاشتم میخواستم از طرز فکر شما ها با خبر بشم می خواستم با بحثی که در اینجا مطرح میشه ببینیم واقعا" چی داره در اون وبلاگ کذایی رخ میده و چرا یک دختر یک مادر یک خواهر بدون توجه به تناقصات حسنا و اندکی فکر کردن حمایت زن دومی میکنه که اگه خدایی نکرده این بلا در زندگی خودشون پیش بیاد چیکار میکنن؟؟ آیا تحمل میکنن هوو اونها وبلاگ بزنه و یکطرفه راست یا دروغ داستان بنویسه و همجنس های خودش تشویقش کنن!! چه حسی به تک تک شما ها وارد میشه؟ واقعا" ما آدمها داریم در چه جامعه ای زندگی میکنیم؟؟ اینکه حداقل دعوت بشید برای یه بحث کار منطقی نیست!!
حسنا هر وقت پست میذاره اکثر خواننده هاش به سر و سینه می کوبند و مرثیه سرایی میکنن که واااااااااای چه مظلوم نشسته ای حسنا که خانوم اولی داره اینقدر بهت ظلم میکنه؟؟ واقعا" اینها دارن از ته قلبشون حرص میخورن و نگران حسنا هستن! ولی حسنا چیکار میکنه؟؟ با کمال خونسردی ماچ و بغل و بوسه می فرسته !! با احساسات خواننده هاش بخاطر دروغ هاش بازی میکنه! حسنا وقتی در گفته هاش اینقدر تناقص داره من خواننده متوجه نمیشم چرا شوهر که همه رو جمع کرده و اولتیماتوم داده و همه قبول کردن چرا باید دوباره برای اون سفر کذایی دروغ بگه و به عینه بدجور از خانوم اولی بترسه تا جائیکه حسنا رو نصف شب بفرسته لابی و .....؟؟ این یکی از دروغ های حسناست که باعث میشه من خواننده اعصابی برام نمونده باشه !! لطفا" کمی به خودتون بیاین! اگه برای خودتون ارزش قائلید برای احساسات خودتون ارزش قائلید برای روح و روان تون ارزش قائلید کمی هم فکر کنید.
عسل بانو لابد شما ها خیلی نرمال هستید که چشم بسته دنبال زن دومی راه افتادین که حتی نمیخواین با اندکی تجزیه و تحلیل حداقل این چیزی رو که به خورد شما میده راسته یا دروغ!!
شما ها خیلی نرمال هستید که اگه سر خواهر یا مادر یا نزدیکترین دوست تون و یا شایدم خودتون همچین بلایی میامد و هوو دار میشدن مطمنا" اگه زنده میگذاشتینش ولی حداقل دیگه راهکار بهش نمی دادید که چه بکنه و چه نکنه!
مرگ خوبه ولی برای همسایه نه؟؟؟
موافقم پریناز
خب من هم اومدم و چه کامنت دونی پر و پیمونی هم شده
...راستش برای من این قضیه ی دروغگویی حسنا قضیه ی مهمی نیست..کامنتی هم اگر نوشته میشه و سوتی هایی هم که گرفته میشه یکجورهایی برای دیگرانی مفیده که بدونن باید با دقیق تر نگاه کنن و تجزیه و تحلیل کنن نه فقط به این دنیای مجازی و وبلاگ مثلا یک روزمره نویس به نام حسنا.. بلکه دقیق تر و سنجیده تر به آدم های دنیای واقعیشون....دیگرانی که هنوز ساده دل و زودباورن...و حسنا جوون هم با اولین پستی که در اینجا منتشر شد آرشیوش رو برداشت چون خودش هم خوب میدونه که اپسیلونی از نوشته های وبلاگش حقیقت نداره و اون آرشیو پر از تناقض تنها به ضررش بود و اما جدا از داستان حسنا و همسر دوم بودن و همسر اول بودن و ..داستان حسنا اونجایی برای من اهمیت پیدا میکنه که حسنا فردی از این جامعه است نمونه ی بارز جامعه ای که ما درش زندگی میکنیم و اگر کلاهمون رو سفت نگیریم باد بردتش..حسنا بین ما زندگی میکنه..دروغگویی که فقط مربوط به همسر دوم و خیانت و این داستان ها نیست..جامعه ای که قبح دروغگویی توش ریخته میشه ..میشه امروز ما..میشه اینهمه آه و فغان از بی اخلاقی و بی وجدانی و بی انصافی و داستان های رنگ به رنگ آدم های دنیای حقیقمون از راننده تاکسی بگیر تا دوست صمیمی تا هم کلاسی ..تا زدن برای همدیگه و ریشه همدیگه رو دراوردن توی محیط کار.. تا فلانی و بهمانی و تا سوپر محله نتیجه ی همین داستان کلاه خودت رو سفت بگیر و گور پدر بقیه است...حسنا که از فضا نیومده...حسنا توی همین جامعه است.. بین ماها و درسته که با خرده گرفتن به حسنا و گوشزد کردن دروغ هاش قرار نیست همه ی آدم های جهان درست بشن.دروغگویی توی سنین نوجوانی و ..امر غیر عادی و محیر العقولی نیست اما دروغگویی برای یک زن سی ساله یکجور اعتیاده و ترکش هم سخت و دشوار..من انتظار ندارم به هیچ عنوان که حسنا بیاد و تو وبلاگش بنویسه که سلام خواننده ها ببخشید من یه اشتباه مختصری کردم یادم رفت بهتون بگم که اولش با همسرم پنهانی رابطه داشتم بعد اون زن بدبخت رو تحت فشار قرار دادیم برای عقد..یا سلام خواننده ها ببخشیدا من این مدت یه مقدای سرکارتون گذاشتم من یه دختر مجرد بی کار بودم که اواقت فراغتم اینطوری پر میشه دیگه خودتون به بزرگی خودتون ببخشید..بصیرت مضاعف اصطلاحی هست که برای امثال حسنا به کار برده میشه ..عیننا نقل میکنم از منبع:


محققانی که در اوایل قرن بیستم به بررسی علمی پدیده دروغگویی پرداخته اند ، از حالتی نام برده اند که « بصیرت مضاعف » نامیده می شود و طی آن شخص در یک لحظه دو موضوع را در ذهن خود مرور می کند . یکی مربوط به آرزوهایش او در زندگی ایده آل و دیگری زندگی واقعی است و در اغلب موارد مورد اول بر دومی سایه می افکند ذهن را تحت تأثیر قرار می دهد .
در واقع در بعضی حالات ، شخص دروغگو از داستان های خود به وجد می آید و از آنان لذت می برد .در بسیاری از این موارد دروغگویی در واقع عمق بخشیدن به آرزوهای شخصی برای احساس جذابیت و لذت حتی برای لحظاتی کوتاه است. مثلاً زنی که رابطه عاشقانه خود با همسرش را بزرگنمایی کرده و یا شخصی که موفقیت های اجتماعی و یا ورزشی را بسیار بزرگتر جلوه می دهد ، در واقع چهره ای از خود نشان می دهد که دوست دارد آن گونه باشد و در واقع نشان از نقص شخصیت دارد . در آزمایشهای دیگر نشان داده شد که بسیاری از دروغگوها نشانه هایی ازعدم تعادل روانی و ضعف شخصیت را از خود نشان می دهند که گاهی در تجربیات دوران کودکی و نحوه تربیت ناصحیح خانوادگی اشخاص ریشه دارد . همه ما رویاهای خود را داریم ، همه در برخورد با حقایق تلخ زندگی می خواهیم خود را ایمن کنیم و همه ما از ذکر ناملایمات و شکست های گذشته خود اکراه داریم ؛ اما باید توجه داشت که هیچکدام از این مسائل نباید ما را به ورطه دروغگویی بکشاند که اینک به عنوان یک بیماری شناخته شده است .
..
جدا از همسر اول و دوم بودن و فلان و بهمان یادمون نره هزجوری که هستیم اجازه ندیم قبح دروغ بریزه..ما افراد این جامعه هستیم و در این جامعه زندگی میکنیم..زشتی دروغ و خیانت و درویی و زیر آب زنی اگر ریخته بشه زندگی به هممون سخت خواهد گرفت..به هممون..
ببخشید که طولانی شد بانو..دیگه کامنت های بچه ها رو نخوندم چون از صبح داشتم بدو بدو میکردم و الان دیگه چشمام به زور باز میشه
در ضمن جایی هم که مطمئن نباشم و یادم نیاد می پرسم یا میگم دقیق یادم نیست
خب حالا کی مغرضانه حرف زد؟
بعدش چرا وبلاگ خودتون؟همینجا بگذارید که راجع بهش بحث بشه.من خودم به شخصه جایی جز این وبلاگ حرف نمی زنم.پستی هم درباره ما گذاشتید همینجا جوابتون رو چه خوب چه بد میدم.
خانم الین
بهتره کامنتا رو کامل بخونید نه این که سرسری بخونید و رد شید.
4 تا کامنت رو خوندین فک کردین همه موضوع رو گرفتین؟
کامل و با دقت بخونید
من خودم هم شمالی هستم
در ضمن من خودم به شخصه توهین نکردم.هرچی گفتم تناقض و دروغی بود که از خود وبلاگ در اوردم
خانوم غنچه و نارین و دیکر طرفداران من سعی میکنم فردا یا پسفردا پستی بذارم امیدوارم بیاید بخونید و متوجه بشید که زود قضاوت کردید در مورد شمالی ها
خانم غنچه عزیز بنده نه کسی رو تایید کردم نه تکذیب. فقط گفتم با ادب و احترام هم میشه انتقاد کرد. این کار سختیه؟ لابد می خواید بگید با هر کس باید مثل خودش حرف زد! اما این درست نیست.
ضمنا من گرچه این وبلاگ رو دیده بودم اما نمی خوندم تا این که خانوم اولی نامی برات کامنت گذاشت و منم متعجب اومدم سر زدم. و کل حرفم هم اینه بدون این همه فحش و توهین هم میشه انتقاد کوبنده کرد. نفع کرد و منع کرد و راهنمایی کرد. من عنوان کردم اگه شوهر من ازدواج مجدد کنه حتی لحظه ای باهاش نمیمونم. فکر کنم موضع من معلوم باشه. اما میگم مغرضانه حرف نزنید. اصلا من زد حسنا بد شما راست میگی چرا واسه دوتا آدم بد کل شمالی هارو زیر سوال میبری؟ دوستی از خواننده های شما تو وبلاگ من و توپست سفرنامه الین نظرگذاشته میتونید بیاید بخونید تا موضع بنده رو متوجه بشید. ضمن اینکه یک پست راجع به تجربیات شخصیم میذارم اگر بخونید احتمالا بیشتر با من و طرز فکر و عقیده ام آشنا میشید. باز هم میگم محترمانه هم میشه انتقاد کرد.
غنچه ونارین:::
منم شمالیم
نارین باهات موافقم.یه جورایی حق دارید.
مینو جان اگر مطئنید از بودنش خدا لعنتش کنه.اما من میدونم نیست.اون یه حروم.زاده اس.÷ول میگیره مینویسه فرهنگ بد اشاعه کنه.همین.
خاتون دقیق یادم نیس
ولی فک کنم خوندم
بچه ها خود حسنا گفته بود از شرایط خانم اولی بچه دار نشدن من بود؟
اینو کجا خوندید؟
یه اشنا
بر فرض همه وبش دروغ و غلط و ما نمی ریم ببینیم
اما با دخترانی که میرن می بیننن میخونن قدرت تفکر ندارن احساساتی هستن چه کنیم؟
جایی باید باشه تا یه جرقه تو ذهنشون زده بشه؟و به تعقل بیافتن؟
بدونن این کارها زشته و جامعه ما نمی پسنده؟
"یه آشنا"ی عزیز
من هم قبول دارم که زن اول هیچ کاری از دستش برنمیاد. تا همین الان هم که نذاشته آب خوش از گلوی این زنک پایین بره هنر کرده. دلم از این می سوزه که با کسی هم خونه و همراه بشی و زندگیتو باهاش شریک بشی که بفروشدت به یه هوسرانی...
یه آشنا... من هم فکر می کنم هیچ کس عبرت نمی گیره. یعنی اونایی که طرفدار اون زنک هستن طرفدارش می مونن و اونایی که مخالفن کاری از پیش نمی برن.
همیشه قشنگی ظاهری گناه به تلخی حقیقت می چربه. دختری که داره می افته توی یه رابطه ی غلط تو محیط نت دنبال تایید می گرده نه مخالفت. برای همین هم جذب وبلاگی می شه که راه و روشش رو تایید کنه. اصلا دلیل این که همه ی زن های دوم همدیگه رو لینک می کنن همینه. همه شون دنبال تایید هم فکرها و هم مسلک های خودشونن.
ای کاش حرف شما حقیقت داشت و حسنا دروغی بیش نبود. متاسفانه هستن کسایی که می دونن حسنایی وجود داره. ضد و نقیض می نویسه، درست. اما در اصلِ بودنش و زن دوم بودنش هیچ شکی نیست.
من موندم حسنا؟ چطور نمی خواد بچه وارد مشکلات زندگی بشه.این نویسنده هدفش فقط انحراف ذهن دختر هاست.
هر کسی استفراغ داشت می ره سراغ اون وب.هر کسی حرفی داشت میاد اینجا.
تو زندگی ای که مرد خونه نیست چطور بچه از مشکلات به دور خواهد بود؟
این حسنا احتمالا زاغه نشینی چیزی بوده بی پدر و مادر.یا تو باغ وحش بزرگ شده.تعریف درستی از خانواده نداره.
یه چیزی بگم؟خوشحالم وبت هست بر خلاف وب یه زن که بوی چاه مستراح میده از بس فحش و ک و ک و گ مینویسند.بحثشون فقط در اون زمینه اس.وب شما سطحش بالاس.و اکثر کامنت گذارانت هم مودب تر هستند.
وب یه زن انگار خود توالت فرنگیه.
یه دست مریزاد به خودت.
نقض.

کلا هر کسی یکم ضد و نقیض بنویسه که کل وبش دروغ نمیشه.ماجرای حسنا ضد و نقیض نه کلا چرت و پرته.
.این حسنا همه رو خر فرض کرده.قبول میکنم اما... بابید سیفون رو کشید نه اینکه در موردش نوشت.
خانم اولی اگر زورش به همسر بی شعورش میرسید نمیذاشت بافته دنبال سوراخ.اون بدبخت ها که زن اول میشن با این شرایط...زورشون به شوهرشون نمیرسه به حسنا می خواد برسه؟کی پشت حسناست؟چطور می خود مجبورش کنه به طلاق وقتی شوهرش نم یخواد؟
سوراخ حسنا رو میدوزه؟
نه
بنابراین مجبور میشه تحمل کنه.واقعیت اینه که زن های اول تو همچین موردی نمیتونند کاری بکنند.کما اینکه آقایان خانواده های خودشون رو هم سوار زن اول میکنند.و هیچ کاری نمیتونند بکنند.
حالا هم فکرتون خراب نشه.نه حسنایی هست نه بارداری ای...
حرف من اینه که:
وقتی مردی بیشعور باشه درمان نداره.
آفرینشش مشکل داره کار کار خداست.
خر رو میشه پلنگ کرد؟یه مرد احمق هم آدم نمیشه.
حقشون اینه سوراخ بذاری جلوشون.عوض نهار شام.
اما وب حسنا کلا دوروووووووووغه
سلام
من یه سوال دارم.این وب رو برای چی مینویسید؟
یه دلیلش اینه که فکر میکنی حسنا یه جاهایی حرفش درسته.والا اگر مثل من به دورغ بودن وبش..کلیات داستان دومی بودنش ایمان داشتی هرگز وقتت رو باهاش تلف نمیکردی.
بره گم شه.
در ضمن در مورد حسنا نمیگم..هر دومی بیاد بچه دار بشه..شرط نقظ بشه...طلاقش میدن؟..
نه که خیلی شعور داشتن از اول ÷نهان کاری نکردن..شش ماه خبر ندادن....اینا آدم بودم دوم نمیاوردن خونه.حالا که آورده ÷ی همه چیو مالیده به تنش..بچه بیادم برا مرده مهم نیست.
