.

.

.

.

اون جمعه به جمعه سرو گوشش می جنبه !

دختر جعلی

جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 12:17
دیدید این پنج شنبه جمعه هم غیبش زد؟
دیشب نصف شبی خواب آلو از توی تخت دو تا کامنت جواب داد که یعنی هستم.

روزایی که تعطیله کمتر از روزایی که می ره سرکار توی نت هست. سه روز اول هفته که می گه سرکار می رم و می گه شوهر دارم همه اش پلاسه توی نت.

تعطیلات آخر هفته که به لطف شک و بدبینی شوهرش جایی هم نمی تونه بره توی نت هم پیداش نیست.

به شدت با پدرشوهر پی گیر نصب ویندوز هستند



حسنا به شدت روزهای تعطیل مشغول کار خانمان براندازی است.

از روزی که گفت یه مساله ای پیش اومده و حالا حل شد بهتون می گم تمام ساعات خارج از اداره اش به اون مساله خطیر می پردازه.

فقط همسر در جریان نیست.


برای همین هم اون هفته ای که همسر با خانوم خانوما رفت سفر تمام طول هفته را حسنا از دوستان وبلاگیش مرخصی گرفت ( به بهانه نصب ویندوز و نداشتن لپ تاپ ) و کل هفته پیگیر شد.


هفته های دیگه آخر هفته می ره دنبال نصب ویندوز

چون شوهرش تعطیل هست و با خانوم خانوماست و اجازه نداره حتی یک زنگ به حسنا بزنه. حسنا با خیال راحت شوهره را می پیچونه می ره دنبال نصب ویندوز



ایشاله که هر برنامه ای داره واسه خراب کردن زندگی اون زن می ریزی برگرده به خودت.

فکر کن دیگه این دفعه چه وضعیه که باباش هم گفته برو امضا کن و شوهرش هم گفته من کاری ندارم و به خانوم خانوما چیزی نمی گم. رفت دم جناب سرهنگ را دید برای نصب ویندوز!!

شیاد خانمان برانداز !



یه پست بلند بالا نوشت که شوهر اون خانوم ( کسی که بچه برادرشوهرش را توی رحمش داره ) گفته برید وقتی بچه تون به دنیا اومد بیایید ببریدش و کلی هم سخت گیری می کنه و دوست نداره اینها حتی خانومه را ببرند دکتر.

حالا شده موزه! حسنا می خواد بره خانومه را ببینه! اون هم روز جمعه ای.
اگر وسط هفته بود می تونستی به دروغ بگی باهاش رفتم دکتر. راحت تر می شد دروغ بگی. چه کنی که توی این دروغهای جمعه ات گیر کردی.

این هفته هم می ری موزه شکم خانومه را ببینی

شایدم این هفته نوبت تو هست بری خونه اش را گردگیری کنی.


یه هفته الکی نوشتی با دختر خاله ام رفتم شمال. یه هفته نوشتی شب دیر برگشتم ( از کجا؟ خونه دوست و فامیل و آشنا که ممنوعه. استخر که ممنوعه، با دوستان بیرون رفتن که ممنوعه ... البته من هم اگر تجربه خوش قبل از عقد و خونه خالی را داشتم و شنیده بودم که به خاطر پسربازی از آپارتمان قبلی بیرونت کردند و این همه خاطرات خوش از فعالیتهای زنم داشتم  ... همه چیز را ممنوع می کردم. بالاخره می دونه با کی طرف هست. اینقدر بهش شک داره که حتی استخر زنانه نمی ذاره بره !!! )


حالا حالاها باید بدویی خونه خراب کن. اینقدر که خونه ات خراب شه و بمونی با یه آوار.

البته الان زوده. به نظر من بهتره تو را طلاق ندهند. بمونه وقتی از ریخت و قیافه افتادی و سوراخت بی مصرف شد

که همچین خوب بفهمی چوب خدا صدا نداره یعنی چی !






نظرات 259 + ارسال نظر
گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 20:52

چه فایده؟

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:49

وجدان خفته شون اخرای عمرشون روشن می شه .
ای کاش از الان به اون موقعشون هم فکر کنن .

