این مطلب رو از اینترنت برداشتم . از اینشتین هست .
انقدر زیبا بود که خواستم همه شما که تا حالا نخوندید ، بخونیدش . این وبلاگ خواننده زیاد داره . به همین بهانه از همه شما خواهش میکنم اگر تا حالا این کار رو نکردید . کارت اهدا عضو رو فراموش نکنید . الهی که بلا از همه شما دور باشه و همیشه سلامت باشید .
آن را بستر زندگی بنامم .
خطاهایم،
ضعفهایم
و تعصباتم نسبت به همنوعانم
دفن شوند.
گناهانم را به شیطان و روحم را به خدا بسپارید و اگر گاهی دوست داشتید یادم کنید.
عمل خیری انجام دهید، یا به کسی که نیازمند شماست، کلام محبت آمیزی بگویید.اگر آنچه را که گفتم برایم انجام دهید، همیشه زنده خواهم ماند
امشب همسر داره برمیگرده و تا دوساعت دیگه میرسه . من هم بیدار نشستم و منتظر همسر از ذوق عمو شدن میخواست حتما صبح بیمارستان باشه و طوری برنامه ریزی کرد که تهران باشه . امیدوارم نی نی خانوم به سلامت بیاد .
داشتم با خودم فکر میکردم اون خانوم الان چه حسی داره . این که فردا ( البته الان از دوازده گذشته شده پنجشنبه ) بچه ای که نه ماه همراهش بود رو به دنیا میاره و دیگه نمیبینتش. خودش که اصرار داشت زودتر عمل بشه و راحت بشه و از این قبیل حرفها ولی آدم که تو دل دیگران نیست .ما از کجا میدونیم اون چیزی که میگه ته دلش هم هست .مگه میشه آدم نه ماه بچه ای رو داشته باشه و بهش حسی نداشته باشه . امیدوارم که تو زندگیش خیر و برکت بیاد و شادی و سلامتی همراه زندگی خودش و شوهرش و بچه هاش باشه .
چی بگم
برادر شوهر و جاری که خیلی خوشحال هستند . سر شب زنگ زده بود گفتم چه حسی داری؟ گفت این همه صبر کردم امشب حس میکنم ثانیه ها نمیگذره . تا صبح صبر ندارم . گفت جاری هم خوشحاله هم ناراحت گریه میکنه که چرا اینجا نیست . گفتم تازه صبح هم باید صبر کنی تا وقت عمل برسه و تموم بشه
. من که نسبتم زن عمو میشه ذوق دارم مامان و باباش که جای خود دارند . حتما میام و خبر میدم . ممنون از دعاهای همه شما
آقا من گفتم نی نی به دنیا بیاد یه کمکی به حسنا بکنه.
حسنا مثل قدیم براتون هفته ای ده تا پست بذاره
حسنا این حرفها را ول کن، اون پستی که قول دادی را بنویس.
همون که نمی دونستی در یک پست باشه یا سلسله پستها
این همه آدرس و تلفن و ای میل ندادیم که بذاریمون سرکار.
گفتی بهتون می گم این آدرسها برای چی بود. خب بگو دیگه
این پست وقاحت بهش چله افتاده. همین که بازش می کنم، حسنا یه پست می نویسه
باز ثبت موقتش می کنم. باشه واسه بعد.
دیروز به اون خانم فکر می کردم.
چقدر سخته یه بچه را نه ماه داشته باشی، بعد به دنیا بیاد، بقیه بردارند برن و تو فقط استفاده شدی به عنوان واسطه و بخاطر نیاز.
البته خوب هست که به یکی دیگه کمک شده. ولی آیا من ، تو و .... اونهایی که نیاز ندارند این کمک را حاضرند بکنند؟
این کمک داوطلبانه نبوده، از روی اجبار و نیاز بوده و خیلی دلگیر کننده است.
باز هم یک زن!
همیشه پای یک زن در میان است