مادر بهارم الم شنگه بکنه چی میشه؟اگر عقد باشن شناسنانه رو میگیره.
میره تا حلقوم تو زندگی اون مرد بی عرضه سوارخ ÷رست.
حالا مشکل من اینه اون کدوم سوراخ رو میپرسته..جلو؟...حتما دیگه..حسنا بارداریش از عقب که نیست.
در ضمن اون کلا دروغ مینویسه.بزنید بره...سیفونو میگم..
بچه ها خود حسنا گفته بود از شرایط خانم اولی بچه دار نشدن من بود؟
اینو کجا خوندید؟
و بعد برگشته میگه من نمیزارم بچم وارد مشکلات زندگیم بشه!!! اخه ادم چقدر میتونه کم عقل باشه که اینو بگه. البته ایشون کم عقل نیست و خودشم خوب میدونه که بچش هم در اینده الوده مشکلات خانوادگیش خاهد شد و این حرف رو برا گول زدنه طرفدارانه با عرض معذرت احمقش مطرح میکنه. همونطوری که برای ورود به این زندگی خودشو موجه میدونه (به خاطره رضایت ظاهری زنه اول) میخاد بچه دارشدنش رو هم این جوری توجیه کنه. خاننده احمقی که این توجیه رو از حسنا قبول میکنه ایا به این فکر نمیکنه که بچه متولد شده در خانه حسنا قراره تو همون خونه زندگی کنه با همین پدر بره مسافرت ...مسافرتی شبیه به همین مسافرت اخیر...قراره هفته ای دو شب پدرش رو ببینه؟ قراره وقتی با پدرشه زن اول به پدرش زنگ بزنه و الییییییی آخر....میخام بگم چقدر یه خاننده میتونه کوته فکر باشه که این حرف حسنا رو مبنی بر دخالت ندادنه بچه در مشکلات زندگی قبول کنه !! حسنا چه بخاد و چ نخاد بچه ای که در اینده خاهد داشت نیز در مشکلات این زندگی سهیم خاهد بود
کاره این حسنا کاملا ترویج چند همسری و از بین بردنه قبح این عمل هست. این زن تا حدودی هم با سیاست های خاصی که داره موفق شده در دنیای مجازی هوادارانی برای خودش دست و پا کنه. چنانچه در پاسخ کامنتها هم میگه که من هییییچ مشکلی با همسرم ندارم و بینمون مشکلی نیست و خانومه اول ایجاد مشکل میکنه! ایشون انتظار دارن خانم اول بشینه یه گوشه و تازه همسرش و حسنا رو تشویق هم بکنه !! واقعا ادم میمونه به این زن چی بگه و به هوادارانش؟ حسنا در پاسخ کامنتی برگشته گفته : من اگر به فکر بچه دار شدن باشم مطمئنم که همسرم بهترین پدر دنیاست...به قول دوستان داره یواش یواش به فکر دست و پا کردنه بچه میوفته.
غنچه عزیزم
گلریز جان نارین جان
جالبتر از همه اینه که میگه من اصلا اون وبلاگ رو نمیخونم اما میخوام براش یگ پست بزنم. اینقدر ادم راحت دروغ بگه خیلیه والله.
منم شمالیم.اینا ننگن برای شمالیا.ادم خجالت میکشه میبینه یک عده زنای شمالی با سختی توشالیزار کار میکنن برای اداره خانوادشون.به سختی بچه هاشون رو بزرگ میکنن اما دست از چا خطا نمیکنن اون وقت بی ارزش هایی مثل این که معلوم نیست پدرشون کیه، مادرشون کیه از کجا پس افتادن میان اسم شمالی هارو خراب میکنن.اینهمه خواننده داره یکی ازش نمیپرسه چرا ارشیوت رو برداشتی .حداکثرم میگن خب دوست نداشته برداشته.اصلا به خودشون زحمت نمیدن یکم فکر کنن که به خاطر تناقض گووییهاش تو ارشیو و اینکه گفته قرار بر این بوده که اصلا بچه دار نشه یعنی اجازه نداشته طبق توافق برداشته.عسل خانم شما هم بهتر به جای راه راحتتر یکم تامل کنی عزیزم
غنچه منم شمالی ام
اما پشت اینا نیستما
غنچه جان خودتو ناراحت نکن.ادم فقط یکم دو دوتا چهارتا کنه متوجه قضیه میشه
ضمنن خدمتوت عرض کنم (به قول خودتون )
انتقاد کردن با توهین کردن فرق داره
کامنت قبلی جواب کسی بود که اومد اینجا نوشت ما ها همه بیمار هستیم کسی به خودش نگیره منظورم اون شخص بود
چه این شمالی ها پشت همن هم اون شمالی هم حسنا اومده اینجا میگه ....
بیمار کسی که به خاطر مشکل کم توجهی در دنیای واقعی یک وبلاگ بزنه و احساسات دیگران درگیر کنه و یک فرهنگ غلط رایج کنه
و از اون بیمار تر کسانی هستن که سرشون مثل کبک زیر برف کردن و تائیدش میکنن و اینجا میان به ما توهین می کنن
هندسام (هنرمند بی نام )
اینکه یک نفر وبلاگ بزنه و بگه من زن دومم شوهر پولداری دارم که یک زندگی مرفه برام به وجود آورده و عاشقانه من دوست داره مشکلاتی که از زندگیش می نویسه به مراتب از منی که تو یک زندگی هستم همسر اولم هستم مشکلاتش پیش پاافتاده است و بقدری کم رنگ که به نظر من اصلن مشکل زندگی نیست فقط یک بگو مگو روزمره بین همه زن و شوهر هاست
مشکلات واقعی یک زن دوم این چیز ها نیست و مشکلاتی که برای اون زن اول به وجود میاره بد تر از این حرفاست نه این داستان سرایی که این خانم راه انداخته
خیلی دختر های محرومیت کشیده زیادی تو جامعه داریم و مطمئن باش به خاطر یک سرپناه تن به هر کاری می دهند اون وقت این خانم وقتی میاد از زندگی عاشقانه و مرفه که می نویسه فکر نمی کنی ممکن یک دختر محروم جووون گول بخوره و به این راه کشیده بشه و آینده خودش و دیگران تباه کنه
از کی تا حالا رطب خورده منع رطب کرده
بیشتر شبیه استهزا یک نفر زندگی مرفه عاشقانه شو نشون و از خوشیش بنویسه چهار چنگولی هم چسبیده باشه به اون زندگی بعد بیاد بگه من پشیمونم زن دوم اصلن چیز خوبی نیست
اگه خوب نیست پس چرا داری ادامه میدی ؟؟؟؟پس چرا همش مسافرت و خوش گذرونی ؟؟؟؟پس چرا هیچ مشکل خاصی با همسرش نداره ؟؟؟؟ چرا مثل همه زندگی ها سختی نداره همش خوشگذرونی ماچ بغل بوس چای سبز این حرفاست
حسنا برای چی این داستان از خودت در آروردی
جز اینکه باعث بشی دختر های محروم گول بخورن و یک خانواده از بین بره
به خاطر مرد های هوس باز پولدار داری این داستان سرایی می کنی
عسل بانو عزیز شما مطمئنی که کسی از این وبلاگ اون کامنت رو گداشته؟امکان نداره دار و دسته این خانم برای خراب کردن وجهه بچه های اینجا اینکارو بکنن؟بعد عزیز دلم فکر می کنم نباید خیلی راحت به دیگران انگ غیر نرمال بودن زد
راحله ی عزیز
من این وبلاگ رو نمی شناختم امروز در کمال تعجب کامنتی برام گذاشتن با این محتوا:
((" مجرد و متاهل فرقی نداره دنیا جای مکافات هست مطمئن باش اینها یه روزی در زندگیشون میرسن به جایگاه خانوم اولی و دیگران برای هووی هرزه شون راهنمایی میفرستن که چطور و بهتر بتونه بمونه !!" http://banoohastam.blogsky.com/
نویسنده: خانوم اولی))
به نظرت این کسی که اومده و این کامنت رو نوشته آدم نرمالیه؟
بعد اومده با افتخار همین جا گفته که رفتم برای همه خواننده های حسنا این کامنت رو گذاشتم.
خطاب من به کسانی هست که فکر می کنن حسنا همیشه گفته با چندهمسری مخالفه از نظر شما یک زن دوم صرف اینکه زبونی بگه با زن دوم بودن مخالفه ولی بیاد جزئیات بوس وبغل و ...با همسرش بنویسه کفایت می کنه ؟ من تمام وبلاگهای زنان دومی که حتی ادعا می کنن بدون اجازه اومدن خوندم وقتی ازشون می پرسن اینکار رو تایید می کنید می گن نه یعنی صرف داشتن ادعا برای شما کافیه؟ ایشون جز این ادعا چیکار کرده که مخالفتش رو با چندهمسری نشون داده جز اینکه می یاد به قول خودش روزانه نویسی می کنه و امروز همسر اومد امروز همسر بغلم کرد قربون صدقم رفت خودشو گشت برام خودشو کشت زنگ زد نگران من شد میریم مسافرت خونه به اسمم کرد....بابا شما دیگه کی هستید. کار ما ناپسنده که داریم مخالفتمونو با کسی که عملا داره ترویج چند همسری می کنه که صد البته در آینده ممکنه این مساله دامن من و شما و فرزندانمون را بگیره زشته و اونوقت اون که داره در وبلاگش به قول شما با وقار داستان بوس و بغلش رو برای مخاطبینش (که ممکنه هر گروه سنی باشن )مینویسه زشت نیست.؟ خواهشا شما اینقدر سطحی نباشید و سطحی فکر نکنید. بگم من که اصلا وقار و ادب در رفتار ایشون نمی بینم با عرض معذرت مثل چی پاچه کسایی که می رن وبلاگش انتقاد می کنن را می گیره. ادب و وقار را به کسایی تقدیم می کنه که بوس و بغل تقدیم ایشون می نمایند.
با همین ادب و متانت تا الان تونسته تو وب بمونه.چون هیچ کس نمیخواد باور کنه که ایشون داره دروغ میگه.
به قول دوستان اینجا
طرف بزنه ادم بکشه ولی چون ادب داره نباید اعدامش کنیم.
ایشون هم مصداق همین جمله است.چون ادب داره نباید بهش خرده بگیریم که چرا اینکارو کردی .حالا چرا به کنار.وقتی ابراز پشیمونی میکنی کاری کن در جهت رفع اشتباهت.نه این که منم منم کنی و فقط منافع خودت رو در نظر بگیری.
متاسفم که همه چی رو یک بعدی می بینید و فقط به ادب و متانتش کار دارین نه هیچ چیز دیگه.و اشارات ریز این خانم در جهت توهین کردن به خانم اولی رو نمی بینید.
ایشون اصلا الهه پاکی و قداست و خوبی و .... .حق نداره اجازه بده کسی به دیگران توهین و .. کنه.
تاحالا از خودتون پرسیدید چرا نظرات مخالطف وبلاگش کمه؟مگه میشه همه گل و بلبل و ... کامنت بذارن؟
وقتی نظر مخالف تایید نمی کنه ما هم مجبوریم جایی بزنیم تا نظرات مخالفمون رو به گوش خودش و بقیه برسونیم که اینقد زندگی خودشو ایده ال نشون نده.و دختران جوان رو وسوسه نکنه.
هرکی خوشش نمیاد دکمه ضربدر رو بزنه.واقعا که کسی که خودش رو زده به خواب هرگز نمیشه از خواب بیدار کرد.کار زشت رو یکی دیگه کرده پریده وسط زندگی میردم دخترش رو نابود کرده.یک ملت رو با لفط قلم حرف زدنش سرکار گذاشته.این همه مدت دروغ گفته حالا یک عده میان اینجا از ادبیات نوشتاری کامنت گذارها ایراد میگیرن.دختره به قول یکی از بچه ها وسط بزرگراه واستاده مردم انتطار دارن هیچ کی بهش نزنه.مرتیکه بی قید برای اینکه 3 روز بره با این خانم تفریح کنه به عالم و ادم دروغ میگه.والله ما نمیدونستیم زن دوم شدن چه با اجازه چه بی اجازه اینقدر حامی داره.والله شرم داره برای یک خانواده درست و حسابی.
خوانندگان حسنا از اینکه همسرشون یه زن دیگه بگیره متنفرن اما به زنی که باعث شده زندگی یه زن خراب شده بوس و بغل میدن راهکار میدن باعث میشن این وبلاگ مروج فساد باشه.
لینکی که گلی داده بود رو خوندین؟
دختری 22 ساله پنهان از خانواده با مردی صیغه شده.خب این دختر اگه این چیزا رو نمی دید گل و بلبل بودن همسر دوم رو نمی دید تعریف نمی شنید این کارو نمی کرد؟
خوانندگان حسنا
دعا نمی کنم سرتون بیاد که درک کنید جامعه داره به سمت انحطاط میره.اما خواهش می کنم همین الان تا دیر نشده جلوی ضرر رو بگیرید.نذارید ارزش ها و حرمت ها شکسته شه.وقتی شما به عنوان یک مادر این وبلاگ یا وبلاگ هر زن دومی رو می خونید و بی خیال از کنارش رد می شید انتظار نداشته باشید فرزندتون هم مثه شما بی خیال باشه.به خصوص اینکه همه دنبال راحتی و اسایش هستن و کسی این روز ها طاقت از اول ساختن زندگی نداره.
فقط یه لحظه فکر کنید.ما با حسناها مبارزه میکنیم که جامعه مون به انحطاط نرسه.هدف ما فقط خود حسنا نیست.اگر وبلاگ حسنا رو نشونه گرفتیم تا حرف دلمون رو بزنیم برای این هست که دروغ ها در اون بسیار زیاد و تنها وبلاگ همسر دومی هست که امار بازدیدش زیاد هست.
فقط کافیه فکر کنیم.هیچ زنی دوست نداره هوو داشته باشه.اون کامنت گذاری که برای خانم اول مرگ رو ارزو میکنه یا اون کامنت گذاری که به خانم اول فحش و نفرین میده تا حالا شده از خودش بپرسه شاید این همه اون چیزی نباشه که ما میخونیم.به خصوص وقتی بغل و ماچ همسر تو وبلاگش با جزییات بیان شده اما دلیل کارها اهداف و ... رو به صورت سرسری توضیح میده.
پس واقع بین باشیم.صرفا این که یک رمان میخونیم به این وبلاگ نگاه نکنیم.همه ما از جامعه هستیم که در اینجا هستیم و دوباره به جامعه برمیگردیم.پس نذارین چیزی که اینجا برامون بی ارزش شده و اهمیتش رو برامون از دست داده در زندگی واقعی خودمون هم این اتفاق به مرور زمان بیافته.
به فرض هم که جسنا دروغ مینویسه.اینطور وبلاگ زدم و قضاوت کردن مردم و فحاشی چی رو درست میکنه؟شما پاشدی واسه همه کسایی که تو وبلاگ حسنا میرن مامن گذاشتی که چی بشه.تو این دنیای مجازی خیلی ها دروغ مینویسن ولی خواننده باید عاقل باشه.تا اونجایی هم که من تو وبلاگ حسنا دیدم همیشه چند همسری رو رد کرده و به وضوح هزاران بار گفته من اشتباه کردم که این ازدواج رو انجام دادم پس اسنکه شما میگی داره چند همسری رو رواج میده اشتباهه.من نه حسنا رو تایید میکنم نه رد چون تو زندگیش نبودم و شرایظش رو نمیدونم ولی میدونم اون خیلی مودبانه تر و با وقار تر رفتار میکنه.این رفتار که وبلاگ بزنی و با چند نفر جمع شی و به حسنا فحش بدید یا به اضظلاخ مچش رو بگبربد کار چیپ و زشتیه حتی اگه حق با شما باشه.به نظر من رفتار شما ناپند تر هست .اصلا از این کار خوشم نیومد.ما ایرانی ها عادت داریم تو هر کاری خودمونو دخالت بدیم و فکر کنیم عقیده خودمون برتر و بهتر از همه است.
عسل بانو این دومی ها کارشان تفرقه بنداز حکومت کن است.
تو از کجا می دانی ما کامنت گذاشتیم؟
مگر برای اینها که زندگی مردم را با خاک یکسان کردند کاری دارد با تور بیایند به شما توهین کنند بعد اینجا کامنت بذارند که آره من بودم.