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:48

مرد هوسباز زیاد می بینیم ، نمونش پدر خودم بود ، همه بلاخره پشیمون می شن ، ولی اون زمان خیلی دیره ، دیگه واقعا دیره برای هر کاری .
اخر تاوانش رو پس می دن ، به این سادگی ها نیست ، الان تقریبا بهار و تابستون زندگی حسناست ، پاییزی هست و زمستانی هم هست .
زمانی که همسر بمیره چی ؟ اون موقع می خواد چی کار کنه ، می شه یه زن تنها که حتی بچه ی خودش برای تف هم نمی اندازه .

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:42

خب موضوع دیگه اینه که ما با یک مرد هوس.باز طرف هستیم که حتی به دختر نوجوونش هم رحم نکرده و دادن پول برای گرفتن سرویس هم براش مهم نیست.یاد اون خطی از نوشته لیلی تو وبلاگش می افتم که میگه تو قاب عکس خندان یک زن رو با یک مرد میبینم،مرده خیلی هم پیر به نطر نمیاد.

حتی اگر تمام داستان حسنا راست باشه
مردک عجیب مرد پستی است

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:38

خوب موضوع اینکه حسنا زن دوم هست و به خاطر چول اومده و جناب اقای همسر می تونه از این زندگی بندازتش بیرون ولی همسر باید بخواد .

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:36

البته اون اینقدر بی شرف هست که این کارم ازش بر بیاد اما چرا باید بخواد؟؟؟اون اگه نمیخواست از اول نمیرفت اینکارو بکنه.

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:35

بله همسر باید بخواد
بدون دخالت خانم اولی یا بهار ، می تونه حسنا رو داغون کنه.
برای یه مرد نابودی یه زن کاری نداره.

کاری که محمدخانی با شهلا کرد
حتی اگر شهلا قاتل بود
من هنوز باورم نمی شه که محمد خانی چطور تونست ....

به هر حال محمدخانی یه طرف این موضوع بود
همسر شهلا بود
سالها بهش ابراز عشق و علاقه کرده بود

درک نمی کنم

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:33

منطورت شوهره است؟

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:32

برای بیرون انداختن حسنا فقط همسر باید بخواد.
می تونه انقدر حسنا رو داغون کنه که حسنا روزی 100 باز ارزوی مرگ کنه .

حالا چرا اینقد خشن؟

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:31

منم دارم درباره ایشون میگم دیگه.راه هایی که زن اول رو خلع سلاح کرده گفتم

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:30

من دارم راجع به حسنا می گم نه خانم اولی ها.
باید کاری کرد حسنا بره نه خانم اولی .

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:27

اخه یه وکیل این زن تنهاست.یک پدر مریض داره که نمیتونه روش حساب باز کنه.برادرش هم از ترس حمله هوو به پدر و مرگش باید سکوت کنن.این زن تنهای تنهاست.تازه بنا به گفته خودش اینقدر مریض که حتی نمیتونه هواپیما سوار شه و وظائف زناشوییش رو انجام بده پس توان جنگیدن هم نداره.سعی کرد از طریق پدر دختر کارهارو درست کنه که خب اونم بدتر از دختر.به خاطر رفتارهای هوو که حرص اون زن رو دراورده تقریبا جلوی خانواده شوهر هم خرابش کرده.حالا متوجه شدی با چه اژدهای دو سری روبه رو هستیم؟؟؟

مینو جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:26

من اگه بودم شوهره رو خورد می کردم می نداختم تو چرخ گوشت!!!!!!!!!!

اون لینکی که کبوتر گذاشته بخون
کامنت های حسنا را ببین
فعلا که داره حسنا را چرخ می کنه
نوبت شوهره هم می رسه

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:20

با این زنها باید کاری کرد که خودشون دمشون بردارن و برن ، حتی حق و حقوق هم نخوان ،منتها روش داره و کمی هم طولانیه و صبر زیاد می خواد.

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:18

کسی که اینقدر وقیحه که پا رو همه چیز میذاره و یک زندگی رو میدذده مطمئن باش به این راحتی نمیشه انداختش بیرون.اعصاب فولادی می خواد جنگیدم با این زنها.به نظرم زنها باید یاد بگیرن که از اول حق و حقوق خودشون رو بگیرن و دلسوزی الکی نکنند.باید منطقی برخورد کنن.دوست داشتن رو با باج دادن و قانع بودن رو با تو سری خور بودن اشتباه نگیرن.از همون ابتدا باید همه چیز نصف نصف باشه.نه اینکه یک انگل وقتی چسبید به زندگیشون تازه برن دنبال حقشون

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:11

به نظر من خیلی مهمه ، خیلی از زنهای دوم به خاطر پول وارد رابطه می شن.

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 19:04

یه وکیل به نظرم پول خیلی هم مهم نیست.اوم زن هم اگر پول میخواد برای اینده دخترش می خواد.چون خوانوادش که نمیدونن و احتمالا یکی از دلایلی که طلاق نگرفته هم مریضی پدرش بوده.ولی در کل فکر نمیکنم با تمام پولهای دنیا هم بشه اون سوراخی که تو قلبش ایجاد شده رو پر کرد

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 18:56

اگه چیزی به اسم همسر باشه ؛ حسنا می تونه با مهریه کلی مال و اموال از همسر بگیره.
بازم بستگی به میزان مهریه داره .
احتملا همسر فکر برای این مسئله کرده .

تازه وارد جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 18:54

خیانت یک مردبدترین چیزی که میتونه راحت یه زن وبشکنه

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 18:49

چیش خطرناکه یه وکیل؟؟پولش؟بخوره تو سر همسرش.بیچاره اون زن که وقتی خیانت همسرش رو دید نابود شد

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 18:48

همسر احتمالا حسنا رو عقد نکرده ، اگه کرده باشه خیلی خطرناکه ، البته بازم بستگی داره.

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 18:46

فکر میکنید چی میشه؟اخرش حسنا میاد و میگه من باعث شدم که شوهر همه مال و اموالش رو به نام همسر اصلی کنه از بس که من خوبم و اون یکی زن عفریته است.بی ابرو ابروی همه رو برده دوستاشو میفرسته اینجا به ما میگه بردم ابروی یک نفر حتی مجازیش هم بده

مینو جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 18:42

بانو با این پستت حسنا رو حسابی بردی تو آمپاس!
حالا مجبوره برای پنج شنبه جمعه ش یه فکری بکنه! ولی خدایی خیلی عالی بود. به ذهن من که اصلا نرسید. یعنی این قدر تو تاریخ جواب دادنش به کامنت ها دقت نکرده بودم. مرسی دختر جعلی. مرسی بانو

دو سه هفته است آخر هفته غیب می شه
بهانه الکی می آره
داره یه خرابکاری می کنه

کبوتر جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:47

توی وبلاگ یه زن خوندم که یکی که عکسش رو دیده میگفت خیلی چهره شیطانی داره و درونش انگار تو قیافش معلومه

نارین جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:45

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:44

کسی عکس کبوتر در یونی رو دیده؟

تازه وارد جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:38

من اصلا به تاریخش توجه نکردم ممنون نارین جون منو روشن کردی

نارین جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:35

تازه وارد تاریخ پست رو ببین
مال پارسال هس

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:34

جالبه ، اینا که شوهراشونم پولدار نیست ؛ وضع عادی دارن ، فکر کنم فقط همسر حسنا پولداره .
نفس که نوشته 206 سفید داره ، کبوترم حتما 206 خریده.
وضع مالی خانواده شون چقدر خرابه که می ان ، زن دوم یکی که وضعشون عادیه میشن.

حسنا هم که با زبان بی زبانی می گه 206 اتومات
کامنتش را بخون

مرسده جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:29

اینها خیلی طفلکی هستند
خودشون خودشونو حقیر و بدبخت کرده اند
فکر کن چند سال منتظر باشی ببینی شوهر یکی دیگه بالاخره به تو نظر میکنه؟ بالاخره راضی میشه زنشو طلاق بده؟
بالاخره تو رو به عنوان همسر به دیگران معرفی میکنه؟؟

برام قابل هضم نیست یکی انقدر خودشو تحقیر کنه و در معرض توهین قرار بده

تازه وارد جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:24

بابا این کبوتربیچاره فقط عقده خریدداره من اینو بخرم یا اونو من ماشیـــــــــــــــــــــــــــــــن 206دارم میخرم وای خدا یه ادم چقدرمیتونه عقده داشته باشه حالم ازشون بدمیشه چطوری میشه اینها روتحمل کرد

تازه وارد جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:20

کبوترحامله است؟یکی منوروشن کنه ؟

مرسده جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:13

آخه 2 ساله هیچ اتفاقی جز شوشو اومد و شوشو رفت و خدا اولی رو از سر ما باز کنه تو وبلاگاشون نیست

باز خوبه یهو اکشن شده

شوشو منو کشته

مرسده جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:07

موفرفری راست میگی ؟
پس کبوتر کرک و پر شده؟

من یکی دو ماهی میشه وبلاگ هیچکدومشون رو نخوندم

توی یه پست عمومی نوشت اومده در خونمون و ...