شما بشین فکر کن چرا برای ترویج فساد از هیچ تلاشی فرو گذاری نمی کنند و این یک تیکه صفحه وب که محتواش بوس بغل پول تیغدن هست را چسبیدند
من تا حالا چهار پنج تا کامنت برای حسنا گذاشتم.
و امروز دومین کامنت توهین آمیز از شما و دوستانتون رو گرفتم.
حسنا رو به عنوان یه بلاگر می خونم. نه تایید کردم نه قضاوت .
حسنا هر کی هست نظری ندارم ولی نویسنده های این وبلاگ مطلقا نرمال نیستند.
بعد خانمها عجله چرا؟ به ازای هر دختر یک پسر وجود دارد تازه تا چند سال دیگر پسرهای مجرد به نسبت بیشتر می شوند.
این نادانی زن دوم است تا یک ماشین وخاه خوب می بیند دیگر سر از پا نمی شناسد. تاوقتی زنهایی مثل حسنا انسانیت را به پول می قروشند انتقاد می کنیم
من نمی تونم اروم بشینم و ببینم که این گونه فرهنگ داره رواج پیدا می کنه
باشه از این به بعد نظرات بهتری رو از بینشون انتخاب می کنم .
یه وکیل کجایی ؟ برای حسنا نظر گذاشته بودی ؟
حسنا داره چند همسری رواج میده و روی دختر های جوان تاثیر میگذاره
این وبلاگ هم باهاش مخالفت میکنه
خانم الین
تا زن چشم آبرو برای مرد نیاد بهش چراغ سبز نشون نده
مرد هیچ غلطی نمی تونه بکنه
کسی هم که داره چند همسری رواج میده مخالفانی هم داره
چطور راضی شدین بشین همسر سوم؟ آخه برا یه زن خیلی سخته.
من لینکت کردم اگه دوست داشتی لینکم کن
واقعا درک نویسنده یا نویسندگان این وبلاگ سخته. شما که حسنا رو متهم به دروغ گویی می کنید باید بگم شما و خوانندگانتون که از روی غرض دارن اینجا می نویسن بدون شک بیمارند. ضمنا عرض کنم بنده به شخصه با ازدواج دوم مخالفم و اگه شوهرم همچین غلطی کنه لحظه ای تحمل نمیکنم. اما به شدت معتقدم این مرد هست که باید خودش رو جمع کنه. اگه مرد وجود داشته باشه و مردونگی و نه فقط نرینگی سمت کس دیگه ای نمیره. بهتره به همجنس های خودتون توهین نکنید.
سلام
خوبین شما؟
ببخشید معنی این کامنتی که برام گذاشتین چیه؟
من تا حالا مزاحم شما شدم؟
" مجرد و متاهل فرقی نداره
دنیا جای مکافات هست مطمئن باش اینها یه روزی در زندگیشون میرسن به جایگاه خانوم اولی و دیگران برای هووی هرزه شون راهنمایی میفرستن که چطور و بهتر بتونه بمونه !!"
...............................
آدرس اینجا رو برای بیشتر کامنت گذاران حسنا گذاشتم
پس اگه آدمهای جدیدی اومدن تعجب نکنید
مرسی مهساجان بابت توضیحت اصلا حواسم به جاری نبود
گلی جان ممنون بابت توضیحت
بی نام !!! اونوقت که سرت هوو اومد خرفهم میشی کی باید شرم کنه! اگر هم زن دومی آویزون هستی که بهت حرجی نیست ....
خوبه خیلی وقته رفته هواخوری تا حسنا به گوه خوریهاش ادامه بده!
خانم اولی واقعا شرم نمیکنه؟ حسنا جای دختر اونه با اون اختلاف سنیشون! دیگه کم کم باید به فکر مرخصی باشه نه کنترل حسنا! هرچند خیلی وقته در زندگی مشترک تشریف بردن هواخوری
حسنای دروغگو تو که از قانون ضربدر استفاده می کنی و دیگه اینجا رو نمی خونی و اینجا برات مهم نیست و به طرفدارات هم توصیه می کنی اینجا رو نخونن می شه بگی پس دردت چیه که تصمیم گرفتی خطاب به بانو بنویسی .از چی ترسیدی ؟ چرا سرت رو گرم نمی کنی به زندگی نصف و نیمه و همون مردک و خانم اولی که مدام داری بهشون درس یاد می دی و به راه راست هدایتشون می کنی ولی متاسفانه نه از حرفات پند می گیرن نه ملال. چطور این همه می یان بهت می گن دست از سر اون خانواده بردار و شرت رو کم کن .کم ظلم کن به اون زن مریض و بچه بی گناه چرا تو پند نمی گیری و ملال؟ از خدا می خوام یکی پیدا شه تو زندگیت که اون وجدان خفتت را از خواب بیدار کنه و تو رو متوجه اشتباه و ظلمی که داری در حق اون زن و بچه بی گناه مرتکب می شی بکنه
مریم و همسری۱:٤٥ ب.ظ - جمعه، ۸ شهریور ۱۳٩٢
من اینارو میخونم با اینکه خیلی متنش عصبانی نیس اما حرص میخورم واقعا عصبی میشم
میدونی میون حرفات یه لحظه با خودم گفتم اگه من جای حسنا بودم گوشیمو برمیداشتم و به خانوم اولی زنگ میزدم و حسابی با داد و بیداد از خجالتش در میومدم که آخه بگو تو چیکار داری با هم اومدیم یا تنها اومده مگه اگه تهران بودیم پیش من نبود و خلاصه کلی حرفای دیگه
میدونم حتمی میگی اگه بخوام اینکارو کنم میشم مثل خودش اما حسنا جان این خانوم واقعا دیگه شورش رو در اورده دیگه باید عادت میکرد به این وضعیت دلم میخواد یه جوری حرصمو خالی کنم وااااااااااااااای جای تو بودن تو این موضوع چقد سخته میدونم که به همسرت علاقه داری و زندگی تنهایی سخته وگرنه مطمئنم حتما حتما تا حالا جدا میشدی از دست از خانـــــــــــــــــــــــــــــــــوم عصبانی عصبانی کلافه کلافه
وای ببخشید ناراحتت کردم مراقب خودت باش لبخند
..................................................
حسنا اینطوری خواننده هاشو کم کم به مرز جنون میرسونه!! وقتی خیالبافی و دروغش هاشو مینویسه و به جایی میرسه که رفتارهاش توام با تناقصات هست اینطوری خواننده گیچ می مونه ولی اشکالی نداره در هر حالت گل و بلبل و ماچ و بغل و بوس دریافت میکنه بدون اینکه جوابی برای سوالاتش گرفته باشه!!!
وقتی شوهر خانوم اولی در اون جلسه کذایی همه چی رو مشخص کرده چطور شده مثل سگ ترسیده و حتی حسنا رو نصف شبی فرستاده بیرون تا خانوم اولی رو آروم کنه!!! و اینکه چرا خانوم اولی اینقدر عصبانی بوده؟؟؟ این چیزی هست که خواننده ها با توجه به دروغ حسنا نمیتونن پیش خودشون قضیه رو هضم کنند!!
مهسا جان فکر نمیکنم همه کامنت های حسنا ارزش گذاشتن داشته باشه!!! اونهایی که فکر میکنی قابل نقد هستن بذار و در ضمن اگه جواب حسنا کلیشه ای و تکراری هست فکر نکنم لازم باشه با هر کامنتی جوابش هم باشه!!
نارین جان اونی که لینک گذاشته من بودم که فراموش کردم اسم بذارم.میخواستم ببینید چطور فاحشه خونه میسازن و چطور واسه خودشون شوهر پیدا میکنن بعدشم چطور ادعا میکنن که زندگیه مرده رو نجات دادیم و نذاشتیم از هم بپاشه.اونی که گف به لینکا توجه نکن نمیدونم کی بود.فک کنم اشتباه برداشت کرده و فک کرده من دارم دختره رو تایید میکنم.
یک خواننده خاموش ٦:۳٠ ق.ظ - یکشنبه، ۱٠ شهریور ۱۳٩٢
سلام حسنا
بارها خاموش میخونمت
صادقانه بگم هم شما رو هم وبلاگ هایی که شما رو قضاوت میکنند من معتقدم قضاوت کاره سختی هست اما برای اینکه تو زندگی بشه با دید باز نگاه کرد باید صحبت ها و تحلیل های هر دو طرف رو شنید.. گاگاه حق رو به شما میدادم اما بعد از اون ماجرای فکر اتاق و ..
هرچند الان نمیخوام راجع به این موضوع صحبت کنم
فقط خواستم بگم مطالبی که اینجا مینویسی تو وبلاگ بانو کپی میشه.. نه تنها نوشته هات بلکه کامنتهای دوستانت و جواب های خودت.. فکر کردم بهتره اینو بدونی چون مدتی قبل نوشته هاتو بستی و به خاطر اینکه کسی کپیشون میکرد ناراحت بودی
این حق تو هست بدونی دفتر خاطراتت راحت تو وبلاگ دیگه کپی میشه
پاسخ:سلام و ممنون از همراهیت همینطور که میگی قضاوت کار سختی هست و پیچیده ولی متاسفانه هستند کسانی که میخوان هر روز و در همه جا قاضی زندگی دیگران باشند . متاسفانه اون خانوم مشکل بزرگ جلب توجه داره و برای این کار عده ای رو دور خودش جمع کرده تا به زندگی دیگران بپردازه و قضاوت زندگی مردم رو به عهده بگیره . چیزی هم از خودش و از فکر خودش و زندگی اش برای نوشتن نداره . گاها افرادی رو از وبلاگ نویسها اعم از همسر اول و یا همسر دوم میخونه و در موردشون حدسیات و توهمات خودش رو مینویسه و یا با توجه به نوع ادبش توهین میکنه . و یا نوشته های دیگران رو کپی میکنه و از وبلاگ دیگران کپی برداری میکنه و عکس میگیره . ادعا داره چون مطالب خصوصی نوشته نشده ایشون حق داره کپی برداری کنه و تو وبلاگ خودش بذاره . موردی هم مشاهده شد که با این که خصوصی بود ولی به خودش این حق و اجازه رو داد که کپی برداری کنه و باز هم این کار ناشایست عمومی کردن نوشته های دیگران رو انجام بده . در کل در مشکلات فکری خودش غرق هست . من چندین بار پستهاش رو خوندم و به این نتیجه رسیدم که باید قانون خودم رو در مورد ضربدر قرمز برای اون وبلاگ رعایت کنم و
حسنا بانو - ۱۳/٦/۱۳٩٢ - ٢:۱۳ ب.ظ
پاسخ:و مدتی هست همین کار رو هم کردم . ولی سر فرصت دوست دارم خطاب بهش بنویسم و حتما این کار رو خواهم کرد . در وبلاگ خودم و طوری که خواننده های عزیز هم درگیر این مسائل نباشند و وقتشون تلف نشه . طوری که فقط خودش بخونه . بقیه اش بستگی به خودش داره که پند بگیره یا ملال . بخواد متوجه اشتباه کار خودش بشه یا نه .امیدوارم خدا همه ما رو به راه راست هدایت کنه .
حسنا بانو - ۱۳/٦/۱۳٩٢ - ٢:۱۳ ب.ظ
نی نی خانم بچه ی برادرشوهر هست که زنش خارجی هست و ازش بزرگتر هست و بچه دار نمی شن.
اومدن ایران رحم اجاره کردن و دارن بچه دار می شن.
چندتا پست هم در این مورد نوشته
نیلوفر مامان سامیار ۱:٤۳ ب.ظ - شنبه، ٩ شهریور ۱۳٩٢
این خانم اولی عجب آدمیه هااااااا خودش بریده خودش دوخته طلبکارم هست
پاسخ:نیلوفر جون چی بگم . یک چیزی بیشتر از طلبکار و میشه گفت تشنه به خون من که چرا تا گفته برو و طلاق بگیر، گوش نکردم
حسنا بانو - ۱۳/٦/۱۳٩٢ - ٢:٠٢ ب.ظ
سلام
یکی از کامنت گذاراش گفت نی نی خانم؟
نی نی داره؟کی گفت؟
صبا۱:۱٩ ب.ظ - شنبه، ٩ شهریور ۱۳٩٢
سلام حسناجون
میشه بگی چه جوری بفهمم توی اداره کامپیوترم و اینترنتم کنترل میشه. آخه از محل کارم همیشه به وبلاگت سرمیزنم و چند تا وب دیگه
ممنون
پاسخ:سلام صبا جون من نمیدونم کجا کار میکنی و فرق هم نداره ولی تو اداره های دولتی همه رو کنترل میکنند و هر جا بری مشخص میشه . اگر برات مهم هست و یا اگر فکر میکنی مشکلی برات پیش میاد نباید با کامپیوتر اداره برای کارهای شخصی و وبلاگ نوشتن و خوندن و یا حتی ایمیل چک کردن استفاده کنی .
حسنا بانو - ۱۳/٦/۱۳٩٢ - ۱:٥٧ ب.ظ
۱٠:٤٥ ب.ظ - جمعه، ۸ شهریور ۱۳٩٢
از خانوم اولی توقع بیشتر از این نمیشه داشت
خبر نداشتن از اینکه همسر تو رو همراهش برده رو بهونه کرده تا مسافرت شما رو کوفتتون کنه که ظاهرا به هدفش رسیده.
نباید اجازه بدی به هدفش برسه و اذیتتون کنه.
پاسخ:اسما جون چه کاری از دست من برمیاد . همسر نباید پنهانکاری میکرد . باید میگفت با حسنا میرم .
حسنا بانو - ۱۳/٦/۱۳٩٢ - ۱:٢٦ ب.ظ
نگارا ٤:۱۳ ق.ظ - شنبه، ٩ شهریور ۱۳٩٢
حسناجان این حرکت برو بشین تو لابی ١٢ شب واقعا واقعا برخورنده و زشت بوده. باید عکس العمل خیلی ناجوری نشون می دادی. حتی می ذاشتی از هتل می رفتی صاف فرودگاه که همسر ادب بشه.
می دونی که من چند همسری رو اصلا تایید نمی کنم ولی در هر رابطه ای باید یه خطوط و مرزهایی تعریف بشه. همسر خیییییلی پاشو از خط قرمز من اون ور تر گذاشته با این کار.
پاسخ:نگارا جون همینطور که میگی واقعا برخوردنده بود و زشت این که برم فرودگاه به ذهنم نرسید تازه میرسید هم کیفم همراهم نبود . خودم هم فکر میکنم واقعا وقتش شده و باید کاری کنم همسر خط قرمزها رو بهتر ببینه و ذره ای پاش رو فراتر نذاره
حسنا بانو - ۱۳/٦/۱۳٩٢ - ۱:٤٢ ب.ظ
پس اینطوری سر ملت رو کلاه گذاشته که خانوم اولی از اول رضایت داشت!!!! دیگه بقیه اشو تعریف نکرد چند ماه مخفیانه با شوهر خانوم اولی می پرید دستش که رو شد داستان رضایت شروع شد!! رضایت به اجبار!! خدا سر خواهرات بیاره حسنای دهاتی "
...........................
این جوابی هست ثابت برای پاسخ حسنای کله پوک که فکر میکنه همه مثل خودش و اطرافیان هرزه شون کله پوک هستن!!
فاطمه ٧:۱٦ ب.ظ - جمعه، ۸ شهریور ۱۳٩٢
سلام میشه بپرسم چرا حاضر شدید زن دوم بشید؟ البته اگه فضولی نباشه.