کبوتر جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 17:03

http://lovestory48.persianblog.ir/comments/235274/9582220

یزدانی جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 16:59

آجی گلریز منم همینو نقد کردم
خنده م گرفت خوندمش

تازه وارد جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 16:56

آی بدم میادمیگه حسن نظرتون ومیرسونه یادعای گیراشومیکنه بهترین های خدامال تو اه اه زنی اویزون

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 16:20

اینو گذاشتم تا دلتون باز بشه

گلریز جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 16:19

نویسنده ۸:٤٠ ‎ق.ظ - پنجشنبه، ٢۱ شهریور ۱۳٩٢
سلام عزیزدلم!
حسنای گلم... حسنا باور کن که خیلی قبولت دارم. من آدمی هستم که خیلی زود تحت تأثیر حرفای دیگران قرار می‏گیره . اما امروز صبح رفته بودم تو وب یکی که بعد از خوندن پستش ازش خارج شدم. گفتم بزار برم به حسنا بگم چقدر با گذشته... چه افرادی دارن چقدر کوته نظرانه حرفای چرت و پرت مینویسن تازه ماجرای پستات و اعصاب خوردیتو فهمیدم.
یعنی صبح تو صفحه اصلی بلاگفا یه وبلاگ به روز شده بود. داشتم خاطرات اون خانمو میخوندم که به پست کسی ارجاع داده بود که خیلی توهین ها سرازیر کرده بود. حتماً خودت هم دیدی... میدونی کجاش جالبه؟منی که این همه زود حرفای دیگران در موردم تأثیر میزاره از فحوای کلامشون تنها نظرم در مورد تو بیشتر تثبیت شد. برام ثابت شد چقدر خانوم و متشخصی و از نظر خودم کی داره این وسط حرف راستو میزنه. کسی که با توهین و حرفای زشت میخواد نظرشو بگه تنها داره میزان تنفر درونیشو نشون میده و اینکه این آدم و حرفاش اصلاً قابل اعتماد نیست. بهت تبریک میگم گلم بابت پاکیت و رعایتت. امیدوارم یک روزی برسه که تنها شادی رو ببینیم و هیچ مشکلی وجود نداشته باشه. یعنی اینقدر همه خوشبخت باشن که تنها شادی بر زندگیتون حکم فرما باشه

پاسخ: سلام عزیزم ممنون ازت حسن نظرت رو میرسونه تو خودت خوب و مهربون و با گذشت هستی که من رو خوب میبینی . من مدتی هست که نمیخونم ولی اینطور که میگند هنوز هم دارند مشکلات روحی خودشون رو در معرض نمایش میگذارند . امیدوارم برای حودت هم همیشه شادی باشه . خوشبختی و سلامتی و همه بهترین های خدا

موفرفری جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 15:43

مرسده! آپدیت نیستیاااا. این کبوتره و آن افعی، خدای من!
نوشته که فهمیده و خانه را پیدا کرده حتا زنگ هم زده به کبوتر و پیغام گذاشته براش و .....
ولی این کبوتر از آن پاچه ورمالیده هاست، مرده از دستش رها نمیشه هرگز.