پاسخ:سلام فاطمه جون . فقط به این دلیل اشتباه که خود خانوم اولی رضایت داشت و میگفت هر کدوم زندگی خودمون رو داشته باشیم و من هم فکر کردم میشه در شرایط خاص زندگی جداگانه ای داشت و مشکلی هم نداشت
حسنا بانو - ۱۳/٦/۱۳٩٢ - ۱:۱٢ ب.ظ
محاسب ۱٠:۱۳ ق.ظ - جمعه، ۸ شهریور ۱۳٩٢
حسنا جون حالا که بحث مسائل اقتصادی هست دوست دارم یه سوال ازت بپرسم. ببین من فکر میکنم حقوق شما که در یک اداره دولتی کار میکنید چیزی حدود 1.5 میلیون باشه. اجاره آپارتمانی که پدرتون براتون خریده را هم میگیری که فرض کنیم یه چیزی حدود 600-700 باشه. خرجیتون را هم که همسرتون جداگانه به حسابتون واریز میکنه که اگه همسرتون سهام دار کارخانه باشه شاید یه چیزی حدود 1 میلیون می ریزه به حسابتون که حالا هرچقدر هم برا خونتون خرج کنید فکر نکنم از 500 تومان بیشتر بشه. با ابن تفاسیر شما هرماه حداقل یه چیزی حدود 2 تا 3 میلیون تومان خالص ورودی دارید. با این پولها چه کار میکنید؟ چطوری سرمایه گذاری میکنید؟ البته میدونید ما اصفهانی ها مقتصد هستیم ولی باید بگم شهرستانیهای مقیم تهران هم میمیرند برای 1000 تومان.
پاسخ:خانوم محاسب خدا رو شکر از ارث و میراث و اموال شخصی شما چیزی به من نرسیده و نمیرسه که اینطور چرتکه به دست گرفتید حساب میکنید من کی در مورد عدد و مبلغی که حقوق و اجاره میگیرم و یا همسر به حساب من میریزه گفتم و یا کی گفتم که همسر سهام دار کارخانه هست که شما در حدسیات خودتون فرو رفتید و وطیفه شرعی خودتون دیدید که محاسبه کنید؟ مجددا تکرار و تاکید میکنم از این مبالغ کمتر و یا بیشتر باشه خوشبختانه نه به شما چیزی میرسه و نه از اموال شما گرفته شده . مضافا این که فکر نمیکنم لزومی داشته باشه به شما بگم با پولهای خودم چکار میکنم و لزومی هم نداره که یک آدم منطقی و از نظر فکری نرمال ، بیاد از دیگران چنین سوالی بکنه خواهشا در مورد اصفهانی ها حرف نزنید . اگر شما یک نفر تو شهر اصفهان اینطوری هستید نباید دیگران رو جمع ببندید . در مورد خودتون حرف بزنید . در ضمن ما که ندیدیم شهرستانی های مقیم تهران چنین فکری داشته باشند حتما شما خصلت خودتون و خانواده خودتون رو به دیگران نسبت میدید . خودتون و خانواده تون بهتر هست به خاطر هزار تومان جان ناقابل خودشون رو در معرض خطر قرار ندند
حسنا بانو - ۱۳/٦/۱۳٩٢ - ۱:٠٠ ب.ظ
غنچه عزیزم اصلا لازم نیست به این جواب بدی
اگه آدمی دیدی مقابلت جواب دادن واجبه وگرنه وقت هدر دادنه
این که اصلا" عددی هم نیست
دخترک= حسنا
دوووووکنتوووووووور نامی هم که اومد ... اونو ولش کن کلا" از همه جهات تعطیله
دکتر= حسنا
غنچه جان این کلا از داشتن شعور تعطیله!
دخترک اولش اومد مثلا درست صحبت کنه ولی آخرش اون روی هار خودش رو نشون داد
وقتی نوشتم دموکراسی یعنی اینکه هر کسی می تونه بیاد انتقاد کنه نه فحاشی
قابلی نداشت سانازی جان
بهار مامان علی = فشفشه مامان جغجغه
بچه ها میبینم بین جمع شماهاا یه سگه میاد هی واق واق میکنه و دم تکون میده ولی شماها که بهش محل نمیذارید افسردگی گرفته!! حیفه بخدا
اینهمه میاد براتون دم تکون میده

اوه اوه ببخشید فشفشه جان گفتی ناراحت میشی حتی اون رو با سگ مقایسه کنیم راستت میگی بخدا
" دختر جعلی جان پس اینطوری سر ملت رو کلاه گذاشته که خانوم اولی از اول رضایت داشت!!!! دیگه بقیه اشو تعریف نکرد چند ماه مخفیانه با شوهر خانوم اولی می پرید دستش که رو شد داستان رضایت شروع شد!! رضایت به اجبار!! خدا سر خواهرات بیاره حسنای دهاتی "

مونا خودتم خوب جواب میدی عزیزم
" بهار مامان علی چطور یکی هم برای تو هوو بیاد و از نظرهای ناب شما بهش بدی و همه تون در کمال آرامش زندگی کنید نه؟؟ حیفه بخدا نابغه هایی مثل شما هوو دار نشن و از فکرهای ناب شون استفاده نشه!! نظرتون چیه؟ "



بهار مامان علی ٥:٥٥ ق.ظ - پنجشنبه، ٧ شهریور ۱۳٩٢
سلام حسنا جان
خوبید؟ ورزش خوبه ؟ نی نی خانونم خوب هستند؟
اینهکه در پایان به همسر پیشنهاد داده بودید که به تعداد روزهایی که نیست رو جبران کنه به نظرم خیلی پیشنهاد خوبی اومد. بیا یه کاری بکنیم، بهشون بگید اگه یه روز هم که شده از سهم روز های شما کم بشه باید جبران بشه، اگه با اونها میره مسافرت باید با شماهم بره سفر و این مثل قانون بشه. اینجوری خانوم اولی هم آروم می شه وهم همسر دیگه پنهان کاری نمی کنه. البته این کار شاید وقت و زمان ببره ولی سعی کن آروم آروم این موضوع رو برای همسر جا بیاندازی تا اون هم بتونه برای خانوم اولی جا بیاندازه. نظرتون چیه؟
....................................
بهار مامان علی چطور یکی هم برای تو هوو بیاد و از نظرهای ناب شما بهش بدی و همه تون در کمال آرامش زندگی کنید نه؟؟ حیفه بخدا نابغه هایی مثل شما هوو دار نشن و از فکرهای ناب شون استفاده نشه!! نظرتون چیه؟
دختر جعلی
سهشنبه 12 شهریور 1392 ساعت 20:13
niki٢:۱٤ ب.ظ - چهارشنبه، ٦ شهریور ۱۳٩٢
هم دلم برای تو می سوزه.اما خانم اول.هی همش دارم فقط به خانم اول فحش میدم.خوب عقلش روز اول کجا بوده که رضایت داده؟؟؟!!!؟؟میشه گفت تو احساست درگیر شده ،همسرت هم همینطور اون چش بوده؟فکر کرده زندگی فیلم هالیودی هست؟یا خودش رو چی فرض کرده که فکر کرده در این رقابت برنده میشه و همسر تو رو ول میکنه؟اصلاببخشید شاید از نظر روحی مشکل داره و اینجور زجر دادن دیگران و خودش رو دوست داره.حالا چرا داره اینجوری میکنه؟فکر میکنه مثلا اگه تو و همسرش جدا بشید ،همسرش میشه همون مرد قبل از ازدواج با تو؟؟کاش میرفت پیش مشاور و میتونست با خودش و اتفاقی که افتاده کنار بیادو برای باقی زندگیش تصمیم درستی بگیره و با شادی و ارامش زندگی کنه.
............................................
دختر جعلی جان پس اینطوری سر ملت رو کلاه گذاشته که خانوم اولی از اول رضایت داشت!!!! دیگه بقیه اشو تعریف نکرد چند ماه مخفیانه با شوهر خانوم اولی می پرید دستش که رو شد داستان رضایت شروع شد!! رضایت به اجبار!! خدا سر خواهرات بیاره حسنای دهاتی
" من نمیدونم این خانمهایی که برای حسنا اینطور کامنت میذارن و مثلا میخوان راهنمایی کنن ( که البته خود حسنا از اون هفت خطهاش هست و احتیاجی به راهنمایی نداره!!) آیا برای خواهر و مادر و حتی خودشون هم همیچین راهنمایی هایی برای هووی عزیز خودشون دارند!! اینها زنگ میزنن به هووی خواهرشون و مادرشون و خودشون که حالا یه بچه بیارید جا پاتون سفت تر بشه؟؟؟ آیا ذره ای وجدان دارن؟؟
حسنا ظاهرا" میدونه بالاخره یه تیپا بهش زده میشه اونوقت میخواد با بچه اش تنها نباشه!! انوقت میخواد ارث بچه اش هم بهش داده بشه!! و همچنین نفقه بچه تا سال های سال!! آره دیگه بچه رو برای تنهایی هاش میخواد
استفاده ابزاری واه واه اصلا" و ابدا" "
.................
احسنت سارا جان
و
" مجرد و متاهل فرقی نداره ساراجان
دنیا جای مکافات هست مطمئن باش اینها یه روزی در زندگیشون میرسن به جایگاه خانوم اولی و دیگران برای هووی هرزه شون راهنمایی میفرستن که چطور و بهتر بتونه بمونه !!"
ساناز جان
چهارشنبه 13 شهریور 1392 ساعت 09:42
سارا جان واقعا اینها چه جونورهایی میتونن باشن !!!
رویا پرنس ۱۱:٢۸ ق.ظ - پنجشنبه، ٧ شهریور ۱۳٩٢
عزیزم ببخشید یه مطلب دیگه :احسنا جون ایجور زندگیا مشکلات خاص خودشون رو دارن وقابل حل هم نیستن واقعیته فقط باید مدیریت بشن تا هرکس حق وحقوق خودشو ومسئولیت وتعهداتشو بدونه وبپذیره .گلم خودت صاحب شعور وفهم هستی ومن درجایگاهی نیستم که بخوام در این مورد حرفی بزنم فقط تجربیات خودم واطرافیانم رو میگم ،حسنا جون من برخلاف نظر دوستان فکرمیکنم باید هرچی سریعتر فکراتو جمع وجور کنی وبچه دار بشی به این دلیل که اولا خانوم اول داره از وجود بهار واسه ظلم کردن به تو استفاده میکنه وهرچی خودش نمیتونه بی انصافی کنه از وجود دخترش استفاده بهینه میکنه ،دوما اومدن یه بچه توزندگیت باعث میشه که خانوم اول مسئله زندگی دوم شوهرش وحضور شما رو جدی تر بگیره، الان با خودش فکر میکنه من زورمو میزنم تا بااین کارام حسنا بره ولی وقتی بچه داشته باشی دیگه جدی تر فکرمیکنه واین مورد واسه هر سه نفرتون(شما ،خانوم اول وهمسر) بهتره ،اولش بحث وسروصدا بیشتر میشه ولی مطمئنا بعدش ایشالا زندگیتون بهتر میشه سوما اگه همسرتون وخانوم اول به همین راحتی حق طبیعی شما رو نادیده میگیرن دیگه نمیتونن حق بچتو نادیده بگیرن وهمینطور که بهار به پدرش و مسافرت وغیره نیاز دار
پاسخ: رویا جون ممنون ازت که برام مینویسی و راهنمایی میکنی بغلماچ برای بچه دار شدن نمیدونم چطور بگم که منظورم رو برسونم . هر چند استفاده کردن از بچه برای حفظ هیچ زندگی کار آمد نیست و درست هم نیست چه آدم اولی باشه و چه دومی ولی بچه نداشتن هم معمولا مشکلی رو حل نمیکنه و یا درست نمیکنه . گاهی با خودم فکر میکنم حتی اگر در آینده قسمت من تنهایی هم باشه داشتن بچه باعث میشه کاملا تنها نباشم . چی بگم .ابرو
حسنا بانو - ۱٢/٦/۱۳٩٢ - ۸:٠۳ ب.ظ
............................
سارا حالا که گفتی زودی میره کامنت میذاره که بگه حرف شما هاااا صحیح نیست

و ببنیند چقدر هم بیکار هست مو به مو کامنت های اینجا رو میخونه! یادمه در پست های قبلی یک نفر آدرس وبلاگی رو گذاشت و گفت حسنا همش اونجا پلاسه!! از پست های دیگه اون وبلاگ شما کامنتی از اون اصلا" نمی ببینید
باهات موافقم ساناز جان نباید جواب داد
ولی وقتی اون رو با سگ مقایسه میکنی ناراحت میشم چون سگ شرف داره به اون
و البته عجیب نیست چنین شخصیت روان پریشی داشته باشه! که برای وبلاگش برای نوچه خورهاش بوس و بغل بفرسته !! و با یه اسم جعلی بیاد اینجا شروع کنه به فحش دادن!!
فحش شنیدن و فحش خوردن تمام داستان زندگی حسنا هست و غیر این نمیتونه شخصیت دیگه ای داشته باشه.
یکی گفته بود حسنا جرأت نداشت لینک اینجا رو بذاره برای خواننده هاش و اینی که هی میاد اینجا واق واق میکنه کسی جزء خودش نمیتونه باشه!! یعنی بدونید اگر با اسم های مختلف هم بیاد کسی نیست جزء خود نحسش
بچه ها بانو یه کلام ختم کلام گفتن جواب ابن احمق ها داده نشه
سگ هر چی بیشتر بهش محل بذارید بیشتر واق واق میکنه!
مجرد و متاهل فرقی نداره ساراجان
دنیا جای مکافات هست مطمئن باش اینها یه روزی در زندگیشون میرسن به جایگاه خانوم اولی و دیگران برای هووی هرزه شون راهنمایی میفرستن که چطور و بهتر بتونه بمونه !!
من نمیدونم این خانمهایی که برای حسنا اینطور کامنت میذارن و مثلا میخوان راهنمایی کنن ( که البته خود حسنا از اون هفت خطهاش هست و احتیاجی به راهنمایی نداره!!) آیا برای خواهر و مادر و حتی خودشون هم همیچین راهنمایی هایی برای هووی عزیز خودشون دارند!! اینها زنگ میزنن به هووی خواهرشون و مادرشون و خودشون که حالا یه بچه بیارید جا پاتون سفت تر بشه؟؟؟ آیا ذره ای وجدان دارن؟؟
حسنا ظاهرا" میدونه بالاخره یه تیپا بهش زده میشه اونوقت میخواد با بچه اش تنها نباشه!! انوقت میخواد ارث بچه اش هم بهش داده بشه!! و همچنین نفقه بچه تا سال های سال!! آره دیگه بچه رو برای تنهایی هاش میخواد
استفاده ابزاری واه واه اصلا" و ابدا"
رویا پرنس ۱۱:٢۸ ق.ظ - پنجشنبه، ٧ شهریور ۱۳٩٢
عزیزم ببخشید یه مطلب دیگه :احسنا جون ایجور زندگیا مشکلات خاص خودشون رو دارن وقابل حل هم نیستن واقعیته فقط باید مدیریت بشن تا هرکس حق وحقوق خودشو ومسئولیت وتعهداتشو بدونه وبپذیره .گلم خودت صاحب شعور وفهم هستی ومن درجایگاهی نیستم که بخوام در این مورد حرفی بزنم فقط تجربیات خودم واطرافیانم رو میگم ،حسنا جون من برخلاف نظر دوستان فکرمیکنم باید هرچی سریعتر فکراتو جمع وجور کنی وبچه دار بشی به این دلیل که اولا خانوم اول داره از وجود بهار واسه ظلم کردن به تو استفاده میکنه وهرچی خودش نمیتونه بی انصافی کنه از وجود دخترش استفاده بهینه میکنه ،دوما اومدن یه بچه توزندگیت باعث میشه که خانوم اول مسئله زندگی دوم شوهرش وحضور شما رو جدی تر بگیره، الان با خودش فکر میکنه من زورمو میزنم تا بااین کارام حسنا بره ولی وقتی بچه داشته باشی دیگه جدی تر فکرمیکنه واین مورد واسه هر سه نفرتون(شما ،خانوم اول وهمسر) بهتره ،اولش بحث وسروصدا بیشتر میشه ولی مطمئنا بعدش ایشالا زندگیتون بهتر میشه سوما اگه همسرتون وخانوم اول به همین راحتی حق طبیعی شما رو نادیده میگیرن دیگه نمیتونن حق بچتو نادیده بگیرن وهمینطور که بهار به پدرش و مسافرت وغیره نیاز دار
پاسخ: رویا جون ممنون ازت که برام مینویسی و راهنمایی میکنی بغلماچ برای بچه دار شدن نمیدونم چطور بگم که منظورم رو برسونم . هر چند استفاده کردن از بچه برای حفظ هیچ زندگی کار آمد نیست و درست هم نیست چه آدم اولی باشه و چه دومی ولی بچه نداشتن هم معمولا مشکلی رو حل نمیکنه و یا درست نمیکنه . گاهی با خودم فکر میکنم حتی اگر در آینده قسمت من تنهایی هم باشه داشتن بچه باعث میشه کاملا تنها نباشم . چی بگم .ابرو
حسنا بانو - ۱٢/٦/۱۳٩٢ - ۸:٠۳ ب.ظ
فشفشه جان

بانو من الان پاسخت رو دیدم راست میگین نباید جواب داد
اینها اصلا" ارزش جواب دادن ندارن
کاملا معلومه به هر حیله ای چنگ میزنن که از اصل مطلب دور بمونیم ولی کور خوندن
در ضمن وقتی اینجا میای پارچ آب یخ یادت نره هر ثانیه لازمت میشه !!!
بی نام لینک میذاره
بی نام میگه توجه نکن
خب چی؟
بعدش میخواستم بگم این دختر چطور برای خودش یه همچین حقی قایل شده که این همه ادعا داره؟
این همه تحقیرش کرده بس نیست که اینا رو می نویسه و به اسم عشق به خورد مردم میده؟
گیرم یک درصد حرفاش واقعی باشه واقعا چطور جاضر به این کار شده؟
نارین جان به این لینکهایی که اینجا می آید توجه نکن.
زنهای دوم کمپین قداست تو وب راه انداختند چون می دانند می توانند خودشان را پشت آن مانیتور قایم کنند و تفها به صورتشان برخورد نمی کند.
کله پوکها فکر کردند همه مغزشان تعطیل است اگر آن مرد ع و ضی نیست چرا یک زن اول را تو شناسنامه شان قفل کردند و آن زن از کمترین حقوق انسانی که خدا وجودش قرار دارد محروم کردند؟
مگر نمی گویند زن اول هیولاست پس چرا آن مردک زن اول همه جا پرزنت می کند و اینها را تو پستو برای ..نگه داشته است؟ چرا آن مردک بی بند بار به زن اول حق انتخاب سرنوشتش را نمی دهند؟
این لینکی که بی نام داده رو خوندین؟ :|
تا چند وقت پیش که می گفت نه حالا حالاها بچه نمی خوام و از این چرندیات، به خودش و مهارتهاش برای جذب کردن همسر اعتماد داشت و فکر می کرد با تواناییهاش و مهارتش می تونه اون مردک رو برای خودش داشته باشه و خانم اول رو از چشم مردک بندازه ولی دید نه این مردک خام بشو نیست که نیست تازگیها به این فکر می کنه که بودن یک بچه از نبودنش بهتره چون اینطوری هم می تونه خودشو به مردک تحمیل کنه و تا آخر عمرش بهش بچسبه و هم با این کارش خانم اول رو عذاب بده
چقدر هم بچه چیز با ارزشی برای مردهای هوس باز است.
اگر بچه برای مرد مهم بود که به خاطر چیزش اون بچه های زن اول زجر نمی داد.
نه اینکه الان تمام بچه های زن دومی وبلگستان حال واحوالشان خوب است حالا حسنا هم یکی دیگر به این بدبختها اضافه کند.
عزیزهای من هیچ موجودی پست تر از زن دوم نیست با اینکه می داند آن مرد امتحانش را برابر زن و بچه زندگی اولش مردود شده است. ولی از این بچه به عنوان دست آویزی برای تیغ زدن مرد بی فکر استفاده کند. یعنی این زنها برای پول به بچه خودشان هم رحم نمی کنند
حسنا هم دقیقا مثل سایر زنان دوم که برای اینکه جای پاشون رو محکم کنن به این نتیجه رسیده که دیگه وقتشه یک توله پس بندازه چون هر کاری کرده و هر چی روی مردک کار کرده به نتیجه ای نرسیده. دیده شرایط نه تنها به ضررش شده حتی ممکنه مردک هم به زودی عذرش رو بخواد اینه که هول برش داشته و فکرشو کار انداخته . این دیگه تیره آخره که به زودی رهاش می کنه
"هر چند استفاده کردن از بچه برای حفظ هیچ زندگی کار آمد نیست و درست هم نیست چه آدم اولی باشه و چه دومی ولی بچه نداشتن هم معمولا مشکلی رو حل نمیکنه و یا درست نمیکنه . گاهی با خودم فکر میکنم حتی اگر در آینده قسمت من تنهایی هم باشه داشتن بچه باعث میشه کاملا تنها نباشم . چی بگم . "
چقدر به سلولهای خاکستری مغزش فشار آورده ! عجب دلیل موجهی برای بچه دار شدن. بیچاره کم کم داره قاط می زنه .
چه دل و قلوه ای به هم میدن کامنت گذارا و حسنا
خودت صاحب تشخیصی
برای حسنا چیزی مهمتر از خودش نیست.اگه تو این زندگی هست فقط و فقط برای تامین منافع خودش هست.نه هیچ چیز دیگه ای.این تو تمام جواب کامنتاش مشخصه :-|
حسنا هم دقیقا می دونه اگه بحث انتخاب باشه هیچوقت انتخاب نمی شه به چیزی که اینجا می نویسه توجهی نکنید جرات نمی کنه این قضیه با مردک مطرح کنه و مطمئن باشید اونقدر احساسات مردکو تحریک کرده و پای زندگی بهار و پیش کشیده که مردک جرات نمی کنه شر اونو برا همیشه از زندگیش کم کنه
دموکراسی یعنی همین
هر کسی آزاد برای خودش هر اسمی هر کامنتی بگذار
اینجا آزد ترین وبلاگ مثل خیلی از وبلاگ ها تاییدی نیست فقط در جهت تائید خودشون و وبلاگشون نظرات تائید می کنن
اینجا هر کسی با نظر و عقیده خودش با وبلاگ کسی که در جهت تعدد زوجات حرکت میکنه مخالف می کنه
هر کامنتی با هر ادبیاتی نشانگر شخصیت اون فرد
پریناز جان و دیگر دوستان به خاطر بی ادبی شخصی مانند دخترک شما به بزرگی خودتون ببخشید
ببخشش از بزرگان است
یک سری ها هستن مثل حسنا و دخترک در دنیای واقعی دچار کم توجهی هستند و می خواهند احساسات همه را درگیر کنند حالا به هر روشی ما ها باید عاقل باشیم و عاقلانه رفتار کنیم
می دونم بانو جان گفتی تمام کنیم فقط همین
من به قاطع مطمئن هستم حسنا در حال داستان سرایی است ولی وقتی روی احساسات و زندگی دختران جوان وبلاگش در حال اثر گذاری باید سکوت نکنم و تا وقتی که وبلاگ حسنا هست منم هستم و دختران آگاه می کنم
نگران نباشید آن مردک ع و ض ی وازک ت ومی کرده است بچه بی بچه...
حسنا همه س/و///ر/ا/خ هایش را استفاده کند صد تا دیگر قرض کند فقط جان خودش در می آورد از بچه خبری نیست
هاله ۱٠:٥٥ ق.ظ - پنجشنبه، ٧ شهریور ۱۳٩٢
من اگر جای تو بودم با خانوم اول تماس می گرفتم و می گفتم چه تو بخوای یا نه نخوای من هستم و این تصمیم خودت بوده. اون موقع تو یک طرفه صاحب اختیار بودی اما الان دیگه از این خبرا نیست و منم صاحب اختیار زندگیمم. با این کارات فقط احترام خودت رو پیش من از بین می بری و منم تا روزی که خودم نخوام از این زندگی بیرون نمی رم. از طرفی به همسر هم می گفتم اگه جسارت رویارویی با این مسائل رو نداری من رو ول کن و 24 ساعت در اختیار اونا باش که اعصاب منم راحت باش. اگه جسارت داری مردونه وایسا و بگو حسنا هم زن منه و به اندازه تو سهم داره از من و امکانات من. موضع اصلیی رو باید در برابر همسر بگیری. ولی به نظر من کوتاه نیا. اگه الان کوتاه بیای این جریان ادامه پیدا می کنه.
پاسخ:هاله جون حالا من این کارها رو نکرده همه جوره محکوم هستم چه برسه به اون روز ولی راست هم میگی انگار آدم وقتی همیشه کوتاه بیاد این طرز فکر به وجود میاد که طرف مقابل حتما نقطه ضعف داره که کوتاه میاد حقیقتش یک مساله ای هست که منتظر هستم تموم بشه و قطعی بشه . امیدوارم با این قضیه بهانه هم تموم بشه . اگر نشد که حتما به همسر میگم که اینطوری کج دار و مریز هر سه اذیت میشیم و بهتره یک فکر مناسب تر بکنه
دختر جعلی اون حرفای حسنا که نه من میرم و اینا واسه این بود که عدای آدم های با درک رو در میاورد
اما الان که رو نقطه حساسش دست گذاشت خوانندش اونم گفت که نه باید انتخاب کنه
چون الان داره روی اصلیش رو نشون میده
همسر هیچوقت این رو انتخاب نمیکنه
چون همه مردا دوست دارن جلوه مرد خانواده بودن رو حفظ کنن حتی اگه دور از چشم بقیه هر کثافت کاری ای انجام بدن
همسر هیچوقت یه ف ا ح ش ه رو واسه اینکه تو جامعه با خودش همراه کنه انتخاب نمیکنه و اگه به آینده دخترش فکر نکنه حتما به جلوه خودش فکر میکنه!
منکه مردی رو ندیدم که آدم حسابی باشه همونطور که حسنا از همسر تعریف میکنه، و بیاد بگه من زن دوم دارم یا داشتم یا اینا
هر چند استفاده کردن از بچه برای حفظ هیچ زندگی کار آمد نیست و درست هم نیست چه آدم اولی باشه و چه دومی ولی بچه نداشتن هم معمولا مشکلی رو حل نمیکنه و یا درست نمیکنه . گاهی با خودم فکر میکنم حتی اگر در آینده قسمت من تنهایی هم باشه داشتن بچه باعث میشه کاملا تنها نباشم . چی بگم .
کم کم داره ذهن هارو برای بچه دار شدن اماده می کنه ، قبلا که مخالف 100 % بچه بود و خیلی مواظب بود
دوشنبه که همه تعطیل بودن و حسنا هم بیکار تو خونه و شوهره هم با خانومش و دخترش رفته بود مسافرت
حسنا یک کامنت هم تایید نکرد
تصور کنید برید توی یه اداره خانومه نشسته پشت میزیش و به شکل بسیار جدی و مداومی با گوشی کامنت جواب می ده.
حالا خدا کنه نمایندگی اپل در مازندران بتونند ویندوز نصب کنند. کار خیلی مهم و سختی هست که در تهران امکانش نبود.
رویا پرنس ۱۱:٢۸ ق.ظ - پنجشنبه، ٧ شهریور ۱۳٩٢
عزیزم ببخشید یه مطلب دیگه :احسنا جون ایجور زندگیا مشکلات خاص خودشون رو دارن وقابل حل هم نیستن واقعیته فقط باید مدیریت بشن تا هرکس حق وحقوق خودشو ومسئولیت وتعهداتشو بدونه وبپذیره .گلم خودت صاحب شعور وفهم هستی ومن درجایگاهی نیستم که بخوام در این مورد حرفی بزنم فقط تجربیات خودم واطرافیانم رو میگم ،حسنا جون من برخلاف نظر دوستان فکرمیکنم باید هرچی سریعتر فکراتو جمع وجور کنی وبچه دار بشی به این دلیل که اولا خانوم اول داره از وجود بهار واسه ظلم کردن به تو استفاده میکنه وهرچی خودش نمیتونه بی انصافی کنه از وجود دخترش استفاده بهینه میکنه ،دوما اومدن یه بچه توزندگیت باعث میشه که خانوم اول مسئله زندگی دوم شوهرش وحضور شما رو جدی تر بگیره، الان با خودش فکر میکنه من زورمو میزنم تا بااین کارام حسنا بره ولی وقتی بچه داشته باشی دیگه جدی تر فکرمیکنه واین مورد واسه هر سه نفرتون(شما ،خانوم اول وهمسر) بهتره ،اولش بحث وسروصدا بیشتر میشه ولی مطمئنا بعدش ایشالا زندگیتون بهتر میشه سوما اگه همسرتون وخانوم اول به همین راحتی حق طبیعی شما رو نادیده میگیرن دیگه نمیتونن حق بچتو نادیده بگیرن وهمینطور که بهار به پدرش و مسافرت وغیره نیاز دار
پاسخ:رویا جون ممنون ازت که برام مینویسی و راهنمایی میکنی برای بچه دار شدن نمیدونم چطور بگم که منظورم رو برسونم . هر چند استفاده کردن از بچه برای حفظ هیچ زندگی کار آمد نیست و درست هم نیست چه آدم اولی باشه و چه دومی ولی بچه نداشتن هم معمولا مشکلی رو حل نمیکنه و یا درست نمیکنه . گاهی با خودم فکر میکنم حتی اگر در آینده قسمت من تنهایی هم باشه داشتن بچه باعث میشه کاملا تنها نباشم . چی بگم .
حسنا بانو - ۱٢/٦/۱۳٩٢ - ۸:٠۳ ب.ظ
فرشته نجات به این میگنا :
http://hamechimamooli.blogfa.com/post/14
اینو خوندین؟
http://hamechimamooli.blogfa.com/post/7
اولا خیلی ظریف اشاره می کنه خانم اولی باید بره دکتر !!
یعنی روان پزشک !!
بعد هم این که با رفتن حسنا مشکلات عدیده ای در زندگی خانوم اولی پدید خواهد اومد که برای جلوگیری از اون مشکلات هست که حسنا نمی ره.
به خودش هم گفته که من اگر برم بدبخت می شی
روزی که قرار باشه همسر انتخاب کنه ، خانم اولی رو انتخاب میکنه .
حسنا قبلا نوشته بود که همسر و خانم اولی یه زوج نمونه بودن ، مشکلاتشونو با هم حل می کردن ، هیچوقت به کسی ارجاع نمی دادن تا زمانی که این وارد زندگیشون شده که طبیعی ترین عکس العمل خانم اولی هست این رفتار ها و سعی داره با این رفتار ها اون خانم رو بد نشون بده .
niki٢:۱٤ ب.ظ - چهارشنبه، ٦ شهریور ۱۳٩٢
هم دلم برای تو می سوزه.اما خانم اول.هی همش دارم فقط به خانم اول فحش میدم.خوب عقلش روز اول کجا بوده که رضایت داده؟؟؟!!!؟؟میشه گفت تو احساست درگیر شده ،همسرت هم همینطور اون چش بوده؟فکر کرده زندگی فیلم هالیودی هست؟یا خودش رو چی فرض کرده که فکر کرده در این رقابت برنده میشه و همسر تو رو ول میکنه؟اصلاببخشید شاید از نظر روحی مشکل داره و اینجور زجر دادن دیگران و خودش رو دوست داره.حالا چرا داره اینجوری میکنه؟فکر میکنه مثلا اگه تو و همسرش جدا بشید ،همسرش میشه همون مرد قبل از ازدواج با تو؟؟کاش میرفت پیش مشاور و میتونست با خودش و اتفاقی که افتاده کنار بیادو برای باقی زندگیش تصمیم درستی بگیره و با شادی و ارامش زندگی کنه.
پاسخ:نیکی جون متاسفانه هر دو ما مشکلات خاص خودمون رو داریم ناراحت احتمالا فکر کرده زندگی به همین راحتی هست که یک روز بگه بیا و دو روز بعد پشیمون بشه بگه برو و زندگی دیگران هم این وسط هیچ هست . خنثی چی بگم . شاید هم فکر کرده تا بگه طلاقش بده همسر باید بگه چشم و من هم باید بگم چشم من میرم . بر فرض اون چشم رو بگم و برم . هیچوقت نمیتونه مثل قبل زندگی کنه . من این رو به خودش هم گفتم . هر چند برای من فرق نمیکنه . من اگر روزی تصمیم به رفتن بگیرم مسئول مشکلات بعدی هیچکی نیست و اگر تصمیمی هم بگیرم فقط برای خودم میگیرم . متاسفانه اصلا قبول نمیکنه که بره مشاوره یا دکترناراحت
حسنا:
مخصوصا که امسال میخوام مرخصی هام رو حتی الامکان نگه دارم و مصرفشون نکنم چون لازمشون دارم نیشخند
تا حالا می گفت اگر روزی قرار به رفتن باشه من می رم.