الهه جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 15:23

مرسده جان ممنون

مرسده جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 15:15

الهه جان تا جایی که من میدونم:
این خانوم از شوهرش جدا شده و خیلی هم جریان طلاقش پرتنش بوده و کنک خورده و بیرونش انداختن از خونه و ...
حالا علت طلاقش رو هم نگفته ولی از وقتی طلاق گرفته خونواده اش طردش کردند و با اونها هم به شدت درگیر بوده تا حدی که خواهر هاش میومدند خونه اش رو میگشتند که تو مرد میاری خونه ات!
از طرف دیگه تو شرکتی کار میکرده و این آقا مافوقش بوده و میومده تو اتاق این خانوم و تو همون شرکت مرتب بهش میپیچیده و میبوسیدن همو و ... ( اینو اون اوایل که تازه وب زده بود خوندم تو وبلاگش )
با خانوم اون آقا هم دوست بوده و دروغ میگه فقط سلام و علیک داشتم !
در حدی دوست بوده که اون خانوم درد و دل میکرده پیش این و در مود مشکلات اونها از زیر زبون اون خانوم حرف میکشیده ، اون بیچاره هم روحش خبر نداشته که این با شوهرش رابطه داره
بعد از یه مدتی که مرده باهاش رابطه داشت ، ازش سیر میشه و رابطه اش هم با خانومش بهتر میشه
پس به فکر دک کردن کبوتر میفته ، بهش میگه بهتره از شرکت بری چون تابلو شده
بعد که همچنان کبوتر بهش چسبید و ازش جدا نشد ، کبوتر رو میفرسته مالزی به بهانه اینکه تو برو اونجا دانشگاه من هم تا 3 ماه دیگه زنمو طلاق میدم میام اونجا با هم زندگی کنیم
این هم خوش و خرم میره و بعد از چند ماه که میفهمه شوهره گولش زده دوباره برمیگرده ایران
از این به بعد یه دوره نا امیدی رو میگذرونه ( برای یکی از دوستهاش نوشته بود تو اون دوره ای که اینها آشتی کرده بودند من دیگه فکر میکردم نابود شدم و هیچ امیدی نداشتم ! )
بعدش دوباره تلاش میکنه و کمی هم کوای بازی درمیاره و ادای خودکشی درمیاره و مرده رو تهدید به آبروریزی میکنه تا اینکه مرده میاد اینو صیغه میکنه و براش خونه میگیره
از اون طرف میونه مرده با زنش سر محل زندگی دوباره شکرآب میشه و زنه به شوهرش میگه اینجا خونه بگیریم اون هم میگیره ولی باز لج و لجبازی میفتن و زنه میره شهرشون و شوهره میمونه تهران با بچه ها و مادر مرده میاد میمونه پیششون
هنوز هم این روند ادامه داره
نه شوهره کبوتر رو علنی کرده
نه بچه ها میدونند
نه زنش میدونه
و نه زنشو طلاق داده
این هم که کبوتر تو وبلاگش مینویسه " من و شوهرم و پسرهامون ! " جوکی بیش نیست و بچه ها حتی از وجود کبوتر اطلاع ندارند

تازه وارد جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 14:43

ببینین دوستای حسنا اینجا داره غیراز حسناجونتون داره درموردکبوترهم صحبت میشه بعدنگین فقط شما کلیدکردین رو حسنا ما هیچ زن دومی وکه سرزندگی یه زن دیگه هواربشه قبول نداریم

یه دانشجو جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 14:35

بابا این یارو کبوتر که هیستریکه به قول دوستان... فوق العاده عصبی و بی اعصاب...اون قضیه گوهر رو این حرفارم در مورد زنای اول گفته لدفن دوستان با دقت بخونن. گفته زنای اول میگن ما گوهر بودیم و شوهرمون زنه دومو ول کرد و برگشت سراغ ما...این ادم اسم زنه بیچاره رو گذاشته افعی اونوقت خودش از اژدها بدتره...اه اه خیلی روان پریشه بدبخت. بک ماهه تمام عکس سه دست بشقاب!! گذاشته رو وبلاگش برا نظر خواهی!! این میدونین چیرو میرسونه؟ اینکه این ادم چقدددددددر تنها و بیکسه که یه دوستی رفیقی مادری خاهری نداره که بخان کمکش کنن در انتخاب وسایل منزل. معلومه همه طردش کردن

یه وکیل جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 14:30

بانو من از شما چند تا سوال دارم ، چه جوری می تونم ازتون بپرسم ؟

منم جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 14:21

واااای بانو یعنی عاشششششششششششقت شدم من با این جملت :
اون جمعه به جمعه سرو گوشش می جنبه !
وااااااااااااای خدا مردم از خنده

ای لاو یو بانوووووو

مرسی عزیزم

ساره جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 14:13

استخر فقط استخر مختلط همسر برای این استخرها که زنونه مردونه س ادا داره . با استخر مختلط مشکل نداره

تازه وارد جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 14:06

اخه میدونین اون گوهری که حسنا داره دیگه هیچ زنی نداره واسی همین همسرش نمیزاره بره استخرمیترسه گوهرحسنا دزدیده بشه
بیچاره همسربمونه بدون گوهر
خانوم خانوما هم گه کلاگوهرش تخلیه شده هست
بعداونوقت همسر چیکارکنه بره خودشوبندازه سرزبونها
بره دنبال سومی

موفرفری جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 14:02

یزدانی جان درست تایپ نکرده، منظورش همان "گوه -هر" بوده.
کلا کبوتر حس خود مهم پنداری داره، تا یکی میاد مثلا به حسنا میره و حسنا پست میزاره راجع به آن اینهم زودی میپره یک پست با همون مضمون میزاره.
الان کی اتاق فکر واسه کبوتر تشکیل داده آخه؟
کبوتر سطح فکرش در حد به اشتراک گذاشتن عکس ساق پاشه با ناخنهای قرمزش.

نارین جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 14:00

علامت تعجب و سوال نداره اینجا؟
یدونه هم داره که شکل تعجب نیس

خیلی شکلکهاش بیخوده

تازه وارد جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 13:59

ای بابا این ویندوزمگه یه بعدازظهر بیشترکارداره که یک هفته بمونه شمال
ببین میگم بایدزنجیرت کرداینجاست دیگه قبول نمیکنه
مطمئنن چسب کارسازنیست یادستبندیا زنجیرباضمانت کامل

موفرفری جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 13:57

بانو عاشقتم، الان تازه تایتل این پست را خوندم. حضور ذهنت منو کشته.

تازه وارد جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 13:55

سلام بچه ها
مگه نمیشه چسب یخچال بازکردیا شیرگازبسته روبازکرد
حسنا من یه راهکاربهتردارم
دستات به پشت دستبندکن
عین این دزدها که همه درآرامش میمونن هم یخچال هم گازهم لپ تاپ عشقت باورکن خیلی کارسازه

یزدانی جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 13:53

الهه جون
از یه کلمه میتونی تمام ذاتش رو بکشی بیرون
شوهرم فهمید من چه "گوهریم"

یزدانی جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 13:49

بچه ها چرا مشکل روحی تون رو برطرف نمیکنین؟
حسنا اذیت میشه
تازه یکی اومده اینجا رو خونده متوجه شده حسنا راست میگه
چقدر بلند نظر
افکارت تو حلق رابین هود

الهه جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 13:42

دوستان می دونم به این پست و قضیه حسنا که موضوع وبلاگ است بیر بط است ولی ممکنه یکی بهم بگه خیلی خلاصه که کلا این کبوتر که این 3 پست اخیرش رو فقط خوندم و از وقاحتش که معلومه ذاتی است در جواب به کامنتر هاش شوکه شدم کیه و شوهرش کیه؟این درسته که یه آدم مذهبی بوده مرده و الانم زنشو بخاطر این آدن پست طلاق داده؟
کل چیزی که میدونم این 2 کامنته:

خواننده جدید ٦:٤۱ ‎
خانم کبوتر من مطالب شما رو نخوندم
ولی من از 3-4 جای دیگه خوندم که شما خودت شوهر داشتی همسر کنونی ات هم شوهر دوست صمیمی ات بوده که همکار شما بوده بعد شما اومدی با شوهر دوست صمیمی ات دوست شدی ، بعد عاشقش شدی ، بعد از شوهر خودت طلاق گرفتی و با این آقا ازدواج کردی !! این چیزیه که در مورد شما میگن و مینویسن ! آرشیو هم که رمز داره دسترسی بهش مقدور نیست. حالا واقعیت همینه؟