وای تو رو خدا حرف از رفتن خانم اولی نزنید.
وای نه.
حالا می گه همسر باید انتخاب کنه
سارا۸:۱٢ ب.ظ - چهارشنبه، ٦ شهریور ۱۳٩٢
حسنا جان بکن این دندون لقو . تا جوونی خودتو از این بازی زشت و غم انگیز خارج کن. ببین تا خانم اولی زنده است داستان شما همینه اون نمی ذاره یک چکه آب خوش از گلوت بره پائین و تو هرچه بیشتر در این رابطه بمونی زنجیر ها ضخیم تر میشه. نشونه هاشو نمبینی که اوضاع بدتره که بهتر نیست؟ همسرت تا چند وقت قبل هارتو پورت می کرد که خودم درستش می کنم اما الان دیگه بریده می گه چی کار کنم گوش نمیده.
ببخشید اینو می گم اما رابطه ی تو با همسر مثل رابطه ی ارباب و رعیتی می مونه شما دو تا با هم هیچ کامیونیکیشنی در باره ی مشکلتون ندارید. تنها راه حل ارائه شده نادیده گرفتن مشکلات ، پاک کردن صورت مسئله و به رو نیاوردنه. با این روش ها هیچ چیز حل نمی شه تو باید یاد بگیری که مثل یک همسر با شوهرت حرف بزنی و اونم باید از این رفتار نرینگی و پدر سالاری که هر چی من می گم همونه ، حرف نزن سرتو بنداز پائین دست برداره و بشینید مثل دو تا انسان برابر با هم حرف بزنید و الا این خشم و سرخوردگی تو را داغون می کنه. وقتشه بزرگ شی و رشد کنی و عنان سرنوشت را خودت در دست بگیری حسنا جان و نذاری هرکسی خواست به خاطر اون زن سنتی قوی که در درون توئه تو را زجر بده
پاسخ:ساراجون من نشونه ها رو میبینم . مگه میشه ادم تو این زندگی باشه و مشکلات رو نبینه ؟ البته من همیشه گفتم و میگم حکایت مشکل همسر، حکلیت خربزه و لرز هست . اون هم مثل من مثل خانوم اولی مشکلاتی داره که خودش باید حل کنه ولی وقتی که در شرایطی هست که به خود خانوم اولی میگه گوش نمیده جلوی جمع میگه گوش نمیده و مرتب اصرار بر ایجاد تنش بیشتر برای خودش و دیگران داره ، طبیعتا به مرحله ای میرسه که کلافه میشه و تو تنش و بحران انتظار داره حداقل من یک نفر حرف نزنم . نمیگم این کارش درست هست و من تایید میکنم .میگم اینطور میشه .شاید هم وقتش باشه که خودم ثابت قدم تر باشم . شاید هم وتش باشه که همسر بالاخره تصمیم خودش رو بگیره و انتخاب خودش رو بکنه
این زنان باید بیشتر از زن های دیگه به خودشون برسن چون فقط برای قیافه و هیکل اونها ارزش قائل می شه ، نه تفکر و انسانیتشون که البته ندارند .
شما کدوم زنی رو دیدید که خرید نره ، ارایشگاه نره ، با دوستاش وقت نگذرونه ...
بخصوص زنی که فقط برای رابطه ی جنسی استخدام شده و کارگر جنسی هست ، نمی ره ارایشگاه ، که شوهر 47 8 ساله اش خوشش بیاد .
نمی ره لباس های متنوع بخره .
کلا حسنا 1 بار اونم زمانیکه رفت شمال، رفت ارایشگاه.
خریدم که هیچوقت به اون صورت نمی کنه .
خرید های سوپریشم که یا همسر می کنه یا زنگ می زنه براش می ارن .
این برای یه زن ابنرمال هست اونم کارگر جنسی .
حسنا که نمی تونست ،از اداره نظر تایید کنه و بیاد وبلاگ ...
حالا در زمان کاری داره نظر تایید می کنه ، حسنا بانو-۱٢/٦/۱۳٩٢-۱٠:٤۳ ق.ظ تا حسنا بانو-۱٢/٦/۱۳٩٢-۱:٥٦ ب.ظ
داره نظر جواب می ده .
با گوشی که نمی شه انقدر سریع حواب داد ، پس باید کامپیوتر باشه ؛ کامپیوتر اداره هم که حرفشو نزن ...
با لپ تاپ همسر هم که نیست ، جون این موقع همسر لپ تاپو می خواد ، پس 100 % با لپ تاپ خودشه .
دوباره از این تایم حسنا بانو-۱٢/٦/۱۳٩٢-۳:۳۳ ب.ظ داره نظر تایید می کنه تا حسنا بانو - ۱٢/٦/۱۳٩٢ - ٤:٢٩ ب.ظ که احتمالا هنوز سر کار هست ...
امروز 3 شنبه است مگه نه ، پس همسر نیستوحسنا می اد نظز تایید می کنه دوباره از حسنا بانو - ۱٢/٦/۱۳٩٢ - ٧:٠٤ ب.ظ تا حسنا بانو - ۱٢/٦/۱۳٩٢ - ٧:۳٥ ب.ظ ...
افرین که بدون لپ تاپ این همه نظر تایید کردی و جواب دادی .
راستی اینجا کدوم اداره است که تقریبا هر روز از ساعت 9تا 12 و 1 بعد از ظهر ، هیچ کاری نیست و فقط نظر تایید می شه !!!!!
حسنا مطمئنا یه فرد کاملا بی کار و علاف هست ...
سنش هم بین 19 تا 26 هست .
سلام دوستان
خوبید ؟؟؟
دخترک عزیز اولین کامنت من دوشنبه 11 شهریور 1392 ساعت 20:02 بوده.
این چند روز رو هم مسافرت بودم و اصلا کامنت شما رو نخونده بودم .
کسی که نخواد بفهمه ، هیچوقت نمی فهمه ، حالا هر چقدر که بخواید سعی و تلاش کنید .
دخترک جون از صدها کامنت اینجا ١٠تاش شاید در حد چت و حال احوال باشه
بقیش نقده!
ضمنا خب وقتی میگی آتوسا نیست میخوای نیام بگم هستم و نظر نمیذارم؟!
خب من که نامریی نیستم
وقتی دیدم اسمم اومد خواست بگم هستم
تو با بودن ما هم مشکل داری؟
اگه نظر نذاشتم چون حرفی نداشتم در اون صورت نظر اگه میذاشتم مثل چت میشد!
نیستیم میگی نیستی، هستیم میگی چرا یهو اومدی
سلام.من چن روزی هست که این وب رو پیدا کردم و مطالبشو خوندم.بعضی از مطالب حسنا رو هم همینطور.منم متاهلم دلم نمیخواد کسی وارد زندگیم بشه.اصلا از ترس اینکه چنین اتفاقی بیفته وقتی با همسرم قهرم یا وقتی از من 6 میخواد و من حالشو ندارم همش نگرانم و دلشوره دارم نکنه بره بیرون و کسی رو پیدا کنه ولی یه سوال واسم پیش اومده چرا این همه ادم دارن از یه نفر انتقاد میکنن و فقط مطالب اونو اینجا میذارید.چرا به بقیه زن دوما کاری ندارین؟اصن چرا زن اولایی که دچار همچین مصیبتایی شدن رو پیدا نمیکنید و به جای نوشتن از دروغای یه نفر از واقعیتای اون همه زنه اوله گرفتار نمینویسین تا بقیه بدونن با حضورشون توو زندگی دیگران چه رنج و عذابی به اونها میدن.
ضمنا مد شده هرجا یکی باهاتون چهار کلمه حرف حساب میزنه و جواب ندارید جز جفنگیات بگید: اون ضربدر خوشگلو بزن!!!
حرص نخورید خون کثیفتونو از این کثیف تر نکنید!!
د آخه پریناز شما که نقد نمی کنید. اینجا رو کردید اشغال دونی (بلانسبت بعضیا). شبهه های ذهنی شما و سوالاتتون از حسنا در حد اینه که چرا حسنا به شوهرش تخم مرغ میده اخه کدوم مردی به سن شوهر حسنا تخم مرغ میخوره...حسنای دروغگو دیدی ما مچتو گرفتیم؟؟ یا اون یکی یه وکیل و اتوسا اینجا رو با چت روم اشتباه گرفتن و یه وکیل میخواد واسه اون کادو بخره اون اتوسا میگه دست نامزدم شکسته الان رفته حمام!!! به گند کشیدید کامنت دونی رو. اسمایی که انتخاب می کنید مامان غازغازک مامان فشفشه جغجغه مامان خپل. به خدا یکی اتفاقی گذرش اینجا بیفته در دیووونه خونه بودن اینجا شک نمی کنه. بابا جون بانو خانوم یه لطفی در حق همه ما کردن و یه تلنگر به همه زدن که آی ایها الناس اینقدر زود باور نباشید و دروغ و دغل چنتا از این وبلاگ نویسا رو هم دستش درد نکنه با سند با مدرک رو کرد. اما اینجا دیگه واقعا افتضاح شده .یکی به تخم مرغ خوردن شوهر حسنا گیر میده که مثلا بگه خیلی حالیشه یکی به دختر دخترخاله حسنا گیر میده و مع ذالک. ضمنا من یک سوال پرسیدم بی جواب موند. اینهمه حرص خوردن و شبهات ذهنی شما (که انگار اگر جواب شبهات ذهنتیون رو در مورد یک دروغگو نگیرید دچار یاس فلسفی میشید و کل زندگیتون افسردگی می گیرید) از دو حالت بیشتر خارج نیست: اولا یا مطمئنید حسنا دروغ می گه که در اون حالت من دارم می پرسم همیشه توی زندگیتون واسه یه آدم دروغگو اینقدر حرص میخورید و وقت میذارید؟ حالت دومش اینه که خودتونم از شبهاتتون مطمئن نیستید و فقط شک کردید که در اون صورت میتونید به نحو بهتری خود درگیریاتون رو حل کنید. حسنا اگر بخواد جواب شماها رو بده هرگز اینجا نمیاد.خیر سرتون شماها یه مشت تحصیل کرده اید. تحصیلات آکادمیک دارید اونوقت ....
از همه دوستان عزیز خواهش می کنم به این بحث خاتمه بدید.
هر کامنتی در این مورد نوشته بشه حذف می کنم.
لطفا سکوت
سلام
میگم حسنا اون سری با پی سی خونه پدری می تونست بیاد این سری نمی تونه؟
مرسی پریناز
آفرییییییییییییییییییییییییییین
ممنون پریناز و غنچه.
دخترک نمی دونم چه هدفی داره از طرح سوالهایی که دوستان بارها جواب دادن. نهایتاً می یاد می گه چرا یک عده قدیمیا نیستن. بعد اونا می یان می گن ما هستیم فقط چون نظری نداریم نظر نمی ذاریم بعد این می یاد می گه اینا چرا سریع به فاصله کم از همدیگه اومدن کامنت گذاشتن؟حداقل تکلیفتو با خودت مشخص کن دخترک جان. تو الان مشکلت چیه واقعا؟با طرح بود و نبود اونا می خوای به چی برسی؟ یکی هست نظر داره می یاد نظر می ذاره اگه نباشه خوب نیست شاید مسافرته و کاری پیش اومده براش یا اصلا دوست نداره نظر بذاره این چه ابهام مسخره ای در ذهنت ایجاد کرده مثلا.؟ کاش درمورد دروغهای حسنا هم یک درصددر ذهنت ابهام ایجاد می شد . یادم رفت اون برات مهم نیست فقط اینجا با کامنت گذاراش برات مهمن
دوستان خواهشا به کسی توضیح ندید..حسنا جوون یک سال و اندی داره دروغ میبافه کسی ازش توضیح نمیخواد اونوقت ما باید رفت و آمدمون رو گزارش کنیم و حضور و غیاب بزنیم؟؟!!!و اما بهروز خالی بندهای عزیز و دار و دسته و خانواده و ..اولا که بچه ها پست های حسنا رو اینجا کپی میکنن و توی کامنت دونی پست های قبل اینجا به راحتی میشه پست ها رو خوند و دلیلی نداره کسی بلند شه و بره وبلاگ حسنا..کامنت هاشم که اینجا کپی می کنن و البته همونطور که حسنا جوون و دار و دستش هم به این وبلاگ تشریف می یارن و کسی ازشون توضیح نمی خواد که برای چی امروز اومدی اما دیروز نیومدی؟؟و فلانی رو چرا نیوردی و بهمانی کجاست؟؟..پس دلیلی وجود نداره اینجا کسی حضور غیاب بزنه...این رو هم در نظر بگیرید که وبلاگ بهروز خالی بند عمومی هستش و همونطور که شما سرت رو میندازی پایین میای اینجا که یه وبلاگ عمومی هست و عمومی منتشر میشه ماهم اگر بریم قرار نیست به کسی توضیح بدیم اگرچه که همه ی پست هاش توی کامنت دونی هست و شما خودشو ناراحت نکن و از همین جا بخون...کسی که داره وسط اتوبان ماشینش رو میشوره باید انتظار جریمه و بوق و تذکر سایر ماشین ها رو داشته باشه کسی هم که وبلاگش رو عمومی منتشر میکنه و جلوی دید مردم قرار میده..نوشته هاش خواه و ناخواه روی دیگران تاثیر داره مثل بانو مثل همسران اول مثل فلانی و بهمانی و .....باید انتظار نقد شدن رو هم داشته باشه همونطور که بانو در اینجا انتظار کامنت مخالف رو داره چون اینجا یک وبلاگ عمومی هست همونطور که همسران اول باید ظرفیت پذیرش نقد به راه و روششون رو داشته باشن چون اون هم یک وبلاگ عمومی هست...ما اینجا کامنت میذاریم همونطور که شمایی که مثلا مدعی هستی برات فرقی نداره برای همسران اول کامنت های سه صفحه ای سه صفحه ای میذاشتی..آدم باید دیوانه باشه که براش اهمیتی نداشته باشه و بشینه کامنت بنویسه..ما اینجا کامنت میذاریم و کامنت های اینجا رو میخونیم همونطوv که شمایی که مدعی هستی کسی برات تفاوتی نداره و برای کسی وقت نمیذاری کامنت های اینجا رو مو به مو میخونی و حتی ساعت کامنت های کامنت گذارها رو هم چک میکنی...ما اینجا کامنت میذاریم همونطور که شما میذاری و از حسنا توضیح میخوایم همونطوری که تو به خودت اجازه میدی شک و شبهه های ذهنیت رو از همسران اول و بانو بپرسی ما هم از حسنا میپرسیم منتها فرقش اینه که کامنت دونی اینجا بازه و کامنت دونی حسنا جوووون تاییدی.... پس حسنا جوون هم باید ظرفیت پذیرش نقد رو داشته باشه حالا اینکه یک سال و اندی دروغ بافی کرده و..رو کاری نداریم اما اگر نارحتی و ناراحته وبلاگ رو خصوصی کنه و به دوستان نزدکیش رمز بده و دل و قلوه رد و بدل کنه و ماچ و بوسه تحویل بگیره...به شخصه اگر حسنا همسر اول هم بود و باز هم شبیه به حالا دروغگو بود من باز هم بهش خرده میگرفتم همونطور که دوستان میدونن که به دیگران هم گرفتم...القصه که بهروز خالی بند وبلاگستان یعنی حسنا جوون هم کم مقامی نیستا..به قضیه منطقی نگاه کنیم کمتر آدمی پتانسیل اینهمه دروغ بافی رو داره..پس به جای نقد همگی بیایم به حسنا تبریک بگیم...بعدم همه اینجا دور هم جمع شدیم اتفاقا خود بهروز خالی بندم بیاد بد نیستا..البته ایشون می یان ولی خواننده ی خاموشن...دور همیم..خوش میگذره که..:).