پاسخ: نه عزیزم شما بشنو ولی باور نکن - اونایی که اینارو مینویسن متاسفانه فکر میکنن که با اینکارو و این حرفا میتونن دروغا و کثافتکاریاشونو پنهون کنن ، اتاق فکر تشکیل بدن و برای آدمای دیگه نقشه بکشن ، آدمهایی که با تظاهر بیان اینجا بگن شوهرم بهم خیانت کرد و بعد فهمید من چه گوهریمو پشیمون شدو همسر دوم رو ول کردو اومد سراغ من اما تو خصوصیاشون با افتخار بگن زن رو به زور بیرونش کردیمو شوهرمونو به زور نگهش داشتیم و به این کارشون افتخار کنن ....
من یه پست درباره این شایعات نوشتم و همه دوستان و خواننده های قدیم هم میدونن که روزی که شوهرم به من پیشنهاد ازدواج داد یکسال از جدایی من و شوهر سابفم میگذشت و تازه یکسال باز طول کشید که من به شوهرم جواب مثبت بدم اینو تو آرشیوم دارم و همه دوستان که چند سال پیش هم خواننده من بودن هم در همون تاریخ خوندن
شوهر من مدیر من بود و بالطبع من همسر اول رو میشناختم ولی هر سلامو علیکو هر گفتگویی دلیل بر دوستی نیست !
شما هم دوستانه بهتون میگم که به کسایی که وبلاگ ثبت میکنن صرفا برای بار گذاشتن کله همسایه اعتماد نکنید من اگر مینویسم از روزانه هام مینویسم و همیشه عادت به این کار داشتم
کبوتر - ٢۱/٥/۱۳٩٢ - ۸:۱٤ ‎ب.ظ

پاسخ: اما این آدمهای بیمار برای چی مینویسن ! واقعا تا حالا با خودتون فکر کردید که زندگی کبوتر یا هرکس دیگه به احدی مربوط میشه !
و
رزو ٧:٤٩ ‎ق.ظ - جمعه، ۱٥ شهریور ۱۳٩٢
یک چیزی ازارم میده اینکه تو خانوم مطلقه ای بودی با اخرین ارایش و عشوه گری تو محل کار که مردی مذهبی شیفتت شده و در واقع قابش رو دزدیدی و زنش رو ول کرده با دوتا بچه و حالا تو شدی صاحب اون زندگی و داری پای کوپی میکنی این ناراحتم میکنه چون اول فکر میکردم همسر اولی وظیفش رو خوب انجام نداده ولی ..
خواهش میکنم فقط منطقی جوابم رو بده و اگر اشتباه میکنم متقاعدم کن چون من اصلا با ازدواج مجدد یک مرد مخالف نیستم این حق مرده اگر توهینی کردم معذرت میخوام فقط میخواستم رک و راست باشم همین
ممنون میشم ازت جواب بدی...

پاسخ: ببینم تو خودت تو محل کار من بودی که دیدی با آخرین ارایشو عشوه گری قاب شوهرمو دزدیدم ! کجای وبلاگم از پایکوبی نوشتم !
من اصلا دلیلی برای قانع کردن شما نمیبینم !
آدمی که به خودش اجازه میده درباره چیزی که ازش خبر نداره نظر بده و توهین کنه به نظرت باید قانعش کرد ! اصلا شما چرا فکر میکنید که همه آدمها درباره کاری که میکنن باید شمارو قانع کنن ! بهتر نیست هرکس جایگاه خودشو بشناسه !

------------------
بانو جون ممنون میشم اگه اطلاعی داری بهم بدی واقعا شوهرش مذهبی!! بوده؟جریان همینه که نوشتن تو کامنتها؟
این آدم خیلی هستریک و عصبی به نظر میاد آر ایکون های خنده و قهقهه زیادش کاملا معلومه که رروان پریش و وقیح و پررو است

موفرفری جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 13:08

یک ویندوز خاص خانم خانوما کش، از نوعی که نمیشه گفت.

موفرفری جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 13:04

شاید این گیر دادنهای همسر هم جز خیالات و دروغهای دیگه حسنا باشه. هنوز هم هستند زنهایی که این سخت گیریها را دلیل دوست داشتن میدونند، حسنا هم داره اینجوری درجه دلداگی همسر را نشون میده یا لعبت بودن خودشو.
دیگه استخر هم؟؟
حالا این سفارشت خانم نامرئی منو کشته، چسب بزن در یخچال!! شیر گاز بستن!!
بابا جان دو کیلو سیب بخر، هویج بخر، کرفس بچین واسه خودت بخور. مگه سلول انفرادیه آخه؟
نمیدونم من کلا اگردر یخچال به نوعی باز نشه زنگ میزنم آتشنشانی بیاد، زندگی بدون یخچال و خوراکی هاش! نههههه نمیتونم.
ولی تو یخچالم پر از خوراکیها سالمه واسه همین میخورم راحت.

مهسا جمعه 22 شهریور 1392 ساعت 12:54

سلام به همه
بانو دقیقا چه ویندوزی نصب می کنن که 3 هفته است نصب نمی شه؟

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.