دخترک
مگه نمیگی با کسی مشکلی ندارم
خوب دیگه عزیزم سرت به کار خودت باشه وبلاگ هایی که دوست نداری نخون اون ضربدر خوشگل بزن
ما هم سر مون به کار خودمون
همسران اول هم سر شون به کار خودشون
انقدر حرص نخور برات خوب نیست برو وبلاگ هایی که دوست داری بخون
اولا: مامان خپل من با کسی مشکل ندارم چون برام اهمیتی نداره حسنا دروغ می گه یا همسران اول! از نظرم همه سروته یه کرباسن. نه با چهارتا مقاله کپی شده و ابدوغ خیاری همسران اول که هر کسی با یه سرچ ساده میتونه توی صدتا سایت و نه با چرت نوشت های حسنا وضعیت اون بیرون تغییر نمی کنه و همه چیز در حال جریانه. فقط این وسط همسران اول نماد یک زن اول و همسران دوم نماد یک زن دوم عین هوو به گوشت جون هم افتادن و این وسط هم مخاطبین این دو، درست مثل مرده ماجرا هستن و تصویری که شکل گرفته به این صورته:
یه مرد که بین دو تا زنش نشسته... از اون طرف زن اول توی گوش مرد روضه میخونه و اندر مصائب هوودار شدنش ناله می کنه و هر ازگاهی هم ادای گریه درمیاره تا حرفاش تاثیر بیشتری بر مرد بگذاره.... از اون طرف زن دوم سرش رو بیخ گوش مرد گذاشته با عشوه گری و لوندی و در حالیکه طره ای از زلف پریشانش رو دور انگشتش مدام تاب میده از آب و رنگ زندگیش میگه و سعی در جلب رضایت مرد داره.
دوما : می بینم که تا اسم دوستان رو آوردم سریع سروکله اشون پیدا شد!!! اونم با فاصله زمانی کم در کامنت گذاری: نمونه: اتوسا 20:53.... یه وکیل 20:59....
انگار خانم اولی حسابی با پدر حسنا اتمام حجت کرده است جوری که این آویزان مجبور شده است بین این دوتا شهر مرتب تردد کند بلکه یک نقشه جدیدی برای دور زدن خانم اولی بکشند.
حسنا از این به بعد جرات می کند بنویسد رفتم شمال و برگشتم.
حرف زیادی بزند فیتله پیچش می کنیم
مطمعنم داره ورزش رزمی میره آخه اونبار که از دختر همسر کتک نوش جان کرد بدجور چشمش ترسیده
بانو این حسنا دارد موهای سرش را می کشد
چرا قصه این هفته را لو دادی؟
خواننده های فارسی وان این هفته چرتشان گرفته است از بس که این قسمت چرند بود
دخترک
نمی دونم چرا تو هر وبلاگی از نویسنده اون وبلاگ و خواننده های اون وبلاگ انتقاد هایی می کنی که منطق کمی داره ؟؟؟
تا وبلاگ حسنا پا بر جاست نقد و انتقاد از وبلاگش هم پا برجاست اگه ما نباشیم که حسنا همین جور در حال چرند بافی باقی می مونه الان یکم فقط یکم قد یک سرسوزن کم تر دروغ های شاخدار میگه شما خودت یکم دقت کن
این حسنا زر زیادی میزنه که همسر محکم اینو چسبیده خودش خوب میدونه بعد یه مدت که همسر از این سیر بشه باید بره تورشو یه جا دیگه پهن کنه البته اگه دیگه ازش باقی مونده باشه
حالا فعلا مشغول پس اندازه.یادتون هست همسر بهش گیر داده بود دکمه شلوارتو به زور میبندی چطور هول برش داشت بدو کلاس ورزشی که اون رون آویزون و شکم گنده تو ذوق همسر نزنه ولش کنه بابا خودشویظفه اشو خوب بلده طفلک اینقدر به روش نیارین
منم هستم.
نه بابا قهر چیه
نظری نداشتم خوب الکی که آدم کامنت نمیذاره
دخترک تو حالت خوب است؟
آن صورتی که دنبال نقد سوگند بود و از وقتی سوگند رفته آن هم غیب شده است!! همه همان روزها گفتند که حسنا دار و دسته اش را برای انحراف نقد به اینجا روانه می کند تا به همسران اول حمله کند خوب حالا سوگند نیست دار دسته حسنا بهانه ای ندارد تا جو اینجا را به هم بزند.
دخترک باز تو کله تان چی می گذرد ؟؟؟
بقیه هم که هستند
ادمی که برای خودش ، بدنش ، آبروش ، شعورش ، انسانیتش ، همنوعش ، هم جنسش ،ارزشی قائل نیست دیگه چه انتظاری می شه ازش داشت .
کسی که برای استخر و سفرهای خارج از کشور و خونه بالا شهر و ماشین مدل بالا ، از حیثیتش بگذره ، دیگه جایی برای حرف نمی مونه .
فقط در این مردابی که درست کرده ، هی غرق تر می شه و فرو می ره .
شاید 20 30 سال بعد ، شاید شاید ، به اشتباهش و کثافت کاریش ، ذات حیوانیش پی ببره ، اونم شاید ...
به به اتوسا خانم ، قهر کردی ؟؟؟
این حسنا هم بلاخره همه رو دق می ده ، یه فرد چقدر می تونه بی حیا و بی عفت باشه ، هر چیزی حدی داره ، به خدا حیوان ها اندازه انسان ها پست نیستن .
یه ادم چقدر می تونه دروغ بگه ، همه به کنار ، یکم وجدان هم ته دل یه ادم باشه ، دلش به این کثافت کاری ها راضی نمی شه ، البته الان جامعه رو گند برداشته و این هام نمونه کوچکی از این گ.. های این جامعه هستند .
من غیب نشدم دخترک عزیز
اینجام اما نظر خاصی ندارم که بنویسم
ما وب حسنا نمیریم
اگه پسنای قبل رو خونده باشی یا بانو یا یکی زحمت میکشه پست جدید رو اینجا میذاره تا حسنا رو نقد کنیم
واسه اینکه بعضیا بیان و بخونن و چشم و گوششون باز شه
کسایی که فکر میکنن راست میگه
بیان و با دلایل ببینن که نه اینطور نیست، چیزایی که از چشم بعضیا ممکنه پنهان باشه رو روشن میکنیم
هر کسی یه نکته رو اشاره میکنه و در نهایت کامل میشه بحث که حسنا دروغگو هست و حتی یه نفر هم اگه از گمراهی بیاد بیرون خودش عالیه
هر جا جلو ضرر رو بگیری منفعته
سلام
دخترک پستای قبلی رو بخون هستن
سلامم
من اومدم
خوبید ؟
نبودم اینجا چه خبر شده ؟؟؟؟
باز حسنا چی کار کرده؟
مامان خپل عزیز ، حسنا که جرأت نداشت لینک اینجا رو برای خواننده هاش بذاره
من اولش فکر میکردم اینها مگسهای اطراف حسنا هستن ولی الان به این نتیجه رسیدم خود گ......ش هست
دخترک اگه تا حالا جواب سوالت رو نگرفتی پس دیگه از این به بعدش رو محاله متوجه بشی. فشفشه جواب خوبی از بانو برات نقل قول کرد. هر وقت بانو مجددا یک پست درمورد نوشیده و یاس گذاشت خبرت می کنیم که بیای کامنت بذاری و همه رو روشن کنی از اول هم تو نه مشکلی با حسنا داشتی نه دروغاش.
در ضمن نگران کامنت های یاد شده نباش اونها میان شما غصه نخور!
دخترک جوابت رو اینجا میذارم:
.........................
سیما
پنجشنبه 7 شهریور 1392 ساعت 14:41
ببخشید این خانم حسنای دروغگو که همه ی حرفاش دروغه چرا الان حرفاش به نظرتون راست اومده و دارین از این حرفای دروغی که زده که مسافرت کوفتشون شد ذوق مرگ میشید؟
پاسخ:
شما هنوز خیلی مونده درکت به این چیزها برسه.
بزن همون شبکه فارسی وان حالشو ببر
من از دوستانی که اینجا کامنت میگذارن یک سوالی دارم. ظاهرا از محتوی کامنتها و همچنین پستهای اینجا اینطور برداشت میشه که اکثرا مطالب و کامنتهای وبلاگ حسنابانو بطور کامل خونده میشه. سوال من اینه اگر از نظرتون حسنا در حال دروغگوییه و مطالبش اعم از شاغل بودن و سه شب و چهارشب همگی دروغ هستن پس چرا اونجا رو میخونید؟ چرا وقتتون رو زمانی برای خوندن وبلاگش و زمانی برای نقد و مو از ماست بیرون کشیدن مطالبش در این وبلاگ میگذارید. اینهمه زمان و وقت برای چی یا کی؟ شما همیشه در زندگی واقعیتون وقتی براتون دروغگویی کسی مسجل میشه بازهم اینقدر وقت می گذارید؟؟؟ سوال دومم اینه که یک برهه زمانی این وبلاگ خوانندگانی داشت از جمله غریبه، یه وکیل، آتوسا،صورتی،مامان غازغازک، مامام کچلا و .... اونهمه اسامی یهو غیب شدن چرا؟؟؟!
اگر حرفای حسنا رو ملاک قرار بدیم، زمانی که شوهرش فوت میکنه و میمونه تهران حتما کار میکرده وگرنه نمیتونست بمونه. شاید تو شرکت همسر کار میکنه یا بعد از ازدواجش دیگه کار نمیکنه یا ....
سلام. لینک هستید
بخام خلاصه ای از وبلاگتو نرو بخونم کدوم پست رو بخونم ؟
منو هم لینک کنید. ممنون.
راستی دقت کردین چسنا بعضی چیزا که فارسی وانیه چقدر با جزییات می نویسه مثلا مکالمه واژه به واژه هرچی بین اونو شوهرش که چه عرض کنم شوهر یکی دیگه گذشته! بدون این که ذره ای از احساسات زنونش بنویسه ولی بقیه چیزا در کسری از ثانیه با "گفتن یک جایی بودم"(کجا؟) و "بقیشو حوصله ندارم بنویسم" نوشته می شه!
یک سناریو ممکن اینه که چسنا جون شیفت شب کار می کنه اتفاقا به شغلشم می خوره!بیشتر اون کاره ها شب مشتری دارند!
یک سناریو دیگه اینه که چسنا تو یک محیط کاملا زنونه کار می کنه وگرنه حتما روزی چند تا پست میذاشت که همکارهای مردش و مراجعین مذکر همه عاشقش هستن و هواشو دارن!
سناریو واقعی ولی بیکار بودنه و البته بیمار بودن! بیماری دروغگویی
مومونکس کیه مهناز؟؟؟
سلام بانو جان.اومدم حاضری بزنم چون خیلی وقته غیبت داشتم.
با پریناز کاملا موافقم که حسنا شاغل نیست چون هر طوری حرفهای حسنا رو کنار هم بذارید ازش یه آدم شاغل برنمیاد.شاغل یه اداره دولتی باشی و از صبح بشینی با لپ تاپ شخصیت تو اداره پست بذاری و صدتا صدتا کامنت جواب بدی و بقیه ماجراها اعم از دایورت کردن خط اداره و مرخصی های پی در پی و غیره؟!!!!!!
حسنا این داستان شاغل بودنش رو برای این سر هم کرد که بگه من خودم درآمد دارم و برای پول با همسر ازدواج نکردم.همونطور که الکی میگه خودم قبلا خونه و ماشین داشتم و میترسیدم کسی بخاطر اونها بهم پیشنهاد ازدواج بده
راستی من یه سوالی هم در راستای پست قبل دارم که حسنا و همسر اشتراکیش رفته بودند مسافرت.مگر نه اینکه همسر سه شب اول هفته پیش حسنا جهت انجام امر خطیر6 هست و به خانوم اولی هم گفته اون سه روز فکر کنه همسر مرده و هیچ سراغی ازش نگیره.پس خانوم اولی چرا باید از برنامه مسافرتش مطلع میشد و در به در دنبالش میگشت؟
الا اینکه حسنا دروغ گفته و سه شبی در کار نیست و خانوم اولی فهمیده شوهرش به بهانه مسافرت میخواد حسنا رو با خودش ببره و دلی از عزا دربیاره چون تهران که باشه خانوم اولی اجازه نمیده نیم ساعت هم پیش حسنا بره.
ثانیا همچین مرد مشهوری که حسنا میگه اسمش رو بگم خیلیها میشناسند چطوری قبول میکنه با زن مخفیش بره هتل و پیغامهای آنچنانی خانوم اولی رو بابت هرزگیش از طریق رسپشن هتل تحویل بگیره؟تازه نیمه شب زنش رو بفرسته تو لابی هتل که با زن خراب اشتباه بگیرنش ویل خودش حاضر نشه بره تو حیاط هتل با موبایلش حرف بزنه؟
پس چی شد اون قول و قرارها که هرکی خلاف قول و قرار عمل کنه طلاقش میدم.حسنا جان چقدر زود بند رو آب میدی! بد نیست تو هم مثل دوست جون جونیت یه مدت بری سی سی یو شاید مخت هوایی بخوره یه کم دست از این چاخانهات برداری!
پریناز جان دقیقا شوهر حسنا از آن شارلاتان ها است خودش می داند اگر با این جور زنها طرف شود همان روز اول یک بچه به ریشش می بندد آن زرنگتر از این حرفها و راه ا س/// پ/// ر/ م با یک گره ساده بسته است.
غافل از اینکه به ... زده است
حالا از وقتی از در میاد تو حسنا را بغل می کند و ده ....
حسنا هم دارد خودش را می کشد
دمت گرم پریناز جوون .
بسیار عالی و پرفکت شخصیتش رو شفاف میکنی . حسنا بنظر منم اصلن شاغل نیست .
حسنا جوووون عزیزم باز سوتی دادی؟؟؟؟شما اعم فعالیت های اینترنتیت توی ساعات مثلا اداریت هست اونوقت میفرمایید توی اون خراب شده ناپرهیزی نمیکنید و نفس کشیدنتون رو ثبت میکنن..حسنا جوووون پس باز این نکته رو هم اصلاح کن و ساعات پاسخ گویی به کامنت هاتو تصحیح کن و از این به بعد دیگه تو ساعات اداری کامنت هاتو تایید نکن و سه صفحه سه صفحه جواب ننویس و پست های هفتاد خطی نذار..بالاخره اونجا اداره است مثلا گلم..اگرچه که من کاملا روی این قضیه معتقدم که شما اصلا کار نمیکنی و اتفاقا صبح ها از ساعت نه و ده صبح که بیدار میشی میشینی پای لپ تاپ و کامن بازی و خالی بندی اما چون خواننده هات گناه دارن طفلییا و زیر ساختای ذهنیشون متلاشی میشه من شما رو شاغل فرض میکنم مثلا...پس این نکته رو هم اصلاح کن..بعد من واقعا نمیدونم ما خواننده ها چقدر ساده دل و زود باور هستیم...یه داستانی بود بانو که این قضیه مال چند ساله پیشه..نمیدونم خاطرتون هست یا نه اما روزنامه ی اران نوشته بد که یه آقایی رو دستگیر کردن که درست خاطرم نیست اما این آقا اون زمان از مردم پول میگرفت میگفت من یه دعایی بهتون میدم اینو تو فرودگاه بخونید از جلوی مامورهای فرودگاه که رد بشید این دعا نامرئیتون میکنه و مثلا میتونید نامرئی نامرئی تشریف ببرید تا فلان جا..اون زما که ماها راهنمایی بودیم این یارو 5-6 میلیون از مراجعه کننده هاش گرفته بود و من همیشه فکر میکردم که یعنی واقعا مردمی هستن که اینقدر احمق باشن که فک کنن میتونن نامرئی بشن؟؟؟..آدم ساده دل و زود باور هنوزم کم نیست..حسنا جووون تو وبلاگش نوشته خط اداره رو دایورت کرده روی موبایلش...حسنااااا جوووونن خواننده هاتو چی فرض کردی؟؟؟شبیه خودت فرض کردی؟؟؟تقصیری ام نداری اداره ای که همکارات برات شوووور جور میکنن و نگهبانی میدن که شما با شووور یه زن دیگه بری شمال و حال کنی و زن اول نفهمه و شما از صبح تا ظهر توش وبلاگ نویسی میکنی و وبلاگ میخونی و کامنت جواب میدی و کامنت های چند صفحه ای میذاری و هفته ای بیست بار مرخصی میگیری و اتاق بغلی رئیس ج/مهوری و خط مستقیم اتاقتم دایورته رو گوشیتو و مابقی قضایا..یه همچین اداره ی خیالی باید کارمندش هم حسنا جووون باشه...درباره ی بچه هم آقایونی از دار و دسته ی شووور حسنا از حسنا جون هم شارلاتان تر تشریف دارن..ایشون از حسنا جوووون حواسش جمع تره..تو زرنگی دست بالای دست بسیاره حسنا جوووون...سناریوی بچه دار شدن یه تلاش احمفانه است برای محکم کردن جای پاش که هرگز اتفاق نمی افته اگر هم توی وبلاگش بنویسه آی باردار شدم و فلان و بهمان به جز خالی بندی چیز دیگه ای نیست..ایشون هرگز نمیتونن که باردار بشن چون مردک شارلاتان تر تشریف داره و ایشون رو برای امر خاصی استخدام فرموده و همسرش هم شرط کرده که بچه و این داستانا نباشه و مردک هم پای شرط ایستاده..هر سناریوی بچه و بارداری دروغه در ادامه ی دروغ هاش منتها یه ندایی بدید به خانومای بارداری که وبلاگ دارن بگید عکس سونوگرافیشونو سفت بچسبن که حسنا جوون قراره باردار بشه معلوم نیست به سبک و سیاق سایر بانوان دوم اینبار عکس سونوگرافی کی قراره دزدیده بشه...
موافقم پریناز. کسی که موفقیتی داره اونو جار نمی زنه. یه وبلاگ هست اینا رو می نویسه (مثلا حالش بده):
- رفتم جلو آینه تا جایی که تونستم اشک ریختم. چشم های درشت مشکیم و مژه های بلند فرفریم خیس شده بودن!
- نباید بمیرم و این چشمه ی ذوق و قریحه بره زیر خاک!
- مثل کرم ابریشمی هستم که قبل از این که پروانه بشه میندازنش تو آب جوش! باید پروانه بشم!
به نظر شما کسی که در مورد خودش این طوری می نویسه سلامت روان داره؟؟؟
نفس و هشو که یه نفر هستن بنده خداها..این که اصلا از روز هم روشن تره..کسی هم بلند نشه بره تو فیس بوق این دو تا رو ادد کنه یه چیزی که زیاده عکسه..واقعیتش الان که راه به راه دارن وبلاگ نویسایی لو میرن که عکس ملتو میدزدن میزارن تو وبلاگاشون...بعدم میشینن برای اون عکس داستان هم میگن..امسال دو تا وبلاگ میخوندم که هر دوتاشون عکساشون تقلبی و دزدی دراومد...نمیدونم چه طور باید به مردم فهموند که این عکسا دزدیه طرف یه شخصیت خیالی از خودش توی وبلاگش میسازه عکس مردمم از فیس بوق میدزده میزنه پای مطالبش..یه هشو نامی ام درست میکنه که راه به راه بیاد تاییدش کنه...ملت آرزوهاشونو تو وبلاگاشون مینویسن ماها هم میخونیم فکر میکنیم طرف چه خوب و موفقه که یهو گندش در می یاد طرف کلا دوجنسه بوده که داره از تخت تیمارستان فلان جا وبلاگ مینویسه...کلا این قضیه ی عکس گذاشتن تبدیل شده به یه ماجرای جدید..عکس دزدی فراووووون...ثبت وبلاگ به هزار نامم کار چند دقیقه..نمیدونم آخه این چه لذتی داره??..در کل وبلاگ خونی یه قانونی داره اونم اینه که هرچیزی توی یه وبلاگی میخونید برعکسش کنید میشه وضع زندگی وبلاگ نویس..من خیلی موفق هستم من از خانواده ی فرهیخته ای هستم من فلان هستم من بهمان هستم..اینا رو همه رو برعکس کنید میشه خود حقیقی طرف..
در ضمن آمار دروغگوی معروف نصف شده است.
زیاد هم بدنیست یعنی 50 درصد خواننده های فارسی وان فهمیدن نباید آمار وب یک خانه خراب کن بالا ببرند
این حسنا تو دو دنیای واقعی و مجازی باید از وصف .. کاسبی کند.
تو دنیای واقعی عملی مهارتهاش اجرا می کند تو دنیای مجازی از مهارتهاش تعریف می کند و ریت تبلیغات وبلاگش را بالا می برد
خاک .. آبروش گذاشته وسط دارد باهاش کاسبی می کند.
بانو جان تو که قصه حسنا لو دادی حالا باید بیشند کلی فکر کند یک داستان جدید برای هفته دیگر سر هم کند.
الان خواننده های فارسی وان شاکی می شوند که قصه هفته آینده کیفیتش خوب نیست
بچه ها کفتر کاکل به سر با شوشو رفتن خرید ظرف و ظروف...یوهاهاهاهاه...انقده خوشبختن هاااااااااااااااااااا......مومونکس و بابا بزرگ هم رفتن سفر .....شری باره باره هم دفاع کرد تمام ..چقده جن.ده های دوم خوشبختن.یوهاهاهاهاهاهاهاها
بانو قدرت تحلیلت فوق العاده ست.
یه چیز دیگه هم این که به نظرم تو یه چیزهایی می دونی که ما نمی دونیم.
مثل قضیه ی سوگند... ولی این جا بعد از ایمیلم اولین جاییه که باز می کنم و می خونم (قبلاها یه سایت بود که الان به درجه ی سوم انتقال پیدا کرده).
ولی این پست رو خوندم حالم خوب شد. چون فکر می کردم حسنا وضعش خیلی هم خوبه. عدالت این دنیا نباید بذاره ظلم پایدار بمونه. این که کسی حالش بد باشه و یا وضعیت خوبی نداشته باشه هیچ وقت حال آدمو خوب نمی کنه؛ اما اگر قرار باشه ظالمی حتی در حد کم به سزای ظلمش برسه، احساس آرامش می کنی.
از وقتی این شکلک های بلاگ اسکای این ریختی شدن دیگه دوست ندارم شکلک بذارم. قبلی ها بهتر بودن. شکلک های پرشین بلاگ که دیگه خیلی خوب بودن. آدم این جا بدون اون شکلک ها حس می کنه نصف حرفاش رو نتونسته بگه.
سوین هر.زه ..ج.نده ایشالا سر خودت ومادرت بیاد بدر سگ
بترکی بانو
وای بانوان طرد شده عالی بود
چرا آمار وبلاگ مردم رو میاری پایین نامرد ؟
رو این چیزا حساب باز کردن
کدوم اداره ای تو یه هفته دوبار مرخصی میده به نیروش؟
اینم برای شراره پاره پاره:
http://zane2vomi.persianblog.ir/
رهگذر جان همچین مشتاق دیدن قیافه های نحس اونها نیستیم هااااا
از وقتی که از لب و لوچه آویزون حسنا عکس دیدم کلا بیخیال بقیه زن دومی ها شدم
سوین و مهین مدافع زنان دومی مخصوصا سوین که با به اصطلاح مودبانه حرف زدن خیلی واضح از اونها حمایت میکنن!
این دو تا زیاد کامنت گذاشتن بد نیست سری به اونجا بزنید و یه دلی از عزا در بیارید چون مدام میان و نظرات رو میخونن
افسانه بد زده توی برجکشون هر چند کمی خشن ولی خوب به نظرم حق داشته
اینم آدرس وبلاگ:
http://zanhe205.persianblog.ir/
اینم آدرس کامنت ها:
http://zanhe205.persianblog.ir/comments/729133/13211912/
بچه ها در وبلاگی به لینک کامنتی هست که سوین نامی از چسنا دفاع کرده و خانوم اولی رو محکوم:
سوین - صحرا ۱:٤٥ ق.ظ - یکشنبه، ۱٠ شهریور ۱۳٩٢
همسر اول شوهر حسنا الان برای چی باید بمونه؟ نیاز مالی به شوهرش داره؟ والا به خدا کلفتی کردن تو خونه ی مردم شرف داره به اینهمه تحقیر شدن بعد از 20 سال زندگی. به خاطر بچه اش مونده؟ اون بچه اگه در کنار مادرش بدون تنش هایی که پدرش و همسر دومش خواه ناخواه ایجاد میکنن اگه زندگی کنه خوشبخت تره. 20 سال از عمرش رو پای این زندگی و این مرد گذاشته؟ خوب نتیجه اش چی شد؟ چون 20 سال اشتباه کرده بازم باید به اشتباهش ادامه بده چون سن و سالی ازش گذشته؟ به نظر من که جلوی ضرر رو از هر جا بگیری منفعته.
من هیچ دلیلی برای ادامه ی زندگی اون زن و یا زنهایی در شرایط ایشون نمی بینم. شاید من اشتباه میکنم اما برای من غرور و شخصیتم بیش از هر چیز دیگه ای ارزش داره و اجازه نمیدم که یه مرد بی لیاقت بخواد با هرزگی هاش شخصیت من رو زیر سوال ببره.
خدا شفا بده
نفس یا همون هشو
رهگذر جان
مهتاب سادات چی کار داری ؟؟؟؟
دوباره نفس داره با صدای بلند گریه می کنه ؟؟!!؟!؟؟ به منم نگاه کنید
از وقتی که بهم گفتن وبلاگ هلسا عکس دزدی بوده آدرس فی.س...بو..ک می داد همه لایک می کردن پسر ها قربون صدقه اش میرفتن اونم خیلی محترمانه تشکر می کرد
دیگه به هیچ عکسی هم تو اینترنت اعتماد ندارم
شاید باور نکنید چه عکس هایی می گذاشت دقیق هم توضبح می داد کجا بوده با کی رفته بود
بانو گفت دروغ کنتر نمی ندازه برای همین روز هاست
دیگه همه فهمیدن هشو همون نفس نفس همون هشو
آدرس فیس بوک من: facebook.com/mahtab.sadat.39
این آدرس مهتاب عشق اول زن چندم تو فیس بوک هست
اگه برید تو صفحش و نظراتی که برای عکسا و پست هاش هست رو ببینید
نفس و هشو رو تو فیس بوک پیدا میکنید
اگه اددشون کنید عکساشونو میبینید
مطالبی که لایک کردن هم هشو هم نفس
همشون تو فیس بوک هم دور هم جمعن
هیچ عذابی برای امثال حسنا تظاهر به خوشبختی نیست.
همانطور که کبوتر تو دام این بیماری توهم و خیال افتاده است.
اگر زنی بد است چرا این مردها بچه هاشان را از این زنهای بد دور نمی کند؟
غیر از این است که آن زن نجیب است و مرد دوست دارد بچه اش زیر دست زن نجیب بزرگ شود.
و از این دومی سرویس از س/و/ر_//ا//خ های متنوع دریافت کند
دست بالا دست بسیار است وقتی پیر شدند یکی تنگ تر و جوان تر جایگزین می شود ولی افسوس که خودشان و یک سری دخترهای محروم را هم با خودشان به این منجلاب کشیدند.
البته از امروز حسنا رفت آمد به زندگی های متعادل را هم به داستانش اضافه می کند.
دروغ مالیات دارد؟
مامان خپل جان دختر خاله های حسنا مثل خواهر شوهر های حسنا برای آینده زندگی شان نگران هستند.
مگر عقلشان از دست دادند تا یک زن مثل حسنا که وظیفه 6 ناهنجار به عهده گرفته است تو خانه زندگیشان راه دهند
بانو چرا نمیذاری حسنا با خیال راحت داستانشو بنویسه؟
گناه داره خوب کلی باید فکر کنه که سوتی نده.
تازه فکر حافظه تو رو هم نکرده که از تو پستای اولش مدرک و سند میکشی بیرون.
دوستان کسی از سوگند خبر نداره؟
خیلی وقته تو بیمارستانه. نگرانشم.
ای جانم چقدر زجرش میدی بانو
زاهاراجون گل ٢:٤٧ ب.ظ - سهشنبه، ٥ شهریور ۱۳٩٢ممنون عزیزم دریافت شدفرت ایمیل جوابیه ارسال شدفرت(کاش اونهایی که تیر بی وجدانی وقضاوتهای یک طرفشون به تو اصابت میکنه میدونستند تو چی هستی وچقدر خوبی)
دور خودش جمع کرده است.
یکی مثل خودش با پتانسیل خانه خراب کنی
پاسخ: زهرا جون گل ممنون ازت بغلماچ تو خودت خوب هستی که من رو خوب میبنی
جواب: حسنا آمده وسط خانه زندگی یک زن دیگر بعد هم عقده های مالی اش از کودکی داشته است را جار می زند همسر پول داد سفر برد خانه داد ماشین خوشکل دارد. هر که به این حسنا بگوید این چه بساطی تو دنیای مجازی و واقعی راه انداختی قضاوت می کندعجب؟ اما هر کی از این عمل زشت حمایت کند ماج و بوس تحویل می گیرد؟ حسنا عجب نابغه هایی
اینها همان مخاطبهاش بودند که به پرپری می گفت دارم
خدا از این خوبها نصیب زندگی زاهارا جون و همه عزیزانش کنه
حیفه آدم از نعمتی مثل حسنا تو زندگیش بی نصیب باشه
همه بگین آمین
آفرین با این تحلیلت
ولی بانو جون بعد دو سه هستا نه چهار
این که می گه خانم اول اینقدر حال و حوصله داره و پیگیره که تا حرفش رو به کرسی ننشونه دست بردار نیست یعنی همین خانم اول با حال و حوصله زیادی راحت گوش به فرمان اون مردک می ده که بیاد با یک جلسه مسخره سه شب چهار شب بکنه و راحت مردک رو سه شب تقدیم حسنا کنه؟
مگه نگفت تو جلسه 3شب 4شب
شوهر گفته برنامه 6 ما اینطوریه
هر کس هم حرف بزنه طلاقش می دم
و بعدش هم حسنا نوشت خدا را شکر همه چیز خوب شده و دیگه خانوم اولی هم زنگ نمی زنه، اس ام اس نمی ده و همسر هم سه شب پیش منه و ... همه چیز گل و بلبل شده بود
اگر اینطور بود که الان هم به خانوم اولی می گفت دارم با حسنا می رم سفر به تو هم ربطی نداره، حرف بزنی طلاقت می دم.
چرا به حسنا می گه برو تو لابی بشین و من نمی تونم چیزی به خانومم بگم و ....
داستانشو جدی نگیرید
دم حسنا گرم
کو شود هر آنکه نتواند دید
آی پی: 2.187.108.3 ایران
ایشالله قسمت شما بشه یکی از این حسناها وارد زندگیت بشه. چشمت روشن بشه
این مردهای خیانتکار هر قدر احمق باشد زنی که با این مردها برای خیانت هم دست می شود قابل اعتماد نیستند
حسنا بارها گفته خانواده اش نمی داند اگر الان هم تازگی زبان باز کرده است این می داند و آن می داند افطاری دادم به خاطر فشاری که از طریق کامنتها به او وارد می شود.
به ظاهر جلوه می دهد که همه چیز گل وبلبل است اما حقیقت این است که همسر نیم ساعت می آید کارش می کند پول می گذارد و می رود.
اصلا مرد خیانتکار دنبال یک تنوع می گردد برای همین هم با همه قایم موشک بازی راه انداخته است. وگرنه اگر زن اول هیولا باشد اول آن طلاق می دهد بعد هم مادر و خواهرش را می فرستاد دنبال تحقیق از آدمی که می خواهد باهاش زندگی کند.
کاش فقط گفته بود نمی دانند
گفت به همه گفتم رنش فوت کرده و یک دختر دارد
حالا می خواد بگه مرده زنده شده؟
هوم!!! شماره سه نداشت چرا؟!
این حسنا که این هفته به اتفاق خاله دختر خاله دختر دختر خاله تشریف بردن شمال به این معنی ه که اونا می دونن این زن دومه پس چرا اصلا با اونها رفت و آمد نداره؟. مریم جون که هیچ کارشه گاها می نویسه امروز مریم جون اومد رفت ولی درمورد رفت و آمد با اونا هیچی نمی نویسه. چطور ممکنه ادم خاله ش دختر خاله ش دختر دختر خاله ش کنارش باشن و بدونن داستان رو و بعد باهاشون رفت و آمد نداشته باشه؟